eitaa logo
کشکول ناب حوزوی
4.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
567 ویدیو
363 فایل
💥انتشار مطالب مهم و مغفول مانده علمی و حوزوی ✍ارتباط با مدیر(تبادل و تبلیغ و...)🔻 @Kashkoolenab ⚡فقط تبلیغ کانالهای مرتبط با طلبگی ، کتاب ، علما ، حوزه و امثالهم انجام می شود⚡
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 پیروی از کبَراء ✍استاد شهید : مسئله‌ اکابر و اعیان غیر از مسئله‌ تقلید اسلاف است. تقلید اسلاف این است که انسان به نسلهای‏ گذشته خودش [تعلق خاطر داشته باشد] دلش می‌خواهد که راهی را همان طور برود که آباء و اجداد رفته‌اند. قرآن این را ذکر می‌کند. مسئله‌ دیگر همان است که بیکن آن را «بتهای نمایشی» می‏نامد. مقصودش مکتبهای فلسفی است که شخصیت بزرگ علما و دانشمندان فکر انسان را گمراه می‌کند. انسان در یک مسئله‌ای می‌خواهد بیندیشد، در مقابل خودش ارسطو را می‌بیند، بوعلی سینا را می‌بیند، اینها با یک عظمتی آمده‌اند روح و فکرش را پر کرده‌اند. ته دلش این است که بزرگان که نمی‌توانند اشتباه کرده باشند پس لابد درست گفته‌اند. سبب می‌شود که وقتی هم به خیال خودش دارد آزاد فکر می‌کند نمی‌داند که در زنجیر مرعوبیت عظمت بزرگان است. قرآن مسئله‌ پیروی از کبراء- غیر از آباء- را صریح مطرح می‌کند. می‌گوید در قیامت وقتی که ما عده‌ای را می‌آوریم آنجا به آنها می‌گوییم چرا راه خطا رفتی و گمراه شدی؟ می‌گویند پروردگارا «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا» این بزرگان ما و این کبیرهای ما، چون عظیم و کبیر بودند، وقتی یک راهی را رفتند قهرا کوچکها هم از بزرگها پیروی می‌کنند (غیر از این است که نسل حاضر از نسل گذشته پیروی می‌کند). 📚نبوت ، ص۲۵۵ ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥استاد رحیم پور ازغدی: یکسری حرفهایی شهید و شهید زدند ، که جرات نمی کنم ، الان بازگو کنم! بعضی می گویند مسئله نقد حوزه را مطرح نکنید ، مردم میشنوند ،حیثیت روحانیت به باد می رود!/ آقاجان معلوم هست شما در چه عالمی سیر می کنید؟!... ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥در میان علما افرادی که زیاد استاد دیده اند و یا با یک استاد مدت زمان زیادی درس خوانده اند قدرت تفکر ندارند! ✍استاد شهید : در ميان علما افرادى كه خيلى استاد ديده‏ اند، من به اينها هيچ اعتقاد ندارم. به همين دليل اعتقاد ندارم كه خيلى استاد ديده‏ اند، همان كه برايشان باعث افتخار است. مثلًا می گويند فلان كس سى سال به درس مرحوم نائينى رفته يا بيست و پنج سال متوالى درس آقا ضياء را ديده. عالمى كه سى سال يا بيست و پنج سال عمر يكسره درس اين استاد و آن استاد را ديده، او ديگر مجال فكر كردن براى خودش باقى نگذاشته؛ دائماً می گرفته، تمام نيرويش صرف گرفتن شده، ديگر چيزى نمانده براى آنكه با نيروى خودش به مطلبى برسد. مغز انسان، درست حالت معده انسان را دارد. معده انسان بايد غذا را از بيرون به اندازه بگيرد و با ترشحاتى كه خودش روى غذا می كند آن را بسازد. و بايد معده اينقدر آزادى و جاى خالى داشته باشد كه به آسانى بتواند غذا را زير و رو كند، اسيد ها و شيره‏هايى را كه بايد، ترشح نمايد و بسازد. ولى معده‏اى كه مرتب بر آن غذا تحميل مى‏كنند و تا آنجا كه جا دارد به آن غذا می دهند، ديگر فراغت، فرصت و امكان برايش پيدا نمی شود كه اين غذا را درست حركت بدهد و بسازد. آنوقت می بينيد اعمال گوارشى اختلال پيدا می كند و عمل جذب هم در روده‏ها درست انجام نمیگيرد. مغز انسان