eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
317 دنبال‌کننده
445 عکس
379 ویدیو
58 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنّت سيوطى در مسند فاطمه، آورده است که. سيوطى، مسند فاطمه، ص 36. ابن عبدالبر، در الاستيعاب، نيز اين داستان را نقل كرده است. ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج 3، ص 975. و...: و سپس با مشعلى بر در خانه آمد و در جواب فاطمه كه فرمود: آيا من نظاره‏گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: بلى. چنانكه مى‏گويد: « به على (ع) پيام فرستاد تا با وى بيعت كند امّا على نپذيرفت. پس با مشعلى آمد، فاطمه (س) نا گاه عمر را با مشعل در خانه ‏اش يافت، پس فرمود: يابن الخطّاب ! آيا من نظاره گر باشم وحال آنكه تو در خانه ‏ام را بر من به آتش میكشى؟ ! عمر گفت: بلى. » «انّ ابابكر ارسل الى علىٍّ يريد البيعة، فلم يبايع فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: يابن خطاب ! أتراك محرقاً علىَّ بأبي؟ ! قال: نعم. » بلاذرى، انساب الاشراف، ج 1، ص 586. الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنت وابوالفداء می ‏گويد: « عمر بن خطاب را به سوى على وآنانكه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه (س) بيرون كند. وگفت: اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ. پس مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند. پس فاطمه (س) بر سر راهش آمد وفرمود: كجا؟ اى پسر خطاب ! آمده ‏اى تا كاشانه ما را به آتش كشى؟ ! گفت: بلى. يا در آنچه امت وارد شده ‏اند وارد شوند. » « ثمّ انّ ابابكر بعث عمر بن خطاب الى عليٍ ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة (رضي‏ اللَّه عنها) وقال: ان ابى‏ عليك فقاتلهم، فاقبل عمر بشى‏ء من نار على ان يضرم الدار، فلقيته فاطمة (رضي‏اللَّه عنها) وقالت: الى اين يابن الخطّاب؟ ! أجئت لتحرق دارنا؟ ! قال: نعم، او يدخلوا فيمادخل فيه الامّة. » ابوالفداء، تاريخ ابى الفداء ج 1 ص 156. دار المعرفة، بيروت. الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنّت زمانى با مشعل آتش براى دختر پيامبر اكرم (ص) آمدند كه وى «به » باردار بود و تهاجم به خانه و... موجب قتل محسن گرديد. چنانكه ابن ابى - آنكه وى را : «الامام الحافظ الفاضل... كان موصوفاً بالحفظ و المعرفة» خوانده - جمله : «إنّ عمر رفس فاطمة حتّى اسقطت بمحسن ؛ لگدى بر حضرت زهرا (س) زد تا محسن سقط گرديد ». را مورد تقرير و تأييد قرار داده، تا مورد نكوهش گروهى قرار گرفت. «كان ابن ابى دارم مستقيم الامر عامة دهره ثم فى آخر ايامه كان اكثر ما يقرء عليه المثالب حضرته و رجل يقرء عليه ان عمر رفس فاطمة حتى اسقطت بمحسن. » سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 578. الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنّت خدا به پيامبرش فرمود: «لولاك لما الأفلاك» و پيامبر اكرم (ص) درباره دخترش فرمود: «فاطمة منّى؛ پاره ‏تن من است» صحيح مراسم غريبانه به خاك سپارى فاطمه را در نيمه شب دور از انظار خليفة و... ذكر كرده ومى گويد: چون فاطمه وفات كرد شوهرش علي (ع) وى را شبانه به خاك سپرد و را خبر نكرد وخود بر او گزارد. فلمّا توفّيت دفنها زوجها عليّ ليلاً و لم يؤذن بها ابابكر و صلّى عليها... صحيح بخارى، ج 3، ص 253، كتاب المغازى، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704. كراهيت (ع) ملاقات با را ذكر كرده ... أن ائتناو لا يأتنا احد معك كراهيّة لمحضر عمر. صحيح بخارى، ج 3، ص 253، ‏ الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنّت خدا به پيامبرش فرمود: «لولاك لما الأفلاك» و پيامبر اكرم (ص) درباره دخترش فرمود: «فاطمة منّى وبخارى آورده است: « (س) بر نمود پس با وى قهر كرد پس با او سخنى نگفت تا وفات نمود وبعد از پيغمبر (ص) شش ماه زندگى كرد... (و على (ع)) در اين ماهها نكرد. «فوجدت فاطمة على ابى بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتّى‏ توفيّت وعاشت بعد النّبيّ (صلى الله عليه و سلم) ستّة اشهر... ولم يكن يبايع تلك الاشهر. » صحيح بخارى، ج 3، ص 253، كتاب المغازى، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704. پس بنا بر اين چنانكه در الاشراف مى‏گويد: « فلم يبايع فجاء عمر ومعه فتيلة ». به مقتضاى قسمش كرد وبيت اهل البيت را به آتش كشيد. الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنّت آه، يا رسول ‏اللَّه «اصبنا بك يا حبيب قلوبنا فما اعظم المصيبة حيث انقطع عنا الوحى و حيث فقدناك». هنوز 60 بهار از عمر شريف و مباركت نگذشته بود كه تو را درباره همسرانت آزردند ! هواى با همسرانت را پس از رحلتت در سر پروراندند ! با جمله‏ هاى آميز با ناموست سخن راندند ! تا خدا فرمود (وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً) مثلاً پس از قبول اينكه كار خلاف و شرمنده نمودن حرم رسول‏ اللَّه (ص) و آزردن او است، می گويد: عمر در اين كار عيبى نمی ديده، چون گمان می كرده كه بر اين كار خير عظيمى مترتب می ‏گردد. «وذلك أ حد موافقات