eitaa logo
پرتو اشراق
819 دنبال‌کننده
28هزار عکس
17هزار ویدیو
72 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 📚⏳ 🕐🕜🕤🕕 ... در روز ۴ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری قمری، ۷ مهر سال ۱۱ هجری شمسی، ۲ سپتامبر سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟ 🌌 مردمان از خبر دفن شبانهء دخت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بهت زده می شوند...!! 📜 تلخ تر آنکه می شنوند فرزند پیامبرشان، آن است که اهل مدینه حتی از محل قبر ایشان نیز آگاه نباشند. 🌌 آری!… شب گذشته، اصلی را با زمین صاف کردند (۱)؛ و نزدیک به چهل نقطه را در به صورت قبر ساخته اند تا محل قبر اصلی بانوی دو عالم - بنا به وصیت خود ایشان - مشخص نباشد... 👥👥 مردمان گفتند: [ای وای بر ما!] پیامبرمان جز یک دختر در میان ما نداشت؛ که وفات یافت و دفن شد و ما در هنگام وفات، غسل و نمازش حضور نداشتیم! الآن نیز از محل قبرش آگاهی نداریم تا حتی آن را کنیم…(۲) 🔥 دستگاه نیز از ماجرا آگاه می شود… رو به کرده، می گوید: 👈🏿 به تو نگفتم آنان مراسم را شبانه انجام خواهند داد [و ما را برای نماز خبر نخواهند کرد!!] ⛏ عمر در تصمیمی عجولانه و برای ترمیم چهره‌ی خلیفه و دستگاه خلافت، تصمیم به نبش قبرهای ساخته شده در بقیع می گیرد؛ تا با بیرون آوردن پیکر حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)، ابوبکر به عنوان خلیفه در مراسمی با شکوه بر آن حضرت نماز گزارد…!! 👈🏿 به همین منظور، ابوبکر دستور می‌دهد که زنانی از مسلمانان را جمع کنند و همراه با گروهی به بقیع رفته، شروع به نبش قبرها نمایند. 🔥 عمر سرپرستی این کار را به عهده می گیرد... 🌹 خبر به امیرمؤمنان (علیه السلام) می‌رسد... آن حضرت از شدت خشم، چشمانشان سرخ شده است... 🗡شمشیر را از نیام می کشند، عبایی زرد رنگ - که در جنگ های سخت می پوشیدند - بر دوش می افکنند و می‌فرمایند: 🔅دستی که به قبرها برسد، به صاحبش بر نخواهد گشت... و آنگاه راهی بقیع می شوند… 👣 فردی که این سخن را شنیده و خروج امیرالمؤمنین را مشاهده کرده بود، به شتاب خبر را به بقیع می رساند، و مردمان مانند گلهء بُزان که از شیری می گریزند، فرار می کنند... 🌹 امیرمؤمنان به بقیع می رسند، بر ذوالفقار تکیه کرده، تهدید علنی نسبت به هر گونه اقدامی می نمایند... ⚠ اهل سقیفه در می یابند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این قضیه، همانند ماجراهای قبل، مأمور به صبر نیستند... 🔥 عمر شروع به می کند… ولی کاری از پیش نمی برد و قضیه فیصله می یابد…(۳) 🌷 اینک دختر (صلی الله و آله) و پاره تن رسول خدا در کنار آن حضرت آرمیده است تا از رنج های بی پایانش برای پدر حکایت کند. (۴) 🌹 أللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّكَ الفَرَج... 📚 بحارالانوار ۱۸۳/۴۳ 📚 بحارالانوار ۱۷۱/۴۳ 📚 بحارالانوار ۱۹۹/۴۳ 📚 بحارالانوار ۱۸۸/۴۳ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌍 روایتی عجیب از اهل بیت (علیهم السلام) و عرض شکایت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) 📚 در پاره ای از روایت طولانی که امام صادق (علیه السلام) در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رجعت ائمه (علیهم السلام) و شکایت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به رسول خدا(صلى الله عليه و آله) به (رحمه الله) خبر داد: 👳🏻 مفضل عرض كرد: ای آقای من و كيستند؟ ⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود: و . 👳🏻 مفضل عرض كرد: ای آقای من آيا پيامبر (صلى الله عليه و آله) و على (عليه السلام) با قائم خواهند بود؟ ⚜ امام فرمود: آرى و الله (صلى الله عليه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) ناگزير مي بايد قدم روى زمين بگذارند، آرى بخدا آنها همه جا حتى به پشت كوه قاف و ظلمات و قعر درياها هم مي‌روند تا آنجا كه جايى نمى ماند جز اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و على (علیه السلام) رفته و آثار واجب دين خدا را در آنجا بر پا مي‌دارند. 🔅اى مفضل! گويا مى بينم كه ما ائمه آن موقع جلوی رسول خدا (صلى الله عليه و آله) جمع شده و به آن حضرت شكايت می‌كنيم كه امت بعد از او چه به روز ما آوردند!، و می‌گوئيم امت ما را تكذيب كردند و بى اعتنائى و نفرين و لعنت و تهديد بقتل نمودند، واليان ستمگر آنها، ما را از وطن بيرون آورده و به پايتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس كشتند. ⏳در اين وقت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) سخت گريه مي‌كند و مي‌فرمايد اى فرزندان من! هر چه به شما رسيد بيشتر به جد شما رسيد.!! 🌹 آنگاه (عليها السلام) مى آيد و از ظلم ابوبکر و عُمَر و غصب ملك خود توسط آنها، و رفتن به ميان مهاجرين و انصار و ايراد خطبه اش در خصوص غصب فدك، ... و اينكه عمر به فاطمه زهراء عليها السلام گفت: 📜 آن طومارى را كه پدرت براى تو نوشت به من نشان بده و فاطمه زهراء (عليها السلام) آن نوشته را در آورد و نشان آن ملعون داد، و عمر آن نوشته پیامبر(صلى الله عليه و آله) را پيش روى قريش و مهاجرين و انصار و سايرين پاره كرد! و گريستن فاطمه زهراء (عليها السلام) و برگشتن به طرف قبر پدرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حالى كه مي‌گريست و محزون بود و بخداوند و پدرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پناه آورده. 📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۵٣، ص ١٧. 📕 مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵١ بحار الأنوار)، متن، ص ١١۶۶. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕖 💠📚💠 🌹میلاد خجستهٔ حضرت (علیه السلام) بر همه محبان و رهروان آن حضرت مبارک باد! 👌 خواندنی امام نهم(ع) در دوران کودکی 🌷 (ره): 🔅یک مباحثه میان (ع) که هنوز طفل بودند و علمای برگزار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن به حضرت عرض کرد: ❌ شما درباره چه می‏‌گویید و حال اینکه ما معتبری از پیغمبر داریم که فرمود: ‼«ابوبَکرٍ وَ عُمَرُ سَیدا کهولِ اهْلِ الْجَنَّةِ»: ❌‼ یعنی و دو آقای پیرمردان اهل بهشتند. همچنین نقل کرد که روزی جبرئیل به پیغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض کرد: من از ابوبکر راضی هستم، از ابوبکر بپرس آیا او از من راضی هست یا نه؟!!! 🌹حضرت جواد(ع) فرمود: 🔅ما منکر فضیلت ابوبکر نیستیم ولی یک مطلب هست و آن این است که همه قبول دارند که پیغمبر در فرمود: 🔅«کثُرَتْ عَلَی الْکذابَةُ»؛ 🔅دروغگویان بر من زیاد شده‏‌اند، و معیاری در اختیار قرار داد که هر حدیث را که از من روایت کردند اول بر قرآن عرضه بدارید. اگر موافق قرآن بود قبول کرده والّا رد کنید. قرآن می‏‌گوید تمام اهل بهشت، جوان هستند. 🔅و اما حدیث دیگری که گفتید، خدا در می ‏فرماید: 📖 «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»؛ 🔅ما انسان را آفریده‌ایم و از تمام خطورهای قلبی او آگاه هستیم. پس چطور می‌‏شود خدایی که قرآن او را این‏‌طور معرفی می‏‌کند، از پیغمبر بپرسد که من از فلان بنده راضی هستم، تو از او بپرس که از من راضی است یا نه؟! 📚 استاد مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱ (برای بقیه مناظره می توانید به این منبع مراجعه کنید: احتجاج طبرسی، ج۲، ص ۴۴۶. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
