eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🍀 🍀 🍀 ...همه ما دیده بودیم تصمیمی را می‌گرفت روی آن پافشاری می‌کرد و به نتیجه هم می‌رسید. این‌ها روحیاتی بود که در خود بود. می‌ایستاد تا کار انجام شود. بچه‌ها هم به او اعتقاد داشتند. تصمیماتش هم با تدبیر بود. اگر غیر از این بود به‌عنوان یک فرمانده تیپ، ۴۰۰_۵۰۰ متر را چهاردست‌وپا نمی‌آمد تا وضعیت را شناسایی کند. حتما تدبیری پشت آن بوده‌است. اصلا اهل این نبود که چیزی را صرفاً به این دلیل که فرمانده است بگوید، بلکه او منطقه را شناسایی کرده و از نزدیک دیده و بعد تصمیم می‌گیرد و با قاطعیت پشت آن می‌ایستد و می‌گوید انجام دهید. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 _خاطره‌ای از این قاطعیت دارید؟ ما قبل از جنگ به دفتر فرماندهی سپاه رفته بودیم. آن موقع آقای فرمانده سپاه بود. پرونده‌ای را به داد و گفت: این را مطالعه کن. خواند و دید گزارشی است از یکی از پاسگاه‌های . ماجرا از این قرار بود که به یکی از پاسگاه‌های زده سرکشی می‌کند. متوجه می‌شود سربازها و فرمانده آن‌ها در حالت چرت زدن هستند. حاجی هم با مشت فرمانده را زده و روی زمین خوابانده بود. به او گفته بود شما این‌جا ایستادید که حافظ خاک و ناموس مردم باشید اما همین‌طوری خوابیدید؟! این ماجرا را برای فرماندهی سپاه گزارش کرده بودند. که چرا حاجی این‌طوری برخورد کرده!؟ هم خیلی محکم گفت: بله من آن افسر را زدم. اگر بازهم از این اتفاقات بیفتد من این کار را انجام می‌دهم. آن‌جا پاسگاهی است که باید بایستند و محافظت کنند. اگر قرار بود بخوابند که می‌گفتند اصلا پاسگاه نیازی نیست. این آقا آن‌جا خوابیده بود و نیروهایش هم خواب بودند. من چه باید می‌کردم؟! به کسی باج نمی‌داد. این‌طور نبود که بخواهد مراقب باشد جوری صحبت کند تا به کسی برنخورد. در وجود او ترس نبود اما ترس خدایی در دلش وجود داشت. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🌼 پيامبر اکرم (ص) : قیامت برپا نمیشود ، تا مردی از اهل بيت من به پادشاهی برسد و قسطنطنيه و کوه های ديلم را فتح کند . اگر از عمر جهان جز يک روز باقی نباشد ، خداوند آن را به قدری طولانی کند که آنها را فتح نمايد . (البیان / گنجی شافعی / ص۱۴۳) 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 _خاطره‌ای ملموس‌تر از نترس بودن او دارید؟ ما به رفته بودیم. در روبه‌رویمان بودند. به‌طوری‌که آن‌ها را می‌دیدیم. آن منطقه خط مقدم بود اما خیلی باصفا بود. طرف نیروهای سوری چادر و مبل و... وجود داشت. آن موقع آتش‌بس بود. اما خب که آن طرف به‌راحتی دیده می‌شدند به هر صورت دشمن بودند. به اون رابطه سوری که همراه ما بود گفت: آن‌ها که هستند؟ (اشاره به‌طرف نیروهای ) راحت هم می‌شد نفرها و تانک‌های تانک‌هایشان را شمرد. رابط سوری گفت: عدو (دشمن) هستند. تا این کلمه را شنید گفت: این‌ها دشمن هستند؟ این‌ها آدم‌های نامردی هستند. پشت دوشکا پرید که آن‌ها را بزند رابطه سوری با التماس و لهجه عربی می‌گفت: نه نه الان آتش‌بس و اگر شما این کار را انجام بدهید آن‌ها پدرمان را درمی‌آورند. و واقعاً اگر بخاطر آن‌ها نبود حاجی طرف شلیک می‌کرد. حتی یادم هست حاجی یک روز نیروها را برای زیارت به آورد. آن‌جا یک سخنرانی جانانه‌ای انجام داد به‌ طوری‌ که اگر در آن لحظه به بچه‌ها می‌گفتند قله دماوند را جابجا کنید حتما جابه‌جا می‌کردند. حاجی توضیح می‌داد که در این مکان اسرای کربلا را به اسارت آوردند و بر سر آن‌ها چه کرده‌اند و چه کردند. مردم هم دور ما حلقه‌زده و ما هم دور حلقه‌زده بودیم. او سخنرانی می‌کرد و اشاره می‌کرد که سر امام حسین(علیه‌اسلام) را این‌جا آوردند. بچه‌ها زار زار گریه می‌کردند. می‌گفت: ما می‌خواهیم را اسیر بگیریم غل‌ و زنجیر به پایشان ببندیم و در بازار راه ببریم تا تمام دنیا بداند که ما در مقابل این‌ها می‌ایستیم. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
°•○💠°•○💠°•○ ڪاش هواے مــــــا را هم داشٺہ باشے در لحظہ‌هاے طوفانے اېن دنېا... ❤ ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
تقدیر حقیقیِ جهان ، در ڪف مردانی است ڪہ پـروای نام ندارنـد . . . 🌹شهید سید مرتضی آوینی🌹 😷 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 ...صحنه عجیبی بود. یک ساعتی سخنرانی کرد. مردم هم نگاه می‌کردند که این شخص کیست که با این ابهت صحبت می‌کند!؟ دورتادورش را هم آدم گرفته و نعره می‌زد. این چه می‌گوید!؟ این‌ها چرا چنین می‌کنند!؟ شبی که به رفتیم در هواپیما قبل‌ از پیاده شدن بچه‌ها، حاجی سخنرانی کرد. همان موقع هم بچه‌ها را به زیارت حضرت زینب(سلام الله علیها) فرستاد. بچه‌ها هم تشنه زیارت بودند. حاجی هم که اجازه داده بود. بچه‌ها پایین آمدند. مسئولین کشور نمی‌خواستند چنین اتفاقی بیفتد. هم همراه بچه‌ها آمد. آن منطقه شیعه‌ نشین بود و انگار جلوی خانه‌ها سراسر دیوار کشیده بودند. از پیاده شدن بچه‌ها از ماشین جلوگیری می‌کردند و تا خود زینبیه اسکورت می‌کردند تا بچه‌ها منظم بروند و برگردند. چند کیلومتر مانده به حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) بچه‌ها از ماشین ریختند پایین و رفتند به سمت حرم. حالا ساعت ۱ الی ۱۲ شب بود. بچه‌ها شروع کردند به شعار دادن که: یاایهاالمسلمون، اتحدوا اتحدوا. الموت للاسرائیل الموت للامریکا. صدای بچه‌ها در شهر پیچید. مردم هم از خانه‌هایشان بیرون آمدند و دیدند این‌همه آدم با لباس نظامی در خیابان هستند. متوجه شدند که ما ایرانی هستیم. آن‌ها هم خوشحال شده و به ما پیوستند. کسی نمی‌توانست جلوی بچه‌ها را بگیرد. شعار می‌دادند و حرکت می‌کردند. به بچه‌ها روحیه می‌داد. تا صبح در زینبیه ماندیم. سعی می‌کرد مردم قاطی ما نشوند به‌طوری‌که حرم را قرق کردند. اما بچه‌ها رعایت نمی‌کردند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🌼 پيامبر اکرم (ص) : روزها سپری نمیشود و روزگار به پایان نمیرسد ، تا مردی از اهل بیت من و هم نام با من ، فرمانروای عرب شود . (مسند احمد حنبل / ج۳ / ص۳۷۶) 😷 🆔 @javid_neshan
🗓 ۱۰ اردیبهشت ( ۱۳۶۱ ) سالروز عملیات بزرگ الی بیت المقدس 😷 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 _آخرین باری که را دیدید کی بود؟ ما جلسه‌ای در داشتیم که فکر کنم آخرین دیدارمان بود. سرهنگ معاون وزیر دفاع به چند افسر بلندپایه سوری با ما به آمدند. ما به‌همراه آن‌ها از به‌ طرف راه افتادیم در راه نزدیک اذان ظهر به روستایی رسیدیم. آن‌ها با یک ماشین و ما هم با ماشین دیگری بودیم. در ماشین ، ، ، و من بودیم. در آن روستا نماز خواندیم. نظامیان سوری هم با ما آمده بودند خیلی عصبانی از ماشین‌ها پیاده شدند و دست به کمر قدم زدند تا ما نماز را خواندیم. جلو ایستاد و ما هم به او اقتدا کردیم. در طول مسیر ماشین ما بنزین تمام کرد و به پمپ‌بنزین رفتیم. هم سراغ ماشین این‌ها را می‌گرفت. تا آن‌ها آمدند چند دقیقه طول کشید. یک‌دفعه دیدیم یک گروهبان که همراه آن‌ها بود به شیشه‌ی ماشین می‌زند. چند تا ساندویچ گرفته بود. حاجی از این حرکت خیلی شاکی شد و گفت: ما برای شناسایی این‌جا آمدیم آن‌وقت شما ساندویچ می‌خرید؟! در آن جلسه این‌ها روی نقشه مسیری نشان دادند و گفتند این‌جا مسیری است که نزدیک‌ترین راه به است. اگر بمباران کردند و خواستید فرار کنید از این راه فرار کنید. دومرتبه شاکی شد. آن‌ها مدام سوتی می‌دادند. می‌گفت: ما آمدیم بجنگیم شما راه فرار نشان می‌دهید؟! همین کارها را کردید که پررو شده‌اند... ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
💌 فرماندهی حاج احمد با ۲ عصا زیر بغل حین عملیات بیت‌المقدس هنگام عبور از یکی از خط‌ها و سرکشی به بچه‌ها، یکی از نیرو‌ها آرپی‌جی شلیک کرد و آتش عقبه شلیک آرپی‌جی ، صورت من را در برگرفت. ۱۴ کیلومتر پیاده‌روی ، بی‌خوابی شدید و عدم تغذیه از جمله عواملی شد که من را از تحرک بازداشت و روانه بیمارستان صحرائی‌ام کرد . در آن زمان خودم را ضعیف‌تر از همه می‌دیدم ، چرا که حاج احمد متوسلیان در مرحله دوم عملیات پایش مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود، اما شجاعانه در حالیکه دو عصا زیر بغل داشت در عملیات حضور فعال داشت. با دیدن این همه عظمت به حال خودم غبطه می‌خوردم ، تحمل این سختی برای بچه‌ها شیرینی خاصی داشت . راوی : سردار کوثری 😷 🆔 @javid_neshan
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه با حاج احمد متوسلیان بعد از عملیات الی بیت المقدس ، آزادسازی خرمشهر 😷 🆔 @javid_neshan