📌 میدان فعالیت فرهنگی کجاست؟
✍ سید مهدی موسوی
🔹 این روزها، طلاب جوان و فعالان فرهنگی، زیاد این پرسش را مطرح میکنند که میدان عمل و عینیت جامعه کجاست تا فعالیتهای خود را در آنجا متمرکز کنند.
🔸 پاسخهای مختلفی داده میشود اما آنچه خیلی تکرار میشود این است که میدان، عرصهی فکر و نظر نیست. نکتهای که نوعی یک دوگانهی «فکر و میدان»، «نظر و عمل» را تداعی میکنند. انگار این تلقی در این افراد وجود دارد که «میدان» فقط عرصههای خُرد سیاسی و اقتصادی و یا آسیبهای مشهود فرهنگی و اجتماعی است. مثلاً فقط موضوعاتی همچون حجاب در فلان خیابان، فساد اقتصادی در فلان مسئول، ساخت مدرسهای در فلان روستا مصداق #میدان است و فقط باید به این موارد توجه کرد.
🔹 آری امثال این موارد میدان عمل و کنش فرهنگی است، اما، این تمام میدان و شاید میدان اصلی نباشد. در #منطق_قرآن کریم، میدان فعالیت فرهنگی و مجاهدت، همانجایی است که #خلأ و کمبود وجود دارد. مهم نیست در چه عرصهای و به چه علتی باشد، انسان مجاهد درصدد #جبران کمبودها و عقب ماندگیهای جامعهی خود و تلاش برای اعتلای کلمة الله و قیام لله است.
🔸 براساس هستی شناسی اجتماعی برآمده از حکمت قرآنی و فلسفهی متعالیه، میدان اصلی هر جامعهای، عرصهی فکر، اندیشه و عقلانیت آن جامعه است. وجود آشوب و بینظمی در فکر و تشتت در حوزهی اندیشه و عقلانیت، علت العلل همهی نابسامانیهای اجتماعی و اختلافات و عقبماندگی هاست.
به طور مثال، شکستهای اجتماعی معلول شکستهای ذهنی است. انسانی که در ذهن خود شکست بخورد و آن را قطعی بشمارد در جهان خارج شکست میخورد. انسانی که در ذهن و فکر، به توجیه ناهنجاری و بزهکاری بپردازد به انجام آن ترغیب میشود.
فکر و اندیشه سطح زیرین و بنیادین #فرهنگ است که به همهی انتخابها، تصمیمات، راهبردها، برنامهها، کنشگریها و واکنشهای انسان، معنا، جهت، نظم میدهد و موجب تمایز یک جامعه از دیگر جوامع و ملتها میشود.
🔹 امروز، خلأ اصلی جامعهی اسلامی، خلأ فکری و نظری است. بسیاری از نسل جوان ما از معارف انقلاب به نحو تفصیلی بیاطلاع هستند و اصلا شناختی از بنیانهای فکری امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب اسلامی ندارند. امروز خیلی شعار انقلاب و امام و شهید مطهری و طرح کلی داده میشود، گروهها و جلسات متعددی برقرار میشود اما عموما سطحیاند و کمک چندانی به پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و دلگرم کردم نسل جوان نمیکند.
🔸 امروزه، نه تنها نسل جوان حوزوی و غیر حوزوی از معارف اساسی انقلاب اسلامی و متفکران انقلابی بیاطلاع است بلکه افرادی کمعمق و کمسواد و شاذگو، به عنوان متفکر و فیلسوف انقلاب و تربیت و عرفان و حتی فقیه به جامعه معرفی میشوند که اصول فکر و فلسفه و فقاهت رهبران انقلاب را در دل قبول ندارند هرچند در رفتار شاید همگراییهایی هم داشتهاند. اما مریدان با داستانسرایی و جعل تاریخ، از آنها، چهرههای انقلابی ساختهاند و به خورد نسل جوان دادهاند که باور کردهاند این افراد متفکر و فیلسوف انقلاب و تربیت و عرفان هستند. از این طریق، ذهن نسل جوان و فعالان فرهنگی با تفسیرهای سطحی و احساسی ای از انقلاب اسلامی انس گرفته است که انقلاب را یک ارتجاع و واپسگرایی معرفی میکند، انقلاب را شورشی علیه علم و عقل، تمدن و پیشرفت و در مسیر تضاد با جهان و سرپرستی اقتدارگرایانهی اجتماعی تفسیر و تحریف میکنند.
🔹 بدون تردید یکی از مهمترین میدانهای مجاهدت و فعالیت فرهنگی و رسانهای، مقابله با #تحریف خفی، #التقاط مرموز و #انحراف از جریان اصیل حوزههای علمی اسلام است و بهترین و سختترین مجاهدت در این عرصه، معرفی عمیق و صحیح و درست مکتب حکمی و فقاهتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله العظمی خامنهای و همچنین شخصیتهایی نظیر شهید مطهری، علامه طباطبایی و شهید بهشتی است. نسل جوان ما اعم از حوزوی و غیر حوزوی از این سرمایهی بزرگ فلسفی و فقاهتی بیاطلاع است و کمتر از آن بهره میگیرد. این مطلب را بارها و بارها حضرت آیت الله العظمی خامنهای در بیانات خود خطاب به اقشار مختلف تذکر دادهاند که باید #نظام_فکری انقلابی و #نظام_اندیشه اسلامی را از رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی به دست آورد و آن را عمیقاً درونی و پایدار کرد و براساس آن به کنشگری و حل مسائل عینی و عملیاتی پرداخت.
🔸 هرچند به ظاهر، این تلقی از میدان با کف جامعه، فاصلهی زیادی دارد اما اگر خوب و عمیق نگاه کنیم میبینیم که ریشهای همهی عقبماندگیها واختلافات وتشتتها، خلأ فکری و نبود نظام جامع اندیشه اسلامی است.
🔹 امروزه به واسطهی تحریفهای مختلف، عموم فعالان فرهنگی از اصول مکتب فکری انقلاب اسلامی و عقلانیت برآمده از آن بیاطلاع هستند و خود دچار شبهات عدیده هستند.
#التقاط
#تحریف
#انحراف
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1607
📌 مسئولیت مشارکت
(درآمدی بر فلسفه مشارکت و انتخابات)
✍ سید مهدی موسوی
⏬ بخش اول:
❇️ فصل اول: مسئولیت انسان
۱. جوهرهی انسان «مسئولیت» است؛ زیرا زمانی که خداوند متعال انسان را خلق کرد «مسئولیت» بزرگی را در سرشت و خلقت او به ودیعه نهاد و ظرفیت وجودی باریابی به مقام «خلافت الهی» را در او قرار داد. مقامی که او را متمایز از سایر مخلوقات بلکه اشرف از آنها میسازد و جایگاهی بس رفیع به انسان میدهد که هیچ مخلوق دیگری از چنین کرامت و فضیلتی برخوردار نیست. دستیابی به چنین جایگاهی فقط از طریق شناخت صحیح مسئولیت «انسان بودن» و التزام به لوازم علمی و عملی آن ممکن است. با دقت در اصل «مسئولیت» انسان، به لوازم علمی و عملی مختلفی میتوان دست یافت که هر کدام راهنمای حرکت و زندگی انسان است.
پذیرش «امانت مسئولیت» و جایگاه خلافت الهی واقعهای بسیار بزرگ و عجیب است که بدون توجه به آن نمیتوان به حقیقت وجودی انسان پی برد. غفلت از این مسئله، در واقع موجب غلط بودن همهی تحلیلهای دربارهی انسان است. بنابراین در همهی تحلیلها و تجویز های ناظر به انسان، لاجرم باید به این مسأله مهم توجه اساسی و مبنایی داشت و بعد از آن به ابعاد دیگر مسائل انسانی و اجتماعی توجه کرد.
۲. هر کجا مسئولیتی هست حقی هم هست. لذا مسئولیتهای انسان، ناشی از حقوقی است که از آنها بهرهمند است و یا در قبال حقوق و جایگاهی است که قصد دارد به آن دست پیدا کند و از مزایای آن بهره مند شود. از اینرو، هر انسانی که طالب مقامات و جایگاه های والاتر است از مسئولیت و وظایف بیشتری هم برخوردار است و تلاش مضاعف باید داشته باشد. به تعبیر دیگر، بدون پذیرش مسئولیت و انجام وظایف و اقدامات متناسب با آن، امکان رشد و پیشرفت وجود ندارد. در غیر این صورت خروج از عدالت است و موجبات ظلم و تعدی را فراهم میکند.
۳. مسئولیتهای انسان عرض عریضی دارد:
✔️ مسئولیت در برابر خالق؛
✔️ مسئولیت در برابر خود (ابعاد جسمانی و روحانی)؛
✔️ مسئولیت در برابر خانواده (همسر، فرزندان، عشیره، منزل)؛
✔️ مسئولیت در برابر اجتماع(همنوعان، وطن، قوانین و ساختارها)؛
✔️ مسئولیت در برابر طبیعت(شهرها، حیوانات، آب و هوا).
۴. اما نکته مهم این است که همهی این مسئولیتها، تابعی از مسئولیت انسان در برابر خداوند متعال (جلّ جلاله و عظم شأنه) است که غایت همهی آنها سازندگی انسان است. براساس حکمت قرآنی و فلسفهی متعالیه، انسان تنها مخلوقی است که حرکت جوهری و ساخت شخصیتش به خود او واگذار شده است و نحوهی وجود و تعیّن ماهیت خود را مشخص میکند. از اینرو، انسان هم نسبت به خود مسئول است و هم نسبت خداوند متعال. چرا که همهی داراییهای انسان، مخلوق الهی است و در دست او امانت است و نسبت به نحوهی استفاده از این امانتها پاسخگو باید باشد.
۵. سازندگی هر انسانی، وابسته به شرایط تاریخی و محیطی ویژهای است که در آن قرار دارد. محیط اجتماعی انسان، میدان کشاکشهای انسانی و رقابتهای متنوع و متکثری است که محصول، دوگانگی «من انسانی» و محدودیتهای طبیعی است. انسان بهواسطهی قوای مختلف نفسانی و امیال درونی، دو جهت گرایشی و رفتاری دارد که یا رو به سمت صلاح و بقا دارد و یا میل به فساد و فنا. همچنین، باید توجه کرد که واقعیتهای طبیعی و منافع از آنها محدود است و اگر کسی به آنها دست یابد دیگران را محروم ساخته است. براین اساس، دنیا محل ابتلا و آزمایش، شکست و پیروزی، بهرهمندی و محرومیت است.
۶. نقش عمل و کوشش در این میدان مسابقه و رقابت منحصر به فرد است. هر فردی، به میزان عزم و همت و تلاش و کوشش خود، از مزایا و منافع طبیعت و اجتماع میتواند برخوردار باشد و به غیر از این طریق، خلاف عدالت و قانون هستی است. در منطق اسلامی، تحصیل هر خیر و نعمتی در گرو کسب و عمل ارادی انسان است و آشکار شدن هر فسادی در خشکی و دریا و از دست دادن نعمتی هم معلول خواست و ارادهی انسان است که ریشهی آن «طمع» و غفلت از «ورع» است.
۷. نتیجهی خواستهها و انتخابها، ارادهها و اعمال افراد، محدود به خودش نیست بلکه بر دیگران هم تأثیر میگذارد، زیرا انسان موجود اجتماعی است و در ارتباط متقابل با سایر انسانهاست. از اینرو، در هر انتخاب و عملی، علاوه بر این که نسبت به خود مسئولیت دارد، نسبت به سایر افراد جامعه هم مسئولیت دارد چرا که در هر انتخاب و عملی، به سازندگی و یا تخریب محیط اجتماعی پیرامون و روابط با دیگران میپردازد.
۸. پذیرش مسئولیت در گرو کسب علوم و مهارتهای لازم و همچنین تعهد درونی و ایمان واقعی به اهداف نهایی و حقوق آحاد جامعه و التزام به اصول اخلاقی و رفتاری متناسب است. بدون علم، ایمان و اخلاق هیچ مسئولیتی به درستی انجام نمیشود. بلکه به ضد فلسفهی وجودی آن مبدل میشود و به فساد و عقبماندگی منتهی میشود.
🛑 ادامه دارد ...
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1610
📌 مسئولیت مشارکت
(درآمدی بر فلسفه مشارکت و انتخابات)
✍ سید مهدی موسوی
⏬ بخش دوم:
❇️ فصل دوم: مشارکت
۱. زندگی انسان در این جهان، بدون مشارکت اجتماعی یا ناممکن است و یا بسیار سخت خواهد بود. اگر فقط به قبل از تولد تا بلوغ جسمی افراد نگاه شود میزان نیاز انسان به دیگران و ارتباطات جمعی او مشخص میشود. همکاری و تعاون دیگران در حفاظت و پرورش افراد کاملا مشهود است. بنابراین بقا و ادامه زندگانی به ارتباطات اجتماعی، تقسیم کارها و تعاون وابسته است. بدون تقسیم کار و همکاری و تعاون، زندگی مختل میشود و هرج و مرج (وضعیت حیوانی) بر زندگی انسان حاکم میشود.
۲. همهی افراد جامعه که علاقهمند به بقا و بهرهمندی از امکانات و حقوق اجتماعی هستند مکلف هستند که در تقسیم کار و تعاون اجتماعی مشارکت کنند و در انجام بخشی از کارها و رفع نیازها سهیم باشند. به این معنا که در قبال استفاده از ثمر دسترنج و خدمات دیگری، باید به همان میزان ثمر برساند و خدمات اجتماعی داشته باشند. در این صورت است که میان افراد یک جامعه، شبکهای از حقوق و تکالیف، مسئولیتها و بهرهمندیها ایجاد میشود. لذا مشارکت صحیح در امور اجتماعی، نیاز به دو مقوله در جامعه ایجاد میشود:
۱. قانون؛
۲. تربیت.
قانون برای این است که مجموعهی حقوق و تکالیف لازم تدوین و تتظیم شود تا راهنمای فعالیتهای افراد و فصل الخطاب اختلافات واقع شود.
تربیت برنامهی تعلیم قانون و جامعهپذیری افراد در جهت قانونپذیری و مسئولیتپذیری در جهت تحقق و اقامهی قانون در همهی شئون فردی و اجتماعی است. در این راستا، مقولهی اخلاق بسیار برجسته میشود. چرا که تحقق قانون جز با ملکهی اخلاقی متناسب با آن قانون ممکن نخواهد شد. بخصوص آنکه در فرایند اجرا و تحقق قانون، تضاد منافع و زیادهخواهی ها و سودجویی و طمعورزیها ناگزیر خواهد بود و برخی از افراد، درصدد استخدام دیگران، بدون انجام تکالیف و مسئولیتهای متقابل خواهند بود. در این صورت، رشد جامع و تربیت همه جانبهی افراد برای پذیرش قانون و آماده شدن در جهت استقامت در برابر زیاده خواهان و زیادهخواهیهای خود، یک ضرورت است.
۳. از اینرو، جمعی از افراد جامعه باید مقدمات علمی و اخلاقی و شرایط رشدیافتگی را فراهم آورند و به نمایندگی از همه مردم، عهدهدار مسئولیت تدوین و تنظیم و تحقق قوانین باشند. لذا از میان مردم، بهترینها باید گزینش شوند و به این امر خطیر و سرنوشت ساز بپردازند. از اینرو، یک مسئولیت بزرگی بر دوش همهی افراد جامعه سنگینی میکند و آن هم گزینش بهترینهای از افراد جامعه، در جهت تعیین شبکهی حقوق و تکالیف در جهت ساخت جامعهی سالم و هماهنگ با سعادت و پیشرفت است.
۴. هر چقدر منافع عامه متنوعتر و جوامع پیچیدهتر شود، نوع مشارکت مردم و گزینش افراد هم تخصصیتر میشود و نیازمند به انتخاب دقیقتر و حسابشدهتر است. در جوامع سنتی، شاید یک نفر به تنهایی میتوانست امور جامعه را راهبری کند اما در جوامع پیچیده، نیاز به انتخاب مجموعهای از افراد متخصص و کارآمد و شایسته است. از اینرو، باید یک تفکر و مکتب و برنامه را انتخاب کرد نه صرف افراد را، تا اینکه افراد منتخب دارای وحدت رویه و همکاری و هم افزایی باشند و مصالح عمومی را در نظر داشته باشند و الا اگر افراد موضوعیت پیدا کند، تعارض منافع و اختلافات فکری موجب تشتت و تفرقه میشود.
