eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
316 دنبال‌کننده
448 عکس
382 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام میلاد اکرم و امام صادق صلی الله علیهما و آله و سلم مبارک موضوع : امام علیه السلام حسن ابن علی گوید : در کوفه ۹۰۰ استاد را بر کرسی تدریس دیدم که می‌گفتند : قال الباقر و قال الصادق علیهما السلام امام صادق علیه السلام را در و کلام و ریاضیات و شیمی و .......... گشود می‌گوید : منصور به من گفت که : مردم شیفته جعفر ابن محمد علیهما السلام شده‌اند چند دشوار آماده کن تا از او بپرسی من ۴۰ مسئله دشوار آماده کردم و به اتفاق قاصد منصور وارد بر و امام صادق علیه السلام شدیم امام علیه السلام در طرف راست منصور نشسته بود وقتی که من به امام علیه الساام افتاد چنان از ایشان به من داد که از منصور چنان احساسی به من دست نداده بود سلام کردم اشاره کرد که : بنشین بعدش گفت : ای ابو حنیفه مسائل خودت را نزد ابی عبدالله علیه السلام مطرح کن مسائل را مطرح کردم امام علیه السلام پاسخ دادند و فرمودند که : شما چنین است و نظر اهل مدینه چنان است و نظر ما این است ابو حنیفه گفت حقّاً که انّ الناس اعلمهم باختلاف منصور از ابوحنیفه مایوس شد برای متوجه ابن انس گردید مالک الموطّاء را نوشت هم به حاکم مدینه نوشت که : بدون فتوای مالک بن انس قدمی بر ندارد الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan ۱۴۰۲/۷
هدایت شده از علی خسروانی
از است كه : وعده خداوند به خليل(عليه‌السلام) كه ذريّه او را به مي رساند به آل فرعون گزارش شد و آنان به ذبح نوزاد پسر مبادرت كردند. هنگامي كه ديدند سالمندان به تدريج مي ميرند و كودكان آنها مي شوند و با نسل بني اسرائيل سخت كشور بدون كارگر مي ماند، بناگذاشتند قتل نوزادان را يك سال در بين قرار دهند و سالي كه بنابر كشتن نبود، (عليه‌السلام) به دنيا آمد و سالي كه بنابر بود (عليه‌السلام) به دنيا آمد ولی ع نجات يافت. که دیده بود این بود که : در آتشي ديد كه از سر برآورد و به رسيد و خانه هاي قبطيان را سوزاند و به بني اسرائيل آسيبي نرساند... [نقل از تفسیر تسنيم ج4 ص348 با اندک تصرف]
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم حضرت (ع ) در برابر زمان حضرت رضا (ع ) در خراسان ، بود (خليفه وقت ) روزهاى دوشنبه و پنجشنبه را روزهاى ملاقات مردم با او قرار داده بود، (ره ) مى گويد: در يكى از اين دو روز ملاقاتى ، حضرت رضا (ع ) حضور داشت ، مامون در جانب راست حضرت رضا (ع ) نشسته بود، به ماءمون خبر رسيد كه يكى از پارسايان عابد، دزدى كرده است ، ماءمون دستور داد او را نزد او بياورند، ماءمورين رفتند و او را نزد ماءمون آوردند، ماءمون به چهره او نگاه كرد، ديد بر اثر و سجده هاى زياد، پيشانيش ‍ پينه بسته است به او گفت : (خجالت نمى كشى ، تو با اين سيماى مذهبى ، دزدى ميكنى ؟) گفت : من از روى و ناچارى به دزدى زدم ، زير مرا از حقى كه در خمس و بيت المال دارم باز مى دارى ، و بر اثر تهيدستى ناچار به دزدى مى شدم . ماءمون گفت : تو چه حقى در خمس و بيت المال دارى ؟ عابد گفت : خداوند مصرف را در شش مورد، تقسيم و فرموده است : و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و ... (۱). (بدانيد هر گونه غنيمتى كه به شما رسد، خمس آن براى خدا و پيامبر(ص ) و براى خويشان پيامبر(ص ) و يتيمان و مسكينان و درماندگان در سفر است اگر شما به خدا وآنچه بر بنده خود، در روز جدايى حق از باطل ، و روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان - يعنى روز جنگ بدر) نازل كرده ايم ايمان آورده ايد). در مورد در آيه 7 سوره آمده است ). بنابراين چرا حق مرا به من نمى دهى ، با اينكه من درمانده در سفر هستم ، و بر اثر تهيدستى نمى توانم به وطن بازگردم ، وانگهى من از آگاهان به آيات قرآن هستم . ماءمون گفت : براى اجراى الهى و حكم اسلام كه درباره ، مقرر شده آماده باش ، ما نمى توانيم به خاطر اين ياوه سرائى تو، الهى را تعطيل كنيم . عابد گفت : نخست از خودت شروع كن ، و خود را با اجراى حد الهى پاكساز و بعد به ديگرى بپرداز. ماءمون در اينجا به حضرت رضا (ع ) رو كرد و عرض نمود: اين شخص چه مى گويد؟ (نظر شما چيست ؟) امام رضا (ع ) فرمود: او مى گويد: تو دزدى كردى ، من هم دزدى كردم . ماءمون ، بسيار خشمگين شد، سپس به عابد رو كرد و گفت : (سوگند به خدا به جرم دزدى ، دستت را قطع مى كنم ) . عابد گفت : آيا دست مرا قطع مى كنى ، با اينكه برده وغلام من هستى ؟! ماءمون گفت : واى بر تو، از كجا من غلام تو شده ام ؟! عابد گفت : مادر تو را (پدرت ) از بيت المال مسلمانان خريده است بنابراين ، مادر تو جزء اموال همه مسلمانان مغرب و مشرق است و تو كه از او به وجود آمده اى برده و غلام همه مسلمانان هستى ، تا وقتى كه آنها تو را آزاد كنند، ولى من از سهمى كه دارم تو را آزاد نخواهم كرد، وانگهى تو خمس مردم را چپاول كردى و حق آل رسول (ص ) را به آنها ندادى و حق من وامثال مرا ندادى ، و از سوى ديگر چيز ناپاك ، پاك كننده ناپاك ديگر نيست ، بلكه ناپاك را چيز پاك ، پاك مى كند، و كسى كه بر گردن او حد است ، حد ديگران را جارى نمى سازد تا نخست حد خود را جارى كند، و بعد به ديگران برسد، آيا سخن خدا را نشنيده اى كه مى فرمايد: اتاءمرون الناس بابر و تنسون انفسكم وانتم تتلون الكتاب افلا تعقلون (آيا مردم را به نيكى مى كنيد، ولى خودتان را فراموش مى نمائيد، با اينكه شما خودتان كتاب (آسمانى ) را مى خوانيد، آيا هيچ نمى كنيد؟!) (۲). ماءمون در برابر گفتار شيواى عابد، درمانده شده بود، متوجه حضرت رضا (ع ) شد و عرض كرد: (نظر شما درباره اين شخص چيست ؟) حضرت رضا (ع ) فرمود: خداوند به محمد(ص ) فرمود: قل فلله الحجة البالغة (براى خدا رسا و قاطع هست ) (۳) به طورى كه بهانه اى براى هيچ كس باقى نمى ماند، و اين حجتها همان است كه نادان با وجود نادانى به آن پى مى برد، چنانكه شخص و نادان با خود به آن آگاه مى گردد، و دنيا و آخرت بر اساس حجت ودليل ، پابرجا است ، و اين مرد( عابد) هم براى خود حجت و دليل آورد. در اين هنگام ماءمون دستور آزادى عابد را صادر كرد، و از مردم روى گردانيد با حضرت رضا (ع ) به تنهايى به صحبت پرداخت (و تمام كینه و فكر و ذكر خود را در مورد حضرت رضا (ع ) به كار برد) تا اينكه آن حضرت را مسموم كرده و به شهادت رسانيد(۴). ۱ - انفال - 41 ۲ - بقره - 44 ۳ - انعام - 146 ۴ - عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 237 و 238 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم و ستم به حضرت رضا(ع ) مى گويد: به حضور امام (ع ) رفتم : پسرش حضرت (ع ) در روبرويش نشسته بود، امام كاظم (ع ) به من فرمود: (در اين سال اى بروز مى كند، نگران و پريشان مباش و بى تابى مكن ). محمد بن گفت : اى آقاى من ! چه پيش آمدى رخ مى دهد، من از اين گفتار شما مضطرب گشتم ؟ امام كاظم فرمود : من به سوى آن ( سومين خليفه ) مى روم (يعنى مرا به اجبار نزد او مى برند) ولى بدان كه از جانب او و از جانب (خليفه ) بعد از او ( ) به من صدمه اى نمى رسد. محمد بن سنان گفت : قربانت گردم ، چه رخ مى دهد؟ امام كاظم فرمود : خداوند ستمگران را گمراه نمايد، و آنچه بخواهد انجام مى دهد (اشاره به مسموميت آن حضرت توسط ، پنجمين خليفه عباسى ). محمد بن سنان گفت : قربانت گردم ، منظورتان از طرح اين سخن چيست ؟ امام كاظم فرمود : هر كس در حق اين پسر، نمايد، و امامتش را رد كند، (كمن ظلم على بن ابيطالب حقه و جحده و امامته بعد رسول الله مانند كسى است كه به حق امير مؤ منان على (ع ) ظلم كرده ، و امامت آن حضرت بعد از رسول خدا(ص ) را انكار نموده است ). محمد بن سنان گفت : (سوگند به خدا كه اگر خداوند تا آن زمان به من عمر دهد، حق حضرت رضا(ع ) را به او تسليم مى كنم و امامتش را مى پذيرم ) امام كاظم فرمود : راست گفتى ، خدا به تو تا آن زمان عمر مى دهد و تو حقش را ادا مى كنى ، و امامت او و امامت بعد از او را مى پذيرى . محمد بن سنان گفت : امام بعد از او كيست ؟ امام كاظم ع فرمود : امام بعد از او پسرش محمد (جواد) است . محمد بن سنان گفت : من نسبت به او (نيز) تسليم هستم ، و به امامتش اقرار مى كنم . کافی مولد ابى الحسن الرضا(ع ) ، حديث 16، ص 391 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خبر دادن (ع ) از آينده شخصى به نام مى گويد: هنگامى كه تصميم گرفت با بجنگد، امام رضا(ع ) به من فرمود: (نزد برو و بگو: (فردا براى ، بيرون نرو، كه اگر بيرون رفتى شكست مى خورى و يارانت كشته مى شوند، اگر پرسيد: از كجا مى دانى بگو : در خواب ديده ام ). مسافر مى گويد: نزد مسيب رفتم و موضوع را به او گفتم ، گفت : از كجا مى دانى ؟ گفتم : در خواب ديده ام . مسيب گفت : ( كسى كه با ما تحت نشسته مى خوابد، اعتبار ندارد). او آن روز به جنگ رفت و شكست خورد و يارانش كشته شدند. نيز مسافر مى گويد: در سرزمين منى همراه امام رضا(ع ) بودم ، (وزير ) در حالى كه سرش را پوشيده بود تا گرد و غبار به او نرسد، از جلو ما رد شد، حضرت رضا(ع ) تا او را ديد، فرمود: (مساكين لا يدرون ما يحل بهم فى هذه السنة : اين بيچاره ها نمى دانند كه در همين سال ،چه بر سرشان مى آيد؟ ) (از گرد و غبار، خود را مى پوشانند ولى نمى دانند كه به زودى به خاك سياه مى نشينند) سپس فرمود: (و عجبتر از اين ، اينكه من و اين چنين - و دو انگشتش را بهم چسبانيد - نزديك هم قرار مى گيريم ) (همانگونه كه حضرت فرموده بود، همان سال ، هارون بر (برمكيان ) غضب كرد، و سران آنها كشته شدند و به خاك سياه نشستند) مسافر مى گويد: سوگند به خدا، سخن دوم حضرت رضا(ع ) را (در مورد نزديك شدن با هارون ) نفهميدم ، تا آن وقت كه جنازه امام رضا(ع ) را كنار قبر هارون به خاك سپردند. کافی مولد ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 9 و 10، ص 491 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خبر از آينده يكى از اصحاب حضرت (ع ) مى گويد: در آن سالى كه به مكه رفت ، حضرت رضا(ع ) نيز به قصد حج از مدينه خارج شد، در مسير راه در جانب چپ جاده ، به كوهى رسيد، كه نام آن كوه ( ) بود، حضرت رضا(ع ) فرمود: (بنا كننده ساختمان در اين كوه و ويران كننده آن كشته مى شود و قطعه قطعه مى گردد). ما نفهميديم كه منظور حضرت رضا(ع ) چيست ، هنگامى كه حضرت رضا(ع ) از آنجا به سوى مكه رفت ، كاروان به آنجا رسيد، و در آنجا بار انداخت ، ( ) (شخصيت برجسته دربار هارون ) كه در آن كاروان بود، بالاى كوه رفت و دستور داد در آنجا ساختمانى بنا كنند. سپس كاروان به سوى مكه رهسپار شدند، پس از مراسم حج هنگام مراجعت ، وقتى كه كاروان هارون به پاى كوه (فارع ) رسيدند، جعفر برمكى بالاى آن كوه رفت و ديد طبق دستور قبلى ، ساختمان ساخته شده است ، دستور داد آن را ويران نمودند. هنگامى كه كاروان هارون به بغداد بازگشت (بر اثر خشم هارون بر برمكيان ، زندگى برمكيان تارومار شد، عده اى از آنها كشته و عده اى دربدر شدند) جعفر برمكى كشته شد و بدنش را قطعه قطعه نمودند به اين ترتيب خبر امام رضا(ع ) از حوادث آينده تحقق يافت . کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 5، ص 488 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم تصريح به خود مى گويد: پس از شهادت امام كاظم (ع )، حضرت (ع ) درباره امامت خود صريحا سخن گفت ، ما از آشكار شدن اين امر، بر جان حضرت ترسيديم (كه مبادا به او آسيب برساند) شخصى به (ع ) عرض كرد: (شما امر بسيار مهمى را آشكار نموديد، و ما ترس آن داريم كه از ناحيه اين (هارون ) به شما گزندى برسد) امام رضا(ع ) فرمود: (او (هارون ) هرچه مى خواهد تلاش كند، ولى براى من راهى ندارد) کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع ) ج 1 حديث 2، ص 487 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خبر از آينده : در سالى كه به مكه رفت ، حضرت رضا(ع ) نيز به قصد حج از مدينه خارج شد، در مسير راه در جانب چپ جاده ، به كوهى رسيد، كه نام آن ( فارع ) بود، حضرت رضا(ع ) فرمود: (بنا كننده ساختمان در اين كوه و ويران كننده آن كشته مى شود و قطعه قطعه مى گردد). ما نفهميديم كه منظور حضرت رضا(ع ) چيست ، هنگامى كه حضرت رضا(ع ) از آنجا به سوى مكه رفت ، كاروان هارون به آنجا رسيد، و در آنجا بار انداخت ، ( ) (شخصيت برجسته دربار هارون ) كه در آن كاروان بود، بالاى كوه رفت و دستور داد در آنجا ساختمانى بنا كنند. سپس كاروان به سوى مكه رهسپار شدند، پس از مراسم حج هنگام مراجعت ، وقتى كه كاروان هارون به پاى كوه (فارع ) رسيدند، جعفر برمكى بالاى آن كوه رفت و ديد طبق دستور قبلى ، ساختمان ساخته شده است ، دستور داد آن را ويران نمودند. هنگامى كه كاروان هارون به بغداد بازگشت (بر اثر خشم هارون بر برمكيان ، زندگى برمكيان تارومار شد، عده اى از آنها كشته و عده اى دربدر شدند) جعفر كشته شد و بدنش را قطعه قطعه نمودند و خبر امام رضا(ع ) از حوادث آينده تحقق يافت . کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع ) حديث 5، ص 488 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام كاظم (ع ) ، هنگامى كه از امام كاظم (ع ) در مورد جانشينش سؤ ال كرد، (ع ) فرمود: رسول خدا(ص ) را در عالم ديدم ، پيامبر(ص ) جانشين مرا به من معرفى كرد، و خود او و افراد هم عصرش را به من نشان داد... من در عالم خواب ديدم كه در حضور (ص ) هستم ، در نزد آن حضرت ، انگشتر، شمشير، عصا، كتاب و وجود داشت ، عرض كردم : (اى رسول خدا! اينها چيست ؟) رسول خدا(ص ) فرمود: (عمامه ، رمز خداوند است ، شمشير رمز خداوند است ، رمز نور الهى است ، ،رمز نيروى خدا است ، و ، در برگيرنده همه اين امور است ) سپس به من فرمود: امر امامت از تو بيرون رفته و به ديگرى رسيده است (نزديك است اين كار تحقق يابد). به رسول خدا(ص ) عرض كردم : (اى رسول خدا! به من نشان بده كه او (جانشين من ) كيست ؟) فرمود: من هيچكدام از امامان را نديدم كه در مورد امامت ، اين گونه آشفته و بى تاب باشد، اگر مقام امامت ، از روى و دوستى مى بود، برادرت ، در نزد پدرت (امام صادق ) از تو محبوبتر بود، ولى شخص امام از طرف خداوند مى گردد. آنگاه امام كاظم (ع ) فرمود: من همه فرزندانم را، چه آنها كه از دنيا رفته اند و چه آنها كه زنده اند به نظر آوردم ، آنگاه منين على (ع ) به پسرم على (بن موسى الرضا) اشاره كرد و فرمود: (هذا سيدهم فهو منى و انا منه و الله مع المحسنين اين ، سرور آنها است ، او از من است و من از او هستم ، خداوند با نيكوكاران مى باشد). بن سليط مى گويد: در اين هنگام امام كاظم (ع ) به من فرمود: (اين مطلب در نزد تو مانند امامت ، محفوظ باشد، آن را جز به آدم عاقل يا بنده خدائى كه او را راستگو تشخيص داده اى نگو، و اگر از تو گواهى خواست ، گواهى بده ، اين است سخن خدا، آنجا كه (در آيه 59 نساء) مى فرمايد: (ان الله يامركم ان تودوا الامانات الى اهلها: خداوند به شما فرمان مى دهد كه ها را به صاحبانش بپردازيد). و نيز خداوند به ما فرموده است : (و من اظلم ممن كتم شهادة عنده من الله كيست ستمگرتر از آنكه گواهى خدا را نزد خود مخفى كند). (بقره - 150) آنگاه امام كاظم (ع ) افزود: من (در عالم خواب ) به رسول خدا(ص ) عرض ‍ كردم (شما يكجا همه فرزندانم را ذكر كرديد، بفرمائيد كداميك از آنها است ؟). فرمود: آنكه با نور خدا ببيند، و با خود بشنود، و بر اساس خود، سخن بگويد، از اين رو، راه درست مى رود، و اشتباه نمى كند و در راه علم مى كند نه در راه جهل ، سپس دست پسرم على (حضرت رضا عليه السلام ) را گرفت و فرمود: (او، همين است ). آنگاه به من فرمود: چقدر اندك ، همراه او (حضرت رضا) هستى ، وقتى كه از سفر (مكه ) بازگشتى ، كارهايت را سامان بده ، و آماده باش كه از فرزندانت جدا مى شوى و همسايه ديگران مى شوى ... يزيدبن سليط مى گويد: سپس امام كاظم (ع ) به من فرمود: مرا امسال دستگير مى كنند، و امر امامت پسرم على (ع ) است كه همنام دو على (از امامان ) است : 1 - على بن ابيطالب (ع ) 2 - على بن الحسين (ع )، خداوند به او فهم و خويشتن دارى و نصرت و دين و محنت على اول (ع )، و محنت و صبر در برابر ناگواريها و استقامت على دوم (ع ) را داده است ، و تا چهار سال بعد از مرگ ، در بيان حقايق آزاد نيست . سپس به من فرمود: (با او در همين جا ملاقات خواهى كرد، به او مژده بده كه خداوند پسرى امين ، مورد اعتماد و مبارك به تو خواهد داد، و او به تو خبر دهد كه تو بامن در همين جا ملاقات نموده اى ...)، همانگونه كه امام كاظم (ع ) خبر داده بود، تحقق يافت . کافی باب الاشارة و النص على ابى الحسن موسى (ع )، قسمت آخر، حديث 14 (با تلخيص ) ص ‍ 315 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام حسن علیه السلام ۲ دوران عمر ۲۹ ساله امام حسن عسكرى علیه السلام به سه دوره تقسيم مى گردد: ۱ - دوره ۱۳ سال زندگى آن حضرت در مدينه ۲ - دوره ۱۰ سال در سامرا قبل از . ۳ -دوره نزديك ۶ سال امامت دوره امامت حضرت عسكرى علیه السلام با قدرت ظاهرى رو در روى بود. خلفايى كه به تقليد در نشان دادن نيروى خود بلند پروازيهايى داشتند. امام حسن عسكرى علیه السلام از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذرانيد. بن زندانبان آن حضرت دو غلام ستمكار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را - بوسيله آن دو غلام - آزار بيشترى دهد، امّا آن دو غلام كه خود از نزديك ناظر حال و حركات امام بودند تحت تاءثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتارى گرائيده بودند. وقتى از اين غلامان جوياى حال امام شدند، مى گفتند : اين زندانى روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با كسى سخن نمى گويد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b