💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۶۱)
.....ادامه🦋
🌿پیرمرد ریش بلند گفت : من همسایهای دارم که از اساتید خارج حوزه است مدتی بود که همسرش مریض بود و روز به روز حالش رو به وخامت می گذاشت. روزی احوال همسرش را پرسیدم و او گفت : همسرم به کلی خوب شده است. تعجب کردم به شکل ناگهانی حالش خوب شده. از او پرسیدم ماجرا چه بوده؟
🌿گفت : چند روز پیش، مریضیِ زوجه ام عود کرد و اوضاعش از همیشه بدتر شد؛ تا جایی که از هوش رفت. نمیدانستم چه کنم. دوان دوان به سمت منزل #سیدعلی_قاضی رفتم. بدون گفتن هیچ مقدمهای، خودش پرسید : حال خانم چطور است؟
با عجز و لابه گفتم : آقا دارد از دستم می رود و من در این شهر تنها همین زن را دارم.
#قاضی سرش را پایین انداخت، چشمانش را بست و با سرعت زیر لب شروع کرد به دعا خواندن. قطره های اشک از گوشهی چشمش روانه شد. گفت : شما بفرمایید منزل، #خداوند ایشان را به شما برگرداند!
🌿دوان دوان به سمت خانه رفتم درِ خانه را که باز کردم دیدم همسرم سرحال از جایش بلند شده، کتری را روی آتش گذاشته و به من لبخند میزند. بلافاصله همسرم گفت : آقا خیلی ممنونم که پیش #سیدعلی_قاضی رفتی و به ایشان گفتی برای من دعا کند.
گفتم : تو از کجا خبر داری؟
🌿همسرم گفت : فرشتهی مرگ را دیدم که به سراغم آمد و به من گفت وقت رفتن است. جانم را از بدن بیرون کشید. تو را در حضور #قاضی دیدم که از او طلب دعا می کنی. روحِ مرا در آسمان ها بالا بردند. عجائبی را دیدم که اگر بخواهم توصیفشان کنم، هزار صفحه کتاب خواهد شد. ناگهان صدابی را شنیدم که در فضای آسمان چهارم طنین افکند : این زن را به بدنش در دنیا برگردانید، #سیدعلی درخواست تمدید حیات ایشان را داده است! تا این صدا را شنیدم به بدن بازگشتم....
🌿فریاد کشیدم : «نمیخواهم دیگر بشنوم. این مردک،«دجّال »است. شما این را نمی فهمید و نشسته اید و او را مصداق علمای امت #پیامبر(ص) به حساب میآورید که مظهر اسم مُمیت و مُحیی است. شما خود پیش #سید ابوالحسن بروید و هر آنچه می دانید انجام دهید؛ شهریه ی ماهیانه ی شاگردانش را قطع کنید و خودش را در حصر قرار دهید یا هر کار که می دانید درست است انجام دهید؛ اما من به این جماعت درسی به یاد ماندنی خواهم داد.»
🌿از جایم برخاستم و با خشم به چشمان آنها نگاه کردم، فکرم را متمرکز کردم به نقشهای که در سر داشتم. این کار فقط به دست یک نفر ممکن بود، او هم کسی نبود، جز قاسم فاسق...
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃
*کمپین تشکر از جناب رئیس جمهور برای دستور قاطعانه برای پیگیری قانونی حجاب...*
*حتما شرکت کنید و در مخاطبین دغدغه مند نشر حداکثری دهید لطفا که صدقه جاریه س... ✊*
https://farsnews.ir/my/c/156446
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
*✍️👈🏻👈🏻 تا فردا اگه حمایتها به ۱۰ هزارنفر برسد مستند ساخته می شود.*
*✍️👈🏻 در میان هجمههای شدید رسانهای طی یک اقدام انقلابی و مستند به قانون کشور رئیس جمهور محترم با شجاعت دستور به اجرای همه جانبه قانون حجاب دادند.*
*✍️👈🏻در چنین شرایطی حمایت افراد دغدغهمند مشت محکمی به دهان بد خواهان و مروجین فسادهای اخلاقی خواهد بود بیاییم به آنچه #شهدا در وصیت نامههایشان به آن تاکید کردند و با خون خود آن را امضا کردند جامه عمل بپوشانیم تا در روز قیامت شرمندهشان نباشیم.*
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
@moridanshohada
#سالروز_شهادت
#شهید_قاسم_امینایی🌷
31 تیرماه 1367
سی و چهارمین .سالگرد #شهادت بسیجی #شهید_قاسم_امینایی گرامی باد🌸
🕊یاد #شهدا با ذکر #صلوات🕊
,,,,,,,,,,,,,💠❤️💠,,,,,,,,,,,,,,,
@moridanoshohada
,,,,,,,,,,,,,💠❤️💠,,,,,,,,,,,,,,,
🌹🌹🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃🌹🌹
❣️ *۱ روز مانده تا واقعه عظیم مباهله*❣️
روزی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ) قصد مباهله کرد،
*قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام ) را در زیر عبای مبارک جمع کرد و فرمودند:*
*«پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق به او بودهاند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاک پاک کن.»*
در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر (۳۳ احزاب) را در شان ایشان فرود آورد:
*إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا*
*"همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاک پاک کند."*
*این روز، روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:
از جمله این اعمال مستحب
1️⃣غسل کردن،
2️⃣ روزه گرفتن
، 3️⃣دو رکعت نماز خواندن و آن نماز مثل نماز روز عید غدیر است (دو رکعت است؛ در هر رکعت، یک مرتبه حمد و ۱۰ مرتبه توحید، ۱۰ مرتبه آیة الکرسی و ۱۰ مرتبه قدر خوانده میشود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود)
4️⃣خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحرهای ماه رمضان است
و از امام صادق علیه السلام روایت شده
5️⃣همچنین شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاسّی به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام )
6️⃣ و زیارت کردن آن حضرت و بهتر است زیارت جامعه خوانده شود.
@moridanoshohada🌸
💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۶۲)
قاسم فاسق🦋
🌿یک پیغام ناشناس به دستم رسیده بود: «در قهوه خانه کنار دیوار شهر ساعت ۱۲ و نیم شب منتظرت هستم»
اهل همه نوع خلافی بودم و اراذل و اوباش #نجف را می شناختم.
به این قهوهخانه هر کسی جرات آمدن نداشت.
🌿دیر آمد دستار را طوری دور سر و صورتش پیچیده بود که فقط چشم هایش را می توانستم ببینم، با صدای خشنی که داشت گفت قاسم!
گفتم کارت را بگو !
گفت قتل !!
صندلی جلوی میز را با خشونت عقب کشید و نشست و گفت پول خوبی در انتظارت است
سری تکان دادم و گفتم قیمت کار با ارزش کسی که قرار است سر به نیست شود تعیین میشود»
🌿 به اطرافش نگاه کرد، از جیبش مشتی سکه طلا در آورد و در مقابل من روی میز کوبید.به چشمانش که گویا کشته شدن آن شخص برایش از هر چیز دیگری مهم تر بود نگاهی کردم و سری تکان دادم
🌿گفتم کیست و کجاست ؟
_همین حوالی است، زیاد به #وادی_السلام میرود هم آنجا کارش را یکسره کن. سکهها را در دستم جمع کردم گفتم«این نصف معامله است.نگاه بی روحی کرد و گفت«کارت را که انجام دادی همین جا باقی پولت را خواهی گرفت»
با صدای خش دار گفتم اسم ؟
_یک آخوند است.
_فرقی نمیکند؛اسم؟
این جا بود که دیدم چشمانش که زیر دستار پنهان شده بود،کمی به لرزه افتاد، اما به سرعت گفت #قاضی!
_میگویم اسم, تو میگویی #قاضی!کدام قاضی؟کدام محکمه؟رشوهات را قبول نکرده؟
_نه احمق،آخوندی به نام #قاضی!
🌿ناگهان برق سر تا پای وجودم را گرفت،در حالی که قلبم به شدت شروع به تپش کرده بود با صدای بلند گفتم کدام #قاضی؟
گفت : #سیدعلی_قاضی!
🌿اسم #سیدعلی_قاضی را که شنیدم آتشی در وجودم شعله کشید، سکههایی که در مشتم بود را در مقابلش کوبیدم و فریاد گفتم «من شرابخوار ،بی نماز و اهل هرچه تو بگویی هستم مردک، اما #قاضی کش نیستم .
#قاضی لوتی و آدم است. ۱۰۰ هزار سکه هم قیمتش باشد انجام نمیدهم، دست کسی هم به او برسد،خودم سر به نیستش خواهم کرد.»
🌿 به سرعت از کنار میز فاصله گرفتم و در کافه را محکم به هم کوبیدم. و بی هدف در کنار دیوار شهر شروع به قدم زدن کردم.
نمیدانستم که این ارادت به #قاضی از کجا در وجودم ریشه دوانده بود.
نگاهی به آسمان بالای سرم انداختم و به درخشش قرصماه خیره شدم.
#قاضی چندباری مرا نصیحت کرده بود که دست از کارهایم بردارم، اما افاقه نمی کرد.
# نمیدانم چرا از اوخوشم میآمد با اینکه او میگفت وظایف شرعیت را انجام بده و من گوش نمیدادم.
اما از نشستن کنار او لذت می بردم.
خود را به کنار دیواره شهر که منتهی به
#وادی_السلام میشد رساندم و همانجا در حالی که چشم به گنبد #حرم دوخته و به دیوار شهر تکیه داده بودم به خواب رفتم.
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃
💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۶۳)
.....ادامه🦋
🌿با دستی که به شانه ام میخورد از خواب بیدار شدم. سرم را بالا گرفتم تا ببینم چه کسی جرأت کرده قاسم را از خواب بیدار کند.
اما تا نگاهم به صورتش افتاد فهمیدم خودش است.
با خنده ای که بر لب داشت گفت سلام قاسم !
سریع از جایم بلند شدم و گفتم آقا #سید سلام عرض شد.
با خنده گفت بنشین می خواهم چیزی بگویم
🌿با دستپاچگی وخوشحالی از اینکه هیچ وقت از هم نشینی با من احساس کسرشأن نمیکرد نشستم و گفتم چشم آقا بفرمایید!
پیرمرد دستش را روی شانه ام گذاشت و در کنارم نشست و گفت قاسم تو مرا دوست داری ؟
در حالی که با خود فکر میکردم چرا این سوال را میپرسد گفتم آقا بر منکرش لعنت
به دیوار تکیه داد و گفت من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟
با سرعت گفتم آقا ،شما جان بخواهید
_جان نمیخواهم قاسم ! چیز دیگری می خواهم.
حاضر بودم هر کاری بگوید انجام دهم برای همین گفتم« اگر بخواهید آقا,امر
شما مطاع است»
🌿 نگاهی به خط سرخ رنگ آسمان انداخت و گفت قاسم از امشب بلند شو و نماز شب بخوان!
نفسم در سینه حبس شد چشمهایم را که گرد شده بود به چشمانش گره زدم و پس از بهتی طولانی گفتم «آقا شما که می دانید من اصلاً #نماز نمی خوانم !چه رسد به اینکه بخواهم #نماز_شب بخوانم» گفت: قرارمان چه شد؟
_آخر آقا من شبها تا دیر وقت در قهوه خانه هستم و صبح بیدار نمی شوم که بخواهم حتی #نماز واجبم را بخوانم.
🌿 کمی از دیوار فاصله گرفت و دو دستی تکیه اش را روی عصایش انداخت و گفت«هر ساعتی که نیت کنی؛ من بیدارت می کنم»
در حالی که زبانم بند آمده بود با صدایی که می لرزید گفتم«آقا شما مگر میدانید خانه من کجاست؟»
نه قاسم،تو نیت کن من میدانم چطور بیدارت کنم
دیگر قفل شده بودم در حالی که نمیدانستم باید چه بگویم،ردِ چشم او را که به گنبد #حرم گره میخورد پی گرفتم،به #حرم چشم دوختم و بی اختیار گفتم« روی چشم آقا...»
از جایش به آرامی بلند شد و گفت من باید بروم خداحافظ قاسم!
🌿آنروز را مثل کسی که تازه چشم به دنیا باز کرده باشد و هیچ نداند چه خبر است،گذراندم.
شب به خانه رفتم. به اتفاقاتی که برایم افتاده بود فکر می کردم.
آن مرد که بود که از من می خواست #قاضی را بکشم،و #قاضی که بود که از من میخواست #نماز_شب بخوانم، اصلاً من که بودم که در میان این تناقضها و تقابلها چون پر کاهی در هوای طوفانی از این طرف و آن طرف میرفتم.
چرا باید به حرفش گوش میدادم؟
🌿 پلکهایم سنگینی می کرد و خواب مرا در هم میربود.
تنها دلیلی که برای بیدار شدن در شب یافتم شعله محبتی بود که از آن پیرمرد در وجودم روشن شده بود...
ساعتی گذشت.در نیمه شب بیدار شدم چقدر مهتاب را کم دیده بودم.
همیشه در این ساعتها زیر سقف قهوه خانهها مشغول گذراندن عمر بودم. نور عجیبی داشت.
از جایم بلند شدم.خدایا این چه انقلابی بود که در من به پا شده بود.
انعکاس تصویرم را که دیدم احساس کردم هزاران سال است که خود را نمیشناسم.
من که بودم؟قاسم فاسق که بود؟
چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوششی چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانی #عشق تکلم می کرد و می گفت« خداوندا قاسم دیر آمده؛ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود»
🌿نوری را در پرده خیالم دیدم که چون جرقهای از قلب خورشید جدا میشد سرتاسر این زمین ظلمانی را روشن میساخت.... باور نمیکردم که عشق پیرمرد فقیر لنگی که او را دیوانه و صوفی میخواندند منجر به پذیرفته شدن در درگاه #حسین_بن_علی شود
باورم نمی شد اما گویا مرا پذیرفته بودند...
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃
_🌺_._._._._._._._._._
@moridanoshohada
_._._._._._._._._._._🌺🌿
18.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴هیأتی آماده ای؟......
دارد محرم میرسد
😭ذکر #حسین جان ما از #شهدا مانده است
جامعه را زنده با ذکر مسیحا کنید
ناز گنهکار را می خرد #ارباب ما
امر کند هرکه را ، گم شده پیدا کنید
نوکر هر ساله ایم پای قرار آمدیم
موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید
بر اثر معصیت، خشک شده اشک من
دیده ی خشکیده را وصل به دریا کنید
گریه برای شما دار وندار من است
چشم پر از گریه ای می شود اعطا کنید؟
راه نشانم دهید ، برگ امانم دهید
کاش که با این گدا شبیه «حر»تا کنید
صحن حسینیه ها گوشه ای از #کربلاست
عرش نشینان عشق ،فخر به موسی کنید
بی کفن #کربلا ،حضرت آقا ، سلام
اذن عزاداریِ ما همه ، امضا کنید
#سلام_بر_محرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله ❤️
#نسل_در_نسل_در_پناه_حسینیم
@moridanoshohads🏴🖤
بسمه تعالی
((اطلاعیه))
ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم؛
بدینوسیله به اطلاع می رساند، با توجه به فرارسیدن ماه محرم الحرام برنامه عزاداری دهه اول از نماز مغرب و عشاء ، با حضور حداکثری شما مومنین نماز گذار برقرار می گردد.
فلذا عزیزانی که مایل به مشارکت جهت اطعام این ایام میباشند مبلغ مورد نظرشان را به کارت ذیل واریز و رسید آنرا در خصوصی ارائه نمایند.
والسلام
کارت پست بانک
6219861030854623
به نام علی محمد انیسی
هیات امناء، واحد فرهنگی مسجد جامع و حسینیه شهدا و هیئت مریدان الشهدای روستای امامه
💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۶۴)
محمدتقی بهجت / ۱۳۵۵ ق🦋
یا صاحبی السجن ا ارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار
🌿برادران طباطبایی که حلقه اتصال من به استادم #سیدعلی_قاضی بودند به علت فقر بیش از حد و نرسیدن منفعت زمینهای تبریزشان مجبور به ترک #نجف شدند. با اینکه با دستور استاد رفته بودند اما دوریشان برایش سخت بود. به خاطر سختگیری های رضاخان در مرز و قطع راه انتقال ارز به عراق در ۱۲ سال شاید ده ایرانی توانسته بودند به #نجف بیایند و حلقه شاگردان استاد هرروز پراکنده تر میشد.#سیدابوالحسن_اصفهانی که انسان بزرگ و با تقوایی بود تشخیص داده بود که حوزه #نجف فقط منحصر به علوم فقهی و اصولی باشد و عملا علمای سایر فنون به انزوا رفته بودند. در این بین عده ای از طلاب هم جوی علیه استاد راه انداختند که او صوفی است و به در خانه اش سنگ میزدند در حالی که میدانستم او از صوفیه متنفر است. اما اگر کسی اسمی از #صدرالمتالهین با مولوی و حافظ میآورد عده ای منحرف خطابش میکردند حال آنکه استاد میگفت انسان بدون #ولایت_اهل_بیت محال است راه به #توحید حق تعالی ببرد. پس اینان یا کلامشان تحریف شده یا تقیه کرده اند.
🌿استاد شهریه حوزه را قبول نمیکرد و میگفت باید بر اساس نظم و برنامه باشد.
#سیدابوالحسن برای یکپارچگی حوزه به استاد پیام داده بود که با شاگردان اندکش در درس فقه او شرکت کند تا وحدت کلمه حاصل شود. استاد ابایی نداشت اما چنین جواب داد:
«امروز درس فقه شما برای مرکز زعامت و حوزهٔ مبارک است و در واقع اعلام مرکزیت اجتماعی شماست... بدون آنکه شما و اطرافیان شما چیزی از آن برداشت کنید. لذا من صحیح نمیدانم در هیاهو داخل شوم و الا مگر ما برای مباحثه مسایل فقهی در مدرسه قوام حاضر نمیشدیم؟»
🌿اطرافیان #سیدابوالحسن چنان به استاد فشار آوردند که حتی بیرون از خانه اجازه اقامه #نماز نداشت و هرکس در درس او حاضر میشد از تمام امکانات طلاب محروم میشد واین مساله بودکه باعث خانه نشینی این عارف بزرگ شد.
🌿استاد به من پیشنهاد داد روزها خدمتش برسم تا درس خارج صلات بگوید. دو سه روزی رفتم ولی هر روز استاد با قرائت اولین روایت چنان گریه میکرد که درس از ساحت خود خارج میشد. احساس کردم این درس به کار علمی من نمیآید پس ترک کردم. اما بعدها شدیدا پشیمان شدم که درسهای استاد را اگر بخواهم قیمت گذاری کنم حداقل هرکدام صدهزار تومان می ارزد. استاد مرا دستور به سکوت داده بود این دستور جبران ترک
#نماز_شب به دستور پدرم را میکرد
🌿به پدرم خبر رسانده بودند که من با یک صوفی در ارتباط هستم لذا پدرم مرا از خواندن #نماز_شب منع کرده بود.
اما استاد اعجوبه ای بود بیرون از زمان و مکان. او را در همه احوال حتی وقتی ایران بودم ناظر و مواظب احوال خویش میدیدم.یادم هست پسر جوان هندی عاشق دختر شیعه شده بود و قول داده بود اگر ازدواج کنند شیعه شود. نزد استاد رفته بودند. استاد گفته بود اگر موضوع شیعه شدنش را در فلان مجله هندی انگلیسی زبان افشا میکند قبول کنید. که البته جوان قبول نکرده بود. ولی برایمان جالب بود استاد که حتی روزنامه های #نجف را نمیخواند چطور نام آن مجله را میدانست.
🌿اما متاسفانه قدر او مجهول ماند و هرکس به درس او میرفت انگشت نما بود و مورد تمسخر و تهدید. به طوری که برای رفتن به خانه اش باید کشیک میدادی تا کسی رد نشود. اینها باعث شد ارتباط حضوری ام با استاد کم شود.و گاه سوالاتم را کتبی از طریق
#شیخ_عباس_قوچانی به دست استاد میرساندم. اما هیچ گاه سوالاتم بی پاسخ نماند. حتی در جلسات حضوری اگر سوالی در ذهنم میامد او بی پاسخ نمیگذاشت.
🌿در پایان عمر استاد سه حلقه شاگرد دورش بودند. حلقه اول شاگردان قدیمی مانند #مسقطی و #علی_محمد_بروجردی و
#سیدهاشم_حداد و #میرزا_ابراهیم_عرب. حلقه دوم شاخص هایی مثل #طباطبایی ها و #شیخ_محمدتقی_آملی.
حلقه سوم #سیدعبدالکریم_کشمیری و #نجابت و #سیدعباس_کاشانی و
#میرزاابراهیم_شریف_سیستانی که داماد استاد هم شده بود
توصیههای استاد به حلقه اول و دوم حول مسایل معرفت النفس بود اما دوره سوم که بسیار اندک بودند با قوت و نفس الهی در باطن عالم سیر انفسی میداد.
دیگر ظهور بیرونی زیاد نداشت و به جلسات خلوت اکتفا میکرد. اواخر عمر بیشتر به انجام واجبات و ترک محرمات گسیل میداد و میگفت « اگر کسی #نماز اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند»
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃
«انا لله وانا الیه راجعون»
با نهایت تأثر، درگذشت مادر بزرگوار #شهیدان :
#شهید_مجید_سیبی و
#شهید_سعید_سیبی ، مرحومه حاجیه خانم « زهراشاهانی » را به بازماندگان تسلیت عرض مینماییم و برای آن بانوی مؤمنه، رحمت و مغفرت الهی را خواهانیم.
امید است همراه با فرزندان #شهیدش ، مهمان سفره ی با کرامت اهل بیت صلوات الله علیهم باشند.
- مراسم تدفین پیکر آن مرحومه امروز دوشنبه ساعت ۱۰ صبح در بهشت زهرا قطعه55 برگزار خواهد شد.
,,,,,❤️🖤❤️,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
@moridanoshohada
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,❤️🖤❤️,,,,,
49.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 در #کربلا غوغا بود...
🎥 اجرای سرود #سلام_فرمانده
در بین الحرمین
👈با حضور حاج ابوذر روحی و مطرح ترین خوانندگان این سرود در #عراق و #لبنان
📆 جمعه ۳۱تیر ماه¹⁴⁰¹
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
#سلام_فرمانده
@moridanoshohada❤️
زائر همیشه بعد نجف #کربلا رود
یعنی "غدیر" اذن ورود #محرم است....
#روز_شمار_محرم
۴ روز مانده تا #محرم
@moridanoshohada❤️
💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۶۵)
عباس قوچانی / ۱۳۵۸ ق🦋
🌿#سیدعلی_قاضی را نه می شد با علم و فقاهتش شناخت، نه با کرامات و احوالاتش و نه با کثرت عبادات و سجده ها و سکوت هایش. بلکه آنچه از او دیده می شد، #تقوا و دقت در مراقبت از حضور #خدای متعال در لحظه لحظه ی زندگی بود.
🌿پس از آنکه حلقه شاگردانش گسسته شد، صبح ها روزی دو ساعت خدمتش می رفتم و برایش کتب عرفانی میخواندم و او اشک میریخت. گاهی حلقه کوچکی از شاگردان هم تشکیل می شد.
پس از واقعه ی دردناک بیرون ریختن وسایلش از خانه، یکی از خیّران، خانه ی جدیدی برایش خریده بود. به سمت خانه اش می رفتم و در راه در فکر فقر و رنج او فرو رفتم.
🌿او با اینکه سهم سادات شامل حالش می شد، اما به خود اجازه نمیداد ازین پولها استفاده کند. تاجری از تهران برای پرداخت مبلغ قابل توجهی وجوهات به #نجف آمده بود و به سفارش #شیخ_محمدتقی_آملی از شاگردان استاد، قبل از آنکه نزد
#سیدابوالحسن_اصفهانی برود، خدمت استاد رسید و خواست وجوه شرعی خودش را تقدیم ایشان کند. ولی استاد فرموده بود «روش کلی در این شهر این است که تمام وجوه باید به مسئولش که مرجعیت است داده شود تا او برای وجوهات تصمیم بگیرد.»
در ادامه به تاجر گفته بود: «هنگامی که چیزی مورد طمع انسان باشد، نفس اماره شروع می کند به زمینه سازی و تشویق آدمی برای پیدا کردن بهانه و انتخاب راه نادرست. »
نفس به من می گوید تو پیرمردی و برای عبادت و مطالعه باید رمق داشته باشی. و همین موجب می شود من به چاه توجیه استفاده نابجا از بیت المال بیفتم.
🌿با این اوصاف اگر پولی به دستش می رسید، بدون ذره ای تعلق، آن را به دیگران می داد.
من دو سال از زندگیم را در آن دوران سخت خدمت استاد گذراندم و حتی یک بار به ذهنم خطور نکرد که این چه نحوه زندگیست، چرا که صبوری و از خودگذشتگی را از او آموخته بودم.
🌿یک بار استاد برای خرید کاهو رفته و کاهوهای پلاسیده و خراب را خریده بود. می فرمود «مردم همگی میوه های سالم را جدا می کنند و این جوان فروشنده در کسب ضعیف می شود. کاهوهای پلاسیده را جدا می کنم تا ضرر نکند. من اگر کاهوی پلاسیده بخورم، اتفاقی برایم نمی افتد.»
او می گفت: «برزخ من در این دنیا فقر است. وقتی چیزی ندارم، التفاتم معطوف خدا می شود و او هم بیشتر به من عنایت دارد.
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میزنه قلب-❤️-م...
#حسین جان ...
مارا به #محرمت برسان😭
#روز_شمار_محرم
#شروع_دلدادگی
@moridanoshohada🏴❤️
بسمه تعالی
((اطلاعیه))
ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم؛
بدینوسیله به اطلاع می رساند، با توجه به فرارسیدن ماه محرم الحرام برنامه عزاداری دهه اول از نماز مغرب و عشاء ، با حضور حداکثری شما مومنین نماز گذار برقرار می گردد.
فلذا عزیزانی که مایل به مشارکت جهت اطعام این ایام میباشند مبلغ مورد نظرشان را به کارت ذیل واریز و رسید آنرا در خصوصی ارائه نمایند.
والسلام
کارت پست بانک
6219861030854623
به نام علی محمد انیسی
هیات امناء، واحد فرهنگی مسجد جامع و حسینیه شهدا و هیئت مریدان الشهدای روستای امامه
مریدان الشهدا دعای کمیل امامه تاسیس۱۳۷۵
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 چهارمین شب دعای کمیل،تابستان ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۲پنجشنبه ۳۰/تیر/۱۴۰۱ گلزار شهدای امامه به یاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
پنجمین شب دعای کمیل،تابستان ۱۴۰۱
راس ساعت ۲۲پنجشنبه ۶/مرداد/۱۴۰۱
گلزار شهدای امامه
به یاد هفت سردار شهید:
🌷#شهید_سعید_کیائی
🌷#شهید_احمد_کیائی
🌷#شهید_محسن_انیسی
🌷#شهید_صادق_بابائی
🌷#شهید_عباس_ذوالفقاری
🌷#شهید_امیر_فرسیابی
🌷#شهید_مرتضی_علی
شادی روح مطهر #شهدا_صلوات
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
@moridanoshohada
💠بسم الله الرحمن الرحیم
💫 *#خلاصه_کتـاب کهکشان نیستی*
(قسمت ۶۶)
.....ادامه🦋
🌿 نامه ای از طرف #شیخ_محمدتقی_بهجت برای استاد برده بودم:
«بسمه تعالی. سلام علیکم. حکم قضای نماز و روزه کسی که سه روز پیاپی با خلع بدن در خدمت امام زمان ع باشد چیست؟ »
استاد با خنده گفت: «این احوال خود
#شیخ_محمد تقی است که خدمت امام عصر رسیده است. » سپس چند کلمه پاسخ نوشت و نامه را بست و به دستم داد و در سکوت فرو رفت.
همان موقع شاگردان اندک استاد رسیدند و همگی در محضرش در سکوت و توجه فرو رفتند.
🌿ربع ساعتی به سکوت گذشت که ناگهان #سیدمهدی، فرزند ارشد استاد با عصبانیت وارد شد و عتاب کرد: « این چه وضعی است که شما هر روز دور هم سکوت می کنید؟ یک خانه می روم نفت ندارند، خانه دیگر نان ندارند...
پدر ؛در خانه ها آه در بساط نیست و شما اینجا جماعتی را دور خود جمع کرده اید؟ جمع کنید این بساط را... »
🌿صلابت استاد اجازه نمیداد که شاگردان دخالت کنند وگرنه دلشان میخواست به او بفهمانند که پدرش به خاطر وضع اسفناکی که حوزه بر او تحمیل کرده و بسته شدن راههای #ایران و نرسیدن مبالغ #میرزاباقر_قاضی به #نجف به این عسر و تنگدستی افتاده بود....
🌿استاد به محفظه ی آشغالهای اتاق اشاره کرد و به پسرش گفت آنجا را تمیز کن، چیزی خواهی یافت... #سیدمهدی با شدت شروع به جارو کرد و ناگهان یک اسکناس یک دیناری از لای کاغذپاره ها پیدا کرد که پول زیادی بود.
استاد گفت برو و احتیاجات خانواده ها را برطرف کن.
💠شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
💠که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
🌿استاد این بیت از #حافظ را خواندند و ادامه دادند که این شعر در بیان این معناست که سالک باید به مراقبه بپردازد.
مراقبه هم مراتب دارد؛
🍂نخست: آنکه انسان در اعمال و کردار خود، آخرت را مد نظر داشته باشد و از طریق عمل به اوامر و پرهیز از نواهی الهی، برنامه زندگی خویش را تنظیم کند.
🍂مرحله دوم: به گونه ای با توجه عبادت کند که گویا حق تعالی ناظر بر اوست و او را میبیند.
🍂مرحله سوم: طوری عمل کند که گویی او #خدا را میبیند و توجهی به عملش ندارد.
🍂مرحله چهارم: مراقبه است. در آنجا نه خودش را میبیند و نه عملش را. هیچ چیز غیر از او سبحانه, را نمیبیند.
🌿کلمات شعر به انتها نرسیده بود که در زدند.
#سید معممی پشت در بود و گفت :به استاد بفرمایید #سید_روح_الله_مصطفوی تقاضای دیدار دارد.
استاد تا چشمش به او افتاد، برخاست و با احترام بسیار او را نزد خود نشاند.
🌿سپس به من گفت کتابی را از کتابخانه بیاورم. تا آن روز آن کتاب را آنجا ندیده بودم. بر خلاف کتابهای دیگر استاد، آن کتاب به زبان فارسی بود. استاد گفت باز کنید و هر جایش آمد، بخوانید.
ماجرای حاکم ظالمی بود که نصایح عالم بزرگ مملکتش را نشنید و عاقبت آن عالم در مقابل او قیام کرد و حاکمیت را تحت اختیار خویش درآورد.
🌿در همین حین استاد به #سید_روح_الله گفت:«آقا روح الله، باید در مقابل ظلم ایستاد و بساط ظالم را برچید. این وظیفه شرعی است.»
استاد #سید را بدرقه کرد و برگشت و رو به شاگردان گفت « ایشان از علمای برجسته #قم و انسان بسیار فوق العاده ای هستند که علیه ظلم #قیام خواهند کرد که احدی مثل او در غالب شدن علیه ظلم این توفیق را نیافته. سکه ها در #ایران به نام او خواهد خورد.»
و سال ۱۳۵۷ ما با چشمان خویش دیدیم که #سید_روح_الله قلب های ظالمان و چپاولگران را به لرزه انداخت.
🌿بعدها هر چه نگاه کردم آن کتاب را در قفسه ی کتابهای استاد ندیدم.
✍ادامه دارد....
🍃❤️🍃〰〰〰〰〰
@moridanoshohada
〰〰〰〰〰🍃❤️🍃