۵. در جامعهای این چنینی، که از ابتدا، گزینش قانونگذاران و مجریان، بر عهدهی خود مردم بوده است تا نمایندگان قانونگذاری و مجریان قانون را انتخاب کنند، همهی افراد در موفقیتها و شکستها، رسیدنها و نرسیدنها سهیم هستند. چون خود ملت انتخاب کردهاند و توانایی ارزیابی و مطالبهگری هم داشتهاند. لذا همه در برابر انتخابی که کردهاند مسئولیت دارند و میبایست خود را در موفقیتها و شکستهای منتخبین سهیم بدانند و البته از آن درس هم بگیرند و انتخابهای بعدی را بهتر و سنجیدهتر انجام دهند.
۶. گزینش افراد شایسته و واگذار کردن مسئولیت تنظیم امور اجتماعی به معنای پایان مسئولیت مشارکت سایر مردم و به انتظار بهرهمندی حداکثری در همهی زمینهها نیست. بلکه پس از انتخاب، مسئولیتهای دیگر همچون، مشورت دادن، مطالبهگری، نصیحت کردن، پیروی کردن از قوانین و برنامهها، حفظ نظم اجتماعی، قناعت ورزیدن و تلاشکردن برای موفقیت منتخبین و تحقق عدالت اجتماعی و کسب منافع عمومی برقرار است.
۷. نقش نخبگان و خواص اجتماعی، در فعال کردن مردم و به صحنه آوردن آنهادر مشارکتهای متنوع اجتماعی بسیار مهم واساسی است. نخبگان و خواص علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، رسانهای در این میدان نقش مهمی برعهده دارند. بخصوص خواص علمی و نخبگان حوزوی و دانشگاهی که لازم است نرمافزار و سخت افزار مشارکت حداکثری مردم در همه امور را فراهم کنند.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1611
📌 تشکیک انقلابیگری
(درآمدی بر منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی)
🔹#انقلاب یک واقعیت اجتماعی است که از سطوح مختلفی برخوردار است. همچنین #انقلابیگری نیز حقیقتی مشکک و ذومراتب است و افراد با توجه به نسبتی که با سطوح مختلفِ واقعیت انقلاب برقرار میکنند به این وصف متصف میشوند. از اینرو، به راحتی نمیتوان کسی را از جرگهی انقلاب خارج دانست و به حذف آن پرداخت. اصلا متهم کردن ساده و سطحی افراد درون جامعهی انقلابی به ضد انقلاب، معلول نشناختن حقیقت ساری و جاری انقلاب و منطق تحول اجتماعی است.
🔸براساس عقلانیت انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی یک حقیقت متعالی است که محصول #تحول_باطنی و #انقلاب_درونی ملت ایران است و این تحول از سطوح مختلف معرفتی و عملی برخوردار است که مهمترین سطح آن، اعتقاد به حاکمیت اسلام و نفی سلطهی استکبار جهانی است. هر کس که به این اصل مهم معتقد باشد بدون تردید از سطح متعالی #انقلابی_بودن برخوردار است. حتی اگر کسی این سطح از ادراک و بینش را هم نداشته باشد اما با حضور و مشارکت صادقانهای خود در عرصههای اقتصادی، فکری و اجتماعی، موجبات اعتلا و پیشرفت جامعه را فراهم کند در جرگهی انقلابیون قرار دارد. لذا به راحتی نمیتوان عموم افراد ملت و مشارکتجویان اجتماعی را به غیرانقلابی و ضدانقلابی متهم نمود. بلکه اصل کلی این است: هرکسی که در جامعهای اسلامی حضور و مشارکت دارد و مشغول به کاری و انجام خدمتی است و آگاهانه ضربهی کاری به نظم اجتماعی نمیزند او در دایرهی حقیقت تشکیکی انقلاب قرار دارد و در درجاتی از انقلابیگری قرار میگیرد.
امام خمینی:
«هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار است یک عضو از اعضای حزب الله است؛ و تمامی دستورات این حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است. این حزب غیر از حزبهای متداول امروز دنیاست. امروز تمام مردم ایران ـ در هر سِنی که هستند ـ از زن و مرد که با شعارهای اسلامی مبارزه می کنند جزء حزب الله هستند.» صحیفه امام ج۵ ص۴۰۸.
