eitaa logo
.《 پُرسان‌پُرسان 》.الکوثر. 🇮🇷.🇵🇸.🇾🇪
32 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
809 ویدیو
19 فایل
اللهم‌صلی‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم #الکوثر بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان اسلام، انقلاب ایران، ولایت فقیه) استفاده از مطالب‌کانال به‌هرشکل بلامانع‌است
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴 ○ ۲۰۰ روز ○ ●● تا اربعین ●● دو روز دیگر کاروان علیه السلام از مدینه مکرمه به طرف مکه معظمه حرکت مینمایند شب بیست و نهم رجب سال ۶۰ قمری در این شب، جناب سید الشهداء از بیم مخالفان از مدینه حرکت کرد به جانب مکه معظمه و روایت شده که چون امام حسین اراده خروج از مدینه فرمود: مخدرات و زنهاى بنى عبدالمطلب از عزمیت آن حضرت آگاهى یافتند پس بخدمت آن حضرت شتافتند و صدا را بنوحه وزارى بلند کردند تا آنکه آن حضرت در میان ایشان عبور فرمود وایشان را قسم داد که صداهاى خود را از گریه و نوحه ساکت کنید و صبر پیش آورید. آن محنت زدگان جگر سوخته ، گفتند که پس نوحه و زارى را براى چه روز بگذاریم، بخدا سوگند که این زمان نزد ما مانند روزی است که حضرت رسول از دنیا رفت و مثل روزی است که امیرالمؤ منین و فاطمه و رقیه و زینب و ام کلثوم دختران پیغمبر از دنیا رفتند، خدا جان ما را فداى تو گرداند، اى محبوب قلوب مؤ منان! و اى یادگار بزرگواران پس یکى از عمه هاى آن حضرت آمد در حالیکه میگریست و گفت گواهى میدهم اى حسین که در این وقت شنیدم که جنیان بر تو نوحه میکردند و میگفتند: و ان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش فذلت حبیب رسول الله لم یک فاحشا أبانت مصیبتک الأئوف و جلت"۱" و موافق روایت راوندى دو دیگران ،ام سلمه زوجه طاهره حضرت رسالت در وقت خروج آن حضرت بنزد آن جناب آمد و عرض کرد اى فرزند گرامى مرا اندوهناک مگردان به بیرون رفتن به سوى ( )، زیرا که من شنیدم از جد بزرگوار تو که میفرمود که فرزند دلنبد من حسین در زمین عراق کشته خواهد شد در زمینى که آن راکربلا گویند."۲" حضرت فرمود که اى مادر بخدا سوگند که من نیز این مطلب را میدانم و من لامحاله باید کشته شوم و مرا از رفتن چاره نیست و به فرموده خدا عمل مى نمایم بخدا قسم که من میدانم درچه روزى کشته خواهم شد و مى شناسم کشنده خود را و مى دانم آن بقعه را که درآن مدفون خواهم شد و مى شناسم آنانرا که با من کشته میشوند از اهل بیت و خویشان و شیعیان خودم و اگر خواهى ای مادر بتو بنمایم جائى را که در آن کشته و مدفون خواهم گردید، پس آن حضرت به جانب کربلا بدست مبارک اشاره فرمود و به اعجاز آن حضرت زمینها پست شد و زمین کربلا نمودار گشت وام سلمه محل شهادت آن حضرت را و مضجع و مدفن او را و لشکرگاه او را بدید و هاى هاى بگریست ، پس حضرت فرمود که ای مادر خداوند مقدر فرموده و خواسته مرا ببیند که من به جور وستم شهید گردم و اهل بیت و زنان جماعت مرا متفرق و پراکنده دیدار کند و اطفال مرا مذبوح و مظلوم و اسیر و در غل و زنجیر نظاره فرماید در حالتى که ایشان استغاثه کنند وهیچ ناصرى و معینى نیابند، پس فرمود ای مادر قسم به خدا که من چنین کشته خواهم شد اگر چه بسوى عراق نیز نروم مرا خواهند کشت ، آنگاه ام سمله گفت که در نزد من تربتى است که رسول خدا(ص) مرا داده است واینک در شیشه اى آن را ضبط کرده ام ، پس امام حسین دست فراز کرد و کفى از خاک کربلا برگفت و به ام سلمه داد و فرمود ای مادر این خاک را با تربتى که جدم بتو داده ضبط کن در هنگامیکه این هر دو خاک خون شوند، بدانکه مرا درکربلا شهید کرده اند. ۱- ، ج۵ ،ص۸۸ ۲-همان،ص۸۹ 🚩 🏴 🚩 https://eitaa.com/niyazha