هم قطعاً همين جور است. در تعليم و تربيت بايد مجال فكر كردن به دانش آموز داده بشود و او به فكر كردن ترغيب گردد. ما در ميان استادهاى خودمان، آن استادهايى را می ديديم ابتكار دارند كه زياد معلم نديده بودند. آقاى بروجردى را اغلب ايراد می گرفتند كه كم استاد ديده، و از نظر ما حسنش همين بود كه خيلى استاد نديده بود. ايشان هم كم استاد نديده بود، ده دوازده سال استادهاى درجه اول ديده بود، هفت هشت سال نجف و سه چهار سال اصفهان استاد ديده بود. ولى نجفيها قبولش نمی كردند، می گفتند اين استاد كم ديده، مثلًا بايد سى سال استاد ديده باشد. و به همين دليل كه كمتر استاد ديده بود، ابتكارش از اغلب آن علما بيشتر بود، يعنى فكر می كرد. مسائلى كه مطرح كرده مسائلى است كه خودش فكر مى‏كرد، چون مجال فكر كردن داشت. به هر حال خيال نمی كنم اين مسئله جاى ترديد باشد كه در آموزش و پرورش، هدف بايد رشد فكرى دادن به متعلّم و به جامعه باشد. تعليم دهنده و مربى هر كه هست (معلم است، استاد است، خطيب است، واعظ است) بايد كوشش كند كه [به متعلّم و متربّى‏] رشد فكرى يعنى قوّه تجزيه و تحليل بدهد، نه اينكه تمام همّش اين باشد كه دائم بياموزيد، فرا گيريد و حفظ كنيد. در اين صورت چيزى نخواهد شد. تعقل همان فكر كردن است، نيروى فكر كردن خود شخص است كه‏ استنباط بكند، اجتهاد بكند، رد فرع بر اصل بكند. 📚تعلیم و تربیت در اسلام صفحه 19 ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥 در مساله ولایت خیلی محکم نیست!! 👌گوشه ای از جوّ سازی های عليه شهید مطهری به روایت آیت الله 📚جرعه ای از دریا 🔴 کشکول ناب حوزوی👇 ✅ @kashkolenab
💥برای تحول حوزه باید جلوی خشکه مقدس ها ایستاد و مراجع و علمای مخالف را قانع کرد که دنیا عوض شده است. 🔻استاد شهید : 👈🏻 «اول باید بودجه ثابتی برای تشکیلات روحانیت خود داشته باشیم که فلان بازاری و خمس و سهم امام بده با ما وَر نرود و ما هم عوام زدگی پیدا نکنیم؛ بعد هم باید محکم جلوی خشکه مقدس های و منفی باف ها که سدّ راه هستند ایستاد و مراجع و علمای مخالف را قانع ساخت که دنیا عوض شده و هر چه زودتر و سریع تر دست به کار شد و یک لحظه هم نباید فرصت را از دست نداد. ⭕️ اگر دیدیم جو سازی و سمپاشی می کنند و چماق بلند کردند که " می خواهند نظام عالم آخوندی را به هم بزنند و آنچه را از زمان شیخ طوسی بوده عوض کنند، اینها از کجا الهام می گیرند؟ ای داد و ای بیداد"؛ باید با یکی از آنها که بیش از دیگران آمادگی دارد همکاری کرد و مشغول کار شد. خدا با ماست و مردم هم آماده اند و دنبال این کار هستند. خود آنها جواب مخالفین و منفی باف ها را می دهند.» 📚مرحوم استاد علی دوانی/خاطرات من از شهید مطهری ص 30 🔰 کشکول ناب حوزوی🔻 🌀 @kashkolenab 👈
🔺 خشک‌ مغزانی که فقط خود و مانند خود را مسلمان می‌دانند! 🔸تنگ‌نظری مذهبی از خصیصه‌های خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی می‌بینیم. خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است، اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. 🔹 بعضی از خشک‌مغزان را می‌بینیم که جز خود و عده‌ای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد می‌نگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال می‌کنند. 📚استاد ، جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص۱۳۹ 🔴 کشکول ناب حوزوی👇 ✅ @kashkolenab
