eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
316 دنبال‌کننده
448 عکس
382 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام موضوع : ان میوه باغ اند بسی با خود این را نوشتند تموم مال حسینه دلم همواره دنبال حسینه مرا دیوانه کرده به گرد خود کرده مرا عشق حسین دیوانه کرده تهی # من از بیگانه کرده الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام حضرت کبری ع بود گاهی شجاعت به گرفتن است. گاهی شجاعت این است که جایی که همه می گویند : نه جرأت کند و بگوید : آری رسول خدا ص وقتی به مدینه کردند، همسرانی در آنجا داشتند؛ ولی آنها زمانی با پیامبر ص بودند که دوره خوشی حضرت بود . پیامبر وقتی که در مدینه می گیرد، وضویش را به عنوان از هم می ربودند. پیامبر وقتی که در مدینه برمی داشت، جای قدمش را می بوسیدند. پیامبر ص در مدینه رئیس بود. وقتی می کرد، مردم به پایش می دادند . زنی سه روی گذاشته بود و می آورد. گفتند: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: این شوهر من است، آن یکی برادر من است و این هم پسر من است ؛ ولی الحمدلله که پیغمبر ص سالم است . مدینه جایی است که دور پیامبر ص حلقه وار می چرخند. اگر پیامبر ص در مدینه با حضرت هستند، دوره خوشی ایشان بوده است؛ اما ده سالی که حضرت خدیجه ع با پیامبر ص در بودند، دوره سختی، گرسنگی، محاصره در ابی طالب و انواع و آزارها بود. دوره ای بود که : پیامبر ص و یارانش از سنگ به شکم می بستند و گاه سه نفر با یک خرما خود را سیر می کردند . دورانی که رسول خدا ص در بود، دوران چوب و سنگ و ناسزا و و و بودن به حضرت بود . در همین دوران حضرت خدیجه ص با شجاعت در کنار همسرش ایستاد . گاهی حضرت خدیجه ع در کوچه های مکه به دنبال پیامبر ص می گشت و می گفت : مَنْ اَحَسَّ لِیَ النَّبِی الْمُصْطَفَی؟ مَنْ اَحَسَّ لِیَ الرَّبیعَ المُرتَّضی؟ کیست که جای پیامبر خاتم ص را به من نشان دهد؟ کیست که بهار من پیامبر ص را پیدا کند بحار الانوار، ج 18 ، ص 242 گاهی می دید پیامبر ص پشت سنگی نشسته و از پای مبارکش جاری است با سنگ و چوب می زدند؛ اما حضرت خدیجه ص این زخمها را می بست و مرهم می گذاشت . وقتی پیامبر ص به می رفت، حضرت خدیجه ص این فداکار، آن راه طولانی را هر روز طی می کرد و برای حضرت غذا می آورد. یکی از حضرت خدیجه کبری ع شجاعت حضرت خدیجه کبری ع است که در جایی که همه می گفتند : نه حضرت خدیجه کبری ع گفت : و پای این آری گفتن ایستاد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
از زمان بن عبدالملی، مبارزات سیاسی عباسیان آغاز گردید و در سال 129 وارد مرحله مسلحانه و عملیات نظامی شد در سال 132 به پیروزی رسید . بنی گرفتار مشکلات سیاسی فراوانی بودند ، لذا فرصت و نسبت به شیعیان را نداشتند. از دستیابی به در پوشش : طرفداری از خاندان پیامبر و گرفتن انتقام آنان می‌کردند،لذا فشاری از طرف آنان مطرح نبود. این ، دوران آرامش و نسبی امام صادق (علیه السلام) و شیعیان بود و آن حضرت از این استفاده کرده و تلاش فرهنگی وسیعی را آغاز کرد. در چنین دورانی به فکر نجات افکار توده مسلمان از : وبدبینی و و مانع اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین بود ، و از توجیهات و وارونه دستورات دین که به وسیله خلفای وقت صورت می گرفت جلوگیری می کرد. امام (علیه السلام) : دشواری فراوان در پیش و عظیم بر دوش داشت. امام صادق (علیه السلام) در بحرانها و آشوبها دنیای را به فروغ تعالیم خویش روشنی بخشید و اسلام را از آلایش وگزند فریبکاران حفظ نمود. آن قدر و دانش اهل بیت را گسترش داد و زمینه ترویج احکام و بسط کلام شیعی را فراهم ساخت که : شیعه به نام او به عنوان مذهب شهرت یافت. آن اندازه که دانشمندان و راویان از دانش امام بهره مند برده و از ایشان حرف و حدیث نقل کرده اند از هیچ یک از دیگرائمه نقل نکرده‌اند. طولی نکشید که بنی پس از پایه‌های و خود، همان شیوه ستم و فشار بنی را پیش گرفتند و حتی از آنان هم گوی را ربودند. وضع به حدی ناگوار شد که همگی یاران امام (علیه السلام) را در معرض خطر قرار می داد ، چنانچه زبده هایشان جزو لیست سیاه مرگ بودند. امام صادق (علیه السلام) که همواره نستوه و خستگی ناپذیر وانقلابی بنیادی درمیدان و عمل بوده ، کاری که امام حسین (علیه السلام ) به صورت خونین انجام داد ، وی قیام خود را درلباس وتأسیس وانسان سازی انجام داد و جهادی راستین کرد. رحلت امام را به سبب مسمومیت دانسته‌اند. از ارتکاب این را که درتوان خود نمی دید به جعفر بن سلیمان پسر عموی خویش و والی وقت مدینه محول کرد. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
ز غربتش چه بگویم کـه سینه‌ها اسـت برای زهرا مدینه محزون اسـت دلم دوباره بـه یاد رئیس سوخت کـه داغ غربت لیلی حدیث مجنون اسـت شهادت حضرت امام صادق (ع) تسلیت باد
هدایت شده از علی خسروانی
🌷 : آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمیگذارند. ~•~•~ 🥀 یعنی: سیبی ست ڪه باید از سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز. 🥀 یعنی: پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است. 🥀 یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن ندارد. 🥀 یعنی: زاده ی نیستم. (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...33/احزاب). 🥀 یعنی: لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی بَعضیا. 🥀 یعنی: حاضر نیستم برای پرنگ شدن هزار شوم. 🥀 : هر ڪسی لایق زیبایی های من نیست. 🥀 یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: " دیگران" 🥀 یعنی : پوشاندن و نمایان نکردن تمام ! نه فقط سر. 🥀 یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز . 🥀 یعنی: من میڪنم ڪه تو چه ببینی. 🥀  یعنی: زرهی در برابر چشمهای . 🥀  یعنی: یک پیله تا شدن. 🥀 یعنی: به های الهی. 🥀 یعنی: هوسرانی کسی نیستم. 🥀 یعنی: به جای ، را . 🥀 یعنی: من یک انسانم نه یک . 🥀 یعنی: بهای . 🥀 یعنی: از زیبایی. 🥀 یعنی: حفاظت از . 🥀 یعنی: نماد انسانی. 🥀 یعنی: صدفی بر گوهر . 🥀 یعنی: محتاج جلب توجه نیستم. 🥀 یعنی: والاست نه . 🥀 یعنی: تقدس زن. 🥀 یعنی: از . 🥀 یعنی: به . 🤲🏼🩷 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
(صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود : از جاهایى که است کنید. الدرالمنثور/6/ص92 ✍🏼 روزى (صلی الله علیه و آله و سلم ) با همسرش در حال بود، مردى از آنها را دید. پیامبر به او گفت: این ، همسر من است. مرد گفت: یا ما گمان بد به شما نمی بریم. پیامبر فرمود: درمجراى آدمى جارى مى شود پس ترسیدم که شیطان بر تو وارد گردد. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
مقبل کاشانی و مرثیه‌خوانی مقبل و محتشم می گوید : «یک سال زیادی، از برای زیارت عازم شدند. من از لحاظ مالی فقیر بودم. به یکی از دوستانم گفتم : می‌ترسم بمیرم و آرزوی در دلم بماند. دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد. نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند. برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم. نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه شد. حسینیه‌ای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری می‌کردند. من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه می‌کردم. تا اینکه شب عاشورا شد، را که سروده بودم خواندم. مردم به شدت می‌کردند و حسابی غوغا شد. همان شب خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم. اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت کردن تو نیست. گفتم بنا نبود حرم جناب الحسین (ع) مانعی داشته باشد. گفت: ای در این لحظه، حضرت (س) و مادرش کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن، گفتم تو کیستی؟ گفت :من از حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن می‌گرداند. جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها رامی‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمده‌اند. آنکه در صدر مجلس نشسته، حضرت ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت است. در طرف چپش حضرت و آن یکی است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و و اسحاق و داود و و کلیم الله و روح الله هستند. در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم است. لحظاتی نگذشت که را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت. وارد که شد، تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب است، پیامبران برای زیارت فرزندم (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای و از دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم. به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. حواسم را جمع کردم ببینم محتشم کدام بند را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند: شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون فتاده به میدان گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست می‌گذشت از سر ایوان کربلا از هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت کربلا محتشم عرض کرد: یا رسول الله بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید ز قحط آب، کربلا صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند.آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کفٌار کرده، امت من، بر اولاد من کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زارزار چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه بر سر می‌زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: جمعی که پاس محملشان بود گشتند بی‌عماری و محمل شترسوار پیامبر (ص) فرمود: بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان. محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید. را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره کرد به طرف قبر سیدالشهداء (ع) و عرض کرد: یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن ...