🌹 ۲۴ رجب، سالروز فتح خیبر توسط امیرالمومنین علی (علیه السلام) بر شیعیان حیدرکرار خجسته باد! 🆔 @parto
🗓 📚⏳ 📣... در ۲۴ رجب سال ۷ هجری قمری چه اتفاقی افتاد؟! 🏰 سالروز 🕔🕓🕒 … در چنین روزی در المرجب سال ۷ هجری قمری، مَرحَب یهودی به دست (علیه السلام) کشته شد و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید. (۱) 🏳 چون (صلی الله علیه و آله) به جنگ خیبریان رفت و قلعه « » را محاصره نمود ابتدا را برای مبارزه به داد ولی او چون نظر به سپاه دشمن و پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان نیز از پی او بازگشتند، سپاهیان، فرمانده را متهم به فرار کردند. 🏳 روز بعد حضرت ختمی مرتبت (سلام الله علیه و علی آله)، پرچم را به دادند و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده، از ترس بازگشت!! (*) 👌این بازگشت های بدون جنگ، باعث ناراحتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می شود. (۲) 🏰 از آنجایی که ماجرای خیبر نقطه‌ای حساس در سیر پیشرفت اسلام محسوب می شد، این فرار از سوی دو خلیفه و افتخار فتح خیبر به دست امیرالمومنین (علیه السلام)، توجه نکته سنجان را به خود جلب کرده است. 📜هستند عالمان اهل تسنن، که به طعنه در این باب شعرها در مذمت فراریان سروده‌اند!! 🌹در پی این دو شکست که تاثیر بدی بر سپاهیان داشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: 🏳 «فردا، پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند، کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند؛ و خدا خیبر را به دست او فتح می کند». 1⃣ بحارالانوار ۱۶۸/۹۷. 2⃣ بحارالانوار ۳/۲۱. 3⃣ در ضمن قصیده ای در « » می گوید: 🔅هر چه را فراموش کنم، آن دو پیش افتاده را از یاد نخواهم برد و گریز ایشان را با آن که می‌دانستند آن فرار گناه است، و آن پرچم را که بردند و با پوشش هایی لایه لایه از خواری، بازگرداندند. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
⚜ از شده که زنی از انصار به نام « »، سخن درشتی به ابوبکر در مذمت او و مدح (ع) گفت: 🗡 گفت: او را بکشید که مرتد شده او را کشتند!! 🌴علی (ع) در مزرعه خود بود، وقتی خبر قتل ام فروه را شنید بر سر قبر او ایستاد و دست های خود را به آسمان دراز کرد و گفت: ✋ای زنده کننده نفوس بعد از مرگ، و ای درست کننده استخوان های پوسیده! ام فروه را برای ما زنده کن، و او را سبب عبرت گنهکاران قرار بده. 💚 پس ام فروه در حالی که حله ای از دیبای سبز به خود پیچیده بود بیرون آمد، خبر به ابوبکر و عمر رسیده تعجب کردند، و امیرالمؤمنین(ع) او را به شوهرش برگرداند، و دو پسر آورد، و شش ماه بعد از علی(ع) زنده بود. 📗 منبع: سیصد و بیست داستان از معجزات و (ع) 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌷 امام حسین (علیه السلام) در روز سقیفه کشته شد! 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌹 🏴 سنگ زیرین حادثه کربلا در به دست ابابکر و عمر بنا نهاده شد چرا که معاویه و فرزند ناپاکش یزید در ابتدا هیچ جایگاهی در بین مسلمین نداشتند و این عمر و ابوبکر بودند که در عهد خلافت غاصبانه‌شان حکومت شام را به معاویه سپردند و او را برای روی کار آمدن و تصاحب خلافت آماده ساختند و از همین جا بود که پایه‌های حکومت و خلافت امویان بنا نهاده شد. 📚 خورازمی یکی از علمای اهل سنت در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین اعتراف می کند: ⚔ چون بر بدن مبارک علیه السلام ۷۲ زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. 🌷 امام حسین (علیه السلام) گفت: ▪️«بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه»... 🌷 آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: ▪️خداى من! تو مى‌دانى که اینان کسى را مى‌کشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. 