🚨خطر تقلید در فکر و اندیشه ✍استاد شهید : آن کس که عاری از روح تحقیق شد، خواه بخواهد از اروپاییان تقلید کند[غربزدگی] و خواه از اهل ایمان و زهد و تقوا، از حقایق امور دور است. 📚حکمتها و اندرزها ، ج۲ ، ص ۱۲۸ ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
🚨خطر تقلید در فکر و اندیشه ✍استاد شهید #مطهری: آن کس که عاری از روح تحقیق شد، خواه بخواهد از اروپا
💥شما بخوانید، إشکالش را پیدا کنید! 🎤 معظم انقلاب: مطالب مرحوم آقای را یاد بگیرید. به عقیده من یکی از واجبات هر طلبه ای این است که کتاب های آقای مطهّری را یک دور از اوّل تا آخر با دقت بخواند و مباحثه کند...نمی‌خواهم بگویم فرمایش های آقای مطهّری در این کتاب ها صد در صد بی إشکال است؛ نه، شما بخوانید، إشکالش را پیدا کنید... 📅در دیدار با علماء و روحانیّون قزوین، 1382/09/25 📚سیمای آرمانی طلبه، ص 110 🔰 کشکول ناب حوزوی🔻 🌀 @kashkolenab 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥وقتی پروفسور مهدی از زمان شناس بودن استاد شهید و استاد محمدتقی می گوید و آنها را با بعضی دیگر مقایسه می کند!... ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥 حوزه‌های علمیه باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند! ✍️استاد شهید : حوزه‌های علمیه ما که امروز این چنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته‌اند، باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند. باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست! 📚نهضتهای صدساله اخیر ص۹۳ ، ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
‼️ خطر نیمچه‌ عالمان از خطر جاهلان بیشتر است! ✍ استاد شهید : 🔸من خیلی اوقات فکر کرده‌ام مقاله‌ای تحت عنوان «نیم‌ها» بنویسم که خیلی چیزها وجود ناقصش خطرش بیشتر از عدم محض است. می‌گویند غزالی راجع به علم این حرف را زده و گفته است: «هر چیزی وجود ناقصش به از عدم محض است مگر علم که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است» و ریشه این حرف معلوم است. 🔹آدمی که هیچ عالم نیست، چون می‌داند عالم نیست لااقل در مقابل عالم تسلیم است. مثل کسی که طبیب نیست و می‌داند که طبیب نیست، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره می‌برد. ولی نیمچه طبیب چون خودش را طبیب می‌داند تسلیم یک طبیب نیست، می‌خواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه به جای سود زیان می‌برد. 🔸 از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیمچه روشنفکرها و نیمهای دیگر، اینهایی که یک چیزکی می دانند...ُ چیزکی می‌دانند و چیزها نمی‌دانند! 🔹اتفاقاً اینها خطرشان بیشتر است. چهارتا شعار می‌شنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند؛ می‌بینید این چهار تا شعار اینها را از جا حرکت می دهد 📚 استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۱۲. 🔰 کشکول ناب حوزوی🔻 🌀 @kashkolenab 👈
4_5802898225924931696.mp3
3.01M
🎵سخنان استاد محمد حسین ، استاد درس خارج فقه و اصول پیرامون : 🔸تورم علم از منظر بزرگان 🔹کناره گیری حوزه از مسائل اجتماعی عامل توسعه مباحث ! 🔸برای مرحوم میرزای باید استغفار کرد! 🔹بیانات حضرت و شهید پیرامون . 🔸کشکول ناب حوزوی🔻 ✳️ @kashkolenab
🔺خاطرات استاد مهدی از استاد شهید 🔹شاید به مدت بیست سال بود که به صورت هفتگی در یک جلسه‌ای به صورت منظم شهید مطهری را می‌دیدم. پس از آن در دانشگاه تهران در جلسات شوراها با هم بودیم و اگر در وزارت علوم هم جلساتی تشکیل می‌شد و من نماینده دانشکده ادبیات بودم، ایشان نماینده دانشکده الهیات بودند .در آنجا نیز همدیگر را می‌دیدیم. 🔸اما ۲۰ سالی که هر هفته ایشان را ملاقات می‌کردم، جلساتی بود که روزهای چهارشنبه تشکیل می‌شد و از ناهار تا چهار و پنج بعد از ظهر با هم در آن جلسه بودیم. این جلسات از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷ ادامه داشت، جلسه دوستانه‌ای بود در مدرسه سپهسالار که الان مدرسه شهید مطهری خوانده می‌شود. یک مستوفی داشت به نام احمد راد که حساب‌های مالی مدرسه را انجام می‌داد. او از فرهنگیان متشخص و متدین بود و رئیس فرهنگ شهرستان‌ها بود. یادم است وقتی من لیسانس را گرفتم و در همان زمان شهید بهشتی نیز لیسانس گرفت، به آقای احمد راد مراجعه کردیم تا ما را به شهرستانی بفرستند. ایشان پیشنهاد کرد به شاهرود بروید و من گفتم فقط می‌خواهم به قم بروم. ایشان گفت: «دیر آمده‌ای؛ ما دیروز قم را به آقای بهشتی دادیم.» این باعث شد که من دیگر به شهرستان‌ها نروم. می‌خواستم در مرکزی باشم تا علمم را افزایش دهم یا آنکه بتوانم دکتری را ادامه دهم. آن زمان دانشکده الهیات دوره دکتری نداشت و همین باعث شد در تهران بمانم و لیسانس دومی بگیرم تا به دوره دکتری بروم. به رشته ادبیات رفتم، هر چند که بعدا دوره دکتری الهیات هم باز شد و من گذراندم اما بیست سالی که چهارشنبه‌ها خدمت مرحوم مطهری بودیم در همان مدرسه سپهسالار و در دفتر آقای احمد راد برگزار می‌شد در تابستان صفای خاصی هم داشت آن محیط. آقای راد چون فرهنگی بودند همکاران فرهنگی‌شان هم به این جلسه ملحق می‌شدند؛ از جمله احمد آرام، علی‌محمد عامری و از میان افراد مدرسه آقای راشد، مرحوم شیخ کاظم عصار، و حدود ۲۰ نفر می‌شدند. مرحوم جعفر شهیدی، مرحوم نورانی و مرحوم محیط طباطبایی هم بودند. جلسه‌ای بود که شیخ محمد علی حکیم استاد عرفان، عبدالحسین زرین‌کوب، مرحوم معین نیز به صورت مرتب می‌آمدند و جلسه تعطیل نمی‌شد. مرحوم شهید مطهری هم بودند.   🔹حالا تصور کنید چه مجلس جامعی بود که فقیه داشت، فیلسوف داشت، ادیب داشت و درباره مسائل مختلف بحث می‌شد. اینکه هر کسی چه دیده، چه خوانده، چه کتاب‌هایی چاپ شده، چه مقالاتی نوشته شده. در حقیقت یک آکادمی محسوب می‌شد. 🔹مرحوم شهید مطهری از من خواسته بودند اگر برخی از دانشمندان خارجی از تهران بگذرند یا در تهران باشند شهید مطهری را با آنها آشنا کنم و اصرار داشتند با فیلسوفان و اندیشمندان دیگر آشنا شوند. اصرارشان برای این بود که فکرشان توسعه پیدا کند. چند نفر از فیلسوف‌های بزرگ را از جمله پرفسور پانیکار فیلسوف بزرگ هندی، به آن مجلس آوردم. دو یا سه مرتبه هم مرحوم پرفسور ایزوتسو را آوردم که مدتی در تهران بود. ده کتاب از ایشان به زبان فارسی چاپ شده است که معرف اولین کتاب ایشان برای چاپ من بودم. یکی از کتاب‌های ایزوتسو را به آقای احمد آرام دادم تا ترجمه کنند. مرحوم آرام در توصیف این کتاب نوشته بودند این کتاب از یهودی‌گری و مسیحی‌گری برکنار است. اول به صورت مقاله چاپ شد و بعد به صورت کتاب. رابطه زبانی خدا با قرآن، کتاب دومی بود که ترجمه شد. مفاهیم دینی و قرآنی در قرآن و چند کتاب دیگر از ایشان نیز چاپ شد. 🔸مرحوم مطهری خیلی علاقه‌مند بود که ایزوتسو را ببیند. بنابراین ایشان را دعوت کردیم به مدرسه سپهسالار و چند جلسه‌ای با هم بحث کردند. ایزوتسو علاوه بر شهید مطهری، با مرحوم آشیخ حکیمی و جعفر شهیدی و دکتر احمد مهدوی دامغانی نیز گفت‌وگو کرد. پس از یکی از این جلسات، از ایزتسو نظرش را درباره جلسه پرسیدم و گفت: «این جلسه، معنوی‌ترین جلسه‌ای بود که در عمر خودم دیده‌ام». این به خاطر این بود که با مرحوم شهید مطهری بحث‌های طولانی کردند. ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥آیا در قم فقط گربه های سیاه مانده اند؟ ✍استاد شهید : خطیب بسیار فاضل و مبرز مرحوم اشراقی قمی از خطبای تقریبا درجه اول ایران که هم فاضل بود و هم سخنور، یک وقتی در قم، بالای منبر، افتاده بود تو دنده انتقاد از قمی ها (خیلی انسان معتقد و خوبی هم بود). می خواست بگوید این مردم عوام قم ما خیلی خرافاتی هستند و از جمله می گفت: قمی ها به گربه سیاه خیلی احترام می گذارند و فکر می کنند که گربه سیاه از ما بهتران است. لذا وقتی گربه سیاه می آید فورا از بهترین غذاهاشان و گوشت خالص برایش می اندازند. بر عکس برای گربه های دیگر اهمیتی قائل نیستند. آن مقداری هم که باید شرعا به او داد به آنها نمی دهند، لذا همه گربه های دیگر در قم منقرض شده اند و فقط گربه سیاه ها مانده اند. هر چه نگاه می کنی در این شهر گربه سیاه می بینی، آن هم چاق و چله. از منبر آمد پائین. طلبه خیلی خوشمزه ای بود خرم آبادی. اتفاقا مرحوم اشراقی عینک سیاه به چشمش زده بود. وقتی آمد نشست، آن طلبه به همان زبان خرم آبادی و خیلی ساده و لطیف گفت: قربانت! ما که تو این شهر گربه سیاه نمی بینیم، تو عینک سیاه به چشمت زده ای و همه گربه ها را سیاه می بینی. خیلی مرحوم اشراقی خندید. حالا حساب این است: آدم عینک سیاه که به چشمش بزند -اگر چه آن داستان شوخی بود- همه گربه ها را سیاه می بیند. قرآن می گوید: تقوا داشته باشید تا عینک درونتان سفید باشد و جهان را همچنان که هست ببینید 📚آشنایی با قرآن،‌ج ۳، ص ۲۲ 🔰 کشکول ناب حوزوی🔻 🌀 @kashkolenab
💥بعدی از ابعاد حکمرانی علوی ✍استاد شهید : امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) یکی از کارهایش در اجرای این بود که بین خود و آحاد رعیت حجابی از دیوار یا آهن یا حجابی گوشتی از آدم ایجاد نمی‌‌کرد، کوشش می‌‌کرد تماس مستقیم با مردم داشته باشد. روزهای گرم در سایه عمارت دارالامارة می‌نشست که مردم بلاواسطه با او در تماس باشند. در نامه‌ای که به قثم بن عباس، عامل مکه، نوشته می‌فرماید: و اجلس لهم العصرین فأفت المستفتی و علّم الجاهل و ذاکر العالم ولایکن لک الی الناس سفیر الّا لسانک و لا حاجب الّا وجهک... به مالک اشتر می‌‌نویسد: و اجعل لذوی الحاجات منک قسماً تفرّغ لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلساً عاماً... ثم أمور من أمورک لابد لک من مباشرتها... اما بعد هذا فلاتطوّلنّ احتجابک... 📚 استاد مطهری، یادداشت‏های استاد مطهری، ج15، ص268 ⁣🌹کشکول ناب حوزوی👇 🌸 @kashkolenab
💥نسل کهن حوزه باید از بزرگترین گناه خود توبه کند! ✍استاد شهید : 🔹عجیب است که در حساس‌ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند به هزار سختی مشکل دچار می شود از نان، از زندگی، از شخصیت، از احترام، از همه چیز می‌افتد و اما اگر عمر خود را صرف کتاب هایی از قبیل کفایه بکند صاحب همه چیز می شود، در نتیجه هزارها نفر پیدا میشوند که را چهار لا بلدند؛ یعنی خودش را بلدند، رد کفایه را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند اما دو نفر پیدا نمی شود که قرآن را به درستی بداند. 🔸 نسل کهن از بزرگترین گناهان خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است همه باید به قرآن بازگردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم. 📚مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج24 ص534 ✔️کشکول ناب حوزوی🔻 ◾️ @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
