eitaa logo
ققنوس
1.2هزار دنبال‌کننده
168 عکس
53 ویدیو
4 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت ششم) «صلوات بفرست!» حاج به جمع بانوان حاضر در جلسه اشاره می‌کند و به نیابت از تمام زنان این سرزمین به آن‌ها روز زن را تبریک می‌گوید... و سپس اشاره به حضور مداحانی از لبنان، عراق و بحرین می‌کند و با زبان عربی نفر بعدی را معرفی و دعوت می‌کند: من العراق الحبیب، من النجف الاشرف... ... در همین حین جزوه‌ای در دست آقا ورق می‌خورد، احتمالاً متن اشعاری است که خوانده می‌شود... از مداحان خوب عراقی است که شنیدم مدتی است ساکن مشهد شده؛ پارسال که شیخ اجرا کرد، اتفاق خوبی بود که بازتاب مضاعف این دیدار در رسانه‌های جهان اسلام را در پی داشت، همین بازتاب رسانه‌ای کافی بود تا تصمیم‌سازان دیدار را مجاب نماید تا این خط را دنبال کنند... هرچند امسال ، از مداحان عرب‌زبان آبادان، در جلسات انتخاب و گزینش اجرای بسیار خوبی داشت، اما اصالت عراقی قحطان و شهرت او در جهان عرب، به‌ویژه کشور عراق، باعث شد تا او برای این دیدار انتخاب و دعوت شود... ✳️✳️✳️ با خطبه‌ای عربی شروع کرد و با خطاب‌کردن آقا، تحسین و تأیید جمعیت را دریافت کرد...، خطاب به حضرت زهراء(س) آغاز کرد: أیا فاطمَ الطهرِ مُدّی یدیک فکلُّ الحیارى ظمایا إلیک فأنتِ لدینا و نحنُ لدیک و ربُّ السماوات صلّى علیک ... و فاطمة حقیقة کلّ نعمه أنا النقصُ الذی هي من أتمّه و فاطمة هواءٌ بین صدري لها فضلٌ عليَّ بکلِّ نسمه و فاطمة نهایة کلِّ حزن و فاطمة بدایة کلِّ بسمه و فاطمة نشیدةٌ کلِّ یوم و بینَ حروفها ترتاحُ نغمه و فاطمة تشاطرني صباحی و تمحو عن عیوني کل عُتمه ... در ادامه اشاره کرد که می‌خواهد شعری را باللهجة الشعبیة العراقي بخواند: تبعتک ما اعرفک وین وجهاک صحت من تطفة نار الشوک وجهاک متى اتکحل اعیوني ابشوف وجهاک ابحلک حوت او الک مدیت ادیه لغیرک ساعة بالساعة و لک عام علیک اني افتحت عیني و لک عام الک عمه انسبت بالطف و لک عام الک رایة ترک بالغاضریه ... شعری که با لهجه محلی خواند، نغمه و حس خاصی داشت، سبک متفاوت و اجرای مسلط مورد توجه جمع و عنایت آقا قرار می‌گیرد... اشاره می‌کند که اشعار اجراشده توسط از ، و بود... در همین حین حاج هم وارد حسینیه شد، از همان اتاق کوچک گوشه سمت راست، مقابل جمعیت که عوامل برنامه آن‌جا مستقر بودند. یک کلاه خز بزرگ به سر دارد، از همین کلاه‌هایی که در بازار معروف است به کلاه روسی! همراه با یک جلیقه زمستانی مشکی. ✳️✳️✳️ حاج با شعری تضمین‌شده از در وصف امام رئوف(ع) به استقبال مهمان بعدی از مشهد می‌رود: با این مصرع شروع می‌کند: شمع حرمت نور دل صاعقه باشد... و وقتی به این بیت می‌رسد که: دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته‌است گنه‌کار نیاید یکی از میانه جلسه با صدای بلند فریاد می‌زند: «صلوات بفرست!» ادامه دارد... @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت هفتم) «آقای شاعر وکیل!» ، با معرفی اشاره می‌کند که او افتخار شاگردی استاد را داشته است... تو کیستی که نه فلک ملک توست عرش عزیز عرشه فلک توست ... ای قلم از مدیحه تو عاجز مناقبت «مدینة المعاجز» کوثر قرآن و عطیةالله اسوه حسنای بقیةالله بقیةالنبوة تا قیامت ودیعةالرسول بر امامت مباهله ذکر مناقب توست «نسائنا» وصف مراتب توست این سخن ختم پیمبران است بهشت زیر پای مادران است عفاف پرورده دامن توست حجاب یک غنچه گلشن توست کیست کسی کفو تو جز بوتراب او پدر خاک و تو مادر آب مادری‌ات مایه افتخار است پنج گلت حاصل نه بهار است ... صدای تشویق حضار بالا می‌رود قیاس‌های ما «مع‌الفارق» است نطق تو «والسماء والطارق» است نطق تو گویای مناقب توست خطبه تو «شهاب ثاقب» توست شهاب ثاقب تو «والنجم» شد قلب شیاطین همگی رجم شد حرف حریفان همه تحریف دین نطق تو «نُورٌ وَ کِتَابٌ مُّبِین» مبیّن رتبه والای تو خط به خط خطبه غرای تو ... حس خوب با لرزش صدایش، دل‌نشین‌تر شده... شاید این لرزش صدا لازمه مدح حضرت زهرای مرضیه باشد و شاهدی بر تناسب اجرا و مضمون... ای که پدر گفته «فداها» تو را حدیث «یرضی لرضاها» تو را نبی‌است بیش از همه عارف تو علی‌است دریای معارف تو کوثری و جاریه تو حورا بهشتی و شراب تو طهورا فراتر از سوره انسان تویی هر آینه عروس قرآن تویی ... ناگهان بخشی از صوت جلسه قطع شد و صدا برای لحظاتی، در حد چند بیت، ضعیف شد... در همین حین کاغذی به سید دادند که به گمانم زمان را متذکر شده بودند، اما هنوز گل اشعار سید مانده بود، او هم با اعتمادبه‌نفس و بی‌توجه به تذکر احتمالی، ادامه داد: قاریِ قالوا رَبُّنَا اللّهیم امروز ثُمَ استَقامُوا... مردِ این راهیم امروز ما در مسیر قله‌های اقتداریم در گردباد فتنه، کوهی استواریم کوهیم و هم‌دوش دماوندیم آری رودیم و در آغوش اروندیم آری ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم یک گام از خط مقدم برنگشتیم اکنون که گام دوم این انقلاب است ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است باید در این دوران، جهانی گام برداشت در هر زمینه، آسمانی گام برداشت در این ولایت آسمان هم خاک‌بوس است این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم مثل ابومهدی، مقاوم ایستادیم از «جاءَ نَصرُاللهِ وَ الفَتح» است پیدا پایان پذیرفته‌است «اَمهِلهُم رُوَیدا» امروز مرز کفر با اسلام، شام است یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است «وَالفَجر» با زهرا «لَیالٍ عَشر» داریم «وَالشمس» با خورشید حشر و نشر داریم در سایه‌اش آیات فتح و نصر با ماست «وَالعصر» الطاف ولی عصر با ماست آقا تشویق می‌کند: طیب‌الله انفاسکم، احسنت، عالی... از آقای می‌پرسم چند دقیقه شد؟ - سیزده دقیقه اشاره می‌کند که از وکلای خوب مشهد است... تا این‌جا دومین وکیلی است که امروز اجرا می‌کند! ادامه دارد... @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت هشتم) «صدای مرگ بر اسراییل از بیت رهبری» ، مهندس(!) را دعوت می‌کند، این قصه عناوین و القاب هم سرِ درازی دارد، از طرفی آن‌چه مرام و مطلوب جامعه ستایش‌گران بااخلاص است، همین بیت معروف است: شوكت و دولت و منصب به كسان ارزانی از عناوين جهان مرثيه‌خوان ما را بس از سوی دیگر هم انگاره غلطی در اذهان بسیاری، شکل گرفته، مبنی بر عدم علمیت و توانمندی‌های مختلف مداحان اهل‌بیت(ع) که گاه لازم است برای عده‌ای یادآوری شود امروزه مداحان بسیاری داریم که مدارج عالی علمی را طی کرده‌اند، در حوزه و دانشگاه مشغول تحصیل هستند، اهل پژوهش و تتبع و تألیف هستند و... را ابتدا نمی‌شناختم، اما بعد دیدم که دیده‌ام و به یاد نداشته‌ام، دیدم پیش از این در گوشی فیلمی از جلساتش دارم و البته در این ایام بیش‌تر شناختمش، جوانی مؤدب و متین، اهل خطه ورامین، بعد از دیدار هم فهمیدم خادم هیأت‌ها و رابط مشعر در منطقه قرچک ورامین است: افتاده بر پایش قلم‌هایی که قادر نیست یعنی که از زهرا نوشتن کار شاعر نیست باید یکی همواره از ما بهتران گوید روح‌القدس باید خودش از عمق جان گوید باید بگوید نور در اوزان نمی‌گنجد در شعر شاعر روح الرّحمان نمی‌گنجد خیر کثیر حضرت داور تولد یافت مجموعه پیغمبر و حیدر تولد یافت ناموس حق گهواره‌جنبانش ملک باشد تنها فدک نه سهم‌الارثش نُه فلک باشد هفت‌آسمان را هم بگردی مثل زهرا نیست معراج‌رفته تازه می‌فهمد که زهرا کیست صدای به‌به... جمعیت بلند می‌شود... به گمانم در همین حین و وارد حسینیه می‌شوند... همان جلوی درب ورودی، سمت چپ جمعیت می‌نشینند و ردیف دیگری، عمود بر جمعیت شکل می‌گیرد... ادامه می‌دهد: روح عفاف است و حجاب ارثیه زهراست الگوی مادرهای ما صدیقه کبری‌است ما را به راه راست دعوت می‌کند زهرا با فعل و تقریرش هدایت می‌کند زهرا محتاج زهراییم در معبرگشایی‌ها هستند زیر منت او کربلایی‌ها مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود اندیشه زهرا در افکارِ خمینی بود تصویر ما از فاطمه تعریف قرآنی‌است شاگرد درس مکتبش قاسم سلیمانی‌است صدای تشویق حضار بالا می‌رود... رزمنده‌ها را نهضت زهرا به خط کرده زهرا سلیمانیِ ما را تربیت کرده ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست پایان راه فاطمیون جز شهادت نیست باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را باید بشارت داد فرداهای روشن را سیدعلی‌مان فتح خیبر می‌کند فردا فرزند حیدر کار حیدر می‌کند فردا باز هم صدای تشویق حضار به گوش می‌رسد... ای رهبرم نطق بلیغت همچو طوفان است فرمان دهی حیفایشان با خاک یکسان است