عمر (ره) وهي مشهورة، وعدّ الشّيعة ما وقع منه من المثالب، قالوا: لما فيه من سوء الأدب وتخجيل سوده حرم رسول اللَّه (صلى الله عليه و سلم) وايذائها بذلك. واجاب أهل السّنة، بعد تسليم صحة الخبر أنّه (ره) رأى‏ أن لابأس بذلك، لما غلب على ظنّه من ترتب الخير العظيم... » تفسير روح المعانى، ج 22، ص 72. و نيز - يا بعضی از راويان - در كتاب وضوء اين داستان را چنين توجيه كرده‏ اند، كه اين و سوء ادب «حرصاً على أن ينزل الحجاب» بوده. صحيح بخارى، ج 1، كتاب الوضوء، باب 109 خروج النّساء الى البراز. و حال آنكه خود در تفسير سوره احزاب گفته است: اين داستان پس از نزول آيه حجاب بوده است. همان. برخى از شارحان بخارى ناگزير شده اند براى جمع بين اين احاديث بگويند شايد اين داستان مكرّر تحقق يافته است. «قال : فان قلت: وقع هنا أنّه كان بعد ضرب الحجاب، وتقدم في الوضوء أ نّه كان قبل الحجاب، فالجواب: لعله وقع مرتين. » فتح البارى، عسقلانى، ج 8، ص 391. الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنت آنگاه كه حكومت در دست پيامبراكرم (ص) بود، و آنان محكوم بودند، بر آن حضرت جرئت می كردند. گاه با آرزوى رحلت پيامبر، خيال با همسرش را در سر می پروراندند، گاه با عبارات توهين آميزى همسران پيامبر (ص) را مخاطب قرار می ‏دادند. شايد بتوان يكى از اهم مصاديق آزار پيامبر (ص) را داستانى كه بخارى آورده است به شمار آورد. حاصل داستان اين است كه زنان پيامبر اكرم (ص) در تاريكى شب با پوشش كامل به مكانى كه خلوت و مناسب بود براى قضاء حاجت می رفتند. چون ام ‏المؤمنين قد بلندى داشت يا تنومند بود وى را شناخت و فرياد برآورد كه : ‏اى سوده تو نمی توانى خود را از ما پنهان كنى، بدان كه ما تو را شناختيم. سوده بر می گردد، و به پيامبر شكوه می برد و آن حضرت می ‏فرمايد : شما رخصت داده شده ‏ايد كه براى حوائجتان خارج شويد. اين داستان را بخارى در سه جا از كتاب صحيحش آورده است الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنت یکی از اهم مصادیق حاصل داستان اين است كه زنان پيامبر اكرم (ص) در تاريكى شب با پوشش كامل به مكانى كه خلوت و مناسب بود براى قضاء حاجت می رفتند. چون ام ‏المؤمنين قد بلندى داشت يا تنومند بود وى را شناخت و فرياد برآورد كه : ‏اى سوده تو نمی توانى خود را از ما پنهان كنى، بدان كه ما تو را شناختيم. سوده بر می گردد، و به پيامبر شكوه می برد و آن حضرت می ‏فرمايد : شما رخصت داده شده ‏ايد كه براى حوائجتان خارج شويد. اين داستان را بخارى در سه جا از كتاب صحيحش آورده است. 1 - در كتاب التفسير سورة الاحزاب در ذيل آيات فوق: « عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت : خَرَجَتْ سَوْدَةُ بعد ما ضُرِبَ الْحِجَابُ لِحَاجَتِهَا وَكَانَتْ امْرَأَةً جَسِيمَةً لَا تَخْفَى على من يَعْرِفُهَا فَرَآهَا عُمَرُ بن الْخَطَّابِ فقال : يا سَوْدَةُ أَمَا والله ما تَخْفَيْنَ عَلَيْنَا فَانْظُرِي كَيْفَ تَخْرُجِينَ قالت :فَانْكَفَأَتْ رَاجِعَةً وَرَسُولُ اللَّهِ e في بَيْتِي وَإِنَّهُ لَيَتَعَشَّى وفي يَدِهِ عَرْقٌ فَدَخَلَتْ فقالت : يا رَسُولَ اللَّهِ إني خَرَجْتُ لِبَعْضِ حَاجَتِي فقال لي عُمَرُ كَذَا وَكَذَا... فقال : إنه قد أُذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَاجَتِكُنَّ » گفت: پس از آنكه آيه نازل گرديد، سوده براى قضاى حاجتش بيرون رفت، او زنى تنومند بود، از اينرو نمی توانست خود را از كسانيكه او را می شناختند پنهان كند بن خطاب او را ديد، وگفت: اى سوده ! به خدا نمی توانى خود را از ما مخفى نگاه دارى، پس فكر كن چگونه خارج شوى گفت: پس بادگرگونى باز گشت وبر پيامبر وارد شد وگفت: يا رسول اللَّه ! من براى برخى از نيازهاى خود بيرون رفتم عمر به من چنين وچنان گفت... پس (پيامبر اكرم (ص) فرمود: شما اجازه داده شده‏ ايد تا براى نيازهايتان خارج شويد. صحيح بخارى، ج 3، ص‏451 باب 45، حديث 1220. ‏ الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل سنت يكى از اهم مصاديق آزار پيامبر (ص) داستانى است كه بخارى آورده است حاصل داستان اين است كه زنان پيامبر اكرم (ص) در تاريكى شب با پوشش كامل به مكانى كه خلوت و مناسب بود براى قضاء حاجت می رفتند. چون ام ‏المؤمنين قد بلندى داشت يا تنومند بود وى را شناخت و فرياد برآورد كه : ‏اى سوده تو نمی توانى خود را از ما پنهان كنى، بدان كه ما تو را شناختيم. سوده بر می گردد، و به پيامبر شكوه می برد و آن حضرت می ‏فرمايد : شما رخصت داده شده ‏ايد كه براى حوائجتان خارج شويد. اين داستان را بخارى در سه جا از كتاب صحيحش آورده است. 1 - در كتاب التفسير سورة الاحزاب در ذيل آيات فوق بود که گذشت ‏ 2 - در كتاب النكاح باب خروج النساء لحوائجهن: « عن عَائِشَةَ قالت خَرَجَتْ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ لَيْلًا فَرَآهَا عُمَرُ فَعَرَفَهَا فقال إِنَّكِ والله يا سَوْدَةُ ما تَخْفَيْنَ عَلَيْنَا فَرَجَعَتْ إلى النبي e فَذَكَرَتْ ذلك له وهو في حُجْرَتِي يَتَعَشَّى وَإِنَّ في يَدِهِ لَعَرْقًا فَأَنْزَلَ عليه فَرُفِعَ عنه وهو يقول قد أَذِنَ الله لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَوَائِجِكُنَّ » (عايشة گفت: شبى سوده بنت زمعه بيرون رفت، عمر او را ديد وشناخت، وگفت: به خدا اى سوده نمى‏توانى خود را از ما مخفى نگاه دارى گفت: بسوى پيامبر (ص) باز گشت، پس ماجرا را براى آن حضرت نقل كرد، واو (ص) مى‏فرمود: خدا به شما اجازه داده است تا براى نيازهايتان خارج شويد.) همان، ج 4، ص 75، ب 116، ح 166. ‏ الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین و یا علیها السلام ‏ حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع معتبر اهل‏ سنت يكى از اهم مصاديق آزار پيامبر (ص) داستانى است كه بخارى آورده است حاصل داستان اين است كه : زنان پيامبر اكرم (ص) در تاريكى شب با پوشش كامل به مكانى كه خلوت و مناسب بود براى قضاء حاجت می رفتند. چون ام ‏المؤمنين قد بلندى داشت يا تنومند بود وى را شناخت و فرياد برآورد كه : ‏اى سوده تو نمی توانى خود را از ما پنهان كنى، بدان كه ما تو را شناختيم. سوده بر می گردد، و به پيامبر شكوه می برد و آن حضرت می ‏فرمايد : شما رخصت داده شده ‏ايد كه براى حوائجتان خارج شويد. اين داستان را بخارى در سه جا از كتاب صحيحش آورده است. 1 - در كتاب التفسير سورة الاحزاب در ذيل آيات زیر که گذشت 2 - در كتاب النكاح باب خروج النساء لحوائجهن 3 - كتاب الوضوء باب خروج النساء الى البراز. « عن عَائِشَةَ أَنَّ أَزْوَاجَ النبي e كُنَّ يَخْرُجْنَ بِاللَّيْلِ إذا تَبَرَّزْنَ إلى الْمَنَاصِعِ وهو صَعِيدٌ أَفْيَحُ فَكَانَ عُمَرُ يقول لِلنَّبِيِّ (ص) احْجُبْ نِسَاءَكَ فلم يَكُنْ رسول اللَّهِ (ص) يَفْعَلُ فَخَرَجَتْ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ زَوْجُ النبي (ص) لَيْلَةً من اللَّيَالِي عِشَاءً وَكَانَتْ امْرَأَةً طَوِيلَةً فَنَادَاهَا عُمَرُ ألا قد عَرَفْنَاكِ يا سَوْدَةُ حِرْصًا على أَنْ يَنْزِلَ الْحِجَابُ » گفت: همسران پيغمبر (ص) در شب براى قضاى حاجت به وسيعى می‏رفتند، به می ‏گفت: زنانت را از نامحرمان بپوشان امّا پيامبر (به عمر) نمی كرد، تا شبى بنت زمعه كه قامتى بلند داشت پس از پاسى از شب بيرون شد، پس عمر فرياد بر آورد: اى سوده بدان كه تو را شناختيم، چون وى بر نزول آيه بود. همان، ج 1، ص 136، ب‏109، ح 143. ‏ معمولاً مفسرين شأن نزول آيات فوق را دو قضيّه ذكر كرده ‏اند. 1 - داستان فوق‏ 2 - اينكه يكى از پيامبر (ص) گفت: چون پيامبر از رود من با فلان همسرش خواهم كرد، اين سخن به آن حضرت رسيده بسيار آزرده شد، پس آيات فوق نازل گرديد. گروهى از مفسران اين شأن نزول را ذكر كرده ‏اند از آن جمله است : طبرى در جامع البيان، و آلوسى در روح المعانى، و ابن كثير در تفسير القرآن العظيم، ابن كثير صحابى مورد شأن نزول آيه را و همسرى را كه در نظر داشته عايشه دانسته است. الحمدلله رب العالمین علیها السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام ازدواج دو نور و و چند تن از ثروتمندان بزرگ ، حضرت فاطمه عليها السلام را از پيامبر خواستگارى كردند، ولى پيامبر عليه السلام به همه آنها جواب رد داد و فرمود: تعيين همسر او با خداست ، من نيز منتظر فرمان خدايم . اصحاب رسول خدا عليه السلام احساس كرده بودند كه پيغمبر ميل دارند فاطمه را به على كابين ببندد. يعنى را بانور. يك روز ابوبكر، عمر، معاذ و گروهى ديگر در مسجد نشسته بودند و با هم در مورد خواستگارى از حضرت فاطمه عليها السلام صحبت مى كردند و مى گفتند: علت خواستگارى نكردن حضرت على از حضرت فاطمه تهديستى او مى باشد. سپس با هم به سراغ على رفته و حضرت را در نخلستان يكى از انصار كه با شتر آبكش ، درختان خرما را آبيارى مى كرد پيدا كردند. به او گفتند: يا على ! اشراف و بزرگان قريش براى خواستگارى از فاطمه عليها السلام رفتند ولى پيامبر دست رد به سينه آنها زد، گمان مى كنيم شخصى ديگرغیر از شما قابليت اين را ندارد. على عليه السلام فرمود: اى ابابكر ! از مال دنيا چيزى ندارم ، ابوبكر عرض كرد: يا على ! تو مى دانى كه اموال دنيا در نظر خدا و رسول او ارزشى ندارد. پيشنهاد ابوبكر روح على عليه السلام را تكان داد و عشق درونى او را شعله ور ساخت . به منزل آمد، بدنش را شستشو داد و عباى تميزى بر تن كرد و به خدمت رسول خدا شتافت . پيامبر در منزل ام تشريف داشت . على عليه السلام در زد. پيغمبر به ام سلمه فرمود: در را باز كن . على عليه السلام وارد منزل شد، سلام كرد و در حضور پيامبر نشست و از خجالت سرش را به زير انداخت . پيامبر عليه السلام سكوت را شكست و فرمود: يا على ! گويا براى حاجتى نزد من آمده اى كه از اظهار آن خجالت مى كشى ؟ عرض كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم فداى تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم و به بركت وجود شما شدم . يا رسول الله ! اگر صلاح مى دانيد كه دخترت فاطمه عليها السلام را به عقد من در آورى سعادت بزرگى نصيب من شده است . رسول خدا عليه السلام كه در انتظار چنين پيشنهادى بود، صورتش از سرور و شادمانى بر افروخته شد و فرمود: صبر كن تا از فاطمه اجازه بگيرم . پيامبر عليه السلام نزد فاطمه عليها السلام رفت و فرمود: دخترم ! على را به خوبى مى شناسى ، براى خواستگارى تو آمده است ، آيا اجازه مى دهى تو را به عقدش در آورم ؟ خدا از آسمان اجازه عقد فرموده است . فاطمه عليها السلام از خجالت سكوت كرد و چيزى نگفت . (۱) پيامبر عليه السلام سكوت او را علامت دانست (۲) ۱- بنابر روايتى ديگر فرمود: خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براى من رضايت دادند. باز بنابر روايتى ديگر فرمود: اى رسول خدا تو از من سزاوارترى كه اظهار نظرى كنى . ۲- بحارالانوار، ج 43 ص 127 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜🌹🌸🍀 برمدار 🍀🌸🌹💜 دانی که چرا به دورخودمیچرخد؟💚 نه بهر من و نه بهر تو میگردد 💚 یک بار به خود را دیده💚 دیوانه شده به دور خود میگردد💚 شاه💚 علي ماه 💚 علي 💚 علي من الله💚 علي زمزمه ي هر آگاه💚 علي حصين است💚 علي يقين است 💚 علي متين است 💚 به کوري دوچشم دشمنانش💚 علي است💚 علي هر 💚 علي بر همه 💚 علي مريم💚 على هستي 💚 علي برگ برات همهٔ 💚 از آتش و 💚 علي است💚 علي روي است💚 علي معدن است 💚 علي راز و است 💚 علي و گداز است💚 علي راز است 💚 علي قبولي است💚 علي صوم و است💚 علي و است 💚 علي برات است 💚 علي تجلي است💚 همه عالم بگويند💚 فقط 👈حيدر المومنين است💚 تقديم به عاشقان مولا (ع)💚 💟 التماس دعا 💟 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا و یا الزمان علیهما السلام گذر ما نیست به هر حال عمر می گذرد در این مدت بعضی فقط می شوند وبس پیر مردی که در مجلس بلند می شود و کمر می چرخاند و می رقصد بزرگ شده است ولی نشده است با گذر عمرت فقط بزرگ نشو بلکه کن بچه ای که کارهای حکیمانه و بزرگ می کند رشید است اگر چه هنوز بچه باشد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام وقتی ص از غار پایین آمد، حضرت ع سخن گفت و به وحدانیت خدا و رسالت حضرت داد، گرچه حضرت خدیجه ع قبل از این ماجراهم موحد بود گاهی ممکن است و ذکاوت و در یک کودکی نمود پیدا کند و یک کودک چون دارای هوش و و درایت است نماینده یک قوم شود بن عبدالعزیز خدماتی داشته است و در سال 99 هجری به رسید و تقریباً سه سال کرد. عمر بن وقتی به حکومت رسید، هیئتی از ریش سفیدها و رؤسای قبایل مصر آمدند تا تبریک بگویند. نماینده آنها بچه ای، ده پانزده ساله بود. این ، ده پانزده ساله برخاست که به عنوان سخنگوی این صحبت کند. عمر بن عبدالعزیز ناراحت شد و گفت: بزرگ تر از این بچه بین شما کسی نیست که این بچه می خواهد بزند؟ آن پسر گفت: جناب ! شما هم جوانی هستید . اگر بالا بودن سنّ ملاکِ برتری، باشد، در این مملکت پیرتر از شما خیلی هست. عمر بن عبدالعزیز کرد و گفت: چه ! چه می خواهی بگویی؟ آن گفت: ما آمده ایم به شما تبریک بگوییم؛ نَه از روی و نَه از روی . ترس نداریم؛ چون شنیده ایم شما هستید. طمع نداریم؛ چون وضع مالی ما خوب است. ما برای گدایی و گرفتن نیامده ایم؛ آمده ایم تا فقط به شما بگوییم این کودک یک قوم شد؛ چون دارای هوش و درایت بود 2- بودن حضرت خدیجه ع بود حضرت خدیجه ع قبل ازاینکه به رسول خدا ص ، ایمان بیآورد پیرو دین ع بود و هرگز بت نپرستید؛ در زیارتنامه حضرت زهرا ع و ائمه ع می خوانیم که : طَابَت و طَهُرَت شما اهل بیت ع در دامنهایی تربیت شده اید که پاکیزه است یعنی آباء و اجداد شما نیز موحد بوده اند. در زیارات مأثوره می خوانیم که اَشْهَدُ أَنکَّ کنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَ ةِ؛ گواهی می دهم که تو به راستی ». نوری بودی در پشت پدرانی بلند مرتبه و رحم هایی پاکیزه و می خوانیم که : طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ؛ پاکیزه و پاک شد، برخی از آن از برخی دیگر است با تحقیق زندگینامه مادران ائمه ع بدست می آید که آنها تصادفی امام نشده اند؛ مثلا خاتون مادر امام عج خاتون مادر امام ع، مادر امام ع ،و... های ویژه ای داشتند و از افراد شاخص خود بودند الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
🛑 ۵٠ مخصوص امام علي (علیه السلام): از سید داود روحانی حسینی 🌹🌹 1 - .ولادت در داخل (وَليدُ الكعبه). 2-. در كوفه 3-. شهادت درحال 4. شهادت در شب 5 - َقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: إِنَّ عَلِي بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلي القِبلَتَين ِوَ بايَع َ البَيعَتيَن وَ لَم يَعبُد صَنَماً وَ لا وَ ثَناً وَ لَمْ يُشْرِك بِاللَّه. 6-تنها فردى است كه در احد درباره او گفت : قَالَ جَبْرَئِيلُ(ع): لَا سَيفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِي [كافى، ج8، ص110.] 7- كسي كه در سن 10 سالگى آورد و مؤمن شد قال الباقر(ع): أَنَّ عَلِياً (ع) أَوَّلُ مَنْ أَسْلَمَ [أمالى طوسى، ص343.] 8- . كسى است كه به پيامبر در نماز اقتدا كرد. 9- تنها كسى است كه پيامبر با او عقد بست و به او فرمود: اَنتَ اَخِى فِى الدُنيا وَ الاخره 10-. پيامبر به او فرمود: انا مدينه العلم و على بابها 11-. پيامبر فرمود: على بر امت مانند حق پدر بر فرزندش مى‏باشد. 12-. تنها كسى است كه ملقب به امير المومنين است. 13-. تنها كسى است كه در ليله المبيت، نمود. 14-. تنها امامى است كه همسرش است. 15-. تنها امامى است كه دو امام معصوم است. 16-. تنها امامى است كه زوجه‏ اش دختر پيامبر و 11 امام معصوم است. 17-. تنها امامي است كه او از نام خدا مشتق شده. 18-. تنها امامى است كه عقد آنها را خدواند قرار داد. 19-. احدى مانند او نبوده. 20-. كنيه ابو مختص اوست. 21. تنها امامى بود كه : ستقاتل الناكثين و القاسطين و المارقين. 22. تنها امامى است كه پا بر دوش پيامبر گذاشت و بت هاى كعبه را ساقط كرد. 23. تنها امامي است كه به فرزندش گفت با ابن مدارا كن. 24- ساقى در اوست. 25- تنها كسى است كه زره نپوشيدواسب تندروسوارنشد. 26-. در مقام احدى مثل او ديده نشد.[نهج البلاغه] 27-. تنها كسى است كه پيامبر درى از خانه ‏اش را به مسجد گشود. 28-. لقب « المومنين» مخصوص او است. 29-. تنها شخصيتى است كه صداى را به هنگام شنيده است. 30-. هيچكس مانند او حفر نفرمود كه وقف مستمندان كند. 31-. او تنها كسى است كه حاضر شد براى مصالح اسلام كند. 32-حدود 300 آيه در شان و عظمت حضرت نازل شده است. 33-. جمله (( انا و على من شجره واحده )) را پيامبر در او فرمود. 34-. تنها كسى است كه دشمنانش به او نمودند. لولا على لهلك 35-. ضربة على يوم الخندق من الثقلين مختص علي است. 36-. تنها كسى است كه كليد به دست اوست قسيم النار و الجنه 37-. يا على! حر بك حربى. سلمك سلمى. 38-. او در كثرت جنگها و خدمت به منحصر به فرد است. 39-. زاده بودن را با على می توان داد. 40-. اين ادعا تنها مربوط به اوست سلونى قبل ان تفقدونى 41. على(ع) هم خودش شد، هم پدر شهيد است، هم همسر شهيد است هم شهيد است. 42. تنها مظلومى است كه 80 سال مخفى بود. 43-. پيامبر يك ميليون باب به او آموخت. 44-. تنها كسى است كه و دشمن او را ستايش كرده ‏اند. 45-. در شب اول تنها كسى كه به سراغ مى‏آيد. 46- (25سال خانه نشين بود. صبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى. 47- علي ع و او است. 48- باعلي ع واوهم همواره باحق است. 49- علي ع با و قرآن هم با اواست . 50-تنها شخصيتى كه : زندگى او با آغاز شد و هنگام ولادت سوره قد افلح المومنون را قرائت نمود و با فوز او خاتمه يافت و هنگام شهادت فزت و رب الكعبه را به زبان جاري كرد. https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b @nashrekhobyhakashan
گُزیده‌ای از ‌های امام (ع) به نقل از مقدّمهٔ شرح البلاغهٔ ابن ابی (۵۸۶-۶۵۶) چه بگویم از مردی که : دشمنانش به او می‌کنند و از انکار و کتمان مناقبش عاجزند. به‌راستی می‌دانی که : حاکمیت اسلامی را در باختر و خاور در دست داشتند و تمام کوشش خود را در خاموش کردن او و برانگیختن مردم علیه وی و نسبت دادن انواع و نقص به شخصیتش به کار بستند و او را بر سر تمام منابر کردند، و ثناگویانش را نه تنها کرده، بلکه حبس و نابود کردند و از و حدیثی که متضمن برای او بود یا یاد او را بلندمرتبه می‌ساخت، کردند، تا آن‌جاکه نامگذاری به او را ممنوع ساختند، ولی این همه جز بر عظمت او نیفزود. چونان بود که : چون پوشانده شود و پنهان گردد، بوی دلاویزش بیشتر منتشر می‌شود، یا به سان ، که نورش با کف دست در پرده نمی‌شود... . چه گویم دربارهٔ مردی که : هر فضيلتی به او است و هر گروهی به او منتهی، و هر طائفه‌ای به سوی او می‌شود؛ پس او : رئيس و سرچشمهٔ آن است و قهرمان و پیشتاز عرصهٔ آن و بعد از او هرکسی که در فضایل اخلاقی درخششی داشت، وام‌دار، دنباله‌رو و پیرو اوست. همان طور که می‌دانی : دانش‌ها، و دانش الهی است...؛ : برگرفته از سخنان او و منقول از جانب اوست، و به او پایان می‌یابد و از او سرچشمه می‌گیرد... . از دیگر علوم، است، که آن حضرت استوانه و اساس آن است، و هر مسلمانی بر خوان او نشسته است و از فقه او مستفید می‌گردد... . هرکسی می‌داند که : در بسیاری از مسائل که بر او دشوار می‌نمود به و دیگر صحابه مراجعه می‌کرد و مکرراً گفته است: «اگر علی نبود عمر شده بود.» و این سخن او: «خدا نکند برایم روی دهد و علی در آنجا نباشد»، و سخنش: «در هیچ کس فتوا دادن در حضور علی را ندارد.» چون از ،‌ِعباس پرسیدند که : علم تو با پسرعمویت چگونه است؟ گفت: «مانند قطره‌ای در برابر !» از جملهٔ دیگر علوم، علم و و است. صاحبان این در تمامی سرزمین‌های اسلامی به او ختم می‌گردند و سلسلهٔ خود را به او پایان می‌بخشند. از دیگر علوم، علم و عرب است. همگی مردم می‌دانند که : او علم نحو را و کرد و کلّیات و آن را بر املا کرد. اگر به اخلاقی و فضایل نفسانی و رجوع کنی، او را پیشاپیش همه و فاتح قلهٔ فضایل خواهی یافت. اما ؛ : همانا علی شجاعان پیش از خود را از مردم فراموشاند. او هیچ‌گاه نکرد و از هیچ لشکری نهراسید. اما جسمانی و نیروی بدنی او : است. او با کسی نجنگید مگر او را درهم کوبید. اما و او : آشکار است. پیوسته می‌گرفت و خود را به دیگران می‌بخشید. گفته است که : علی مردم بود. هرگز به سائلی نه نگفت. با آن‌که تمام جز بخشی از شام در دستش بود، هیچ میراثی از خود به جا ننهاد‌. اما شکیبایی و او؛ : در مقابل صبورترین بود و در برابر دیگران باگذشت‌ترین. در هشدار می‌داد که : آن‌کس که فرار کرد نباید شود و مجروح و نباید کشته شود و هرکس سلاح بر گذارد در است. همچنین اموالشان را نگرفت و و فرزندانشان را اسیر نکرد و چیزی از اموالشان را به نبرد. در جنگ سپاه آب را به روی لشکریان علی بستند اما هنگامی که سپاه علی بر مسلط شد، به او گفتند که : آب را از آنان بازگیر تا هلاک شوند اما او نپذیرفت. در ، نزد و دشمن معلوم است که او مجاهدین است. اما در ، : او امام فصیحان و بلیغان است و در سخنش گفته‌اند: «فروتر از خالق و برتر از مخلوق.» خو ونرم‌خویی و خوش ‌ او مثل است. الحمدلله‌ @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
آثار كردن مطالبی که تقدیم می شود؛ چكیده‌ای از كلمات نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام درباره آثار فكر كردن است: فكر در ها، عامل داشتن است. فكر در ، عامل است. فكر در ، عامل است. فكر در ، عامل است. فكر در ، عامل كنترل هوسها و شهوات است. فكر در عواقب، عامل است. فكر در ، عامل مقایسه و رشد است. فكر در گذشت ، عامل سعی و تلاش است. فكر در الطاف الهی، عامل رجاء و است. فكر در قهر الهی، عامل است. فكر در ، عامل است. فكر در مخلوقات، عامل است. فكر در ضعفها عامل است. فكر در مفاسد ، تهذیب است. فكر در شدائد دیگران، عامل است. فكر در خدمات والدین، عامل احسان است. فكر در پدیده‌های هستی و زیبایی طبیعت، عامل و خشوع است. منبع: مجله مبلغان، شماره74 2. همراه با نماز، محسن قرائتی، با همكاری سید جواد بهشتی، ستاد اقامه نماز، پنجم، 1378، صص 23 ـ 24. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
... یک تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر تلف‌کرده تأسف می‌خوردم و سَراچهٔ به الماسِ دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب خود می‌گفتم: هر دم از می رود نفَسی چون نگه می‌کنم نمانده بسی ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج دریابی خَجِل آن کس که رفت و نساخت کوسِ زدند و نساخت نوشین بامداد رَحیل باز دارد را ز هر که آمد عمارتی ساخت رفت و به دیگری پرداخت وآن دگر پخت همچنین هوسی وین به نبرد کسی یار ناپایدار مدار دوستی را نشاید این غَدّار و بد چون همی بباید آن کس که نیکی برد عیشی به خویش فرست کس نیارد ز پس ز پیش عمر است و تَموز اندکی ماند و غِرّه ای تهی‌ ، رفته در ترسمت پُر نیاوری دستار هر که مزروع خود بخورد به خِوید وقت خرمنْش باید چید الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس رو کرد به جماعتی که در آنجا داشتند ( نیز در بین بود ) و سوال کرد : "خلیفه ی نبی و او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید : نامت چیست؟ ابوبکر گفت : نامم "" است راهب پرسید : دیگرت چیست؟ابوبکر گفت : نام دیگرم "" است. راهب سوال کرد : نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت : "نه هرگز" پس راهب گفت : گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت : دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد : من بهمراه جمعی از مسیحیان از آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و ما این است که : از ی مسلمین چند بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت : سوالاتت را بپرس ، راهب گفت :باید به من نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت : در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت : باید از کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ ماند پس بدنبال فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند : چه سوالیست که میپرسی؟ خدا همه دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر بر امان دادنت نبسته بودم را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان که ماجرا بود بسرعت خود را به امام (ع)رسانده و ماجرا را کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام (ع )و امام (ع )میان جمعیت حاضر و با و تکبیر جماعت حاضر ، مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید : نامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یان *""* نزد مسیحیان *""ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *""* است. پس راهب گفت : نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او و پسرعموى من است و نیز او هستم. پس راهب گفت ، به بن مریم که و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و الحکمة" ✳️به درستی که نامت در إلیا و در ایلیا و در علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین تقسیم کرد. ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بیا تا یک دیگر بدانیم که تا ناگه ز یک نمانیم چو آینه مؤمن شد چرا با ما روگرانیم جان فدای کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم فسون قل و قل هو الله چرا در همدیگر نخوانیم غرض‌ها تیره دارد دوستی را غرض‌ها را چرا از نرانیم گهی دل شوی از من که میرم چرا پرست و جانیم چو بعد از خواهی آشتی کرد همه از غمت در کنون پندار مُردَم آشتی کن که در ما چون مردگانیم چو بر بخواهی دادن را بوسه ده کاکنون همانیم خمش کن مرده وار ای ازیرا به متهم ما زین الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
یا امام علیه السلام ادرکنی دو در بچّگي پيغمبر شدند. 1 – علیه السلام "يا يَحْيي خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا" (مريم/12) 2 - حضرت علیه السلام "كَيْفَ نُكلَّمُ مَن كاَنَ فيِ الْمَهْدِ صَبِيًّا" (مريم/29) "قَالَ إِنيّ عَبْدُاللَّهِ ءَاتَانِیَ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنيِ نَبِياً" (مريم/30) اگر خدا خواسته باشد بدهد، نمي كند و مي دهد وقتي در مي نشيند، نمي داند كجا برود. يك مي آيد جلو مي رود، اين هواپيما به اين بزرگي اين ماشين كوچولو مي رود. در فرودگاه اينطوري است. يعني گاهي يك هواپيماي بزرگ را گم می کند بسيار اندازه ي يك شكلات، به وصل مي كني يك منتقل مي شود دوربين هاي يك كيلو، دو كيلو وزن دارد چند تا عكس مي گيرد. يك وزن چقدر است؟ در چند ميليون برمي دارد؟ امامان ما دارند، وصل به يك هستند. با يك نخ دارد. اسكناس بدون آن ارزش ندارد. آن نخ است. اين نخ ولايت است. و بايد با هم باشد. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم چرا کنیه ـ عليه السّلام ـ (ابا عبدالله) به نام پسرشان، است و حال آنکه وی مخالفی داشت؟ امام صادق ـ عليه السلام ـ فقط نیست بلکه به آن بزرگوار و [۱] هم مي گفته اند، هر چند که ابو عبدالله بيشتري دارد. هيچ مورخي نگفته که : امام صادق ـ عليه السلام ـ داشته که به ايشان ابو عبدالله بگويند، بلکه اين ديگران بودند که به جهت وي به آن بزرگوار ابو عبدالله مي گفتند. در زمان امام صادق ـ عليه السلام ـ از دنيا رفت[۲] و بنابر اين عبدالله، بزرگترين پسران باقيمانده ي آن امام همام بوده و از اين جهت گفتن ابو عبدالله به امام صادق ـ عليه السلام ـ مشکلي ايجاد نمي کند. امام صادق ـ عليه السلام ـ به فرزندش امام ـ عليه السلام ـ فرمود: « پس از من ادعاي خواهد کرد ... با او منازعه نکن، زيرا او کسي است که از بستگانم به من ملحق خواهد شد و خواهد کرد» مطلب هم به همان قرار شد که امام صادق ـ عليه السلام ـ فرموده بود، زيرا پس از امام صادق بيشتر از 70 روز زنده نماند.[۳] بنابر اين امام صادق ـ عليه السلام ـ مي دانست که : اولاً : عبدالله پس از وي چنداني نخواهد کرد ثانياً : به زودي از صفحه_ي روزگار محو خواهد شد، لذا براي آن بزرگوار هيچ اهميتي نداشت که ديگران را از گفتن ابوعبدالله به وي منع کند. بعضي، عبدالله را امام صادق ـ عليه السلام ـ مي شمارند و آن ها نيز اين است که : چون کنيه ي ابوعبدالله بيشتر به امام صادق ـ عليه السلام ـ مي شود. پس بايد وي پسر بزرگ آن بزرگوار باشد.[۴] --------------------------------------------------- ۱. الهداية الكبرى، ص247 ؛ مجموعه ي زندگاني چهارده معصوم ـ عليهم السلام ـ ص 900. ۲. الارشاد،جلد دوم، ص 201، و فرق الشيعه، ص 78. ۳. حضرت صادق ـ عليه السلام ـ ،کمپانی ص 21. ۴.معصوم هفتم و هشتم محمد بن علي الباقر و جعفر بن محمد الصادق ـ عليهما السلام ص 108. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ سلام علیکم،🌷 «یا امیر المومنین علیه السلام روحی فداک»💚 🔵یک فرزند دو ساله و شش ساله چطور می تواند این مراحل را طی کند ؟ 🌴👇 روزی بر (علیه السلام) وارد شد... (علیه السلام )فرمود : « آیا من بگویم که تو با من چه داری ؟» سلمان گفت : «بفرمایید» که امیرالمومنین( علیه السلام )فرمود : «تو آمده ای تا از من سوالت را بگیری» سلمان گفت : «بله یا امیر المومنین (علیه السلام )» امیرالمومنین (علیه السلام )فرمودند که : «از دو ساله (علیه السلام) بپرس» ما نمی دانیم که امیرالمومنین( علیه السلام) چیست ؟،،🤔 شاید هدف امیر المومنین (علیه السلام) همین است که به ما بفرماید که : ✔️« (علیهم السلام) با علم دیگران فرق دارد» سلمان از امام حسین ،(علیه السلام )پرسید که : «پدرت چند ساله است ؟» امام حسین (علیه السلام )فرمودند که : «الله تعالی سبحان پنجاه هزار آدم آفرید ،هر کدام از این آدم ها پنجاه هزار سال کردند ،پنجاه هزار سال قبل از خلقت آدم (علیه السلام).. الله تعالی اول پدرم امیر المومنین( علیه السلام) را آفرید حالا فهمیدی که پدرم (علیه السلام )چند سال دارد ؟» سلمان خودش که می توانست سن ظاهری امیرالمومنین ( علیه السلام )را به دست آورد..،👌 🌴امیرالمومنین (علیه السلام) در البلاغه فرمودند که : ،🌾«من همه امم و ملل را می دانم ،یعنی بر نظارت دارم»🌾 کانال نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم دوازده امام علیهم السلام در دنيا و آخرت مى گويد: هنگام وفات ، حاضر بودم كه به جاى او نشست ، يكى از بزرگان يهوديان مدينه ، و اعلم يهوديان آن عصر نزد عمر آمد و گفت : (من مى خواهم را بپذيرم ، اگر به سؤ الات من پاسخ دهى ، چرا كه (صورت ظاهر نشان مى دهد) تو داناترين فرد از محمد(علیه السلام ) به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهم بپرسم هستى . عمر گفت : من داناترين فرد از اصحاب نيستم ، ولى تو را به شخصى كه داناترين شخص امت ما، به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهى بپرسى ، مى باشد راهنمائى مى كنم ، آنگاه عمر به علیه السلام اشاره كرد. يهودى به عمر گفت : (اگر به گفته تو شخص امت ، اين (على عليه السلام ) است ، پس چرا مردم با تو بيعت مى كنند با اينكه او داناتر از همه است ؟ عمر، به يهودى ، درشتى كرد و او را سرزنش نمود. يهودى (ناچار) متوجه على علیه السلام گرديد و گفت : (آيا تو همان گونه هستى كه عمر گفته ؟). على علیه السلام فرمود : عمر چه گفت ؟ يهودى گفت: عمر گفت : امت ، على علیه السلام است ، آنگاه يهودى افزود: اگر همانگونه هستى كه عمر گفت ، مى خواهم چند مساءله از تو بپرسم تا بدانم آيا هيچيك از شما مسلمانان به پاسخ سؤ الات آگاه است ، تا بدانم شما كه ادعا مى كنيد؛ بهترين و داناترين امتها هستيد، راست مى گوئيد، به علاوه خودم نيز مسلمان خواهم شد. علی علیه السلام فرمود : من همان گونه ام كه عمر به تو گفت ، هر چه خواهى بپرس كه به خواست خدا جواب مى دهم . يهودى گفت : جواب سه سؤ ال و سه سؤ ال و يك سؤ ال رابه من بده . على علیه السلام فرمود : چرا نگفتى هفت سؤ ال . يهودى گفت : اگر پاسخ سه سؤ ال مرا دادى ، بقيه را مى پرسم ، و گرنه از پرسش ‍ سؤ الهاى بعد، خوددارى مى نمايم ، و اگر به هفت سؤ ال من پاسخ بدهى ، مى دانم كه تو داناترين و برترين شخص سراسر زمين هستى ، و نسبت به مردم از خودشان (مقدمتر) مى باشى . على علیه السلام فرمود : اى يهودى ! هر چه خواهى بپرس . يهودى پرسید که : 1- كه روى زمين نهاده شد چه سنگى بود 2- اولين كه در كاشته شد چه درختى بود؟ 3- و اولين اى كه روى زمين جوشيد، كدام چشمه بود؟ حضرت على علیه السلام به هر سه سؤ ال يهودى پاسخ داد. يهودى سه سؤ ال ديگرش را چنين مطرح كرد: 1- اين امت ( ) داراى چند است ؟ 2- جايگاه پيامبر(ص ) در ، در كجاست ؟ 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت چه كسانى هستند. على علیه السلام فرمود : 1- اين امت داراى دوازده امام هدايت كننده ، از نسل پيامبر(ص ) هستند و از نژاد من مى باشند. 2- جايگاه پيامبر(ص ) در بهشت در عاليترين نقطه آن به نام ( ) مى باشد 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت عدن ، عبارتند از: دوازده تن (امام ) از نسل او، و مادرشان و جده آنها( - علیها السلام ) و مادر مادر آنها(خديجه - علیها السلام ) و فرزندانشان ، و كسى ديگر غير از اينها، در آن جايگاه ، پيامبر(ص ) نخواهد بود. اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۲ مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود و مردم از او سؤ ال مى كردند رفتم ، وقتى كه مرا ديد، فرمود : (اى حبا به !). عرض كردم : (بلى اى سرور من ). فرمود: آنچه همراه دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، آن حضرت مانند على علیه السلام با انگشتر خود به آن مهر زد، به طورى كه جاى مهر بر آن سنگ نقش بست . بعد از آنكه امام علیه السلام در دنيا رفت ، به حضور (ع ) كه در مسجد رسول خدا (در مدينه ) بود رفتم ، مرا نزد خود خواند و به من خوش ‍ آمد گفت ، و آنگاه فرمود: (دليل آنچه را كه مى خواهى موجود است ، آيا نشانه امامت را مى خواهى ؟). گفتم : آرى اى آقا من . فرمود: (آنچه با خود دارى بياور). من آن سنگ كوچك را به او دادم ، آن حضرت انگشترش را بر آن زد، و جاى آن مهر بر آن سنگ نقش بست . پس از امام علیه السلام به حضور امام علیه السلام رفتم ، در اين هنگام به قدرى پير شده بودم كه رعشه در اندامم افتاده بود و براى خود صد و سيزده سال شمردم (كه از عمرم رفته ) ديدم آن حضرت در ركوع و سجود است و به اشتغال دارد(و به من توجه ندارد) نا اميد شدم ، ولى آن حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره كرد، با اشاره او جوانيم باز گشت (تا اينكه نمازش تمام شد.) گفتم : اى آقا من از چه اندازه گذشته و چقدر مانده است ؟ فرمود: به آنچه گذشته است آرى (علم به آن داريم ) و به آنچه مانده است نه (از غيب است و غير خدا آن را نمى دارند)، آنگاه به من فرمود: آنچه با خود دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، انگشتر خود را بر آن زد، و جاى انگشترش بر آن نقش بست . پس از امام سجادعلیه السلام نزد امام باقرعلیه السلام رفتم ، آنحضرت نيز بر آن سنگ مهر زد، سپس نزد امام صادق علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و بعد از او نزد امام كاظم علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و بعد از او به حضور (ع ) رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و مهرش بر آن ، نقش بست . (۱) حبابه ، والبيه ، پس از آن نه ماه زنده بود، چنانكه از ، نقل شده است . (۲) ۳ - در عصر السلام 113 سال داشت ، و بعد به آن حضرت شده است و بعدا تا عصر حضرت (ع )123 سال ديگر عمر كرده و در مجموع 236 سال نموده است (نگارنده ) ۴ - کافی باب ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل ، حديث 1، ص 346 و 347- ج 1 - و در بحث 4 همين باب ، حبابه ( ) ذكر شده است . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b