eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
66.6هزار عکس
10هزار ویدیو
167 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ شهید عبدالحسین برونسی 🔰 درود شهدا به امام عزیزمان این فرزند فاطمه (سلام‌الله علیها) و این نائب بر حق امام زمان (عج)...
در سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد، در آبادان درس خواند و با آغاز نهضت انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های خود را در راه انقلاب آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب نیز با نهادهای مختلف انقلابی همکاری داشت. از سال ۱۳۵۸ فعالیت خود را در صدا و سیمای مرکز آبادان و رادیو نفت آغاز کرد و در سمت «مدیر خبر» رادیو آبادان و نماینده صدا و سیما در قرارگاه خاتم‌الانبیا(صلی الله علیه و آله) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب مشغول به‌خدمت شد. در هنگامه جنگ تحمیلی نیز با حضور در جبهه‌ها و زیر بارش توپ و خمپاره، با پیگیری کار خود، ایثارگری رزمندگان را روایت میکرد. در ۲۱ دی ۱۳۶۵ در دومین روز عملیات کربلای ۵ به ‌ رسید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# کلیپی از سخن و کلام شهید محمد عبادیان " سردار محبوب لشگر ۲۷ "شهید حاج محمد عبادیان" "فرمانده لجستیک و پشتیبانی لشگر ۲۷ محمّد رسول اللّه {ص) : شب قدر انقلاب اسلامی- عملیات کربلای ۵ - شلمچه " بخشی از وصیتنامه شهید: "همواره در خط اسلام و در خط ولایت فقیه که همان خطِ اسلام است حرکت بکنید شهید: مشهد مقدس، بهشت ثامن الائمه {علیه السلام} حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا {علیه آلاف التهیة و الثناء}
😳😳😭 ای دوســتان و همـرزمان عـزیز من! اگر زمانے فرا رسیـد که جنـگ به پایان رسید و من به فیض نایل نشــدم از شـما عزیـزان عاجـزانه این تقاضـا را دارم بدنـم را از پوشاندنے ها عریان و برهـنه کنیـد و پاهایـم را به ببندید و در بر روی خـار و خاشـاک رهـا ڪنـید و اگر ڪسی پرسیـد چـرا این ڪار را مےکـنید بگویید : این جوانے است کم سن و سال و گنه کار که توفیق و سـعادت را نداشته است و خداوند او را از درگاه الهے خود رهانیـده است. حال اگر شهادت شد، آن را دو دستے می گـیرم و خدا کند که زانوهایم سست نشود و شهادت چیزی نیـست که هر کس بشود 🌷 🌱🌷🌱🌷 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
خبر داری دخترت چقدر دلتنگتِ 😭😭😭😭😭 دلنوشته دختر شهید سید نورخدا موسوی برای پدرش: دوستان پدر من تا حالا هر چه از پدر و دردهایش و عاشقانه های دلتنگیش گفته ام شاید حکایت قطره ای از دریا باشد... اینجا بابا گاهی برای فقط یک عطسه،فقط یک عطسه دقیقه های زیادی اذیت میشد. نفسهای من و مادر و برادرم به شماره می افتاد و استخوان درد در گلو تا شاید بابا به آرامش برسد. این روزها، ساعتهای زیادی از زندگی ما فقط با خاطره های دردناک پدر سر میشود. ای کاش پدر میماند و من باز فریاد میزدم پدر بمان و نفس بکش که خانه بی تو نور ندارد .... شکستم بغض کردم، سوختم از داغ تنهایی نشستم گریه کردم با خودم گفتم چه بابایی😭 صدای خنده های آخرت پیچید در گوشم گرفتم عکس لبخند تو را در قاب آغوشم😓 تو شیرینی رویاهای شب های خودم هستی تمام شهر فهمیدند تو بابای خودم هستی😭😭🖤 شهید نورخدا موسوی، از خرم آباد به زاهدان اعزام میشود و فرماندهی یگان تکاوری را به‌عهده میگیرد، مأموریت او در منطقه ۲ ساله بود که حدود ۱ سال و ۷ ماه در زاهدان زندگی کرد و حدود ۵ ماه به پایان مأموریتش باقی مانده بود که در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۷ هنگام درگیری با گروه جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی بر اثر اصابت یک گلوله دو زمانه به سرش در منطقه پل شکسته لار شدیداً مجروح شد. همرزمانش او را به بیمارستان زاهدان منتقل کردند ولی بعد از عمل در وضعیت درمان وی بهبودی حاصل نشد و او با عنوان جانباز ۱۰۰ درصد بدون هیچ حرکت فیزیکی با زندگی نباتی ۱۰ سال را در کما گذراند. ۵ روز قبل از شهادت، او دچار تنگی نفس شدید شد و توسط پزشکان معالج مرتب تحت درمان بود و از اکسیژن استفاده میکرد که پیش از این جز در شرایط بحرانی و اورژانسی مصرفی نداشت و با توجه به کسالتش در ۵ روز اخیر توسط پزشکان ملاقات وی ممنوع شده بود و در شامگاه ۱۵ آبان ۱۳۹۷ به شهادت رسید. تولد: ١٣۴٩/٣/١ لرستان، خرم آباد شهادت: ١٣٩٧/۸/١۵ منطقه پل شکسته لار مجروحیت: ١٣٨٧/١٢/١٧ مزار: لرستان، گلزار شهدای خرم آباد
🌹 شما جانبازان، به هیچ‌وجه مشروطیِ دانشگاه شهادت نيستيد ✏️‌ رهبر انقلاب: یک جمله به این برادر عزیزِ جانبازمان که میگوید «من مشروطىِ دانشگاه شهادتم» عرض کنم: به هیچ‌وجه شما مشروطی نیستید. ✏️ شما ذخیره‌های باارزش دانشگاه جهادید. جهاد لزوماً با همراه نیست؛ اما لزوماً با فوزِ به رتبه‌ی مجاهدان و تقرّب به پروردگار همراه است. ✏️ میدان جهاد هم همه جاست؛ هم در دفاع نظامىِ از کشور، هم در دفاع سیاسی و آبرویىِ از کشور و هم در تلاش برای پیشبرد کشور و ملت، که امروز شما در این سنگر کار میکنید. اینها همه است و همه باید مبارزه کنیم. ٨٢/٩/٢۶ 🌹 انتشار به مناسبت سالروز ولادت حضرت اباالفضل(ع) و
شما به ما آموخته‌اید زیستن هنر است و هنرمند🌿 آنانند که شمع می‏ شوند🕯 تا صدایِ بال زدن‏های پروانه‏‌ها 🦋 برقرار بماند ....🌱 🌿¦↫" 🕊¦↫" ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🌷آرزوی شهید اسماعیل خانزاده در لحظه نماز 🕌 همیشه نمازش را اول وقت میخواند؛ روزهایی که همراه دخترش نرگس، نماز میخواند، به نرگس میگفت که : «برای آرزوی بابا هم دعا کن.» 🕊بعد از شهادتش از نرگس پرسیدند که «آرزوی بابا موقع چه بود؟» و نرگس جواب داد: « » 🌼 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج ۵ صلـــوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج
اهلِ‌بیت گفتن کونوا لَنا زَیْناً . . ! برای ما زینت باشید ؛🌱✨ از بس زیبا بودن کھ خوشگلِ خوشگلا یوسف زهرا خریدشون! رفقا تا خریدنی نشیم شهید نمیشیمآ‌اا.. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ┄┄┅┅┅❅❁🔸❤️🔸❁❅┅┅┄┄
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود، بهش گفتند: با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب. می‌گفت: «مگه با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود : « والله ان قطعتمو یمینی، انی احامی ابدا عن دینی ». عملیات والفجر۴ مسئول محور بود . بهش مأموریت داده بود گردان رو از محاصره دشمن نجات بده با عده‌ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت . لحظه‌های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود : « مگه مولایم در لحظه آب آشامید که من بیاشامم ؟» 🕊🥀
📜 فرازی از وصیت: محبوب من! شهادت را نه برای فرار از مسئولیت اجتماعی و نه برای راحتی شخصی می‌خواهم؛ بلکه از آنجا که شهادت در راس قله کمالات است و بدون کسب کمالات، شهادت میسر نمی شود، می‌خواهم و خوشا به حال آنان که با شهادت رفته اند. 🌷 ‍‌ اسفند
💔 تیر مستقیم توپ بدن حجت را برده بود و تنها سر و دستش مانده و از سینه به پائین چیزی نمانده بود تازه آرزوی حجت یادم آمد... می گفت: «خدایا! برای حجت گلوله توپی بفرست، گلوله کلاش برای حجت افت داره...» همین مانده از پیکر را داخل یک جعبه مهمات گذاشتیم و راهی شدیم ..... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💢 ۵ [خاطرات‌شهیدان] 🔸شهید شد؛ سر به دامنِ مهدیِ فاطمه(س) |وقتی ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت: یا مهدی(عج) ‌... سرش رو بلند کردم که بذارم روی پام ، اما گفت: ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه... هنوز لبخند به لب داشت که پر کشید... چه رفتنی؟ سر به دامنِ مولا ... با لبخند... 👤نام شهید در منبع ذکر نشده 📚منبع: سالنامه سرداران عشق ۱۳۸۸ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
34.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کمتر دیده شده از نفس گیر در عملیات در ماه ۱۳۶۱ و حضور ارشد در و و رزمنده ی بیسیم چی .... "نشر میدهم به عشق صاحب الزمان
👤 هادی؛ در حالیکه عکس امام توی دستش بود، شهید شد... |هشتم فروردین سال ۶۷، وقتی مردم شهر قم در تب و تاب جشن نیمه‌ی شعبان بودند، بچه‌های محله نوبهار خیابانِ آذر هم [از جمله شهید هادی برجیان] از قافله برپایی جشن جا نمونده و دست بکار شدند. تا اینکه عصر همون روز؛ وسط کار بچه‌ها برا جشن میلاد امام‌زمان‌(عج)، آژیر حمله هوایی بلند شد و، بلافاصله صدای مهیب بمباران هوایی به گوش رسید. مسلم برجیان پدر بزرگوار هادی می گوید: پس از بمباران تا ساعتی همه جا بهم ریخت و هیچ خبری از فرزندم نبود؛ شب همه جا را گشتیم، بیمارستان‌ها و حتی پیکر شهدا در بهشت معصومه(س) رو هم دیدیم؛ اما خبری نبود... تا اینکه پیش از ظهرِ روز بعد، وقتی داشتند با لودر آوارها رو از کوچه جمع می‌کردند، متوجه پاهای هادی شدند. جنازه‌اش رو که از زیر آوار بیرون آوردند، توی دستش عکس امام خمینی(ره) و مقداری طناب برای چراغانی جشن قرار داشت... هادی اون ایام دانش‌آموز کلاس دوم ابتدایی بود _______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
💢 ۱۳ 🔸رزمنده‌ای که لحظه‌ی شهادت، درس بزرگی به دوستش داد |بدجوری زخمی شده بود. وقتی رفتم بالای سرش ، دیدم داره نفس نفس میزنه بهش گفتم: زنده ای؟ گفت: هنوز نه ... خشکم زد... تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره. او زنده بودن رو تویِ شهادت می دید و من ... 👤 نام رزمنده در منبع نیامده است 📚منبع: سالنامه شمیم یار ۱۳۹۱ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔅 ۱۰ [وصایای شهیدان] ✍ تلنگرِ سنگین شهید هادی ذوالفقاری به آنان که مراقب چشم خود نیستند... |من یقین دارم چشمی که به نگاهِ حرام عادت کند، خیلی چیزها را از دست می‌دهد. چشمِ گنهکار لایقِ شهادت نمی‌شود... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۱۰) با کیفیت اصلی ___________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم:واژه‌یاب:
💢 ۲۲ 🔸من رو بذار و برو؛ امام زمان(عج) رو به رویم نشسته... |در فاصلۀ چندمتری، با بعثی‌ها درگیر شدیم. کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خونِ زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که بهم گفت: من رو اینجا بذار و برو... بهش گفتم: تو رو می‌رسونم بیمارستان ... اما کاظم گفت: آقا امام زمان(عج) رو به رویم نشسته... بعد هم آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان(عج) و پر کشید... . 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهیدکاظم خائف 📚منبع: کتاب افلاکیان، صفحه ۱۷۸ ●واژه‌یاب:
💢 شهيد توی خواب بهم گفت: اینکارها رو بکنی، شهادت خودش دنبالت میاد... | بعد از شهادتِ محمدرضا خوابش رو دیدم. توی عالم خواب باهاش درد دل کردم و به گلایه گفتم: تو رفتی و من جاموندم؛ الان هم که جنگ سوریه تموم شده و دیگه راه شهادت بسته‌ست، من چکار کنم؟ شهید در جواب گلایه‌ام گفت: شما بهترین دوستان من بودید؛ اگه صبر کنید، خداوند بیشتر از اجر دو شهیدی که به ما داده، به شما خواهد داد. بعد گفت: چند تا کار رو انجام بده، هر کجا باشی شهادت خودش به دنبالت میاد: 🔹اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد 🔸دوم: نماز اول وقت ترک نشود 🔹سوم: به نامحرم نگاه نکنید 🔸چهارم: به کودکان با مهربانی رفتارکنیدمنبع: گفتگوی کاوش‌نیوز[خبرگزاری استان گلستان] با خانواده شهید 🇮🇷۱۶ فروردین سالگرد شهادت این شهید عزیز گرامی‌باد _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
💢 |هفت روز دیگه بر می‌گردم... |نگاهش کردم و گفتم: نمیشه نروی؟ دستام رو گرفت و زل زد به چشمام و گفت: مامان! تو دوست داری گنبد و ضریح حرم‌های مطهر رو ویران و خراب ببینی؟ گفتم: نه! گفت: چطور می‌تونیم اینجا بمونیم و اونا بروند کربلا و نجف رو خراب کنند؟!! موقع خداحافظی به محمدتقی گفتم: دفعه قبل حدود دو ماه سوریه بودی؛ این بار که بروی، چند روز می‌مونی؟ گفت: مامان! هفت روز دیگر برمی‌گردم... نپرسیدم: چرا هفت روز؟!!! تا اینکه در این اعزام شهید شد و سرِ هفت روز پیکرش برگشت... 👤راوی: مادر شهید محمدتقی سالخورده 📚منبع: کتاب هفت‌ روز دیگر؛ صفحه ۳۹ ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
لباس که بوی بده آخرش بوی میگیره
۴۲ 🔸اتفاقی جالب در لحظه‌ی شهادتِ شهید تورجی‌زاده از زبان خودش |شهیدتورجی‌زاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل می‌کرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرت‌زهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی ‌زاده بلافاصله گفت: همین‌که در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه... 👤خاطره‌ای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجی‌زاده 📚منبع: کتاب یا زهرا سلام‌الله‌علیها ، صفحه ۱۸۸ 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. می‏بینمت، پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جاده‏های صلابت را پشت سر می‏گذاری و خاک را لبخند می‏کاری... 🌹 🕊
⚫️ کودک شهید سارا حسین قشقاش (10 ساله) که امروز در حمله رژیم صهیونیستی به شهر حنین لبنان به رسید.
آیت‌الله رئیسی به ملکوت اعلی پیوست 🔹آیت‌الله رئیسی، رئیس‌جمهور محبوب کشورمان در سانحه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی به رسید و به ملکوت اعلی پیوست. 🔹آیت‌الله آل هاشم امام جمعه تبریز، دکتر حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان و آقای مالک رحمتی استاندار تبریز نیز در این سانحه در بالگرد حامل رئیس جمهور حضور داشتند و آنان نیز به رسیدند. خلبان این بالگرد و محافظ رئیس‌جمهور نیز جزو شهدای این سانحه هستند. 🔹آیت‌الله رئیسی و همراهانشان پس از آئین بهره‌برداری از سد قیزقلعه‌سی که با حضور الهام علی‌اف رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان برگزار شد، با بالگرد عازم تبریز بودند، اما این بالگرد در میانه راه و در منطقه ورزقان دچار سانحه شد و سقوط کرد.