با سر بیفتد قوم فرعون زمان در نیل شیعه کمر بسته به نابودی اسراییل تشویق حاضران به اوج می‌رسد و فریادهای «مرگ بر اسراییل» در فضای حسینیه می‌پیچد... فردا همه راهی قدس از سمت لبنانیم در مسجدالاقصی نماز شکر می‌خوانیم راهی برای عده‌ای یاغی نمی‌ماند نامی از اسرائیل هم... «باقی نمی‌ماند» را جمعیت یک‌صدا می‌خوانند... فردا که شوق هر فلسطینی تماشایی‌است بیت المقدس تا مدینه راهپیمایی‌است صدای «احسنت احسنت» جلسه بالا می‌رود... از ته جلسه یکی فریاد می‌کشد «دوباره دوباره!» و این بیت تکرار می‌شود... و نهایتاً سه بیتی که اگر نبودند، کار در اوج پایان یافته بود: بیرون کنیم از منطقه حکام ظالم را قطعاً بگیریم انتقام حاج قاسم را آقا خلاصه ما همه پا در رکاب هستیم تا پای جان پای نظام و انقلاب هستیم ما در جهاد جبهه تبیین به صف هستیم سربازهای لشکر شاه نجف هستیم آقا با لبخند و سرتکان‌دادن «طیب‌الله انفاسکم» و «احسنت» می‌گویند و کمال رضایت خود را ابراز می‌دارند... اوج ابزار احساسات و عواطف جمعیت حاضر در جلسه همین اجرا بود که از قبل هم در جلسات انتخاب، پیش‌بینی کرده بودم... وقتی که به بازنویسی این بخش از جلسه می‌رسم، در راه فرودگاه امام‌خمینی(ره) با حاج‌آقای همراه هستیم... (برای سفری که اگر توفیق بود شاید وقایع آن سفر را هم برای‌تان بازگو کنم) از قضا حرف دیدار می‌شود و اجراها و...؛ ، شاعر این اشعار تماس گرفته بود و از تغییر اشعار گلایه کرده بود، ظاهراً همین سه بیت پایانی بود که یکی هم دچار اشکال وزنی شده بود و محل نقد... هم شاکی بود از این مسأله که علی‌رغم تذکرات، هر سال تکرار می‌شود... زبان بدن خوبی را هم در این اجرا از خود به نمایش گذاشت... نکته مهم‌تر درباره این بود که خودش بود و نه دیگری! اگر این‌جا این‌گونه حماسی خواند، در هیأت خودش هم همین است و این یک امتیاز ویژه بود، چرا که شده بود عزیزی در بیت چنان انقلابی اجرا کرده بود که حنجره‌اش هم پیش از این، چنین اشعاری را به خاطر نداشت و نیز بعد از این! ادامه دارد... @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت نهم) «سلامتی همه بچه‌شهیدا بلند صلوات!» پشت جایگاه قرار می‌گیرد، تقریباً اجراهای بین مدح‌خوانی‌ها طولانی بوده، خودش متذکر می‌شود: «رفقای مداح سؤال می‌کنند که چه‌قدر فرصت داریم، می‌گویم هفت دقیقه، می‌پرسند خود شما چه‌طور؟ می‌گویم هفت دقیقه، هفت دقیقه!» این‌بار به سرعت را از اردبیل، معرفی و دعوت می‌کند، با شعری از . آقای هم مرتکب یک خطای راه‌بردی می‌شود و ابتدا دو بیت شعر را خارج از هماهنگی انجام‌شده می‌خواند که علاوه بر ضعف شعری، محتوای مناسبی هم ندارد، شنیدم که بعد از جلسه خودش هم ناراحت بوده و ابراز تأسف کرده، اما به هرحال گمان می‌کنم، بدترین قسمت جلسه در همین‌جا رقم خورد... در ادامه هم اجرای ، علی‌رغم