#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
از بس گناه بر دل خود بار می کنم
خود را میان نفس گرفتار می کنم
پل های بازگشت خودم را شکسته ام
دارم علیه خویش فقط کار می کنم
قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست
در حیرتم چگونه لجن زار می کنم؟!
تو عاشقانه حاجت من را نمی دهی
من جاهلانه این همه اصرار می کنم
من بنده ی توام، چه کنم ؟! دوست دارمت
باشد بزن، دو مرتبه تکرار می کنم
دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر
سجده به پای حیدر کرار می کنم
تشنه شدن بهانه ی ذکر مصیبت است
یاد حسین لحظه ی افطار می کنم
یاد مدافعان حرم آه می کشم
گریه به یاد زینب و بازار می کنم
اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت
سیلی به او زدند؟! نه، انکار می کنم
دست خودم که نیست، فقط داد می زنم
وقتی که یاد مجلس اغیار می کنم
#محمدجواد_شیرازی
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم
مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم
با بسم رب الکربلا روزه گرفتم
با روضه داری روزهداری شد مقامم
یعنی که مهمانی تو بزم حسین است
بوی محرم میدهد ماه صیامم
مهمان نوازی می کند او از غلامش
آن که به مهمانی نکردند احترامش
رحمی به نوزاد و جوان او نکردند
رحمی به طفل نیمه جان او نکردند
هر جا که گریه کرد خندیدند بر او
شش ماهه ای آورد خندیدند بر او
تشنه شدم تا آب دیدم گریه کردم
یاد لبش آهی کشیدم گریه کردم
وقتی هلال ماه را دیدم به چشمم
گویا سری بر نیزه ها دیدم به چشمم
ماهی که زلفش آسمان را ریخت بر هم
زخم جبینش نقطه پرگار عالم
قرآن که خواندم روضه ای دیگر به پا شد
هر آیه آن روضه تشت طلا شد
با خیزران زد بر لبش قرآن نخواند
تا پرتو خورشیدی اش پنهان بماند
یارب عنایت کن به حق کشته اشک
در کاسه چشمم بریز اشک مدامم
گرچه رفیق نیمه راهش بودم اما
حق رفاقت را به من کرده تمامم
با آنکه بد بودم ولی رزق مرا داد
نانی به غیر از نان او باشد حرامم
حتی نیاورده به رویم رو سیاهم
باز آبرو داده میان خاص و عامم
شرمنده ام شرمنده روی حسینم
پیش مرام و لطف او من بی مرامم
#موسی_علیمرادی
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
پای دل در پیشگاه یار لغزش میکند
هر چه با ما میکند این نفس سرکش میکند
زیر گوش من بزن شاید بیاید اشک من
عاقبت این گریه ما را اهل بخشش میکند
اول ماه آمدم ردّم نکن ای با مرام
سفره داری تو را عالم ستایش میکند
آی قربان کریمی که گدا را پس نزد
رب ما با عبد خاطی نیز سازش میکند
جان سلطان خراسان آبرویم را مریز
این گناه آلوده دارد از تو خواهش میکند
هر زمان دلگیر بودم گفته ام یا فاطمه
کودک آزرده را مادر نوازش میکند
بد خمارم چاره من چیست انگور نجف
مست حیدر دور این میخانه گردش میکند
لذت افطار قنبرهاست خرمای علی
نوکری را رزق او دارای ارزش میکند
حُب حیدر شرط اصلی قبول بندگی است
روز حشر او را خدا معیار سنجش میکند
چاره بی تابی ما صحن شاه کربلاست
آتش دل در حریم او فروکش میکند
روزه دار تشنه لب فابک علی العطشان حسین
گریه را تنها خدا بر او سفارش میکند
آنقدر زیر سم مرکب پاشیده شد
بوریا با گریه گفت این جسم ریزش میکند
#بردیا_محمدی
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#مناجات_با_امام_زمان سلاماللهعلیه
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#ماه_رمضان
دوریم از رخ ماه؛ أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه؛ أین بقیة الله
دلتنگ یار بودیم هر روز؛ وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بی گاه، أین بقیة الله
یا رب تفضّلی کن؛ خسته شدیم از این غم
با ما کمی بیا راه؛ أین بقیة الله
ماه خداست این ماه از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه؛ أین بقیة الله
یک شب نجف عطا کن تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله
آب از سرم گذشته؛ عمرم به سر رسیده
از سینه می کشم آه، أین بقیة الله
هربار روضه رفتیم؛ هربار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله
در بین آتش و دود، مادر صدات می زد
أین بقیة الله ،أین بقیة الله
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
آن کس که اول ماه دست مرا گرفته
سی شب برای من در میخانه جا گرفته
با یار وعده دارم هر شب همین حوالی
شب های ساکت من بوی خدا گرفته
هر کس بد مرا گفت او خوبی مرا گفت
پشت مرا همیشه بی ادعا گرفته
صد بار گم شدم من در کوچه های دنیا
من کور بودم و او بهرم عصا گرفته
ای دوست قدیمی من را که خاطرت هست
من آن بدم که قلبم بوی خطا گرفته
تنگ است دست سائل خرجی ما ز باباست
از دست مرتضی بود هر چه گدا گرفته
حق می دهی به چشمم غیر از علی نبینم
چشم مرا شکوه ایوان طلا گرفته
برکت به اشکمان زد رحمت به حالمان زد
زهرا برای عُشّاق دست دعا گرفته
یک سال هم گذشت و ما کربلا نرفتیم
خیلی دلم برای صحن و سرا گرفته
بالاترین عبادت خون گریه بر حسین است
عابد عبادتش را از کربلا گرفته
افطار سینه زن ها با گریه می شود باز
نوکر به یاد ارباب آب و غذا گرفته
ای روزه دار تشنه، تشنه فقط حسین است
جای فرات آن لب بر چکمه ها گرفته
با قاتلش بگویید ذبح غریب زشت است
پیش نگاه زهرا خنجر چرا گرفته ؟
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین
در می زنم به خانه ی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا حسین
دوباره سفره ی شب زنده دارها وا شد
دوباره خانه ی دلدار، خانه ی ما شد
دوباره زمزمه ی دانه های تسبیحم
دوباره دست دعای من و مفاتیحم
دوباره با شهدا افتتاح می خوانم
و پای دِین خدا با امام می مانم
دوباره بال گشایم دو دست خالی را
فرازهای ابوحمزه ی ثمالی را
ببار ابر خطاپوش، ماه رحمت شد
ببخش صاحبِ خانه دوباره زحمت شد
دلا بیا که خطا را به آه می بخشند
بیا که کوه گنه را به کاه می بخشند
بیا به خاطر زهرا گناه را می بخشند
منی که بی سر و پایم کجا و مهمانی
صدای دعوت و این سفره های نورانی
ندای دعوت و این سفره های روحانی
کنار سفره من آداب را نمی دانم
فقط رسیده ام خواب را نمی دانم
به روزه خوار بگو توبه در حضور اینجاست
هزار توبه شکستی بیا غفور اینجاست
کنار یار نشستن چه لذتی دارد
گناهکار هم انگار عزتی دارد
به جز کنار دعاخوان دلم نمی ماند
دلم گرفته چرا روضه ای نمی خواند
دل شکسته بیارید التیام اینجاست
فقیر و خسته بیایید بار عام اینجاست
خوشا به حال هر آن کس که ناله ای دارد
و التماس به دخت سه ساله ای دارد
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_امام_حسین سلاماللهعلیه
#ماه_رمضان
هرکه سوز جگر و اشک روانش دادند
بر سر کوی مناجات امانش دادند
آنکه گردید نظر کردهی صاحب نظران
جلوه حضرت معشوق نشانش دادند
دیده ای را که مطهر شده با اشک سحر
جام وصلی ز سبوی رمضانش دادند
آن دلی راکه عیارش به دعا خالص شد
نیمه شب وقت مناجات زبانش دادند
زیرو رو میکند عالم نفس آن واعظ
که ز انفاس علی فن بیانش دادند
بنده ای که شده تسلیم به تقدیر خدا
هرچه دادند به ابرار همانش دادند
باغ آن سینه که شد زنده به باریدن اشک
سبزی عشق به ایام خزانش دادند
نوکری را که ملقب شده بر نام حسین
ظل رحمانیت عرش مکانش دادند
هرکه خودرا برساند حرم کرب و بلا
مستقیما ز خدا برگ امانش دادند
آن گلویی که دم روضه زینب دارد
اثری خاص به لحن سخنانش دادند
باسلامی همه عشاق بریزد برهم
آنکه بادست حسین لقمه نانش دادند
#قاسم_نعمتی
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_امام_رضا سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#ماه_رمضان
طعنه ی خلق مرا سخت اذیّت کرده
بارها آینه از سنگ شکایت کرده
به گدایی که در این کوچه محبّت نچشید
چه کسی غیر تو اینقَدر محبت کرده
