eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
317 دنبال‌کننده
445 عکس
379 ویدیو
58 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام رهبران دو قسمتند: ۱ - رهبران و ۲ -رهبران و و یکی از ائمه معصومین مثل امام علیه السلام مخالفت کردن با رهبران جعلی است گاهی در اختیار کشاورز است و ساعت استفاده کشاورز از آب معلوم است که آب را چگونه به سوی محصول خودش کند اگر آب مسیرش تغییر کند و از مسیر خارج شود بلا فاصله کشاورز جلو آب را می گیرد در هم اگر انحرافی باشد باید جلوی انحراف جامعه را گرفت و الا سرمایه‌های قیمتی و پر ارزشی را از خواهیم داد مثل آب که اگر منحرف شد و ما جلوی انحراف آب را نگرفتیم این سرمایه پر ارزش از دست می‌رود این در صورتی بود که آب از مسیر خارج شود صورت بعدی این است که اگر خود کشاورز با دست خودش آب را از مسیر خارج کند و عامل انحراف آب باشدکه این خیلی است و را خیلی مشکلترمی‌کند آب مایه بشری است اگر کسی نامشروع مثل یا یا دهد است با خارج کردن آب از مسیر واقعی آن که اگر جلوی آن گرفته نشود ‌هایی مثل بن ابیه و امثال آن در جامعه زیاد خواهند‌شد و جامعه خواهند بود الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم عبارت است از : ۱- ۲- متاسفانه دشمن امروزه را کاری جاهلانه می داند و حمله و توهین می کند به : مثل : صلی الله علیه و آله و سلم معصومین علیهم السلام و مادر و غیره مسئول ای می گفت که : برای بچه ها آوردیم یکی از بچه ها لیوانش را به لیوان کناری زد و خورد گفتم : چه کار می کنی ؟ گفت : از فلان فیلم یاد گرفتیم الحمدلله رب العالمین خسروانی https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام میلاد اکرم و امام صادق صلی الله علیهما و آله و سلم مبارک موضوع : ۱- ۲- ۳- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که : مَثَل و علمی که الله تعالی مرا به آن مبعوث کرده است مَثَل فراوانی است که بر می‌بارد بعضی از قطعات آن زمین خوش است و را در خود فرو می‌برد و زیادی می‌رویاند بعضی از قطعات آن زمین است و آب را نگه می‌دارد تا مردم از آن بیاشامند یا زراعت کنند بعضی از قطعات آن زمین است که نه آب را نگه می‌دارد و نه گیاه می‌رویاند این است مثال کسانی که الهی را بفهمند و از استفاده کنند و هم خودشان را دانا کنند و هم دیگران را دانا کنند این است مثال کسانی که الهی را بپذیرند و نتوانند از آن استفاده کنند و سرافراز شوند الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan ۱۴۰۲/۷
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام موضوع : سوره مبارکه اعراف آیه 142. و ثلاثین لیلة آیات و اخبار و احادیث بیت علیهم السلام مثل دو بزرگ و دو اقیانوس کبیرند که اگر کسی در این دو دریا و دو اقیانوس نتواند و غواصی کند پس نمی تواند از قرآن و اخبار و اشیا گران بها به آورد بلکه به قدر ظرفیت خودش از آن استفاده می‌کند دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید لذا بعضی از نکات را از یک آیه و یک روایت نمی‌شود استفاده کرد بلکه باید شنا کرد و شنا کرد و شنا کرد تا بعضی از جواهرات را از قرآن و احادیث به دست آورد الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
