eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
316 دنبال‌کننده
448 عکس
382 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم وصى و جانشين امام كاظم علیهما السلام (ع ) در بغداد بود، جمعى از جمله و على بن يقطين ، نيز در آن وقت در بغداد بودند. گفت : من به حضور امام كاظم (ع ) رفتم (گويا آن حضرت در زندان بود، و على بن يقطين كه در ظاهر مى كرد و از اطرافيان به شمار مى آمد، مى توانست به حضور امام برسد) ناگاه ديدم پسرش على بن موسى الرضا(ع ) به حضور پدرش آمد. امام كاظم (ع ) به من فرمود: (از على بن ! همين على (ع ) آقاى فرزندان من است ، آگاه باش كه من كنيه ام ( ) را به او بخشيدم ) بن حكم ، كف دست خود را به پيشانى زد و گفت : (واى بر تو چه گفتى ؟) ابن يقطين گفت : سوگند به خدا همانگونه كه گفتم ، از امام كاظم (ع ) شنيدم . هشام گفت : (بنابراين ، امام كاظم (ع ) با اين سخن به تو خبر داده كه امام بعد از خودش ، فرزندش على بن موسى الرضا(ع ) است ) کافی الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 1، ص 311، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كه مادرش از فرزندان است گفت : در محضر (ع ) بودم (ظاهرا اين قضيه در مدينه بوده است ) آن حضرت براى ما پيام فرستاد و ما را به حضورش طلبيد و ما به محضرش ‍ رفتيم ، فرمود: (آيا مى دانيد براى چه شما را به اينجا حاضر كرده ام ؟) گفتيم : (نه ، نمى دانيم ) امام كاظم فرمود : (گواه باشيد، همانا اين پسرم (اشاره به حضرت ) وصى من ، و قيم من ، بعد از من است ، هر كس از من طلبى دارد از اين پسر بگيرد، و به هر كس وعده داده ام ، بايد از اين بخواهد تا وفا كند، و هر كسى ناگزير است كه با من ملاقات كند، جز به وسيله نامه او با من ملاقات ننمايد) کافی الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 7، ص 313، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم (ع ) ناشناس در كنار جنازه پدر خدمتكار خانه امام كاظم (ع ) به نام ( ) مى گويد: هنگامى كه (ع ) را (به فرمان از مدينه به سوى بغداد) مى بردند، آنحضرت به فرزندش امام رضا(ع ) فرمود: (هميشه تا وقتى كه زنده ام ، در خانه من بخواب تا هنگامى كه خبر (وفات من ) به تو برسد) ما هر شب بستر حضرت رضا(ع ) را در دالان خانه مى انداختيم و آن حضرت بعد از شام مى آمد و در آنجا مى خوابيد، و صبح به خانه خود مى رفت ، اين روش تا چهار سال ادامه يافت ، در اين هنگام در شبى از شبها بستر حضرت رضا(ع ) را طبق معمول انداختند، ولى او دير كرد و تا صبح نيامد، اهل خانه نگران و هراسان شدند، و مانيز از نيامدن آن حضرت ، سخت پريشان شديم ، فرداى آن شب ديدم ، آن حضرت آمد و به (كنيز برگزيده و محترم را از امام كاظم عليه السلام ) رو كرد و فرمود: (آنچه پدرم به تو سپرده نزد من بياور). احمد (از اين سخن دريافت كه امام كاظم (ع ) وفات كرده است ) فرياد كشيد و سيلى به صورتش زد و گريبانش را چاك كرد و گفت : (به خدا مولايم وفات كرد). حضرت رضا(ع ) جلو او را گرفت و به او فرمود: (آرام باش ، سخن خود را آشكار نكن و به كسى نگو تا به حاكم مدينه خبر برسد). آنگاه ام احمد زنبيلى را با دو هزار دينار (يا چهار هزار دينار) نزد امام رضا(ع ) آورد و همه را به آن حضرت تحويل داد، به به ديگران . ام احمد، ماجراى فوق را چنين بيان نمود: (روزى امام كاظم (ع ) محرمانه آن پول را به من داد و فرمود: اين را نزد خود حفظ كن ، و به كسى اطلاع نده ، تا من بميرم وقتى كه از دنيا رفتم ، هر كس از فرزندانم ، آن را از تو مطالبه كرد به او تحويل بده و همين نشانه آن است كه من وفات كرده ام ، سوگند به خدا اكنون آن نشانه كه آقايم فرمود، آشكار شد). امام رضا(ع ) را تحويل گرفت و به همه بستگان و خدمتكاران دستور داد، جريان وفات امام كاظم (ع ) را پنهان كنند و به كسى نگويند، تا زمانى كه (از بغداد به مدينه ) خبر رسد. سپس حضرت رضا(ع ) به خانه خود رفت ، و شب بعد، ديگر به خانه امام كاظم (ع ) نيامد، پس از چند روز به وسيله نامه اى خبر وفات امام كاظم (ع ) رسيد، ما روزها را شمرديم معلوم شد همان وقتى كه امام رضا(ع ) براى خوابيدن نيامد، امام كاظم (ع ) وفات نموده است ( پس امام هشتم (ع ) با از مدينه به بغداد رفته و در بالين امام كاظم (ع ) هنگام وفات (يا در كنار جنازه آن حضرت ) به طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و كفن كردن و نماز و دفن جنازه پدر، حاضر بوده و سپس بى درنگ به مدينه بازگشته است ) کافی باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ، حديث 6، ص 381 - 382 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ( ) بعد از رحلت پيامبر(ص ) (ص )، الاغى داشت كه نامش (عفير)بود، گاهى بر آن سوار مى شد و به اطراف مدينه مى رفت . پس از آنكه رسول خدا(ص ) رحلت كرد، نخستين حيوانى كه (بر اثر اندوه جانكاه فراق ) غمگينانه مرد، همان (عفير9 بود. در همان ساعتى كه پيامبر اكرم (ص ) رحلت كرد، (عفير)افسار خود را پاره كرد، بى تابانه و ديوانه وار سر به بيابان نهاد و همچنان مى تاخت تا كنار چاه (بنى حطمه ) رسيد، و خود را در ميان آن چاه افكند، و در همانجا مرد، و همان چاه ، گورش گرديد. از معجزات اينكه : همين عفير، روزى در نزد پيامبر(ص ) به الهى ، با كمال شيوايى گفت ، و چنين عرض كرد: پدر و مادرم بفدايت ، پدرم از پدرش و او از جدش و او از نسل قبل نقل كرد؛ كه جدم در عصر حضرت (ع ) در (ع ) بود، نوح (ع ) برپشت او دست كشيد، سپس فرمود: (از نسل اين ، حمارى به وجود مى آيد كه سرور و خاتم پيامبران بر آن سوار مى شود). سپس عفير، با زبان شيوا گفت :(سپاس خداوندى را كه مرا همان حيوان قرار داد). کافی باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله (ص ) ذيل حديث ) ص 236، ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خاكسپارى جنازه (ص ) پس از آنكه پيامبر(ص ) رحلت كرد، عمويش نزد (ع ) آمد و عرض كرد: (اى على ! مردم اجتماع كرده اند تا جنازه پيامبر(ص ) را در بقيع مصلى (۱) دفن كنند، و در نماز بر جنازه ، مردى از آنها پيشنماز شود( گويا توطئه اى از ناحيه در كار بود، تا با اين نقشه ، بر جنازه آن حضرت نماز بخوانند، و از آن ، براى خود بهره بردارى كنند). امام على (ع ) از خانه بيرون آمد و خود را به اجتماع مردم رسانيد و به آنها فرمود: (اى مردم ! همانا رسول خدا (ص ) در حال زندگى و مرگش ، و پيشوا است ، و خودش فرمود: (جنازه ام در همان خانه اى كه قبض روح مى شوم دفن گردد). سپس على (ع ) نزد در ايستاد، و بر آن حضرت نماز گزارد، و بعد به مردم دستور داد، ده نفر وارد خانه شدند و بر جنازه نماز خواندند و سپس بيرون رفتند (۲) (به اين ترتيب نقشه منافقان خنثى گرديد، و از اين حديث مى توان به راز وصيت پيامبر(ص ) در مورد دفن جنازه در خانه اش ، پى برد). ۱ - به معنى است كه درختهاى گوناگون دارد، و در شهر پنج بقيع بوده است : 1- ؛ كه پيامبر(ص ) در آنجا مى خوانده 2- ؛ كه قبرستان مدينه است 3- ، كه پيامبر(ص ) آنجا را به داد 4- ؛ نام درختى است كه در آنجا روئيده بود 5- ، كه نزديك رودخانه بود ( ترجمه اصول كافى ج 2، ص 344). ۲ - کافی مولد النبى (ص )، حديث 37، ص 451 - ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم چگونگى بر جنازه پيامبر(ص ) مى گويد: به (ع ) عرض كردم : (نماز بر اسلام (ص ) چگونه انجام شد؟ امام باقر فرمود : هنگامى كه (ع ) آن جنازه را غسل داد و كفن كرد، روپوشى بر روى آن كشيد، به ده نفر اجازه ورود داد، آنها كنار جنازه آمدند و به گرد جنازه حلقه زدند، سپس امام على (ع ) در وسط آنها ايستاد و فرمود: ان الله وملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما :(همانا خدا و فرشتگان بر پيامبر (ص ) درود مى فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بر او درود و سلام كامل كنيد) ( -56). مردم همانگونه كه على (ع ) مى فرمود، مى گفتند، تا اينكه تمام مردم مدينه و روستاهاى اطراف آن ،(به همين ترتيب ) بر آن حضرت ، نماز گذارند. (۱) در نقل ديگر آمده : امام باقر(ع ) فرمود: و مردم ، گروه گروه آمدند و بر جنازه رسول خدا(ص ) نماز خواندند، اميرمؤ منان (ع ) فرمود: من از رسول خدا(ص ) در حال سلامتيش شنيدم كه فرمود: اين آيه (آيه فوق ، 56 ) درباره بر من ، پس از آنكه خدا مرا قبض روح كرد، نازل شده است . (۲) ۱ - کافی باب مولد النبى ، حديث 35، ص 450 -ج 1. ۲ - حديث 38، ص 451 -ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم آخرين پيامبر(ص ) بالاى منبر (ع ) فرمود : با اينكه تندرست بود، خبر وفاتش (از جانب خدا) به او داده شد، واين خبر توسط به او رسيد، آن حضرت براى شركت در نماز جماعت ، اعلام عمومى كرد، به مهاجر و انصار دستور داد تا اسلحه بردارند (شايد به خاطر اينكه اگر خليفه خود را براى چندمين بار تعيين كرد، منافقين ، شلوغ نكنند). مسلمانان اجتماع كردند، پيامبر(ص ) بالاى منبر رفت و خبر نزديك شدن وفات خود را به آنها داد، آنگاه فرمود: به حاكم بعد از خود، توجه به خدا را خاطرنشان مى سازم تا: 1- مبادا بر جماعت مسلمانان ، رحم نكند. 2- بايد به بزرگان ، و به ضعيفان ترحم نمايد. 3- به مسلمانان احترام شايان نمايد و از او قدردانى كند. 4- به مسلمانان زيان نرساند تا مبادا خوارشان كند. 5- مسلمانان را فقير و نيازمند نسازد، تا موجب خروج آنها از دين گردد. 6- در خانه خود را به روى مسلمانان نبندد، به وضع آنها با خبر باشد تا مبادا توانمندان آنها را بخورند (و حق آنها را زير پا بگذارد). 