بهترین کیفیت سجده ی ما"سوختن" است
هرکسی سوخت، بگو خوب عبادت کرده
حکم دادند در این شهر به دیوانگی ام
شهر بی عشق، مرا زود قضاوت کرده
آنقدر گریه برای تو مرا بالا برد
هرکسی بال مرا دید، حسادت کرده
رمضان آمده و سفره ی رحمت پهن است
بشتابید همه..، فاطمه دعوت کرده
تا سحرگاه فقط گریه کن و داد بزن
باخته هر که در این ماه غنیمت کرده
تا علی واسطه شد..، بار گناهانم ریخت
پدر خاک ز فرزند حمایت کرده
چشم این عبد گنهکار به دستان رضاست
آن رئوفی که ز یک صید ضمانت کرده
"نام تو نان شب ماست اباعبدالله"
نان ما از قِبَل نام تو برکت کرده
روز محشر نبری نام مرا از یادت
مادرت گفته مرا نیز شفاعت کرده
پدرم آب نخورده است مگر که پس از آن
به لب تشنه ی تو عرض ارادت کرده
ته گودال نگاهت به حرم دوخته بود
پیش چشم تو کسی قصد جسارت کرده
با خداوند مناجات تو را قطع نمود
چکمه ی شمر به لبهات اصابت کرده
ته گودال به پیراهن تو رحم نشد
هرکسی هرچه دلش خواسته، غارت کرده
#بردیا_محمدی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_رضا سلاماللهعلیه
#مدح_امام_رضا سلاماللهعلیه
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#ماه_رمضان
#مشهد
#نجف
روز هشتم همگی میل خراسان داریم
انتظار کرم از سفره ی سلطان داریم
مثل دشتی که ترک خورده و عطشان باشد
از خراسان طلب بارش باران داریم
از سر کفر نگفتیم: "شفا دست شماست"
ما به دستان شفا بخش تو ایمان داریم
یک نجف قسمت ما کن، به خدا یک عمر است
غصه ی "جامعه" خواندن دم ایوان داریم
شک ندارم که پس از مرگ، ملائک گویند:
از دل مقبره برخیز که مهمان داریم
ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست؟
و بگویند که: مهمان ز خراسان داریم
در بهشت ابدی "حب وطن" چون داریم
خانه ای پیش ولی نعمت "ایران" داریم..
#سید_مهدی_وزیری
@poem_ahl
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
حذر کنید ز شیطان که ماه، ماه خداست
مه مبارک تسبیح و ماه ذکر و دعاست
مه مقدس مهمان نوازی و اِطعام
مه خجستۀ شب زنده داری است و صفاست
مه قرائت قرآن، مه قِرابت دوست
مه کرامت معبود، ماه لطف و عطاست
برای بنده در این ماه نزد حضرتِ حق
نکوترین عمل از قول مصطفی تقواست
مه مبارک عفوست و رحمت و برکت
ندا دهند ملائک گناهکار کجاست؟
دمد تجلی حق در تمام مُلک وجود
تو گویی آنکه ز هر سو جمال حق پیداست
بگیر دامن لطف خدای در این ماه
که روز روز خدا و شبش شب احیاست
سلام باد بر آن روزهدار پاکدلی
که از عطش دهنش خشک و دیدهاش دریاست
سلام باد بر این ماه میهمانی حق
که میزبان احدِ ذولجلال بی همتاست
مباش لحظهای از لطف کبریا غافل
که ماه مغفرت و ماه عفوِ جرم و خطاست
سفر به کوفه کن و سیر کن به نخلستان
که نخلها همه خرّم ز گریۀ مولاست
علی کنار درختان به ذکر یامولا
چنانکه یا علی از نخلها همه برپاست
صلای عفو خدا در نوای مرغ سحر
سروش رحمت حق در نسیم بادصباست
عجب نه با دل اگر معجز مسیح کند
ز بس نسیم سحر روحبخش و روح فزاست
بخوان دعای ابوحمزه و بیفشان اشک
که دُرّ اشک تو را مشتری خداست، خداست
خوشا بحال کسانی که نقل محفلشان
دعای جوشن و ذکر سحر نماز قضاست
خوشا به حال دل صائم خدا ترسی
که در گرسنگی خود به یاد روز جزاست
سلام باد بر آن روزه دار تشنه لبی
که گریه اش به لب خشک سیدالشهداست
سلام باد بر آن صائمی که وقت غروب
به یاد شام غریبانِ روز عاشوراست
چگونه می کند افطار شیعه ای که مدام
عیان به چشم دلش صحنه های کرب و بلاست
چگونه جام بگیرم به دست خود گویی
ز اهل بیت به گوشم صدای واعطشاست
چو در غروب کند طفل کوچکم افطار
دلم به یاد یتیم سه سالۀ زهراست
کنار سفرۀ ما ظرف کوچک خرما
کنار سفرۀ آن خونجگر سر باباست
عزیز من به کنارم نشسته و افسوس
عزیز یوسف زهرا به دامن صحراست
روا بود که فشانم هماره خونِ جگر
به کودکی که بر او اشک دیده آب و غذاست
به یاد تشنگی آل فاطمه میثم!
اگر که خون شودت اشک در دو دیده رواست
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
#گریز_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
رسید مژده که سر زد هلال ماه صیام
مه دعا و نیایش، مه درود و سلام
دهید مژده تمام گناه کاران را
که حکم عفو شده از سوی خدا اعلام
مه نماز و مه روزه ماه استغفار
مهی که پر بود از لطف خاص و رحمت عام
مباد ماه خدا برتو بگذرد ای دوست
که بهر خود ندهی کار مثبتی انجام
شقی ست آنکه خداوندگار حیّ غفور
ورا نبخشد و گردد مه صیام تمام
چه صبح ها که نفس ها در آن بود تسبیح
چه لحظه ها که بود خواب آن رکوع و قیام
به هوش باش که تقوی نکوترین عمل است
کلام ختم رسل باشد این خجسته پیام
خوشا کسی که ز افتادگان بگیرد دست
خوشا کسی که به کار خدا کند اقدام
حلال باد وصال خدا بر آن بنده
که بگذرد زدخطا و حذر کند ز حرام
بکوش بهر نماز و دعا چه روز و چه شب
بخوان کتاب خداوند را چه صبح و چه شام
از آن شراب که ساقی آن خداوند است
بگیر در عطش روزه و بریز به کام
به یاد تشنگی روز حشر اشک بریز
برای تشنه لب کربلا بسوز مدام
به یاد حنجر خشکیدهی امام حسین
بنوش آب و بگو با سرشک دیده سلام
اگر گرسنه شدی یاد کن ز طفل حسین
که بی غذا دل شب خفت در خرابهی شام
اگر که دختر نه سالهی تو روزه گرفت
دم غروب که از دست می دهد آرام
بسوز و اشک برآن کودک گرسنه بریز
که جای نان به سرش سنگ ریخت از لب بام
اگر تلاوت قرآن دلت ربود از دست
به قدر و کوثر و یاسین و زخرف و انعام
بریز اشک بر آن لب که شد ز چوب کبود
بیار یاد ز بزم شراب و رأس امام
سلام باد برآن سر که شد به نیزه بلند
گهی به نخل و گهی در تنور کرد مقام
برای یوسف زهرا بلند گریه کنید
که از گلوی بریده به شیعه داده پیام
چو آب سرد بنوشید یاد من باشید
که تشنه کام مرا کشت خصم خون آشام
بزن ز سوز جگر ناله آنچنان "میثم"
که سوز و شور محرم دهی به ماه صیام
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا عزّوجلّ
#گریز_امام_رضا سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#ماه_رمضان
سر زده اشک به کاشانه ی چشم تر ما
گریه این وقت سحر آمده پشت در ما
نوبت مستی سی روزهی عُشّاق رسید
پُر شد از باده ی روحانی تو ساغر ما
قفس نفس شکسته شد و آزاد شدیم
باز شد در طلب بام تو، بال و پر ما
رمضان آمده از راه، الهی العفو!
کاشکی چشم بپوشی تو ز شور و شر ما!
نَقل بخشندگی ات، نُقل محافل شده است
بحث احسان تو گرم است سر منبر ما
کوه عُصیان مرا کاه حسابش کردی
بهترین تاجر عالم، تویی از منظر ما
گم شده کشتی ما در دل دریای گناه
ساحل امن تو شد آرزوی لنگر ما
عبد تنها شده را سخت در آغوش بگیر
چه کسی مانده مگر غیر تو دور و بر ما؟!
بی پناهیم، پناهِ همهی ماست، رضا!
آبرو داده خراسان به همه کشور ما
کارمان لنگ که شد، فاطمه از راه رسید
گره از کار همه باز کند مادر ما
ما به قنبر شدنِ شخصِ علی، معتبریم
ما سریم از همه تا هست علی سرور ما
رطب باغ علی، لذت افطار گداست
دست و دلباز ترین مرد شده، حیدرِ ما
ذوالفقار پدرم را به گلویم بِکِشید
نذر تیغ دو دم شاه نجف شد، سر ما!
ذکر افطارِ دمِ مغرب ما چیست؟! حسین...
چه ترکها که نخورده است لب دلبر ما
نعل ها تکّه به تکّه بدنش را، بُردند...
کاش زیر سم مرکب برود پیکر ما
#بردیا_محمدی
@poem_ahl