eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
317 دنبال‌کننده
445 عکس
379 ویدیو
58 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام زهرا (س )، زنى كه در حجره اى كوچك و خانه اى محقر، انسانهايى را كرد كه نورشان از بسط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى درخشند. (1) 1- صحيفه نور، ج 16، ص 125 (آرى ) تمام ابعادى كه براى و براى يك انسان متصور است ، در فاطمه (س ) جلوه كرده است . (ايشان ) يك زن معمولى نبوده است ، يك زن روحانى ، يك زن ملكوتى ، يك انسان تمام معنا انسان ، تمام نسخه انسانيت ، تمام حقيقت زن ، تمام زن ، تمام حقيقت انسان . (2) 2- صحيفه نور، ج 6، ص 185 آفتاب وجود زهراى اطهر - ام ابيها - در آخرين ساعات روز جمعه ، بيستم جمادى الاخرى ، سال دوم يا پنجم بعثت ، از پيغمبر مكرم اسلام و ملكه عرب ، خديجه كبرى ، در شهر مكه طالع گرديد. حضرت فاطمه (عليه السلام ) دخترى بود كه نطفه اش از بهشتى بود به قرآن ، او از هر پليدى و عادات زنانه پاك و پاكيزه بود. قابله اش بهترين زنان بودند كه پس از تولد، او را طيب و طاهر در قنداقه اى پيچيده و به مادرش تحويل دادند. پدر درباره اش مى فرمود: من هر گاه مشتاق مى شوم فاطمه را مى بوسم . و نيز مى فرمود: فاطمة بعضعة منى ... فاطمه (عليه السلام ) تن من است . حضرت فاطمه عليها السلام پس از چند سال زندگى پر مشقت و تحمل مشكلات فراوان در مكه ، در سال دهم به سوى مدينه ، شهرى كه پيغمبر عليه السلام بخاطر در امان ماندن از مشكرين به دستور خداوند هجرت كرده بود، رهسپار شد. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام كمك كردن زنان بهشتى در تولد در ذخائى العقبى از عليها السلام نقل مى كند كه فرمود: زمانی كه لحظه تولد فرزندم نزديك شد به سراغ قابله هاى قريش فرستادم ، تا مرا در امر زايمان مساعدت كنند، ولى چون همسر محمد عليه السلام بودم از آمدن امتناع ورزيدند. در همين هنگام چهار بر من وارد شدند كه جمال ، زيبايى و نورانيت آنان قابل توصيف نيست ! يكى از آنان گفت : من مادر تو هستم . ديگرى گفت : من دختر مزاحم هستم . سومى خود را خواهر معرفى كرد چهارمى گفت : من دخترعمران ، مادر هستم ، آمده ايم تا در امر زايمان ، تو را كمك كنيم . پس از آنكه فاطمه (ع ) به دنيا آمد نور جمالش فضا را روشن و منور ساخت و بر آنان با ذكر نامشان سلام كرد و درهمان لحظه تولد به : يگانگى خداوند، رسالت پدرش ، امامت شوهر و فرزندانش داد. (26) چه خوب سروده است شاعر: خجلا من نور بهجتها تتوارى الشمس بالشفق از خجالت در بخشش نور او خورشيد، هر بامداد در پوشش شفق ، پنهان مى شود. و حياء من شمائلها يتغلى الغصن بالورق و از شرم شمايل و اوصاف او شناخته هاى درختان ، خود را به زير برگها گشيده و قامت خود را بدان پوشيده و پنهان مى دارند. اعمال روز تولد حضرت فاطمه عليها السلام در مفاتيح الجناح شيخ عباس قمى (ره ) آمده است كه : سال پنجم يا دوم او بعثت ولادت و با سعادت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام واقع شده و در آن روز چند عمل مناسب است . اول : روزه دوم : خيرات و صدقات بر مؤ منين . سوم : زيارت آن حضرت كه چنين است : يا ممتحنة امتحنك الله الذى خلقك قبل ان يخلقك فوجدك لما امتحنك صابرة و زعمنا انا لك اوليا و مصدقون ، و صابرون لكل ما اتانا به ابوك ، و اتى به وصيه ، فانا نسئلك ان كنا صدقناك الا الحقتنا بتصديقنا لهما لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولايتك و مستحب است در ادامه بگويد: اسلام عليك يا بنت رسول الله السلام عليك يا بنت الله ... اى آنكه خدايى كه تو را خلق كرد پيش از خلقت بيازمود و در آن آزمايش ‍ بر هر گونه بلا و مصيبت تو را شكيبا و بردبار گردانيد و ما چنين پنداريم كه دوستان شما هستيم و مقام بزرگى شما را تصديق مى كنيم و بر هر دستور و تعليم الهى كه پدر شما و وصيش كه درود حق بر او باد براى ما آورد صبور و مطيع خواهيم بود پس ما در خواست مى كنيم هرگاه كه مصدق و مؤ من به شما هستيم كه ما را به واسطه اين تصديق به رسول و وصيش خدا به شما ملحق فرمايد تا به ما مژده رسد كه بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاك سازد. نام فاطمه عليها السلام را خدا بر او نهاد از امام باقر العلوم عليه السلام روايت كرده اند كه : زمانى كه فاطمه زهراء عليها السلام پا به جهان نهاد خداى متعالى فرسته اى را امر فرمود تا اين نما (فاطمه ) را بر زبان رسول مكرم جارى نمايد، سپس ‍ خداوند خطاب به فاطمه عليها السلام فرمود: من شير را به وسيله علم در وجود تو قطع كردم (27) و تو را از ناپاكى باز داشتم . امام باقر عليه السلام در ادامه مى فرمايند: والله خداى تبارك و تعالى اين بانو را از علم مملو ساخت و او را از ناپاكيهاى زنان در ميثاق ذر (كه خداوند از همه خلايق پيمان (28) پاك گرفت ) پاكى و پاكيزه تر قرار داد. فاطمه حوريه اى انسان نما از امام صادق عليه السلام روايت است كه رسول خدا عليها السلام فرمود: اى مدرم آيا مى دانيد چرا فاطمه عليها السلام آفريده شده است ؟ عرض ‍ كردند: خدا و رسول او بهتر مى دانند پيامبر عليه السلام فرمود: خلقت فاطمة حوراء انسية لا انسية فاطمه يك بانوى بهشتى انسانى است اما انسان نيست . 26- فاطمه الزهراء من المهد الى اللحد، ص 61 27- عبارت چنين است ، انى فطمتك بالعلم يعنى وقتى كه طفل را از شير مادر جدا مى كنند به جاى شير مادر به او غذايى كمكى مى دهند تا شير خوردن را ترك كند و اين غذاى جانشينى است . و خداوند نيز مى فرمايد: كه غذاى جانشين فاطمه زهرا عليها السلام به جاى شير، علم است . فاطمة الزهراء، من المهد الى اللحد - 28- مائده / 7 اعراف / 147 - ريحانه خانه وحى 29- بحارالانوار، ج 43، ص 18 30- فاطمه عليه السلام ، فاطمه است ، ص 113 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام كمك كردن زنان بهشتى در تولد در ذخائى العقبى از عليها السلام نقل مى كند كه فرمود: زمانی كه لحظه تولد فرزندم نزديك شد به سراغ قابله هاى قريش فرستادم ، تا مرا در امر زايمان مساعدت كنند، ولى چون همسر محمد عليه السلام بودم از آمدن امتناع ورزيدند. در همين هنگام چهار بر من وارد شدند كه جمال ، زيبايى و نورانيت آنان قابل توصيف نيست ! يكى از آنان گفت : من مادر تو هستم . ديگرى گفت : من دختر مزاحم هستم . سومى خود را خواهر معرفى كرد چهارمى گفت : من دخترعمران ، مادر هستم ، آمده ايم تا در امر زايمان ، تو را كمك كنيم . پس از آنكه فاطمه (ع ) به دنيا آمد نور جمالش فضا را روشن و منور ساخت و بر آنان با ذكر نامشان سلام كرد و درهمان لحظه تولد به : يگانگى خداوند، رسالت پدرش ، امامت شوهر و فرزندانش داد. (۱) ۱- فاطمه الزهراء من المهد الى اللحد، ص 61 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام هجرت رسول اكرم عليه السلام در جريان پيش از حركت و خروج از مكه ، منين على عليه السلام را ماءمور كرد تا در بستر او بخوابد و به سفارشهايش نمايد و همراه زنانى كه باقى مانده بودند به آن جناب ملحق شوند. زنانى كه در هجرت على عليه السلام از مدينه به مكه همراه او بودند عبارت از: حضرت عليه السلام فاطمه بنت ، فاطمه دختر و فاطمه دختر بن عبدالمطلب . حضرت على عليه السلام در هجرت به مدينه وقتى به منطقه اى به نام رسيد، با هشت نفر از شجاعان قريش كه آنها را تعقيب مى كردند حمله ور شد و متفرقشان كرد. در برخى از كتب سيره آمده است كه : بن نقيد بن عبد ، يكى از سوار كارانى بود كه او را به تعقيب حضرت عليه السلام و همراهانش ‍ فرستاده بود، وى بر شترى كه حضرت زهرا عليها السلام و يكى از بانوان ديگر بر آن سوار بودند، حمله كرده و حضرت زهرا عليها السلام را بر انداخت ، حضرت كه بر صدمات روحى وارد شده پيش از ، به ويژه پس از رحلت مادر بزرگوارش بسيار ضعيف گشته بود، از اين ضربه صدمه ديد. حضرت على عليه السلام و همراهانش، يك شبانه روز در ماندند كه در اين توقف ام كنيز حضرت رسول عليه السلام هم به آنها ملحق شد. در آن شب ، نماز وتا صبح مشغول راز و نياز و ذكر و دعا با خلق كردگار شده و پس از برپايى نماز صبح به جماعت ، حركت خود را آغاز نمودند. اين گروه از ، وارد مدينه شدند. پيش از رسيدن آنان به مدينه : الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبها و يتفكرون فى خلق السوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا غذاب النار... فاستجاب لهم ربهم انى لا اضيع مل عامل منكم من ذكر او انثى (۱) در شاءن آنان شد كه از مرد در آيه شريفه حضرت عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام مى باشد (۲) ۱- كسانى كه در حالى ايستاده و نشسته و خوابيده به ياد خدا هستند و در آفرينش آسمانها و تفكر مى كنند (مى گويند) پرودگارا، اينها را بيهوده نيافريده اى ، پرودار ! پاك و منزه هستى ، ما رااز عذاب دوزخ نگه دار !... پس پرودگارشان دعايشان را مستحبان كرده فرمود: من عمل هيچ كس از شما را - چه مرد باشد و چه زن - تضييع نكرده بى فايده نمى گذارم آل عمران / 195-191 ۲- فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر عليه السلام ص 604-602 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام درشرح ابن ابي معتزلي آمده است : "جريان كار را دانستيد، اما چون (ع) بر وي پيروزي يافت وي را گرامي داشت و همراه با بيست نفر از زنان عبدالقيس كه به دستور علي (ع) بر سر خويش نهاده و شمشير حمايل كرده بودند او را به سوي مدينه فرستاد. هنگامي كه