🌷 معلم سربدار
🏴 به مناسبت ۵ #ماه_رجب سالروز شهادت ابن سکیت یار باوفای امام جواد و امام هادی (علیه السلام)
⚔️ متوکل عباسی در زمان خلافت خود بزرگانى از مردم مسلمان و معتقد به اهل بيت را به شهادت رسانيد كه از جمله آنان «ابن سكّيت»، يار با وفاى امام جواد (ع) و #امام_هادى (ع) و شاعر و اديب نام آور شيعى، بود كه متوكل به جرم دوستى على(علیه السلام) او را به قتل رسانيد. (١)
🏰 روزى #متوكل با اشاره به دو فرزند خود، از وى پرسيد: اين دو فرزند من نزد تو محبوبترند يا «حسن» و «حسين»؟
🌷 #ابن_سكّيت از اين سخن و مقايسه بى مورد سخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بى درنگ گفت:
☝🏻«به خدا سوگند «قنبر» غلام على (علیه السلام) در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است!»
🗡️ متوكل كه مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بيرون كشيدند! (٢)، (٣)
📚 پی نوشت ها:
۱. نام ابن سكيت، يعقوب و نام پدرش اسحاق است. او از علما و دانشمندان و اديبان نامدار شيعه بوده و در اكثر علوم عصر خود مانند: علوم قرآن، شعر، لغت و ادب، تبحّر داشت و درباره اين علوم كتابهايى به رشته تحرير در آورده بود كه به گفته بعضى از صاحب نظران بعضى از آنها در نوع خود بى نظير بوده است (مدرس تبريزى، محمد على، ريحانه الأدب، چاپ سوم، تهران، كتابفروشى خيام، ۱۳۴۷ ه . ش، ج ۷، ص ۵۷۰.
۲. سيوطى، تاريخ الخلفأ، الطبعه الثالثه، بغداد، مكتبه المثنى، ص ۳۴۸- مامقانى، تنقيح المقال، تهران، انتشارات جهان، ج ۳، ص ۵۷۰.
۳. گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ه.ش، ص ۵۸۸.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#اسوه_ها
#داستان_کوتاه
🌷 شاعر فضیلتها
🦋 آشنایی با چهره های پرفروغ مدافعان اهل بیت و پیروان فضیلت، الهام بخش زندگی بر مدار پاکی هاست. آن چه در این بخش از «اسوه ها» می خوانید، گذری بر زندگی یکی از شاعران مکتبی و مدافعان خاندان رسالت است که پیوسته با مشعل هنر و ادب و شعر خویش، «راه حق» را نشان می داد و از عقیده و ایمان راستین دفاع می کرد و با باطل می جنگید و سلاحش شعرش بود؛
🌹 یعنی «کمیت اسدی».
📜 «کمیت بن زید بن خُنیس اسدی (۶۰ - ۱۲۶ ه.ق)» شاعرى سرآمد بود و زبان گويايش در قالب نغز شعر در دفاع از اهلبيت سخنان پر مغز مى سرود، شعرش چنان كوبنده و رسواگر بود كه پيوسته از طرف خلفاى اموى تهديد به مرگ مى شد.
✋🏻 بازگو كردن حقايق و به ويژه دفاع از اهل بيت پيامبر در آن زمان چنان خطرناك بود كه جز مردان مرد جرات اقدام بدان نداشتند، و كميت از قويترين چهره هايى است كه در دوران حكومت اموى از مرگ نهراسيد و تا آنجا كه يارايش بود حق گفت و سيماى امويان را بر مردم آشكار ساخت.
📜 كميت در برخى از اشعار خويش امامان راستين را در برابر بنى اميه چنين معرفى مى كند:
🔅«آن راهبران دادگر همچون بنى اميه نيستند كه انسانها و حيوانها را يكى بدانند، آنان همچون عبدالملك و وليد و سليمان و هشام اموى نيستند كه چون بر منبر نشينند سخنانى بگويند كه خود هرگز عمل نمى كنند، امويان سخنان پيامبر را مى گويند اما خود كارهاى زمان جاهليت را انجام مى دهند». (۱)
💚 كميت شيفته ى #امام_باقر (عليه السلام) بود و در راه اين مهر خويشتن را فراموش مى كرد.
🕋 روزى در برابر امام و در مدح او اشعار شيوايى را كه سروده بود مى خواند، امام به كعبه رو كرد و سه بار فرمود:
🔅«خدايا كميت را رحمت كن»، آنگاه به كميت فرمود: «صد هزار درهم از خاندانم براى تو جمع آورى كرده ام».
✋🏻 كميت گفت: به خدا سوگند هرگز سيم و زر نمى خواهم، فقط يكى از پيراهن هاى خود را به من عطا فرماييد... و امام پيراهن خود را به او داد. (۲)
📚 پی نوشت:
۱. الشيعة و الحاكمون، ص ۱۲۸.
۲. سفينة البحار، ج ۲، ص ۴۹۶.
📗 سيره عملى امام باقر (عليه السلام)، على نظرى منفرد
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#میلاد_امام_محمد_باقر
#داستان_کوتاه
#اسوه_ها
#روایت
✋🏻 آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب هم از جهت محتوا و هم سبک
🕋 قصیدهای که فرزدق شاعر در مدح امام سجاد علیه السلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود!!
🌹... با رایحهای دلانگیز که بوی بهشت را میمانست، با آرامش و وقاری که خاص او و خاندانش بود، وارد مسجدالحرام شد.
🕋 یادگار ارجمند #امام_حسین علیه السلام با خضوغ و فروتنی بسیار به سوی کعبه و حجرالاسود گام بر میداشت و حقیقت بندگی پرودگار را مجسم میکرد. این افتادگی، بر عظمت او میافزود و او را در چشم بینندگان بیشتر به جلوه میآورد.
👥👥 هنگامی که #امام_سجاد علیه السلام نزدیک حجرالاسود رسیدند، مردم راه را برای ایشان باز کردند. آن حضرت به راحتی بر سنگ سیاه دست کشیدند و پس از آن به طواف پرداختند.
🔥 هشام بن عبدالملک دهمین خلیفهٔ بنى اميه، ولیعهد برادرش ولید بن عبدالملک بود. او در ایام ولایتعهدیاش، در موسم حج وارد مسجدالحرام شد. در آن سال، زائران بسیار بودند و زیادی جمعیت، انجام مراسم و آداب زیارت را دشوار میساخت.
🕋 هشام در حال طواف، به حجرالاسود رسید و چون خواست دست بر آن بکشد به دلیل ازدحام زیاد، ممکن نشد. به ناچار منبری برای او در مسجدالحرام نصب کردند و هشام بر روی آن نشست. بزرگان شام که همراه با او به حج آمده بودند نیز در کنارش ایستاده و مردم را مینگریستند.
🔥 مشاهدهی احترام مردم به حضرت سجاد علیه السلام برای هشام، که خود را بالاتر از همه میدانست، گران آمد و موجب خشم او شد و آتش کینه و حسد را در دل او شعلهور نمود.
👤 یکی از بزرگان شام که در کنارش بود از او پرسید: این کیست که مردم برای او احترام ویژهای قائلند و او را بر خود مقدم میشمارند؟
🔥 هشام برای اینکه شامیان، امام سجاد علیه السلام را نشناسند و هم چنین برای تحقیر آن حضرت خود را به نادانی زد و گفت: او را نمیشناسم!!
👳🏻♂ #فرزدق شاعر اهل بیت علیهمالسلام در آن جا حضور داشت.
✋🏻 او گفت: اگر شما او را نمیشناسید، من او را میشناسم و به شما معرفی میکنم.
👥👤 شامیان از او خواستند آن حضرت را به آنان معرفی کند.
👳🏻♂✋🏻 فرزدق، حضرت سجاد علیه السلام را در قالب قصیدهای بلند توصیف و معرفی کرد که مضمون آن به این شرح است:
🔅«این که تو او را نمیشناسی اهمیتی ندارد، او همان کسی است که سرزمین بطحاء جای قدمهایش را میشناسد، و کعبه... و حرم در شناساییاش همدم و همقدمند. این شخصیت فرزند بهترین بندگان خداست. او همان شخصیتِ منزه از هر آلودگی و پیراسته از هر عیب و دور از هر نقص و کوه بلند دانش و فضیلت است. او همان کسی است که احمد مختار که درود و رحمت خدا جاودانه بر او جاری و روان باد، پدر اوست. او همان کسی است که جعفر طیار و حمزهٔ سیدالشهداء عموهای اویند. حمزه همان قهرمان نامدار که هر انسان آزادهای مهرش را بر دل دارد و بر پیمان خود با او پایدار است. او فرزند فاطمه، سرور بانوان جهان است، و پسر وصی پیامبر است که شعلهٔ انتقام خدا از زبانهٔ تیغ بیدریغش پیوسته میدرخشید... چون به طرف حجرالاسود میرود، حجر او را میشناسند و نزدیک است که آن سنگ، دست امام را ببوسد. این که گفتی: «او کیست؟» از عظمت، جلال و شکوه شخصیت او نمیکاهد، زیرا آن کسی که تو او را نمیشناسی، عرب و عجم هر دو او را به خوبی میشناسند. اگر او را نمیشناسی او پسر و فرزند فاطمه است و به خاطر نیای او پیامبران الهی خاتمه پیدا کرده است...».
🔥 هشام با شنیدن اشعار فرزدق به خشم آمد و از او پرسید: چرا چنین اشعاری درباره ما نمیسرایی؟
👳🏻♂ فرزدق پاسخ داد: «نِیایی چون نیای او، پدری همچون پدرش و مادری بسان مادر او بیاور تا دربارهٔ تو نیز اشعاری مانند او بسرایم!!»
🔥 هشام با شنیدن این پاسخ خشمگین تر شد. دستور داد حقوق فرزدق را قطع کنند و او را به مکانی بین مکه و مدینه تبعید کرد.
🏇 این خبر به حضرت سجاد علیه السلام رسید. آن حضرت ۱۲ هزار دینار برای فرزدق فرستاده و عذرخواهی کردند که در آن زمان بیشتر از آن مقدار، برایشان مقدور نیست.
👳🏻♂ فرزدق در حالی که آن مبلغ را باز پس میفرستاد، به حضرت پیام داد که کار او به خاطر خدا و رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بوده است.
🏇 امام بار دیگر آن وجه را به فرزدق باز گرداندند.
⏳هدیهٔ امام معادل ۴۰ سال حقوقی بود که او دریافت میکرد. فرزدق پس از چهل سال چشم از جهان فرو بست.
📚 مستدرک سفینة البحار، ج ۸، ص ۱۷۰ و...
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#اسوه_ها
#قصیده_میمیه
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🤲🏻 مولا على (عليه السلام) در حق او دعا كرد!
💚 عمرو بن حمق يك از مخلص و دوستان صميمى اميرالمؤمنين على (عليه السلام) بود، در جنگ صفين كه جنگ سختى بين سپاه على (عليه السلام) و لشكر معاويه بود به على (عليه السلام) عرض كرد:
✋🏻 «ما بخاطر تحصيل مال و يا خويشاوندى با شما بيعت نكرده ايم، بلكه بيعت ما با تو بر اساس پنج چيز است:
🔆 ۱- تو پسر عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) هستى.
🔆 ۲- تو داماد آن حضرت و همسر حضرت زهرا (عليه السلام) هستى.
🔆 ۳- تو پدر دو فرزند رسول خدا مى باشى.
🔆 ۴- تو نخستى فردى هستى كه به پيامبر ايمان آوردى.
🔆 ۵- تو بزرگوارترين مرد از مجاهدان اسلام بودى و سهم تو در جهاد با كفار از همه بيشتر است.
⛰ بنابراين اگر فرمان دهى تا كوه را از جاى بركنم، و دريا از آب تهى سازيم تا جان بر تن داريم سر از فرمان تو بر نتابيم و دوستانت را يارى نموده و با دشمنانت دشمن مى باشيم».
🌹 اميرمومنان (عليه السلام) براى اين دوست مخلص خود چنين دعا كردند:
🤲🏻 «اللهم نور قلبه باتقوى و اهده الى صراط مستقيم»؛
🔅«خداوندا قلب او را به تقوى منور كن و او را به راه مستقيم هدايت كن»، دعاى على (عليه السلام) در وجود او ديده مى شد او هم دلى پاك و نورانى داشت و هم تا دم مرگ و شهادت در راه راست گام برداشت.
📗 قصص الدعا يا داستانهايى از دعا (جلد اول)، شهيد احمد مير خلف زاده و قاسم ميرخلف زاده
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#اسوه_ها
#امام_علی
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
🌟 يك نمونه از شجاعت مالك اشتر
⚔ در جنگ صفين كه در سال ۳۷ قمرى بين سپاه اميرمؤمنان على (ع) و سپاه معاويه در سرزمين (صفين) (محلى نزديك فرات به جانب شام) واقع شده و ۱۸ ماه طول كشيد، #مالك_اشتر از سرداران و قهرمانان بزرگ ارتش على (ع) بود.
🗡در يكى از روزهاى جنگ، يكى از دلاوران سپاه معاويه بنام (عامر) به صحنه آمد، به اين قصد كه (حجر بن عدى) يكى از ياران شجاع و خاص على (ع) را به قتل رساند، در ميدان در كمين (حجر) بود، تا اينكه فرصتى بدست آمد، همين كه به طرف حجر جهيد، حجر آماده مقابله شد، مالك اشتر كه ناظر صحنه بود، همچون طوفان بنيان كن به سوى عامر حمله كرد، و هماندم عامر را از پاى درآورد، ياران عامر يكى پس از ديگرى براى نجات او به پيش آمدند، مالك اشتر همه آنها را به هلاك رساند.
⛺️ آن روز اين خبر، معاويه را سخت رنجاند، دنيا در نظرش تيره و تار گرديد، به مروان گفت: ديدى كه مالك اشتر چه مى كند، اگر مى توانى با يك گردان مجهز به او حمله كن، و دل پر درد مرا شاد نما.
❓مروان گفت: چرا به (عمروعاص) كه شعار و دثار (دوست خصوصى و همدم ظاهر و باطن) تو است، اين پيشنهاد را نمى كنى؟
🔥معاويه گفت: اگر (عمروعاص) شعار و دثار من است، تو نور چشم من هستى!
❓مروان گفت: اگر حرف تو راست است چرا استاندارى استان آباد مصر را به او دادى نه به من؟
⛺️ معاويه از اين سخن بيشتر ناراحت شد، (عمروعاص) را طلبيد و به او گفت: مرا از غم مالك اشتر خلاص كن.
👹 (عمرو) گفت: من مانند مروان به تو جواب نمى دهم، گروهان ورزيده اى را آماده كرد و به قصد كشتن مالك روانه ميدان شد!!
🗡 مالك در حالى كه رجز مى خواند چون شير غرّان به آنها حمله كرد، عمروعاص از شدت ترس و هراس چون روباه درصدد بود بطور موزيانه كه برايش ننگ نباشد از ميدان بگريزد، ولى راه آبرومندانه اى پيدا نكرد، بناچار پا به فرار گذاشت، مالك اشتر هنگام فرار عمروعاص ضربتى بر او وارد آورد، ولى ضربت بر پشت اسب خورد، و عمرو و اسبش در زمين غلطيد، بينى عمرو شكست و چهار دندانش از دهان ريخت، برخاست پياده پا به فرار گذاشت، سواران او دسته جمعى به سوى او شتافتند و او را نجات دادند.
⛺️ (عمرو) با اين وضع به اردوگاه خود برگشت، مروان به او گفت: مهم نيست، استان آباد و پهناور مصر، نصيب تو مى شود، و براى تحصيل آن اين گونه حوادث، چيزى نيست!!! (۱)
🌹 در اينجا ذكر اين نكته جالب است، كه افرادى مانند مالك اشترها كه مخلصانه در صحنه مبارزه با دشمن حضور دارند، تا سرحد شهادت از حريم حق و عدالت دفاع مى كنند، از ياران #امام_زمان (عج) خواهند بود، چنانكه در روايتى مى خوانيم:
🔅«هنگام ظهور ولى عصر(عج) هفده نفر در پشت كوفه (نجف) به سپاه امام زمان مى پيوندند كه يكى از آنها مالك اشتر است، و در پيشگاه آن حضرت، به عنوان انصار و فرماندهان، مى باشند (۲) و اين است معيار شناختن ياران مخصوص امام زمان(عج)!»
📚 پی نوشت ها
۱- اقتباس از ناسخ التواريخ خضرت على (ع) جديد، ج ۲، ص ۳۶۲.
۳- بحارالانوار، ط قديم، ج ۱۳، ص ۲۲۳، ارشاد مفيد، ص ۳۹۳.
📗 داستانها و پندها، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#اسوه_ها
#داستان_کوتاه