🏹 امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. ❣️که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. 🤲🏻 دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: ▪️این‌گونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمد (صلی الله علیه و آله) را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا! فلانى و فلانى [ابوبکر و عمر] مرا کشتند. 📚 مقتل الحسین (علیه السلام)، خوارزمی، جلد ٢، صفحه ٣٩. ⚜️▪️⚜️▪️⚜️ 🔺طبق آنچه که مشهور است فلان و فلان به شيخين گفته مي شود و قرنيه آن نيز اينکه در روايات ديگر از امام حسين آمده است، حضرت آن دو را غاصب حق دانسته اند: 👤مردي از امام حسين (ع) در خصوص و پرسيد که فرمود: 🌷 آن دو ما را ضايع کردند و حق ما را بردند در جاي ما نشستند در حالي که حق ما بود. 📚 بحارالأنوار، العلامة المجلسی، جلد ۳۰، صفحه ۳۸۰. 🔥 در نتیجه تمامی کسانی که در علم و رجال شناسی کار کرده اند همه به اتفاق گویند مراد از فلان و فلان یعنی ابوبکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب می باشد. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🕎 مناظره خواندنی امام على (علیه السلام) و دانشمند يهودى‌! 👳🏻‍♂️ در زمان خلافت ، روزى يكى از دانشمندان يهودى پيش او آمد و پرسيد: تو خليفه پيامبر اسلامى؟ 👤 ابوبكر: آرى!! ❓خدا كجاست؟ 👳🏻‍♂️ دانشمند: ما در خوانده‌ايم كه جانشينان پيامبران، از تمام پيروان او داناترند. ممكن است شما بفرماييد كه: خداوند در آسمان است، يا در زمين؟ 👤 ابوبكر: خدا در آسمان بر عرش است! 👳🏻‍♂️دانشمند: بنابراين، زمين از خدا خالى است و خداوند، در يك جا هست و در يك جا نيست؟ 👤ابوبكر: اين، حرف افراد بى‌دين است. آدم ديندار، اين طور حرف نمى‌زند. دور شو، وگرنه تو را خواهم كشت!! 👳🏻‍♂️ مرد يهودى با شگفتى از جاى برخاست و در حالى كه اسلام را مسخره مى‌كرد، از پيش ابوبكر بازگشت! 🌴 او در راه با على (عليه السلام) برخورد كرد. 🦋 پاسخ (عليه السلام‌) 🌹 امام عليه السلام: من فهميدم كه تو از ابوبكر چه پرسيدى و او به تو چه پاسخى داد؛ 🔅«ولى بدان كه ما معتقديم كه خداوند، مكان را به وجود آورده و بنابراين نمى‌تواند مكان داشته باشد و برتر از آن است كه مكانى، او را در خود جا دهد؛ ولى با اين وصف، خدا همه جا هست، بدون اينكه با چيزى تماس پيدا كند، يا در كنار چيزى واقع شود. او از نظر علمى به تمام مكان‌ها احاطه دارد و هيچ يك از موجودات، از تدبير او خالى نيست». ❓اگر از كتاب‌هاى خودتان مطلبى را نقل كنم كه به درستىِ آنچه گفتم، گواهى دهد، مسلمان مى‌شوى؟ 👳🏻‍♂️✋🏻 دانشمند: آرى! 🌹امام (عليه السلام): «آيا در يكى از كتاب‌هاى مذهبى شما اين مطلب نيست كه: 📗 « روزى نشسته بود كه ناگاه فرشته‌اى از طرف مشرق آمد، موسى از او پرسيد: از كجا آمده‌اى؟ ⚜️ فرشته گفت: از پيش خدا! ❓فرشته ديگرى از غرب آمد! موسى پرسيد: تو از كجا آمده‌اى؟ ⚜️ گفت: از پيش خدا! ❓فرشته ديگرى آمد، موسى پرسيد: تو از كجا آمده‌اى؟ ⚜️ پاسخ داد: از زمين هفتم و از پيش خدا! 🤲🏻 موسى با ديدن اين منظره ، با شگفتى گفت: 🔅«پاك است آن خدايى كه هيچ جا از او خالى نيست و به جايى نزديك‌تر از جاى ديگر نيست». 👳🏻‍♂️پس از نقل اين داستان، دانشمند يهودى گفت: ✋🏻 گواهى مى‌دهم كه آنچه گفتى، كاملاً صحيح است و تو، به جانشينى پيامبرت سزاوارترى. [۱] 📚 پی نوشت: ۱. الاحتجاج، طبرسى، ج ۲، ص ۳۱۳. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
