#تخصصی
#حوزوی
#علوم_قرآنی #اصول_فقه
#نظر_شخصی تعریف جدیدی از نسخ ارائه داده ام.
#نسخ #ناسخ_و_منسوخ
در کتاب های علوم قرآنی در تعریف نسخ آمده: «برداشته شدن حکم سابق که بر حسب ظاهر دائمی بوده با تشریع حکم جدید (لاحق)، به گونه ای که: حکم جدید جایگزین حکم سابق گردد و امکان جمع نباشد.» محمدهادی معرفت، علوم قرآنی،ص103
بعد اختلاف کرده اند: آیت الله خوئی: فقط آیه نجوی (مجادله 12) نسخ شده است. علامه طباطبایی: آیه 61 انفال نیز نسخ شده است. آیت الله معرفت 8 آیه را منسوخ می دانند و ... خلاصه هرکسی چیزی گفته است.
شیخ انصاری در فرائد الاصول در رساله ی تعادل و تراجیح، آنجایی که یک خاص بعد از عمل به عام آمده باشد، می گوید اینجا جای دوران بین نسخ و تخصیص است و بعد می گوید تخصیص افرادی أولی است از تخصیص ازمانی، زیرا نسخ شاذ و نادر است! و ...
در حالی که به نظر می رسه این تعریف از نسخ -پایان أمد حکم یا تخصیص ازمانی- اشتباه باشد و با روایات ما سازگاری نداشته باشد.
روایت صحیح السند: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ وَ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَكَ بِهَا سُنَّةً. کافی ج1 ص 58
شیخ انصاری در رسائل این روایت را تا نیمه می آورد الباقی اش را تقطیع کرده سپس روایت را این طور معنا می کند که نوع (اکثر) احکام پیامبر ما تا قیامت باقی است و دین جدیدی نخواهد آمد و اسلام دین خاتم است!
شما را با وجدان تان تنها می گذارم که آیا الباقی روایت که قرینه ی متصله هست اجازه ی چنین برداشتی به ما می دهد؟!
بلکه به نظر ما منسوخ موقتی نیست ناسخ هم ابدی نیست، اصلاً احکام شریعت تابع زمانِ اعتباری نیستند تابع مقتضیات زمان و مکان اند، همان طور که امام می فرمود همان طور که شهید مطهری در کتابش با همین عنوان گفت.
در بحارالانوار جلد 90 از این 110 جلدی ها ص 3 را نگاه کنید، حضرت امیر می فرمایند: خدای متعال رسول الله را با رأفت و رحمت مبعوث کرد بنا بر این پیامبر اکرم در ابتدای نبوت شان مردم را از عادت هایی که داشتند منتقل نکردند تا اسلام قوی شد و در دل مردم مستحکم شد، مثلاً ابتدا مطابق فرهنگ آنها درباره آزار دادن زانی و زانیه آیات 15و16 نساء نازل شد بعد می فرمایند: «فَلَمَّا كَثُرَ الْمُسْلِمُونَ وَ قَوِيَ الْإِسْلَامُ وَ اسْتَوْحَشُوا أُمُورَ الْجَاهِلِيَّةِ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى» آیه 2 سوره نور ، یا مثال دیگر می زنند، درباره عدّه وفات که اول آیه 240 بقره نازل شد «فَلَمَّا قَوِيَ الْإِسْلَامُ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى» بقره 234 و همین طور دو سه وجه دیگر برای نسخ معنا کرده و مثال های زیبایی می زنند که بسیاری از علمای ما آنها را نسخ نمی دانند! (این روایت حدود 7 یا 8 صفحه است، حتما بخونیدش، اگر نخونده انتقاد کنید تحویل نمی گیرم)
جمع بندی: به نظر می رسه امیر المؤمنین مولی الموحدین امام المتقین، هرگاه حکمِ یک مصداق خارجی یا موضوعِ عرفی (نه تمام الموضوع که هرگز حکم اش عوض نمی شود) به خاطر تغییر مقتضیات زمان و مکان -یا به تعبیری مصالح و مفاسد آن- عوض می شده تعبیر به نسخ می کرده اند، مثلاً احتمالاً اگر از حضرت بپرسیم که آیا حکم شطرنج نسخ شده است؟ ایشان جواب مثبت خواهند داد. بلکه اگر روزی برسد که همین شطرنج دوباره عرفاً آلت قمار شود حکم حلیت آن نیز نسخ شده و دوباره حرام خواهد شد! این گونه است که «حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامه و حرامه کذلک» !
ملایی
#عمومی
#عرفان_عملی #افراط_عرفا
#اخلاص #نیت_در_عبادت
#میرزا_جواد_آقای_ملکی_تبریزی در کتاب #المراقبات می فرمایند:
«عده ای می گویند : "شایسته این است که نیت به کمال رسیدگان , شوق به پاداش و یا ترس از عذاب و یا کسب مقام قرب و رضا و لقای خدا نباشد , بلکه نیت آنان باید فقط این باشد که چون خدا را شایسته عبادت می بینند او را عبادت کنند" چنین کسانی که خدا را اینگونه می پرستند , عبادتی را که برای رغبت و میل به رضای خدا انجام شود ناقص می بینند و چنین عبادتی را عبادت نفس می خوانند !
من فکر نمی کنم که هیچ پیامبری یا ولی ای یا فرشته ی مقربی , عمل خود را اینگونه خالص کرده باشد و فکر نمی کنم که اینان, عملی را که به قصد خشنودی و تقرب به خدا و نزدیکی به او انجام شده باشد , عبادت نفس حساب کنند و این هم جزء افراط های عرفاست که عملی را که برای رضای خدا و تقرب به او باشد هم قبول نداشته و عبادت نفس خوانده اند.
بله , پیش آمده که گاه اولیای خدا در بعضی حالات و تجلیاتشان , عملی را فقط به خاطر شایستگی خداوند متعال و یا عبادت او انجام داده باشند و نیت تقرب و خشنودی خدا را فراموش کرده باشند اما هیچ کدام از پیامبران , به طور دائم چنین حالتی را هرگز نداشته اند , چه رسد به غیر آنها و به طور قطع این عمل از عملی که به نیت تقرب و رضای خدا انجام شود با فضیلت تر نیست , و چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که بالاتر از عبادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر مومنان امام علی علیه السلام عبادتی وجود نداشته وروایات حاکی از آن است که بیشتر اعمال و عبادات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام به خاطر خشنودی خداوند و اجر و پاداش بوده و چه ایراد و اشکالی دارد اگر ترس از مجازات خدا هم جزئی از نیت آنها بوده باشد؟ زیرا کسی که یاد خدا به حدی بر او غلبه می کند که از ترس عذاب جهنم غش می کند, حتما ترس از عذاب در نیتش تاثیر داشته است.
در بیان حضرت امیر علیه السلام که فرمودند: "ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا لعبادة فعبدتک" , سید بن طاووس در اقبال می گوید: "کسی که خدا را به خاطر ترس از عذاب عبادت کند انسان پستی است" همانطور که خودش روشن کرده منظورش کسی است که اگر ترس از عذاب نبود, خدا را اصلا نمی پرستید , زیرا این عمل خلاف صفات نیک است.
برخی از بزرگان از روی غفلت و بی خبری گفته اند : "عبادتی که از روی ترس جهنم یا به طمع بهشت باشد , باطل است." و این چنین غفلت و بی خبری از بزرگان بعید نمی باشد زیرا که در این غفلت برای آنان , حکمتی الهی نهفته است!»
المراقبات ص 238 تا 242
تقریظ های این کتاب عجیب اند!
#دل_نوشته این مطلب بحث علمی یا عملی نداره، وقتتون گرفته نشه.
چند اتفاق خوب
1) دیروز مدیر مدرسه عالی، استادم آقای حاج سید جوادی، بابت تشویق و تشکر از مقاله «ظرفیت ها و محدودیت های عقل عملی در استنباط احکام شرعی» کارت هدیه ای بهم کادو دادند، البته نگارش نهایی نشده و هم ایشون هم آقای رادمرد هم استاد امینی نژاد قرار شد نقدش کنن و نظرات شون رو بگن تا ان شاء الله یک مقاله علمی پژوهشی ازش در بیاد. ( PDF اش را همین جا خواهم گذاشت).