🏴 🏴 🏴 ○ ۱۹۸ روز ○ ●● تا اربعین ●● مثل امروزی کاروان علیه السلام از مدینه مکرمه به طرف مکه معظمه حرکت نمودند شب بیست و نهم رجب سال ۶۰ قمری در این شب، جناب سید الشهداء از بیم مخالفان از مدینه حرکت کرد به جانب مکه معظمه و روایت شده که چون امام حسین اراده خروج از مدینه فرمود: مخدرات و زنهاى بنى عبدالمطلب از عزمیت آن حضرت آگاهى یافتند پس بخدمت آن حضرت شتافتند و صدا را بنوحه وزارى بلند کردند تا آنکه آن حضرت در میان ایشان عبور فرمود وایشان را قسم داد که صداهاى خود را از گریه و نوحه ساکت کنید و صبر پیش آورید. آن محنت زدگان جگر سوخته ، گفتند که پس نوحه و زارى را براى چه روز بگذاریم، بخدا سوگند که این زمان نزد ما مانند روزی است که حضرت رسول از دنیا رفت و مثل روزی است که امیرالمؤ منین و فاطمه و رقیه و زینب و ام کلثوم دختران پیغمبر از دنیا رفتند، خدا جان ما را فداى تو گرداند، اى محبوب قلوب مؤ منان! و اى یادگار بزرگواران پس یکى از عمه هاى آن حضرت آمد در حالیکه میگریست و گفت گواهى میدهم اى حسین که در این وقت شنیدم که جنیان بر تو نوحه میکردند و میگفتند: و ان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش فذلت حبیب رسول الله لم یک فاحشا أبانت مصیبتک الأئوف و جلت"۱" و موافق روایت راوندى دو دیگران ،ام سلمه زوجه طاهره حضرت رسالت در وقت خروج آن حضرت بنزد آن جناب آمد و عرض کرد اى فرزند گرامى مرا اندوهناک مگردان به بیرون رفتن به سوى ( )، زیرا که من شنیدم از جد بزرگوار تو که میفرمود که فرزند دلنبد من حسین در زمین عراق کشته خواهد شد در زمینى که آن راکربلا گویند."۲" حضرت فرمود که اى مادر بخدا سوگند که من نیز این مطلب را میدانم و من لامحاله باید کشته شوم و مرا از رفتن چاره نیست و به فرموده خدا عمل مى نمایم بخدا قسم که من میدانم درچه روزى کشته خواهم شد و مى شناسم کشنده خود را و مى دانم آن بقعه را که درآن مدفون خواهم شد و مى شناسم آنانرا که با من کشته میشوند از اهل بیت و خویشان و شیعیان خودم و اگر خواهى ای مادر بتو بنمایم جائى را که در آن کشته و مدفون خواهم گردید، پس آن حضرت به جانب کربلا بدست مبارک اشاره فرمود و به اعجاز آن حضرت زمینها پست شد و زمین کربلا نمودار گشت وام سلمه محل شهادت آن حضرت را و مضجع و مدفن او را و لشکرگاه او را بدید و هاى هاى بگریست ، پس حضرت فرمود که ای مادر خداوند مقدر فرموده و خواسته مرا ببیند که من به جور وستم شهید گردم و اهل بیت و زنان جماعت مرا متفرق و پراکنده دیدار کند و اطفال مرا مذبوح و مظلوم و اسیر و در غل و زنجیر نظاره فرماید در حالتى که ایشان استغاثه کنند وهیچ ناصرى و معینى نیابند، پس فرمود ای مادر قسم به خدا که من چنین کشته خواهم شد اگر چه بسوى عراق نیز نروم مرا خواهند کشت ، آنگاه ام سمله گفت که در نزد من تربتى است که رسول خدا(ص) مرا داده است واینک در شیشه اى آن را ضبط کرده ام ، پس امام حسین دست فراز کرد و کفى از خاک کربلا برگفت و به ام سلمه داد و فرمود ای مادر این خاک را با تربتى که جدم بتو داده ضبط کن در هنگامیکه این هر دو خاک خون شوند، بدانکه مرا درکربلا شهید کرده اند. ۱- ، ج۵ ،ص۸۸ ۲-همان،ص۸۹ 🚩 🏴 🚩 https://eitaa.com/niyazha
🏴 (ره)خیلی حسینی بودند. در ایام محرم که به کربلا مشرف می‌شدند، هر روز در حرم حضرت (ع) را با صد سلام و صد لعن می‌خواندند. این کار، گاهی یک ساعت و نیم طول می‌کشید، ولی امام با آن سن زیادی که داشتند و در این اوقات هم حرم خیلی شلوغ بود " بخصوص بالای سر حضرت که امام می‌نشستند " میان مردمی که مرتب از روی شانه و اطرافشان رد می‌شدند می‌نشستند و اصلاً حاضر نبودند حتی ما به اشاره به کسی بگوییم که مواظب ایشان باشند. تا متوجه می‌شدند برمی‌گشتند و به من می‌گفتند: تو نمی‌خواهی من زیارت کنم!؟ ایشان هیچوقت کنار دیوار نمی‌نشستند که مثل بعضی هم از رفت و آمدها به دور باشند و هم به دلیل سن و خستگی یک و نیم ساعته بخواهند به دیوار تکیه کنند. گاهی می‌دیدم امام به سجده می‌رفتند و بعضی از این عربها که رد می‌شدند، پایشان را روی دست ایشان می‌گذاشتند. من می‌دیدم دست ایشان قرمز شده است ولی امام هیچ چیز نمی‌گفتند، حتی اشاره ای هم نمی‌کردند... ، ج ۲، ص ۱۳۳
بنام خدا در مورد آمارهای فروردین تا مرداد ۱۴۰۰ قابل توجه و بررسی می باشد آمار ماههای آخر سال ۱۳۹۹ دی و بهمن و اسفند یکنواخت و در حال کنترل است اوایل فروردین ۱۴۰۰ نیز مشابه ۳ ماه آخر ۱۳۹۹ می باشد ولی ناگهان آمار کرونا شروع به رشد قابل توجه نموده است و تا اواخر اردیبهشت ادامه پیدا میکند از اوایل مجدداً کاهش معنی دار پیدا کرده تا اینکه پس از مشخص شدن نتایج مجدداً افزایش معنادار آمار کرونا و... شروع شده و همچنان ادامه دارد❗️❓❗️❓❗️ هنوز مدیران عالی و میانی دولت از دولت قبل هستند به میزان قابل توجه تزریق شده است چرا تبلیغات شدید و روز افزون بر علیه جدید است؟؟؟ در این قضیه چه نقشی دارد؟؟؟ با توجه به تعطیلی محرم و عزای (ع) و پیشبینی برگزاری مراسمات و با توجه به دستورات مسولین فعلی در حداقل ممکن در تاریخ کرونا می باشد علت تبلیغات بر علیه چیست؟؟؟ و................................؟؟؟ که دست اندرکاران در این خصوص نیز با ساخت نمایند... ان شاءالله 🤔
🚩 🚩 🚩 پاداش با اهلبیت علیهم السلام يکي از علمای بزرگ قم که امام جماعت ، صحن کربلای آقا عليه السلام بودند ميفرمودند؛ پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام که خيلی به عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کشيده بود و زندگی خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز يکی از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکی از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلی سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد:  السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون برای همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند برای يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم برای حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنرانی نيستم ولی آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری؟ گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغی که ميبينی از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در هم ميآيم تو را ميبرم در کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقای سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير فی باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است. نقل ازحجه الاسلام فرحزاد ⚑ ⚑ ⚑ @niyazha
بن عدی از راه آشنایان کاروان _حسين علیه السلام جهت رسیدن به مقصد است جلو کاروان راه افتاد و اشعارى را با اين مطلع، خواند: يا ناقتى لاتذعرى من زجر وامضى بنا قبل طلوع الفجر - ج ۷ ص ۳۹۶ مضمون اشعار، در از خاندان صلی الله علیه و آله و ست در ميانه‌ راه، اجازه طلبيد كه به قبيله خود سر بزند این رفت وبرگشت روزها طول کشید به - ‌عذيب الهجانات -‌ كه رسيد، خبر امام را شنيد اندوهگين شد و از اين كه توفيق شهادت در ركاب امام، نصيب او نشده است، بسیار کرد علیه السلام، ج ۳ ص ۸۳ برخی تاریخ نویسان، وی را از کشته شدگان جریان توابین آورده اند : عدّه‌ی ، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست شهدای همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که گذاشتند، نیست! [ به‌خاطر اینکه در وقت خود نیامدند ] کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) ۲۰ / ۰۳ / ۷۵ مقام معظم رهبری فرق بین شهدای کربلا و توّابین همین است شهدای کربلا هم شهید شدند، توّابین هم شهید شدند فاصله‌ی زمانی بین آنها هم خیلی زیاد نبود اما شهدای کربلا در عرش انسانیت قرار دارند، شهدای توّابین نه؛ مقامشان با آنها خیلی فرق دارد چرا؟ چون شهدای کربلا به ندای حسین بن علی علیه‌السّلام در وقتِ خود پاسخ دادند؛ ولی توّابین به ندای آن حضرت، بعد از گذشتن وقت پاسخ دادند فرقش این است ( ۱۳۷۸/۰۶/۰۸بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهیدان قائن) توّابین آن‌وقتی که باید می‌آمدند - که عاشورا بود - نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود یا قیام مردم مدینه با رهبری عبدالله بن حنظله، آمدند در مقابل یزید ایستادند، قیام کردند، حاکم مدینه را بیرون کردند، امّا دیر؛ آن‌وقتی که شنیدند که حسین‌بن‌علی علیهماالسّلام از مدینه خارج شد، آن‌وقت باید به این فکر می‌افتادند، نیفتادند؛ دیر به فکر افتادند، یک سال بعد [به فکر افتادند]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتل‌عام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند کار را در وقت باید انجام داد ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ بیانات در دیدار مردم قم یکی از ارکان مهم عاشورا، زمان شناسی است گاهی غفلت به لحاظ زمانی میتواند آسیبی را وارد کند که قابل جبران نیست {{ در بسیاری از مقاطع حساس انقلاب و حوادث مختلفی که تا کنون اتفاق افتاده، یکی از مهمترین عواملی که نقشه دشمن را خنثی نموده است؛ همین بصیرت توام با زمان شناسی درست مردم ایران بوده است }}
🚩 گفتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین در تقسیم کلان آن به دو گونه است که هر کدام الزامات و امکانات خود را می‌طلبد یکی امت‌سازی در جبهه‌ی است که بر محور حیات دنیاست متقابلاً یک تمدن دیگری هم داریم؛ که بر مبنای اقدامات انبیاء است کما اینکه نماد است و دور آن طوافی صورت می‌گیرد نماد ماست و حول آن طواف صورت می‌گیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که است زیارت علیه‌السّلام کثرت‌هایی را که شیطان برپا می‌کند، به هم می‌زند و به‌ جای آن یک تمدن درست می‌کند عاشورا هزینه‌ای است که صلوات‌الله‌علیه‌وآله برای امت‌سازی و و عبوردادن امتش از ‌ی جبهه‌ی و داده‌اند زیارت و بُکاء و عزاداری بر علیه‌السّلام محور اتصال امت به است مطالعه متن کامل: http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=43733
🕊━═━⊰ ♥️ ⊱━═━🕊 به نام الله گــل رسول و زهـرا و علـیسـت زیرا که جهان خجسته زین نور جلـیست مـا را دگــــر از روز جــزا بیمــی نیـست چون بر دل ما عشق حسین ابن علیست فرخنده سالروز میلاد سومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت شیعه، سرور و سالار شهیدان حضرت ، حبیب الله، ریحانة الرسول، ، المصباح، ابوالائمة، باب الهدی، ، علیه السلام و بر شما هم پیمانان شهدا و سالار و سرور شهیدان باد 🕊━═━⊰ ♥️ ⊱━═━🕊
🕊 بسم‌الله مریدِ پیرِ مُغانم ز من مَرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد بنابر تفسیر اهل معنا از این بیت؛ منظور از مُغان، حضرت علیه‌السلام و منظور از ، علیه‌السلام است منظور از هم، وعده‌ی بود که توسط حضرت ابراهیم به مرحله‌‌ی عمل نرسید ولی حضرت سیدالشهدا با حضرت این وعده را به جا آورد -ع 🚩 🚩 🚩
به نام الله حاج شیخ رضا امینی فرزند علامه امینی رحمه‌الله‌علیه نقل میکنند؛ پدرم در آخرین‌بیماری، به من فرمود: رضا، من این داغ و عقده‌ی دلم را از کربلا نگشوده‌ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده‌ام با خداوند عهد کرده‌ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم شاید گریه سیری بکنم و این عقده دلم را به پایان برم و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت علیه السلام را چگونه به او میدهد؟! شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده‌ام دو کوزه نزد ایشان بود فرمودند: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست کوزه ها را برداشته و رو به آن محل‌ها رفتم و کوزه‌ها را پر آب کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر و کسی از دور به طرف من می‌آید و هرچه به من نزدیک تر می‌شود، هوا گرم تر میگردد گویی این حرارت از آتش اوست در خواب به‌من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت‌سیدالشهدا علیه‌السلام است وقتی به من رسید، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم‌: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی حمله شدید به من کرد و من ممانعت می‌نمودم دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من میگیرد آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه‌ها شکسته و آب آن‌ها به زمین ریخت چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راهی که آمده بود بازگشت هرچه دور تر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند به حضور حضرت علیه‌السلام شرفیاب شدم حضرت فرمودند: خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ‌تر و از هر عذابی برای او دردناک‌تر بود بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم ص ۱۳ و ۱۴ - از کتاب های عذاب قبر ، پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ص ۱۲۵ و ۱۲۶ و ۱۲۷
⚑ به نام الله نجات معجزه‌آسای؛ علیه‌السلام از حادثه جانگداز ، باعث شد که امامت در نسل حضرت (ع) استمرار یابد امام زین العابدین به علت ابتلا به بیماری‌، از جهاد عظیم بازماند و حیات مقدسش برای به دوش گرفتن رهبری جامعه تداوم یافت آن حضرت در و با بیان حقایق‌، از جنایت یزید پلید پرده برداشت و جامعه را برای واکنش شدید نسبت به جنایت هولناک کربلا آماده ساخت به طوری که پس از شنیده شدن سخنان امام سجاد و عقیله بنی‌هاشم در جوّ اختناق اموی، رفتارهای اعتراض‌آمیز و انقلاب‌های متعددی از سوی مردم ظاهر گردید هرچند تاریخ به بیان ‌اندکی از سخنان امام سجاد(ع) در کوفه و شام پرداخته‌، اما همین مقدار کافی است تا از روش مبارزه آن حضرت با طاغوت مطلع گردیم در مقاله پیش‌رو به برخی از اظهارات و واکنش‌های معترضانه آن حضرت اشاره می‌کنیم: هنگامی که اسیران اهل‌بیت وارد کوفه شدند، مردم به شدت می‌گریستند و نوحه‌سرایی می‌کردند در این حال امام علی بن الحسین علیه‌السلام فرمود: شما که بر حال ما ناله سر داده و می‌گریید، پس آن که ما را کشت که بود؟! - ص ۱۴۶ در مجلس ابن زیاد هنگامی که به وی گفتند نام آن حضرت‌، علی بن الحسین است‌، پرسید مگر علی بن الحسین را خدا نکشت؟(مقصود آن ملعون شهادت حضرت علی‌اکبر در کربلا بود) امام فرمود برادری داشتم که او نیز علی بن الحسین نام داشت و مردم او را کشتند آن لعین گفت نه! خدا او را کشت امام در پاسخ وی آیه ۴۲ را تلاوت کرد:     بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ‌ی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﺧﺪﺍ ﺟﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮﮒ ﻭ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮﺍﺏ میﮔﻴﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﻭم، ﺟﺎﻥ کسی ﻛﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﺭﺍ حتمی ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻧﮕﻪ می‌ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﻘﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ می‌ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ‌ﻭقتی ‌ﻛﻪ ﻣﺮﮒ حتمی‌ﺷﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﺑﺮﺳﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩمی ﻛﻪ ﻓﻜﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ‌ﻛﺎﺭ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﻧﺪ، ﻧﺸﺎﻧﻪ‌ﻫﺎیی ﺍﺯ ﻳﻜﺘﺎییِ ﺧﺪﺍﺳﺖ آن لعین فریاد زد هنوز جرأت پاسخ‌گویی به من را داری؟ ببرید گردنش را بزنید در این هنگام عقیله بنی‌هاشم فرمود‌: ای پسر زیاد! خون‌هایی که از ما ریختی تو را بس است آنگاه دست در گردن امام سجاد(ع)‌ انداخت و فرمود به خدا قسم از او جدا نمی‌شوم تا مرا هم با او بکشی امام فرمود؛ عمه جان! لختی آرام باش تا با او سخنی بگویم ای پسر زیاد! آیا مرا از مرگ می‌ترسانی؟ مگر نمی‌دانی مرگ در راه خدا عادت ما و شهادت در راه او کرامت ما خاندان است؟ - ص ۱۶۲ ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/247086 ⚑⚑⚑⚑⚑⚑⚑⚑⚑⚑
به‌نام✨الله✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَىٰ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِ الشُّهَداءِ يُرْتَجىٰ سلام بر تو ای ابا القاسم فرزند سبط نجیب برگزیده سلام بر تو ای کسی که به زیارتش، ثواب‌زیارت امیدمی‌رود ولادت سیدالکریم ؛ حضرت‌عبدالعظیم‌حسنی علیه‌السلام ✨🍃✨گرامی باد✨🍃✨
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
🚩 مردى خدمت ؛ عليه السلام عرض كرد: من مردی گنهكارم و قدرت ترك گناه ندارم مرا موعظه كن ... عليه السلام فرمود پنج كار انجام بده و هر چه مى‌خواهى گناه كن؛ خدا را نخور، هر چه مى‌خواهى گناه كن!!! از و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى‌خواهى گناه كن!!! جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى‌خواهى گناه كن!!! وقتى فرشته مرگ ( ) براى قبض روح تو مى‌آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى‌خواهى گناه ‌كن!!! وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى‌كند، اگر مى‌توانى وارد نشو، و هر چه مى‌خواهى گناه كن!!! ج۷۵ ص۱۲۶ 🏴 🏴 🏴 https://gap.im/WallsOfHadithsOfThe14Innocents99/304
به‌نام الله حفظ نظام، مهم‌تر از حفظ‌جان امام‌عصر(عج)است یعنی چه؟ بیائید اول اصل‌گفته (ره) را بخوانیم: امروز ما مواجه با همه‌قدرت‌ها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح‌ریزی می‌کنند؛ برای‌اینکه این‌انقلاب را بشکنند و این نهضت‌اسلامی و جمهوری‌اسلامی را شکست دهند و نابودکنند و این یک تکلیف‌الهی است برای همه که اهمّ تکلیف‌هایی است که خدا دارد؛ یعنی حفظ جمهوری‌اسلامی از حفظ یک‌نفر - ولو امام‌عصر(عج) باشد - اهمیتش بیشتر است؛ برای‌اینکه امام‌عصر هم خودش را فدا می‌کند برای اسلام و همه انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، برای کلمه‌حق و برای دین‌خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند در تفسیر این‌نکته می‌گوید: آیا منظور امام حفظ همین‌ساختار سیاسی است؟ و این‌ساختار را به هرقیمتی حفظ‌ کنیم؟ بعضی تصوّر می‌کنند که منظور از نظام که در اینجا گفته می‌شود صرفا همین ساختارسیاسیِ موجود است که این را ما باید بهر قیمتی حفظ کنیم؛ تنها این‌نیست، نظام فقط ساختار سیاسی نیست؛ نظام یعنی ساختارسیاسی با مجموعه‌ی اهداف و آرمان‌هایی که در آنست حفظ نظام، یعنی حفظ همه ارزشهایی که نظام اسلامی خودش را متعهّد به آنها می‌داند؛ مثل عدالت، مثل پیشرفت، مثل معنویّت، مثل علم، مثل اخلاق، مثل مردم‌سالاری، مثل قانونگرایی، مثل آرمانگرایی هم در بیان امام(ره) و هم در توضیحات ، به صراحت آمده که منظور از نظام، یعنی نظام ارزش‌های اسلامی و انسانی بعلاوه آن ساختارسیاسی که دنبال تحقق این ارزش‌هاست؛ زندگی همه حضرات ائمه علیهم‌السلام را که بخوانیم آیا غیر از این‌ست که جان خود را برای تحقق این ارزش‌ها فدا کردند؟ آیا حضرت (ع)جان‌خود را در راه تحقق عدالت و اعتلای توحید فدا نکرد؟! آیا ، جان خود را در این راه تقدیم نکرد؟ آیا امام مظلومان، حضرت ، آن کشته‌ی دشت کربلا، جان عزیز خود را در راه امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ستمگران تقدیم نکرد؟ ممکن است دوستان بگویند: چرا؛ ولی این جمهوری‌اسلامی، دنبال تحقق آن ارزشها نیست که جانمان را برای حفظ آن به خطر بیاندازیم در پاسخ عرض‌میکنم: اولاً نه امام، نه شهیدان بهشتی و مطهری و نه رهبرانقلاب، هیچ‌جا نگفتند این ساختار سیاسی و تقسیم قوا و کارگزاران، بی‌نقص و معصومند ما امروز مشکلات‌عدیده در ساختارها و نهادها و سیاست‌ها و رویکردها داریم این ساختارها و سیاست‌ها هم وحی منزل نیستند بلکه بعضاً خود ضد آن آرمانها عمل می‌کنند راه‌حل، حفظ این ساختارها بهر قیمتی نیست بلکه راه‌حل، اصلاح است ثانیاً؛ معتقدم چنانچه این ساختار سیاسی از بین برود، نه تنها آرمان‌های بزرگِ عدالت، آزادی، استقلال کشور، امنیت، جمهوریت و... محقق نمی‌شود بلکه در نبود انقلاب و جمهوری‌اسلامی، هر حرکتی برای رسیدن به این آرمان‌ها تا ده‌ها و شاید صدهاسال عقب بیافتد! جداً؛ از این فازِ فانتزی خارج شوید و واقع‌بینانه، فردای بعد جمهوری‌اسلامی را تصور کنید فردای بعد از جمهوری‌اسلامی؛ بلاتردید، ایران، زیر چکمه‌های ناتو و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها خواهد رفت؛ چندده‌هزار و چندصدهزار افسر و سرباز بیگانه در ایران، مستشار می‌شوند؛ طبق ادعاهای رسمی و نظر تحلیلگران، را به چندکشور کوچک تقسیم کرده تا برای همیشه از خطر ایران، راحت شوند فردای بعد از جمهوری‌اسلامی؛ نه تنها مستضعفان داخلی برای همیشه به فراموشی سپرده خواهند شد، بلکه مستضعفان عالم بی‌پناه خواهند شد و عموم مستضعفان عالم در غزه، فلسطین، لبنان، یمن، سوریه، عراق و... براحتی هرچه تمام‌تر نابود خواهند شد براستی چه کسی دیگر مقابل مستکبران جهان می‌ایستد؟ فردای جمهوری‌اسلامی؛ چه مجاهدین‌خلق بر این‌کشور حاکم شود، چه تکفیری‌های وهابی، چه سلطنت‌طلبان موروثی، چه کموله و پژاک؛ هر کدام در هر نقطه، ده‌ها و صدهاهزار نفر را قتل‌عام دسته‌جمعی خواهندکرد ‏جداً، خیال می‌کنید، بعد از ، انتخابات برگزارمی‌شود و شما و سایر دوستان منتقد و معترض این‌روزها، سهمی در انتخابات‌ها خواهید داشت و نماینده و وزیر و رئیس‌جمهور می‌شوید؟! عزیزان در خلوت‌خود کمی تامل و تفکر کنید بعد از جمهوری‌اسلامی؛ ایرانی نمی‌ماند که برگزار شود! بنده‌هم منتقدجدی این‌ساختار سیاسی و سیاست‌ها و رویکردها هستم؛ اما معتقدم اگر این ظرف جمهوری اسلامی شکست، هیچ محتوایی و آرمان و ارزشی نخواهد ماند که جانت را فدایش کنی! لذا تا پای‌جان، پای حفظ جمهوری‌اسلامی خواهیم ماند اما عزیزان؛ برادران و خواهران؛ شما را به خدا امروز ببینید که چه پرچم‌هایی مقابل جمهوری‌اسلامی بلند است؟ آیا نمی‌بینید همه ظالمان و اشرار عالم یک‌طرف ایستاده‌اند و علیه جمهوری‌اسلامی راه انداخته‌اند؟! آیا در این ، بی‌طرف می‌مانید؟ داودمدرسی‌یان 🍃 🎋🍃
🌱 به‌نام✨الله✨ اعتقاد به یگانگی‌خداوند اعتقاد به عدالت‌الهی در راستای تکمیل اصل توحید به معنی اینکه خواسته‌های خداوندمتعال از سر دادگری می‌باشد و در این سیر به هیچ‌کس ستم نمی‌شود و با هر مخلوقی به نسبت شایستگی‌اش رفتار می‌شود اعتقاد و احترام به رسالت‌ همه پیامبران‌الهی و خاتم پیامبران حضرت محمد ابن‌عبدالله - ص و عمل به دستورات و قبول داشتن جانشینان معصوم ایشان اعتقاد به امامت ۱۲ امام معصوم -ع از طرف خداوند در امتداد و ادامه رسالت پیامبر خاتم - ص به نام‌های : عَلِیٍّ بْنِ اَبیطالب - ع حَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ امام - ع حُسَيْنِ بْنِ عَلِیٍّ - ع عَلِیٍّ بْنِ الْحُسَيْن امام - ع مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ امام - ع جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد امام مُوسَي بْنِ جَعْفَر امام - ع عَلِیٍّ بْنِ مُوسَي امام - ع مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ امام - ع عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّد امام - ع حَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ امام - ع حُجَّهِ بْنِ الْحَسَن - عج به معنی و اعتقاد داشتن به اصل معاد و زنده‌شدن دوباره انسانها پس از مرگ در دنیا و برگزاری محکمه الهی در روزقیامت و بازخواست همه مکلفان و دیدن نتیجه و جزای اعمال انجام شده [-پاداش و کیفر-] ایشان در دنیا یعنی : باید بدانیم چرا مسلمانیم البته با اعتقاد و نه با لقلقه زبان ، چون در خانواده مسلمان بودیم بگوییم مسلمان هستم بچه‌ها را هم باید با اصول دین آشنا و تربیت و بزرگ نمائیم 🌿🌿🌿 🌱🌱