🔹 بر این اساس، آنانکه به بسط عقلانیت و معنویت و عدالت در جامعه اسلامی مشغولند و مردم را به آیندهی کشور امیدوار و به اسلام و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) مومن میکنند نقش مهمی در اعتلای انقلاب اسلامی و جامعهای اسلامی دارند حتی اگر نقدی هم به روندهای سیاسی و یا اندیشههای مستقر در نظام سیاسی ایران داشته باشند. این افراد به میزان گسترش عقلانیت، معنویت و عدالت، در جرگهی انقلابیون قرار دارند که لازم است جایگاه و نقش آنها مشخص شود.
🔸 به نظر میرسد که مهم این است، افراد در سطح و جایگاهی که هستند و با توجه به نقشی که بر عهده گرفتهاند در چارچوب انقلاب و انقلابیگری فهم شوند و براساس همان جایگاه تأیید یا نقد شوند. توضیح اینکه، انقلابی بودن سلسله مراتب و درجاتی دارد و نباید همه را در یک مرتبه و درجه قرار داد بلکه لازم است ابتدا طرحی نظری از جایگاهها و درجات کنشگری کنشگران فکری و فرهنگی و یا سیاسی و اجتماعی مشخص شود و سپس اندیشه و کنش افراد براساس آن درجات و جایگاهها تحلیل و بررسی شود.
🔹شاید مشکل امروز جامعهی ما این است که بدون داشتن چنین طرح و الگویی، افراد به صورت همعرض قرار میگیرند - به طور مثال هر صاحب فکر و کلامی و آدم سرشناسی را در یک رتبه قرار میدهند و یک انتظار از آن دارند و یک شأن و مرتبهی مساوی برای همه آنها قائلند- نتیجه این میشود که هرگونه نقد افکار و عملکرد افراد معروف و سرشناس، به معنای نفی و حذف آنها از انقلاب و انقلابیگری تلقی شود و اگر از تفاوت فکر و نظر آنها با مکتب انقلاب و اندیشههای رهبران انقلاب سخن به میان آید، شنونده لوازمی برای این سخن و نقد در ذهن خود میسازد میسازد که اصلا مقصود تحلیلگر و منتقد نبوده است لذا سریعا هر نقدی به معنای، برچسب زدن و متهم نمودن دیگران به غیر انقلابی و حتی ضدانقلاببودن و ضد رهبران انقلاب تفسیر میشود و در نتیجه یا گوینده و منتقد به بیانصافی و بدبینی و غرضورزی و ... متهم میشود و یا آن فرد سرشناس نقدشده، کاملا از عرشِ ذهنیتساخته شده، سقوط میکند و کنار گذاشته میشود.
🔸 با این رویهی حاکم بر ذهن کنشگران فکری و فرهنگی جامعه، باب هرگونه نقد و بررسی، تحلیل و آیندهپژوهی بسته میشود و باب ناراحتی و عصبانیت و بیاعتمادی و گله گذاری و احتمالا دشمنی باز میشود. در چنین فضایی باید با هرگونه تحلیل و بررسی جریانها و افراد وداع کرد و سکوت و تقیه پیشه کرد. و نهایتا به مخاطبین محترم صریحا اعلام کرد: خداحافظ
و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#تحول_باطنی
#انتقاد
#نقد
#سکوت
#تقیه
https://eitaa.com/hekmat121/1612
🥀 شعرِ جدیدِ افشین علا (بهمن ۱۴۰۲)
★سعدیا دیگر بنی آدم برادر نیستند
★جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند
★عضوهای بی شماری را به درد آورده چرخ
★عضوهای دیگر امّا یار و یاور نیستند
★کودک چشم آبیِ غرب و سیه چشمِ عرب
★در نگاه غربیان با هم برابر نیستند
★شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده اند
★تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند
★از نگاه غربیان انگار در مشرق زمین
★مادرانِ داغِ کودک دیده، مادر نیستند
★نزد آنانی که می گریند در سوگِ سگان
★صحنه های قتل انسان، گریه آور نیستند
★کاش بیبیسی سؤال از باربی سازان کند؛
★این عروسک ها که می سوزند، دختر نیستند؟
★ای نتانیاهو! اگر مردی تو با مردان بجنگ
★گرچه اسرائیلیان از دَم، مذکّر نیستند
★بی مروّت! کودکند اینها نه مردان حماس
★خانه اند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند
★کودکان هر چند بسیارند در ویرانه ها
★ساقه های تُردِ ریحانند، لشکر نیستند
★خادمانِ کعبه سرگرمند در کاباره ها؟
★یا که اهل جنگ، جز با رقص خنجر نیستند؟
★بار دیگر خو گرفت این قوم با دختر کُشی؟
★یا که غیرت داده از کف، یا دلاور نیستند؟
★پشته ها از کشته ها پیداست، دنیا کور نیست؟
★آسمان از ناله پر شد، گوش ها کر نیستند؟
★تا به کِی کودک کُشی در غزّه؟ آیا غربیان
★در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟!
