eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
443 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ مسعود دیانی مجری و نویسنده حوزوی درگذشت حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود‌ دیانی، دین پژوه، شاعر، نویسنده و مجری برنامه سوره، پس از تحمل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. @HOWZAVIAN
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان» ✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پاره‌ای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی‌درمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین. @HOWZAVIAN
▪️مسعود دیانی، طلبگی، رفقا «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»(155 بقره) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رحمت، غفران و رضوان الهی به روح پاک مسعود عزیز و مجاهد عرصه تبیین. شور و شوق وافر او در آموختن، صراحت لهجه او در تبیین حق، سماجت او در دفاع از آرمان‌ها، سوز و گداز او در نماز شب‌های دوران طلبگی و قدم زدن‌های بین الطلوعین او در حیاط مدرسه با تسبیحی به دست و ذکری بر لب، هیچ گاه از خاطر دوستان قدیمی مدرسه امام صادق علیه السلام دماوند پاک نمی‌شود. @HOWZAVIAN
🔸مردمی نورانی ✍️ فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین دیروز در راهپیمایی مسیر حرم تا جمکران، حال خوش دیدنی منتظران وصف ناشدنی بود. تلاش صادقانه و پذیرایی بی‌ریای میزبانان و اجرای برنامه های متنوع برای ماندن خاطره خوشایند روز نیمه شعبان، تنها منظره‌ای کوتاه از مسیر پیاده روی بود که با قلبی تپیده و اشک چشم آن را نظاره می‌کردم. در میان این سیل به خروش افتاده، سهم طلاب و روحانیان جوان بی‌شمار بود، در بسیاری از غرفه‌ها با حضوری مستمر، آنچه در توان خود داشتند را به نمایش گذارده بودند. حال خوشی بر شهر سایه افکنده بود، بی‌آنکه بخواهم در تمام مسیر به‌ یاد وعده‌ی الهی و فرموده‌ی معصوم بودم؛ قومی که از سرزمین مشرق، قیام می‌کند، حقوق خودش را از جهان مطالبه دارد (عدم دخالت در امور خویش را می خواهد) که با آنان مخالفت می‌شود «يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ»، وقتی می‌بینند که دنیا به آنها اجازه نمی‌دهد حقوق خودشان را داشته باشند، سلاح بدست می‌گیرند و دشمن را تهدید می‌کنند، اینجاست که دشمنان می‌پذیرند اما ایرانی‌ها نمی‌پذیرند و شروطی دارند و سرانجام پرچمشان را به دست مهدی (عج) می رسانند*... ان شاءالله آری، به‌راستی که هر بار طوفانی برساخته، مردم این سرزمین را در بر می‌گیرد، غربال آنان از سر گرفته می‌شود، ایمان‌ها مستحکم‌تر و دل‌ها پر امیدتر از آمدنی می‌شود که هر روز و شاید هر لحظه صدای رساتر دارد. *نعمانی، الغیبة، ص273. @AFKAREHOWZAVI
🔴 «برای یک زندگی معمولی» به من هم بر خورد ✍️ سلمان ایرانمنش، نویسنده حوزوی در «انجمن سواد رسانه» به مستند جدید شمقدری واکنش نشان داد و نوشت: 🔻شمقدری را خوب میشناسم و بیشتر مستند‌هایی که ساخته است را دیده‌ام؛ میراث البرتا، انقلاب جنسی، حلال‌ممنوعه، اینرل و ... 🔻از قلب اروپا تا وسط تهران با او همسفر بوده‌ام و گاهی به سوژه هایی که بدان‌ها پرداخته غبطه خورده‌ام. 🔻این بار می‌خواهم مستند جدید او به نام «برای یک زندگی معمولی» را ببینم. 