📌 معنای انتقاد
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔸به طور کلی برای هر انسانی لازم است که دارای فکر نقّادی باشد. قوه نقّادی و انتقاد کردن به معنای عیبگرفتن نیست.
🔹معنای انتقاد، یک شیء را در محک قرار دادن و به وسیله محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. مثلًا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتماً باید معایب آن کتاب نمودار بشود، بلکه باید هرچه از معایب و محاسن داشته باشد آشکار بشود.
🔸 انسان باید در هر چیزی که از دیگران میشنود نقّاد باشد، یعنی آن را بررسی و تجزیه و تحلیل کند. صرف اینکه یک حرفی در میان مردم شهرت پیدا میکند خصوصاً که با یک بیان زیبا و قشنگ باشد، دلیل بر این نیست که انسان حتماً باید آن را بپذیرد و قبول کند. به ویژه در امر دین و آنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقّاد باشد.
✍ استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص171
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معنای انتقاد
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔹مسئله تجزیه کردن یک سخن .. یعنی عناصر درست را از عناصر نادرست جدا کردن. فرق است میان اینکه انسان از دو سخن درستش را بگیرد و نادرستش را رها کند، و تجزیه کردن یک سخن که انسان عناصر درستش را بگیرد و عناصر نادرستش را الغاء کند و اینقدر تشخیص داشته باشد که بگوید از این سخن این قسمتش درست است و این قسمتش نادرست. این همان مطلبی است که در روایات تعبیر به نقد و انتقاد شده است.
🔸وقتی میگویند: انْتَقَدَ الدِّرْهَمَ یا: انْتَقَدَ الْکلامَ (که در هر دو مورد به کار میرود) یعنی اظْهَرَ عُیوبَهُ وَ مَحاسِنَهُ [عیوب و محاسن آن درهم یا کلام را آشکار کرد] چنانکه سکهای را که به محک میزنند، آن طلای خالص و به اصطلاح عیارش را به دست میآورند. کلامی را نقد کردن نیز یعنی خوبیهای آن را از بدیهای آن جدا کردن.
🔹در این زمینه احادیث زیاد و عجیبی داریم. یکی این است که در روایات ما از حضرت مسیح روایت شده است که میفرمود: خُذِ الْحَقَّ مِنْ اهْلِ الْباطِلِ وَ لا تَأْخُذِ الْباطِلَ مِنْ اهْلِ الْحَقِ. در اینجا ظاهراً توجه به این است که شما به گوینده سخن توجه نداشته باشید، سخن شناس باشید، تکیهتان روی گوینده سخن نباشد؛ ای بسا حق را از اهل باطل بشنوید بگیرید، وای بسا باطل را از اهل حق بشنوید نگیرید. شاهدم این جمله آخر است که فرمود: کونوا نُقّادَ الْکلامِ [بحارالانوار] صرّافِ سخن باشید.
استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص33
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معنای انتقاد
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔸ما میخواهیم ارزشهای اصیل انسانی را بر مبنای اسلام بشناسیم؛ یعنی میخواهیم بفهمیم اسلام ارزشهای اصیل انسانی را چه چیز میداند.
🔹ما تا مکتبهای مختلف را طرح و سپس نقد نکنیم، نمیتوانیم نظر اسلام را بشناسیم. منظور از نقد، نقد به معنی واقعی است که به معنی ایراد گرفتن نیست. نقد به معنی واقعی مانند عمل صرّاف است، یعنی آن کاری که صراف با یک سکه انجام میدهد. او سکه را به محک میگذارد و عیارش را به دست میآورد؛ میخواهد بفهمد چند درصد یک سکه طلای خالص یا نقره خالص است و چقدر مخلوط دارد. بنابراین، نه این است که نقد کردن همهاش رد کردن باشد. نقد کردن یعنی اینکه ببینیم که با معیارها و محکهای اسلامی، آن سکهها چه از آب در میآید.
🔹سکهای را فلاسفه عرضه داشتهاند، سکهای را عرفا عرضه داشتهاند و سکههایی را مکتبهای دیگر. ما اینها را یک یک طرح میکنیم، و تا سکههای دیگران را دقیقاً بررسی نکنیم نمیتوانیم سکه اسلامی را بشناسیم که آن سکهای که اسلام طرح و پیشنهاد میکند چگونه سکهای است، و الّا اگر اینها را طرح نکنیم و من از پیش خود بگویم که ارزشهای اصیل انسانی عبارت از فلان چیزهاست، مطمئن هستم یک نفر هم نیست که بگوید خیر، یک چیز دیگر هم در اینجا هست و یا بگوید چرا این یک ارزش است و دیگری یک ارزش نیست؟ ولی وقتی که مکتبهای دیگر را طرح میکنیم و به معنای واقعی نقد میکنیم یعنی در محک اسلامی میگذاریم، آن وقت میتوانیم خیلی منطقی و مستدل بگوییم که ارزشهای اسلامی در باب انسان و ارزشهای انسانیای که اسلام برای آنها واقعاً ارزش قائل است چیست، و حتی میتوانیم درصد هریک را بیان کنیم؛ یعنی اگر مجموعه ارزشها را صد حساب کنیم، روی حساسیتهایی که خود اسلام در این زمینهها نشان داده است میتوانیم بگوییم فلان ارزش مثلًا پنجاه درصد [ارزشهای انسانی را تشکیل داده] است و دیگری سی درصد و سومی ده درصد.
✍ استاد مطهری، انسان کامل، ص167
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 درست فهمیدن اسلام
آیت الله العظمی خامنهای:
مرکز پخش: دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی
جزوه حاضر متن گفتار استاد ارجمند آقای سید علی خامنه ای است که در کانون فرهنگی اسلامی اهواز در شب 16 خرداد 1358 تحت عنوان «درست فهمیدن اسلام» ایراد شده است.
متن کامل:
https://sahebnews.ir/165919/
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 آداب حکمرانی:
✍حکیم سخندان سعدی شیرازی:
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همیخواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی مگر سر پادشاهی کردن نداری
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد گفت پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تلنگر
هنگامی که شهید مطهری خطر چپ اسلامی و هگلیسم اسلامی را تذکر میداد و نقد و افشای اسلام انقلابی و فلسفهی شدن تضادگرا (دیالکتیک) میپرداخت کم نبودند افراد دلسوز و برخی از بزرگانی که ایشان را تمسخر میکردند و از مماشات در جبهه مبارزان سخن میگفتند.
اما تاریخ به ما نشان داد که چه کسی را باید تمسخر کرد و از چه کسی باید تجلیل کرد.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شناخت اسلام به صورت یک مکتب
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔸اولین شرط برای یک نفر مبلّغ شناسایی خود مکتب است، شناسایی ماهیت پیام است؛ یعنی کسی که میخواهد پیامی را به جامعه برساند باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد، باید فهمیده باشد که هدف این مکتب چیست، اصول و پایههای این مکتب چیست، راه این مکتب چیست و به کجا میرسد، اخلاق و اقتصاد و سیاست این مکتب چیست، معارف این مکتب چیست، توحید و معاد این مکتب چیست، احکام و مقررات این مکتب چیست. آخر مگر کسی میتواند پیامی را به مردم برساند بدون آنکه خودش آن پیام را شناخته و درک کرده باشد؟! این مثل این است که بگوییم یک نفر مرجع تقلید باشد اما فقه نخوانده باشد. چطور میشود کسی مرجع تقلید باشد و بخواهد براساس فقه فتوا بدهد و فقه نخوانده باشد؟! و یا مثل این است که یک نفر میخواهد طبیب باشد اما پزشکی نخوانده باشد. از اینجا معلوم میشود که برای یک نفر مبلّغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمی و شناخت اسلام، آن هم به صورت یک مکتب لازم است.
🔹اسلام خودش یک مکتب است، یک اندام است، یک مجموعه هماهنگ است؛ یعنی تک تک شناختن هم فایده ندارد؛ باید همه را در آن اندام و ترکیبی که وجود دارد بشناسیم. ارزیابی ما درباره مسائل اسلامی باید درست باشد. برای یک اندام، یک عضو به تنهایی ارزش ندارد. در اندام انسان، دست، پا، بینی، چشم، گوش، اعضای درونی مثل معده، روده، قلب و مغز هر کدام یک عضو هستند، ولی آیا ارزش این اعضا در این اندام (با اینکه همه لازم و واجب هستند) یک جور است؟ آیا اگر لازم شد ما یک عضو را فدای دیگری کنیم، کدام عضو را فدای عضو دیگر میکنیم؟ آیا اگر لازم شد، قلب را فدای دست میکنیم یا دست را فدای قلب؟ معلوم است که دست را فدای قلب میکنیم چون بدون دست میتواند زنده بماند ولی بدون قلب نمیتواند، بدون کبد یا مغز و اعصاب نمیتواند زنده بماند.
🔸 اسلام هم این گونه است، که این خودش بحثی است به نام «اهمّ و مهم».
استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص389
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🟢 جفای به اسلام با نفی حکمت الهی اسلامی
از کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 ماهیت پادشاهی و حکمرانی
سعدی شیرازی:
🔹حکایت ۱۸ باب اول گلستان
ملک زادهای گنج فراوان از پدر میراث یافت دست کرم بر گشاد و داد سخاوت بداد و نعمت بی دریغ بر سپاه و رعیت بریخت
نیاساید مشام از طبله عود
بر آتش نه که چون عنبر ببوید
بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید
یکی از جُلَسای بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که: «ملوک پیشین مر این نعمت را به سعی اندوختهاند و برای #مصلحتی نهاده دست از این حرکت کوتاه کن که واقعهها در پیش است و دشمنان از پس، نباید که وقت حاجت فرومانی.»
اگر گنجی کنی بر عامیان بخش
رسد هر کدخدایی را برنجی
چرا نستانی از هر یک جوی سیم
که گرد آید تو را هر وقت گنجی
ملک روی از این سخن به هم آورد و مر او را زجر فرمود و گفت: «مرا خداوند تعالی مالک این مملکت گردانیده است تا #بخورم و #ببخشم نه #پاسبان که #نگاه_دارم»
قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت
نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت
🔸 تحلیل و بررسی:
دو نگاه به پادشاهی از منظر ملکزاده و جالس مطرح است:
۱. نگرش ملک زاده: ماهیت پادشاهی عبارت است از خوردن و بخشیدن سرمایهها برای رضایت رعیت؛
۲. نگرش جالس بیتدبیر: ماهیت پادشاهی عبارت است از پاسبانی و نگهداری سرمایهها برای مواجه با حوادث و وقت حاجت.
🔹 پرسش:
بر اساس الگوی اسلامی - ایرانی #پیشرفت کدام نگاه درست است و تدبیر و کدام نشان بیتدبیری⁉️
#سعدی
#حکمرانی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 عرفان امام خمینی
✍نادرهی عرفان پژوهی بزرگ معاصر علامه سید جلال الدین آشتیانی میگوید:
«مصباح الهدایه و شرح دعای سحر از آثار عرفانی امام امت (قُدِّسَ سِرُّه ) در باب خود نظیر ندارند...این دو رساله از حیث اشتمال بر رموز و دقایق عرفان از آثار جاویدان است. امام در عنفوان جوانی این دو اثر را به وجود آوردهاند. مصباح الهدایه شبیه به آثار قرن هفتم و هشتم هجری میباشد، دوران نضج عرفان و تصوف.»
(در حکمت و معرفت، ص30)
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌با ترویج عرفان اسلامی و قرآنی همه کارها درست می شود
(برنامه تربیتی و عرفانی اسلام مبنای سیاست اسلامی)
🎤بیانات امام خمینی در جمع علما و اعضاى مجلس خبرگان
زمان: صبح 11 تير 1366/
🔸تمام تشكيلاتى كه در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است، و تمام چيزهايى كه انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولياى اسلام تا آخر دارند، #معنويات اسلام است، #عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. تشكيل حكومت براى همين است، البته اقامه عدل است، لكن غايت نهايى معرفى خداست و عرفان اسلام.
هيچ كتابى از كتب الهى و فلسفى مثل قرآن نيست كه حقايق معارف را به طور صريح در بعضى جاها و به طور كنايه بسيارى جاها فرموده است. و آقايان بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه مردم را آشنا به معارف الهى كنند. اسلام بسيار غنى است، هم از حيث جهات معنوى كه در رتبه عالى است، از جهت عرفانى كه بالاتر از آن است و هم غنى است از حيث تشكيلات ادارى.
🔹و البته آقايان مىدانند اين را، در عين حالى كه عنايت به طبيعت نبوده است و عمده هدايت به غيب بوده، مع ذلك، مىبينيد كه قرآن در بعضى جاها بر خلاف آن چيزى كه در بين- مثلًا- هيئتدانهاى سابق بوده است، بر خلاف آنها مىگويد. قرآن اول كتابى است كه حركتزمين را بيان كرده با صراحت. جبال را فرموده مثل ابرها حركت مىكنند خيال نكنيد كه اينها جامدند، منتها چون سابق هيئت بطلميوس غلبه داشته است، بعضى از آقايان اين را تعبير كردهاند به حركت جوهرى و حال آنكه حركت جوهرى حركتش مثل حركت سحاب نيست؛ هيچ ربطى به او ندارد.
🔸و همين طور در بسيارى از جاها قرآن شريف مسائلى فرمودهاند كه در سابق نبوده است نظيرش؛ اصلش نبوده است. از اين جهت، ما بايد عمده توجهمان به #عرفان_اسلامى باشد. اگر ملاحظه فرموده باشيد در آيات شريفهاى كه مربوط به معنويات و عرفان و- عرض مىكنم كه- سلوك و اين طور چيزهاست، در هيچ كتابى نظير قرآن نيست و هيچ كتابى سابقه ندارد كه اين طور عرفان داشته باشد؛ اين طور فلسفه داشته باشد. منتها از باب اينكه ما عقب بوديم و عقب هم هستيم، نمىتوانيم اين طورى كه قرآن شريف فرموده است، ما هم بتوانيم آن طور بگوييم.
🔹همين قدر مىدانيم كه بايد ما همّمان را صرف كنيم تا آن قدرى كه استعداد داريم، قدرت داريم تا آن اندازه ما معارف اسلامى را به مردم بفهمانيم. معارف اسلامى بسيار غنى است؛ بسيار بزرگ است و بايد اين را فهماند. مثلًا در عين حالى كه توجه به ماديات نبوده است و عمده نظر روى معنويات است، مع ذلك، بر خلاف هيئت بطلميوس، قرآن مىگويد كه تمام ستارهها در آسمان پايين واقع شدند. در صورتى كه هيئت سابق اين طور نمىگفتند هر چه ستاره هست در آسمان پايين است و «سبع سماوات» از اينجا معلوم مىشود كه غير آن سبع سماواتى است كه بطلميوسيها گفتهاند. آنها مىگويند كه هفت آسمان يكىاش كره كذا دارد، يكى كره كذا، يكى كره كذا و آن آخريش عبارت از آنى است كه ستارهها را دارند.
قرآن مىگويد كه نجوم در دنياى آسمانها واقع شده است، تمام نجوم اين طور است. بنا بر اين، آن چيزى كه ماوراى اينهاست- مثلًا سماءِ دوم- ما نمىدانيم چى است قصهاش، بالاترش هم ما نمىدانيم چى است. زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ، اين آسمان پايين را تزئين به زينت كواكب كرده.
🔸در هر صورت آن چيزى كه من توصيه مىكنم به همه اهل علم و به همه آقايان، به همه دانشمندان اينكه دنبال اين برويد كه #معارف_اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد كه رأس امور اين معارف اسلامى است و اگر او درست بشود همه كارها درست مىشود.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی
📌اصول فلسفهی تاریخ متعالیه بر مبنای عقلانیت فطری (در مکتب امام خمینی)
✍سید مهدی موسوی
بخش اول ...
١. حقائق عالم وجود، بیکران و نامتناهی و به هم پیوسته و دارای مراتب تشکیکی است به نحوی که هر لایهی رویین و مشهود، رقیقهی از لایهی بالاتر (حقیقت نامشهود) است تا به حقيقة الحقایق و وجود مطلق نامتناهی ختم شود.
۲. فطرت کمالخواهیِ مطلق و تنفر از هرگونه نقص و محدودیت، بنیان همهی کمالات انسانی است. فطرت این ظرفیت را دارد که موجب تعارف انسانی، اتصال تمدنی و پیوستگی جهانی انسان شود اما این یک فرایند تدریجی است که کل تاریخ بشریت را تحت الشعاع خود قرار میدهد. به تعبیر دیگر، تاریخ بستر فعلیت، ظهور و گسترش فطرتی است که بالقوه در سرشت همهی آدمیان نهفته است.
۳. از جمله مهمترین کمالجوییهای فطری انسان، میل به حقیقتجویی و شناخت واقعیات و رهایی از جهل و اوهام است. حقیقتجویی که بر عهدهی عقل است، بنیان ظهور فطریات و کمالات انسانی است.
۴. ادراکات انسان محدود، انباشتی و اکتشافی و ناظر به فطرت کمالخواهي، حقیقتجویی، زیباییدوستی و زندگیگرایی (رفاه و آزادی) است.
۵. بواسطهی تلاش انبیای الهی، حکما، دانشمندان و تجربهورزی آدمیان، برای رفع نیازهای متنوع انسان انضمامی، حقایق (معرفت گزاره ای) به صورت تدریجی توسط عقل کشف و در ذهن آدمی انباشته میشود و به کمک قوه وهم و خیال دارای ساختار و نظام فکری (عقلانیت = معرفت تصویری) و نظامات دانشیِ در حال اصلاح و تکامل و تکثیر میشود. بر این اساس، عقل نیز در حرکت جوهری انسان انضمامی و در بستر تاریخ، برانگیخته (اثاره) میشود و تکامل مییابد و بر قدرت بیشتری برای مصباحبودن، مفتاحبودن و میزانبودن افزوده میشود.
۶. اگر انسان بواسطه مطلقگرایی و کمالخواهی، محدودیتهای علمی و معرفتی خود را فراموش کند و معرفت تصویری خود را نهایت دانش و تمام معرفت بپندارد (یعنی امر محدود را مطلق بپندارد) به نفی و تقابل با دیگر دانشها و معرفتها خواهد پرداخت که به چالشهای معرفتی و تضادهای اجتماعی و سیاسی منجر میشود. (ریشهی همهی تقابلها، غیریت سازی ها و گسستها در مطلقپنداری و بینهایتدانی امور محدود و غفلت از حقیقت مطلق و بینهایت است)
۷. براساس اصل اتحاد عقل و عاقل و معقول و اصل حرکت جوهری و صیرورت انسان، جان انسان با ادراکات و علوم و انتخابهای خود اتحاد وجودی برقرار میکند و به عالَمی بنشسته در گوشهای مبدّل میشود. لذا کمال و نقص معرفت و دانشِ به جان نشسته، به کمال و نقص شخصیت آدمی نیز میانجامد.
۸. هر جامعهای محصول ظهور سطوحی از فطرت و حقیقت در ذهنیت مشترک و خیال متصل افراد و اتّحاد جانها و گسترش معانی در لایههای عمیق بیناذهنیت و فرهنگ عمومی است که در هنجارها، علوم، صنایع، هنرها و آداب و رسوم آن جامعه آشکار میشود و تعیّن بیرونی و ساختاری مییابد.