💥اعتقاد محمدبن زکریای رازی به کتب آسمانی 🎤استاد مهدی #محقق : تصور فرنگیان این بود که مسلمانان دو ن
💥تحقیقاتی درباره محمدبن زکریای رازی ✍استاد شهید : 🔹در فهرست کتب رازی، کتاب فی النبوات آمده که دیگران به طعن و استهزا نام او را «نقض الادیان» نهاده‏اند و کتاب دیگری به نام فی حیل المتنبئین که دیگران به طعن نام او را «مخاریق الانبیاء» گذاشته‏اند. این کتاب‌ها در دست نیست، ولی متکلمین اسماعیلی از قبیل ابوحاتم رازی و ناصرخسرو (و شاید منقول از ابوحاتم) در کتب خود به نقل قول از رازی مطالبی آورده مبنی بر اینکه او منکر نبوات بوده است. 🔸هرچند ابوحاتم نام رازی را نبرده است و از او با کلمه «ملحد» یاد کرده است ولی مسلّم است که منظور او محمد بن است. 🔹نظر به اینکه آن کتب در دست نیست، نمی‌توان اظهار نظر قطعی کرد ولی از مجموع قرائن می‌توان به دست آورد که رازی منکر نبوات نبوده و با «متنبئین» (مدعیان دروغین نبوت) در ستیزه بوده است. مباحثات رازی با ابوحاتم اسماعیلی در منزل یکی از بزرگان ری در حضور اکابر و بزرگان شهر و «علی رؤوس الاشهاد» محال است که در زمینه ابطال نبوات باشد و رازی صریحاً و علناً همه نبوات را تکذیب کند و همه مذاهب را باطل بداند و در نهایت احترام هم زیست نماید. این که برخی ادعا می‌کنند که ابوریحان کتابی به نام «نقض الادیان» و کتابی به نام «مخاریق الانبیاء» به رازی نسبت داده است‏ به هیچ وجه صحیح نیست. ابوریحان یکی از آن کتاب‌ها را «فی النبوات» و دیگری را «فی حیل المتنبئین» می‌خواند و به دنبال نام هر کدام کلمه «یدعی‏» را اضافه می‌کند و می‌رساند که این نام را دیگران داده‌اند. ابن ابی اصیبعه ضمن اینکه نسبت چنین کتابی را به رازی انکار می‌کند، احتمال می‌دهد که برخی «اشرار» این کتاب را ساخته و از روی دشمنی به رازی نسبت داده باشند و تصریح می‌کند که نام «مخاریق الانبیاء» را دشمنان رازی نظیر علی بن رضوان مصری به این کتاب داده‌اند نه خود رازی. از سخن ابن ابی اصیبعه پیداست که کتاب نبوات و کتاب حیل المتنبئین غیر این کتابی است که این نام به او داده شده است، و آن دو کتاب وضع روشنی دارد. 🔹بعلاوه، رازی سخت پابند به توحید و معاد و اصالت و بقاء روح است. کتابی دارد "فی ان للانسان خالقاً متقناً حکیما" و کتابی دارد در رد سیسن ثنوی‏ (رد بر مانویت) و رساله‏ای‏ الی علی بن شهید البلخی فی تثبیت المعاد و نظرش در آن کتاب- همچنانکه ابن ابی اصیبعه می‌گوید- نقد نظریه منکران معاد است، و کتابی فی ان النفس لیس بجسم‏. چگونه ممکن است کسی همه اصول مبدأ و معاد و روح و نفس را پذیرفته باشد و منکر نبوات و شرایع باشد؟! بعلاوه او کتابی دارد فی آثار الامام الفاضل المعصوم‏ که به احتمال قوی بر طبق مذاق شیعه در امامت نوشته است، و کتابی دارد به نام النقض علی الکیال فی الامامة و کتابی به نام کتاب الامام و المأموم المحقین‏، و همه می‌رساند که اندیشه امامت فکر او را مشغول می‌داشته است است کسی که منکر شرایع و نبوات باشد، درباره امامت حساسیتی ندارد. 🔻بعید نیست همچنانکه بعضی گفته‌اند[کتاب فلاسفه شیعه] رازی تا حدودی طرز تفکر شیعی امامی داشته است و همه مفکرانی که این گونه طرز تفکر داشته‌اند، از طرف دشمنان شیعه امامیه متهم به کفر و زندقه می‌شدند. 🔸گذشته از همه اینها استدلالی که از رازی در انکار نبوت نقل شده، آنقدر سست و ضعیف است که از مفکری مانند رازی بسیار بعید است، از قبیل این که اگر می‏بایست مردم هدایت شوند چرا همه مردم پیامبر نیستند؟! 