eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
من چه در پای تو ریزم که تو بود سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود ذره‌ای در همه اجزای من مسکین نیست که نه آن ذره معلق به هوای تو بود تا تو را جای شد ای سرو روان در من هیچ کس می‌نپسندم که به جای تو بود به وفای تو که گر خشت زنند از من همچنان در من مهر و وفای تو بود غایت آنست که ما در سر کار تو رویم مرگ ما باک نباشد چو بقای تو بود من پروانه صفت پیش تو ای چگل گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود عجبست آن که تو را دید و حدیث تو شنید که همه عمر نه مشتاق لقای تو بود خوش بود از سر درد خاصه دردی که به امید دوای تو بود ملک دنیا همه با همت هیچست پادشاهیش همین بس که گدای تو بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/465 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟ ؟ من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟ جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم از پی دوستی تو به بلا افتادم من بیچاره به تو کجا افتادم؟ پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر که بشد کار من از دست و ز پا افتادم تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟ چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟ ؟_چه_کند_بیچاره؟ که درین واقعهٔ بد ز قضا افتادم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1077 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من چرا به تو دادم که می‌شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی دیگران چون بروند از نظر از بروند تو چنان در من رفته که جان در بدنی تو همایی و من خسته بیچاره گدای پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی مست بی از خمر ظلوم است و جهول مستی از نکو باشد و بی تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی من بر از شاخ امیدت نتوانم غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی خوان درویش به و چربی بخورند چرب زبانی کن و سخنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/80 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من ترکِ شاهد و ساغر نمی‌کنم صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم با خاکِ کوی دوست برابر نمی‌کنم تلقین و درسِ اهل نظر یک اشارت است گفتم کِنایتی و مکرر نمی‌کنم هرگز نمی‌شود ز سرِ خود خبر مرا تا در میانِ میکده سر بَر نمی‌کنم ناصِح به طَعن گفت که رو ترکِ کن محتاجِ جنگ نیست برادر، نمی‌کنم ،_که_با_شاهدانِ_شهر ناز و کرشمه بر سرِ منبر نمی‌کنم حافظ جنابِ پیرِ مُغان جایِ دولت است من تَرکِ خاک بوسیِ این در نمی‌کنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/869 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانم یک جام دگر بگیر و من نتوانم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1674 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من باز ره خانهٔ خمار گرفتم ترک ورع و زهد به یک بار گرفتم بر کف می چون رنگ رخ یار گرفتم کارم همه با جام می و شاهد و شمع است ترک و دین بهر چنین کار گرفتم پیمانه همان لب که به هنجار گرفتم چشم خوش ساقی و دین برد ز دستم وین فایده زان نرگس بیمار گرفتم پیوسته چینین می زده و مست و خرابم تا عادت چشم خوش خونخوار گرفتم بس کام کز آن لعل شکربار گرفتم چون مست شدم خواستم از پای درآمد حالی سر زلف بت عیار گرفتم آویختم اندر سر آن زلف پریشان این شیفتگی بین که دم مار گرفتم گفتی: کم سودای سر زلف بتان گیر، چندین چه نصیحت کنی؟ انگار گرفتم با توبه و تقوی تو ره خلد برین گیر من با می و معشوقه ره نار گرفتم در نار چو رنگ رخ بدیدم آتش همه باغ و گل و گلزار گرفتم المنة لله که میان گل و گلزار دلدار در آغوش دگربار گرفتم بگرفت به دندان فلک انگشت تعجب چون من به دو انگشت لب یار گرفتم دور از لب و دندان لب هم باز به دست خوش گرفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1078 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بدین و ندیدم روی را وین و نباشد موی را روی اگر پنهان کند سنگین سیمین‌ بدن مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است از تو ندیدم روی و را گر به سر می‌گردم از بیچارگی عیبم مکن چون تو چوگان می‌زنی جرمی نباشد گوی را هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوخته‌ست دوست دارد مستان و هایاهوی را ما ملامت را به جان جوییم در بازار کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را بوستان را هیچ دیگر در نمی‌باید به حسن بلکه سروی چون تو می‌باید کنار جوی را ای اگر صد قرن باز آید مثل من دیگر نبینی را گر بوسه بر دستش نمی‌یاری نهاد چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/510 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم خویشتن بر تو نبندم که من از نپسندم که تو هرگز من باشی و من خار تو باشم هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی مگر آن وقت که شادی و غمخوار تو باشم گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم مردمان عاشق گفتار من ای قبله چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم من چه شایسته آنم که تو را و دانم مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم خاک بادا تن اگرش تو نپسندی که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/507 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من با تو نه مرد پنجه بودم افکندم و مردی آزمودم دیدم خاص و عام بردی من نیز نمودم در حلقه کارزارم انداخت آن نیزه که حلقه می‌ربودم انگشت نمای خلق بودم و انگشت به هیچ برنسودم عیب دگران نگویم این بار کاندر حق شنودم گفتم که برآرم از تو فریاد فریاد که نشنوی چه سودم از چشم عنایتم مینداز کاول به تو چشم برگشودم گر سر برود فدای پایت مرگ آمدنیست دیر و زودم امروز چنانم از محبت کآتش به فلک رسید و دودم وان روز که سر برآرم از خاک مشتاق تو همچنان که بودم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/335 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم مگر ببینمت از دور و گام برگیرم من این خیال نبندم که دانه‌ای به مراد میان این همه تشویش دام برگیرم ستاده‌ام به گرم قبول کنی و گر نخواهی کفش برگیرم مرا ز دست تو گر منصفی و گر ظالم گریز نیست که مقام برگیرم ز فکرهای پریشان و بارهای فراق که بر است ندانم کدام برگیرم گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی من آن نیم که ره انتقام برگیرم گرم جواز نباشد به بارگاه قبول و گر مجال نباشد که کام برگیرم از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت اگر حلال نباشد حرام برگیرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/315 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من ایستاده‌ام اینک به خدمتت مشغول مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول نه دست با تو درآویختن نه پای گریز نه احتمال فراق و نه اختیار وصول کمند نه بس بود زلف مفتولت که روی نیز بکردی ز دوستان مفتول من آنم ار تو نه آنی که بودی اندر عهد به دوستی که نکردم ز دوستیت عدول ملامتت نکنم گر چه بی‌وفا یاری هزار جان عزیزت فدای طبع ملول مرا گناه است ار ملامت تو برم که بار گران بود و من ظلوم جهول گر آن چه بر سر من می‌رود ز دست فراق علی التمام فروخوانم الحدیث یطول ز دست گریه کتابت نمی‌توانم کرد که می‌نویسم و در حال می‌شود مغسول من از کجا و نصیحت کنان بیهده گوی حکیم را نرسد کدخدایی بهلول طریق به گفتن نمی‌توان آموخت مگر کسی که بود در طبیعتش مجبول اسیر بند غمت را به لطف بخوان که گر به قهر برانی کجا شود مغلول نه زور بازوی که دست قوت شیر سپر بیفکند از تیغ غمزه مسلول ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/365 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من اندر نمی‌یابم که روی از دوست برتابم بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم تنم فرسود و عقلم رفت و همچنان باقی وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم بیار ای لعبت ساقی نگویم چند پیمانه که گر جیحون بپیمایی نخواهی یافت سیرابم مرا روی تو محراب است در شهر مسلمانان وگر جنگ مغول باشد نگردانی ز محرابم مرا از دنیی و عقبی همینم بود و دیگر نه که پیش از رفتن از دنیا دمی با دوست دریابم سر از بیچارگی گفتم نهم شوریده در عالم دگر ره پای می‌بندد وفای عهد اصحابم نگفتی بی‌وفا یارا که کنی ما را الا ار دست می‌گیری بیا کز سر گذشت آبم زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم حیات آن باشد که بر خاک درت میرد دری دیگر نمی‌دانم مکن محروم از این بابم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/350 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