eitaa logo
الهام انیمیشن
94 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
ای برق اگر به گوشه آن بام بگذری آنجا که باد زهره ندارد خبر بری ای مرغ اگر پری به سر کوی آن صنم پیغام دوستان برسانی بدان پری آن مشتری خصال گر از ما حکایتی پرسد جواب ده که به جانند مشتری گو تشنگان بادیه را جان به لب رسید تو خفته در کجاوه به اندری ای ماهروی حاضر غایب که پیش یک روز نگذرد که تو صد بار نگذری دانی چه می‌رود به سر ما ز دست تو تا به پای بیایی و بنگری بازآی کز صبوری و دوری بسوختیم ای غایب از نظر که به معنی برابری یا به ما دهی چو ما به دست توست یا مهر ز ما به در بری تا برون پرده حکایت کجا رسد چون از درون پرده چنین پرده می‌دری تو کیستی که دم دوستی زنی دعوی بندگی کن و اقرار چاکری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/250 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری خاک بازار نیرزم که بر او می‌گذری من چنان عاشق رویت که ز بی‌خبرم تو چنان فتنه که ز ما بی‌خبری به چه ماننده کنم در همه آفاق تو را کآنچه در وهم من آید تو از آن برقع از پیش چنین روی نشاید برداشت که به هر گوشه چشمی خلقی ببری دیده‌ای را که به دیدار تو می‌نرود هیچ علت نتوان گفت به جز بی بصری گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم نتوانم که به هر جا بروم در نظری به فلک می‌رود آه سحر از سینه ما تو همی برنکنی دیده ز سحری خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری هر چه در وصف تو گویند به نیکویی هست عیبت آن است که هر روز به طبعی دگری گر تو از پرده برون آیی و رخ بنمایی پرده بر کار همه پرده نشینان بدری عذر ننهد هر که تو را نشناسد حال دیوانه نداند که ندیده‌ست پری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/149 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که بر دوستان همی‌گذری تا به هر غمزه‌ای ببری دردمندی تمام کشت یا به رحمت به کشته می‌نگری ما از کوی نه تماشاکنان رهگذری هیچم اندر نظر نمی‌آید تا تو در نظری گفته بودم که به کس ندهم حذر از عاشقی و بی‌خبری حلقه‌ای گرد بکشم تا نیاید درون حلقه پری وین پری پیکران حلقه به گوش شاهدی می‌کنند و جلوه گری صبر شنیده‌ای هرگز چون بخندد شکوفه سحری پرده‌داری بر آستانه می‌کند عقل و گریه پرده‌دری چو دانی ای پسر غم تا غم هیچ در جهان نخوری رایگان است یک با دوست گر به دنیا و آخرت بخری قلم است این به دست در یا هزار آستین در دری این نبات از کدام شهر آرند تو قلم نیستی که نیشکری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/150 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری آمدمت که بنگرم باز نظر به کنم سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید بنده میان بندگان بسته میان به چاکری روی به خاک می‌نهم گر تو هلاک می‌کنی دست به بند می‌دهم گر تو اسیر می‌بری هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود می‌روی و مقابلی غایب و در تصوری جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان ملک یمین را گر بکشی چه غم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/145 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دانی چه گفت مرا آن سحری تو چه آدمیی کز بی‌خبری اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری من هرگز از تو نظر با نکنم بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری از بس که در نظرم آمدی صنما هر جا که می‌نگرم گویی که در نظری دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری هر گه که می‌گذری من در تو می‌نگرم کز حسن قامت با کس نمی‌نگری از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب بر تو ز ما صد بار فتنه‌تری باری به حکم کرم بر حال ما بنگر کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری به جور و جفا مهر از تو برنکند من خاک پای توام ور من بخوری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/146 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جور بر من می‌پسندد زور با من می‌کند زورآوری بار خصمی می‌کشم کز جور او می‌نشاید رفت پیش داوری عقل بیچاره‌ست در زندان چون مسلمانی به دست کافری بارها گفتم بگریم پیش خلق تا مگر بر من ببخشد خاطری باز گویم پادشاهی را چه غم گر به خیلش در بمیرد چاکری ای که صبر از من طمع داری و هوش بار سنگین می‌نهی بر زآنچه در پای عزیزان افکنند ما سری داریم اگر داری سری چشم عادت کرده با دیدار دوست حیف باشد بعد از او بر دیگری در سراپای تو حیران مانده‌ام در نمی‌باید به حسنت این سخن تواند گفت و بس هر گدایی را نباشد