قسمتي از راه را طي كردند عايشه آن حضرت را با سخناني ناشايسته مورد قرار داد و ابراز ناراحتي كرد و گفت : او با فرستادن اين مردان و سپاهياني كه بر من گماشته مرا هتك حرمت كرده است ; اما چون آنها به مدينه رسيدند زنان عمامه ها را برداشته و گفتند ما زن بوديم كه به همراه تو اعزام شديم . و اما اهل بصره كه با حضرت علي (ع) به برخاستند و با شمشير رو در روي او و اولاد او ايستادند و به آن حضرت دشنام و ناسزا گفتند، چون كه وي بر آنان پيروزي يافت شمشير از آنان بداشت و منادي وي در سرتاسر لشكرگاه فرياد زد كه : به هيچ وجه فراريان را تعقيب نكنيد و مجروح و اسير را نكشيد و كسي كه سلاح خود را بيندازد در امان است و كسي كه به سپاه امام پناه بياورد در امان است . پس از پايان جنگ نيز آن حضرت متاعشان را نگرفت و فرزندانشان را اسير نكرد، و از اموالشان چيزي به عنوان تصرف نكرد. و اگر مي خواست مي توانست همه اين كارها را انجام دهد، ولي او جز راه گذشت و راه ديگري را برنگزيد و به پيامبرخدا(ص) در روز فتح مكه نمود كه آن حضرت (ص) نيز در شرايطي مردم مكه را مورد عفو قرار داد كه هنوز آتش كينه ها به سردي نگرائيده و بديها فراموش نشده بود."(1) مباني فقهي حكومت اسلامي (جلد اول) دولت و حكومت الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا علیه السلام در از كتابهاي عقد [الفريد] و نزهة الابصار آمده است : "در جمل اشتر بن حكم را اسير كرد، آن حضرت با سخنان تند وي را مورد عتاب قرار داد آنگاه آزادش نمود. نيز هنگامي كه به دست اميرالمؤمنين (ع) در جنگ گرفتار آمد گفت : پيروز شدي گذشت كن ! آن حضرت وي را در بهترين جهاز به همراه نود و يا هفتاد به سوي مدينه فرستاد. همچنين براي عبدالله بن ازطريق محمد بن ابي بكر امان خواست آن حضرت به وي و ساير كساني كه با وي بودند امان داد. و موسي فرزند طلحة بن عبيدالله را نزد آن حضرت آوردند به وي فرمود: سه بار بگو: و اتوب اليه، آنگاه وي را آزاد كرد و فرمود: هر چه اسلحه و چارپا در ميان سپاه ما داري برگير و به هر جا كه مي خواهي برو، و در زندگي آينده خود تقوي داشته باش و در خانه ات بنشين . " اين روايت به نقل از مناقب در بحار نيز آمده است .(1) [1] مناقب ابن شهرآشوب 381/1; و بحارالانوار 50/41، تاريخ اميرالمؤمنين (ع)، باب حسن خلق آن حضرت [باب 104]، حديث 2 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
🔻 ✍موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله مشکل توست، به ما ربطی ندارد! ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از برایش سوپ درست کردند؛ و را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. مزرعه دار زنده نماند و مرد. را برای مراسم کشتند و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت می کرد ... 📌پانوشت ؛ عاقبت به من چه گفتن همینه! سرنوشت همه ما به هم مربوط به امید شرکت پرشور در انتخابات و انجام فریضه واجب ‌ @nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام 3- پذیری و ولایتمداری حضرت ع ولایت و ولایتمدار بود وقتی که پیامبر خدا ص فرمودند «: یا خَدِیجَةُ هذَا علِی مَوْلَاک وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بعْدِی؛ ای خدیجه! علی مولای تو مولای مؤمنین و امام آنها بعد از من است حضرت خدیجه ع عرض کرد صَدَقْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بایعْتُهُ علَی ما قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّه وَ أُشهِدُک وَ کفَی بِاللَّهِ شَهِیداً علِیم اً؛ راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را - براین کار - شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند . در یوم ص تمام فامیل را در خانه خود جمع کرد و رسالت خویش را اعلام داشت، فرمود: اول کسی که به من بیاورد، وزیر و وصیّ من است. تنها ع برخاست و ایمان کرد. رسول خدا ص نیز روی شانه حضرت علی ع گذاشت و فرمود : « هَذَا اَخِی، وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ وَزِیرِی اعلام ولایت است؛ غدیررفراندم و گیری است. ولایت امیرالمؤمنین ع از کنار غار ، یوم ، $جنگ تبوک و جاهای مختلفی مطرح شده است. نقش نقش زنان در های اولیاء الله تعالی بعضی از زنها در تمام حرکتهایی که اولیای خدا داشته اند، یک نقشی داشتند : کبری ع کنار حضرت ع، مادر و خواهر ع کنار حضرت موسی ع، کبری ع کنار رسول خدا ص، مرضیه ع کنار ع، کبری ع کنار امام ع، فاطمه ع کنار و به دنبال امام ع زنان در از ولایت بعضی از زنها در دفاع از ولایت نقش داشتند؛ 1- امّ الخیر در سن و سال بالایی بود و کنیزها زیر بغلش را گرفتند و او را نزد آوردند. معاویه گفت: تو امّ الخیری؟ گفت: آری، گفت : تو همان زنی هستی که در جنگ سپاه علی ع را علیه ما تحریک می کردی؛ آیات را می خواندی و بر سپاه علی ع می کردی و عذاب را بر ما تطبیق می دادی؟ تو همان ز نی هستی که در صفین فریاد می زدی: با سپاه معاویه بجنگید تا به بروید؟ گفت: بله، من همان هستم. هنوز هم من عوض نشده است و هنوز هم از مولایم علی ع دفاع می کنم وقتی رفت، معاویه به اطرافیانش گفت: علی ع گرانی برای اینها نینداخته است و از علی ع یا مقامی نگرفته اند؛ ولی در از عل ع این طور پابرجا هستند، آیا شما می توانید از من که سفره های گران، پول و برایتان مهیا کرده ام، دفاع کنید؟ محدثات شیعه، ص66 2- حمدانی سوده به گفت : « صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَسَدٍ تَضَمَّنَهُ القَبرُ فَاَصبَحَ فِیهِ العَدلُ مَدفُوناً؛ درود خدا بر آن بدنی که وقتی در خاک رفت نیز با او خاک شد معاویه گفت: چه کسی را می گویی؟ گفت : « ذَاکَ عَلِیُّ بنُ اَبِی طَالِب ع » بلاغات النساءص44 وقتی خبر امیرالمؤمنین ع به شام رسید، معاویه جشن گرفته، اظهار کرد. معاویه خواننده ای داشت. ، معاویه به کنیز خواننده اش گفت: بخوان و ما را شاد کن. کنیز خواننده گفت : برای چه بخوانم؟ گفتند : چون علی ع کشته شده است. در چشمان آن کنیز حلقه زد و گفت: شما را برای اینکه کشته شده است، شاد کنم؟ ابیاتی خواند مبنی بر اینکه: معاویه! ساکت باش. من فراموش نمی کنم علی و نمازهای طولانی او را و عبادتش که مثل عبادت رسول خدا ص بود و... مجلس معاویه را به عزاخانه کرد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام حضرت خدیجه کبری ع ایثار می کرد ایثار غیر از است . ایثار؛ یعنی من خودم نخورم و به دیگران بدهم؛ اما انفاق این است که هم خودم می خورم و هم به دیگران می دهم کریم می فرماید : وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا. فرقان/ 67. و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نمی نمایند یعنی هم خودتان بخورید و هم به دیگران بدهید. انفاق؛ یعنی از مالی که داری، درصدی نیز به دیگران بده. انفاق دستوری است؛ ولی ایثار . هر کسی اهل ایثار نیست . ایثار این است که حضرت و خانواده اش گرسنه بخوابند؛ اما غذای خود را به ، مسکین و اسیر بدهند. ایثار این است که امام ع سه بار تمام آنچه را که داشت، به داد و دو بار زندگی خود را با فقیر تقسیم کرد. ایثار کار هر کسی نیست . بین این دو نیست. ایثار در جایی که امر دایر است بین اینکه من گرسنه بخوابم یا دیگران، غذا را به دیگری بدهم و خود گرسنه بمانم. حضرت ع هشتاد هزار شتر و چهارصد کارگزار داشت و دارای اقتصادی قویی بود. آن هم زمانی که در به محل نمی گذاشتند و حاضر نبودند زن را جزء آمار بیاورند. مردمی که دختران را زنده به گور می کردند . حضرت خدیجه ع در چنین شرایطی به پای پیامبر ص ایثار کرد و تمام خود را به آن حضرت بخشید، و کار به جایی رسید که شبها با دخترش فاطمه ع روی خار و خاشاک ابی طالب می خوابید . حضرت خدیجه کبری ع تا پنجاه سالگی کنار پیامبر ص بود و حضرت در این ده سال با هیچ زنی نکرد؛ اما در مدینه به خاطر موقعیتی که داشتند با تعدادی از زنان ازدواج کردند که گاهی : بعضی زنها خودشان به حضرت پیشنهاد ازدواج می دادند. بعضی زنها، بی شده بودند، مثل ، دختر که شوهرش شد. شوهر امّ از دست رفت و بچه یتیم داشت پیامبر ص او را سرپرستی کرد. پدر در شده و او تنها مانده بود، خودش به پیامبر ص پیشنهاد داد که اگر با من ازدواج کنی، عده ای می شوند . همچنین بنت که خدا این ازدواج را به عهده پیامبر ص گذاشت. در قرآن به پیامبر ص فرمود که با ازدواج کن تا سنت ازدواج با زن پسرخوانده باب شود؛ یعنی بدانند زن پسرخوانده مانند $عروس نیست که نشود با او ازدواج کرد. اگر کسی پسری را بزرگ کرد، به زنش نیست. زن آن پسر هم عروس پدرخوانده و محرم او نیست . با وجود این همه زن در مدینه، مرتب حضرت می فرمود: هیچ کسی برای من خدیجه نمی شود. او روزی مرا کرد که همه تکذیبم می کردند . روزی به پایم ریخت که همه مالشان را از من باز می داشتند. روزی به من آورد که همگی از ایمان به من می کردند . در مدینه ایمان آوردن به پیامبر ص هنر نبود؛ چون حضرت حکومت بود و موقعیت مهمی داشت؛ ایمان آوردن و از پیامبر در وقتی بود که نه مال و منالی داشت و نه داشت الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
از یه ميپرسن چي شد شدي؟ 🤔 ميگه من يه گرفتم كه دختري 18 ساله داشت، دختره زن بابام شد پس زن من زن بابام شد، بابام من شد، من شدم پدر زن پدرم! 😶 زنم پسر زائيدكه من و نوه زنم بود، پس نوه من هم بود، پس من پدربزرك داداشم بودم 😐 زنم پسرزائيد در نتيجه زن بابام ناتنی پسرم شد و پسرم داداش من شد! 😐😂 تو باشي خل نميشی؟ 😶😂 😂😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا علیه السلام در از هاي عقد [الفريد] و نزهة الابصار آمده است : "در جمل اشتر بن حكم را كرد، آن حضرت با سخنان تند وي را مورد عتاب قرار داد آنگاه آزادش نمود. نيز هنگامي كه به اميرالمؤمنين (ع) در جنگ گرفتار آمد گفت : پيروز شدي گذشت كن ! آن حضرت وي را در بهترين جهاز به همراه نود و يا هفتاد به سوي فرستاد. همچنين براي عبدالله بن ازطريق محمد بن ابي امان خواست آن حضرت به وي و ساير كساني كه با وي بودند داد. و فرزند بن عبيدالله را نزد آن حضرت آوردند به وي فرمود: سه بار بگو: و اتوب اليه، آنگاه وي را آزاد كرد و فرمود: هر چه اسلحه و چارپا در ميان سپاه ما داري برگير و به هر جا كه مي خواهي برو، و در آينده خود داشته باش و در خانه ات بنشين . " اين روايت به نقل از مناقب در بحار نيز آمده است .(1) [1] مناقب ابن شهرآشوب 381/1; و بحارالانوار 50/41، تاريخ اميرالمؤمنين (ع)، باب حسن خلق آن حضرت [باب 104]، حديث 2 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام درشرح ابن ابي معتزلي آمده است : "جريان را دانستيد، اما چون (ع) بر وي پيروزي يافت وي را گرامي داشت و همراه با بيست نفر از زنان عبدالقيس كه به دستور علي (ع) بر سر خويش نهاده و حمايل كرده بودند او را به سوي فرستاد. هنگامي كه قسمتي از را طي كردند عايشه آن حضرت را با سخناني ناشايسته مورد قرار داد و ابراز ناراحتي كرد و گفت : او با فرستادن اين مردان و سپاهياني كه بر من گماشته مرا هتك كرده است ; اما چون آنها به مدينه رسيدند عمامه ها را برداشته و گفتند ما بوديم كه به همراه تو شديم . و اما اهل بصره كه با حضرت علي (ع) به برخاستند و با شمشير رو در روي او و اولاد او ايستادند و به آن حضرت دشنام و ناسزا گفتند، چون كه وي بر آنان پيروزي يافت شمشير از آنان بداشت و منادي وي در سرتاسر لشكرگاه فرياد زد كه : به هيچ وجه فراريان را نكنيد و و اسير را نكشيد و كسي كه خود را بيندازد در امان است و كسي كه به سپاه امام پناه بياورد در است . پس از پايان نيز آن حضرت متاعشان را نگرفت و فرزندانشان را اسير نكرد، و از اموالشان چيزي به عنوان تصرف نكرد. و اگر مي خواست مي توانست همه اين كارها را انجام دهد، ولي او جز راه گذشت و راه ديگري را برنگزيد و به پيامبرخدا(ص) در روز فتح مكه نمود كه آن حضرت (ص) نيز در شرايطي مردم را مورد عفو قرار داد كه هنوز آتش كينه ها به سردي نگرائيده و بديها فراموش نشده بود."(1) مباني فقهي حكومت اسلامي (جلد اول) دولت و حكومت الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس رو کرد به جماعتی که در آنجا داشتند ( نیز در بین بود ) و سوال کرد : "خلیفه ی نبی و او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید : نامت چیست؟ ابوبکر گفت : نامم "" است راهب پرسید : دیگرت چیست؟ابوبکر گفت : نام دیگرم "" است. راهب سوال کرد : نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت : "نه هرگز" پس راهب گفت : گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت : دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد : من بهمراه جمعی از مسیحیان از آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و ما این است که : از ی مسلمین چند بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت : سوالاتت را بپرس ، راهب گفت :باید به من نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت : در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت : باید از کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ ماند پس بدنبال فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند : چه سوالیست که میپرسی؟ خدا همه دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر بر امان دادنت نبسته بودم را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان که ماجرا بود بسرعت خود را به امام (ع)رسانده و ماجرا را کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام (ع )و امام (ع )میان جمعیت حاضر و با و تکبیر جماعت حاضر ، مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید : نامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یان *""* نزد مسیحیان *""ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *""* است. پس راهب گفت : نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او و پسرعموى من است و نیز او هستم. پس راهب گفت ، به بن مریم که و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و الحکمة" ✳️به درستی که نامت در إلیا و در ایلیا و در علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین تقسیم کرد. ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
هدایت شده از علی خسروانی
🌷 : آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمیگذارند. ~•~•~ 🥀 یعنی: سیبی ست ڪه باید از سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز. 🥀 یعنی: پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است. 🥀 یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن ندارد. 🥀 یعنی: زاده ی نیستم. (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...33/احزاب). 🥀 یعنی: لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی بَعضیا. 🥀 یعنی: حاضر نیستم برای پرنگ شدن هزار شوم. 🥀 : هر ڪسی لایق زیبایی های من نیست. 🥀 یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: " دیگران" 🥀 یعنی : پوشاندن و نمایان نکردن تمام ! نه فقط سر. 🥀 یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز . 🥀 یعنی: من میڪنم ڪه تو چه ببینی. 🥀  یعنی: زرهی در برابر چشمهای . 🥀  یعنی: یک پیله تا شدن. 🥀 یعنی: به های الهی. 🥀 یعنی: هوسرانی کسی نیستم. 🥀 یعنی: به جای ، را . 🥀 یعنی: من یک انسانم نه یک . 🥀 یعنی: بهای . 🥀 یعنی: از زیبایی. 🥀 یعنی: حفاظت از . 🥀 یعنی: نماد انسانی. 🥀 یعنی: صدفی بر گوهر . 🥀 یعنی: محتاج جلب توجه نیستم. 🥀 یعنی: والاست نه . 🥀 یعنی: تقدس زن. 🥀 یعنی: از . 🥀 یعنی: به . 🤲🏼🩷 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan به الله تعالی نه به : زنی به گفت: من دیگه نمی آیم پرسید : چرا؟ گفت: چون بعضی را می‌بینم که : دارند با می‌کنند، بعضی در حال در حین هستند، بعضی‌ می‌کنند و می‌کنند، بعضی فقط این‌جاست، بعضی‌ ، بعضی‌ به من شده‌اند... ساکت بود.. بعد گفت: قبل از اینکه خود را بگیرید آیا می‌شود از شما بخواهم بکنید ؟ گفت: بله ، حتما چکار کنم ؟ روحانی گفت: یک را در بگیر و دو بار بگرد و نگذار هیچ آبی از لیوان بریزد. زن گفت: چشم ، باشه ! بعد زن لیوان را گرفت و دو بار به دور مسجد گردید، و برگشت و گفت: انجام دادم! روحانی پرسید: آیا کسی را هم که با در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدی که غیبت کند؟ کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی را دیدی که خوابیده باشد؟ زن گفت: نمی‌توانستم چیزی ببینم چون همه حواسم به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد... روحانی گفت: وقتی به مسجد می‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان هم به « الله تعالی » باشد. برای همین است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : «مرا کنید» و نگفت که : را دنبال کنید! نگذارید شما با الله تعالی به رابطه بقیه با خدا پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تان بر خدا شود. نگاهمان به الله تعالی باشد نه و کردنشان. مَثل این مثال حال بعضی از مردم این زمانه است که : همه کارهای را به دلیل بعضی از کنار گذاشته اند! و آن جمله امام علی ع را کرده اند که : را با کن نه با افرادی که خود را به می‌کنند....!! الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan سلام علیکم ☘امام عليه السّلام فرمايد: روزى در و طواف كعبه الهى ، زنى چون ديگر ها طواف كردن بود، از آستين عبايش و نمايان بود، ناگهان بوالهوسى - كه او نيز مشغول الهى بود - چشمش به آن افتاد ديد كه دستش نمايان است ، نزديك او آمد و خود را بر روى زن كشيد. به متعال - هوس باز - به دست آن زن - بى - چسبيده شد؛ هر چه كردند نتوانستند دست خود را از يكديگر جدا کنند. مردم دور اين زن و مرد شدند هركس به نوعى كرد تا شايد دست هاى اين دو نفر را از يكديگر جدا كنند، ولى سودى نبخشيد؛ و در اثر جمعیّت ، طواف قطع شد. ☘و قتی که شدند، و آمدند هر کدام به شكلى اى دادند ☘بعضى گفتند: بايد دست زن شود؛ چون دستش را گردانيده و و شده است . و برخى گفتند: مرد است ؛ و بايد دست او قطع گردد. ☘و چون بود و نتوانستند اين را کنند، شدند در و فرزندان رسول خدا صلوات اللّه عليهم اجمعين بر آیند؛ لذا پرسیدند كه : كدام يك از ايشان در مراسم حجّ كرده است ؟ ☘گفته شد: حضرت عليه السّلام شب گذشته وارد شده است ؛ تنها او مى تواند باشد، پس شخصى را فرستادند تا عليه السّلام را در آن جمع بياورد. ☘وقتى حضرت ابا عبداللّه عليه السّلام در آن جمع يافت ، خطاب به حضرت كرد و گفت : ياابن رسول اللّه ! شما درباره اين مرد و زن - تبه كار - چيست ؟ ☘حضرت رو، به كعبه نمود دست هاى خود را به سمت بلند كرد و را زمزمه نمود؛ و چون دعاى حضرت خاتمه يافت دست مرد از زن جدا شد. ☘امير مكّه پرسيد: اكنون آن ها را چگونه كنيم ؟ ☘امام حسين عليه السّلام فرمود: ديگر مجازاتى بر آن ها نيست ، (زيرا خداوند توانا آن ها را نمود) - تهذيب الا حكام : ج 5، ص 470، ح 293، مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 51، بحارالا نوار: ج 44، ص 183، ج 10. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan * حسن مرده است *   زنی که فرزندش، به نام ، به سفر رفته و از وی خبری نرسیده بود نزد مردی آمد و گفت : لطفا به جهت رفع نگرانی من تفألی به بنمایید.  آن مرد را گشود. اتفاقا این آیه آمد: لَهُم و حُسنُ مآبٍ پاکیزه ترین ( ) نصیبشان  است و بهترین سرانجام ها (رعد/۲۹)  آن مرد به آیه را چنین خواند:  (طوبی لهُم) وَ حَسَن ماتَ  یعنی : ... و است   بیچاره با شنیدن این سخن و خبر ناگوار ، ماتم زده شد و از برفت. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
(صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود : از جاهایى که است کنید. الدرالمنثور/6/ص92 ✍🏼 روزى (صلی الله علیه و آله و سلم ) با همسرش در حال بود، مردى از آنها را دید. پیامبر به او گفت: این ، همسر من است. مرد گفت: یا ما گمان بد به شما نمی بریم. پیامبر فرمود: درمجراى آدمى جارى مى شود پس ترسیدم که شیطان بر تو وارد گردد. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم دو : ۱ - جامعه ۲ - افساد و هر دو از زن شروع می‌شود گاهی بحث در است و گاهی بحث در و است در جامعه مثل نیستند که داشته باشند و فقط برای داشته باشند مانند و و از هستند بنابراین برای باید شود مهم در جامعه است سه می‌تواند را بسازد : ۱ - ۲ - ۳ - الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchatح/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم از : علیه السلام به تک تک ما فهماند که : تک تک ما در خیلی است اگر افراد در جامعه فردی باشند در دیگران هم دارند کما اینکه اگر یکی از در جامعه باشد او در فاسد شدن دیگران هم خیلی است و مرد کوچک و بزرگ پیر و همه و همه ۱ - باید در جامعه بردارند ۲ - باید و را سازند تا در جامعه هیچ گونه سستی و تکانی پیدا نشود در جامعه بیشتر است لذا باید : ۱ - خود را مادرانی سازند ۲ - به جامعه فرزندانی دهند که این جامعه را به و بزرگواری و کشانند زن‌های ما باید : ۱ - داران علیها السلام باشند ۲ - باشند زن‌های ما باید : از و های دست بر دارند و و باشند تا از این راه به و جامعه کنند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan
﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم گویند: روزی با فرزندانش می خواست از جایی به جای دیگر برود خیمه‌ای را دید و گفت: از اینجا نمی‌ روم مگر اینکه بلایی بر سر افراد خیمه بیاورم به سوی رفت گاوی را دید که به میخی بسته شده و زنی را دید که آن را می‌دوشد به آنجا رفت و را تکان داد با تکان خوردن میخ : ۱ - گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل را بر زمین ریخت ۲ - پسر آن را که در کنار مادرش نشسته بود رالگدمال کرد و کشت بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و کشت شوهر آن زن آمد و دید که : فرزندش کشته شده و گاو هم مرده لذا همسرش را زد و او را داد بعدش خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند و بعدش نزدیکان آن مرد آمدند و خویشاوندان زن را زدند بالاخره همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد! فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای این چه کاری بود که کردی؟! ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم بعضی از مردم می‌کنند کاری نکرده‌اند در حالی که نمی‌دانند که با : چند کلمه‌ای که : می‌گویند یا میکنند و مردم می‌شنوند ۱ - زیادی را ایجاد می‌کند ۲ - آتش را بر می‌افروزد ۳ - خویشاوندی ها را بر هم می‌زند ۴ - دوستی ها و صفا و صمیمیتها را از بین می‌برد ۵ - کینه و دشمنی می‌آورد ۶ - طراوت و شادابیها را تیره و تار می‌کند ۷ - دل‌ها را می‌شکند کسی هم که اینکار را کرده فکر می‌کند هیچ کاری نکرده است و فقط میخ را تکان داده است! لذا قبل از اینکه حرفی را بزنی زبانت باش مواظب سخنانت باش مواظب باش میخی را تکان ندهی الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم و تحمل در مصائب دختر عمربن على بن حسين (ع ) يكى از نوه هاى (ع ) بود، پسر دخترش از دنيا رفت ، جمعى براى تسليت او نزد او آمدند و به او گفتند. دختر ابويشكر، كه نوحه خوانى مى كرد، در آنجا بود، يكى از حاضران به او گفت : ( كن ). او اشعارى خواند و حاضران شنيدند... در آن جمع ، خديجه به حاضران گفت : از عمويم (ع ) شنيدم فرمود: (زن در ماتم ، نوحه گر مى خواهد كه اشكش جارى گردد، ولى براى شايسته نيست كه و يا بيهوده (بر خلاف قضا و قدر الهى ) بگويد، اگر زنى اينگونه باشد، وقتى كه شب شد، فرشتگان را با نوحه گرى خود آزار مى دهد، بنابراين تحمل داشته باشيد و فرشتگان را با نوحه سرائى خود از خود نرنجانيد). کافی باب ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل ، آغاز حديث 17، ص 358 - ج 1 (با تلخيص ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اهل بيت (عليهم السلام) گفته است : من مقيم كوفه بودم . همسايه اى داشتم كه با او رفت و آمد و نشست و برخاست مى كردم . شب جمعه اى نزد او آمده ، گفتم : در مورد زيارت حضرت (عليه السلام) چه رأى و نظرى دارى ؟ گفت : و خلاف مقرارت شرع ، و هر بدعتى گمراهى است و هر آلوده به گمراهى و ضلالتى در آتش است ! ! سليمان مى گويد : در حالى كه همه وجودم پر از خشم بود از نزد او برخاستم و پيش خود گفتم : هنگام سحر نزد او مى روم و حقايقى از و مناقب حضرت امام حسين (عليه السلام) را براى او مى گويم ، اگر بر عناد و تعصب جاهلى اش اصرار و پافشارى ورزيد او را به مى رسانم . چون وقت سحر شد به سوى او شتافته ، درِ خانه اش را كوبيدم و او را به نام صدا زدم كه ناگهان همسرش به من گفت : او ابتداى شب به قصد زيارت حضرت حسين (عليه السلام) به سوى رفت ، من هم از پى او به زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) شتافتم . هنگامى كه وارد حرم شدم همسايه خود را ديدم كه در حال سجده براى خدا ، مشغول مناجات و گريه و درخواست و آمرزش است . پس از مدتى طولانى سر از سجده برداشت و مرا نزديك خود ديد ، به او گفتم : تو ديشب مى گفتى زيارت حضرت حسين (عليه السلام) است و هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است ولى امروز به حرم آمدى ، او را زيارت مى كنى ؟ گفت : سليمان ! سرزنشم مكن ! من كسى بودم كه براى (عليهم السلام)قائل به پيشوايى و و نبودم تا ديشبم فرا رسيد كه ديدم كه : مرا در حيرت و بهت فرو برد و دچار ترس و وحشت نمود . به او گفتم : چه ديدى ؟ گفت : انسانى بلند مرتبه و با عظمت را ديدم كه قامتى معتدل داشت نه بسيار بلند بود و نه بسيار كوتاه . از توصيف جمال و جلالش ناتوانم و از بيان ارزش و كمالش عاجزم . با گروه هايى كه گرداگردش بودند به سرعت در حركت بود و پيش رويش سوارى بود كه بر سرش تاجى قرار داشت ، داراى چهار ركن بود و بر هر ركنى گوهرى كه از مسير سه روزه راه مى درخشيد . از برخى از خادمان آن بزرگوار پرسيدم : اين كيست ؟ گفتند : مصطفى ! گفتم : اين ديگرى كيست ؟ گفتند : مرتضى جانشين رسول اللّه ! سپس چشم به آن فضاى ملكوتى انداختم ، كه ناگهان اى از نور ديدم كه هودجى از بر آن بود و در آن دو قرار داشتند و ناقه ميان آسمان و زمين در پرواز بود ! گفتم : اين ناقه از كيست ؟ گفتند : از كبرى و زهرا (عليهما السلام) ; گفتم : اين جوان كيست ؟ گفتند : بن على ; گفتم : اين گروه كجا مى روند ؟ همه گفتند : زيارت مقتول به ستم ، شهيد كربلا بن على المرتضى . من به سوى هودجى كه حضرت فاطمه زهرا در آن بود رفتم كه ناگهان ورقه هاى مكتوب را ديدم كه از آسمان به زمين مى آيد ! پرسيدم اين اوراق چيست ؟ گفتند : اوراقى است كه در آن ايمنى از آتش براى زائران حسين در نوشته شده است . من امان نامه اى را درخواست كردم ; به من گفت : مگر تو نمى گويى زيارت حسين بدعت است ؟ ! اين امان نامه به تو نمى رسد ، مگر آنكه حسين را زيارت كنى و به فضل و شرفش اعتقاد ورزى ! با ترس و هول از خواب بيدار شدم و همان وقت و ساعت قصد زيارت آقايم حسين (عليه السلام) را نمودم و اكنون به پيشگاه خدا توبه و آورده ام و به خدا سوگند اى سليمان ! از قبر او جدا نمى شوم تا روح از بدنم جدا گردد ! ! حاج بر پايه نقل محدث قمى درمفاتيح الجنان صفحه 801 در با به حضرت عرضه داشت حديث صحيح است ؟ حضرت فرمود : آرى ، درست و کامل است الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم تفاوت زن و مرد كه تراشى هاى يكى از دانشمندان معروف مادى عصر عليه السلام در ذهن او نيز راه يافته بود، به حضور امام حسن علیه السلام آمد و پرسيد: (چرا در اسلام ، سهم ارث نصف سهم مرد است ؟ آيا چنين قانونى ، يكنوع زورگوئى به زن بينوا نيست ؟) امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود: براى زن ، واجب نيست ، و تامين معاش شوهر، است (بنابراين در امور ديگرى مخارج سنگينى بر عهده مرد است ، نه بر عهده زن ). فهيفكى مى گويد: پيش خود (در ذهنم ) گفتم : به من گفت : همين سوال را از امام صادق عليه السلام نمودم ، او نيز چنين جواب داد، ناگاه امام حسن عسكرى علیه السلام به من رو كرد و فرمود: (آرى ، اين سوال ، از ابن ابى است ، و جواب ما يكى است ، و همه ما امامان به همديگر مربوط، و مساوى هستيم ). اعلام الورى ، ص ۳۵۵ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b