🔻اسم آشنایی دارد، اما این را عیب نمیدانم شاید نامی به ذهنش نمی‌رسیده و این اسم را از شروین قرض گرفته تا محتوای فاخرش را به نامی مزین کند؛ از این مطلب عبور می‌کنم و فقط یک درنگ کوتاه بخاطر سوالی که در این عنوان ذهنم را مشغول کرده دارم: برای یک زندگی معمولی چه باید کرد؟🧐 احتمالا این سوالیست که در ادامه مستند آنرا پاسخ می‌دهد. ♦️فیلم آغاز می‌شود و بازهم با استفاده از تکنیک ابهام تا مخاطب را همراه خود کند، گویا دلاوری از پرواز جامانده که البته حسم می‌گوید این جزئی از سناریوست تا در سکانس بعدی دلاوری حرف های را که در فیلم نامه برایش نوشته شده بگوید؛ از این هم می‌خواهم عبور میکنم تا ببینم ادامه چه می‌شود . 🔻حالا به ترکیه می‌رسیم؛ آمار و ارقامی گفته می‌شود و دائما پای ایران به میان می آید، کاری به این نداریم که ما از آمار خیلی مطلع نیستیم و افراد از دادن آمار برای اقناع مخاطب بهره می‌برند البته این‌ را در یک برنامه سواد رسانه دیدم که یکی از تکنیک‌های اقناع برای مخاطب عام دادن آمارست و البته که خیلی کارایی دارد چون مرا هم تحت تاثیر قرار داد؛ باز هم از این‌جا عبور می‌کنم چون برایم نتیجه بسیار مهم است؛ 🔻چند سکانس زیبا از ترکیه می‌بینم، چه صحنه‌های جذابی و تصاویر چشم نوازی که دل آدم را راهی ترکیه و شهرهایش می‌کند. ♨️ناگفته نماند که سری هم به آنتالیا زدیم و آنجارا هم زیارت کردیم که یک‌باره حال پدر دلاوری خراب شد و دلاوری برگشت به ایران، دوست دارم باور کنم این قصه را اما از رندی فیلم سازان می‌ترسم و چیزی در پس ذهنم می‌گوید این هم یک بازی جدید است و شاید بیماری در کار نبوده؛ در هر صورت این بیماری برای پایان بندی کار الزامیست تا دلاوری بگوید درست است که برای یک زندگی معمولی چاره‌ای جز مهاجرت نیست؛ اما چکار کنیم که مجبور به ماندن هستیم بخاطر عزیزانمان و اینجاست که جوابم را می‌گیرم و تیتیراژ فیلم بالا می‌رود. ❓اما چه شد؟ باز هم پایانی باز به اندازه تک تک افرادی که در ایران زندگی می‌کنند که هر فردی در این دوراهی رفتن و ماندن یک تصمیم بگیرید اما مسأله اینجاست که آیا واقعا زندگی معمولی برای ما همین است که شمقدری به تصویر کشیده 💢 پس بگذارید به من بربخورد که نفهمیدم برای یک زندگی معمولی باید چکار کنم ...!؟ @HOWZAVIAN
🔅انگشتر عقیق تو را در می‌آوریم 🔅اشک تو را اگر چه جدا در می‌آوریم ✍️ مرحوم حجت الاسلام ، شاعر، مجری و نویسنده‌ی حوزوی از کوله‌های کهنه غذا در می آوریم خب! راستش ادای تو را در می آوریم در روزهای سرد و کسل، کنج عافیت شمشیر از غلاف خدا در می آوریم ما بی نماز مانده ترین‌ها، سر نماز خود را به شکل مرد گدا در می آوریم انگشتر عقیق تو را در می آوریم اشک تو را اگر چه جدا در می آوریم این شور و شوق و شعر و شعاری که بین ماست یک جور بازی است، ادا در می آوریم در بین خطبه‌های تو شمشیر می‌کشیم در موسم جهاد عصا در می آوریم گیسو به خون خضابی، محراب عدل و داد! ما نیز کیسه‌های حنا در می آوریم کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانه‌ها در خلسه‌ها دلی ز عزا در می آوریم با ذکر «یا علی مددی» دست می دهیم دستی که سرد پیش برادر می آوریم صبر و سکوت و بغض تو مولا شکستنی است ما عاقبت صدای تو را در می آوریم 🔗 صفحه شعر نویسندگان حوزوی 👈 «شاعران حوزوی» @HOWZAVIAN