❓ماجراى حديث زلزله چيست‌؟ 🌹از فاطمه (عليها السلام) نقل شده است: 🌴 در عهد زلزله‌اى پيش آمد و مردم از وحشت به ابوبكر و پناه بردند و آن‌ها را در حالى مشاهده كردند كه آن دو نفر با وحشت به على بن ابيطالب (عليه السلام) پناه مى‌بردند!! 👥👥 پس مردم هم از آن‌ها تبعيت كردند تا به در خانه على (عليه السلام) رسيدند. 🏰 آنگاه (عليه السلام) با حالتى آرام و بدون اضطراب بيرون آمد و به سمت خارج روانه شد و مردم هم به دنبال ايشان به راه افتادند تا به قلعه‌اى رسيد و كنار آن نشست. 👥👥 مردم نيز چنين كردند و از آن‌جا ديوارهاى مدينه را مشاهده كردند كه به شدّت مى‌لرزيد و جلو و عقب مى‌رفت. 🌷 على (عليه السلام) فرمود: «گويا آن‌چه مى‌بينيد شما را به وحشت افكنده است‌؟» 👥👤 گفتند: «چگونه وحشت نكنيم حال اين كه پيش از اين چنين چيزى نديده‌ايم!!» 🌷 سپس اميرالمؤمنين (عليه السلام(، لب‌هاى مباركش را حركت داد و با دست خود بر زمين زد و فرمود: 🔅«تو را چه شده‌؟ آرام باش!» 👥👥 پس زمين آرام گرفت و مردم تعجّب كردند!! 🌷 حضرت (عليه السلام) فرمود: «آيا شما از عمل من متعجّب گشتيد»؟ 👥👥 گفتند: «آرى!!» 📖 على عليه السلام آيات ۱ تا ۳ سوره زلزال را قرائت فرمود: 🔅«إِذٰا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزٰالَهٰا وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقٰالَهٰا وَ قٰالَ الْإِنْسٰانُ مٰا لَهٰا» 🔅«آن زمان كه زمين به لرزش افتد و اثقال خود را بيرون آورد و انسان گويد: تو را چه شده است‌؟» 🌷 سپس فرمود: من همان انسانى هستم كه در روز حشر به زمين خواهم گفت: 🔅«مالها؟!» 🌎 در آن روز زمين اخبار خود را به من مى‌گويد. (۱) 🔅«يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبٰارَهٰا» 📚 پی نوشت: ۱ - دلائل الامامت، صفحه ۱. 📗 پرسش و پاسخ درباره زندگانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، مترجم: فاطمه مشایخ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🏴 از سیاه ترین پنجشنبه تاریخ چه می دانید؟ 📜 وصیت نانوشته (حدیث ) 🗓 اینجا مدینه است پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی 🥀 بیماری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شدت یافته است آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه تأکید می‌کنند، اما لحظاتی بعد می‌بینند که و و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند، در خانه ایشان جمع شده اند! 🥀 رسول خدا با عتاب می‌فرمایند: «چرا همراه با سپاه حرکت نمی‌کنید؟» 🔥 ابوبکر می‌گوید: من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!!! 🔥 عمر عذر می‌آورد: دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!! 🥀 پیامبر متأثر می‌شوند و چند بار می‌فرمایند: «سپاه اسامه را حرکت دهید؛ سپاه اسامه را حرکت دهید!» 👥👤 گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک می‌کنند؛ و به نظر نمی‌آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می‌پیوستند، هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان می‌دهند! 🛌 با توجه به آن که حال عمومی امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است، آنان می خواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان - نخواهد افتاد؛ آری! آنان انتظار وفات رسول خدا را می‌کشند...! 🥀 پیامبر خدا که چنین می‌بینند، سر از بستر بیماری بر می‌دارند و می‌فرمایند: ▪️«دوات و كَتِفی (۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید». 🪶📜 عده ای بر می‌خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند اما عمر مانع آنها می‌شود و می‌گوید: 👈🏻 چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می‌گوید، نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!! 🗣 برخی بر سخن رسول خدا تأکید می‌کنند و عده‌ای به طرفداری از عمر می‌پردازند؛ در منزل پیامبر سر و صدا بالا می‌گیرد، طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور می‌شوند. 🛌 رسول خدا ناراحت می‌شوند و می‌فرمایند: «از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست». 👥👥 عده ای می گویند: وسایل نوشتن را نیاوریم؟ 🥀 پیامبر خدا می‌فرمایند: «بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید». 👥👥 حاضران که مطمئن می شوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) خویش را نمی‌نویسند، خانهٔ رسول خدا را ترک می کنند؛ از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان (علیه السلام) نخواهد رسید! 👥👤 عباس عموی پیامبر پسرش فضل که همراه با امیرالمؤمنین و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهٔ رسول خدا نشسته اند، نگران آینده می‌شوند؛ آنان میدانند که خلیفه واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان نیست، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفه توطئه گران و اهل صحیفه ملعونه را می‌بینند، از همین روی عباس از پیامبر می‌پرسد: ✋🏻 ای رسول خدا، اگر امر خلافت به ما می رسد، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می‌خوریم، ما را آگاه ساز. 🥀 پیامبر رو به امیرمؤمنان می‌کنند و آگاهانه می‌فرمایند: «شما پس از من مورد ظلم واقع می‌شوید». 🌄 در انتهای همین روز، پس از آنکه خانهٔ پیامبر خلوت می‌شود رسول خدا به می‌فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهٔ خلیفهٔ بر حق الهی - امیرمؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است. (۲) 👳🏼‍♂ عبدالله بن عباس - فرزند دیگر عباس عموی پیامبر - که ماجرای فوق را نقل می‌کند، با بردن اسم گریان می‌شود و می گوید: 💧«روز پنجشنبه؟ و چه روزی بود روز پنجشنبه؟ 🏴 او ادامه می دهد: مصیبت و همهٔ مصیبت آن بود که مانع نگارش وصیت توسط پیامبر شدند». (۳) 🔥 جالب آنکه عمر بن خطاب - سال ها بعد، در زمانی که خلافت کاملاً تثبیت شده بود - به روشنی، علت سخن خویش را - به عبدالله بن عباس - می‌گوید: 🔥پیامبر در بیماری خویش می‌خواست به نام علی تصریح کند، اما من به جهت محبت و حفظ اسلام، از نوشتن آن وصیت، جلوگیری کردم!!» (۴) ⛺️ سپاه اسامه، هم چنان در یک فرسخی مدینه، بر جای خویش استوار است! 📚 پی نوشت ها: 1⃣ در عربستان آن زمان نوشته‌ها را بر روی استخوان کتف شتر، پوستهٔ درخت نخل، سنگ صاف و پوست حیوانات می‌نوشتند: مجمع البحرین ۱۱۰/۵. (*) لقبی برگرفته از خطابه‌ی غدیر پیشنهاد سرچ: صحیفه ملعونه 2⃣ کتاب سلیم بن قیس ۶۵۸/۲ 3⃣ صحیح بخاری ۳۱،۶۵،۶۶/۴ و ۱۳۷/۵ 4⃣ شرح نهج ابن ابی الحدید ۲۰/۱۲ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🏴‍☠ تروریست بالفطره! 🩸جریان قتل مالک بن نویره توسط خالد بن ولید 🔥 به مناسبت فرا رسیدن ۲۹ ربیع الثانی سالمرگ خالد بن ولید بن مغیرة مخزومی 🏴 وقوع این حادثه در زمان خلافت ابوبکر، لکّه ننگى بر چهره نورانى اسلام عزیز گشت. ⛺️ قبیله بنى یربوع، قبیله‌اى بزرگ و با شخصیّت بودند و ریاست آنان بر عهده مالک بن نویره بود. ✋🏻 مالک، شخصیّتى بزرگ و محترم بود، او با قبیله خود به محضر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) شرفیاب شدند و اسلام آوردند. آنان از جمله قبایلى بودند که تا آخرین لحظه به اسلام وفادار بودند. 📜 از آنجا که مالک، شخصیّتى برجسته بود، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) او را نماینده خود قرار دادند که صدقات مردم آن سامان را جمع آورى نموده و به نیابت از طرف آن حضرت، بین فقرا تقسیم کند تا به آوردن آن صدقات به مدینه نیازى نباشد. 🔥 عکس العمل ابوبکر نسبت به مالک: 🌴 وقتى با انتخابِ سقیفه روى کار آمد، مالک از بیعت با ابوبکر خوددارى کرد و تسلیم او نشد. (به این جهت که هنوز بیش از حدود سه ماه از واقعه نگذشته بود، در آن واقعه، تمامى حاضران در حجّه الوداع، با امیرمؤمنان على علیه السلام به عنوان جانشین و امام بعد از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بیعت کرده بودند. از این رو، سر باز زدن افرادى چون مالک بن نویره از بیعت با ابوبکر، امرى معقول و موجّه بود). ⚔ ابوبکر به بهانه این که چون مالک بن نویره صدقات را نفرستاده پس منکر زکات شده، را به جنگ مالک فرستاد. 🌌 خالد و همراهانش شبانه بر مالک و قبیله بنى یربوع وارد شدند، آن‌ها نیز اسلحه‌هاى خود را برداشتند و مسلح شدند. 🤲🏻 هنگام نماز، اسلحه‌ها را بر زمین گذاشتند و مشغول نماز شدند. 🗡 خالد بن ولید فرصت را غنیمت شمرده دستور داد مالک بن نویره را دستگیر کردند و فرمان داد که سر او را از بدن جدا کنند. 👳🏼‍♂ مالک به او گفت: چرا چنین فرمانى در حقّ من مى‌دهى؟! 👹 گفت: تو مرتدّ شده‌اى!!! 👳🏼‍♂ مالک گفت: چند لحظه قبل ما با شما اذان گفتیم و نماز خواندیم و عبادت به‌+ جا آوردیم، چگونه مرتدّ شده‌ایم؟! لااقلّ مرا به مدینه بفرست تا با خود ابوبکر به مذاکره بنشینم و خواسته‌هاى او را اجرا کنم. 🥘 سرانجام خالد دستور داد که سر از بدن مالک جدا کردند و در همان شب، با همسر مالک هم‌بستر شد و سر مالک و مردان قبیله بنى یربوع را نیز به جاى هیزم، زیر دیگ غذا نهادند!!! 📚 ر.ک: تاریخ الطبرى ۲ / ۵۰۳؛ الکامل فی التاریخ ۲ / ۳۵۷؛ تاریخ الاسلام ۳ / ۳۲؛ الاستیعاب ۳ / ۱۳۶۲ و دیگر کتاب‌هاى تاریخ اسلام 🔥 تبعات این اقدام خالد: 🌴 انتشار این خبر در مدینه، بلوایى برپا کرد. نه تنها امیرمؤمنان على علیه‌السلام که مظهر غیرت و حقّ پرستى و دفاع از مظلوم است؛ بلکه امثال عمر بن خطّاب، سعد بن ابى وقّاص و طلحه نیز حرکت کردند و به سراغ ابوبکر رفتند (گرچه غیر از عکس‌العمل امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بقیّه حرکات، رنگ خدایى نداشت که توضیح مطلب به مجال بیشترى نیاز دارد). 🔥 از طرفى، قتل عمدى مسلمانان و از طرف دیگر زنا با زنى که تازه شوهرش را کشته‌اند، شورشى برپا کرد. هنگامى که خالد به مدینه برگشت، عمر بن خطّاب به او گفت: تو آدم زناکارى هستى و من خودم تو را رجم خواهم کرد. ‼️نکته جالب این که: هنگامى که عمر بن خطّاب بر مسند خلافت تکیه کرد، همین خالد را والى دمشق گردانید!! 📚 سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۳۷۸ ⚖ بنا شد ابوبکر در این قضیّه تصمیم گیرى کند. او هم بعد از مدّتى کوتاه، تصمیم نهایى خودش را در ارتباط با اجراى حکم شرع درباره خالد بن ولید گرفت. آرى، ابوبکر مجازاتى سنگین در حقّ او اجرا کرد تا دیگر کسى به فکر چنین جنایاتى نیفتد!! 👁 ابوبکر به خالد بن ولید نگاهى کرد و گفت: به نظر من اى خالد کار بدى انجام داده‌اى و در تشخیص وظیفه‌ات به خطا رفته‌اى، مبادا مجدّداً با این زن هم‌بستر شوى، باید از او جدا شوى(!!) 🔥 نهایت عکس العمل خلیفه منتخبِ سقیفه که یکى از شرایط صحّت خلافتش، به نظر خود اهل انتخاب، عدالت اوست، در قبال چنین جنایاتى، همین بود که گفت: «کار بدى انجام داده‌ای!!!» 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
