eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
317 دنبال‌کننده
445 عکس
379 ویدیو
58 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم علیه السلام را تسلیت و تعزیت می‌گوییم در روی این چهار تاکید شده است اگر هر انسانی بخواهد که پاک باشد و به برسد باید این ۴ صفت را داشته باشد و در این ۴ مورد باشد و کند : ۱- ۲- ۳- ۴- لذا امام حسن علیه السلام فرمود که : الناس من وقف عند الناس من اقام من ترک الناس من ترک الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
آثار كردن مطالبی که تقدیم می شود؛ چكیده‌ای از كلمات نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام درباره آثار فكر كردن است: فكر در ها، عامل داشتن است. فكر در ، عامل است. فكر در ، عامل است. فكر در ، عامل است. فكر در ، عامل كنترل هوسها و شهوات است. فكر در عواقب، عامل است. فكر در ، عامل مقایسه و رشد است. فكر در گذشت ، عامل سعی و تلاش است. فكر در الطاف الهی، عامل رجاء و است. فكر در قهر الهی، عامل است. فكر در ، عامل است. فكر در مخلوقات، عامل است. فكر در ضعفها عامل است. فكر در مفاسد ، تهذیب است. فكر در شدائد دیگران، عامل است. فكر در خدمات والدین، عامل احسان است. فكر در پدیده‌های هستی و زیبایی طبیعت، عامل و خشوع است. منبع: مجله مبلغان، شماره74 2. همراه با نماز، محسن قرائتی، با همكاری سید جواد بهشتی، ستاد اقامه نماز، پنجم، 1378، صص 23 ـ 24. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم * * ۱.  لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ   ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭘﺎک ﻛﻨﺪ.  ۲.  وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ  ﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ۳.  وَ لِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ ﻭ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻫﺪ.  ۴.  وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ  ﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ  ﻭ ﭘﺎ ﺑﺮﺟﺎ ﻛﻨﺪ. (انفال/۱۱) الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم 🔅استاد عظیم الشأن ما (رحمه الله) از قول یکی از دوستان خود نقل می کردند که گفته بود: در بودم و در صندلی پهلوی من یک نشسته بود. خیلی مؤدّب و راز و نیاز خودش بود. وقتی رسیدیم به جایی که حدود چهار فرسخ تا حرم مطهّر فاصله داشت، دیدم آن یک تلاطم درونی پیدا کرد و شروع کرد به . به وی گفتم: ای جوان چه شده؟ گفت: می دانی اینجا کجاست؟ اینجا کربلا است. من هم اینک شنیدم که (ع) به همه ما خوش آمد گفتند. 🔅آن می گوید: خیلی تعجّب کردم و با خود گفتم : این جوان به کجا رسیده است که صدای آمد گوئی امام حسین (ع) را می شنود. از او پرسیدم : تو چه کرده ای و چه شد که به این رسیدی؟ 🔅 جوان گفت: من سر تا پا بودم. به گناهان خود کرده بودم و نمی توانستم از عصیان بکشم. شبی در یک تا نیمه شب ماندم و بعد از خروج از جلسه، به خدا گفتم: خدایا من را بگیر، ای خدا خسته شده ام. از این نوع و از گناه کردن خسته شده ام. به طور جدّی و همراه با از گناهان گذشته از خداوند کردم. صبح فردا شهر مرا خواست و قبول کرد که من شاگرد او بشوم. اوّل یک دوره به من آموخت. 🔅سپس گفت: تو اعتقادات را از نظر آموختی. ولی به تنهایی کاربرد ندارد. تو را به خواندن و دعا و به (علیهم السلام)، مخصوصاً توسّل به حضرت عصر «ارواحنافداه» سفارش می کنم. اگر هم گناه کردی، فوراً جبران کن. فوراً از خداوند کن. در این صورت می توان گفت که : دلت را پذیرفته است. بعد از مدّتی هم استادم به من گفت: الحمدلله و تو اعتقادات و را باورکرده است. امّا اکنون لازم است قدری اعتقادات خود را با « »، کنی تا شود. به همین جهت من را به فرستاد. آمده ام به کربلا تا از امام حسین (ع) یک و جذبه ای بگیرم و برگردم. 🔅 در انصراف از گناهانی که برای انسان به صورت در آمده است، است. امّا پاداشی اینچنین دارد. 📚 : سیر و سلوک، ص181 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
