eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
318 دنبال‌کننده
445 عکس
379 ویدیو
58 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
الإمامُ الصّادقُ(ع)فرمود : يَنبَغي للمُؤمنِ أن يَكونَ فيهِ ثَماني خِصالٍ : وَقورا عِندَ الهَزاهِزِ ، صَبورا عِندَ البَلاءِ ، شَكورا عِندَ الرَّخاءِ ، قانِعا بما رَزَقَهُ اللّه ُ، لا يَظلِمُ الأعداءَ، و لا يَتَحامَلُ للأصدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنهُ في تَعَبٍ و النّاسُ مِنهُ في راحَةٍ . (کافی ،جلد ۱ صفحه ۴۷) _صادق علیه السلام فرمود :   بايد در او هشت خصلت باشد: ۱.در مشکلات وسختی های ،با و پابرجا و استوار بماند، ۲. در شكيبا ۳. در و آسايش سپاسگزار، ۴. به آنچه خداوند روزيش کرده خرسند و باشد ۵. با مخالفان ستم وتعدی نكند، ۶. و براى دوستان با تكلّف وخودآزاری كارى را انجام ندهد، ۷. برای آسایش و راحتی دیگران درحد توان خود را به زحمت اندازد ۸. دیگران از وى در امان و آسایش باشند.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشت نفرند که به آنها می شود قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: ثَمانِيَةٌ اِنْ اُهِينُوا فَلا يَلُومُوا اِلاَّ اَنْفُسَهُمْ: اَلذَّاهِبُ اِلى مائِدَةٍ لَمْ يُدْعَ اِلَيْها، وَالْمُتَأَمِّرُ عَلى رَبِّ الْبَيْتِ، وَ طالِبُ الْخَيْرِ مِنْ اَعْدائِهِ، وَ طالِبُ الْفَضْلِ مِنَ اللِّئامِ، وَ الدَّاخِلُ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِى سِرٍّ لَهُما لَمْ يُدْخِلاهُ فِيهِ، وَالْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلْطانِ، وَالْجالِسُ فىِ مَجْلِسٍ لَيْسَ لَهُ بِاَهْلٍ، وَالْمُقْبِلُ بِحَدِيثٍ عَلى مَنْ لا يَسْمَعُ مِنْهُ. هشت نفرند كه اگر به آنها اهانت شد كسى را نكنند مگر خودشان را (كه باعث شدند اهانت شوند): 1- كسى كه بى بر سر سفره‌اى حاضر شود 2- كسى كه به صاحبخانه دستور دهد 3- كسى كه (توقع) خيرخواهى از دشمنانش را داشته باشد 4- كسى كه از افراد پست (توقع) بزرگوارى و داشته باشد 5- كسى كه بين دو نفر كه با هم (محرمانه) صحبت مى كنند، وارد شود درحالى كه اجازه ورود به او نداده باشند 6- كسى كه پادشاهى (يا فرمانروا و صاحب قدرتى) را سبك شمارد 7- كسى كه در مجلسى شركت كند که شایستگی شرکت در آن مجلس را نداشته باشد . 8- و کسی که براى ديگرى سخن بگويد كه به او گوش نمى كند. کتاب احادیث الطلاب ص ۱۴۷
🔰 ۳۲ رایگان درباره حضرت (عج) 🔻 مرجع ۱. کمال الدین 👈 دانلود ۲. ترجمه کمال الدین 👈 دانلود ۳. خلاصه کمال الدین 👈 دانلود ۴. الغیبه (نعمانی) 👈 دانلود ۵.ترجمه الغیبه نعمانی 👈 دانلود ۶. الغیبه (شیخ طوسی) 👈 دانلود ۷. ترجمه الغیبه طوسی 👈 دانلود ۸. مکیال المکارم 👈 دانلود ۹. ترجمه مکیال المکارم 👈 دانلود ۱۰. راهنمای موضوعی مکیال المکارم 👈 دانلود 🔻 درباره علائم ظهور ۱۱. روز رهایی 👈 دانلود ۱۲. جهان در آینده 👈 دانلود ۱۳. فقه علائم الظهور 👈 دانلود ۱۴. علائم ظهور امام زمان 👈 دانلود ۱۵. الملاحم و الفتن 👈 دانلود ۱۶. ترجمه الملاحم و الفتن 👈 دانلود ۱۷.الحتمیات من علائم الظهور 👈 دانلود ۱۸. علائم آخرالزمان در ادیان مختلف 👈 دانلود ۱۹. نوائب الدهور فی علائم الظهور (۴جلد) 👈 دانلود 🔻 درباره حضرت نرجس (مادر امام زمان) ۲۰. السیدة نرجس في الكتب (۳جلد)👈 دانلود ۲۱. نرجس، والدة الإمام المنتظر 👈 دانلود ۲۲. نرجس آل محمد 👈 دانلود ۲۳. آخرین عروس 👈 دانلود ۲۴. بانوی عشق 👈 دانلود 🔻 درباره نُوّاب خاص امام زمان ۲۵. سفیران امام 👈 دانلود ۲۶. نوّاب اربعه،سفرای خاص 👈 دانلود ۲۷. نُوّاب اربعه و عظمت مقام 👈 دانلود ۲۸. زندگانی نوّاب خاص امام زمان 👈 دانلود ۲۹. شناخت امام مهدی و نوّاب اربعه 👈 دانلود 🔻 درباره طول عمر آن حضرت ۳۰ طول عمر از دیدگاه علوم و ادیان 👈 دانلود ۳۱. طول عمر از رؤیا تا واقعیت 👈 دانلود ۳۲. بحثی پیرامون طول عمر 👈 دانلود 📲 در ثواب نشر این لیست سهیم باشید.
⬇️ دانلود رایگان برای دانلود رایگان این می توانید از لینک های زیر استفاده کنید: ۱. جلد اول 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۲. جلد دوم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۳ جلد سوم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۴. جلد چهارم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۵. جلد پنجم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۶. جلد ششم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۷. جلد هفتم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۸. جلد نهم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۹. جلد نهم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۱۰. جلد دهم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ۱۱. جلد یازدهم 🔹 متن عربی 👈 دانلود 🔸 ترجمه فارسی 👈 دانلود ♻️ در ثواب نشر این لیست سهیم باشید.
هدایت شده از منبرک فاطمی
1_1505653331.pdf
730.3K
🔖فیش منبر کامل 🔖 علیه السلام 📕موضوع 👇👇📕 💠آثار تربیتی گرفتاری ها در زندگی از نگاه امام سجاد علیه السلام 💠 📩 🔺کانالهای کاربردی👇 https://eitaa.com/Tebyangonabad/31977
هدایت شده از منبرک فاطمی
1_3517242646.pdf
413.8K
♦️متن منبر مکتوب ♦️ 💠امام سجاد(علیه السلام)، قهرمان جهاد تبیین 💠ما در جنگ روایات ها مواجه هستیم، با یک سلسله سوء تفاهماتی که نسبت به دین پیش آمده است و موجب دین گریزی و حتی دین ستیزی برخی افراد جامعه شده است. 💠چگونه امام سجاد(ع) در مسیر روشنگری علمداری کرد؟ از کانال حکمت بیان علیه السلام 🆔 @fatemi222
هدایت شده از منبرک فاطمی
✔️چند از احادیث علیه السلام پنج اثر خوب صحبت کردن امام سجاد علیه السلام روایتی در مورد گفتار نیکو نقل شده، که اثراتی برای آن ذکر شده است .. 1⃣ مال انسان را زیاد میکند؛ يُثْرِي الْمَالَ 2⃣ رزق و روزی انسان را زیاد میکند؛ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ 3⃣ اجل را به تاخیر می اندازد؛ وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ 4⃣ انسان را در میان اهل و خانواده خود محبوب میکند؛ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ 5⃣ انسان را داخل بهشت می کند؛ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ. 📚 الأمالي( للصدوق)؛ ص2 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 📝سه اثر دعای مومن امام سجاد علیه السلام: المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ؛ دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست: 📌🔷🔹 يا برايش ذخيره مى‌گردد، 📌🔷🔹 يا در دنيا برآورده مى‌شود، 📌🔷🔹 يا بلايى كه مى‌خواهد به او برسد، دفع مى‌شود. 📚 تحف العقول، ص 280 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 امام سجاد علیه السلام می فرمایند : انسان مومن پنج نشانه دارد: 🌺علَاماتُ المُؤمِن خَمسٌ: الوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، والصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، والصَّبرُ عِندَ المُصِیبَةِ،‌ والحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، والصِّدقُ 🔹پرهیز از گناه در خلوت، 🔹صدقه دادن در هنگام تنگدستی،‌ 🔹شکیبایی در وقت مصیبت، 🔹بردباری در حال خشم 🔹 و راستگویی به هنگام ترس. 📚الخصال، جلد 1، صفحه 269 🆔 @fatemi222
هدایت شده از منبرک فاطمی
🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 💠 دعا، وسیله هدایتگری امام سجاد علیه السلام 🔸در عصر امامت حضرت سجّاد(علیه السلام)، خفقان سراسر جامعه‌ی اسلامی را فرا گرفته و حاکمان اموی، امام (علیه‌ا‌لسلام) را خانه‌ نشین کرده و دَر خانه‌ی ایشان را به روی شیعیان بسته بودند. پس از فاجعه‌ی عظیم عاشورا، و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن زمان، دیگر امکان مبارزه مسلحانه با حکام فاسد بنی‌امیه امکان‌پذیر نبود و می‌بایست از روشی برای تبلیغ و حفظ دین استفاده می‌شد تا علاوه‌بر هدایت فرهنگی و تربیتی جامعه، کمترین حساسیت و اصطکاک را با حاکمان داشته باشد و در چنین شرایطی امام سجاد(علیه‌ا‌لسلام) همچون دیگر امامان معصوم (علیهم‌ا‌لسلام)، بهترین وسیله در عصر خود را برای نیل به اهداف عالی خود و نجات انسان‌ها از فرو رفتن در منجلاب جهل و گمراهی به‌کار گرفتند. این شیوه در قالب «دعا و مناجات» متجلّی گشت که بی‌شک، حتی از جهاد با شمشیر و نبرد مسلحانه در آن زمان فراگیرتر و تأثیرگذارتر بوده است. 🔸دعا و نیایش پیوندی معنوی میان انسان و پروردگار است و از یک سو اثر تربیتی و سازندگی مهمی برای نجات انسان از مفاسد فردی را فراهم می‌کند و از سوی دیگر مایه‌ی رشد و تعالی جامعه می‌گردد. گرچه یکی از ابعاد تبلیغ حضرت زین‌العابدین(علیه‌ا‌لسلام) با استفاده از ابزار دعا، بُعد شخصی و فردی و رسیدن به عالی‌ترین درجات قرب الهی بوده‌است، اما ورای آن، هدف بزرگتری توسط آن حضرت دنبال می‌شد. ایشان با ترویج دعاها و مناجات‌هایی که مملو از معارف، حقوق و وظایف شیعیان بودند آنچه که انسان برای سعادت خود بدان نیاز دارد ـ از اصول اعتقادات، احکام و فروعات دین، معارف توحیدی و عرفانی گرفته تا اخلاقیات و مسائل اجتماعی و سیاسی ـ را به آن‌ها می‌آموختند. 🔸علاوه‌ بر تحکیم عقاید در میان امت اسلامی توسط امام سجاد(علیه‌ا‌لسلام)، به‌واسطه‌ی فتوحاتی که به دست خلفا و حکام بنی‌امیّه در آن زمان صورت گرفت، زمینه‌هایی برای راه‌یابی فرهنگ و تمدن‌های ملت‌های بیگانه به سوی سرزمین اسلامی نیز فراهم بود و افکار و عقاید گوناگونی از این طریق وارد حوزه‌ی اسلامی شد. 🔸از سوی دیگر، منافقان به دلیل منافع شخصی، به ظاهر مسلمان شده، به نشر افکار منحرف و شبهات گوناگون مشغول بودند. این مسائل موجب شد که جامعه‌ی اسلامی از لحاظ اعتقادات در معرض انحطاط و سقوط فکری قرار گیرد. امام(علیه‌ا‌لسلام) نیز برای مقابله با چنین انحرافاتی به تبیین اندیشه‌ی اصیل اسلامی پرداختند و در قالب دعا، اصول اعتقادی اسلام (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) را به روش صحیح معرفی می‌کردند. 🆔 @fatemi222
🔺سیره امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/fatemi222/7818 🔺سیره حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi222/7860 🔺سیره امام سجاد علیه السلام https://eitaa.com/fatemi222/7861 😊برای یکی از گروه‌ها جهت مطالعه ارسال بفرمایید🌸🌹
ازسیره امام سجاد علیه السلام مقداری مطالعه داشته باشیم. مباحثی ازسیره زندگی امام سجاد علیه السلام 1️⃣👈جهاد تبیین و رو شنگری 🔹امام سجاد و جهاد تبیین https://eitaa.com/fatemi222/9858 🔰امام سجاد ع قهرمان جهادتبیین https://eitaa.com/fatemi222/7866 🔹مجاهدت امام سجاد علیه السلام https://eitaa.com/fatemi222/9857 🔰مدیریت زبان از نگاه امام چهارم(ع) https://eitaa.com/fatemi222/379 🔰مدیریت زبان در کلام امام سجاد( ع) https://eitaa.com/fatemi222/4533 https://eitaa.com/fatemi222/4532 2️⃣👈دعا و هدایتگری 🔰دعا و هدایتگری https://eitaa.com/fatemi222/7869 🔰نظر آیت الله مرعشی صحیفه سجادیه https://eitaa.com/fatemi222/2495 🔰عبادت https://eitaa.com/fatemi222/4523 🔰نکاتی در باره دعا https://eitaa.com/fatemi222/6402 🔰گرفتاری در بیان امام سجاد ع https://eitaa.com/fatemi222/7863 3️⃣👈سخاوتمندي حضرت سجاد علیه السلام 🔰سخاوتمندي حضرت سجاد ع https://eitaa.com/fatemi222/381 🔰وجه عمیق به بینوایان https://eitaa.com/fatemi222/2505 🔰 انفاق پنهانی https://eitaa.com/fatemi222/4529 🔰توجه عمیق به بینوایان https://eitaa.com/fatemi222/4528 🔰سخاوتمندي حضرت https://eitaa.com/fatemi222/4527 🔰کمک به فقرا https://eitaa.com/fatemi222/4526 4️⃣👈ایمان و اعتقادات 🔰کمال ایمان https://eitaa.com/fatemi222/2500 🔰خوف از حساب روز قیامت https://eitaa.com/fatemi222/2504 🔰گناهانى که باعث تغییر نعمت‏ها https://eitaa.com/fatemi222/4534 🔰خوف از حساب روز قیامت https://eitaa.com/fatemi222/4531 5️⃣👈اخلاق در سیره امام 🔰 قناعت در کلام امام سجاد ع https://eitaa.com/fatemi222/2501 🔰احترام نامادری https://eitaa.com/fatemi222/4535 6️⃣👈روایات امام 🔰روایاتی از امام https://eitaa.com/fatemi222/7868 🔰فضایل امام سجاد(علیه السلام ) https://eitaa.com/fatemi222/393 🔰حضرت مهدی در بیان امام سجاد(ع) https://eitaa.com/fatemi222/548 🔰طبقات ششگانه مردم ازمنظرامام سجاد(ع) https://eitaa.com/fatemi222/2510 🔰قیام‌های دوران امام سجاد(ع) https://eitaa.com/fatemi222/4521 🔰سیره امام سجاد علیه‌السلام https://eitaa.com/fatemi222/4520 🔰اشعار https://eitaa.com/fatemi222/4537 🔳روضه شب دوازدهم شب شهادت امام سجاد علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/663
آدمها گاهی با امور ناچیز میشوند نظیر این سه چیز ۱- بزرگ 2- بزرگ 3- فاخر اما که بعد از ! 1- نامش 2- خانه اش 3- لباسش بر مَناز که است بر مَناز که آخر .. کفن است مغرور مشو که چند روز است در زیرِ و گدا یک رَقَم است .!. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b طلاب_شاهد_و_ایثارگر https://eitaa.com/joinchat/3675849495C3905e4b076
شهادت جانسوز و جانگداز حضرت امام سجاد علیه السلام بر تمام شیعیان به خصوص شما محبین اهل‌البیت تسلیتباد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام سجاد علیه السلام
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است با پَر و بالِ پُر از زخم، پریدن سخت است تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است یاد گودال و حرم، جامه دریدن سخت است روضه و گریه شده روزی او در هرشب خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است بر امامی که اسیری به بیابان دیده زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده اهل بیتش همه با صورت عریان دیده معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است جگرش سوخت لبش،سوخت،گلو سوخته است بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است چقدَر از غمِ این فاجعه افروخته است چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است یادِ حلقوم علی، حنجر او سوخته است این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده خنجری کُند به جانِ پدرش افتاده دیده که در ته گودال سرش افتاده تشنه لب کشتن مذبوح شدیداً سخت است یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا یادش افتاده تن خونیِ بابا حالا بوریایی که خودش دیده و اما حالا دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
شامیان اشک عزیزان خدا را دیدند جای همدردی بر آل علی خندیدند عوض رخت سیه جامۀ نو پوشیدند همه در پای سر خون خدا رقصیدند کینۀ کهنۀ خود را به علی نو کردند سر هر کوچه بنی‌فاطمه را هو کردند سر مصباحِ خدا راهبر قافله بود خنده وعشرت و شادی وکف و هلهله بود سنگ بر فرقِ سر و برکف پا آبله بود سر اصغر روی نی، روبروی حرمله بود کودکان با نَفَسِ سوخته فریاد زدند ناله بر زخمِ تن سیدِ سجاد زدند شام در چشم بنی‌فاطمه شام آمده بود سنگ‌ها بر سرشان از لب بام آمده بود دختر فاطمه در محضر عام آمده بود همره دختر زهرا سه امام آمده بود ناله‌ها بود که از سینه رها می‌کردند هر سه بر زینب مظلومه دعا می‌کردند شام ما را به سوی بزم شراب آوردند بهر دلجویی اطفال طناب آوردند ساغر مِی عوض ظرف گلاب آوردند ستم و محنت و اندوه و عذاب آوردند زجر‌ها در ملأ‌ عام به ما می‌دادند دسته‌دسته همه دشنام به ما می‌دادند پسر هند شرر بر جگرت زد دیدی زخم‌ها بر روی زخم دگرت زد دیدی خنده بر سوز دل و چشم ترت زد دیدی خیزران بر لب خشک پدرت زد دیدی تو که از خاک درت خلق، عزیزی ببرند خواهرت را ز چه باید به کنیزی ببرند