💚 امیرالمؤمنین علیه السلام مورد حسد خلفای غاصب 🔥 ⚜ ابوصالح می گوید: از حارث اعور که گفت: 🌌 در یکی از شب‌ها بر محضر علی ﴿علیه السلام﴾ وارد شدم. 🌹 امام ﴿علیه‌السلام﴾ به من فرمودند: چه چیز باعث شد که در این وقت به اینجا بیایی؟ ✋🏻 عرض کردم: دوستی شما ای امیرمؤمنان!! 🌹 حضرت فرمود: بگو قسم به خدا! ✋🏻 من گفتم: به خدا قسم!! 🌹 حضرت فرمودند: نمی خواهی از دشمن ترینِ مردم بر ما و دشمن ترین مردم بر دوستداران ما برایت سخن بگویم؟ ✋🏻 من عرض کردم: آری، چرا که نه، ای امیرمؤمنان؛ اما به خدا سوگند چیزی را حدس و گمان میزنم. 🌹امام فرمود: حدس و گمانت را بگو. ✋🏻 عرض کردم: ابوبکر و عمر. 🌹امام فرمود: ای حارث اعور نزدیک شو (شاید به جهت نمیتوانستند بلند صحبت کنند). 👣 من هم نزدیک شدم... 🌹 حضرت فرمود: از آن دو برائت بجوی که خداوند از آنها برائت می جوید و بیزار است. 📚 و در روایتی دیگر آمده است که حارث گفت: ✋🏻 من حدس می زنم ولی می ترسم بی‌گناهی را بدان متهم کنم... آیا و هستند؟ 🌹 حضرت فرمود: 🔅«آری، سوگند به خدایی که دانه را شکافت و آدمی را آفرید، آن دو در حق من ظلم روا داشتند و زندگی را بر من تلخ و ناگوار ساختند و بر من حسادت ورزیدند و آزارم دادند، و داد و فریاد و بلند کردن صدای آن دو و سرزنش آن‌ها توسط رسول خدا ﴿صلی الله علیه وآله﴾، اهل جهنم را می‌آزارد». 📕 نام کتاب: تقريب المعارف نویسنده: الحلبي، الشيخ أبو الصّلاح جلد ۱،  صفحه ۲۴۲. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🫱🏿‍🫲🏻 اولين بيعت كننده!! 🔥 به مناسبت ۷ جمادی الثانی سالمرگ ابوبکر، غاصب خلافت مولا علی علیه السلام 💧سلمان مى گويد: در حالى كه على (عليه السلام) سرگرم غسل پيامبر (صلى الله عليه و آله) بود از آنچه مردم (در بيرون خانه) انجام دادند به او خبر دادم و گفتم: 🫱🏿‍🫲🏻 يا على (عليه السلام) هم اكنون بر منبر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نشسته و مردم به بيعت با يكدستش هم اكتفا نمى كنند بلكه با هر دو دست راست و چپش بيعت مى كنند!! 🌹 مولا على (عليه السلام) فرمود: ❓اى سلمان، هيچ فهميدى اول كسى كه روى منبر پيامبر (صلى الله عليه و آله) با او بيعت كرد چه كسى بود؟ ✋🏻 عرض كردم: نه همين قدر مى دانم كه او را در بنى ساعده ديدم وقتى كه با انصار مخاصمه مى كردند. و اول كسى كه با ابوبكر بيعت كرد مغيره بود و بعد از او بشير بن سعيد، سپس ابوعبيده جراح، بعد عمر بن خطاب و بعد سالم غلام ابى حذيفه و معاذ بن جبل... 🌹 مولا على (عليه السلام) فرمود: ❓درباره اينان از تو سؤال نكردم، بگو آيا فهميدى اول كسى كه از منبر بالا رفت و با ابوبكر بيعت كرد چه كسى بود؟ ✋🏻 گفتم: نفهميدم، ولى پيرمرد سالخورده اى را ديم كه بر عصاى خود تكيه كرده و ميان دو چشمش جاى سجده بود طورى كه بسيار جدى و كوشا در عبادت مى نمود. از منبر بالا رفت و در حال گريه گفت: 👳🏿‍♂✋🏿 شكر خدا را، كه قبل از مردن تو را در اينجا مى بينم، دستت را براى بيعت دراز كن! 🫱🏿‍🫲🏻 ابوبكر دستش را جلو برد، او هم بيعت كرد و گفت: روزى است مانند روز آدم! 👣و از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد!! 🌹 اميرالمؤمنين (عليه السلام) پرسيد: اى سلمان، آيا او را شناختى؟ ✋🏻عرض كردم: نه! ولى از گفتارش ناراحت شدم، مثل اينكه مرگ پيامبر (صلى الله عليه و آله) را به سرزنش گرفته بود. 🌹 على (عليه السلام) فرمود: 🔅«او بود... پيامبر (صلى الله عليه و آله) به من خبر داد كه مردم در سقيفه با ابوبكر بيعت خواهند كرد بعد از آنكه بر سر حق اختلاف پيدا مى كنند و با دليل ما استدلال مى كنند، بعد به مسجد مى آيند و اول كسى كه با او بيعت مى كند شيطان است، كه به صورت پير سالخورده اى جدى خواهد بود، كه اين حرفها را نيز خواهد گفت، بعد خارج شده و شياطين خود را جمع مى كند. 👹 آنها هم در مقابلش سجده كرده و مى گويند: اى رئيس بزرگ ما، تو همان كسى هستى كه آدم را از بهشت راندى! 👹 او هم مى گويد: كدام امت بعد از پيامبرش گمراه نشد؟ خيال كرده ايد من ديگر راهى بر آنان ندارم...» (۱) 📚 پی نوشت: ۱- اسرار آل محمد (ص) 📗 ۱۰۰۱ داستان از زندگانى امام على عليه السلام، محمد رضا رمزى اوحدى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq