🌴 سجده درخت!!
🎪 #عبداللّه_بن_عباس به نقل از پدرش گفت: که #ابوطالب در حضور گروهی از قریش برای این که شایستگی #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) را به آنان نشان دهد، به ایشان گفت:
✋🏻ای پسر برادرم! آیا خداوند تو را فرستاده است؟
🌹فرمود: آری.
☝🏻ابوطالب گفت: همانا انبیا، #معجزه و کارهای خارق العاده ای دارند. پس یک معجزه به ما نشان بده!
🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
🔅آن درخت را صدا بزن و بگو که #محمد_بن_عبداللّه می گوید، به اذن خدا جلو بیا.
👈🏻 ابوطالب آن درخت را صدا زد!
🌴 درخت جلو آمد و سجده کرد. سپس به درخت دستور داد تا برگردد. درخت برگشت!!
✋🏻 ابوطالب گفت: شهادت می دهم که به درستی تو راستگو هستی. سپس به پسرش #علی (علیه السلام) گفت:
🔅پسرم، همراه پسر عمویت باش و از او جدا نشو.
📚 بحارالأنوار، ج ٣۵، ص ١١۵، روایت ۵٣، باب ٣.
👥 آوردهاند که #امیرمؤمنان(ع) را پرسیدند: پیش از پیامبر ما(ص) آخرین کس از جانشینان پیامبران که بود!
⚜ گفت: پدرم (جناب ابوطالب)
📙 برگردید به ضیاءالعالمین از شیخ ابوالحسن شریف فتونى.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#کرامات
#داستان_کوتاه
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🌹تمام مأموریت بیست و سه ساله #پیامبر(ص) #معجزه بود که ارواح را از آلودگیهای اخلاقی و ظاهر انسان را از گناهان کبیره و صغیره پاک کند.
🌐 @partoweshraq
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
📖 تفاوت #قرآن با #حدیث_قدسی
❓تفاوت #وحی (قرآن) با حدیث قدسی و #حدیث_نبوی چیست؟
✅ در پاسخ سه نوع بیان از پیامبر اکرم (ص) به ما رسیده است:
1⃣ آیات قرآن:
🔅وحی و انشاء و جمله بندی و حقایق آن از خداست و پیامبر (ص) تنها عامل انتشار و مبلغ آن است.این الفاظ مخصوص، به گونه ای هستند که تغییر آنها به لفظ دیگر جایز نیست و دیگران از آوردن مثل آن عاجزند.
2⃣ حدیث قدسی:
🔅انشاء و جمله بندی و مطالب آن از خداست، ولی پیامبر(ص) اجازه ندارد آن را در میان آیات قرآن بگنجاند، بلکه آنچه بر قلب پیامبر(ص) القا شده، معنا و مضمون مطلب است که پیامبر(ص) با لفظ خود نقل می فرماید.
📜از این رو در الفاظ آن اعجاز نیست، مانند:
🔅«یا ابن آدم، انا حیّ لایموت، اطعنی فیما امرتک، اجعلک حیٌا لایموت:
🔅ای فرزند آدم! من زنده ای هستم که مرگ به من راه ندارد. از دستوراتم اطاعت کن تا تو را نیز زنده ای بگردانم که مرگ به تو راه نداشته باشد». (۱)
3⃣ حدیث نبوی:
🔅حقایق آن از خداست؛ چنانکه قرآن می فرماید:
🔅«و ما ینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی:
🔅پیامبر از روی خواهشهای نفسانی سخن نمی گوید و همهی بیانات ایشان از عالم بالا سرچشمه می گیرد». (٢) البته جمله بندی حدیث نبوی از خود پیامبر(ص) است.
✅ تفاوتها:
🔰پس در تفاوت قرآن و حدیث قدسی، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1⃣ بر خلاف حدیث قدسی، لفظ قرآن #معجزه است.
2⃣ مس قرآن (دست زدن) بدون طهارت روا نیست (لایمسه الا المطهرون (۳))، بر خلاف حیث قدسی.
3⃣ قرآن با الفاظ مخصوص از لوح محفوظ وحی می شود، ولی در حدیث قدسی ممکن است لفظ از پیامبر(ص) باشد.
📚 پی نوشت ها:
١- بحارالأنوار، ج ۹۳، ص ۳۷۶، ح ۱۶.
۲- سوره نجم آیه ۵.
۳- سوره واقعه، آیه ۷۶.
🗞 منابع : مجله ی معرفت، ش ۶۰ - نشریه قرآنی ندای وحی، سال دهم، تیرماه ۸۲، شماره ۱۰۰.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🌹 این شبیه #معجزه است که یک انسان هجده ساله از نظر اخلاص و عمل به قلهای برسد که ائمۀ معصومین میفرمایند:
🔅 #فاطمه_زهرا در بین انسانها #لیلةالقدر در ایام هستند. یعنی احدی نمیتواند عظمتش را آنگونه که هست بفهمد.
🆔 @partoweshraq
#بانـوے_همـیـشہ
🌟 کراماتی از حضرت #فاطمه_معصومه (س) - {٢}
🌹چند کرامت و #معجزه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) از زبان #خادمین_حرم
1⃣ #شفای_بچه_دو_ساله:
🕌 آقای #مختار_شعبانی، از خادمین و ذاکرین اهلبیت (ع) نقل میکرد:
👶🏻 بچهای دو ساله داشتم که به شدت مریض بود.
🌌 یک شب قرار شد او را نزد دکتر ببریم. چون شب بود و بی موقع، مطبها بسته بود.
🏨 با این حال به همسرم گفتم: شما نیاز نیست بیایید. خودم او را به بیمارستان میبرم.
🕌 شما فقط یک چادر یا پتو به او بپیچید، تا سرما نخورد. بچه را به جای بردن به دکتر مستقیماً به حرم مطهر #حضرت_معصومه (ع) آوردم و در بالای سر حضرت، روی زمین گذاشتم و خودم کنار بچه خوابیدم.
✋به حضرت عرض کردم: دکتر اصلی خودت هستی. بچه مرا شفا بده! اگر شفا نمیدهی، تو را به پدرت #موسی_بن_جعفر (ع) و به دل پر درد #جوادالائمه (ع)، از خدا بخواه جنازه من و بچهام را از این حرم بیرون ببرند!!
👶🏻 لحظهای بعد دیدم بچه بلند شد و شروع به راه رفتن و من بدون اینکه در اینباره به کسی چیزی بگویم، او را برداشتم و به منزل آوردم به همسرم گفتم: او را به دکتر بردم!
⁉ گفت: پس داروهایش کو؟!
👤حرفی برای گفتن نداشتم. برای اینکه دروغی نگفته باشم، حقیقت را گفتم: بچه را نزد حضرت بردم و ایشان هم عنایت کردند و شفا دادند.
🛌 همسرم در حالی که گریه میکرد، گفت: در همین ساعات که شما رفتید، خوابیدم و خانمی را در عالم خواب دیدم که به من فرمود:
🌹بلند شو! همسرت آمد و ما بچهات را شفا دادیم.
2⃣ شفای دختری که #لال_مادرزاد بود:
🕌 یکی از خادمین حرم مطهر حضرت معصومه (س) به نام آقای #عبدالله_افسا میگوید:
🎙یک دختر نه ساله که لال مادرزاد و اهل زنجان بود، به همراه مادربزرگش به حرم آورده شد.
👧🏻 معلوم شد که والدین این طفل از دنیا رفتهاند و مادربزرگش او را از زنجان به قم آورده تا شفایش را از حضرت معصومه (س) بگیرد.
👣 مادر بزرگ پیر، در کنار #ضریح ایستاده، خطاب به حضرت معصومه (س) میگفت:
✋ ای بی بی! این دفعه من به زیارت نیامدهام، بلکه آمدهام شفای این دختر را از شما بگیرم.
👌من، تنها سرپرست او هستم. نمیدانم اگر بمیرم، سرنوشت این بچه چه میشود؟ شما میدانید من با چه سختی او را تا اینجا آوردهام.
👧🏻 در همین حال که پیرزن با حضرت، درد دل میکرد، یک مرتبه دخترک که در کنار ضریح نشسته بود، بلند شد و با زبان ترکی مادربزرگش را صدا کرد!!
🕌 پیرزن با یک دنیا خوشحالی او را در آغوش کشید. خادمان پیرزن و دخترک را نزد #تولیت_آستانه بردند.
🚌 تولیت بیست هزار تومان به عنوان کمک هزینه زندگی به آن پیرزن هدیه داد و بلیت مسافرت برای آنها تهیه کرد و آنها با خوشحالی به زادگاه خود بازگشتند.
3⃣ #شفای_پسر_بچه_فلج:
🎙آقای #رضا_حدادی یکی از خدمتگزاران حرم مطهر میگوید:
👦🏻 روزی پسر بچه فلجی را به حرم آوردند که چشمش کاملاً مچاله شده بود.
🕌 یک ساعت در حرم خوابید. وقت ظهر بود. در بین نماز صدای فریاد بلندی شنیده شد. بعد از نماز معلوم شد صدای همان بچه است که شفا یافته و در میان صفوف نمازگزاران به دنبال پدر و مادرش میگردد!!
👕👖 آنها را به هم رساندیم، بعد به تن آن پسر لباس نو پوشاندیم و آنها را از دست جمعیتی که دورهشان کرده بود، نجات دادیم.
🖥 منبع: پرتال جامع کریمه.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#کرامات
#بانـوے_همـیـشہ
#داستان_کوتاه
#پندها
#دهه_کرامت
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🌹تمام مأموریت بیست و سه ساله #پیامبر(ص) #معجزه بود که ارواح را از آلودگیهای اخلاقی و ظاهر انسان را از گناهان کبیره و صغیره پاک کند.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🤝 #هفته_وحدت
🦋 کرامتی شگفت انگیز از شفای پسر بچه معلول لر در حرم #حضرت_ابوالفضل_العباس (ع)
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🚌 نام « #حاج_شیخ_عباس_محمد_علی_کشوان_آل_شیخ » را چندین بار شنیده بودم و وقتی عازم #کربلا شدم قصد کردم هر طور شده این پیرمرد مهربان و نورانی را ملاقات کنم.
🗝️ پیرمردی که اجدادش چند قرن پیش، از ایران به #عراق مهاجرت کردهاند و ۱۲ نسل از خانوادهاش کلیددار حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) بودهاند و اکثرشان هم در روز عاشورا به دیدار حق شتافتهاند، حالا خودش پس از گذشت ۴۸ سال که خادم و کلیددار این حرم مطهر بوده به دلیل کهولت سن بازنشسته شده و در خانه به سر میبرد.
🇮🇷 عشق به اقوام ایرانی:
👌🏻این کلیددار حرم #حضرت_عباس (ع) که در طول مدت حضورش در این حرم مطهر معجزات زیادی را دیده به بیان خاطرهای از دیدن یکی از معجزات حضرت عباس (ع) میپردازد و میگوید:
🎙️«من پشت سر #اقوام_لر، حتی اگر بی سواد هم باشند نماز میخوانم بس که اینها ساده و بیریا هستند!
🌌 شب جمعهای بود و ما در حرم #قمر_بنی_هاشم مشغول خواندن دعای کمیل بودیم، حرم تقریباً خلوت بود که دیدم یکی از همین لرهای با صفا با پسربچهای ۸-۷ ساله در بغل وارد حرم شد و به فاصله ۵ متری ضریح حضرت عباس (ع) ایستاد.
🧔🏻 پسربچهای که در بغلش بود کاملا فلج بود و تنها چشمها و دهانش حرکت داشت، حتی این بچه قدرت تکلم و شنوایی هم نداشت و مثل یک تکه گوشت در دست پدرش آرام گرفته بود. من دیدم که این مرد با صدای بلند رو به ضریح کرد و گفت:
👈🏻 ای ابوالفضل (ع)، من از تو اولاد سالم خواستم، این چه اولادی است که به من دادی، این بچه مریض است و باعث اذیت من شده؟!
⁉️از شنیدن این حرفها متعجب شده بودم که ناگهان دیدم این مرد، بچه را به طرف ضریح پرتاب کرد، به طوری که صدای برخورد سر بچه با ضریح حضرت عباس (ع) در کل حرم پیچید و عدهای از بیرون آمدند و سؤال کردند که چه اتفاقی افتاده است؟!
🕌 این مرد، بچه را پرتاب کرد و خودش از حرم بیرون رفت، من خیلی گریه کردم و از حضرت عباس (ع) خواستم دل این مرد را روشن نگه دارد، بچه را بلند کردم و گوشهای خواباندم، حدود ساعت ۲:۳۰ شب بود که دیدم دست و پای بچه تکان میخورد.
👌🏻اول فکر کردم به خاطر بیخوابی اشتباه میبینم، همکارم را صدا زدم اما او هم حرکت دست و پای بچه را تأیید کرد.
👦🏻 به سمت پسرک رفتم و سرش را روی پایم گذاشتم، دیدم چشمانش را باز کرد و سراغ پدر و مادرش را گرفت، همان لحظه فهمیدم #معجزه شده، به بچه گفتم میتوانی بلند شوی گفت بله و از جایش بلند شد!»
💧شیخ عباس که اشک از چشمانش جاری شده بود ادامه میدهد:
🎙️«عبایم را روی شانه پسربچهای که بعدا فهمیدم نامش حسین است انداختم، ابتدا او را دور ضریح مطهر طواف دادم و بعد به داخل دفتر بردم.
📞 آن موقع اگر معجزهای رخ میداد ما باید همان لحظه به چند جا مثل استانداری، فرمانداری و سازمان اوقاف اطلاع میدادیم، آن زمان مثل الان نبود که معجزات را اعلام نکنند!»
🗝️ گلایه های کلیدار حرم حضرت ابوالفضل (ع):
👌🏻 گلایه این روزهای شیخ عباس از این است که چرا کرامات اهلبیت را به مردم نمیگویند؛
🎙️«خیلی بد است که دیگر معجزات را خبر نمیدهند انگار که میخواهند مردم را از اهلبیت دور کنند!
📢 خلاصه ما اعلام کردیم و صبح زود هم از بلندگوی حرم، خبر شفای کودک را به مردم دادیم، همان روز وزیر کشور عراق برای دیدن حسین به حرم آمد و از من خواست بپرسم این کودک لحظهای که پرتاب شده چه چیزی دیده است؟!
⁉️ رو به پسر بچه کردم و گفتم حسین جان وقتی بابا تو را پرتاب کرد چه شد؟!
👦🏻 پسرک گفت: من پرتاب نشدم فقط حس کردم روی هوا هستم که یک دفعه دو تا دست از داخل ضریح بیرون آمد و من را گرفت، من را روی زمین گذاشت و به هر جای بدنم که دست کشید آن نقطه از بدنم خوب شد و دوباره این دستها به داخل ضریح برگشت، من آقایی را دیدم که دست نداشت و بدنش خونی بود...!!
🧔🏻 چند ساعت بعد پدر بچه که خبر شفا گرفتن فرزندش را شنیده بود وارد حرم شد، پسرش را به آغوش کشید و های های گریه کرد».
🔻 منبع:
سایت کرب و بلا دات کام
🔗 https://bit.ly/2UvSX5W
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#داستان_کوتاه
⛰🐪 #معجزه بيرون آمدن هفت شتر از كوه به فرمان حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)
📗 در كتاب روضه كه منسوب به «ابن بابويه» ميباشد، از #علي_بن_ابيطالب (عليه السلام) در حديثي روايت كرده:
🤝🏻 بعد از آنكه مردم با ابوبكر بيعت نمودند، جمعي از #يهود نزد او آمده گفتند:
☝🏻آنچه پيغمبر شما به ما وعده داده عطا نما!
⁉️ ابوبكر گفت: پيامبر چه چيز به شما وعده كرده؟!
🕎 يهوديان گفتند: اگر تو #خليفه به حق رسول خدايي وعدهاي را كه پيغمبر به ما داده تو بهتر ميداني!!
‼️ابابكر ندانست آن وعده چيست!!
👳🏻 در اين هنگام مردي از مسلمانان كه شاهد اين جريان بود آنان را به نزد اميرالمؤمنين (عليه السلام) راهنمايي كرد.
🌹حضرت بدون آنكه از خواسته آنها سئوال نمايد به آنها خبر داد؛ پيغمبر (صلي الله عليه و آله) به آنها وعده داده كه براي آنها هفت شتر از كوه بيرون آورد.
⛰ سپس آنها را به نزد كوه برد.
🐪 آن حضرت خداوند متعال را خواند و كوه شكافته شد و #هفت_شتر از آن بيرون آمد و در اين هنگام يهوديان با ديدن اين امر عجيب همه مسلمان شدند.
🌹برتري مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) بر حضرت صالح پيامبر آن است كه بنا به درخواست حضرت صالح از پروردگار يك شتر از كوه بيرون آمد اما به درخواست آن حضرت هفت شتر از كوه خارج شد.
📚 اثبات الهداة، ج ۴، ص ۴۶۲.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
🤲🏻 دعای مستجاب #امام_حسن (علیه السلام)
⚜️ #امام_صادق (علیه السلام) فرمود:
🐫🐪 امام حسن (علیه السلام) با شخصی از فرزند #زبیر با کاروانی به سوی مکه حرکت کردند.
🏜️ در بین راه کنار درخت خشک شده خرمائی فرش انداختند و نشستند، آن شخص گفت:
👳🏻♂️ اگر به این درخت، خرمای تازه بود ما از آن می خوردیم.
🌹امام حسن (علیه السلام) فرمود: آیا به #رطب میل داری؟
👳🏻♂️ آن شخص گفت: آری!
🌴 حضرت سر مبارکش را به سوی آسمان بلند کردند و دعائی خواندند که ناگهان درخت خرما سبز شد و رطب تازه داد.
👨🏽 صاحب شترها که شترهایشان را به #امام_حسین (علیه السلام) کرایه داده بود از دیدن این #معجزه ملتهب و مبهوت شد و فریاد زد: او سحر کرد!!
🌷 حضرت فرمودند:
🔅وای بر تو! این #سحر نیست بلکه دعای فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که مستجاب شده، پس دستور فرمودند از درخت بالا رفته و خرمای تازه چیدند و همه آن خورند.
🔅مددی خواهم از خدای حسین
🔅 تا شوم منقبت سرای حسین
🔅بسته شد رشته محبت من
🔅در همه عمر بای ولای حسین
🔅جان صفا یابد آن زمان که رود
🔅 بر زبان نام دلربای حسن
🔅تاج و مجد و شرف نهد بر سر
🔅 پادشاهی که شد گدای حسن
🔅در همه عمر خویش دوخته ام
🔅 چشم بر بخشش و عطای حسن
🖊️ شاعر: محسن حافظی
📚 قصص الدعا یا داستانهای دعا، جلد ۲، قاسم میرخلف زاده.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
🌟 معجزه ای از پیامبر (ص) در راه هجرت به مدینه
⛺ هنگامی که #پیامبر (ص) ناگزیر شد و از مکه به سوی مدینه، #هجرت کرد، در مسیر راه، به چادری از چادرنشینان که صاحبش «ام معبد خزاعی» بود رسید.
🏜️ خواست از او مقداری گوشت یا شیر خریداری کند، ولی بر اثر خشکسالی نه گوشتی بود نه شیری!!
🐑 پیامبر (ص) به یک گوسفند نگاه کرد، و از #ام_معبد اجازه خواست تا از شیران آن بهره مند شود.
🧕🏽 ام معبد، اجازه داد و گفت: اگر آن گوسفند شیر می داشت، هم ما از آن بهره مند می شدیم و هم شما، ولی متأسفانه شیر ندارد.
🤲🏻 پیامبر (ص) به پستان گوسفند دست کشید و #دعا کرد که خداوند آن را پر از شیر کند، ناگهان شیر از پستان آن گوسفند جاری شد، به طوری که پیامبر (ص) و همه خانواده ام معبد از آن خوردند و سیر شدند، سپس پیامبر (ص) از آن شیر دوشید و ظرفها را پر کرد، و به این ترتیب از پیامبر (ص) یک #معجزه آشکار در آنجا سرزد و سپس آن حضرت از آنجا رفت.
👳🏽♂️ ابو معبد (شوهر ام معبد) از بیابان آمد، در ظرفها شیر فراوان دید، بسیار تعجب کرد و پرسید:
⁉️ این همه شیر از کجا آمده؟! با توجه به اینکه حتی یک قطره شیر برای پسرانش وجود نداشت.
🧕🏽ام معبد گفت: مردی شریف و مبارک و بلند مقام و زیبا چهره از اینجا عبور کرد و این برکات از او است!!
👳🏽♂️ ابومعبد گفت: این مرد، حتماً بزرگترین مرد #قریش است، و سوگند یاد کرد که اگر او را ببیند، به او ایمان بیاورد، و از پیروان نزدیک او گردد. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. کحل البصر، چاپ بیروت، ص ۷۸.
📕 داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السلام)، محمد محمدی اشتهاردی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌟 کراماتی از حضرت #فاطمه_معصومه (س) - {۴}
🌌 نجات گمشدگان!
🕌 خادم و کلیددار حرم و مکبر مرحوم آقای روحانی که از علماء و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) بوده می گوید:
🌨️ شبی از شب های سرد زمستان در خواب حضرت معصومه (سلام الله علیها) را دیدم که فرمود:
🔅بلند شو و بر سر منارها چراغ روشن کن.
🛌 من از خواب بیدار شدم ولی توجهی نکردم. مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من بی توجهی کردم.
🌹 در مرتبه سوم حضرت فرمود:
🔅مگر نمی گویم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن کن!
💡من هم از خواب بلند شده بدون آنکه علت آنرا بدانم در نیمه شب بالای مناره رفته و چراغ را روشن کردم و برگشته خوابیدم!!
🕌 صبح بلند شدم و درب های حرم را باز کردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم. با رفقایم کنار دیوار و زیر آفتاب زمستانی نشسته صحبت می کردیم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که بیکدیگر می گویند:
👥👤 #معجزه و کرامت این خانم را دیدید! اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد چراغ مناره حرم این خانم روشن نمی شد ما هرگز راه را نمی یافتیم و در بیابان هلاک می شدیم.
💭 خادم می گوید: من نزد خود متوجه کرامت و معجزه حضرت و نهایت محبت و لطف او به زائرینش شدم!!
📗 ودیعه آل محمد (علیهم السلام)، فاطمه معصومه (علیها السلام)، محمد صادق انصاری زنجانی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