جوهری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/148 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خانه نظران می‌بری پرده پرهیزکنان می‌دری گر تو پری چهره نپوشی نقاب توبه صوفی به آوری این چه وجود است نمی‌دانمت آدمیی یا ملکی یا پری گر همه سرمایه می‌کند سود بود دیدن آن مشتری نسخه این روی به نقاش بر تا بکند توبه ز صورتگری با تترت حاجت نیست حمله همی‌آری و می‌بری گر تو در آیینه تأمل کنی صورت باز به ما ننگری خسرو اگر عهد تو دریافتی دل به تو دادی که تو گر دری از خلق ببندم به روی بر تو نبندم که به خاطر دری اگر کشته شود در فراق زنده شود چون به سرش بگذری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/147 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مجنون را دگر امروز حالت است کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالت است فرهاد را از آن چه که ترش کند این را شکیب نیست گر آن را ملالت است عذرا که بخواند حدیث داند که آب دیدهٔ وامق رسالت است مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار کاین ره که برگرفت به جایی است ای مدعی که می‌گذری بر کنار آب ما را که غرقه‌ایم ندانی چه حالت است زین در کجا رویم که ما را به خاک او واو را به ما که بریزد حوالت است گر سر قدم نمی‌کنمش پیش اهل سر بر نمی‌کنم که مقام خجالت است جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایع است جز سر هر چه بگویی بطالت است ما را دگر معامله با هیچکس نماند بیعی که بی حضور تو کردم اقالت است از هر جفات بوی وفایی همی‌ دهد در هر تعنتیت هزار استمالت است بشوی لوح از نقش غیر او علمی که ره به حق ننماید جهالت است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/144 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
رفتی و همچنان به خیال من اندری گویی که در برابر چشمم مصوری فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد کز هر چه در خیال من آمد نکوتری مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری تو فرشته‌ای نه از این سرشته‌ای گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست کز تو به دیگران نتوان برد داوری با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری تا دوست در کنار نباشد به کام از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری چندان که جهد بود دویدیم در طلب کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری به وصل دوست چو دستت نمی‌رسد باری به یاد دوست زمانی به سر بری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/142 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدم امروز بر زمین همچو سروی روان به رهگذری گوییا بر من از بهشت خدای باز کردند بامداد دری من ندیدم به راستی همه عمر گر تو دیدی به سرو بر یا شنیدی که در وجود آمد آفتابی ز مادر و پدری گفتم از وی نظر بپوشانم تا نیفتم به دیده در خطری چاره صبر است و احتمال فراق چون کفایت نمی‌کند نظری می‌خرامید و لب می‌گفت عاقل از فتنه می‌کند حذری پیش تیر غمزه ما به ز تقوا ببایدت سپری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/143 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری حور بهشت ماه تمام گویمت کآدمیی ندیده‌ام چون تو پری به آینه را تو داده‌ای پرتو روی ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری چون تو درخت نشان تازه و حیف بود که سایه‌ای بر سر ما نگستری دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری من نه مخیرم که چشم از تو به کنم گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند کیست که برکند یکی زمزمه قلندری و دوام عافیت مختلفند هر که سفر نمی‌کند ندهد به لشکری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/141 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری تا نکند وفای تو در من تغیری چشم نمی‌کنم به تا چه رسد به دیگری خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری بت نکند به نیکویی چون تو بدیع پیکری سرو روان ندیده‌ام جز تو به هیچ کشوری هم نشنیده‌ام که زاد از پدری و مادری گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری حاجت گوش و گردنت نیست به زر و یا به خضاب و سرمه‌ای یا به عبیر و عنبری تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری بسته‌ام از جهانیان بر تنگ من دری تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری باک مدار گر به فدا رود سری هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/138 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