https://eitaa.com/hekmat121/1613
📌 در خلأ جامعهی علمی
🔹در جامعه سنتی، این افراد بودند که معیار فکر و اندیشه محسوب میشدند. لذا هر فرد تحصیل کردهی در یک منطقه، از محوریت و مرجعیت علمی و فکری برخوردار میشد و دیگران هم به او رجوع میکردند و هیچ ادعایی هم نداشتند.
🔸این شیوه از روابط علمی و فکری معلول شباهت زیاد و یکنواختی جوامع و کمبود ابزار اطلاعاتی بود بدین جهت کمتر موارد اختلاف و تعارضات اندیشهای بنیادین شکل میگرفت و اگر اختلافی هم بود یا کاملا روبنایی و ظاهری بود و یا مبنایی بود که کمتر افرادی از جامعه از آن اختلافات مطلع میشدند. از اینرو، محوریت افراد، چندان جامعه را با مشکل خاصی درگیر نمیکرد.
🔹 اما در جوامع مدرن متأخر و بخصوص پست مدرن، وضعیت بسیار تغییر کرده است و با وجود شبکههای گستردهی ارتباطی و گسترش تحصیلات عالی، جوامع بسیار متکثر شده است و هویتچهلتکه بر انسانها حاکم شده است و به سرعت اختلافها و تعارضهای فکری و اندیشهای در جامعه منتشر میشود و به ادعاهای عجیب و غریب عوام و یارگیری میدانی منتهی میشود. در چنین شرایطی آنچه میتواند مرجعیت علمی و اندیشهای داشته باشد #جامعهی_علمی و نهاد علم است. در این صورت، مردم با افراد از آن جهت که فرد هستند مواجه نیستند، بلکه افراد نمایندهی جامعهی علمی است و حجیت قول و فعل آنها، بواسطهی میزان اعتبار بخشی جامعهی علمی به آنهاست و تا زمانی از محوریت و مرجعیت برخودار است که مورد تایید و نمایندهی جامعهی علمی باشد.
🔸 متاسفانه امروز، در جامعهی ما، صورتی از نهاد علم وجود دارد که دو دسته کارمند دارد: کارمند اداری و کارمند آموزشی. در این فضا، مرجعیت علمی شکل نخواهد گرفت و همچنان افراد سرشناس محورند.
🔹 در خلأ جامعهی علمی واقعی، فضای شخصگرایی و قبیلهگرایی بر جامعهی پیچیده و شبکهای پسامدرن حاکم میشود در نتیجه، اختلافات و تعارضات فکری و فرهنگی از سطح نخبگانی به حوزهی عمومی کشانده میشود و زمینهی تعارضات اجتماعی و بیاعتمادی عمومی ایجاد میشود.
🔸 چهرهزایی و سلبریتی سازی در جامعهی امروز ما محصول نبود نهاد علم واقعی و عدم مرجعیت فکر و علم در جامعه است.
#جامعهی_علمی
#نهاد_علم
#قبیلهگرابی_علمی
#شخصیتزدگی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1614
📌 معجزه انقلاب اسلامی
امام خمینی:
«آن چیزی که در اینجا حاصل شد و باید آن را جزء معجزات حساب کنیم، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که انقلاب پیدا شود و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد که در تمام این دورهای که ما در آن هستیم، از اول که قیام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و به پیروزی رسید، تا الآن، روز به روز میبینید که حضور ملت و تعبد ملت رو به افزایش است. این نه برای انقلاب است، بلکه برای انقلاب درونی است... این موجب شد که انقلاب پیروز شد. پیروزی را باید از انقلاب درونی مردم جستجو کنیم.»
✍صحیفه امام، ج 19، ص 478-481
#تحول_باطنی
#انقلاب_درونی
#انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1615
📌 ذیل تاریخ انبیا
حکمت اسلامی از فارابی تا امام خمینی ذیل تاریخ انبیای الهی و مکتب معارفی قرآن کریم شکل گرفته است و روز به روز بر عمق توحیدی و اتقان برهانی آن افزوده شده است.
با نگاه عمیق و تحلیل دقیق بر هر منصفی آشکار میشود که به برکت تاریخ انبیای الهی و معارف ناب قرآن کریم و روایات و ادعیهی معصومین (علیهم السلام)، روح توحید و وحدت در صدر و ساقهی فلسفه اسلامی دمیده شده است.
بدین جهت، به تعبیر نادرهی دوران، حکیم متأله حضرت امام خمینی (ره) جوهرهی حکمت اسلامی با فلسفهی یونانی بالکل متفاوت است و اصلا چنین روح و عمقی در آن نیست.
از اینرو، تاریخ ما ذیل تاریخ انبیا و اولیای الهی است و گسست فرهنگی و انقطاع تاریخی با تاریخ غرب دارد. آنان که از تحت تاثیر فلسفههای غربی به نفی متافیزیک رسیدهاند تصور میکنند که تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است در حالی که اشتباه میکنند آنان خودی خود را فراموش کردهاند و «وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا» میکنند.
#امام_خمینی
#فلسفه_تاریخ
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1616
📌خصوصيت نگهبانان دين خدا
صِفَةُ المُستَحفِظينَ لِدِينِ اللّه ِ
🔹رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لا يَقومُ بِدِينِ اللّه ِ إلاّ مَن حاطَهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تنها آن كس [تواند] دين خدا را نگه دارد كه از همه سو به آن احاطه داشته باشد .
🔸عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ دِينَ اللّه ِ تعالى لَن يَنصُرَهُ إلاّ مَن حاطَهُ مِن جميعِ جَوانِبِهِ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دين خداوند متعال را هرگز يارى نرساند، مگر كسى كه از همه سو به آن احاطه داشته باشد.
🔹الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إنّما المُستَحفِظُونَ لِدِينِ اللّه ِ هُمُ الذينَ أقامُوا الدِّينَ و نَصَرُوهُ ، و حاطُوهُ مِن جميعِ جَوانِبِهِ ، و حَفِظُوهُ على عِبادِ اللّه ِ و رَعَوهُ.
امام على عليه السلام : نگهبانان دين خدا همانانند كه دين را بر پا داشتند و يارى اش كردند و از همه سو آن را در ميان گرفتند و آن را براى بندگان خدا نگه داشتند و آن را پاس داشتند و رعايت كردند.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1617
📌 عقلانیت در برابر رسانه
❇️ پرسش
سلام استاد
من عضو کانالتونم
میخواستم در مورد موسیقی بپرسم ازتون
الان این برنامه معلی درسته؟
موسیقیاش حرامه را حلاله؟
ترویج موسیقی هم که اشکال داره
پس چرا میان برنامه هاش موسیقی داره؟
❇️ پاسخ:
سلام علیکم
عیدتون مبارک.
متاسفانه رسانه ملی یک فکر جامع و راهبرد درست در تولید برنامه های مذهبی ندارد و بیشتر براساس سلایق افراد و تهیه کنندگان عمل میشود.
معیارها میزان نیست بلکه سلایق محور است. لذا گاه افراط و گاه تفریط میکند.
البته یک نکته مهم و کلی این است که چون افراد جامعه متنوع و متکثر هستند، رسانه مجبور است تولیدات مختلف و متنوع داشته باشد تا مخاطبان خود را حفظ کند. از این رو، تولیدات رسانهها برای گروهها و اقشار مختلف است، این مصرف کنندگان هستند که باید براساس #عقلانیت صحیح، دست به انتخاب بزنند و آنچه به صلاح خود میداند را گزینش و به اندازه استفاده کنند و از افراط و تفریط در گزینش و بهرهمندی بر حذر باشد.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1618