خُطبه ع، در مخاطب سلام الله علیها دراین ، شخص است زیرا هم مأمور اِجرایِ فرمان ودستورِیزید(به عنوان قدرت مرکزی) است،چون دررأسِ هِرَم ، یزید قرارداردوبس. ، وبِالذَّات، درشام، اَحَدی جزشخص یزید نیست، ولی در کوفه، ،"مردم" بودند،چون آنها مُجرِی وعامل بودند، وبه همین دلیل آنها نیز سزاوارتوبیخ وسرزنش بودند همه اَطرافیانِ قدرت،هریک به نوبه خود"بازیگر صحنه" هستند،نه فقط "تماشاگر" آن، زیرا نیروهای قدرت هم" عامل" وبازیگرند وهم"ناظر" وتماشاگر. "اَظَنَنتَ یَا یَزیدُ! حَیثُ اَخَذتَ عَلَینَا، أَقطَارَ الاَرضِ وَآفَاقَ السَّمَاءِ...."ناسخ ج۳ص۱۴۳ هان ای یزید! آیا گمان می کنی، که چون وآسمان را، برما تنگ کردی، ومارا مَحصور وزندانی نموده وعزیزان مارا کُشتی، ودستت را به شهیدان، آلوده کردی، هستی؟ " فَاَصبَحنَا نُسَاقُ، کَمَا تُسَاقُ الاُسَارَی..." وماراشهر به شهر، مانند اَسیران ، کوچ داده وگرداندی ودرمَعرَض نمایش عمومی قرار دادی، چون به ظاهر پیروز شده بودی، خیال کردی همه به نفع تو است، ولابدّ خودرا جاودانه می بینی؟ عجب خیال خامی. مسئله و خواری: یزید، اَظننتَ.... " اَنَّ بِنَا عَلَی اللهِ هَوَانَاً، وَبِکَ عَلَیهِ کَرَامَةً؟" تصوّر کردی با "اِسارت" ما، ازمنزلت ومکانت ما کاستی، وبر حشمت وکرامت خود افزودی؟یعنی را دلیل " کرامت" و رادلیل" " وخواری تلقّی کردی؟ خیلی درخطا و هستی ؟ چون تو أخوربین هستی، نه أخربین. در ومادّیّت و می کنی، نه در معنا وآینده ولازمان. وَاَنَّ ذَلِکَ لِعُظمِ خَطَرِکَ عِندَهُ " خیال کردی که بر قُربت خود نزد خدا افزودی؟ یعنی وجنایت وپیروزی را دلیل "قُرب به خدا" دیدی؟ سخت درخطا هستی، وبه همین دلیل، آثار قُرب خیالی بر رفتارت حاکم شده وبه همه رفتاروزندگی ات سرایت کرده است ولذا این رفتار های غلَط،غیرانسانی وظالمانه را ازخودت بروز دادی. : باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوزازنتائج سحراست. ازکوزه برون تراود که دراو است. لعن الله بنی امیّة قاطبة. @nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم از ديدگاه امام هشتم (عليه السلام) در كتاب پرقيمت « عيون اخبار الرضا » از (عليه السلام) روايت شده كه گناهان عبارت است از : 1 ـ به قتل رساندن انسانى كه خدا ريختن خونش را حرام كرده . 2 ـ . 3 ـ . 4 ـ خوردن مست كننده . 5 ـ شدن از جانب پدر و مادر . 6 ـ فرار از جنگ . 7 ـ خوردن مال به ستم . 8 ـ گوشت ميته و و گوشت خوك و آنچه به نام غير خدا كشته شده . 9 ـ . 10 ـ خوردن مال حرام . 11 ـ . 12 ـ كم گذاشتن از پيمانه و ترازو . 13 ـ تهمت به پاكدامن . 14 ـ . 15 ـ نااميدى از خدا . 16 ـ ايمن دانستن خود از عذاب خدا . 17 ـ كمك دادن به ستمكاران . 18 ـ ميل قلبى به ستمگران . 19 ـ سوگند . 20 ـ حبس كردن حقوق مردم بدون تنگدستى . 21 ـ دروغ . 22 ـ . 23 ـ . 24 ـ . 25 ـ . 26 ـ سبك شمردن . 27 ـ با دوستان خدا . 