وقتی که برای به جبهه های به حضرت آیت الله میرزا تهرانی رحمت الله علیه گفتند که : حال شما مساعد نیست و کهولت سن نمی‌دهد که در صف اسلام باشید در پاسخ فرمودند که : من خودم به این مسئله واقف هستم ولی می خواهم مثل آن پرستویی باشم که موقع پرتاب حضرت علیه السلام به طرف آتش یک قطره به منقار خود گرفته بود تا را خاموش کند به پرستو گفتند که : کجا می‌روی ؟ گفت : می‌روم تا این قطره آب را روی آتش بریزم تا ابراهیم علیه السلام را نجات بد هم گفتند : این قطره آب که در روی این همه انبوه آتش اثری ندارد گفت : من خودم می‌دانم ولی می‌خواهم که ابراهیمی باشم سپس آیت الله میرزا جواد اضافه کردند و گفتند که : من هم می دانم که در جبهه تاثیر چندانی ندارم ولی من هم می‌خواهم که در صف ابراهیمیان این زمان باشم نقل از صالحین شیعه https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیهما السلام بريز روان ، ولى آهسته آهسته به جسم اطهر ، ولى آهسته ببين بشكسته پهلويش ، سيه گرديده بازويش بريز آب روان رويش ، ولى آهسته آهسته بُوَد خون جارى اى اسماء هنوز از سينه زهراء بنالم زين ها، ولى آهسته آهسته اى نور چشمانم ، اى راحت جانم بيائيد اى عزيزانم ،ولى آهسته آهسته همه خواب و بيدار، سرش بنهاده برديوار بگريد با دل خونبار، ولى آهسته آهسته روم شب ها سراغ او، به بى چراغ او بگريم از فراق او، ولى آهسته آهسته الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام رهبران دو قسمتند: ۱ - رهبران و ۲ -رهبران و و یکی از ائمه معصومین مثل امیرالمومنین و علیهما السلام مخالفت کردن با رهبران جعلی است گاهی در اختیار کشاورز است و ساعت استفاده کشاورز از آب معلوم است که آب را چگونه به سوی محصول خودش کند اگر آب مسیرش تغییر کند و از مسیر خارج شود بلا فاصله کشاورز جلو آب را می گیرد در هم اگر انحرافی باشد باید جلوی انحراف جامعه را گرفت و الا سرمایه‌های قیمتی و پر ارزشی را از خواهیم داد مثل آب که اگر منحرف شد و ما جلوی انحراف آب را نگرفتیم این سرمایه پر ارزش از دست می‌رود این در صورتی بود که آب از مسیر خارج شود صورت بعدی این است که اگر خود کشاورز با دست خودش آب را از مسیر خارج کند و عامل انحراف آب باشدکه این خیلی است و را خیلی مشکلترمی‌کند آب مایه بشری است اگر کسی نامشروع مثل یا یا دهد است با خارج کردن آب از مسیر واقعی آن که اگر جلوی آن گرفته نشود ‌هایی مثل و امثال آن در جامعه زیاد خواهند‌شد و جامعه خواهند بود الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام فاطمه عليها السلام به هنگام تولد زهرا عليها السلام در آخرين ساعات روز جمعه ، بيستم الثانى ، سال پنجم بعثت به دنيا آمد. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: هنگامى كه وجود مبارك فاطمه عليها السلام به زمين رسيد نورى از آن وجود نازنين ساطع گرديد كه پرتو آن به تمام خانه هاى مكه داخل شد، به حدى كه همه مكه را روشن كرد. همزمان با آن در آسمان نيز روشنى پديدار گشت كه و فرشتگان آسمان پيش از آن نورى به اين زيبايى نديده بودند. به مباركى تولد فاطمه عليها السلام ده فرشته از فرشتگان زيبا روى پروردگار - در حالى كه درست هر كدام تشطى از ظروف بهشتى كه پر بودند از آب قرار داشت - به حضور فاطمه عليها السلام شرفياب شدند واز آن به ايشان نوشانده و غسلش دادند. سپس دو جامه زيبايى سفيد، از شير سفيدتر و از مشك و عنبر خوش ‍ بوتر، يكى را به بدن نازنين فاطمه عليها السلام پيچيدند و جامه ديگر را مقنعه او قرار دادند. آنگاه فاطمه عليها السلام را دعوت به سخن گفتن كردند. فاطمه شروع به سخن گفتن كرد و گفت : شهادت مى دهم كه پرودگار و آفريننده من ، كسى نيست مگر خداى بزرگ و بى همتا، گواهى مى دهم با اينكه پدرم سيد و سرور برگزيدگان خدا و رسول خداست و اقرار مى كنم به اينكه همسرم و جانشين رسول خداست و فرزندانم (حسن و حسين عليه السلام ) دو سبط رسول خدايند. پس از آن فاطمه عليها السلام بر هر يك از آن چهار زنانى كه را در امر زايمان مساعدت كرده بودند با بردن نام ايشان سلام داد و آنها نيز با شادمانى پاسخ دادند. (۱) ۱- بحارالانوار، ج 16، ص 80 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بریز روان ، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر ، ولی آهسته آهسته همه خواب و بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته حسن ای نور چشمانم! حسین ای راحت جانم! بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم ، به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته روم شب‌ها سراغ او، به قبر بی‌چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته استاد غلامرضا حضرت علیهاالسلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا و یا الزمان علیهما السلام بحث از مایه و است هم اگر بخواهد خوب بپزد و نان خوب تحویل مردم بدهد نیاز به این دو چیز دارد ۱- ۲- سرمایه در نانوائی : وجود آب مایه را دارد آرد حکم سرمایه را دارد باید بین مقدار آب و آرد را مراعات و بر قرار کند و هر کدام به اندازه کافی باشد والا اگر : و آرد ، هیچکدام را نداشته باشد یا آب زیادتر و بیشتر از آرد باشد یا زیادتر از آب باشد یا آرد باشد ولی آب نباشد یا آب باشد ولی آرد نباشد در این پنج صورت : یا از نان خبری نیست وما هیچ وقت نان نخواهیم داشت یا نان می شود و قابل استفاده نیست الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا و یا الزمان علیهما السلام :اخلاص : عمل صالح در نانوایی اگر کم و زیاد باشد خمیر خراب می شود در صالح مثل اگر نیت نباشد و یا نیت باشد ولی نباشد مثلا باشد اینجا فقط وقت تلف کردن است الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام حضرت کبری ع بود گاهی شجاعت به گرفتن است. گاهی شجاعت این است که جایی که همه می گویند : نه جرأت کند و بگوید : آری رسول خدا ص وقتی به مدینه کردند، همسرانی در آنجا داشتند؛ ولی آنها زمانی با پیامبر ص بودند که دوره خوشی حضرت بود . پیامبر وقتی که در مدینه می گیرد، وضویش را به عنوان از هم می ربودند. پیامبر وقتی که در مدینه برمی داشت، جای قدمش را می بوسیدند. پیامبر ص در مدینه رئیس بود. وقتی می کرد، مردم به پایش می دادند . زنی سه روی گذاشته بود و می آورد. گفتند: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: این شوهر من است، آن یکی برادر من است و این هم پسر من است ؛ ولی الحمدلله که پیغمبر ص سالم است . مدینه جایی است که دور پیامبر ص حلقه وار می چرخند. اگر پیامبر ص در مدینه با حضرت هستند، دوره خوشی ایشان بوده است؛ اما ده سالی که حضرت خدیجه ع با پیامبر ص در بودند، دوره سختی، گرسنگی، محاصره در ابی طالب و انواع و آزارها بود. دوره ای بود که : پیامبر ص و یارانش از سنگ به شکم می بستند و گاه سه نفر با یک خرما خود را سیر می کردند . دورانی که رسول خدا ص در بود، دوران چوب و سنگ و ناسزا و و و بودن به حضرت بود . در همین دوران حضرت خدیجه ص با شجاعت در کنار همسرش ایستاد . گاهی حضرت خدیجه ع در کوچه های مکه به دنبال پیامبر ص می گشت و می گفت : مَنْ اَحَسَّ لِیَ النَّبِی الْمُصْطَفَی؟ مَنْ اَحَسَّ لِیَ الرَّبیعَ المُرتَّضی؟ کیست که جای پیامبر خاتم ص را به من نشان دهد؟ کیست که بهار من پیامبر ص را پیدا کند بحار الانوار، ج 18 ، ص 242 گاهی می دید پیامبر ص پشت سنگی نشسته و از پای مبارکش جاری است با سنگ و چوب می زدند؛ اما حضرت خدیجه ص این زخمها را می بست و مرهم می گذاشت . وقتی پیامبر ص به می رفت، حضرت خدیجه ص این فداکار، آن راه طولانی را هر روز طی می کرد و برای حضرت غذا می آورد. یکی از حضرت خدیجه کبری ع شجاعت حضرت خدیجه کبری ع است که در جایی که همه می گفتند : نه حضرت خدیجه کبری ع گفت : و پای این آری گفتن ایستاد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
گُزیده‌ای از ‌های امام (ع) به نقل از مقدّمهٔ شرح البلاغهٔ ابن ابی (۵۸۶-۶۵۶) چه بگویم از مردی که : دشمنانش به او می‌کنند و از انکار و کتمان مناقبش عاجزند. به‌راستی می‌دانی که : حاکمیت اسلامی را در باختر و خاور در دست داشتند و تمام کوشش خود را در خاموش کردن او و برانگیختن مردم علیه وی و نسبت دادن انواع و نقص به شخصیتش به کار بستند و او را بر سر تمام منابر کردند، و ثناگویانش را نه تنها کرده، بلکه حبس و نابود کردند و از و حدیثی که متضمن برای او بود یا یاد او را بلندمرتبه می‌ساخت، کردند، تا آن‌جاکه نامگذاری به او را ممنوع ساختند، ولی این همه جز بر عظمت او نیفزود. چونان بود که : چون پوشانده شود و پنهان گردد، بوی دلاویزش بیشتر منتشر می‌شود، یا به سان ، که نورش با کف دست در پرده نمی‌شود... . چه گویم دربارهٔ مردی که : هر فضيلتی به او است و هر گروهی به او منتهی، و هر طائفه‌ای به سوی او می‌شود؛ پس او : رئيس و سرچشمهٔ آن است و قهرمان و پیشتاز عرصهٔ آن و بعد از او هرکسی که در فضایل اخلاقی درخششی داشت، وام‌دار، دنباله‌رو و پیرو اوست. همان طور که می‌دانی : دانش‌ها، و دانش الهی است...؛ : برگرفته از سخنان او و منقول از جانب اوست، و به او پایان می‌یابد و از او سرچشمه می‌گیرد... . از دیگر علوم، است، که آن حضرت استوانه و اساس آن است، و هر مسلمانی بر خوان او نشسته است و از فقه او مستفید می‌گردد... . هرکسی می‌داند که : در بسیاری از مسائل که بر او دشوار می‌نمود به و دیگر صحابه مراجعه می‌کرد و مکرراً گفته است: «اگر علی نبود عمر شده بود.» و این سخن او: «خدا نکند برایم روی دهد و علی در آنجا نباشد»، و سخنش: «در هیچ کس فتوا دادن در حضور علی را ندارد.» چون از ،‌ِعباس پرسیدند که : علم تو با پسرعمویت چگونه است؟ گفت: «مانند قطره‌ای در برابر !» از جملهٔ دیگر علوم، علم و و است. صاحبان این در تمامی سرزمین‌های اسلامی به او ختم می‌گردند و سلسلهٔ خود را به او پایان می‌بخشند. از دیگر علوم، علم و عرب است. همگی مردم می‌دانند که : او علم نحو را و کرد و کلّیات و آن را بر املا کرد. اگر به اخلاقی و فضایل نفسانی و رجوع کنی، او را پیشاپیش همه و فاتح قلهٔ فضایل خواهی یافت. اما ؛ : همانا علی شجاعان پیش از خود را از مردم فراموشاند. او هیچ‌گاه نکرد و از هیچ لشکری نهراسید. اما جسمانی و نیروی بدنی او : است. او با کسی نجنگید مگر او را درهم کوبید. اما و او : آشکار است. پیوسته می‌گرفت و خود را به دیگران می‌بخشید. گفته است که : علی مردم بود. هرگز به سائلی نه نگفت. با آن‌که تمام جز بخشی از شام در دستش بود، هیچ میراثی از خود به جا ننهاد‌. اما شکیبایی و او؛ : در مقابل صبورترین بود و در برابر دیگران باگذشت‌ترین. در هشدار می‌داد که : آن‌کس که فرار کرد نباید شود و مجروح و نباید کشته شود و هرکس سلاح بر گذارد در است. همچنین اموالشان را نگرفت و و فرزندانشان را اسیر نکرد و چیزی از اموالشان را به نبرد. در جنگ سپاه آب را به روی لشکریان علی بستند اما هنگامی که سپاه علی بر مسلط شد، به او گفتند که : آب را از آنان بازگیر تا هلاک شوند اما او نپذیرفت. در ، نزد و دشمن معلوم است که او مجاهدین است. اما در ، : او امام فصیحان و بلیغان است و در سخنش گفته‌اند: «فروتر از خالق و برتر از مخلوق.» خو ونرم‌خویی و خوش ‌ او مثل است. الحمدلله‌ @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
... یک تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر تلف‌کرده تأسف می‌خوردم و سَراچهٔ به الماسِ دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب خود می‌گفتم: هر دم از می رود نفَسی چون نگه می‌کنم نمانده بسی ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج دریابی خَجِل آن کس که رفت و نساخت کوسِ زدند و نساخت نوشین بامداد رَحیل باز دارد را ز هر که آمد عمارتی ساخت رفت و به دیگری پرداخت وآن دگر پخت همچنین هوسی وین به نبرد کسی یار ناپایدار مدار دوستی را نشاید این غَدّار و بد چون همی بباید آن کس که نیکی برد عیشی به خویش فرست کس نیارد ز پس ز پیش عمر است و تَموز اندکی ماند و غِرّه ای تهی‌ ، رفته در ترسمت پُر نیاوری دستار هر که مزروع خود بخورد به خِوید وقت خرمنْش باید چید الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
اعتصامی دراین باره بسیار فصیح و متین گفته : موسی، چو را به نیل در فکند، از گفتهٔ رب خود ز ساحل کرد با حسرت گفت کای فرزند خرد بی‌ گر فراموشت کند خدای چون رهی زین بی ناخدای گر نیارد پاکت بیاد خاکت را دهد ناگه بباد *** آمد کاین چه باطل است رهرو ما اینک اندر است پردهٔ را برانداز از میان تا ببینی کردی یا ما گرفتیم آنچه را انداختی دست را دیدی و نشناختی در تو، تنها و مادری است شیوهٔ ما، و بنده پروری است نیست بازی حق، خود را مباز آنچه بردیم از تو، آریم باز سطح آب از گاهوارش خوشتر است دایه‌اش سیلاب و موجش است رودها از نه میکنند آنچه میگوئیم ما، آن میکنند ما، بدریا طوفان میدهیم ما بسیل و موج می‌دهیم نسبت بذات حق مده بار است این بدوش خود منه به که برگردی بما بسپاریش کی تو از ما میداریش نقش نقشی از ایوان ماست و و آب سرگردان ماست ای کز جویباری میرود از پی انجام میرود ما بسی گم گشته باز آورده‌ایم ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم ماست هر کس بینواست با ماست چون بی آشناست ما بخوانیم ار چه ما را رد کنند پوشیها کنیم ار بد کنند ما دوخت، هر جا هر چه دوخت زاتش ما سوخت هر که سوخت الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
در ! می‌شناسم که در معرکه شاهد هجده نفر از بستگان درجه یک بود و گفت: «جز زیبایی ندیدم» و که گفت: «مرگ برایم از شیرین‌تر است!». می‌شناسم که : نه با مُلک ری فریفته شد و نه از غلاف هراسناک، پس بدانید که مبنای آدمی فقط و نیست! در « » ۷۲ نفری را می شناسم که : از درایت خویش بهترین «انتخاب» عالم را به نام خویش ثبت کردند. می‌شناسم که : پا بر « » گذاشت و جرعه‌ای ننوشید و « » خویش را نادیده گرفت و را پس زد تا شود برای «افراد خودشکوفا»! در «نه گفتن» آقایی می شناسم که : زیر سُم اسبان رفت اما بر ،گفت : «نه» . در« » « » یک ابرمردی را می شناسم که : ‌اش : از مدینه تا از شیرخواره تا بزرگسال از و تا پیرمرد و پیرزن پا به پا تا جولانگاه پیش آمدند.
روزی ﻣﺮﺩی، مشغول ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ   ﺑﻮد، که ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ از ضعیفش ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ❗️ به شدت ﺷﺪ. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ از ﺑﯿﺮﻭﻥ آﻣﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ اینقدر ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ یک ﺗﺒﺮ آﻭﺭﺩ و ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﺍﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ!! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ همان ﺗﺒﺮ ﻣﺮﺩ را آﻭﺭﺩ، ﻣﺮﺩ ﺷﺪ و گفت :همینه ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ آﻣﺪ، ﻭ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺒﺮ را همراه تبر اصلی به او ﺩﺍﺩ! ﭼﻨﺪﯼ از این واقعه گذشت، اینبار مرد ﺑﺎ ﺯﻧﺶ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ رفتند❗️ مرد مشغول هیزم شکنی بود ، که، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ پای لغزید و ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻣﺮﺩ بسیار ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ. همان ﻓﺮﺷﺘﻪ آﻣﺪ ﻭ ﻋﻠﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﺮﺩ ﺭا ﭘﺮﺳﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﺟﺮﯾﺎﻥ را ﺑﺮﺍیش ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ملکه زیبایی 2024 ﺑﺮﮔﺸﺖ❗️ و می‌خواﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ هم ﻣﺮﺩ رو کنه و ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺴﺮته؟ مرد ﮔﻔﺖ: آﺭﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ و ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﮕﯽ؟ مرد ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ تو ﺑﻮﺩﻡ، ﻫﺮﺳﻪ ﺯﻥ رو ﺑﻪ ﻣﻦ می‌دادی❗️ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺨﺎﺭجشون ﺑﺮ ﻧﻤﯽ‌آﻣﺪﻡ‼️ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ صداقت و ﻓﮑﺮ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪ . پس ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ! تو کی هستی که اینقدر صادق و راستگویی؟؟؟ ﻣﺮﺩ گفت: یک
مقبل کاشانی و مرثیه‌خوانی مقبل و محتشم می گوید : «یک سال زیادی، از برای زیارت عازم شدند. من از لحاظ مالی فقیر بودم. به یکی از دوستانم گفتم : می‌ترسم بمیرم و آرزوی در دلم بماند. دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد. نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند. برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم. نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه شد. حسینیه‌ای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری می‌کردند. من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه می‌کردم. تا اینکه شب عاشورا شد، را که سروده بودم خواندم. مردم به شدت می‌کردند و حسابی غوغا شد. همان شب خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم. اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت کردن تو نیست. گفتم بنا نبود حرم جناب الحسین (ع) مانعی داشته باشد. گفت: ای در این لحظه، حضرت (س) و مادرش کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن، گفتم تو کیستی؟ گفت :من از حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن می‌گرداند. جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها رامی‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمده‌اند. آنکه در صدر مجلس نشسته، حضرت ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت است. در طرف چپش حضرت و آن یکی است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و و اسحاق و داود و و کلیم الله و روح الله هستند. در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم است. لحظاتی نگذشت که را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت. وارد که شد، تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب است، پیامبران برای زیارت فرزندم (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای و از دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم. به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. حواسم را جمع کردم ببینم محتشم کدام بند را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند: شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون فتاده به میدان گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست می‌گذشت از سر ایوان کربلا از هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت کربلا محتشم عرض کرد: یا رسول الله بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید ز قحط آب، کربلا صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند.آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کفٌار کرده، امت من، بر اولاد من کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زارزار چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه بر سر می‌زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: جمعی که پاس محملشان بود گشتند بی‌عماری و محمل شترسوار پیامبر (ص) فرمود: بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان. محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید. را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره کرد به طرف قبر سیدالشهداء (ع) و عرض کرد: یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن ...
این فتاده به هامون توست وین صید و پا زده در خون حسین توست خاموش که دل سنگ شد مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد فرشته‌ای صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، در این هنگام محتشم از منبر پایین آمد. وقتی رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان به او عطاء فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم: خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه و مرثیه گفته‌ای، حالا معلوم شد که پسند نشده. تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو. محتشم را احضار فرمود و اشعارش را خواند و پیامبران گریه کردند و خلعت هدیه گرفت. خودم را خیلی سرزنش کردم. راضی بودم که دهان باز کند و من در زمین فرو بروم. خواستم زودتر از صحن بیرون بروم که مبادا آشنایی مرا ببیند و بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم سیاه پوش، از حرم بیرون آمد و دوان دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول الله (ص) دخترت (س) می‌گوید: چرا را شکستی، او هم برای فرزندم مرثیه گفته است. شعری که حضرت (س) از شنیدنش غش کرد در این هنگام فرمود بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم خود را بخوانی. مقبل می‌گوید از خوشحالی چیزی نمانده بود که جانم از بدنم برود. آمدم کردم و رفتم بالای . در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. فهمیدم میان من و محتشم، چقدر فرق است. با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم. یادم آمد که واقعه را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه خواندم و عرض کردم یا رسول الله: روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از از جولان نه ذوالجناح دگر تاب داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر افتاد اگر غلط نکنم عرش بر افتاد وقتی این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت وا ولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. (س) روی (ع) غش کرد. مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که پیش آشنایان، و پیش محتشم سرافراز می‌شدم. ناگهان دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)
«من غریبم» ع در مدینه از مسیری عبور می‌کردند که مردی را دیدند که صدا میزند: ▪️ ایّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی ▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید! امام سجاد ع او را صدا زد و فرمود: تو ؟ گفت: بله. حضرت فرمود: ▪️ اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟ ▪️اگر شوی به تو می دهند؟ گفت: بله. ▫️حضرت فرمود: ▪️ اذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟ ▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را می‌کنند؟ گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. ▫️ گریه راه گلوی امام سجاد ع را بست و فرمود: ▪️ اذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هُوَ الحَسین علیه‌السلام ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال: ▪️پس تو نیستی؛ همانا غریب، «ع» است، 🔹پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمود: یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء ▪️هزار افسوس بر تو باید خورد ▫️ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان افتادی بودی. 🔹سيرة الأئمة الاثني عشر (ع) ج2، ص۱۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام : ۱- : هدایتی که در گیاهان است یک دانه تا رسیدن به مرحله درخت و درخت شدن ۴ دارد : ۱- ۲- ۳- ۴- ۲ : هدایتی که در حیوانات است ۳- : هدایتی که در هاست یعنی و بدها ۴- : هدایتی که در انسان‌هاست یعنی و نبایدها ۵- در علیهم السلام الحمدلله رب العالمین @nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خدمتگزارى ها از امامان (ع ) مى گويد: (ع ) مرا براى انجام امورى ، ماءمور كرد، من سوار بر شتر، حركت كردم و هنگامى كه به (دره و روحاء) رسيدم ، شخصى را به صورت انسانى ديدم كه خود را به پارچه اى پيچيده بود، گمان كردم تشنه است ، به سويش رفتم و ظرف آب به او دادم . گفت : نيازى به ندارم ، نامه اى به من داد كه مهرش هنوزتر بود، نگاه كردم ديدم مهر امام باقر(ع ) است ، به او گفتم : (كى در نزد صاحب اين نامه بودى ؟) گفت : همين لحظه . در نامه مطالبى بود كه امام باقر(ع ) به من دستور آن را داده بود، در همان لحظه ، تا نگاه به نامه رسان كردم ، كسى را نديدم وقتى كه امام باقر(ع ) به مدينه آمد به محضرش رفتم ، و عرض كردم : مردى در فلان محل نامه شما را به من رسانيد كه هنوز مهرش تر بود (او چه كسى بود؟). امام باقر علیه السلام فرمود : يا سدير ان لنا خدما من الجن فاذا اردنا السرعة بعثناهم (اى سدير! ما خدمتگزارانى از طايفه داريم ، هر گاه كارى را خواستيم تا با سرعت انجام شود، آنها را براى انجام آن مى فرستيم ). کافی باب ان الجن ياءتيهم ... حديث 4، ص 395-ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b