روضه امام سجاد علیه‌السلام روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند . هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟ فرمود : ما را سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد . لاله سرخ شهادت تن تب دار من است چشمه فیض خدا چشم گهر بار من است حافظ خون و پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده خونبار من است داغ یک دشت شهید و غم یک خیل اسیر این همه بار گران بر تن تب دار من است دشمنم بسته به زنجیر و ولی غافل از آن که بر انداختن ریشه او کار من است پای در سلسله و دست به دامان وصال دشمن از بی خردی در پی آزار من است پرچم نهضت خونین شهیدان امروز گر چه بر دوش من و عمه افکار من است صبر را بین که در این مرحله از وادی عشق سخت بیمارم وا و باز پرستار من است خواهر کوچک من همچو گلی پرپر شد اشک طفلان ز غمش شمع شب تار من است ازغم اکبر و اصغر جگرم می سوزد آه از این غم که خداوند خبر دار من است
دو جا امام چهارم داشت جان می داد یک جا در مجلس شام آن موقعی که حضرت سخنرانی کردند، یزید ملعون خواست امام را بکشد، زینب (سلام الله علیها) خود را سپر قرار داد، گفت: اول من را باید بکشید ... . یکی جایی هم وقتی آقا را از کنار کشته ها عبور می دادند، زینب نهیب زد به حضرت، ای بقیه الماضی ! چرا چنین می کنید، شما تنها جا مانده اید ... . امام فرمود مگر این بدن، بدن بقیه الله نیست، پاره پاره است ... . شاید هم یک جای دیگر هم آقا همین حال شدند، وقتی دستاشون را باز کردند، به بدن رقیه نماز بخوانند از بس بدن سبک شده، آقا چطور جان دادن خواهر را دید؟ .. . . و سیعلمون الذین ظلموا ایَّ منقلب ینقلبون از خرابه می گذشتم، منزلم آمد بیاد دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای علیه السلام: 💎 قالَ: فَما أقبَحُ شَيءٍ ؟ قالَ: الفِسقُ فِي الشَّيخِ قَبيحٌ، وَ الحِدَّةُ فِي السُّلطانِ قَبيحَةٌ، وَ الكَذِبُ في ذِي الحَسَبِ ، وَ البُخلُ في ذِي الغِنى، وَ الحِرصُ فِي ، 💧 شخصی از امام حسین علیه السلام سوال کرد که: ، چيست؟ حضرت فرمودند: 👈 و فُجورِ در ، 👈 در ، 👈 در ، 👈 در توانمند مالی، 👈 در ، 📚 بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۳۸۴ ح ۵
در ! می‌شناسم که در معرکه شاهد هجده نفر از بستگان درجه یک بود و گفت: «جز زیبایی ندیدم» و که گفت: «مرگ برایم از شیرین‌تر است!». می‌شناسم که : نه با مُلک ری فریفته شد و نه از غلاف هراسناک، پس بدانید که مبنای آدمی فقط و نیست! در « » ۷۲ نفری را می شناسم که : از درایت خویش بهترین «انتخاب» عالم را به نام خویش ثبت کردند. می‌شناسم که : پا بر « » گذاشت و جرعه‌ای ننوشید و « » خویش را نادیده گرفت و را پس زد تا شود برای «افراد خودشکوفا»! در «نه گفتن» آقایی می شناسم که : زیر سُم اسبان رفت اما بر ،گفت : «نه» . در« » « » یک ابرمردی را می شناسم که : ‌اش : از مدینه تا از شیرخواره تا بزرگسال از و تا پیرمرد و پیرزن پا به پا تا جولانگاه پیش آمدند.
ای آهسته تر بر پابنه ترسم صدای پای تو از بیدارش کند پیراهنی از من ساختم بهر تنش ازبس لطیف است این ترسم که آزارش کند.