2) امروز مدیر موسسه فتوت حاج آقای فلاح، به خاطر فعالیت های سالانه ای که برای حضور منظم و کمکی به دوره حکمت کرده بودم در جلسه اختتامیه، کتابی هدیه دادند.
3) قرار شد برای ادامه کار «تکلمه نهایة الحکمة» با استاد امینی نژاد همکاری کنم، البته بیشتر برای پیاده سازی و مقابله. نمی دونم خدای متعال این توفیق رو میده که این کتاب در کنار نهایه بیاد و کتاب درسی حوزه بشه یا نه؟
4) از مرکز مدیریت حوزه زنگ زدند و برای دیدار با راهبر عزیزم در تاریخ 18 اردیبهشت دعوتم کردند، نمی دونم شرایط این هم هست که به دست آقا ملبس بشم یا نه؟ امیدوارم بشه دعا کنید. 😇
#عمومی
#حوزوی
#فقه #عرفان شریعت طریقیت حقیقت در طول هم اند.
#بی_قرار نام کتابی است که مختصری از احوالات و بیانات حضرت آیت الله #میرزا_جواد_آقای_ملکی_تبریزی - رضوان الله تعالی علیه - در آن بیان شده است:
«درس فقه می گفت. روزی به مناسبت, خواست نکته ای اخلاقی بگوید, یکی از حاضرین اعتراض کرد: آقا این جا درس فقه است نه عرفان! میرزا جواد آقا که دستانش را به هم چسبانده بود در حالی که آن ها را از هم دور می کرد, گفت : تمام مشکلات ما از وقتی شروع شد که عرفان و فقه از هم این طوری شد!»
من سالیان پیش که این کتاب رو برای اولین بار خوندم خیال کردم که این «تمام مشکلات» مبالغه است، ولی هرچه بیشتر درس می خونم بیشتر برام واضح میشه که عین حقیقت هست! تو اردوی معرفتی امام خمینی (رض) که از طرف موسسه فتوت برگزار شد، استاد #سید_علی_موسوی حدوداً دو جلسه ی دو ساعته این رو توضیح می دادن که چطور امام عرفان رو به سر صحنه ی فقه آوردند. فایل صوتی اش رو براتون آپلود خواهم کرد ان شاء الله.
Hikmat_amali.mp3
7.08M
#تخصصی
#حوزوی
#ولایت_فقیه #ولایت_فقیه_حکیم
#فلسفه #حکمت_عملی #اصول_فقه
از حجت الاسلام و المسلمین #یزدان_پناه سوال پرسیدند که چرا بعد از فارابی و ... بحث های حکمت عملی در سنت فلسفی ما منقطع شد و ادامه پیدا نکرد؟ آیا نیازی نبود؟
پاسخ های جالب ایشان را درباره تاثیر حکمت در حکومت و ضرورت های احیای حکمت عملی در ابعاد علمی، حکومت، اجتماع و تمدن سازی بشنویم. از حدود 140 دقیقه این 9 دقیقه رو براتون گلچین کردم، از دستش ندید.
منبع :
http://hekmateislami.com/?p=6175
ملایی
#عمومی #حوزوی #فقه #عرفان شریعت طریقیت حقیقت در طول هم اند. #بی_قرار نام کتابی است که مختصری از احوا
Maktab_Feghhi_Emam.mp3
7.41M
#تخصصی
#حوزوی
#مکتب_امام #مکتب_فقهی_امام #امام_خمینی
#فقه #عرفان #اندیشه_امام
جلسات اردوی معرفتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به صورت تصویری فیلم برداری شد (دست من نیست)، یکی از این جلسه ها کلاس فقه امام بود که توسط استاد #سید_علی_موسوی برگزار شد.
از بیش از 4 ساعت کلاس حدود ده دقیقه صوت اش رو تقدیم می کنم:
امام در مواجهه با ابواب فقهی چه اهداف و مقاصدی را تبیین می کند؟ فقه برای امام چه ارزشی داشت که این قدر آن را جدی گرفت؟ حتما فقه برای ایشان یک ابزار است شریعت هدف نهایی نیست، هدف نهایی ای که قرار بود روی زمین پیاده بشه چه بود؟
May 11
طرح تحول حوزه در بعد آموزشی.pdf
555.3K
#عمومی
#حوزوی
#امام_خامنه_ای مطالبات از حوزه و طلاب
#تحول_حوزه
بی مناسبت نیست که قبل از دیدار با رهبری (سوم رمضان) یکبار دیگه این ها رو مرور کنیم.
این پی دی اف رو خودم درست کردم از سال 68 تا 89 تمام سخنرانی های آقا با طلاب و روحانیون رو خوندم و تلخیصی از مطالبات آقا رو جمع آوری کردم.
این فایل امور آموزشی هست، امور پژوهشی اش رو هم بعداً بارگذاری می کنم ان شاء الله.
#عمومی
#اجتهاد
#اصول_فقه
#سؤال
از حضرت #آیت_الله_بهجت (رضوان الله تعالی علیه) زیاد آثار و کتب باقی نمانده، کتاب #در_محضر_بهجت را آقای #محمد_حسین_رخشاد از نکات اخلاقی و علمی کوتاهی که ایشان گاه گاهی بیان می کردند جمع آوری کردند. یکی از آنها «خوب چشم هایتان را باز کنید» است :
"کلامی که از غیرمعصوم علیهالسلام باشد، از هر بزرگی باشد، نباید به آن صددرصد اعتماد کرد، بلکه باید احتمال خلاف و خطا در آن داد. کلام معصوم علیهالسلام هم هفتاد مَحمِل دارد که بدون فحص از معارض و صوارف آن، نمیشود به آن بدواً اعتماد، و به ظاهر آن عمل نمود.
بنابراین، اولین تنبیه برای کسی که میخواهد چیزی بفهمد آن است که هرکلامی که دید یا شنید، از هر بزرگی که بود، باید احتمال بدهد که کلام او خطا باشد. صرف اینکه صاحب کلام و گوینده سخن بزرگ و بزرگوار است، نباید و نمیشود به آن اعتماد کرد.
با اعتماد به غیر، کار را مگذرانید؛ زیرا آنان که معصوم نیستند. یکی از بزرگان از استادش نقل میفرمود: در هر مسئلهای که نظر کردید، خوب چشمتان را باز کنید.
آقایی میگفت: به آخوند خراسانی رحمهالله خیلی اعتماد داشتم، ولی دیدم در بعضی از جاها چنگالم به او میخورد[کنایه از این که می توانم اشکال کنم]، اکنون اگر بگوید: ماست سفید است، خوب چشمم را باز میکنم که ببینم مثلاً مقداری زرد است، یا خیر؟"
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۷۷
تعجب می کنم از برخی دوستان که به راحتی اصل هایی را که در اصول فقه تراشیده شده اند قبول می کنند مثلا گفته شده اصل بر این است که اوامر مولا تکلیفی است نه ارشادی، می پرسیم از کجا؟ می گویند به نظر ما عرف این طور می فهمد! آخه برادر من، قطع و اطمینان که نداری، حداکثر ظن داری که عرف این طور می فهمد حجیت این ظن و این عرف از کجا؟ اگر جواب این #سؤال رو بلدید برام بفرستید.
#عمومی
#حوزوی
نظر #امام_خامنه_ای درباره #عالم_دین #تعریف_فقه #نبوت #علم_دینی #تخصص_گرایی و ضرورت #اجتهاد
#سؤال
دیروز در #دیدار_طلاب_حوزه_های_علمیه_سراسر_کشور شرکت کردم. اجازه بدید حاشیه ها رو بگذارم کنار: این که مراسم عمامه گذاری برگزار نشد و این که چقدر از این همه ابراز ارادت ها به آقا واقعی است؟ و ...
برم سراغ چند نکته اساسی که در صحبت های آقا بیان شد:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42475
1) "حوزه علمیه وظیفه دارد عالم دینی درست کند یعنی عالمی که هم معرفت صحیحی از دین ( ولو بخشی از دین! ) داشته باشد و هم به دنبال تحقق آن در جامعه باشد." پس عالمی که اهل عمل و هدایت نیست یه جورایی اصلاً عالم دین نیست.
2) فرمودند: ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله یعنی اطاعت در همه امور زندگی یعنی ارسال کردیم برای حکمرانی! انگار آقا یکی از ادله ی قرآنی ولایت مطلقه فقیه رو یادآوری می کردند حتی «نبوت» را به معنای «در رأس جامعه بودن» معنا کردند و از طلاب خواستند به خاطر «العلماء ورثة الأنبیاء» مسئولیت رهبری مردم را هدف خود قرار دهند.
3) ایشان گفتند: همه باید آنچه از معارف دین خوانده اند برای تحقق آن وارد میدان شوند چه فقه چه فلسفه چه کلام چه عرفان نظری که امام در آن یک مجتهد تمام معنا و صاحب نظر بود. خب این بیان مهر تاییدی است بر این که عرفان نظری ما از معارف اسلامیِ مورد توصیه ی آقاست!
4) گفتند: علوم طبیعی و تجربی مستقیماً ارتباطی با زیر بنای فکری دینی ندارد بلکه جهت دهی این ها به عهده ی حوزه است.این عبارت آقا رو جدی بگیرید: «دین است که به علم جهت میدهد. علم میتواند در خدمت بشر باشد، میتواند علیه بشر باشد؛ میتواند در خدمت عدالت باشد، میتواند در خدمت ظالمین و مستکبرانِ طواغیتِ عالم باشد؛ کمااینکه الان هست. این جهت دادن به علم هم به عهدهی حوزه است.» ادعای بنده این است که این وظیفه بیش از هر رشته ای بر عهده ی حکمت عملی و خصوصاً عقل عملی است! اگر ما از عقل عملی برای تشخیص مصادیق عدل و ظلم و حسن و قبح نتوانیم درست استفاده کنیم چطور می خواهیم این جهت دهی را انجام دهیم؟! پر واضح است که به حلال است و جایز نیستِ منفعلانه فقیهان، جهت دهی به دانشگاه نمی گویند!
5) اجتهاد یعنی "چگونگی و متد بدست آوردن معارف دین [اعم از احکام فرعی] از کتاب و سنت و عقل"! جالب این که آقا اجماع رو نگفتند. درباره درس خارج فقه فرمودند: «اگر این طریقهی استنباط را یاد گرفتید، آن وقت ارزشهای اخلاقی را هم درست از کتاب و سنّت استنباط میکنید» و #سؤال من این هست که چرا آقا یادگیری طریقه استنباط ارزش های اخلاقی را متوقف بر رسیدن به اجتهاد در احکام فقهی کردند؟!
6) بر ضرورت رسیدن به اجتهاد خیلی تاکید کردند : «درس خواندن برای مجتهد شدن لازم است؛ البتّه من نمیگویم همه باید مجتهد بشوند در واقع یک واجب کفائی است... اما برای فراگیری معارف اسلامی اجتهاد لازم است.» شرطِ لازم است اگر اجتهاد نداشته باشید معارف اسلامی را فرا نمی گیرید!
7) آقا گفتند تخصص گرایی خوب است ولی از عیوب آن غفلت نشه برخی از علوم بین رشته ای برای جبران این نقص هاست. #سؤال : آیا اضافه کردن تخصص های بین رشته ای به تخصص های قبلی می تونه جامعیت درست کنه ؟! روایت هایی مانند روایت زیر کم نیستند: انّما المستحفظون لدين اللَّه هم الّذين اقاموا الدّين و نصروه و حاطوه من جميع جوانبه! إنّما اگر حصر رو نرسونه شاهفرد رو که می رسونه! راه حل تون چیه؟