✔️ مرحوم دیانی «ارزش گفت‌وگو» را به ما نشان داد ✍️ محمد امین رضایی ☑️ حجت الاسلام مسعود دیانی آسمانی شد! او حقیقتا یک طلبه عدالتخواه بود. نماینده گفتمانی در رسانه بود که من آن را آرمانهای ۵۷ می‌نامم. ترکیبی از عدالت، جمهوریت، آزادی و..؛ او در مدت کمی در "برنامه سوره" بسیار خوب درخشید کار ممتاز او این بود شخصیت اهل بیت(ع) را محور برنامه هایش قرار می‌داد و از زوایای مختلف بحث می‌کرد و یک روایت تاریخی رو به جلو از آن خلق می‌کرد. برنامه سوره با وجود او به یکی از بهترین و عمیق‌ترین امکان‌های گفتمانی در چند سال اخیر تبدیل شده بود. ☑️من در عمرم دفعات محدودی به بعضی ها حسادت کردم یک دفعه به شیخ مسعود بود سر برنامه اش در ماه رمضان پیرامون نهج البلاغه و حضرت امیر(ع)؛ با خودم می‌گفتم عجب توفیقی پیدا کرده، حضرت علی ع چه نگاه و لطفی به او کردند که اینگونه فرصت روایت از علی ع را به او دادند! او جز کسانی بود که عمیقا در جای درستی ایستاده بود. جمع بین عمق اندیشه، طلبگی و کار رسانه ای آن چیزی است که میشود از او الگو گرفت. واقعش ما شبیه او بسیار کم داریم کسی که رسانه او را به ابتذال شهرت و سطحی بودن و حاشیه نکشاند. او این امر را نشان ما داد. مراوده من با او مجازی بود یادداشت هایش که از عمق جان رنج دیده و لطیفش بود را می‌خواندم. پیشنهاد می‌کنم این درد نوشته‌های اخیرش حتما به اثری مکتوب درآید. هر بار که استوری می‌گذاشتم از اینکه چون اویی مرا می‌خواند و پیگیر است و هنوز او را داریم قلبا خوشحال می‌شدم. ☑️شیخ مسعود دیانی، او که در رسانه ملی ارزش گفت‌وگو را به ما نشان داد و خود نیز گفتمان عدالت و حمایت از مستضعفین و مبارزه با اشرافیت و مستکبرین را نمایندگی می‌کرد در شام ولادت امام مستضعیفین عج بعد از تحمل رنج های زیاد آسمانی شد. برای روح بلند او فاتحه ای بخوانید. پیشنهادم این است حوزه علمیه در مورد سیره علمی-عملی این طلبه فرهیخته جلسه ای باشکوه برگزار کند. امروز که در یک جنگ ترکیبی رسانه ای قرار داریم طلبه‌های جوان بسیار نیاز دارند به شناخت الگویی مثل شیخ مسعود دیانی برای عمل در این میدان دشوار؛ لطفا برای شادی روح بلند حجت الاسلام مسعود دیانی فاتحه‌ای بخوانید. @HOWZAVIAN
🌱 رد پای حیا ✍ حمزه شریفی دوست، رمان‌نویس حوزوی اینگونه نیست هرکه پوشش کاملی دارد، حیایش هم 20 باشد. این طور هم نیست که زنِ کم حجاب، بالکل با حیا خداحافظی کرده باشد. باید حیا را در «نگاه» هم جستجو کرد. ردّ پای حیا را در «گفتار» هم باید سراغ گرفت. از ادا و اطوارِ آدمی می‌توان میزانِ حیایش را حدس زد. البته که پوشش، بخشی از حیاست و صدالبته بخش بزرگ آن است. زنان خوب می‌دانند که گلِ حیا، پوشش است. پشتِ حیا به پوشش گرم است و شاید حیا هیچ دوستی بهتر از پوشش نشناسد. گویا این دو دوستِ قدیمی، طاقت دوری هم را ندارند و با هم قرار گذاشته‌اند که مدام پشتِ هم باشند و یکدیگر را تقویت کنند. هرچه حیا بیش باشد، پوشش بیشتر می‌شود و هرچه پوشش بیشتر، حیا نیز افزون‌تر. آن میزان که حیا شیفتۀ پوشش است، همان میزان از برهنگی متنفر است. برهنگی، اجازه نمی‌دهد که حیا آرام و قرار داشته باشد. برهنگی از حیا می‌کاهد و روز به روز حیا را در گفتار و نگاه و رفتار ضعیف‌تر و لاغرتر می‌کند و در پایان به مرز نابودی می‌کشاند. بالاخره یکی از این دو باید به تدریج صحنه را ترک کند. خدا کند آنکه صحنه را خالی می‌کند برهنگی باشد؛ تا مابقی خوبی‌ها بیایند و مانند پروانه دور حیا حلقه بزنند. @HOWZAVIAN