این فتاده به هامون توست وین صید و پا زده در خون حسین توست خاموش که دل سنگ شد مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد فرشته‌ای صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، در این هنگام محتشم از منبر پایین آمد. وقتی رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان به او عطاء فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم: خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه و مرثیه گفته‌ای، حالا معلوم شد که پسند نشده. تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو. محتشم را احضار فرمود و اشعارش را خواند و پیامبران گریه کردند و خلعت هدیه گرفت. خودم را خیلی سرزنش کردم. راضی بودم که دهان باز کند و من در زمین فرو بروم. خواستم زودتر از صحن بیرون بروم که مبادا آشنایی مرا ببیند و بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم سیاه پوش، از حرم بیرون آمد و دوان دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول الله (ص) دخترت (س) می‌گوید: چرا را شکستی، او هم برای فرزندم مرثیه گفته است. شعری که حضرت (س) از شنیدنش غش کرد در این هنگام فرمود بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم خود را بخوانی. مقبل می‌گوید از خوشحالی چیزی نمانده بود که جانم از بدنم برود. آمدم کردم و رفتم بالای . در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. فهمیدم میان من و محتشم، چقدر فرق است. با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم. یادم آمد که واقعه را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه خواندم و عرض کردم یا رسول الله: روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از از جولان نه ذوالجناح دگر تاب داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر افتاد اگر غلط نکنم عرش بر افتاد وقتی این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت وا ولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. (س) روی (ع) غش کرد. مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که پیش آشنایان، و پیش محتشم سرافراز می‌شدم. ناگهان دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم على (ع ) به زده : امير مؤ منان (ع ) به سوى مسجد روانه شد، وقتى كه به مسجد رسيد ديد شخصى كنار در مسجد توقف كرده و بسيار اندوهگين است ، فرمود: (چرا غمگين هستى ؟) او گفت : (اى امير مؤ منان ! به خاطر مصيبت فوت پدر (و مادر) و برادر، شده ام كه مى ترسم دق كنم ). امير مؤ منان : تو را سفارش مى كنم به و پرهيزكارى ، و مقاومت كن تا به پيامد (نيك ) آن برسى ، بدان كه صبر و در امور، همانند ، نسبت به بدن است ، هرگاه پيكرى بدون سر باشد، فاسد گردد، همچنين اگر شئون انسان ، داراى صبر و استقامت نباشد، آن شئون تباه شده و متلاشى مى گردد). کافی باب الصبر، حديث 13، ص 91، ج 2. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم از (ع ) عصر حضرت رضا(ع ) بود، ( ) مى گويد: من قبلا در مذهب بودم (يعنى معتقد بودم كه امام كاظم (ع ) زنده است ، و امام (ع ) مى باشد و بعد از او ديگر امامى نيست ) در همان زمان به حضرت رضا(ع ) رسيدم ، قبلا پدرم از پدر او (امام كاظم ) هفت مساءله پرسيده بود كه امام كاظم شش مساءله را جواب داده بود، و به هفتمين مساءله جواب نداده بود، من با خودم گفتم : (به خدا همان هفت مساءله را بايد از حضرت رضا(ع ) بپرسم ، اگر پاسخ گفت ، دلالت بر صدق امامتش مى كند). من مسائل را از امام (ع ) پرسيدم ، آن حضرت نيز جواب شش سؤ ال را همانند جواب پدرش بدون كم و كاست داد، ولى از جواب سؤ ال هفتم ، خوددارى كرد، (هفتمين سؤ ال اين بود كه ) : پدرم به پدر حضرت رضا(ع ) گفته بود: (من در روز در پيشگاه خدا شكايت و احتجاج مى كنم كه تو مى گويى (برادر بزرگت ) امام نيست . آن حضرت دستش را بر گردنش نهاد و فرمود: (آرى در قيامت در پيشگاه خدا در اين مورد بر ضد من كن ، هر گناهى داشت آن را به گردن مى گيرم ). هنگامى كه با حضرت رضا(ع ) خداحافظى كردم ، آن حضرت به من فرمود: (هر كس كه ما است هنگام و بيمارى ، و كند، پاداش هزار براى او نوشته مى شود.) من با خود گفتم ، يعنى چه ؟ سخنى درباره بيمارى و بلا در ميان نبود تا آن حضرت چنين بفرمايد، ولى وقتى كه رفتم در بين راه به بيمارى (عرق المدينى ) مبتلا شدم (يعنى ريشه اى در پاى من بيرون آمد) درد شديد اين بيمارى ، بسيار طاقت فرسا بود، سال بعد در سفر حج ، به حضور امام رضا(ع ) رسيدم و جريان را گفتم ، هنوز اندكى از درد پا باقى مانده بود، به حضرت رضا(ع ) عرض كردم : (قربانت گردم ، دعاى دفع بلا بخوانيد) من پايم را دراز كردم ، فرمود: (اين پايت باكى ندارد، پاى سالمت را نشان من بده ). من پاى ديگرم را به حضرت نشان دادم ، آن بزرگوار دعاى خواند، وقتى بيرون رفتم ، طولى نكشيد كه آن ريشه بيرون آمد و دردش اندك گرديد. کافی باب ما يفصل به دعوى المحق و المبطل ...، حديث 10، ص 354 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b