🔹آنچه می‌توان گفت این است که رازی اشتباهات و انحرافاتی داشته است، ولی نه در حد انکار نبوات و شرایع؛ دشمنان او که سخنان او را نقل کرده‌اند به او چنین چهره‌ای داده‌اند و اصل سخن رازی هم که در دست نیست. ما در عصر خود کتاب‌هایی دیده‌ایم که خالی از اشتباهات و انحرافاتی نیستند، ولی مخالفان آن کتاب‌ها چنان چهره‌ای به آن کتاب‌ها داده‌اند که اگر کسی اصل آن کتاب‌ها را ندیده باشد باور نمی‌کند که این رسالات و مقالات در رد چنان کتابی باشد. ❇️رازی دو دسته مخالف داشته است: مخالفانی که بر آراء فلسفی او رد نوشته‌اند مانند و شهید بلخی و ابن هیثم و بعضی دیگر، و مخالفانی که بر آراء مذهبی او رد نوشته‌اند. تنها این گروه که همان اسماعیلیان‏اند و تاریخ، خود آنها را «ملاحده» می‌خواند، چهره «الحاد» به رازی در تاریخ داده‌اند و دیگران را هم تا حدی تحت تأثیر قرار داده‌اند. اخیراً ملاحده عصر ما به نحوی دیگر در تأیید ملاحده اسماعیلی چهره الحادی به رازی می‌دهند، ولی نه به منظور بلاتوجیه ساختن رازی بلکه به منظور توجیه کردن خودشان. 🔺مطلبی دیگر که باید ناگفته نماند این است که رازی علیرغم نبوغ و تخصص در طب، در اندیشه‌های فلسفی توانا نبوده است. می‌توان به حق داد که در پاسخ به پرسشهای ابوریحان بیرونی، رازی را «المتکلف الفضولی المتکلم بما لایعنیه» می‌خواند. 📚خدمات متقابل اسلام و ایران، ص464 🔴 @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
❌چه نیازیه طلبه تفسیر و عقاید بخواند؟! اگر مردم سوال کردند می گوییم نمی دانیم! مگه شما چشم پزشکی بلد
💥عجبا که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آنوقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست! ✍استاد شهید : 🔹ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ چرا در مدرسه‌‏ها قرآن یاد نمی‌گیرند، حتی به دانشگاه هم که می‌روند از خواندن قرآن عاجزند؟ البته جای تأسف است که این طور است. اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کرده‌ایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟! 🔸عجبا که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آنوقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست. قرآن در میان خود ما مهجور است و توقع داریم نسل جدید به قرآن بچسبد. الآن ثابت می‌کنم که چگونه قرآن در میان خود ما مهجور است. 🔹اگر کسی علمش علم قرآن باشد یعنی در قرآن زیاد تدبّر کرده باشد، تفسیر قرآن را کاملاً بداند، این آدم چقدر در میان ما احترام دارد؟ هیچ. اما اگر کسی‏ کفایه‏ آخوند ملّا کاظم خراسانی را بداند، یک شخص محترم و باشخصیتی شمرده می‌شود. پس قرآن در میان خود ما مهجور است، و در نتیجه همین اعراض از قرآن است که به این بدبختی و نکبت گرفتار شده‌ایم. ما مشمول شکایت رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم که به خدا شکایت می‌کند: یا رَبِّ انَّ قَوْمِی اتَّخَذوا هذَا الْقُرْانَ مَهْجوراً [فرقان، آیه ۳۰]. 🔸یکی از فضلای خودمان در حدود یک ماه پیش مشرّف شده بود به عتبات. می‌گفت خدمت آیت‌ الله (سلّمه الله تعالی) رسیدم، به ایشان گفتم: چرا شما درس تفسیری که سابقاً داشتید ترک کردید؟ (ایشان در هفت هشت سال پیش درس تفسیری در نجف داشتند و قسمتی از آن چاپ شده). ایشان گفتند: موانع و مشکلاتی هست در درس تفسیر. گفت من به ایشان گفتم: در قم که به این کار ادامه دادند و بیشتر وقت خودشان را صرف این کار کردند چطور شد؟ ایشان گفتند: آقای طباطبایی «تضحیه» کرده‌اند؛ یعنی آقای طباطبایی خودشان را قربانی کردند، از نظر شخصیت اجتماعی ساقط شدند، و راست گفتند. 🔻عجیب است که در حساس‌‏ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند، به هزار سختی و مشکل دچار می‌شود؛ از نان، از زندگی، از شخصیت، از احترام، از همه چیز می‏‌افتد و اما اگر عمر خود را صرف کتاب‌هایی از قبیل‏ کفایه‏ بکند صاحب همه چیز می‌شود. در نتیجه هزارها نفر پیدا می‌شوند که‏ کفایه‏ را چهارلا بلدند؛ یعنی خودش را بلدند، ردّ کفایه‏ را هم بلدند، ردّ ردّ او را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند، اما دو نفر پیدا نمی‌شود که قرآن را به درستی بداند!!! از هرکسی درباره یک آیه قرآن سؤال شود می‌گوید باید به تفاسیر مراجعه شود. عجب‏تر این که این نسل که با قرآن این طور عمل کرده از نسل جدید توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند! ✅اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود قطعاً نسل جدید منحرف نمی‌شد ⚠️بالاخره ما کاری کرده‌ایم که مشمول نفرین پیغمبر صلی الله علیه و آله و قرآن شده‌ایم. 📚 استاد مطهری، ده گفتار، ص227 🔸کشکول ناب حوزوی🔻 ✳️ @kashkolenab
💥فلاسفه دوران قاجار ✍ استاد شهید : 🔹در دوره قاجار مخصوصاً در تهران فلاسفه وقت دو دسته بودند، بعضی طرفدار صدرالمتألهین بودند از قبیل مرحوم آقا محمد رضای قمشه‏ای و مرحوم زنوزی و بعضی طرفدار بوعلی بودند از قبیل میرزای . 🔸طرفداران بوعلی میکوشیدند منابع ملا صدرا را بیابند و ثابت کنند که ملا صدرا ابتکاری نداشته است و صرفاً یک فرد تلفیق دهنده بوده است نه فیلسوف. برخی احیاناً تعبیرهای خشنی می‌کردند و نسبت سرقت به صدرا می‌دادند. مرحوم ضیاء الدین درّی که در حدود بیست سال قبل درگذشت و از اساتید دانشکده الهیات (معقول و منقول آن روزگار) بوده یکی از طرفداران سرسخت بوعلی و از مخالفان ملا صدرا به شمار می‌آمد. وی در مقدمه‏ کنز الحکمة شهرزوری کوشیده است قسمتهایی از کلمات صدرالمتألهین را بیاورد که به عقیده او سرقت و اقتباس از شیخ یا دیگران است. و همچنین خود مرحوم جلوه- که استاد مرحوم درّی بوده است- در کشف منابع‏ اسفار تحقیق فراوانی کرده است. 🔹نسخه‏ای خطی از اسفار که دست مرحوم جلوه بوده است [و در آن‏] تعلیقات زیادی در حاشیه و در لابلای سطرها به وسیله آن مرحوم نوشته شده است در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود است اگرچه صحافی ناشیانه‏ای که از آن کتاب شده است حواشی را تقریباً غیر قابل استفاده کرده است. به هر حال خوب است به آن نسخه برای کشف منابع صدرا مراجعه شود و نیز نسخه چاپی‏ اسفار مرحوم درّی در کتابخانه دانشکده الهیات موجود است، به آن نسخه نیز باید برای کشف منابع‏ اسفار مراجعه شود. 📚مقالات فلسفی‏، ص231 🔰کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
🔺درک کتابهای مثنوی و حافظ با ادبیات فارسی ✍ استاد شهید : تا انسان به كتب عرفا آشنا نباشد، آنهم نه به كتابهاى فارسى كه كار ادبياتى ‏هاست (ادبياتى‏ هاى ما مى ‏روند چهار تا ديوان شعر را مى‏ خوانند، خيال مى ‏كنند كه با رموز عرفانى آشنا هستند)، تا انسان كتب علمى عرفانى را- چه آنها كه در سير و سلوك نوشته شده و چه آنها كه در عرفانِ به اصطلاح فلسفى نوشته شده مثل كتابهاى محيى الدين- درست نخواند نمى‏ تواند مثنوى يا را بفهمد، محال و ممتنع است، اصلًا درك اينها كار اديب و ادبياتى به هيچ شكل نيست. 📚 مجموعه ‏آثار شهيد مطهرى، ج‏23، ص: 428 🌀کشکول ناب حوزوی🔻 ❇️ @kashkolenab