eitaa logo
مجلهٔ مدام
1.3هزار دنبال‌کننده
348 عکس
19 ویدیو
0 فایل
یک ماجرای دنباله‌دار ارتباط با ادمین👇 @modaam_admin https://modaam.yek.link/
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش ابتدایی داستان آخرین قمار نوشتهٔ ناصر انگشت‌های باریک و پوست زبرش را روی لک و بخار شیشۀ لرزان مینی‌بوس کشید. بخارِ روی شیشه پاک شد ولی تصویر دشت‌های برفی در بیرون چندان فرقی نکرد. آن طرف شیشه لک داشت. هوای گرم‌آمده از بخاری مینی‌بوس را در سینه‌اش فرو برد و به ساعت موبایلش نگاه کرد. هنوز یک ساعتی به وعده‌شان باقی مانده بود ولی با یادآوری کاری که می‌خواست انجام بدهد اضطراب تمام وجودش را پر کرد. با اینکه می‌دانست کتاب سر جایش است، برای پنجمین بار زیپ ساکش را باز کرد تا ببیندش. به جلد چرمی کتاب خطی دست کشید و بدون اینکه آن را از ساکش بیرون بیاورد آهسته لایش را باز کرد. سر انگشتانش زبری کاغذ کتاب را لمس کردند. برای هزارمین بار خط اولش را هم خواند: به نام خداوند بسیاربخش، خردبخش و دین‌بخش و دیناربخش. و مثل هر هزار بار ادامه نداد. هر بار با خودش فکر کرده بود دینار و دلار همین کتاب خطی است. همین حملۀ حیدریِ دست‌نویس و خطی که نسل اندر نسل بهشان رسیده بود و می‌خواست تا کمتر از یک ساعت دیگر به یک دلال کتاب‌های عتیقه بفروشد و پولش را بگذارد روی پول‌های ده سال کارگری‌اش در ایران و خرج سفر قاچاقی‌اش به اروپا کند. حالا می‌دانست نه پدر قیمت واقعی‌اش را فهمیده بود، نه حریف قمارباز پدرش محمدحسن که این کتاب را در شرط‌بندی برده بود ولی چند روز بعد کتاب را پس داده بود و به‌جایش یک رادیوی کهنه گرفته بود. پدرش حکایت باختن در قمار را بارها تعریف کرده بود.... مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine
مدامِ سه، با موضوع «جنگ» منتشر شد. با آثاری از (به ترتیب حروف الفبا): فروش ویژهٔ مدام از دو روز دیگر در سایت مدام آغاز می‌شود. این شماره با افزایش صد صفحه‌ای در سیصد و چهل و چهار صفحه تقدیم مخاطبان خواهد شد. ✌️ از نوزدهم آذر تا شب یلدا می‌توانید شماره سوم را با بیست درصد تخفیف به همراه تهیه کنید. به زودی تصویر هدیه ویژه را منتشر خواهیم کرد. 😎 مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine