بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
یا امیر المومنین علیه السلام
سيد #بحر_العلوم ۱
متوفاى 1212 ق .
جلوه نور
محمد مهدى ، فرزند سيد مرتضى طباطبايى بروجردى ، از نوادگام امام #حسن مجتبى عليه السلام در يك خانواده روحانى و پرهيزكار ، در شب جمعه از ماه شوال 1155 ق . / 1113 ش . در شهر كربلاى معلى پا به عرصه هستى نهاد.(1)
شبى كه سید به دنيا آمد پدر وى در عالم #خواب ديد كه :
امام #رضا عليه السلام دستور دادند : (( محمد بن اسماعيل بن بزيع )) ( از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد عليهم السلام ) شمعى را روشن كرد نورى از آن #شمع به آسمان بالا رفت كه نهايت نداشت .(2)
پدر از آن روياى راستين بيدار مى شود و همزمان خبر مولود تازه رسيده را به او مى دهند .
در محضر اساتيد
او از دوران كودكى در دامن پر مهر و محبت مادر پاكدامنش و در پرتو توجهات پدر بزرگوارش سيد #مرتضى ( متوفاى 1204 ق . ) به آداب و اخلاق اسلامى خو گرفت و رفته رفته رشد يافت .
پس از گذراندن دوره هاى علوم مقدماتى و سطح ( فقه و اصول ) ، در آغاز بلوغ به درس خارج كه از سوى پدرش تدريس مى شد راه يافت
و پس از پنج سال درس و بحث فشرده به مقام بلند اجتهاد نايل آمد(3) .
1- فوائد الرضويه ص 676
2- فوائد الرجاليه ، ص 33
3- فقهاى نامدار شيعه ، ص 291 .
الحمدلله رب العالمین
#سخنرانی
#نشر_خوبی_ها
#خسروانی
#طلاب
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام علیکم
السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام
سوره مبارکه #حشر ۱
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّماوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿1﴾
سوره مبارکه «حشر» دوّمین سوره از #مسبّحات ششگانه، است.
سوره «حشر» از مسبّحات ششگانه است;
شش سوره در #قرآن کریم است که به نام مسبّحات معروف است؛ یعنی آغاز این سُوَر #تسبیح حق شروع میشود;
یکی سوره «حدید» است،
دوّمی سوره «حشر» است،
سوّمی سوره «صف»،
چهارمی «جمعه»
پنجمی سوره سوره «تغابن»،
ششمی سوره «اعلیٰ» که ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی﴾.
این مسبّحات ششگانه خاصیتی که دارد آن است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هر شب این شش سوره را قبل از #استراحت میخواندند[1]
[1]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص290.
و شما آقایان هم ـ انشاءالله ـ عادت کنید که هر شب قبل از #خواب این شش سوره را بخوانید!
#فضیلتی که برای این سوره یاد شده فراوان است;
یکی آن است که :
هر کس این شش سوره را در زمان #غیبت, عادت او این باشد که قبل از خواب بخواند، نمیمیرد مگر اینکه وجود مبارک حضرت حجّت(سلام الله علیه) را زیارت کند. [2]
[2]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص620.
اگر کسی عادت او این باشد که این شش سوره را قبل از خواب بخواند, در جوار رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار میگیرد;
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
#حقوق
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام علیکم
السلام علیک یا #امیرالمومنین و یا #صاحب الزمان علیهما السلام
#انسان یا خواب است ویا بیدار
انسان #خواب :
یا در خواب حرف نمی زند
یا اگر هم #حرف بزند خودش نمی فهمد که چه گفته است
اگر کسی هم #بیدار باشد و حرف های او را بشنود به این نوع حرف زدن ها ترتیب #اثر نمی دهد و هیچ #حکم و قضاوتی هم نمی کند
اگر هم #قضاوت کند یا #عاقل نیست یا خواب است
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
- 2 دعای #حج
یکی دیگر از دعاهای ماه مبارک #رمضان دعایی است که در مفاتیح از آن به عنوان » دعای حج یاد کرده است. که در آن دو مضمون موج می زند :
1- مضمون #انتظار
2- مضمون آمادگی برای #ظهور
مرحوم #کلینی، قدس سره،به دو نکته اشاره کرده :
1- نقل کردن این دعا از امام جعفر #صادق، علیه السلام،
2- #توصیه کردن به خواندن آن در همه ایام مبارک رمضان
در بخشی از این دعا می خوانیم:
و اسئلک ان تجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک تحت رایة نبیک مع اولیائک و اسئلک ان تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک ...
بعضی از مفسران #کتاب» الکافی« گفته اند :
در این دعامراد از #پرچم پیامبر، صلی الله علیه واله، همان پرچمی است که در حال حاضر در #اختیار حضرت #قائم، علیه السلام، است .
این احتمال هم هست که چون پرچم #پیامبر وپرچم قائم هر دو در #حق بودن مشترکند از پرچم قائم به عنوان پرچم پیامبر یاد شده است.
#دولت کریمه اهل بیت، علیهم السلام یعنی دولتی که در پناه آن :
همه #فقرا بی نیاز می گردند،
همه گرسنگان #سیر می شوند
همه #برهنگان پوشیده می شوند
همه بدهکاریها #ادا می گردد
از همه گرفتاران رفع #گرفتاری می شود
وبالاخره همه امور مسلمانان #اصلاح می گردد.
این دعاها به بررسی و تفصیل بیشتری نیاز دارد
یادآوری این نکته هم ضروری و لازم است که :
یکی از نشانه های اصلی ظهور ندای #آسمانی است که این نشانه هم در ماه رمضان رخ خواهد داد در روایتی از امام #باقر، علیه السلام آمده است که :
آن ندای آسمانی برنخواهد خاست مگر در ماه رمضان که ماه خداست.
آن ندا از #جبرییل است که خطاب به مردم سرداده می شود
و نام قائم را در همه جا طنین انداز می سازد
تا آنجا که همه ساکنان زمین از شرق تا به غرب، آن ندا را خواهند شنید.
از وحشت شنیدن آن ندا هرکس که در #خواب فرورفته بیدار می شود
و هر کس برپا ایستاده ناچار به نشستن می شود
و هرکس برزمین نشسته، بناگاه از جای برمی خیزد.
پس #رحمت الهی برکسی باد که این ندا را بشنود و به آن پاسخ گوید.
الغیبة النعمانی، ، ص 245
امید واریم که الله تعالی به همه ما توفیق دهد که
اولا آن ندای آسمانی را #درک کنیم
ثانیا چنانکه شایسته است آن را پاسخ گوییم
ثالثا در خیل یاران حضرت #مهدی، علیه السلام، درآییم.
ان شاءالله تعالی.
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
🛑 فضیلت های #صلوات :
🌹🌹
صلوات: تنها دعايی كه حتما #مستجاب می شود
صلوات : #بهترين #هديه از طرف خداوند برای انسان
صلوات : تحفه ای از #بهشت
صلوات : #روح را جلا می دهد
صلوات : عطری كه #دهان انسان را خوشبو می كند
صلوات : نوری در بهشت
صلوات : #نور پل #صراط
صلوات : #شفيع انسان
صلوات : #ذكر الهی
صلوات : موجب كمال #نماز
صلوات : موجب كمال #دعا و استجابت آن
صلوات : موجب #تقرب انسان
صلوات : رمز ديدن پيامبر در #خواب
صلوات : سپری در مقابل #آتش جهنم
صلوات : انيس انسان در عالم #برزخ و قيامت
صلوات : #جواز عبور انسان به بهشت
صلوات : انسان را در سه #عالم بيمه می كند
صلوات : برترين #عمل در روز قيامت
صلوات : محبوبترين عمل
صلوات : آتش جهنم را خاموش می كند
صلوات : #فقر و نفاق را از بين می برد
صلوات : زينت نماز
صلوات : بهترين داروی معنوی
صلوات : از بین برنده گناهان
صلوات : سنگينترين چيزی كه در قيامت
بر ميزان عرضه مىشود
صلوات : از جانب خداوند #رحمت است
و از سوی فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا.
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
... یک #شب تأمل ایام گذشته میکردم و بر #عمرِ تلفکرده تأسف میخوردم و #سنگ سَراچهٔ #دل به الماسِ #آبِ دیده میسفتم و این بیتها مناسب #حال خود میگفتم:
هر دم از #عمر می رود نفَسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج #روز دریابی
خَجِل آن کس که رفت و #کار نساخت
کوسِ #رحلت زدند و #بار نساخت
#خواب نوشین بامداد رَحیل
باز دارد #پیاده را ز #سبیل
هر که آمد عمارتی #نو ساخت
رفت و #منزل به دیگری پرداخت
وآن دگر پخت همچنین هوسی
وین #عمارت به #سر نبرد کسی
یار ناپایدار #دوست مدار
دوستی را نشاید این غَدّار
#نیک و بد چون همی بباید #مُرد
#خنک آن کس که #گوی نیکی برد
#برگ عیشی به #گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش #فرست
عمر #برف است و #آفتابِ تَموز
اندکی ماند و #خواجه غِرّه #هنوز
ای تهی #دست، رفته در #بازار
ترسمت پُر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد به خِوید
وقت خرمنْش #خوشه باید چید
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
@nashrekhobyhakashan
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
هدایت شده از علی خسروانی
از #ابن_عباس است كه :
وعده خداوند به #ابراهيم خليل(عليهالسلام) كه ذريّه #عادل او را به #امامت مي رساند به آل فرعون گزارش شد و آنان به ذبح نوزاد پسر مبادرت كردند.
هنگامي كه ديدند سالمندان #بني_اسرائيل به تدريج مي ميرند و كودكان آنها #ذبح مي شوند و با #انقراض نسل بني اسرائيل #كار_هاي سخت كشور بدون كارگر مي ماند، بناگذاشتند قتل نوزادان #پسر را يك سال در بين قرار دهند و سالي كه بنابر كشتن نبود، #هارون(عليهالسلام) به دنيا آمد و سالي كه بنابر #قتل بود #موسي(عليهالسلام) به دنيا آمد ولی #موسی_کلیم ع نجات يافت.
#خوابی که #فرعون دیده بود این بود که :
در #خواب آتشي ديد كه از #بيت_المقدس سر برآورد و به #مصر رسيد و خانه هاي قبطيان را سوزاند و به بني اسرائيل آسيبي نرساند...
[نقل از تفسیر تسنيم ج4 ص348 با اندک تصرف]
ای #آفتاب آهسته تر بر#قتله_گاهش پابنه
ترسم صدای پای تو از #خواب بیدارش کند
پیراهنی از #برگ_گل من ساختم بهر تنش
ازبس لطیف است این #بدن ترسم که آزارش کند.
#خواب مقبل کاشانی و مرثیهخوانی مقبل و محتشم
#مقبل_کاشانی می گوید :
«یک سال #زوار زیادی، از #اصفهان برای زیارت #عاشورا عازم #کربلا شدند.
من از لحاظ مالی فقیر بودم.
به یکی از دوستانم گفتم :
میترسم بمیرم و آرزوی #زیارت_سیدالشهداء در دلم بماند.
دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد.
نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند.
برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم.
بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم.
نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه #ماه_محرم شد. حسینیهای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری میکردند.
من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه میکردم. تا اینکه شب عاشورا شد، #اشعاری را که سروده بودم خواندم.
مردم به شدت #گریه میکردند و حسابی غوغا شد.
همان شب خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم.
اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت #زیارت کردن تو نیست.
گفتم بنا نبود حرم جناب #اباعبدالله الحسین (ع) مانعی داشته باشد.
گفت: ای #مقبل در این لحظه، حضرت #زهرا (س) و مادرش #خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمدهاند.
کمی صبر کن،
گفتم تو کیستی؟
گفت :من از #فرشتههای حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار #استغفار میکنم.
پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن میگرداند. جمعی را در صحن مقدس میدیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند،
آن ملک پرسید: آیا اینها رامیشناسی؟
گفتم نه،
گفت اینها حضرات #انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمدهاند.
آنکه در صدر مجلس نشسته، حضرت #آدم ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت #نوح است. در طرف چپش حضرت #ابراهیم و آن یکی #شیث است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و #اسماعیل و اسحاق و داود و #سلیمان و کلیم الله و روح الله هستند.
در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظهای سر بلند کرد و فرمود: #محتشم را بیاورید.
پرسیدم این بزرگوار کیست؟
گفت خاتم الانبیاء #محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم است. لحظاتی نگذشت که #محتشم را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت. وارد که شد، تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب #شب_عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم #حسین (ع) آمدهاند و میخواهند عزاداری کنند، برو بالای #منبر و از #اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم.
به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان.
حواسم را جمع کردم ببینم محتشم کدام بند #مرثیه را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند:
#کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان #کربلا
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
#خون میگذشت از سر ایوان کربلا
از #آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت #مهمان کربلا
محتشم عرض کرد: یا رسول الله
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
#خاتم ز قحط آب، #سلیمان کربلا
صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند و فرمودند:
ببینید امت من با فرزند من چه کردهاند.آبی را که خدا بر سگها و گرگها و کفٌار #مباح کرده، امت من، بر اولاد من #حرام کردهاند.
پس محتشم شروع کرد به این مرثیه:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
#خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زارزار
چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه بر سر میزدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت:
جمعی که پاس محملشان بود #جبرئیل
گشتند بیعماری و محمل شترسوار
پیامبر (ص) فرمود: بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند.
محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان.
محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید.
#عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره کرد به طرف قبر سیدالشهداء (ع) و عرض کرد:
یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن ...
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
- درمان #بيمار، توسط حضرت رضا (ع )
عصر حضرت #رضا (ع ) بود،
يكى از شيعيان با كاروان خراسان به سوى كرمان مى رفت ،
در راه ، باندى از دزدهاى سر گردنه ، به #كاروان حمله كردند
و آن #شيعه را به احتمال يك نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛از او بگيرند،
او را در ميان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و #شكنجه كردند و او بر اثر آن شكنجه ها، از ناحيه دهان ، آسيب سخت ديد،
و زبان و لبهايش ، زخم و شكاف برداشت و با اين حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا كرد خوب نشد،
او شنيد كه حضرت رضا (ع ) در نيشابور است ،
در عالم #خواب ديد، شخصى به او گفت :
حضرت رضا (ع )به خراسان آمده ،
نزد او برو تا تو را در مورد درمان اين بيمارى ، راهنمائى كند،
در همان عالم خواب خود را به حضور امام رضا (ع ) رسانيد و ماجراى بيمارى خود را بيان كرد.
حضرت رضا (ع ) فرمود :
(مقدارى #زيره_كرمان را با #اويشان و #نمك مخلوط كن و بكوب ، و روى زخم دهان بگذار دو سه بار اين كار را تكرار كن كه خوب مى شوى ) .
او از خواب بيدار شد،
و به آنچه در خواب ديده بود، اهميت نداد و به نيشابور رفت تا به حضور حضرت رضا (ع ) برسد،
در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع ) اكنون در #كاروان_سراى (سعد) است او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت ، شرفياب شد و ماجراى زخم دهان خود را بازگو كرد و گفت :
(به قدرى دهانم آسيب ديده كه با زحمت و سختى حرف مى زنم ، داروئى را به من نشان بده ، تا با آن ، خود را درمان كنم ).
امام رضا (ع ) فرمود:
(مگر آن دوا را در #عالم_خواب به تو معرفى نكردم ،
برو به همان دستور #عمل كن !)
او عرض كرد:
(آن دستور را بار ديگر برايم بيان كن ).
حضرت رضا (ع ) فرمود:
(مقدارى زيره را با اويشان و نمك ، مخلوط كن و بكوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب مى شوى )
او رفت و همين دستور را انجام داد
و سلامتى خود را بازيافت .
كشف الغمه ج 3، ص 153، ص 154
عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 21
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
پراكنده شدن مردم و #امام_رضا(ع )
( #فضيل_بن_سهل ، معروف به (#ذو_الرياستين )
(صاحب دو رياست :
1 - نخست وزير #مامون
2 - رئيس ارتش ماءمون )
مجوسى بود و به دست #يحيى_برمكى مسلمان شد
و كم كم دست نشانده برمكيان در دستگاه خلافت #بنى_عباس گرديد،
و در عصر #خلافت ماءمون (هفتمين خليفه عباسى ) هم نخست وزير ماءمون گرديد و هم فرمانده كل قواى ارتش ماءمون شد.
هنگامى كه ماءمون ولايتعهدى را به امام رضا(ع ) سپرد، #فضيل بن سهل به مقام امام (ع ) حسادت مى ورزيد، و در فرصتهاى مختلف ، عداوت خود را به امام (ع ) آشكار مى كرد،
از جمله در جريان #نماز_عيد
همين شخص ، ماءمون را تحريك كرد كه پيام براى امام بفرستد تا نماز را نخواند و برگردد،
سر انجام به مكافات دسيسه هايش رسيد و در شعبان سال 203 در #حمام سرخس ، توسط ( #غالب ) دائى ماءمون كشته شد (۱)
اينك به داستان زير توجه كنيد:
#ياسر_خادم مى گويد:
هنگامى كه ماءمون از خراسان به قصد بغداد بيرون آمد، ( #فضيل ذوالرياستين ) (براى بدرقه ) بيرون آمد،
من نيز همراه حضرت #رضا(ع ) بيرون آمدم ،
در يكى از منزلگاهها، نامه اى از جانب ( #حسن_بن_سهل ) (برادر #فضل ) بدست فضل رسيد،
در آن نوشته بود:
(من از روى حساب نجوم دريافته ام كه تو در روز چهارشنبه فلان ماه ، حرارت آهن و آتش را مى چشى ،
از اين رو عقيده من اين است كه در همان روز، با ماءمون و حضرت رضا(ع ) به حمام برويد،
و تو #حجامت كنى و روى دستت خون بريز، تا نحوست آن (حرارت آهن ) از تو دور گردد).
#حسن بن سهل براى ماءمون نيز، در اين باره نامه نوشت ، و از او خواست كه از حضرت رضا(ع ) تقاضا كند تا باهم به حمام بروند.
ماءمون به حضور حضرت رضا(ع ) نامه نوشت كه فردا به حمام برويم ،
امام رضا(ع ) جواب داد:
(من فردا حمام نمى روم و عقيده ندارم كه تو و فضل نيز به حمام برويد).
ماءمون بار ديگر نامه نوشت و از امام رضا(ع ) در خواست كرد كه فردا به حمام برويم .
امام رضا(ع ) در پاسخ نوشت :
من حمام نمى روم زيرا شب گذشته رسول خدا(ص ) را در #خواب ديدم به من فرمود:
(فردا حمام نرو).
از اين رو به عقيده من تو و فضل نيز فردا به حمام نرويد.
ماءمون براى حضرت نوشت كه راست مى گوئى
و پيامبر(ص ) نيز راست فرمود،
من نيز فردا به حمام نمى روم ،
فضل خودش بهتر مى داند.
#ياسر مى گويد:
وقتى كه شب شد،
امام هشتم (ع ) به ما فرمود:
(آنچه را كه از #حوادث تلخ امشب پديد مى آيد به خدا پناه مى برم ).
ما پيوسته اين سخن را مى گفتيم ، وقتى كه حضرت رضا(ع ) نماز صبح را (در اول وقت ) خواند، به من فرمود:
(برو پشت بام ببين آيا صدائى مى شنوى )
ياسر مى گويد:
به پشت بام رفتم ،
فريادى شنيدم
و كم كم صداى شيون بلند شد،
پائين آمدم
و ديدم ماءمون از آن درى كه از خانه اش به خانه امام رضا(ع ) باز مى شود، به حضور امام رضا(ع ) آمد و به امام گفت :
(خدا به تو در مورد #مرگ فضل ، اجر دهد،
او سخن شما را نپذيرفت و به حمام رفت و بر سرش ريختند و او را كشتند، سه تن از مهاجمين دستگير شده اند كه يكى از آنها پسر خاله او ( #فضل بن #ذى_القلمين ) است .)
ياسر مى گويد:
سرداران و هواخواهان فضل در خانه ماءمون اجتماع كردند و مى گفتند:
ماءمون او را غافلگير كرده و كشته است ،
و ما بايد از او خوانخواهى كنيم ،
و آتش آورده بودند كه خانه او را بسوزانند.
ماءمون به حضرت رضا(ع ) عرض كرد:
(اى سرور من !
اگر صلاح مى دانيد برويد و مردم را پراكنده كنيد.)
ياسر مى گويد:
امام سوار شد و به من فرمود:
تو نيز سوار شو،
با هم از خانه بيرون ، آمديم ،
مردم فشار مى آوردند،
امام رضا(ع ) با دست اشاره كرد و فرمود:
(تفرقوا تفرقوا:
متفرق و پراكنده شويد).
اشاره امام آنچنان اثر كرد، كه مردم به گونه اى شتابان باز مى گشتند و پراكنده مى شدند كه روى هم مى افتادند،
آنحضرت به هر كس اشاره كرد، او با شتاب از آنجا رفت (۲)
-
۱ - بحار، ج 49، ص 139 -
صحيفه البحار، ج 2، ص 492 و 493.
۲ - کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع )،
حديث 8، ص 490 و 491 - ج 1
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#خواب_ديدن امام كاظم (ع )
#يزيد_بن_سليط، هنگامى كه از امام كاظم (ع ) در مورد جانشينش سؤ ال كرد، #امام_كاظم (ع ) فرمود:
رسول خدا(ص ) را در عالم #خواب ديدم ،
پيامبر(ص ) #امامت جانشين مرا به من معرفى كرد، و خود او و افراد هم عصرش را به من نشان داد...
من در عالم خواب ديدم كه در حضور #پيامبر(ص ) هستم ،
در نزد آن حضرت ، انگشتر، شمشير، عصا، كتاب و #عمامه وجود داشت ، عرض كردم :
(اى رسول خدا! اينها چيست ؟)
رسول خدا(ص ) فرمود:
(عمامه ، رمز #سلطنت خداوند است ،
شمشير رمز #عزت خداوند است ، #كتاب رمز نور الهى است ،
#عصا ،رمز نيروى خدا است ،
و #انگشتر، #رمز در برگيرنده همه اين امور است )
سپس به من فرمود:
امر امامت از تو بيرون رفته و به ديگرى رسيده است
(نزديك است اين كار تحقق يابد).
به رسول خدا(ص ) عرض كردم :
(اى رسول خدا! به من نشان بده كه او (جانشين من ) كيست ؟)
فرمود:
من هيچكدام از امامان را نديدم كه در مورد امامت ، اين گونه آشفته و بى تاب باشد،
اگر مقام امامت ، از روى #محبت و دوستى مى بود، برادرت #اسماعيل ، در نزد پدرت (امام صادق ) از تو محبوبتر بود، ولى شخص امام از طرف خداوند #تعيين مى گردد.
آنگاه امام كاظم (ع ) فرمود:
من همه فرزندانم را، چه آنها كه از دنيا رفته اند و چه آنها كه زنده اند به نظر آوردم ،
آنگاه #امير_المؤ منين على (ع ) به پسرم على (بن موسى الرضا) اشاره كرد و فرمود:
(هذا سيدهم
فهو منى و انا منه
و الله مع المحسنين
اين ، سرور آنها است ، او از من است و من از او هستم ، خداوند با نيكوكاران مى باشد).
#يزيد بن سليط مى گويد:
در اين هنگام امام كاظم (ع ) به من فرمود:
(اين مطلب در نزد تو مانند امامت ، محفوظ باشد،
آن را جز به آدم عاقل يا بنده خدائى كه او را راستگو تشخيص داده اى نگو، و اگر از تو گواهى خواست ، گواهى بده ، اين است سخن خدا، آنجا كه
(در آيه 59 نساء) مى فرمايد:
(ان الله يامركم ان تودوا الامانات الى اهلها:
خداوند به شما فرمان مى دهد كه #امانت ها را به صاحبانش بپردازيد).
و نيز خداوند به ما فرموده است :
(و من اظلم ممن كتم شهادة عنده من الله
كيست ستمگرتر از آنكه گواهى خدا را نزد خود مخفى كند). (بقره - 150)
آنگاه امام كاظم (ع ) افزود:
من (در عالم خواب ) به رسول خدا(ص ) عرض كردم (شما يكجا همه فرزندانم را ذكر كرديد،
بفرمائيد كداميك از آنها #امام است ؟).
فرمود:
آنكه با نور خدا ببيند،
و با #فهم خود بشنود،
و بر اساس #حكمت خود، سخن بگويد،
از اين رو، راه درست مى رود، و اشتباه نمى كند و در راه علم #حركت مى كند نه در راه جهل ،
سپس دست پسرم على (حضرت رضا عليه السلام ) را گرفت و فرمود:
(او، همين است ).
آنگاه به من فرمود:
چقدر اندك ، همراه او (حضرت رضا) هستى ،
وقتى كه از سفر (مكه ) بازگشتى ، كارهايت را سامان بده ، و آماده باش كه از فرزندانت جدا مى شوى و همسايه ديگران مى شوى ...
يزيدبن سليط مى گويد:
سپس امام كاظم (ع ) به من فرمود:
مرا امسال دستگير مى كنند،
و امر امامت پسرم على (ع ) است كه همنام دو على (از امامان ) است :
1 - على بن ابيطالب (ع )
2 - على بن الحسين (ع )،
خداوند به او فهم و خويشتن دارى و نصرت و دين و محنت على اول (ع )، و محنت و صبر در برابر ناگواريها و استقامت على دوم (ع ) را داده است ، و تا چهار سال بعد از مرگ #هارون ، در بيان حقايق آزاد نيست .
سپس به من فرمود:
(با او در همين جا ملاقات خواهى كرد، به او مژده بده كه خداوند پسرى امين ، مورد اعتماد و مبارك به تو خواهد داد، و او به تو خبر دهد كه تو بامن در همين جا ملاقات نموده اى ...)،
همانگونه كه امام كاظم (ع ) خبر داده بود، تحقق يافت .
کافی باب الاشارة و النص على ابى الحسن موسى (ع )،
قسمت آخر، حديث 14
(با تلخيص ) ص 315 - ج 1
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#رحمت اهل بيت (عليهم السلام)
#سليمان_اعمش گفته است :
من مقيم كوفه بودم .
همسايه اى داشتم كه با او رفت و آمد و نشست و برخاست مى كردم .
شب جمعه اى نزد او آمده ، گفتم :
در مورد زيارت حضرت #امام_حسين (عليه السلام) چه رأى و نظرى دارى ؟
گفت : #زيارت #بدعت و خلاف مقرارت شرع ، و هر بدعتى گمراهى است و هر آلوده به گمراهى و ضلالتى در آتش است ! !
سليمان مى گويد :
در حالى كه همه وجودم پر از خشم بود از نزد او برخاستم و پيش خود گفتم :
هنگام سحر نزد او مى روم و حقايقى از #فضايل و مناقب حضرت امام حسين (عليه السلام) را براى او مى گويم ،
اگر بر عناد و تعصب جاهلى اش اصرار و پافشارى ورزيد او را به #قتل مى رسانم .
چون وقت سحر شد به سوى او شتافته ، درِ خانه اش را كوبيدم و او را به نام صدا زدم كه ناگهان همسرش به من گفت :
او ابتداى شب به قصد زيارت حضرت حسين (عليه السلام) به سوى #كربلا رفت ،
من هم از پى او به زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) شتافتم .
هنگامى كه وارد حرم شدم همسايه خود را ديدم كه در حال سجده براى خدا ، مشغول مناجات و گريه و درخواست #توبه و آمرزش است .
پس از مدتى طولانى سر از سجده برداشت و مرا نزديك خود ديد ،
به او گفتم :
تو ديشب مى گفتى زيارت حضرت حسين (عليه السلام) #بدعت است و هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است ولى امروز به حرم #حسين آمدى ، او را زيارت مى كنى ؟
گفت : سليمان !
سرزنشم مكن !
من كسى بودم كه براى #اهل_بيت (عليهم السلام)قائل به پيشوايى و #امامت و #ولايت نبودم تا ديشبم فرا رسيد كه #خواب ديدم كه :
مرا در حيرت و بهت فرو برد و دچار ترس و وحشت نمود .
به او گفتم : چه ديدى ؟
گفت : انسانى بلند مرتبه و با عظمت را ديدم كه قامتى معتدل داشت
نه بسيار بلند بود و نه بسيار كوتاه .
از توصيف جمال و جلالش ناتوانم و از بيان ارزش و كمالش عاجزم .
با گروه هايى كه گرداگردش بودند به سرعت در حركت بود و پيش رويش سوارى بود كه بر سرش تاجى قرار داشت ،
#تاج داراى چهار ركن بود و بر هر ركنى گوهرى كه از مسير سه روزه راه مى درخشيد .
از برخى از خادمان آن بزرگوار پرسيدم : اين كيست ؟
گفتند : #محمّد مصطفى !
گفتم : اين ديگرى كيست ؟
گفتند : #على مرتضى جانشين رسول اللّه !
سپس چشم به آن فضاى ملكوتى انداختم ، كه ناگهان #ناقه اى از نور ديدم كه هودجى از #نور بر آن بود و در آن دو #زن قرار داشتند و ناقه ميان آسمان و زمين در پرواز بود !
گفتم : اين ناقه از كيست ؟
گفتند : از #خديجه كبرى و #فاطمه زهرا (عليهما السلام) ;
گفتم : اين جوان كيست ؟
گفتند : #حسن بن على ;
گفتم : اين گروه كجا مى روند ؟
همه گفتند : زيارت مقتول به ستم ، شهيد كربلا #حسين بن على المرتضى .
من به سوى هودجى كه حضرت فاطمه زهرا در آن بود رفتم كه ناگهان ورقه هاى مكتوب را ديدم كه از آسمان به زمين مى آيد !
پرسيدم اين اوراق چيست ؟
گفتند : اوراقى است كه در آن ايمنى از آتش #دوزخ براى زائران حسين در #شب_جمعه نوشته شده است .
من امان نامه اى را درخواست كردم ;
به من گفت :
مگر تو نمى گويى زيارت حسين بدعت است ؟ !
اين امان نامه به تو نمى رسد ،
مگر آنكه حسين را زيارت كنى
و به فضل و شرفش اعتقاد ورزى !
با ترس و هول از خواب بيدار شدم و همان وقت و ساعت قصد زيارت آقايم حسين (عليه السلام) را نمودم و اكنون به پيشگاه خدا توبه و #انابه آورده ام و به خدا سوگند اى سليمان ! از قبر او جدا نمى شوم تا روح از بدنم جدا گردد ! !
حاج #على_بغدادى بر پايه نقل محدث قمى درمفاتيح الجنان صفحه 801 در #ملاقات با #امام_زمان به حضرت عرضه داشت حديث #اعمش صحيح است ؟
حضرت فرمود : آرى ،
درست و کامل است
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
- گره گشائى #مشكلات مسلمانان
#ابو_الفرات يكى از شيعيان عصر امام حسن #عسكرى علیه السلام بود، مى گويد:
ده هزار درهم از پسر عمويم طلب داشتم ،
چند بار نزد او رفتم و مطالبه كردم ،
او جواب منفى داد، و مرا با شدت رد كرد،
سرانجام #نامه اى براى امام حسن عسكرى علیه السلام نوشتم و در آن نامه ، جريان را يادآورى نمودم و عرض كردم كه :
براى من دعا كن ، تا پسر عمويم ، پول مرا بدهد.
آن حضرت ، جواب نامه مرا داد، در آن نوشته بود كه :
پسر عمويت بعداز روز #جمعه مى ميرد،
و قبل از مرگش ، پول تو را خواهد داد.
قبل از روز جمعه پسر عمويم نزد من آمد و طلب مرا پرداخت ،
به او گفتم :
(چطور شد كه آنهمه نزد تو آمدم ، طلب مرا نمى دادى ،
ولى اكنون خودت آمدى پرداختى ؟).
در جواب گفت :
(در عالم #خواب ، با امام حسن عسكرى علیه السلام ملاقات كردم ، آن حضرت به من فرمود:
(وقت #مرگ تو نزديك شده است ، طلب پسر عمويت را بپرداز).
كشف الغمه ، ج ۳، ص ۳۱۱
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b