eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 زیارت عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز جمعه چند دقیقه وقت بذاریم برای زیارت امام زمان(عج)♥️ @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢نوشتن نامه به حضرت... 📜مرحوم ، فرمودند: هرگاه مشکلی برایشان پیش می‎آمد عریضه ‎ای به محضر (عج) می ‎نوشتند و به چشمه علی در بینِ راه مزار می انداختند. یک‌بار مرحوم شیخ نامه مستور در گل را به طرف نهر آب رها می ‎نماید و بر طبق دستور، دو تن از نواب حضرت به نام ‎های و را صدا می‎زند و درخواست می ‎نماید که نامه وی را به محضر حضرتش ارسال نمایند. هنگامی که نامه به طرف آب نزدیک می‎شود دستی از درون آب ظاهر شده، نامه را قبل از آنکه به درون آب بیفتد، می‎گیرد و ناپدید می ‎شود... ♻️برگرفته از: 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢عالمی که در حرم حضرت معصومه(س) جلوی رضاخان ایستاد! 📖پس‌ازآنکه به سلطنت رسید و بی‎‌حجابی زنان را اجباری کرد، خانواده او بی‌حجاب به قصد تفریح و سیاحت به مسافرت کردند و به (س) وارد شدند. در این هنگام، با اعتراض شدید مرحوم حاج شیخ روبه‌رو شدند. آن‌ها از خارج شدند و بلافاصله ماوقع را به رضاخان گزارش کردند. رضاخان خود را به‌سرعت به قم رسانید و حاج شیخ را پس از ضرب‌وشتم به فرستاد و زندانی کرد. سپس به (ع) تبعید کرد و زیر نظر گرفت. مرحوم که یکی از اولیای خدا بود در مدت در خدمت معظم له بود. می‎گفت در این مدت، از معظم له مشاهده کرده بود. چون ارادت و موقعیت ایشان به (عج) می‎دانست، مکرر از ایشان عاجزانه تقاضا می‎کرد راهی برای آن حضرت به حقیر ارائه نمایند . روزی شیخ محمدتقی فرمودند: عباس! امسال به مشرّف می‌شوی و موفق به زیارت حضرت خواهی شد. و جزئیات آن را کامل بیان فرمود. طبق فرمایش معظم‌له همان سال مشهدی عباس به طریقی معجزه‌آسا وسایل تشرفش به عتبات عالیات فراهم گردید. با تمام جزئیاتی که شیخ محمدتقی گفته بود به محضر امام زمان(عج) رسید. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢شفای بیماری لاعلاج با دعای خیر (عج) 📜به بیماری کورَک مبتلا شده بود... پزشکان معاینه‌اش کردند. برای درمان، پول زیادی هزینه کرد اما بهبودی حاصل نمی‌شد. نامه‌ای نوشت به محضر مبارک امام زمان(عج) و از حضرتش التماس دُعا نمود. امام(عج) پاسخش را چنین داده بود: «خدا تو را لباس عافیت بپوشاند، و تو را در دنیا و آخرت با ما قرار دهد.» نامه را که خواند هفته‌ای نگذشته، محل زخمش بهبود یافت. پزشکی از دوستانش را فراخواند. محل زخم را نشانش داد. پزشک گفته بود ما برای این زخم دارویی نمی‌شناسیم. بهبودی آن، تنها از ناحیه حق‌تعالی بوده است. ♻️برگرفته از: 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/2978 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢سرّی که دیگران مطلع شدند و باعث شد برکت از خانه ما برود! 📖 برای مرحوم نقل کرده بود: روز سرد زمستانی بود. صبح که درِ مغازه را باز کردم تا هنگام غروب مشتری به سراغم نیامد. درِ مغازه را بستم و با دست خالی به‌سوی منزل رهسپار شدم. هرچه به‌طرف منزل نزدیک می‎‌شدم نگرانی‎ام بیشتر می‎‌شد؛ چراکه پولی نداشتم که حداقل نانی تهیه کنم و برای اهل‌وعیالم ببرم. تا آنجا که ناچار شدم در کنار کوچه، نزدیک منزل بایستم شاید بتوانم چاره‌‎ای بیندیشم؛ درحالی‌که به فکر فرو رفته بودم شخصی مقابلم ظاهر شد و فرمود این برای شماست. من بقچه نان را گرفتم و بی‌توجه به آن شخص که کیست به‌سوی منزل به راه افتادم. هنگامی‌که داخل منزل شدم خانواده گفتند: آقا سیّد کریم چرا دیر آمدی؟ بچه‎‌ها با حالت خوابیدند. به ایشان گفتم بچه‌‎ها را بیدار کن که شام بخورند. وقتی بقچه را باز کردیم، دیدیم نان‎‌ها گرم است؛ مثل آنکه تازه از درآمده باشد. با کمال تعجب دیدیم در میان نان‎‌ها مقدار زیادی حلواست. همگی شام را از آن نان و حلوا خوردیم و سفره را جمع کردیم، صبح برای صبحانه باز کردیم و در کمال تعجب دیدیم که حلوا و نان‎‌ها به مقدار شب گذشته باقی است! تا یک هفته ما از آن نان و حلوا استفاده می‎‌کردیم و هرگز کم نمی‌‎شد. بعد از یک هفته سفره را باز کردیم. اثری از باقی نبود. از اهل ‌بیت پرسیدم چه شد که نان و حلوا تمام شد؟ ایشان گفتند: حقیقت این است که دیروز خانمی از همسایه‎‌ها به منزل ما آمد و پرسید حدود یک هفته است که از منزل شما عجیبی استشمام می‌‎کنم. چه چیزی در منزل شماست که منزل ما را هم معطر کرده است؟ من هم در کمال سادگی داستان نان و حلوا را برای ایشان نقل کردم. شاید این سرّی بود که نباید دیگران مطلع می‎شدند. به همین دلیل، این برکت از منزل ما بیرون رفت. مرحوم حاج سیّد محمد می‌‎فرمود مرحوم آقا سیّد کریم موقعیتی پیدا کرده بود که به خدمت (عج) شرفیاب می‌‎شد. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢نگرانی (عج) برای 📜 پسرعموی پدرش بود. خودش نیز از علمای مورد توجه (عج) بود. اولین سفری بود که به داشت. آقاى برای استقبال از سيد عبدالهادى راهی شده بود. در تهران خواب مى‌بيند امام زمان(عج) نگران و پريشان‌اند. از علت ناراحتی پرسیده بود. امام از خطری که هواپیمای حامل سید عبدالهادی را تهدید می‌کرد خبر داده بود. هواپيما دچار خطر شده بود، ولى بالاخره نجات يافته و به سلامت به تهران رسيده بودند. آقاى شمس آبادى با خوش‌حالی به استقبال سید عبدالهادی شتافته بود. یادش آمد روزی که در از پرداخت شهریه سید عبدالهادی معذور شده بود شبش امام زمان(عج) را در دیده بود که خطاب به او گفته بود: اين كارى كه براى ما مى‌كردى، ترک كردى؟ پرسیده بود چه كارى؟ فرموده بود: پرداخت شهريه آقاى سيد عبدالهادى! ♻️برگرفته از: 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/119349 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran