eitaa logo
متوسطه دوم سما ( دهم _ یازدهم _ دوازدهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
14.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
8.3هزار ویدیو
15هزار فایل
"دبیرستانی عزیز با مدرسه‌ مجازی‌ سما همیشه‌ "20" شو🧠🌱" هرچیزی‌ که‌ از‌ دوم‌ متوسطه‌‌ نیاز داری👇🏻 ✅کلیپ‌ آموزشی ✅جزوه ✅تست ✅رفع‌ اشکال‌ و.. 🌐 تبلیغات‌ نور: https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
سن/ سالگي عبارت "در سنّ ... سالگي" نادرست است. بايد يا "سن" يا "سالگي" را از آن حذف كرد. نادرست: در سنِّ بيست سالگي❌ درست: "در بيست سالگي"، "در سنَّ بيست"✅ 📚اموزش تخصصی متوسطه دوم📝 ✅بدهید دوستانتان تا عضو شوند ⭕️ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e ⭕️
نقش نمای اضافه (کسره ی اضافه) نوشتن نقش نمای اضافه همه جا الزامی نیست، گرچه رعایت آن به درست و سریع خواندن کمک می کند. با این حال، نوشتن نقش نمای اضافه در بعضی ترکیب ها الزامی است؛ چرا که اگر آن را ننویسیم، واژه به شکلی غیر از آن چه منظور ماست، خوانده و معنی می شود: ⭕️لبِ تشنه/ لب تشنه ⭕️اسبِ سواری/ اسب سواری ⭕️قدِ بلند / قدبلند ⭕️توپِ بازی / توپ بازی و نیز جمله هایی مانند: ⭕️پدر احمد را ديد./ پدرِ احمد را دید. ⭕️معلم بچه ها را شناخت./ معلمِ بچه ها را شناخت.
شاعر/ شاعره @parsi_shekar_ast در زبان فارسی برخلاف عربی، به کسی که که شعر بگوید – چه زن باشد چه مرد - « شاعر» گفته می شود. پس کاربرد واژگانی مانند شاعره، محترمه، مدیره، این جانبه و ... در زبان فارسی نامناسب است. ⭕️شاعر ✅ ⭕️شاعره ❌ ⭕️محترم ✅ ⭕️محترمه ❌ ⭕️اين جانب ✅ ⭕️اين جانبه ❌ ⭕️مدير ✅ ⭕️مديره ❌
⭕️نامگذاري ✅ ⭕️نامگزاري ❌ # ⭕️نواهی: نهی شده ها ⭕️نواحی: ناحیه ها ⭕️القا: آموختن، ايجاد كردن ⭕️الغا: لغو کردن (الغای حکم رياست) متداول در پارسی : نیاکان، پدران : آینده : نشانه ها، یادگارها، یادبود ⭕️چُنان ✅ ⭕️چِنان ❌
⭕️جُنوب ✅ ⭕️جَنوب ❌ اسباب اين واژه عربي و جمع «سبب» به معناي «علت ها» و نيز «ابزارها، آلت ها»ست ولي در گفتار فارسي امروز غالباً به عنوان مفرد به كار مي رود. مثلاً براي عذرخواهي مي گويند: ببخشيد كه اسباب زحمت / دردسر شدم. اين واژه در تركيب «اسباب بازي» هميشه مفرد و براي بيان مفهوم جمع «اسباب بازي ها» مي گويند. ⭕️ازدحام ✅ ⭕️ازدهام ❌ ازدحام: انبوهي و زيادي جمعيت
⭕️عِدالت ✅ ⭕️عَدالت ❌ ⭕️ثواب: (اسم) است به معناي پاداش ⭕️صواب: (صفت) است به معناي درست، صحيح، بجا، مناسب گاهي "صواب" در مقام اسم به معناي كار و سخن درست به كار مي رود. /  نام یکی از مرکبات و نیز نام کشوری در اروپای غربی است. معمولا نام میوه را  «پرتقال» و نام کشور را «پرتغال» می نویسند. ⭕️عَطر ✅ ⭕️عِطر ❌ / این دوکلمه را نباید به جای هم به کار برد. ⭕️«آج» واژه اي فارسی است به معنای برجستگیهای منظم برسطح یک شی مانند سطح سوهان. ⭕️«عاج » واژه اي عربی است به معنای ماده ظریف و سختی به رنگ سفید شیری که بدنه اصلی دندانهای فیل وبعضی دیگر از جانوران را تشکیل می دهد. آج امروزه بیشتر درمورد لاستیک اتومبیل به کار می رود. بسیاری دراستعمال این واژه اشتباه می کنند و می پندارند که در این مورد باید عاج بگویند وحال آنکه عاج ربطی به لاستیک ندارد و در ساخت آن مطلقاً مصرف نمی شود.  
براي واژگان متداول در پارسي (٢) (آ) ⭕️ (عربي، به فتح دوم) : دیگر، دیگری، دگر ⭕️ (عربي، به كسر دوم) : پایان، پسین، واپسین، انجام، فرجام سرانجام هر وقت زنگ زدم فلسطين، ديدم اشغال است. در (٩) (ج) در Young و Yavan و Jeune از اين ريشه است. براي واژگان متداول در پارسي (٣) (آ) ⭕️ (عربي) : واپسین، پایان روزگار ⭕️ (عربي) : آن سرا، سرای دیگر، آن جهان، بازپسین   / ⭕️حایل : اسم است به معنای آنچه میان دو چیز واقع شود و مانع اتصال آنها باشد. ⭕️هایل صفت است به معنای ترسناک و هولناک
/ ⭕️محظور: ممنوع، حرام (در مقابل مُباح و حلال) ⭕️محذور: آنچه از آن می ترسند، مانع، گرفتاری امروزه غالبا «محظور» را به غلط به جای «محذور» به کار می برند. ⭕️❌ ⭕️✅ ⭕️«در محذور واقع شدم و پيشنهاد او را پذيرفتم.» ✅ ⭕️«با اين تقاضا او را در محذور قرار داد.» ✅ در (١٠) (خ) خداوند، خديو، خوتا، گتا در معنيِ «آغازِ زنده به خود» در Gott و در God از همين ريشه است. براي واژگان متداول در پارسي (٤) (آ) ⭕️ (عربي): سرانجام، پایانِ كار ⭕️ (عربي) : كـَس 📚اموزش تخصصی متوسطه دوم📝 ✅بدهید دوستانتان تا عضو شوند ⭕️ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e ⭕️
/ واژه ي «بهبود» اسم است و نه صفت، بنابراين به «ي» اسم ساز نياز ندارد. «بهبودي» در متون معتبر فارسي به كار نرفته است: بوي «بهبود» ز اوضاع جهان مي شنوم شادي آورد گل و باد صبا شاد آمد 📚اموزش تخصصی متوسطه دوم📝 ✅بدهید دوستانتان تا عضو شوند ⭕️ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e ⭕️
/ ⭕️بَها: واژه اي فارسي و به معناي «قيمت» است و در پايان همزه ندارد. بگفتمي كه «بها» چيست خاكِ پايش را اگر حيات گرانمايه جاودان بودي ⭕️بهاء اين كتاب، هزار ريال است.❌ ⭕️بهاي اين كتاب، هزار ريال است.✅ ⭕️بَهاء: با همزه ي پاياني، واژه اي عربي وبه معناي «فروغ و روشنايي» است و براي اين كه با «بها» در فارسي اشتباه نشود، همزه ي پاياني در نوشتار حفظ شود. بهاء روي تو بازار ماه و خور بشكست چنانكه معجز موسي، طلسم جادو را
پارسي شِكـَر است: (٧) ⭕️قـَدَم (به فتح اول و دوم): گام ⭕️قِـدَم (به كسر اول فتح دوم): قديم بودن، از عهد ازل بودن، در مقابل حدوث (از اصطلاحات فلسفه) در رهِ منزل ليلي كه خطرهاست در آن شرط اول قـَدَم آن است كه مجنون باشي در (١٢) (د) درفارسي به معناي «عقاب» و در و در مفهوم «» (نماد هواپيمايي ملي ايران ) به معناي «خيلي دور» نيز مي باشد. اين واژه در Tele در همين معني است. در يعني «ديدن از دور» و در يعني «صدا از دور» (١٧) / بعضی به گمان اینکه کلمه «طوفان» اصلاً فارسی است آن را به صورت «توفان» می نویسند و حتی بعضی از فضلا توصیه کرده اند که صورت اخیر به کار رود. اما اصل این دو کلمه و معنای آنها یکی نیست. ⭕️طوفان: واژه اي عربی، به معنای باد و باران شدید ⭕️توفان: واژه اي فارسي، به معنای غُرّان و دَمان توفان ربطی به باد و باران بسیار شدید ندارد. این واژه صفت فاعلی از مصدر «توفیدن» به معنای «فریاد بلند کشیدن» و «غرّيدن و خروشيدن» است. ز آوازِ گُردان «بتوفيد» كوه زمين شد ز نعل ستوران ستوه : غُرّان، خروشان
/ به معنای «وسیله ای آهنین و نوک تیز با دسته چوبین که با آن زمین را می کنند.» در متون قدیم بیشتر «کلند» آمده است، ولی امروزه آن را «کلنگ» می گویند واشکالی ندارد.   ای شده عمرت به باد از بهر آز بر امید سوزنت گم شد کلند     ⭕️آز: حرص به معناي «وضع كننده ي قوانين» ⭕️قانونگذار ✅ ⭕️قانونگزار ❌ ⭕️هَديه (به فتح اول) ✅ ⭕️هِديه (به كسر اول) ❌ براي واژگان متداول در (١٠) (آ) ⭕️ (عربي) : اميدها، آرزوها، خواست ها، كام ها، آرمان ها، دلخواه ها جمع
  / ⭕️تراز معنای متعدد دارد از جمله «میزان ارتفاع چیزی نسبت به سطح معین»، و نيز «آلتي كه توسط آن بنّايان أفقي بودن سطحي را آزمايش ميكنند» «تراز» واژه اي فارسی است و «طراز» معرّب آن است واز این رو در همه این معانی بهتر است که «تراز» و همه ي ترکیباتش با حرف  «ت »  نوشته شود: ترازنامه، همتراز براي واژگان متداول در (١١) (آ) ⭕️ (عربي) : بپذير، برآور، چنين باد، همين، ايدون باد (١٠) خاتَم/ خاتِم ⭕️خاتَم، به فتح «ت» به معنای «انگشتری» و«نگین (منقش به مُهر)» و نیز به معنای «آخرین» ⭕️ خاتِم، به کسر «ت» یعنی «ختم کننده» . در مورد پیامبر اسلام (ص) هر دو صورت ذکر شده است، اما خاتَم، به فتح«ت»، رایج تر است: «خاتم انبیا» ، «خاتم النبیین»
⭕️بينُ المللي (به ضم سوم) ✅ ⭕️بينَ المللي (به فتح سوم) ❌ ⭕️ازدحام ✅ ⭕️ازدهام ❌ براي واژگان متداول در (١٢) (آ) ⭕️ (عربي) : هنگام، دم / به معنای ابزاری فلزی که داغ می کنند و بر روی پارچه می مالند تا چروکهای پارچه برطرف شود. این واژه که از قرن دهم به بعد در آثار شعر و نثر فارسی به کار رفته است. عربی نیست و بنابراین بهتر است اُتو نوشته شود و نه اطو. ⭕️اتو ✅ ⭕️اطو ❌
⭕️ازدحام ✅ ⭕️ازدهام ❌ براي واژگان متداول در (٢٠) (ا) ⭕️ (عربي): نوآوردن، نوآوردگي، ⭕️هَديه (به فتح اول) ✅ ⭕️هِديه (به كسر اول) ❌
(١٩) اَنعام/ اِنعام ⭕️اَنعام: به فتح اول، جمع نَعَـم و به معناي «چارپايان» ⭕️اِنعام: به كسر اول، به معناي بخشش اي گدايان خـرابات، خدا يار شماست چشم «اِنعام» مداريد ز «اَنعامي» چند (٢٤) ثواب/ صواب ⭕️ثواب: اسم است به معناي پاداش ⭕️صواب: صفت است به معناي درست، صحيح، بجا، مناسب گاهي «صواب» در مقام اسم به معناي كار و سخن درست به كار مي رود. ⭕️جَـرگه (با فتح اول) ✅ ⭕️جـُرگه (با ضم اول) ❌ ⭕️بحبوحه ✅ ⭕️بهبوهه ❌
(٢٥) مَثَل/ مُثُل/مِثل ⭕️مَثَـل: به فتح اول و دوم به معناي ضرب‌المثل ⭕️مُثُـل : به ضم اول و دوم، جمع مثال به معناي مثال یا ایده ⭕️مِثـل: به كسر اول و سكون دوم، حرف اضافه در فارسی به معناي مانند، شبيه ⭕️شُـجاعت (با ضم اول) ✅ ⭕️شَـجاعت (با فتح اول) ❌ ⭕️بُرهه ✅ ⭕️برحه ❌ براي واژگان متداول در (٢١) (ب) ⭕️باب (عربي): باره، بخش، گونه، دروازه، در
در (٢٠) (ك) كوشك به معناي «بناي بلند»: كيوسك Kiosk از اين واژه گرفته شده است براي واژگان متداول در (٢٢) (ب) ⭕️بارز (عربي): آشكار، هويدا، پيدا، پديدار، برجسته ⭕️شـُمال (با ضم اول) ✅ ⭕️شِـمال (با كسر اول) ❌ اين واژه عربي است و با «ك» نوشته مي شود و نه با «گ». ⭕️مُشْكِل ✅ ⭕️مُشگِل ❌ ا ⭕️مَزه (بي تشديد)✅ ⭕️مزّه ( با تشديد)❌
براي واژگان متداول در (٢٣) (ب) ⭕️بارقه (عربي): روشني، درخشندگي ⭕️لَشكـَر ✅ ⭕️لَشگـَر ❌ در (٢١) (ق) قند: معرب «كند» از اصل هندي است كه در سنسكريت Khanda و در معني ِ «تكه» است. در ، Candi، در انگليسي Candy , و در Candito، همان چيزي است كه در فارسي به آن «نبات» مي گوييم، چون قند در فارسي عبارت است از شاد در قالب ريخته شده و سخت است. ⭕️مرهم ✅ ⭕️مرحم ❌ سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي دل ز تنهايي به جان آمد، خدا را همدمي
حرف آخر واژه ي «مشابه»، ملفوظ است و بنابراين در موارد لازم، به حرف پس از خود، متصل نوشته مي شود: «مشابهش» ( و نه «مشابه اش») را هرگز نديده ام. اين كالا «مشابهي» ( و نه «مشابه اي») ندارد. ⭕️مشابهي ✅ ⭕️مشابه اي ❌ ⭕️مشابهش ✅ ⭕️مشابه اش ❌ و نيز حرف آخر اين واژه در حالت اضافه، همزه ( يا «ي») نمي گيرد: «مشابهِ» (نه «مشابه ي») آن را نديده ام. ⭕️مشابهِ آن ✅ ⭕️مشابه يِ آن ❌
(٢٢) اَعمال/ اِعمال ⭕️اَعمال: به فتح اول و سكون دوم، جمع «عمل» و به معناي «كارها، كردارها» ⭕️اِعمال: به كسر اول و سكون دوم، مصدر است به معناي «كار بستن، به كار بردن» و غالباً به معناي "تحميل كردن" به كار مي رود، مانند اِعمال زور، اِعمال خشونت، اِعمال قدرت چهل هزار دينار با ايشان آورده بود كه به مكـّه به كار بَرَد به اَعمالِ خير حرف آخر واژه ي «مژده»، غيرملفوظ است و لذا هرگز به حرفي كه پس از آن بيايد متصل نمي شود. و در حالت اضافه، همزه (يا «ي») مي گيرد. برايت مژده اي ( و نه مژدهي) آورده ام. ⭕️مژده اي ✅ ⭕️مژدهي ❌ مژده ي وصل تو كو كز سر جان برخيزم طائر قدسم و از دام جهان برخيزم
براي واژگان متداول در (٢٦) (ب) ⭕️باطل (عربي): ناچيز، بيهوده، ژاژ، پوچ، نادرست، ناراست، تباه، اژهان ⭕️شِـباهت (با كسر اول) ✅ ⭕️شَـباهت (با فتح اول) ❌ ⭕️ترجيح✅ ⭕️ترجيه❌ در (٢٤) (گ) گروه: در پهلوي groh، در ، Groupe، در انگليسي Group
«ميدان» واژه اي است فارسي و به همين صورت به عربي رفته و در جمع مكسَّر «ميادين» شده است. در فارسي درست تر و زيباتر آن است كه «ميدان» را به «ها» جمع ببنديم: ميدان ها ⭕️ميليارد از كلمه ي فرانسوي milliard گرفته شده و در تداول، فارسي زبانان غالباً آن را مِليارد تلفظ مي كنند و گاه نيز به همين صورت مي نويسند. بهتر است به صورت ميليارد نوشته و خوانده شود تا به اصل آن نزديك تر باشد. براي واژگان متداول در (٢٩) (ب) ⭕️باكره (عربي): دوشيزه، پاك، پاكيزه، دست نخورده
⭕️ميليون از كلمه ي فرانسوي million گرفته شده و در تداول، فارسي زبانان غالباً آن را مِليون تلفظ مي كنند و گاه نيز به همين صورت مي نويسند. بهتر است به صورت ميليون نوشته و خوانده شود. براي واژگان متداول در (٣٠) (ب) ⭕️بالاخره (عربي): باري، سرانجام (٢٥) مُوَرِّخ/ مُوَرَّخ ⭕️مُـوَرِّخ: به كسر «ر»، به معناي «تاريخ نگار» ابوالفضل بيهقي، مُـوَرِّخ بزرگ ايراني در قرن پنجم هجري. ⭕️مُـوَرَّخ: به فتح «ر»، به معناي «تاريخ دار»، يا «به تاريخِ...» نامه ي مُوَرَّخِ هشتم ماه جاري
براي واژگان متداول در (٣٣) (ب) ⭕️باني (عربي): بنيادگر، بنياد گذار، پي افكننده، پايه گذار، برآرنده، سازنده   ⭕️صَخره: به فتح اول، به معنای «تخته سنگ بزرگ» است. ⭕️سُخره: به ضم اول، یعنی «مورد ریشخند قراردادن» و توسعا "بازیچه " و در اين معني مرادف "مسخره» و «سُخريه» (به ريشخند گرفتن» است معناي ديگر آن بخصوص در تركيب «به سخره گرفتن» معادل «بيگاري» است، يعني «به كار بي مزد گرفتن»