eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
317 دنبال‌کننده
445 عکس
379 ویدیو
58 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام 3- پذیری و ولایتمداری حضرت ع ولایت و ولایتمدار بود وقتی که پیامبر خدا ص فرمودند «: یا خَدِیجَةُ هذَا علِی مَوْلَاک وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بعْدِی؛ ای خدیجه! علی مولای تو مولای مؤمنین و امام آنها بعد از من است حضرت خدیجه ع عرض کرد صَدَقْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بایعْتُهُ علَی ما قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّه وَ أُشهِدُک وَ کفَی بِاللَّهِ شَهِیداً علِیم اً؛ راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را - براین کار - شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند . در یوم ص تمام فامیل را در خانه خود جمع کرد و رسالت خویش را اعلام داشت، فرمود: اول کسی که به من بیاورد، وزیر و وصیّ من است. تنها ع برخاست و ایمان کرد. رسول خدا ص نیز روی شانه حضرت علی ع گذاشت و فرمود : « هَذَا اَخِی، وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ وَزِیرِی اعلام ولایت است؛ غدیررفراندم و گیری است. ولایت امیرالمؤمنین ع از کنار غار ، یوم ، $جنگ تبوک و جاهای مختلفی مطرح شده است. نقش نقش زنان در های اولیاء الله تعالی بعضی از زنها در تمام حرکتهایی که اولیای خدا داشته اند، یک نقشی داشتند : کبری ع کنار حضرت ع، مادر و خواهر ع کنار حضرت موسی ع، کبری ع کنار رسول خدا ص، مرضیه ع کنار ع، کبری ع کنار امام ع، فاطمه ع کنار و به دنبال امام ع زنان در از ولایت بعضی از زنها در دفاع از ولایت نقش داشتند؛ 1- امّ الخیر در سن و سال بالایی بود و کنیزها زیر بغلش را گرفتند و او را نزد آوردند. معاویه گفت: تو امّ الخیری؟ گفت: آری، گفت : تو همان زنی هستی که در جنگ سپاه علی ع را علیه ما تحریک می کردی؛ آیات را می خواندی و بر سپاه علی ع می کردی و عذاب را بر ما تطبیق می دادی؟ تو همان ز نی هستی که در صفین فریاد می زدی: با سپاه معاویه بجنگید تا به بروید؟ گفت: بله، من همان هستم. هنوز هم من عوض نشده است و هنوز هم از مولایم علی ع دفاع می کنم وقتی رفت، معاویه به اطرافیانش گفت: علی ع گرانی برای اینها نینداخته است و از علی ع یا مقامی نگرفته اند؛ ولی در از عل ع این طور پابرجا هستند، آیا شما می توانید از من که سفره های گران، پول و برایتان مهیا کرده ام، دفاع کنید؟ محدثات شیعه، ص66 2- حمدانی سوده به گفت : « صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَسَدٍ تَضَمَّنَهُ القَبرُ فَاَصبَحَ فِیهِ العَدلُ مَدفُوناً؛ درود خدا بر آن بدنی که وقتی در خاک رفت نیز با او خاک شد معاویه گفت: چه کسی را می گویی؟ گفت : « ذَاکَ عَلِیُّ بنُ اَبِی طَالِب ع » بلاغات النساءص44 وقتی خبر امیرالمؤمنین ع به شام رسید، معاویه جشن گرفته، اظهار کرد. معاویه خواننده ای داشت. ، معاویه به کنیز خواننده اش گفت: بخوان و ما را شاد کن. کنیز خواننده گفت : برای چه بخوانم؟ گفتند : چون علی ع کشته شده است. در چشمان آن کنیز حلقه زد و گفت: شما را برای اینکه کشته شده است، شاد کنم؟ ابیاتی خواند مبنی بر اینکه: معاویه! ساکت باش. من فراموش نمی کنم علی و نمازهای طولانی او را و عبادتش که مثل عبادت رسول خدا ص بود و... مجلس معاویه را به عزاخانه کرد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم زيباترين راه به معروف حسن بن محمّد مى گويد : از بزرگان قم براى من نقل شد كه : حسين بن حسن بن جعفر بن محمّد بن اسماعيل بن جعفر در قم آشكارا شرابخوارى مى كرد . روزى به قصد حاجتى به در خانه احمد بن اسحاق كه وكيل اوقاف در قم بود رفت ولى اجازه ورود به او نداد . حسين بن حسن با دلى پر از اندوه به خانه اش باز گشت ! احمد بن پس از چندى روى به حج نهاد ، وقتى به سامرا رسيد از حضرت امام (عليه السلام) اجازه ورود خواست و حضرت نداد ! احمد مدتى طولانى گريه كرد و به تضرع و زارى نشست تا حضرت به او اجازه تشرف داد ، هنگامى كه وارد شد عرض كرد : پسر پيامبر ! به چه سبب مرا از تشرف به محضرت منع كردى ؟ ! در حالى كه من از شيعيان و ياران و پيروان توأم ، حضرت فرمود : براى اينكه پسر عموى ما را از درب خانه ات راندى ! احمد گريست و به خدا سوگند خورد كه او را از ورود به خانه اش مانع نشد مگر براى اينكه از مشروب خوارى كند . حضرت فرمود : راست گفتى ولى در هر حال به جهت انتساب آنان مى بايد مى كردى و احترام مى نمودى و از تحقيرشان دورى مى جستى و سبكشان نمى انگاشتى كه در اين صورت از زيانكاران خواهى بود ! هنگامى كه احمد باز گشت ، اعيان قم به ديدنش آمدند و حسين هم با آنان بود ، هنگامى احمد او را ديد ، به سرعت از جا برخاست و از او استقبال كرد ، و اكرامش نمود و وى را بالاى مجلس نشاند . حسين بن حسن از اين برخورد او تعجب كرد و به نظرش غريب آمد . سبب اين برخورد را از او پرسيد ، احمد بن اسحاق آنچه را بين او و حضرت امام (عليه السلام) گذشته بود يادآورى كرد . وقتى حسين بن حسن ماجرا را شنيد ، از كارهاى زشتش پشيمان شد و از همه آنها كرد ، به خانه باز گشت و همه مشروب ها را ريخت ، وسايل و اسبابش را شكست و از پرهيزكاران پارسا و نيكان متعبد گرديد و ملازم و معتكف در آن گشت تا مرگ او را گرفت و نزديك مزار فاطمه (عليها السلام) دفن شد . عرفان اسلامي جلد يازدهم الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b