7- در لشكر كشى آنها، بر آنها سخت نگيرد به گونه اى كه نسل امتم را قطع كند. اى مردم ، شاهد باشيد كه من ( رسالت را) ابلاغ كردم ، و خير خواهى نمودم . امام صادق (ع ) فرمود: اين مطلب ، آخرين سخن پيامبر(ص ) بر بالاى منبر بود. کافی باب مايجب من حق الامام على الرعيه ، حديث 406 - ج 1. از علامه (ره ) نقل شده كه : اين خطبه ، طولانى بوده ، و آن حضرت ، امام بعد از خود را در همين خطبه تعيين كرد، و فضائل اهلبيتش را متذكر گرديد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم نامهاى بهشتيان و دوزخيان ، در پيامبر(ص ) روزى (ص ) براى مردم ، سخنرانى مى كرد، سپس دست راست خود را مشت كرده و بلند كرد و فرمود : (اى مردم ! آيا مى دانيد در اين دست من چيست ؟). حاضران گفتند : خدا و رسولش داناتر است . پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود : در اين دست من ، نامهاى و نامهاى پدران و نام قبيله هاى آنها تا روز است . سپس آن حضرت دست چپش را مشت كرده و بلند كرد و فرمود : (اى مردم ! آيا مى دانيد در اين دست من چيست ؟). حاضران گفتند :، خدا و رسولش داناترند. پيامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمود : در اين دست من ، هاى يان و نام پدرانشان و نام قبيله هايشان تا روز قيامت است ، سپس دوبار فرمود : (خدا كرد و عدالت نمود، گروهى به بهشت و گروهى را به دوزخ روانه ساخت ). کافی باب مولد النبى (ص )، حديث 16،ص 444 - ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم دوازده امام علیهم السلام در دنيا و آخرت مى گويد: هنگام وفات ، حاضر بودم كه به جاى او نشست ، يكى از بزرگان يهوديان مدينه ، و اعلم يهوديان آن عصر نزد عمر آمد و گفت : (من مى خواهم را بپذيرم ، اگر به سؤ الات من پاسخ دهى ، چرا كه (صورت ظاهر نشان مى دهد) تو داناترين فرد از محمد(علیه السلام ) به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهم بپرسم هستى . عمر گفت : من داناترين فرد از اصحاب نيستم ، ولى تو را به شخصى كه داناترين شخص امت ما، به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهى بپرسى ، مى باشد راهنمائى مى كنم ، آنگاه عمر به علیه السلام اشاره كرد. يهودى به عمر گفت : (اگر به گفته تو شخص امت ، اين (على عليه السلام ) است ، پس چرا مردم با تو بيعت مى كنند با اينكه او داناتر از همه است ؟ عمر، به يهودى ، درشتى كرد و او را سرزنش نمود. يهودى (ناچار) متوجه على علیه السلام گرديد و گفت : (آيا تو همان گونه هستى كه عمر گفته ؟). على علیه السلام فرمود : عمر چه گفت ؟ يهودى گفت: عمر گفت : امت ، على علیه السلام است ، آنگاه يهودى افزود: اگر همانگونه هستى كه عمر گفت ، مى خواهم چند مساءله از تو بپرسم تا بدانم آيا هيچيك از شما مسلمانان به پاسخ سؤ الات آگاه است ، تا بدانم شما كه ادعا مى كنيد؛ بهترين و داناترين امتها هستيد، راست مى گوئيد، به علاوه خودم نيز مسلمان خواهم شد. علی علیه السلام فرمود : من همان گونه ام كه عمر به تو گفت ، هر چه خواهى بپرس كه به خواست خدا جواب مى دهم . يهودى گفت : جواب سه سؤ ال و سه سؤ ال و يك سؤ ال رابه من بده . على علیه السلام فرمود : چرا نگفتى هفت سؤ ال . يهودى گفت : اگر پاسخ سه سؤ ال مرا دادى ، بقيه را مى پرسم ، و گرنه از پرسش ‍ سؤ الهاى بعد، خوددارى مى نمايم ، و اگر به هفت سؤ ال من پاسخ بدهى ، مى دانم كه تو داناترين و برترين شخص سراسر زمين هستى ، و نسبت به مردم از خودشان (مقدمتر) مى باشى . على علیه السلام فرمود : اى يهودى ! هر چه خواهى بپرس . يهودى پرسید که : 1- كه روى زمين نهاده شد چه سنگى بود 2- اولين كه در كاشته شد چه درختى بود؟ 3- و اولين اى كه روى زمين جوشيد، كدام چشمه بود؟ حضرت على علیه السلام به هر سه سؤ ال يهودى پاسخ داد. يهودى سه سؤ ال ديگرش را چنين مطرح كرد: 1- اين امت ( ) داراى چند است ؟ 2- جايگاه پيامبر(ص ) در ، در كجاست ؟ 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت چه كسانى هستند. على علیه السلام فرمود : 1- اين امت داراى دوازده امام هدايت كننده ، از نسل پيامبر(ص ) هستند و از نژاد من مى باشند. 2- جايگاه پيامبر(ص ) در بهشت در عاليترين نقطه آن به نام ( ) مى باشد 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت عدن ، عبارتند از: دوازده تن (امام ) از نسل او، و مادرشان و جده آنها( - علیها السلام ) و مادر مادر آنها(خديجه - علیها السلام ) و فرزندانشان ، و كسى ديگر غير از اينها، در آن جايگاه ، پيامبر(ص ) نخواهد بود. اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم گواهى حضرت علیه السلام به داوزده امام علیهم السلام امير مؤ منان علیه السلام همراه حسن و حسين علیهما السلام در حالى كه دست در دست داشت در مكه به طرف مسجدالحرام آمد، تا اينكه در مسجد نشست ، در اين هنگام مردى خوش سيما كه لباس پاكيزه در تن داشت ، به حضور على علیه السلام آمد و سلام كرد، حضرت جواب سلام او را داد، و او در محضر على علیه السلام نشست ، آنگاه گفت : (اى اميرمؤ منان ! سه ال از شما مى پرسم ، اگر پاسخ آنها را گفتى ، مى دانم آنها (كه بعد از پيامبر(ص ) را بدست گرفتند) به كارى اقدام كردند كه خود را ساختند، و در دنيا و آخرت در امان نخواهند بود، و اگر پاسخى نگفتى ، مى دانم كه تو هم با آنها برابر هستى ). اميرمؤ منان علیه السلام به او فرمود:(آنچه خواهى از من بپرس )، او سه سؤ ال خود را چنين مطرح كرد: 1- وقتى كه مى خوابد، او كجا مى رود؟ 2- چرا گاهى انسان چيزها را بياد مى آورد، و گاهى مى كند؟ 3- براى چه انسان ، به عموها و دائيهايش ، پيدا مى كند؟ اميرمؤ منان علیه السلام به علیه السلام رو كرد و فرمود: جوابش را بده ! امام حسن علیه السلام جواب او را داد. او كرد و گواهى به يكتائى خدا و رسالت محمد(ص ) داد و سپس به امامت يكايك امامان (ع ) از حضرت على (ع ) تا امام قائم (ع ) گواهى داد... در پايان گفت : (سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اى اميرمؤ منان علیه السلام)، سپس برخاست و رفت . امام على علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: به دنبالش برو ببين به كجا مى رود؟ امام حسن علیه السلام بيرون آمد، و ديد: (او همين كه پايش را از مسجد بيرون گذاشت ناپديد شد و معلوم نشد كه به كجا رفت ). آنگاه امام حسن علیه السلام به حضور پدر بازگشت ، و جريان را گفت . امام على علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: (آيا او را مى شناسى ؟) امام حسن علیه السلام عرض كرد: (خدا و رسول و اميرمؤ منان داناترند). امام على علیه السلام فرمود: هو الخضر علیه السلام (او علیه السلام(پيغمبر)بود). اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۱ ( ، نام بانوئى كهن سال است كه به ( ) محلى از يمن ، منسوب مى باشد، به گفته شيخ طوسى در كتاب الغيبه ، اين ، از بانوان پرفضليت و با معرفتى است كه به خدمت هشت رسيده است حضرت السلام او را با لباس خود كفن نمود، اين بانو، و تشرف او به حضور هشت امام علیهم السلام : مى گويد: اميرمؤ منان علیه السلام ) را در شرطة الخميس (بين پيشتازان سپاهش ، يا در مركز اجتماع آنها) ديدم ، در دستش شلاقى دو سر بود، و با آن ، فروشندگان بى فلس ، و مارماهى و زمار(كه نوعى از همان مارماهى است ) را مى زد و مى فرمود: اى فروشندگان يهودى هاى شده و لشكر بنى مروان . در خدمت آن حضرت ايستاده بود، عرض كرد: (اى امیر مؤ منان ! بنى مروان چيست ؟). امام على علیه السلام فرمود: (لشكر ، مردمى هستند كه ريش هاى خود را تراشيده و سبيلهايشان را تاب مى دادند و مسخ شدند).(۱) حبابه مى گويد: من خوش سخن تر از على علیه السلام نديدم (مجذوب بيان شيوايش شدم ) به دنبالش رفتم و رفتم تا در پيشخان مسجد (كوفه ) نشست ، به آن حضرت عرض كردم : (اى امير مؤ منان ، خدايت رحمتت كند، دليل صدق (تو) چيست ؟). آن بزرگوار در پاسخ (به كوچكى اشاره كرد و) فرمود : (آن را نزد من بياور!). آن سنگ كوچك را به حضور امام على علیه السلام بردم ، حضرت با انگشتر خود بر آن مهر زد، به طورى كه آن مهر بر آن سنگ نقش بست (۲)آنگاه به من فرمود: (اى حبابه ! هر كسى ادعاى امامت كرد و توانست مثل من اين سنگ را مهر كند، بدان كه او امامى است كه اطاعتش واجب است ، كسى است كه هر چه را بخواهد، از او پنهان نگردد). حبابه مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود رفتم ۱ - (ره ) در شرح خود مى گويد: اين حيوانات را از جهت شباهت ، ( ) گويند، نه آنكه از نسل آنها باشند، زيرا مسخ شده ها پس از سه روز مرده اند. نگارنده گويد: در مورد (لشكر بنى مروان )، احتمال دارد اشاره به آينده باشد، چرا كه طبق روايت مشروحى ، امام صادق (ع ) فرمود: ( نمردند مگر اينكه به صورت مسخ شدند) (شرح در روضة الكافى ، ص 232 حديث 305)- ضمنا بعضى از فقهاء مى گويند: يكى از دلائل حرمت ، همين قسمت از روايت فوق است . ۲ - در فرازى از زيارتنامه مولوديه على علیه السلام مى خوانيم : السلام عليك يا خاتم الحصى ، و مبين المشكلات : (سلام بر تو اى مهر زننده سنگريزه ها و روشن كننده مشكلات ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۲ مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود و مردم از او سؤ ال مى كردند رفتم ، وقتى كه مرا ديد، فرمود : (اى حبا به !). عرض كردم : (بلى اى سرور من ). فرمود: آنچه همراه دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، آن حضرت مانند على علیه السلام با انگشتر خود به آن مهر زد، به طورى كه جاى مهر بر آن سنگ نقش بست . بعد از آنكه امام علیه السلام در دنيا رفت ، به حضور (ع ) كه در مسجد رسول خدا (در مدينه ) بود رفتم ، مرا نزد خود خواند و به من خوش ‍ آمد گفت ، و آنگاه فرمود: (دليل آنچه را كه مى خواهى موجود است ، آيا نشانه امامت را مى خواهى ؟). گفتم : آرى اى آقا من . فرمود: (آنچه با خود دارى بياور). من آن سنگ كوچك را به او دادم ، آن حضرت انگشترش را بر آن زد، و جاى آن مهر بر آن سنگ نقش بست . پس از امام علیه السلام به حضور امام علیه السلام رفتم ، در اين هنگام به قدرى پير شده بودم كه رعشه در اندامم افتاده بود و براى خود صد و سيزده سال شمردم (كه از عمرم رفته ) ديدم آن حضرت در ركوع و سجود است و به اشتغال دارد(و به من توجه ندارد) نا اميد شدم ، ولى آن حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره كرد، با اشاره او جوانيم باز گشت (تا اينكه نمازش تمام شد.) گفتم : اى آقا من از چه اندازه گذشته و چقدر مانده است ؟ فرمود: به آنچه گذشته است آرى (علم به آن داريم ) و به آنچه مانده است نه (از غيب است و غير خدا آن را نمى دارند)، آنگاه به من فرمود: آنچه با خود دارى بياور، من آن سنگ كوچك را به آن حضرت دادم ، انگشتر خود را بر آن زد، و جاى انگشترش بر آن نقش بست . پس از امام سجادعلیه السلام نزد امام باقرعلیه السلام رفتم ، آنحضرت نيز بر آن سنگ مهر زد، سپس نزد امام صادق علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و بعد از او نزد امام كاظم علیه السلام رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و بعد از او به حضور (ع ) رفتم ، او نيز بر آن سنگ مهر زد، و مهرش بر آن ، نقش بست . (۱) حبابه ، والبيه ، پس از آن نه ماه زنده بود، چنانكه از ، نقل شده است . (۲) ۳ - در عصر السلام 113 سال داشت ، و بعد به آن حضرت شده است و بعدا تا عصر حضرت (ع )123 سال ديگر عمر كرده و در مجموع 236 سال نموده است (نگارنده ) ۴ - کافی باب ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل ، حديث 1، ص 346 و 347- ج 1 - و در بحث 4 همين باب ، حبابه ( ) ذكر شده است . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كمالات چهارده معصوم (عليهم السلام ) از شاگردان آن علیه السلام ، از آن امام بزرگوار پرسيد: منظور از اين آيه چيست : اطيعوا الله الرسول واولى الامر منكم . (نساء-59). امام صادق علیه السلام فرمود : اين آيه درباره بن ابيطالب و حسن و حسين (علیهم السلام نازل شده است (كه در عصر نزول اين آيه ، اين سه نفر حاضر بوده اند.) ابوبصير پرسید : مردم (اهل ) مى گويند: چرا نام على و خانواده اش ‍ (حسن و حسين عليهم السلام ) در ذكر نشده است ؟ امام صادق علیه السلام فرمود : به آنه بگو؛ نماز بر پيامبر (ص ) (در قرآن ) نازل شد ولى از سه ركعتى و چهار ركعتى آن (در قرآن ) ذكرى به ميان نيامده است ، بلكه پيامبر(ص ) خودش كيفيت نماز را بيان كرد، و همچنين اصل زكات در قرآن نازل شد، ولى در مورد اينكه از هر چهل درهم ، يك درهمش است ، در قرآن ذكرى نشد، بلكه (ص ) آن را براى مردم بيان كرد، و همچنين اصل وجوب در قرآن نازل شد، ولى در قرآن نيست كه هفت بار كعبه را طواف كنيد تا اينكه رسول خدا(ص ) اين مطلب را براى مردم بيان نمود. همچنين آيه مذكور اطيعوا الله واطيعوا الرسول ... نازل شد، و (طبق فرموده پيامبر- ص ) اين آيه درباره على و حسن و حسين علیهم السلام نازل شده است . و شخص پيامبر(ص ) در شاءن على علیه السلام فرمود : (من كنت مولاه فعلى مولاه ) و نيز فرمود: (شما را در مورد خدا(قرآن ) و خاندانم ، سفارش ‍ مى كنم ، و من از خداوند خواسته ام كه ميان قرآن و خاندانم ، جدائى نيندازد، تا آنها را در كنار ( ) به من برساند، خداوند خواسته مرا پذيرفت ). و نيز فرمود: (شما چيزى به بيتم نياموزيد كه آنها از شما داناترند، و آنها شما را از راه هدايت خارج نكنند، و به راه گمراهى ، وارد نسازند). اگر پيامبر(ص ) سكوت مى كرد و درباره اهلبيتش ، چيزى رابيان نمى كرد، آل فلان و آل فلان ، آن (آيات قرآنى ) را براى خود ادعا مى كردند. بلكه خداوند در قرآن ، بيان پيامبرش را تصديق كرد (كه منظور، اهل بيت اويند، نه آل فلان و آل فلان ) و (در آيه 33 ) فرمود: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا منظور از ( ) (در اين آيه ) على و حسن و حسين و فاطمه علیهم السلام هستند كه در آن وقت در خانه (يكى از همسران پيامبر(ص ) بودند) كه پيامبر(ص ) آنها را زير ( ) ( ) گرد آورد و فرمود: (اللهم ان لكل نبى اهلا و ثقلا و هولاء اهل بيتى وثقلى ) :(خدايا هر پيامبرى اهل و يادگار گرانمايه دارد، و اينها(اشاره به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام )، اهل بيت من و يادگارهاى گرانقدر من هستند). ام سلمه : آيا من از اهل تو نيستم ؟ پيامبر: (تو در راه سعادت هستى ، ولى من ويادگار گرانمايه من ، اينها(على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام ) هستند). سپس امام (ع ) فرمود: هنگامى كه پيامبر (ص ) رحلت كرد، على (ع ) براى رهبرى مردم ، از همه آنها برتر و سزاوارتر بود، به خاطر فضائل بسيارى كه پيامبر(ص ) در شاءن على (ع )، براى مردم بيان كرد... و پس از على (ع ) حسن (ع ) سزاوارتر به مقام رهبرى بود، زيرا او در سن ، بزرگتر از حسين (ع ) بود... حسين (ع ) بعد از حسن (ع ) سزاوارتر به مقام رهبرى بود، و پس از او طبق تاءويل آيه : واولو الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله ( :75). مقام رهبرى به فرزندش ( بن الحسين ) (ع ) رسيد، و او سزاوارترين افراد به آن مقام بود، و پس از او (محمد بن على ) (ع ) سزاوارتر به آن مقام و در پايان امام صادق (ع ) فرمود: منظور از ( ) (۱)شك و ترديد است ، والله لانشك فى ربنا ابدا: (سوگند به خدا ما هرگز درباره پروردگارمان ، شك نكرده ايم ). (۲) ۱ - در آيه 33 احزاب ، كه در بالا ذكر شد. ۲ - کافی باب ما نص الله عزوجل و رسوله على الائمه ، حديث 1،ص 286 تا288- ج 1. (با تلخيص ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم فتواى و وسعت ملك ابن ابى (از شاگردان برجسته علیه السلام ) روزى با ( ) بحث مى كرد، ابن ابى عمير مى گفت : (همه مال امام است ، و او مقدمتر به املاكى است كه مردم در تصرف دارند، مى گفت : (نه چنين نيست ، بلكه مردم ، مال خودشان است ، فقط آنچه خداوند از و فيى ء و ، قرار داده ، مال امام است )، آنها هر دو راضى شدند كه داورى را به ) واگذارند، نزد رفتند و جريان را گفتند، هشام بر طبق سخن ابومالك فتوا داد، ولى ابن عمير، آن فتوا را رد كرد، و بر سر اين موضوع ، ميانه اش با هشام تيره گرديد. کافی -باب الارض كلها للامام ، ذيل حديث 8، ص 409و 410-ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
در سوگ نبی جهان پُر از ماتم شد زین داغ گران قامت هستی خم شد دیوار و در مدینه فریادزنان می‌گفت دل فاطمه پُر از غم شد شهادت جانسوز اکرم و شهادت مظلومانه مجتبی علیهماالسلام رو به تمام شیعیان به خصوص شما محبین اهل‌البیت تسلیت عرض مینماییم.
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم عصر علیه السلام بود، يكى از شيعيان بود و در درياى بحرين به غواصى و صيد اشتغال داشت ، يكسال چهارصد هزار درهم استفاده كرد، آن را كه 80 هزار درهم بود، جدا كرد و به مدينه رفت و به حضور امام صادق علیه السلام رسيد، و آن 80 هزار درهم را تقديم كرد عرض كرد: (اين وجه ، حق شما است كه خداوند در اموال ما قرار داده است ، نخواستيم در آن تصرف كنم و شما را از حقتان باز دارم ). امام صادق علیه السلام فرمود : مگر ما از و محصولات زمين ، جز خمس حق ديگرى نداريم ؟ اى ابوسيار همه زمين از آن ما است ، بنابراين محصولات و بهره هاى زمين نيز از آن ما مى باشد. ابوسيار گفت : اكنون كه چنين است ، من همه آن اموال (چهارصد هزار درهم ) را كه از غواصى بدست آورده ام به حضور شما مى آورم و تقديم مى كنم . امام صادق علیه السلام فرمود : اى ابوسيار! اين پول (خمس ) را بردار، ما اين را و همه آن اموال را براى تو حلال كرديم ، و نيز هر زمينى كه در دست شيعيان ما است براى آنان حلال است ، تا زمانى كه قائم ما، ظهور كند، آنحضرت قسط (يكنوع ماليات سهم بندى شده بر اراضى كشاورزى ) را از آنها مى گيرد و زمين را در اختيار آنها باقى مى گذارد، ولى زمين هايى كه در دست غير شيعيان ما است ، بر آنها حرام است ، تا زمانى كه قائم ما بيايد و آن زمين ها را از دست آنها بيرون بياورد کافی باب ان الارض كلها للامام (ع )، حديث 3، ص 408- ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خدمتگزارى ها از امامان (ع ) مى گويد: (ع ) مرا براى انجام امورى ، ماءمور كرد، من سوار بر شتر، حركت كردم و هنگامى كه به (دره و روحاء) رسيدم ، شخصى را به صورت انسانى ديدم كه خود را به پارچه اى پيچيده بود، گمان كردم تشنه است ، به سويش رفتم و ظرف آب به او دادم . گفت : نيازى به ندارم ، نامه اى به من داد كه مهرش هنوزتر بود، نگاه كردم ديدم مهر امام باقر(ع ) است ، به او گفتم : (كى در نزد صاحب اين نامه بودى ؟) گفت : همين لحظه . در نامه مطالبى بود كه امام باقر(ع ) به من دستور آن را داده بود، در همان لحظه ، تا نگاه به نامه رسان كردم ، كسى را نديدم وقتى كه امام باقر(ع ) به مدينه آمد به محضرش رفتم ، و عرض كردم : مردى در فلان محل نامه شما را به من رسانيد كه هنوز مهرش تر بود (او چه كسى بود؟). امام باقر علیه السلام فرمود : يا سدير ان لنا خدما من الجن فاذا اردنا السرعة بعثناهم (اى سدير! ما خدمتگزارانى از طايفه داريم ، هر گاه كارى را خواستيم تا با سرعت انجام شود، آنها را براى انجام آن مى فرستيم ). کافی باب ان الجن ياءتيهم ... حديث 4، ص 395-ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم فرشتگان با امامان (ع ) مى گويد: به حضور (ع ) رفتم ، ساعتى در حياط ايستادم ، سپس به آن اطاقى كه آن حضرت در آنجا بود وارد شدم ، ديدم آن حضرت چيزى را از زمين برمى چيد و دستش را پشت پرده مى برد، و به كسى كه در پشت پرده بود مى داد. گفت : قربانت گردم ؛ چيست كه مى بينم آن را مى چينى ؟ امام سجاد علیه السلام فرمود : اينها زيادى هاى پرهاى فرشتگان است كه چون اينجا مى آيند و مى روند، از آنها ميماند، آن پرها را جمع مى كنيم و تسبيح (بازو بند) فرزند خود مى نمائيم . ابوحمزه گفت : آيا فرشتگان نزد شما مى آيند و با شما تماس مى گيرند؟ امام سجاد علیه السلام فرمود : آرى ، تا حدى كه روى فرشها، جا را بر ما تنگ مى نمايند. کافی باب ان الائمه تدخل الملائكة بيوتهم ... ، حديث 3، ص 393 و394- ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم تماس فرشتگان با امامان مى گويد: (من به يك نوع بيمارى هاضمه مبتلا بودم ، به طورى كه ) در شبانه روز بيش از يك وعده غذا نمى خورم ، از اين رو وقتى به حضور علیه السلام مى رسيدم كه فكر مى كردم سفره بر چيده شده ، و سعى داشتم در چنين وقتى به محضرش بروم ، تا آن حضرت مرا به خوردن غذا دعوت نكند، اما گاهى به حضور آن بزرگوار مى رفتم ، آن حضرت سفره مى طلبيد، من هم همراه آن حضرت غذا مى خوردم ، ولى هيچگونه ناراحتى و درد، احساس نمى كردم ، اما اگر در منزل شخصى ديگر غذا مى خوردم ، ناراحتى هاضمه و نفخ شكم ، مرا بى قرار مى كرد. اين موضوع را به امام صادق علیه السلام عرض كردم ، و خواستم راز آن را به من بگويد. فرمود : (اى ! تو در اينجا غذاى افراد صالحى را مى خورى كه فرشتگان با آنها روى فرششان ، مى كنند. عرض كردم : آيا آن فرشتگان براى شما آشكار هم مى شوند؟ امام صادق علیه السلام در اين هنگام دست خود را به يكى از كودكانش كشيد و فرمود : هم الطف بصبياننا منا بهم (آنها نسبت به كودكان ما از خود ما بهتر مهربانتر هستند) کافی باب ان الائمه تدخل الملائكة بيوتهم ... حديث يك ، ص 393-ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم فرشته بين مردم و امام عصر حضرت رضا علیه السلام بود، مردم درباره عمود( ) سخن بسيار مى گفتند، يكى از شاگردان آن حضرت به نام ، به حضور (ع ) رسيد و عرض كرد: مردم درباره ( ) (كه براى امام برداشته مى شود) سخن پراكنده و بسيار به ميان مى آورند، منظور از آن چيست ؟ امام رضا علیه السلام فرمود : اى يونس ! تو چيست ؟ آيا خيال مى كنى عمودى از آهن است كه براى امام تو برافراشته مى گردد؟ يونس گفت : نمى دانم . امام رضا علیه السلام فرمود : بلكه منظور از آن ، فرشته گماشته شده اى است كه در هر شهر، مردم آن شهر رابه خدمت امام عرضه مى كنند. يونس اين جريان را براى و (دو نفر از دوستانش ) نقل كرد، ابن فضال برخاست و سر يونس را بوسيد و گفت : (خدا تو را رحمت كند كه همواره حديث راست را كه در پرتو آن خداوند، مشكل ما را مى كشايد، براى ما مى آورى و به سمع ما مى رسانى ) کافی باب مواليد الائمه (ع )، حديث 7،ص 388-ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم نشانه هاى معصوم علیهم السلام حضرت علیه السلام در خراسان بود، (كه از شاگردان و شفتگان امامان (ع ) بود) به محضر امام رضا علیه السلام آمد و چنين پرسيد: به چه دليل و نشانه ، بر حق (معصوم ) شناخته مى شود؟ امام رضا علیه السلام فرمود : به چندين : 1- سفارشى از پدرش ، كه به او اشاره كند (مانند تصريح به امامت او، يا به او و...). 2- از هر چه بپرسند، بى درنگ به پاسخ سؤ الات مردم ، بپردازند. 3- اگر در محضرش ، سكوت كنند، او آغاز گر سخن (و ميدان دار مجلس ) باشد. 4- و از حوادث فردا خبر دهد. 5-و با هر لغتى با مردم بتواند سخن بگويد. سپس امام رضا علیه السلام به فرمود : قبل از آنكه از اين مجلس خارج گردى ، نشانه اى را به تو نشان مى دهم ، در همين هنگام مردى از مردم خراسان به حضور امام علیه السلام رسيد و با زبان عربى با امام رضاعلیه السلام سخن گفت ، ولى امام رضاعلیه السلام با زبان به او پاسخ مى داد. مرد خراسانى گفت : (قربانت گردم ! سوگند به خدا، مرا از سخن گفتن به زبان فارسى باز نداشت جز اينكه گمان كردم شما زبان فارسى را خوب نمى دانيد). امام رضا علیه السلام فرمود : عجبا! اگر من نتوانم پاسخ تو را با زبان فارسى به خوبى بدهم ، پس ‍ برترى من بر تو به چيست ؟ سپس امام رضاعلیه السلام به ابوبصير فرمود: (اى ابا محمد! همانا زبان احدى از مردم ، از امام مخفى نمى ماند، بلكه امام ، پرندگان و حيوانات و هرگونه جاندار را مى داند، كسى كه اين ويژگيها را نداشته باشد، او امام بر حق نخواهد بود. کافی فمن لم يكن هذه الخصال فيه ، فليس هو بامام حديث 7،ص 285، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم سه نشانه (عصر (ع ) بود، بحث و بررسى ، پيرامون مساءله امامت و مقام ، و ويژگيهاى يك اسلامى ، از بحثهاى داغ بود و همه جا از آن سخن به ميان مى آمد). به محضر علیه السلام رفت و پرسيد: كسى كه منصب امامت را كرده و بناحق ادعاى امامت مى كند، ما چگونه و با چه دليل او را محكوم و رد كنيم ؟ امام صادق علیه السلام فرمود : از او مسائل حلال و حرام سؤ ال مى شود، (و چون از پاسخ دادن درمانده مى شود، همين دليل رد كردن او خواهد بود). امام صادق علیه السلام براى روشن شدن موضوع ، توضيح ديگرى اين گونه داد: سه وجود دارد كه هر كدام از آنها جز براى امام بر حق ، حاصل نمى شود، به اين سه دليل ، نشانه رهبر شايسته است : 1- او(از جهت خويشاوندى و ساير كمالات ) نزديكترين و سزاوارترين شخص ، نسبت به امام سابق است . 2- پيامبر اسلام (ص ) در نزد او مى باشد. 3- امام سابق در مورد ااو، مشهور بين مردم باشد، به گونه اى كه وقتى وارد شهر گردى و از كوچك و بزرگ پرسيدى كه امام سابق ، بر چه كسى وصيت كرد، آنها در پاسخ بگويند: به فلان كس پسر فلان كس ‍ کافی باب الامور التى يوجب حجة الامام (ع )، حديث 2، ص 284، ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا علیه السلام با صفحه ۱ ابو قره ، يكى از خبر پردازها و خبرنگارهاى عصر حضرت علیه السلام بود، يكى از شاگردان حضرت رضا علیه السلام مى گويد : ابوقره از من خواست ، تا او را به محضر مبارك حضرت رضا علیه السلام ببرم ، من از حضرت رضاعلیه السلاماجازه گرفتم و آن حضرت اجازه داد. ابوقره به محضر رضاعلیه السلام رسيد، و از احكام دين و حلال و حرام پرسشهاى كرد تا سؤ الش به مساءله كشيده شد، و در اين مورد، چنين سؤ ال كرد: ( براى ما روايت كرده اند كه خداوند (ديدار ) و (هم سخنى ) خود را بين دو پيغمبر نمود(و در ميان پيامبران ، دو پيغمبر را برگزيد تا با يكى از آنها شود، و با ديگرى ديدار نمايد) قسمت (هم سخنى ) خود را به علیه السلام داد، و قسمت ديدار خود را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم عطا نمود) (بنابراين خدا وجودى قابل ديدن است ). امام رضا علیه السلام فرمود : اگر چنين باشد، پس آن پيغمبرى كه (يعنى پيامبر اسلام ) به جن و انس خبر داد كه ديده ها خدا را درك نكند، و وسعت آگاهى مخلوقات را ياراى احاطه به او و فهم ذات او نيست ، و او شبيه و همتا ندارد، كدام پيغمبر بود؟، مگر شخص محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ) چنين فرمود؟ ابوقره گفت : آرى : او چنين فرمود. امام رضا علیه السلام فرمود : بنابراين چگونه ممكن است كه پيغمبرى از طرف خدا به سوى مردم بيايد و آنها را به سوى خدا دعوت كند، و به آنها بگويد كه : ديده ها قادر به ديدن نيستند، وسعت و آگاهى مخلوقات را ياراى فهميدن ذات پاك او نيست ، و او شبيه و همتا ندارد، سپس خود اين پيغمبر بگويد: من با دو چشمم خدا را ديده ام ؟ و احاطه علمى به او يافته ام ؟ و او به شكل انسان (قابل رؤ يت ) است ، آيا حيا نمى كنيد؟ افراد بى دين و كوردل ، نتوانستند چنين نسبتى به آن حضرت بدهند، كه او چيزى را فرمود و سپس برخلاف آن گفت . ابوقره گفت : خداوند خودش در قران (آيه 13 نجم ) مى فرمايد: (و لقد راه نزلة اخرى :) ( و بار ديگر، پيغمبر، خدا را ديد). امام رضا علیه السلام فرمود : در همين جا آيه ديگرى هست (آيه 11 نجم ) كه آنچه را (ص ) ديده بيان مى كند و مى فرمايد: (ما كذب الفؤ اد ما راى ) ( قلب او در آنچه ديد، هرگز دروغ نمى گفت ) يعنى دل پيغمبر(ص ) آنچه را كه چشمش ديد دروغ ندانست . سپس خداوند در همين سوره (نجم ) آنچه را محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ) ديده خبر مى دهد و (در آيه 18 نجم ) مى فرمايد: (لقد راى من آيات ربه الكبرى ) (او پاره اى از آيات و نشانه هاى بزرگ پروردگار را ديد). بنابراين نشانه هاى خدا (كه پيامبر آنها را ديده ) غير خدا است و باز خداوند( در آيه 110 سوره طه ) مى فرمايد: (و لا يحيطون به علما) ( آنها احاطه و آگاهى به ذات او ندارند)، بنابراين اگر ديده ها خدا را مى تواند بنگرد، احاطه و آگاهى به او را نيز پيدا خواهد كرد (با اينكه آيه مذكور مى گويد: آگاهى به او ممكن نيست ). ابوقره گفت : پس شما روايات (را كه مى گويند پيامبر(ص )، خدا را ديد) تكذيب مى كنيد؟ امام رضا علیه السلام فرمود : اگر روايات بر خلاف قران باشند، تكذيب مى كنم ، و آنچه مسلمانان به آن اتفاق راءى دارند، اين است كه : (نمى توان به خدا احاطه علمى يافت ، و ديده ها ذات او را درك نمى كنند، و او به هيچ چيزى شباهت ندارد). کافی باب فى ابطال الرويه ، حديث 1، ص 95، 96- ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام رضا علیه السلام با صفحه ۲ مى گويد: مرا واسطه قراداد، از حضرت (ع ) اجازه گرفتم و او به حضور آن حضرت رسيد، و چند سؤ ال از حلال و حرام ، مطرح كرد تا اينكه پرسيد: (آيا شما قبول داريد كه خدا است ؟). امام رضا علیه السلام فرمود : هر محمول ( شده ) فعلى (حمل ) بر او واقع شده ، كه به ديگرى نسبت داده مى شود، و اسمى است كه معنى آن ، نقص و تكيه بر ديگر كه باشد دارد... و چنانكه گوئى : زبر، زير، بالا، پائين (زبر و بالا، بر دارد و زير و پائين دلالت بر دارد، و روا نيست كه خداوند دستخوش تغيير باشد). (حامل ) و نگهدارنده همه چيز است ، (محمول ) بدون اينكه به ديگرى تكيه كند، مفهومى نخواهد داشت (بنابراين روا نيست كه خدا، محمول باشد) و هرگز كسى كه به خدا و عظمتش دارد، شنيده نشده كه در دعاى خود، خدا را با جمله (اى محمول ) بخواند. ابو گفت : خدا در (17 ) مى فرمايد: (و يحمل عرش ربك فوقهم يومئذ ثمانيه ) :(در آن روز پروردگارت را هشت نفر، در بالايشان حمل كنند). و نيز (در آيه 7 ) مى فرمايد: (الذين يحملون العرش ) :(كسانى كه عرش را حمل مى كنند). امام رضا علیه السلام فرمود : عرش ، نام خدا نيست ، بلكه عرش نام و قدرت است و عرشى كه همه چيز در آن هست ، سپس خداوند انجام حمل عرش را به غير خود كه فرشتگان باشند نسبت داده است ... ابوقره گفت : در روايتى آمده : ( هرگاه خدا كند، فرشتگان حامل عرش ، سنگينى خشم خدا را بر دوش خود، احساس مى كنند، و به مى افتند، و هنگامى كه خشم خدا برطرف شد، دوش آنها سبك گردد و به جاى نخستين خود باز گردند) آيا شما اين را تكذيب مى كنيد؟! امام رضا علیه السلام در رد اين روايت فرمود: اى ابوقره ! به من بگو از وقتى كه خدا را لعنت كرده و بر ااو خشم نموده ، آيا تا امروز خدا از شيطان خشنود شده است ؟ (هرگز از او خشنود نشده ) بلكه هميشه بر شيطان و دوستان و پيروانش خشمگين است ، (طبق گفته تو بايد از آن زمان تا حال حاملان عرش در سجده باشند، در صورتى كه چنين نيست ، پس عرش نام خدا نيست ). وانگهى تو چگونه جرئت مى كنى كه پروردگارت را به تغيير و دگرگونى از حالى به حال ديگر توصيف نمائى ، و او را همانند مخلوق ، دستخوش ‍ حالات گوناگون بدانى ، او منزه و دور از اين نسبتها است ، او ذات ثابت و غير قابل تغيير مى باشد، همه موجودات در قبضه قدرت او و تحت تدبير او هستند و همه به او نياز دارند، و او به هيچكس نياز ندارد. کافی باب العرش و الكرسى - حديث 2، ص 130 - 131، ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b