روزی ﻣﺮﺩی، مشغول ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ   ﺑﻮد، که ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ از ضعیفش ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ❗️ به شدت ﺷﺪ. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ از ﺑﯿﺮﻭﻥ آﻣﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ اینقدر ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ یک ﺗﺒﺮ آﻭﺭﺩ و ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﺍﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ!! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ همان ﺗﺒﺮ ﻣﺮﺩ را آﻭﺭﺩ، ﻣﺮﺩ ﺷﺪ و گفت :همینه ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ آﻣﺪ، ﻭ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺒﺮ را همراه تبر اصلی به او ﺩﺍﺩ! ﭼﻨﺪﯼ از این واقعه گذشت، اینبار مرد ﺑﺎ ﺯﻧﺶ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ رفتند❗️ مرد مشغول هیزم شکنی بود ، که، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ پای لغزید و ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻣﺮﺩ بسیار ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ. همان ﻓﺮﺷﺘﻪ آﻣﺪ ﻭ ﻋﻠﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﺮﺩ ﺭا ﭘﺮﺳﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﺟﺮﯾﺎﻥ را ﺑﺮﺍیش ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ملکه زیبایی 2024 ﺑﺮﮔﺸﺖ❗️ و می‌خواﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ هم ﻣﺮﺩ رو کنه و ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺴﺮته؟ مرد ﮔﻔﺖ: آﺭﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ و ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﮕﯽ؟ مرد ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ تو ﺑﻮﺩﻡ، ﻫﺮﺳﻪ ﺯﻥ رو ﺑﻪ ﻣﻦ می‌دادی❗️ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺨﺎﺭجشون ﺑﺮ ﻧﻤﯽ‌آﻣﺪﻡ‼️ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ صداقت و ﻓﮑﺮ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪ . پس ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ! تو کی هستی که اینقدر صادق و راستگویی؟؟؟ ﻣﺮﺩ گفت: یک
مقبل کاشانی و مرثیه‌خوانی مقبل و محتشم می گوید : «یک سال زیادی، از برای زیارت عازم شدند. من از لحاظ مالی فقیر بودم. به یکی از دوستانم گفتم : می‌ترسم بمیرم و آرزوی در دلم بماند. دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد. نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند. برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم. نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه شد. حسینیه‌ای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری می‌کردند. من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه می‌کردم. تا اینکه شب عاشورا شد، را که سروده بودم خواندم. مردم به شدت می‌کردند و حسابی غوغا شد. همان شب خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم. اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت کردن تو نیست. گفتم بنا نبود حرم جناب الحسین (ع) مانعی داشته باشد. گفت: ای در این لحظه، حضرت (س) و مادرش کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن، گفتم تو کیستی؟ گفت :من از حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن می‌گرداند. جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها رامی‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمده‌اند. آنکه در صدر مجلس نشسته، حضرت ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت است. در طرف چپش حضرت و آن یکی است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و و اسحاق و داود و و کلیم الله و روح الله هستند. در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم است. لحظاتی نگذشت که را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت. وارد که شد، تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب است، پیامبران برای زیارت فرزندم (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای و از دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم. به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. حواسم را جمع کردم ببینم محتشم کدام بند را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند: شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون فتاده به میدان گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست می‌گذشت از سر ایوان کربلا از هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت کربلا محتشم عرض کرد: یا رسول الله بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید ز قحط آب، کربلا صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند.آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کفٌار کرده، امت من، بر اولاد من کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زارزار چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه بر سر می‌زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: جمعی که پاس محملشان بود گشتند بی‌عماری و محمل شترسوار پیامبر (ص) فرمود: بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان. محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید. را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره کرد به طرف قبر سیدالشهداء (ع) و عرض کرد: یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن ...
این فتاده به هامون توست وین صید و پا زده در خون حسین توست خاموش که دل سنگ شد مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد فرشته‌ای صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، در این هنگام محتشم از منبر پایین آمد. وقتی رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان به او عطاء فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم: خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه و مرثیه گفته‌ای، حالا معلوم شد که پسند نشده. تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو. محتشم را احضار فرمود و اشعارش را خواند و پیامبران گریه کردند و خلعت هدیه گرفت. خودم را خیلی سرزنش کردم. راضی بودم که دهان باز کند و من در زمین فرو بروم. خواستم زودتر از صحن بیرون بروم که مبادا آشنایی مرا ببیند و بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم سیاه پوش، از حرم بیرون آمد و دوان دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول الله (ص) دخترت (س) می‌گوید: چرا را شکستی، او هم برای فرزندم مرثیه گفته است. شعری که حضرت (س) از شنیدنش غش کرد در این هنگام فرمود بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم خود را بخوانی. مقبل می‌گوید از خوشحالی چیزی نمانده بود که جانم از بدنم برود. آمدم کردم و رفتم بالای . در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. فهمیدم میان من و محتشم، چقدر فرق است. با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم. یادم آمد که واقعه را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه خواندم و عرض کردم یا رسول الله: روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از از جولان نه ذوالجناح دگر تاب داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر افتاد اگر غلط نکنم عرش بر افتاد وقتی این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت وا ولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. (س) روی (ع) غش کرد. مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که پیش آشنایان، و پیش محتشم سرافراز می‌شدم. ناگهان دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)