۹. در هر دورهای، توسط جمعی از ذهنها و جانهای دغدغهمند و به هم متّصل، حقایق به صورت نظری اکتساب و سازماندهی میشود و در دورههای بعدی به مسلمات و مشهورات دانش و فرهنگ تبدیل می شوند و زمینهی اکتساب نظریات و اکتشاف حقایق بیشتر را فراهم میکنند.
۱۰. براساس سنّت الهی، حیات انسان در حال تحوّل، تکامل و تعالی جوهری است و در مجموع هر دورهای متکاملتر از دوران پیشین است. هر دورهای ظهور سطوحی از حقیقت و انکشاف واقعیت و فطرت به قدر مقدور و امکانات بشریت آن دوران است.
۱۱. هر دورهای ظهور سطوح و لایههایی از حقیقت بواسطهی تمایلات فطری است که در دوران قبل به نحو اندماج و اجمال به آن توجه شده است که اکنون تفصیل یافته است. در این تفصیل نیز، اشارات و اجمالهایی وجود دارد که نشانهای از لایههای عمیقتر و سازندهی فردای دیگری است. همین اجمالها و اشارتها زمینهی اختلافها و رفت و برگشتهای فکری و نوآوریها و خلاقیتها را فراهم میکند.
۱۲. ظهور هر سطح و لایهای از حقیقت موجب به خفا رفتن لایههای دیگری میشود. اما در هر دورانی کسانی هستند که جمع میان امر آشکار و مخفی (جامع غیب و شهود) کنند. این افراد نادر #روح_زمانهی خود هستند و به معرفت و دانش زمانه، نظام و به زندگی انسان معنا میدهند. در واقع این افراد، آغازگر دوران جدید هستند و با افق گشاییهای خود، انسانها را وارد مرحلهی جدیدی میکنند.
🌺 ادامه دارد ...
#فلسفه_تاریخ
#عقلانیت_فطری
#انقلاب_اسلامی
#مکتب_امام_خمینی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی
📌اصول فلسفهی تاریخ متعالیه بر مبنای عقلانیت فطری (در مکتب امام خمینی)
✍سید مهدی موسوی
بخش دوم...
۱۳. زمانهی ما در ادامهی تحول جوهری انسان و تاریخ بشری، عصر تجدد و عقلانیت روشننگری است که در فلسفهی کانت و سه نقد او (نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم) صورتی فلسفی به خود گرفته است و جمعی نوین از امر غیب و شهود (علم و اخلاق و معنویت) برای خروج از محدودیتها عرضه شد. دراین زمانه، علم تجربی وفناوری شاهدبازاری شده است و بر اریکهی قدرت نشسته است و معنویت وحیانی به خفا رفته است و معنویتهای اجتماعی درقالب ادبیات و سایر صنایع ظریف عرضه شده است که خیال متصل وزیباییشناسی انسان مدرن را سامان داده است.
۱۴. بواسطهی عمومی شدن دانش تجربی و گسترش ابزارهای زندگی و زیباییشناسی تجدد، هر چه بشر جلوتر آمده است از محدودیتها و ارتباطات فردی و جزئی او کاسته شده و بر ارتباطات جمعی و کلانتر او افزوده شده است: از قبیلهگرایی به مدینهگرایی و سپس ملیگرایی و جهانگرایی.
۱۵. زمانهای ما زمانهی جهانگرایی(خروج از محدودیتها) است. جهانگرایی دو مرحله داشته است: ۱. جهانگرایی مبتنی بر قدرت سخت دولتهای استعمارگر با کنترلگری سازمانهای بینالمللی، ۲. جهانگرایی برآمده از قدرت نرم و شبکهای فرهنگ و رسانه با مدیریت شرکتهای چندملیتی.
۱۶. آینده از آنِ اندیشه و زبان فطرت انسانی در عمومیترین چهرهی آن است. اندیشه و زبانی که بتواند جمع سالم میان غیب و شهود زمانهی ما برقرار سازد و معرفت تصویری و عقلانیت بدیعی را عرضه کند که از قدرت توصیف و تبیین بیشتری برخوردار باشد. این نیازمند فلسفهای متعالی است که امتداد اجتماعی و سیاسی داشته باشد.
۱۷. فلسفهی آشکارشدهی در انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و شاگردان و شارحان اصیل او در ادامهی نهضت تکاملی انبیای الهی و اولیای معصومین و ظهور فطرت انسانی در تاریخ بشری، آغازی بر #عقلانیت_فطری، تعارف انسانی، نزدیکی ملتها و صورتی از تاریخ جدید بشری بر پایهی تعارف انسانی، تبادل فرهنگی و #اتصال_تمدنی است. محور این عقلانیت، باز تعریف انسان به عنوان #انسان_مسئول است. انسانی که در برابر خود، جامعه، شهر، تاریخ و نهایتا خدا مسئولیت دارد و به میزان #مسئولیتپذیری اجتماعی در نسبت با #مصالح_نوعی و #منافع_عمومی، خود را معرفی میکند و سایر انسانها را بازشناسی و تمجید میکند.
۱۸. محور این تفکر، پذیرش مسئولیت مبارزه با جهالت و آشکار کردن جنود عقل از طریق آگاهی بخشی و تنبه فطری و یقظهی بینالمللی برای بازگشت به فطرت توحیدی است که تعارف هویتها و تبادل فرهنگها و گسترش مسئولیت جهانی است.
۱۹. جنگ آینده جنگ شناختی میان جنود عقل و جنود جهل در بستر رسانههای جمعی در افقهای جهانی برای گشایش #انسداد_فکری و عبور از فروبستهای فرهنگی انسان معاصر است. اگر این افقِ نگاه و بنیاد متعالی اندیشه بر کنشگران اجتماعی و سیاسی (بخصوص حوزویان و دانشگاهیان) حاکم شود به طور قطع از تنبلی و گوشهنشینی به در میآیند و اختلافات کوچک و پیشپا افتاده را کنار میگذارند و در افق جهانی حضور فکری و مسئولانه خواهند داشت.
در حال تکمیل ...
#فلسفه_تاریخ
#عقلانیت_فطری
#انقلاب_اسلامی
#مکتب_امام_خمینی
#مسئولیت_اجتماعی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 ریشههای دینی علوم از منظر مولانا
هر صباحی چون سلیمان آمدی
خاضع اندر مسجد اقصی شدی
نوگیاهی رسته دیدی اندرو
پس بگفتی نام و نفع خود بگو
تو چه دارویی چیی نامت چیست
تو زیان کی و نفعت بر کیست
پس بگفتی هر گیاهی فعل و نام
که من آن را جانم و این را حمام
من مرین را زهرم و او را شکر
نام من اینست بر لوح از قدر
پس طبیبان از سلیمان زان گیا
عالم و دانا شدندی مقتدی
تا کتبهای طبیبی ساختند
جسم را از رنج میپرداختند
🧷این نجوم و طب وحی انبیاست
عقل و حس را سوی بیسو ره کجاست
عقل جزوی عقل استخراج نیست
جز پذیرای فن و محتاج نیست
قابل تعلیم و فهمست این خرد
لیک صاحب وحی تعلیمش دهد
جمله حرفتها یقین از وحی بود
اول او لیک عقل آن را فزود
هیچ حرفت را ببین کین عقل ما
تاند او آموختن بیاوستا
گرچه اندر مکر مویاشکاف بد
هیچ پیشه رام بیاستا نشد
دانش پیشه ازین عقل ار بدی
پیشهٔ بیاوستا حاصل شدی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
ahdaf-nozool-21 (2).pdf
468.2K
فهرست و مقدمه کتاب:
اهداف قرآن براساس ترتیب نزول
اثر استاد حجتالاسلام والمسلمین
#عبدالکریم_بهجتپور
اهداف قرآن براساس ترتیب نزول
اثر استاد حجتالاسلام والمسلمین
#عبدالکریم_بهجتپور
✍از جمله مباحث علوم قرآن آشنایی با اهداف قرآن است که با مطالعات درون قرآنی تبدیل به بحثی تفسیری در خدمت پدیدهشناسی قرآن قرار میگیرد و مفسر با استفاده از خود قرآن سعی در شناخت قرآن خواهد داشت.
✍موضوع اهداف قرآن در قرآن با سبک تفسیر موضوعی به روش مرسوم پژوهش شده است، اما روش تحقیق درکتاب پیش روی شما بر پایه تفسیر تنزیلیِ موضوعی گذاشته شده است؛ به این معنا که پس از نقد دانش تولیدشده تاکنون، مجموعه آیات اهداف قرآن را به ترتیب نزول آنها از قرآن استخراج کرده و پس از تبویب آنها متناسب با چهار دوره نزول قرآن همگام با دورههای پیشرفت دعوت دینی پیامبر (ص) سعی بر بازشناسی اهداف قرآن و فهم حکمتهای نهفته در توزیع اهداف 29گانه قرآن و سامانه بین آنها (اهداف کلان، جزئی، میانی و نهایی قرآن) متناسب با تبیین آنها در سیر نزول تدریجی قرآن دارد.
📌فلسفهی حکومت
سعدی:
درویشی مجرد به گوشهای نشسته بود. پادشاهی بر او بگذشت. درویش از آنجا که فراغ ملک قناعت است سر بر نیاورد و التفات نکرد.
سلطان از آنجا که سطوت سلطنت است برنجید و گفت: «این طایفهٔ خرقهپوشان امثال حیوانند و اهلیت و آدمیت ندارند.»
وزیر نزدیکش آمد و گفت: «ای جوانمرد! سلطان روی زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟ »
گفت:
«سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیتند نه رعیت از بهر طاعت ملوک.»
پادشه پاسبان درویش است
گرچه رامش به فرّ دولت اوست
گوسپند از برای چوپان نیست
بلکه چوپان برای خدمت اوست
یکی امروز کامران بینی
دیگری را دل از مجاهده ریش
روزکی چند باش تا بخورد
خاک، مغز سر خیال اندیش
فرق شاهی و بندگی برخاست
چون قضای نبشته آمد پیش
گر کسی خاک مرده باز کند
ننماید توانگر و درویش
ملک را گفت درویش استوار آمد.
گفت: «از من تمنا بکن.»
گفت: «آن همیخواهم که دگرباره زحمت من ندهی.»
گفت: «مرا پندی بده.»
گفت:
دریاب کنون که نعمتت هست به دست
کاین دولت و ملک میرود دست به دست
#سعدی
#حکمرانی
#حکومت
#فلسفه_سیاسی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انسان ایرانی و دریافت متعالی از هستی
🔹همهی انسانها فطرتا حقیقتجو هستند و به دنبال کشف واقعیت و بخصوص واقعیت مطلق، و برقراری نسبتی با هستیاند تا به وجود خود تعیّن و تشخّص بدهند. بدین علت، سراسر زندگی انسانها مبتنی بر درکی از واقعیت مطلق و نسبتی با هستی معنا و صیرورت مییابد. هر درکی از هستی و نسبتی با واقع، نحوهای از زندگی را رقم میزند. چرا که هستی بینهایت است و واقعیت لایهمند. هر انسانی به قدر وجودی و اندازهی ادراکی خود با ظهوری از ظهورات واقعیت و تجلیّات هستی ارتباط برقرار میکند و تشبّه به هستی مییابد.
🔸 علوم انسانی در هر مقطعی از تاریخ و حیات انسانی، ظهور این درک از هستی و نحوهی زندگی در توصیف و تبیین پدیدههای انسانی در جهت رسیدن به آن درک پیشنی از هستی و بر قراری نسبت وجودی با آن است.
🔹انسان ایرانی در عقیهی تاریخی و فرهنگی خود، نسبتهایی را با واقعیت و هستی برقرار کرده است که به او تعیّن وجودی، هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی بخشیده است که در سنت علمی و فرهنگی او تجلی یافته است. بدون شناخت عمیق این تعیّن وجودی و هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی نمیتوان درک درستی از ایران و انسان ایرانی داشت.
🔸 هستی در فرهنگ و تمدن ایرانی به وصف #تعالی متّصف شده است و لحظه به لحظه در حال تجلی و ظهور است فلسفه و دانش در نسبت با واقعیت را #حکمت_متعالیه و #حکمت_الهیه و #حکمت_مشرقی خواندهاند که حقیقت هستی را #نور جاری و ساری در همهی لایههای واقعیت دانستهاند و جوهرهی علم را نیز به نور و انکشاف حقیقت تعریف کردهاند. در این تلقی، ظهور تام هستی مطلق بیش و پیش از آنکه طبیعت باشد انسان است. به تعبیر دیگر فقط #انسان است که میتواند تجّلی و ظهور تام نور هستی باشد و طبیعت را هم نورانی و معنادار کند. لذا در مرکزیت حکمت و معرفت انسان ایرانی، #انسان_کامل قرار دارد. انسانی که اتصال غیب و شهود و پیوند آسمان و زمین است. لذا بر خلاف فلسفهی غربی که انسانمداری در گرو «طبیعی شدن انسان» است در حکمت الهی مشرقی، این طبیعت است که جوهرهی انسانی مییابد و بستر تعالی هستی انسان میشود.
🔹نسبت انسان ایرانی با هستی متعالی را میتوان در میراث علمی و تمدنی ایران مطالعه و شهود کرد. حکمت و شعر، قانون و سیاست، آداب و رسوم هر کدام طریقی به شناخت هستی انسان ایرانی است چرا که هر کدام از این آثار رهآورد اتصال وجودی انسان با واقعیت و نسبت با هستی متعالی و نورانی است که از جهان نفسالامر ابتدا وارد جهان ذهنی متفکر ایرانی شده است و از طریق تعلیم و تربیت، تالیف و تدریس وارد جهان بیناذهنیت انسان ایرانی شده است و به علم و صنعت، فقه و سیاست، ادب و هنر، آداب و رسوم تبدیل شده است. اما در عین حال محدودیتهای موجود در این ظهورات را هم باید توجه کرد. محدودیتهای ناشی از موقف تاریخی و اجتماعی انسان که امکان ظهور برخی دیگر از لایههای واقعیت را فراهم نکرده است.
🔸خلاصه با هر اثری از آثار جاودانهی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی همچون شاهنامه و گلستان و مثنوی و دیوان حافظ و همچنین با آثار فقهی و اصولی و فلسفی میتوان به پستوهای هستی انسان ایرانی و ظهوراتی از واقعیت تعینیافته راه یافت و لایهای از لایههای وجودی انسان ایرانی و روح تاریخی ایران را کشف و مطالعه کرد تا چراغ راه آیندهی ما باشد.
🔹انقلاب اسلامی ایران نیز امتداد این هستی انسانی و رهآورد تحول در تعیّن وجودی انسان ایرانی و برقراری نسبتی جدید با هستی متعالی پس از گسستی است که در اثر ارتباط با عالم تجدد ایجاد شده بود. تحول و تجددی که نه در ستیز و گسست با گذشتهی هویتی و تمدنی خویش، بلکه در اتصال و امتداد آن، به همراه تلاشی برای آشکارسازی ظرفیتهای نهفتهی ادراکی و گرایشی انسان ایرانی در مواجههی با واقعیت و هستی و درکی از نیازهای زمانه است. در این میان نقش محبّت به اهلبیت (علیهم السلام) برای ارتباط وجودی با هستی متعالی و جاری در فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی بیبدیل است.در انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی انسان ایرانی با تجربهی وجودی حضرات معصومین ارتباط برقرار کرد و تلاش کرده زیست جهان خود را به آنها نزدیک کند و تا با اقتدا به آنها، زمانهی خود را آنگونه که میطلبد بسازد.
🔸محور مهم این تشبّه و بازسازی هویت و تعیّن تاریخی خود، #مسئولیت_اجتماعی بود. مردم تحولخواسته و تشبهیافته، بیش از هر چیزی تلاش داشتند تا خود را #انسان_مسئول تعریف کنند.
🔹 یکی از مهمترین ویژگیهای مهم که در انسان ایرانی نیاز به تقویت دارد #مسئولیت_اجتماعی است. ارزشی که در سالهای آغازین انقلاب بسیار پر رنگ و اثر گذار بود اما به تدریج تضعیف شد و #منفعت_طلبی_شخصی پنهان و روتوشدار جایگزین آن شد.
✍ سید مهدی موسوی
#انسان_ایرانی
#هستی_متعالی
#نور
#تاریخ
#اتصال_تمدنی
#مکتب_امام_خمینی
#تحول_باطنی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 علم دینی ، علم نافع
فقیه متأله و حکیم مجاهد امام خمینی:
اگر کسی علوم طبیعی بنویسد؛ یعنی مثلثات و مناظر و خواص و آثار اشیاء و طب و امثال آن بنویسد، ولی اینها در نظرش الهی باشد و وجهۀ استظلالی داشته باشد، فایده دارد.
✍تقریرات فلسفی(اسفار) ج۳ص۴۶۸
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
حب-الحسین.mp3
689.8K
📌ابتهال
✔️حُبُّ الحُسِین وُسیلةُ السُّعداءِ
عشق و محبت امام حسین علیه السلام راه و وسیله سعادتمندان است
✔️ وضیاءَهُ قد عَمَّ بالأرجاء
و نور تابانش همه عالم را فراگرفته
✔️ سِبطٌ تَفَرَّعَ مِنهُ نَسلُ المُصطَفى
نوه (پیامبر) که نسل حضرت مصطفی (صلی الله علیه و آله) از او است.
✔️ وَأضَاءَ مِسک بوجهِهِ الوَضَّاء
و روشن و نورانی کرده هر سرزمینی را بوسیله چهره نورانی اش
✔️حبُّ الحسین
محبت و عشق حسین
✔️ فَهُوَ الکریمُ ابنُ الکریمُ وَ جَدُّهُ خَیرُ الأنام وسیِّدُ الشُّفَعاءِ
پس او همان بزرگوار و با کرامتی است که پسر شخص بزرگوار و کریم است و جد او بهترین مخلوقات و آقای شفاعت کنندگان است.
التماس دعا - صلوات
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تلنگر
ریشهی همهی مشکلات مزمن جامعهای ایرانی، #منفعت_طلبی_شخصی مضمن (ضمنی) و مخفی در فرهنگ عمومی و نظام اداری جامعه است که در زیر نقابهای مختلف قدسی و عرفی، روشنفکری و ... پنهان شده است.
تنها درمان همهی مشکلات و دردها، ارزش شدن #مسئولیت_اجتماعی و محور شدن #مصالح_نوعی و #منافع_عمومی در تمام مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی است.
«من هستم چون مسئولیت اجتماعی دارم.»
#مسئولیت_اجتماعی
#مصالح_نوعی
#منافع_عمومی
#مکتب_امام_خمینی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌منشور مسئولیت اجتماعی
✍ دعای مکارم اخلاق امام سجاد (علیه السلام) [دعای بیستم صحیفه سجادیه]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ،
وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ،
وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ،
وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَی فِی رِزْقِک،
وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ،
وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ،
وَ عَبِّدْنِی لَک
وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ،
وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ
وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ،
وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ،
وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ.
بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست،
و گره هر کاری که فکرش مرا به خود مشغول داشته بگشای،
و مرا در کاری قرار ده که فردا مرا از آن بازپرسی میکنی،
و روزگارم را در آنچه از پی آنم آفریدهای مصروف دار،
و بینیازم گردان و روزیت را بر من وسعت ده،
و به چشمداشت مبتلایم مکن،
و ارجمندم ساز و گرفتار کبرم مفرما،
و بر بندگیت رامم ساز، و بندگیام را به آلودگی خودپسندی تباه مکن،
و خیر و نیکی را برای تمام مردم به دست من جاری ساز،
و آن را از کدورت منتگذاری دور دار،
و خوی عالی را به من عنایت فرما،
و از فخرفروشی محافظتم کن.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا،
وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا.
بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست،
و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانی،
و عزتی آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم خاکسار سازی.
#مسئولیت_اجتماعی
#منافع_عمومی
#مصالح_نوعی
#عقلانیت_فطری
#روح_زمانه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌کار فیلسوف
کار فیلسوف در عرصهی حکمت عملی، ایجاد یک عمل و پرسش از چند و چون آن و برنامهریزی نیست؛ بلکه کار فیلسوف تعالی دادن به ماهیت یک عملِ جاری و ساری در جامعه از طریق تأمل فلسفی در معانی موجود در ذهنیت کنشگران و ظرائف معنایی نهفته در فرهنگ عمومی است.
به تعبیر دیگر کار فیلسوف پرسش از بنیادهای عمل و بنیانهای فکری و معنایی کنشگر است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی
📌فلسفهی مسئولیت اجتماعی در حکمت متعالیه
(مقدمهای بر بنیانهای عقلانیت فطری)
✍ سید مهدی موسوی
⭐️ بخش اول...
۱. براساس حکمت قرآنی و فلسفه ی متعالیه، مهمترین سنت الهی و قانون ذاتی حاکم بر جهان طبیعی، این است که اینجا دار تزاحم و تضاد و حرکت است و همهی امور اینجهانی همواره در حال تغییر و تحوّل و صیرورتند. این امر ذاتی این جهان است و هیچگاه و در هیچ دورهای تبدّل نپذیرد؛ مگر هنگامی که خداوند متعال اراده کند که «یوم تبدّل الارض غیر الارض» و آن پایان این جهان و آغاز قیامت کبری است.
۲. به ارادهی الهی، بخشی از رسالت صیرورت، پرورش و ساخت این جهان به انسانِ درحال صیرورت واگذار شده است. (خلافت بر روی زمین) چرا که خداوند متعال انسان را از میان جمیع موجودات برای ایفای این رسالت بزرگ برگزید و او را خلیفه خود بر روی زمین و امانتدار خود قرار داد.
۳. به ارادهی الهی، همهی انسانها به واسطهی داشتن عقل و اراده، در پرورش و ساخت و بهرهمندی از این جهان سهیم هستند. در واقع همگان از این حق برخوردارند و اختصاص به هیچ فرد و گروهی ندارد.
۴. سعادت و موفقیت (رشد) انسان در این جهان در گرو پرورش و ساخت خود و همچنین حفظ، امانتداری، پرورش و ساختن این جهان و بهرهبرداری و استفاده صحیح از منابع موجود در آن است.(فساد در این جهان نیز موجب فساد در سعادت و زندگی انسان میشود.) به همین جهت همه انسانها به اقتضای استعداد و ظرفیت وجودی و به میزان بهرهمندی از مواهب طبیعی دارای مسئولیت (۱. حفظ و امانتداری و ۲. پرورش و بهرهبرداری) هستند و مورد بازخواست قرار میگیرند.
۵. اصل این مسئولیتمندی انسان قابل واگذاری به غیر نیست و هر فردی خود او باید پاسخگو باشد. چرا که #رشد_جامع و فعلیت انسانیت انسان و همچنین سعادت و پیشرفت وجودی او در گرو پذیرش این مسئولیت است.
«احساس مسئولیت و به تعبیر قرآن استعداد و لیاقت حمل امانت، خود یک معیار بزرگ برای شخصیت انسانی و تفاوت انسان اخلاقی با انسان زیستشناسی است.» استاد مطهری، یادداشتها، ج 4، ص136
۶. پاسخگویی انسان نه به حرف و کلام بلکه به رشد وجودی و فعلیت انسانیت در اوست.
۷. این مسئولیت به نحو فردی و جزیرهای نیست و مفید فایده هم نیست؛ بلکه به نحو جمعی و مشارکتی است. چرا که شبکههای از فعالیتها و مسئولیتهای به هم پیوسته و همافزا موجب آبادانی طبیعت و پیشرفت زندگی انسان میشود. همچنان که فساد معلول شبکهای از علل و عوامل به هم پیوسته است که توسط جمع به وجود آمده است.
۸. مسئولیت مفهومی اعتباری است و در شرایط مختلف اعتبار می شود. لذا انواعی از مسئولیت انسانی ممکن است:
فردی،
خانوادگی
و اجتماعی.
دو مسئولیت اول ریشه طبیعی و غریزی و محبتی دارد. اما جنس مسئولیت اجتماعی متفاوت است لذا «مسئولیت اجتماعی، انسانیترین مسئولیتهاست»
مسئولیتهای اجتماعی نیز بر دو گونه است:
الف: مسئولیتهای همگانی
ب: مسئولیتهای تخصصی.
همچنین مسئولیت اجتماعی همگانی به دو قسم تقسیم میشود:
الف: اخلاقی (الزام درونی)
ب: حقوقی (الزام بیرونی)
۹. انسانها در عین اینکه موجود اجتماعی هستند از سلایق و استعدادهای مختلف و سطوح ادراکی متفاوت از موجودات و نیازها برخوردارند از این رو آرمانهای مختلف و نظام رفتاری متنوع دارند که در بسیاری از امور مشترک موجب اختلاف و درگیری میشود. بر اساس «نقش غیرقابل پیشبینی افراد و درگیری ارادهها بر مبنای آرمانها» فعالیتها و مسئولیتهای انسان در امور اجتماعی بسیار مشکل و پیچیده و ذوابعاد میشود و همواره انسان در معرض آزمون و خطا، ابتلا به گرفتاری و تردید، شکست و پیروزی است. از این رو، ملاک و میزان در مسئولیت اجتماعی ایجاد تعادل و توازن در جامعه است به نحوی که همگان بتوانند به منافع و مصالح خود دست پیدا کنند. بنابراین در میدان تضاد منافع و تزاحم آرمانها توجه دائمی به منافع عمومی و مصالح نوعیه در متن مسئولیت اجتماعی نهفته است.
🛑 ادامه دارد ...
#مسئولیت_اجتماعی
#مصالح_نوعی
#منافع_عمومی
#عقلانیت_فطری
#حکمت_قرآنی
#حکمت_متعالیه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی
📌 فلسفهی مسئولیت اجتماعی در حکمت متعالیه
(مقدمهای بر بنیانهای عقلانیت فطری)
✍ سید مهدی موسوی
⭐️ بخش دوم ...
۱۰. اشتباه بزرگ یک مکتب فکری این است که وعده بهشت زمینی و زندگی بدون دردسر و بدون ابتلا و شکست، بدون مسئولیت و تکلیف را در این جهان، به پیروان خود وعده دهد. وعدهای که هیچگاه در دنیا که دار تزاحم و صیرورت دایمی است محقق نخواهد شد. لذا هرچند در ابتدا برای جلب نظرها و بسیج مردمی کارآمد است اما بعد از مدتی موجب سرخوردگی، ناامیدی و احساس خسارت میشود.
رسالت یک مکتب متعالی این است که به پیروان خود چگونگی مواجههی بهتر با ابتلائات و مشکلات و مسئولیت در برابر حوادث را برای رسیدن به یک زندگی مقاوم پیشنهاد دهد. جامعه مطلوب، جامعهی نفی ذاتی طبیعت و از بین رفتن اختلافات و تنوعات و ابتلائات نیست. جامعهی مطلوب و مدینه فاضله، جامعهای است که انسانها به واسطه عقل و ایمان، بهتر میتوانند ابتلائات و مشکلات و اختلافات را مدیریت مسئولانه کنند. در واقع سعادت حقیقی و پیشرفت واقعی همین رسد عقلانی و معنوی و بلوغ فکری و قلبی در مواجههی با پیشامدها و حوادث و ابتلائات است.
۱۱. در این میدان کار و رقابت و عرصهی تضادها و همآوردیهای اجتماعی، حب نفس، میل به راحتی و رفاه شخصی، انسان را به بیتفاوتی در نسبت با دیگران و منفعت طلبی شخصی میکشاند و دایره مسئولیت را در حد کسب سود و منفعت شخصی محدود میکند. هر چند ممکن است روتوش اخلاقی و قدسی هم بر آن بکشد. در این صورت یک نظام ارزشی، هنجاری و رفتاری شخصی متولد میشود. نظامی که محوریت آن را کسب منفعت شخصی، سعادت و موفقیت فردی شکل میدهد. در صورت قدسی و دینی آن، رستگاری فردی و بهشت رفتن خود، غایت حاکم و اصلی است و حتی خیرات و صدقات هم به همین جهت است هرچند خیر آن به دیگران هم میرسد. در صورت دنیوی آن نیز کسب سود بیشتر در معاملات اقتصادی و روابط انسانی معیار است هر چند اگر لازم باشد که برای رسیدن به این غایت مقداری از سود خود را به عنوان مالیات و یا حق بیمه و امثال اینها به دیگران واگذار کند اما غایت اصلی همان کسب سود شخصی و منافع فردی خود است.
۱۲. اما یک احساس اخلاقی ویژهای در انسان وجود دارد که دایرهی مسئولیت اجتماعی را توسعه میدهد و انسان را از فردانیت خودساخته خارج میکند و به اجتماع و سرنوشت جمعی پیوند میزند. نوعی درد و دغدغه اجتماعی دارد و از مشکلات و سختی های دیگران رنج میبرد و از رشد و خوشحالی آنها خوشحال میشود.
این واقعیتیی فطری و قطعی و غیر قابل انکار است و هر کس با مراجعه به درون خود و مطالعهی تاریخ بشری میتواند نشانههای بسیار واضح و روشنی بر این احساس اخلاقی و همسرنوشتی اجتماعی بیابد.
۱۳. منشأ این احساس اخلاقی و پیوند اجتماعی چیست که بدین وسیله آدمی میتواند بر حب نفس و رفاه طلبی و منفعت طلبی شخصی خود غلبه کند و منافع عمومی و مصالح نوعیه را هم در قلمرو فعالیتها و برنامههای خود لحاظ کند و دایرهی مسئولیت اجتماعی خود را وسعت ببخشد. حداقل پنج نظریه مهم در این زمینه وجود دارد که عبارتند از:
۱. قرارداد اجتماعی برای کسب سود بیشتر
۲. حس ملی و تعصبات قومی
۳. وجدان
۴. آرامش درونی
۵. ایمان به خدا و معاد
۱۴. از میان نظریههای ذکر شده، آنچه میتواند تبیین گر احساس اخلاقی بشر و پشتوانهی مسئولیت اجتماعی باشد ایمان حقیقی و عمیق به مبدا و معاد است. چرا که «مسئولیت یک احساس است، یک وجدان است، به یک معنی یک امر وجدانی و ذهنی است و وابسته به یک سلسله علل دیگر است و به عبارت دیگر وابسته به چندین ادراک دیگر است و آن اینکه یک فرمان (یک امر اعتباری، یک باید از یک مقام مافوق) هست که به من فرمان میدهد، مرا مکلف میشمارد، ولو آن مقام مافوق، خودش درونی و وجدانی باشد.» استاد مطهری، یادداشتها، ج 4، ص135
۱۵. بر این اساس، «دین برای مسئولسازی انسان است و فلسفه بعثت پیغمبران این است که بشر را متوجه مسئولیتهایش بکنند و دین نیامده که به بشر تأمین بدهد و از او رفع مسئولیت نماید، بلکه برعکس آمده است که مقام مسئول او را به خودش ارائه دهد. دین منهای مسئولیت، دین منهای دین است.» همان، ص132«هر چیزی میتواند به دو شکل جریان یابد: مسئول و غیر مسئول، الّا دین. مثلًا ادب مسئول و ادب غیر مسئول، علم مسئول و علم غیر مسئول، هنر مسئول و هنر غیر مسئول، حتی سیاست مسئول و غیر مسئول، اقتصاد مسئول و غیر مسئول، اما دین غیر مسئول معنی ندارد. ممکن است دین مسئول خود و غیر مسئول از غیر خود فرض شود، اما دین غیر مسئول معنی ندارد زیرا جوهر دین تکلیف، وظیفه، امانتداری، مسئولیت سالم تحویل دادن است.» همان ص133
🛑 ادامه دارد...
مطلب بعد: نظریهی فقهی مسئولیت اجتماعی
#مسئولیت_اجتماعی
#مصالح_نوعی
#منافع_عمومی
#عقلانیت_فطری
#حکمت_قرآنی
#حکمت_متعالیه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121