28 ـ اشتغال به سرگرميهاى بيهوده و بى منفعت . 29 ـ پافشارى بر گناه . عيون اخبار الرضا : 2 / 125 ، باب 35 ( ما كتبه الرضا للمأمون . . . ) ، حديث 1 . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 در روضه الریاحین آورده است که : وقتی که علیه السلام در یکی از کوچه‌های بصره می‌گذشت جمعیت زیادی را دید که اطراف یک هندی حلقه زده‌اند و گردن‌ها را کشیده‌اند و تماشا می‌کنند امیرالمومنین علیه السلام نزدیک رفت تا ببیند چه خبر است امیرالمومنین علیه السلام دید که میان جمعیت جوان خوشرویی که دارای متانت و وقار است لباس پاکیزه‌ای را پوشیده است و با عزتی تمام روی چهارپایی نشسته است و مردم برای اینکه از این جوان استفاده کنند نوبت می‌گرفتند در بین این مراجعین کسانی بودند که شیشه‌هایی از و ادرار و یا مایعات بدن را به دست داشتند آنها شیشه‌ها را به این طبیب و جوان می‌دادند و این جوان با دقت به آنها نگاه می‌کرد و برای صاحبان هر یک از آنها طبق آنچه را که می‌فهمید دارو و یا دستور صادر می‌کرد امیرالمومنین علیه السلام جلوتر رفت و سلام کرد و فرمود : آیا برای درد گناهان هم دارویی آورده‌ای ؟ طبیب گفت : مگر هم درد و بیماری است ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود : آری گناه هم است و مردم را به زحمت انداخته است طبیب مدتی سر را به زیر انداخت و ساکت شد بعد از مدتی جوان سرش را بلند کرد و گفت : من که چیزی نمی‌دانم آیا شما داروی گناه را می‌شناسید ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود : آری من هم گناه و هم دارویش را و هم معالجه‌اش را می‌شناسم طبیب و جوان گفت : آیا ممکن است برای ما توضیح بفرمایید ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : آری از اینجا برخیزید به بوستان بروید و چون وارد بوستان ایمان شدید مقداری از ریشه درخت و دانه‌های پشیمانی و مقداری از برگ تدبر و تخم و میوه و چند شاخه و مغز و پوست و مقداری هم از ساقه‌های و زهر برگردان همه را با حواسی جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار با انگشتان و کف میان تشت می‌ریزید و به چشم‌هایتان شستشو می‌کنید آنگاه همه را بین دیگ می‌ریزید و با آتش آنها را آنقدر می‌جوشانید تا مواد زائدش رسوب کند و عصاره به دست بیاید بعد از آن حاصل را در بشقاب و می‌ریزید نسیم بر آن می‌دمید تا قبل از اینکه فاسد گردد خنک شود این بسیار گوارا است آنگاه در جایی که انسانی نباشد و جز خدا تو را نبیند آن را می‌نوشید این همان دارویی است که درد گناهان را ساکن می‌کند و جراحات را التیام می‌بخشد طبیب و جوان هندی از شنیدن این کلمات در بهت و حیرت فرو رفت و و اخلاص و عجز و ناتوانی و کوچکی خود را به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام تقدیم کرد درد است آنکه درمانش بود پیش طبیبان درد الا تولای علی درمان ندارد الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b