💠 به بهانه یک مناسبت مهم فرهنگی در تقویم رسمی کشور چند سال پیش همراه با جمعی از نوجوان‌ها در یک شبه‌نظامی با نام شرکت کردم که در برگزار می‌شد. درباره جذابیت‌ها و ظرفیت‌های تربیتی این اردوی خاص نمی‌خواهم بنویسم، که قطعاً نوشتنی است و در آینده اگر زاویه مناسبی از این موضوع به ذهنم برسد که به مرتبط باشد، ان‌شاءالله آن را خواهم نوشت. فعلاً در باب گلایه از تعطیلی این اردوها و آسیب‌های نبود این دست برنامه‌های تربیتی برای نوجوانان کشور هم نمی‌نویسم؛ هرچند خسارتی که به این دلیل به کشور وارد شده و می‌شود، مثلاً در همین اغتشاشات اخیر و تخلیه خیابانی هیجان‌های نوجوان‌ها، کاملاً مرتبط با و بر عهده است. امشب به مناسبت امروز (۱۸ اسفند) که است، می‌خواهم یکی از مشاهداتم را در آن اردو ثبت کنم. لطفاً اگر نمی‌دانید جزیره لارک کجاست، اول یک جست‌وجو بفرمائید و موقعیت آن را روی نقشه پیدا کنید. تصور کنید حدود ده سال پیش دارید در کوچه پس‌کوچه‌ها که نه، در پستی و بلندی‌های این جزیره که به تازگی و براساس یک سیاست دفاعی امنیتی، مسکونی شده و تعداد محدودی از مردم در آن ساکن شده‌اند قدم می‌زنید، که ناگهان یک تابلوی کانون فرهنگی هنری مساجد را بر سردر یک خانه می‌بینید. جزو کدام گروهید: آیا در دل خود به مسئولان مربوط احسنت می‌گویید که به‌دلیل حساسیت منطقه و به‌منظور تحقق سیاست دفاعی امنیتی مزبور، با چنین سرعتی برای همین تعداد انگشت‌شمار نوجوان ساکن جزیره کانون فرهنگی راه‌اندازی کرده‌اند؟ یا از خود می‌پرسید: واقعاً بایسته‌های اولیه راه‌اندازی این کانون، مثلاً حداقل یک مربی، در آن وجود دارد یا نه؟ باشد، قبول، من هم مثل شما که جزو گروه نخستید، می‌پذیرم که در اینجا و به‌دلیل تحقق سیاست نظام در مسکونی شدن این جزیره، این اقدام توجیه دارد؛ ولی به نظرتان آیا بعد از راه‌اندازی (مثلاً تا همین الآن)، برای ارتقای آن تا حداقل یک کانون فرهنگی هنری تلاشی شده یا اینکه مثل خیلی جاهای دیگر، فقط به پشتوانه همان تابلوی روی دیوار، یک کانون به آمار نهاد مربوط افزوده شده است؟! بگذریم از اینکه خیلی از ما به تجربه سال‌ها فعالیتمان، خبر دقیق و موثق داریم از همین فعالیت‌هایی (بخوانید تابلوهایی) که در گزارش کار دو یا حتی سه نهاد فرهنگی سیاهه می‌شوند تا مسئولان مربوط گزارش آن را مثلاً خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم کنند. و خدا می‌داند که این چه بلائی بر سر کشور آورده است، و کیست که نداند این رویه، هیچ سنخیتی با حکمرانی اسلامی ندارد. پ.ن: این یادداشت منافاتی ندارد با اینکه من و خیلی از هم نسل‌هایم وامدار همین کانون‌ها هستیم و امثال من در سال‌های دانش‌آموزی‌مان بیشتر از آنکه در مدرسه بوده باشیم، در کانون زندگی کرده‌ایم. 🔗 تبریک؛ راه اندازی صفحه‌ی حکمرانی اسلامی @HOWZAVIAN
☀️ جامعه منتظر و موقعیت تاریخی جهاد تبیین ✍ ابراهیم باقرزاده، استاد حوزه و دانشگاه 🌷پیامبر اکرم(ص) پیرامون مسئله انتظار می‌فرمایند: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ»؛ و «أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ»؛ 🔹یک جا پیامبر اکرم می‌فرماید: بالاترین عمل امت من انتظار فرجه. 🔹یک جا هم می فرماید: با فضیلت ترین جهاد امت من انتظار فرج هست. 🔸این تعبیرات حاکی از این است که انتظار اولاً از سنخ عمل هست. و ثانیاً این عمل همیشه توأم با یک جهاد وسیع و دامنه‌دار در بعد فردی و اجتماعی است. ◻️ جهاد تبیین در واقع جهاد کبیری است که برای تحقق جامعه منتظر حیاتی و ضروری است. ◻️ برای شکل گیری جامعه منتظر به جهاد نیاز داریم، 👈به عبارت دیگر انتظار یعنی جهاد کردن برای ایجاد جامعه منتظر که این جهاد در عرصه‌های مختلف باید تحقق یابد. 👈انتظار موعود، روحیه و رفتار جهادی برای نصرت امام زمان (عج) در نبرد نهایی حق و باطل و زمینه‌سازی برای حکومت مهدوی است.🌺 @HOWZAVIAN
. 🍂 چرا ندارمت؟! إِلَهِی وَقَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَأَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ در بی‌خبری گذشت عمرم به‌شتاب رفتم به‌هوای آب دنبال سراب این درد ندارد التیامی یا رب در مستی دوری تو بگذشت شباب @HOWZAVIAN @shaeranehowzavi
. 🌿در هوای تو ✍ تقی متقی، شاعر حوزوی هوایی که تو در آن نفس نکشی مسموم است؛ نفسی که در هوای تو نباشد خفگی است! @HOWZAVIAN
♦️ نظام محاسباتی ✍️ محمدرضا آقازاده، نویسنده حوزوی 📋 چرا چیزهایی که ما در جامعه میبینیم، رهبر انقلاب نمیبیند ؟ 📋 چه میشود که کسی بیان کند : دفاع مقدس، چیزی جز خونریزی و آسیب نداشت و انقلاب اسلامی نابود میشود و ما باید کشور را تحویل آمریکا بدهیم. 📋 چرا زنان ایرانی در پس اغتشاشات اخیر، حجاب از سر برنداشتند ؟ 📋چرا برنامه ریزی های دشمنان مردم ایران، به ثمر نمیرسد ؟ ✅در قسمت نهم پادکست دیده‌بان، به چیستی مفهوم "نظام محاسباتی" پرداخته شده است. 🎙 از طریق لینک زیر به این پادکست به مدت زمان ۷ دقیقه و ۳۵ ثانیه گوش دهید : 🔗 https://eitaa.com/talabedideban/34 @HOWZAVIAN
✔️ "نقد و تبیین" راهکاری مبتنی بر انصاف و واقع گراییمسلم محمدی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، استاد و نویسنده حوزوی 🔸می گویند توجیه حماقت است؛ تضعیف خیانت است و تکمیل رسالت است، بنابر دسته بندی فوق؛ امروزه سه روش و رویکرد نسبت به کشور و نطام مشاهده می کنیم 1⃣ برخی علم توجیه را حمل می کنند و از سیر تا پیازی که در این مملکت رخ می دهد را مدافع هستند و هر کس هم چیزی برخلاف آن ها بگوید با یک انگ و اتهام از صحنه خارجش خواهند کرد. 2⃣ گروه دیگر انگار ماموریتی جز تصغیر؛ توهین و تضعیف در این مملکت ندارند و گویا اصلا اینجا هیچ خوبی رقم نخورده و دائما معترض و منتقد و گله مندن و دریغ از اینکه یک نکته از خدمات و حسنات انقلاب و نظام را بیان کنند. 3⃣ اما بنظر می رسد یک راه سوم و میانه ای هم وجود دارد که مسیر انصاف و اعتدال است که هم نقاط ضعف را ببینیم و هم نقاط قوت را؛ هم معایب را هم حقایق را؛ کانال نقد و تبیین از یک سال گذشته که فعالیت خودش را آغاز کرده ( از ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ تا کنون) سعی کرده این روش را پی بگیرد با این شعار که ما موظفیم به: 🔺نقد معایب و تبیین حقایق 🔸نتیجه سخن: بنظر می رسد بنابر تجربه چندین سال فعالیت در حوزه اخلاق اجتماعی و فضای مجازی؛ همان گونه که در عنوان این یادداشت نیز آمد؛ نقد مبتنی بر دو اصل کلیدی انصاف و واقع گرایی زمینه تاثیر بیشتری در جامعه هدف در پی خواهد داشت. ✍سخن راهبردی آخر: اگر همه فرهیختگان جامعه به دور از نگاه صفر و صدی و سیاه و سفید مطلق به تبیین حقایق و نقد معایب بپردازند؛ می توان در آینده به جامعه ای مبتنی بر اصول اخلاقی و انسانی امیدوار بود. 💎یک تقاضا: از شما دوست عزیز و دغدغه من خودم تقاضا دارم اگر نقطه نظر یا راهنمایی درباره کانال نقد و تبیین دارید، بیان فرمایید؛ نقاط قوت موجب انگیزه مضاعف و نقاط ضعف موجب ارتقا و پیشرفت خواهد شد. @HOWZAVIAN
. ☑️ روزهایی که برای ما می‌نوشت‌ ✍ روزنوشتی از مرحوم مسعود دیانی چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴٠١ دوست داشتم بنویسم و نمی‌توانستم. حتی چند کلمه‌. هرروز ضعیف‌تر از روز قبل می‌شدم و گرفتارتر. از بیمارستان که بیرون می‌آمدم تصورم از روزهای پیش رو این نبود. حال خوشی داشتم. سبک بودم‌. پر از امید و شوق‌. ناامیدی از درمان در وجودم چراغ امیدی روشن کرده بود که زندگی را در سایه‌ی مرگ از نو برایم تازه و شیرین می‌کرد. دوست داشتم روزهای پر عاطفه‌ای را با فاطمه و ارغوان و آیه بگذرانم. پر خاطره. پر از گفتگو و آغوش. پر از لبخند. دوست داشتم کار بکنم. برای سوره ماه رمضان کلی شوق و انگیزه داشتم. اتاقم را از نو چیدم. صندلی‌ام را آوردم بالای تختم. کتاب‌هایی که دوست داشتم را بالای سرم چیدم. برای خودم تبلت گرفتم. که هیچ وقت نداشتم. چراغ مطالعه‌ی ایستاده‌ای که سال‌ها بود دوستش داشتم را سفارش دادم. حتی به رؤیای خریدن دوچرخه‌ی برقی فکر می‌کردم. دوست داشتم واپسین روزهایم بهترین و شادترین باشد. درونم اینگونه بود. بیرون اما سر سازگاری نداشت. درد، زخم، ضعف، بیماری‌های رنگ‌رنگ، حال‌های بد پی در پی، به خود پیچیدن‌ها، تهوع‌ها و حال‌خرابی‌های لحظه به لحظه، افتادن‌های بدون بلند شدن، سوختن‌های از درون، مچاله‌شدن‌های در خود و درد، و درد، و درد جایی برای این رؤیاها باقی نگذاشته بود. جز ناله صدایی از گلویم بیرون نمی‌آمد و جز درد و ضعف تجربه‌ای ثبت نمی‌کردم. ........................ گروهی در پیام‌رسان بله برای بدرقه‌ی برادرمان آقای دیانی ble.ir/join/YjIwZDg5ND @HOWZAVIAN
«آدم را برای شکست نساخته‌اند. آدم ممکنه از بین بره، ولی شکست نمیخوره.» @HOWZAVIAN
. 🔸نیمه‌ دیگری غروب کرد علی کردانی 🌸 نیمه‌ی دیگری غروب کرد؛ تو طلوع نکردی. 🌸 نیمه‌ی شعبان، قرص قمر کامل بود؛ اما جهان بی‌تو کاملاً ناقص است. 🌸 غمِ غروب، غایبی غریب دارد؛ ای قایق نجات، طلوع کن. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تو روزایی که دشمن با مسموم سازی دختران میخواد القاء کنه ایران مانع پیشرفت زنها و دخترهاست، 🔹آرمیتا رضایی نژاد با حجاب برتر و با تسلط عالیش به زبان انگلیسی جلوی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی سخنرانی تاثیرگذاری انجام داد و نخبگی خودش رو به رخ کشید. 👆این یک کار رسانه ای انقلابی قوی بود. بگردید توی همین ایتا ببینید چقدر کم بازتاب داشته چه رسد به رسانه های عام. حمله بلد نیستیم. فقط دفاع! افسران دفاعی کارگشا نیستند. رهبری معظم هم فرمودند باید تهاجمی عمل کنید! @HOWZAVIAN
💠 فرهنگ پیشرو در جهان ✍ محمد رنگین کمان فرهنگ غرب به بن بست خواهد رسید و منزوی خواهد شد چراکه معادلات جهان باسرعت وصف ناپذیری به نفع اسلام در حال تغییر است و غرب با احساس نیاز در پی گمگشته ایست که خود را از باتلاقی که در آن گیر افتاده است نجات دهد اما در این میان برگ برنده دست مسلمانان است چرا که اقبال عمومی جهان به مقوله انتظار و گسترش فرهنگ مهدویت نشان از انزوای دیگر مکاتب و فرهنگ ها دارد، مکاتبی که شاید روزی ادعای یکه تازی کرده و میدان داری می‌کردند اما با گسترش و پیشرفت علم و آگاهی پیروان خود دیگر توان رویارویی با مشکلات و حل مسائل پیروانشان را نداشته و رو به انزوا رفته اند، اما امروز فرهنگ غنی انتظار که یکی از عوامل بالندگی و پویایی اسلام و تشیع بشمار میرود، با سرعت تمام در حال یارگیری برای تربیت نسلی امام زمانی است، نسلی که با اتحاد و انسجام میتواند گره کور تاریخ بشریت را باز کرده و زمینه ساز ظهور منجی باشد، و همه چشم انتظاران را از چشم به راهی در آورده‌ تا شاهد تحقق حکمرانی امام معصوم در عالم باشیم که اسلام ناب را پیاده کرده و آروزی پیامبر خدا را محقق کند @HOWZAVIAN
. 🔻مفهوم زن زندگی آزادی در آلمان @HOWZAVIAN
🔹مروری انتقادی بر اندیشه ایرانشهری ▪️درآمدی بر نحوه مواجهه جبهه فکری انقلاب اسلامی با اندیشه سید جواد طباطبایی 🕰 زمان:شنبه 1401/12/20 از ساعت 15 الی 18 ..... علاقمندان گرامی جهت حضور به شماره زیر پیامک ارسال نمایند: 0910 0931 083 ____________ (موسسه معنا) @HOWZAVIAN @maana_hamandishi
⛔️ مازوخیسم جمعی در ایران و دو راهکار ✍️مجتبی لشکربلوکی 🔅 تجربه عجیبی در سخنرانی‌ها و ارائه ها در جاهای مختلف پیدا کرده‌ام و آن میل شدید جامعه به طرح نکات منفی و ناامیدکننده در مورد ایران است. هرچقدر از مشکلات و وخیم بودن شرایط صحبت کنی مورد استقبال بیشتری قرار می‏گیری. هرچقدر بذر ناامیدی بیشتری نسبت به آینده پراکنده کنی عالم تر قلمداد می‏شوی. اگر نقاط مثبت را هم بگویی یا چشم‏ اندازهای پیشرفت را هم بیان کنی، چنان با دیده تردید در تو می‏نگرند که گویی از حکومت پول گرفته‌ای تا به مردم اطلاعات نادرست دهی. ❗️شگفت است که ما از آزار خود لذت می‏بریم و به آن عادت کرده ایم. ▫️بله باید مشکلات را گفت ولی پیشرفت‌ها را هم دید. آدمی احساس می‌کند که مردم تلافی رفتار حکومت در دهه‏‌های گذشته را می‌خواهند درآورند. شاید به سبب اینکه در گذشته حکومت صرفا پیشرفت‌ها را گزارش می‏کرد و مشکلات را انکار می‏نمود حالا جامعه از این سمت به موضع‏گیری افتاده و صرفاً بر تاریکی‏ ها چشم دوخته است. 🔹واقعیت این است که در کنار تاریکی، روشنی‏ ها هم هست و باید این روشنایی‏ ها را هم دید. خدا نگذرد از کسانی که ما را به جایی رساندند که خوبی‏ های ایران را کم نمایی و خوبی‌های غرب را بیش نمایی (overestimate ) کنیم و به عکس بدی‌های خودمان را بیش‌نمایی و بدی‌های غرب را کم انگاری کنیم. ✅ تحلیل و تجویز راهبردی: آنچه در بالا خواندیم نوشته دکتر علی سرزعیم مشاور مرکز بررسی های استراتژیک بود. من نیز تجربه‌ای به شدت مشابه با وی دارم. نمی‌خواهم من هم دوباره از ایران و ایرانی انتقاد کنم. بس است! فقط این نکته را بگویم که آنقدر جو ناامیدی سنگین است که در جمع های مختلف حتی نمی‌شود از نشانه‌های قطعی پیشرفت نیز سخن گفت. به محض شنیدن یک بهبود رتبه یا افزایش یک شاخص شروع می‌کنند به زیر سوال بردن آمار و ارقام حتی شاخص‌های بین المللی را. انگار یک ولع خاصی دارند که شما از ناامیدی، فلاکت و بدبختی بگویید. وقتی صحبت از مشکلات می‌کنید همه به دیده تحسین در شما می‌نگرند و شما احساس روشنفکری می‌کنید اما وقتی در مورد پیشرفت ها می‌گویید همه به شما به دیده جیره‌خوار حکومت نگاه می‌کنند. امیل سیوران فیلسوف اهل رومانی جمله‌ای گفته است که سخت باید به آن اندیشید: ناامیدی جمعی مهم‌ترین عامل انهدام ملت‌ها است. ملتی كه دچار آن شود هرگز نخواهد توانست دوباره روی پای خود بایستد. من دو راهکار/ تکنیک را گاهی (و نه همیشه) برای خودم استفاده می‌کنم و از آن جواب گرفته‌ام که با شما نیز در میان می‌گذارم. ▪️راهکار اول: هر گاه مشکلی را مطرح می‌کنم، برای آن راه حل ارایه می‌کنم. این گونه باعث می‌شود که ذهنم را ورزش دهم که راه حل محور (solution minded) باشد و همچنین از تلخی انتقاد بکاهم و دریچه ای رو به حل مساله و روشنایی در کنار نشان دادن یک تاریکی باز کنم. ▪️راهکار دوم: اگر مشکلی را در جامعه می‌بینم قبل از آنکه از آن انتقاد کنم. خودم آن را ترک می کنم. مثلا به جای آن که در مورد آشغال ریختن در خیابان صحبت کنم خودم آن را ترک می‌کنم و سپس در مورد آن سخن می‌گویم. اگر نتوانستم آن را رعایت کنم، دیگر انتقاد نمی‌کنم. مثلا من چون خودم بد رانندگی می‌کنم هیچگاه در جمع از رانندگی بد دیگران یا رفتارهای زشت ترافیکی انتقاد نمی‌کنم چون خودم هنوز تبدیل به یک راننده منظم و قاعده مند نشده‌ام. 〽️تاکید می کنم که در کنار همه مشکلات، وضعیت کشور با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. من تصمیم گرفته‌ام به جای آن که یک روشنفکر منفی‌نگرِ محبوب باشم، یک تحلیل‌گرِ مثبت اندیش و واقعیت‌گرا باشم. شما را نیز به مثبت اندیشی و مبارزه با مازوخیسم جمعی دعوت می کنم. @HOWZAVIAN
🔻همزمان با رونمایی از نسخه اسپانیولی کتاب خاطرات دوران مبارزات رهبر انقلاب اسلامی در کاراکاس 📚 پیام رهبر انقلاب خطاب به ملت‌های اسپانیولی زبان منتشر شد ✍️ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم اگر توانسته باشم به وسیله‌ی این کتاب با شما اسپانیولی زبانان ارتباط بگیرم، بسیار خرسند خواهم بود. این بخش کوتاهی از سرگذشت من است. چه نیکو است که ما و شما و همه‌ی ملتهای عدالت‌خواه با یکدیگر بیشتر آشنا شویم و بیشتر هم‌افزائی کنیم. نیکروزی شما را از خدا میخواهم. سیّدعلی خامنه‌ای 🔹 کتاب سلول شماره ۱۴ خاطرات و زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای را در دوران مبارزه با رژیم دست‌نشانده استکبار و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی روایت می‌کند. این اثر ترجمه اسپانیولی کتاب «ان مع الصبر نصرا» است که پیش از این به زبان عربی منتشر و نسخه فارسی آن با عنوان «خون دلی که لعل شد» در اختیار علاقمندان و اهالی کتاب قرار گرفته بود. @HOWZAVIAN @hawzahnews
. 🌻 جهان تازه‌ی مسعود دیانی 🔅مسعود دیانی به واسطه کلماتش دریچه‌ای از یک جهان دیگر برای خوانندگان باز کرده بود. عالمی که احتمال داشت ما هم روزی درگیرش شویم اما آیا می‌توانستیم مثلِ مسعود دیانی امیدوارانه از دردهایمان بنویسم؟ یا مثلِ او می‌توانستیم در میانِ رنج‌ها همچنان قبل یا حتی بیشتر، به خدای معطی رنج ایمان داشته باشیم؟ قطعا پاسخ به این سوال برای بسیاری از ما مشخص است. 🔅کسانی که بیمار سرطانی داشته‌اند؛ می‌دانند که حد فاصل انجام آزمایش‌های اولیه، انجام گاما اسکن تا آمدن جواب نمونه برداری حد فاصل خوف و رجاء برای بیمار و خانواده است. خانواده بیمار دلشان نمی‌خواهد که احتمال ابتلا به سرطان را باور کنند و همه به دنبال نام‌های اعظم الهی هستند تا خودشان را گره بزنند و نور امید به دل‌هایشان بتابد. مسعود دیانی اما اینگونه نبود. نه ترس به ابتلا داشت و نه انکار بیماری. از همان اولین کلماتی که از بیماری نوشت، آرام بود. از درد می‌گفت اما واژه‌هایش تاریک نبود. حتی اشک و بغض بعد از خواندن‌شان هم سبک بود. مثل وقتی که آدم به روضه اباعبدا.. می‌رود، دل سیر برای غربت ایشان می‌گرید اما پس از پایانِ روضه، روحش سبک می‌شود. غرق شدن در میان کلمات مسعود دیانی هم همین بود. گریه از روی غمِ بیماری نبود، بلکه معرفت به مرگ بود که دیانی در روزهای بیماری‌اش به دست آورد. 🔗 بخش اول https://eitaa.com/yaddashtkhani/357 🔗 بخش دوم https://eitaa.com/yaddashtkhani/358 @HOWZAVIAN