همه تلاشی که کرد، آن‌چنان که باید رضایت‌بخش نشد... امسال روی مداح آذری خیلی بحث و‌ گفت‌وگو صورت گرفت، حتی در جلسات انتخاب، چند نفر از اردبیل آمدند و اجرا کردند، اما انتخاب راحت نبود، به‌ویژه با برخی محدودیت‌هایی که اعمال شده بود... در آخر قرعه به نام خورد، اما حجم صدا و قوت حنجره با آن‌چه توقع داشتند که از یک حنجره اردبیلی به گوش برسد، ذاتاً متفاوت بود... ✳️✳️✳️ اسم را به‌عنوان حسن ختام جلسه می‌آورد، صدای به‌به جمعیت به گوش می‌رسد... دل من هم هُرّی می‌ریزد که مبادا به خاطر طولانی‌شدن جلسه، سرود را حذف کرده باشند که اشاره می‌کند، آخرین اجرا قبل از سرود! کلاه را برداشته، اما با همان جلیقه در جایگاه قرار می‌گیرد: - آقا سلام علیکم، خیلی نوکریم! یکی از وسط جمعیت فریاد می‌زند «سلامتی همه بچه‌شهیدا بلند صلوات!» می‌گوید ایام ولادت است، لبخندی بر لبان آقا بنشانیم: «حاج‌آقای گفتند هر نوبت هفت دقیقه وقت دارند، دو تا چهار دقیقه رو استفاده نکردند و دادند به من!» همان هم شد و تقریباً شانزده دقیقه اجرای طول کشید! گفت ابتدا شعری از کمال‌الدین آملی شاعر لبنانی می‌خواند که دیدم همان معروف است که در جلسه هم حضور داشت... شعری که با حروف مقطعه واژه «فاطمه» ساخت یافته بود، «ف»، «ا»، «ط»، «م» و «ة» و در هر بند، آن حرف را شکافته بود و برخی از فضائل حضرت را که با آن حرف آغاز می‌گشت، شمرده بود... تفاوت شعر و ابتکار شاعر و انتخاب مداح، همه برای مخاطب خوشایند بود، از طرفی این حسن انتخاب، می‌توانست برای بعد بین‌المللی جلسه و شخص هم مفید واقع شود، هرچند تفاوت الحان عربی و فارسی، از این افاده کاست! اما به این بسنده نکرد، هم شعر عربی خواند، هم مدح، هم سرود و هم زمزمه! انگار آمده بود کار را تمام کند... ✳️✳️✳️ هرچند بخش‌هایی از شعر عربی را در جلسه نوشته‌ام، اما کامل نیست، امید دارم که با جست‌وجو در فضای اینترنت به شعر دست پیدا کنم، اما هرچه بیش‌تر می‌گردم، کم‌تر حاصلی دارد، برایم سؤال می‌شود محتوای چنین دیدار مهمی چرا باید با دقت ثبت و در فضای مجازی منتشر نشده باشد، انگیزه‌ام برای ثبت نکات و دقائق دیدار بیش‌تر می‌شود... فیلم اجرای را چندین بار عقب‌جلو می‌کنم تا متن شعر را کامل پیاده کنم، اما باز هم دو بیت هم‌چنان ابهاماتی دارند، در مسیر حرم هستیم که از مدد می‌خواهم، ابتدا در گوشی می‌گردد، به گمان‌ آن‌که متن شعر را داشته باشد، اما نیست، همان‌جا به شاعر این قصیده در واتس‌اپ پیام می‌دهد... اما فعلاً از اینترنت خبری نیست و برای تکمیل این فراز باید صبر کنم... البته الآن که در گوشه حرم این فرازها را مکتوب می‌کنم، تقریباً یک شبانه‌روز هست که به کانال دست‌رسی ندارم و‌ امکان به‌روزرسانی نداشته‌ام، احتمالاً این وضعیت تا پایان سفر ادامه داشته باشد... شعر می‌رسد و‌ خیالم راحت می‌شود، الحمدلله حداقلِ اختلاف را با آن‌چه ثبت کرده‌ام دارد... ادامه دارد... @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت دهم) «گر نگاهی به ما کند زهرا، دردها را دوا کند زهرا» شروع می‌کند: ف فاءٌ فيضُ وحيِ الأنبيا خلفَ الحجابْ فِردوسُ الفراديسِ احتوى العُجبَ العُجابْ فاءٌ فاتحةْ و الفاتحة جمعُ الكِتابْ فاءٌ فاز مَنْ فيها دَعیَ اللهُ استجابْ فاءٌ فِطرةُ الرحمانْ فوحُ الرَّوحِ والريحانْ فاءُ الفجرُ والفرقان فاءٌ فُصِّلَتْ قرآن يا فخرَ الله يا زهراء ا ألِفٌ إسمِ جّلَّ اللهُ في «اللهُ اكبرْ» ألِفٌ أمُّ طه باسمِها أخفى وأظهَر إعجازٌ و إيمان وآلاءٌ واكثر ألِفٌ قولُ «إنّا» جاءَ في قَدرٍ وكوثر ألِفٌ أصلُ اصلِ الدينْ ألِفٌ آيةُ التكوينْ ألِفٌ أوّلُ آدمْ ألِفٌ أحمدُ الخاتَم یا اهل الله یا زهراء ط طاءٌ طورُ سينينَ وما أعلاهُ طورْ و الطاءُ طُوى فيها انطوى طِيبُ الحضورْ طاءٌ في الطياسيمِ و طوبى و الطفوفْ طاءٌ طالِبُ الثاراتُ في يومِ الظهورْ طاءٌ طائرُ الإسراء طاءٌ طلعةُ الزهراء طاءٌ طينةُ التسليم طاءٌ طافَ إبراهيم یا طُهر الله یا زهراء م ميمُ الماءُ والميزانُ مِشكاةُ الزبرجدْ مسرى المصطفى ليلاً و معراجٌ ومقصدْ ميمٌ مَشعَرُ الله و مكةُ و المدينة ميمُ المطمئنّه في مَقاماتِ محمد ميمٌ منتهى السِّدرة ممتَحنة على القُدرة ميمٌ مصدَرُ الأملاك ميمُ مِحْوَرُ الأفلاك مستور الله یا زهراء ة والتَّاءُ تراتيلٌ تلاها جبرائيلْ تنزيلٌ وتأويلٌ به تاهَ الدَّليل تسبيحٌ، تجلّي التَّيْمِ، تسليمٌ، تُقى تَمرٌ مَرْيَمي، تاءٌ «تُساقِطْ» في النَّخيل تاءُ التِّينُ والزيتونْ تاءٌ توبةُ المحزونْ " تا" تفاحةً تُهداه تاءٌ تُرجُمانُ الله یا تِبر الله یا زهراء بلافاصله مدح فارسی را شروع می‌کند: همه دیدند پس از این همه قرن ابتر کیست بنگر در همه آیات بگو کوثر کیست کفو حیدر چو به دنیای علی پای نهاد می‌توان گفت دگر آینه داور کیست درد بی‌مادری خیل رسل درمان شد شأن دختر بنگر، حال بگو مادر کیست آن‌قدر کفو علی، روح علی، مثل علی است غیرممکن شده تشخیص دهی حیدر کیست گر نبُد فاطمه و قدرت تبیینی او مانده بودیم کنون، خیر کدام و شر کیست دختر زندهٔ‌درگور سؤالش این بود آن‌که ارزش بدهد بر قدم دختر کیست پسر لؤلؤ و مرجان علی و زهرا آخر اثبات کند اول و الآخر کیست همه خلق معطل‌شده در روز نشور همه فریادبه‌لب شافعه محشر کیست جمعیت این مصرع را زمزمه می‌کنند... نسل زهراست که تسخیر نموده دل ما جز جگرگوشه زهرا و علی رهبر کیست صدای تحسین جمعیت بالا می‌رود... نور اعجاز خمینی است در آفاق جهان همه دیدند پس از این همه قرن ابتر کیست پشت‌بندِ مدح، سرود را شروع می‌کند: ای مادر هر چه بود، ای مادر هر چه هست، ای مادر هر چه خواهد آمد ای مادر مؤمنان، ای مادر عاشقان، ای مادر آن‌که خواهد آمد ای مادر هستی، الگوی کمال حق‌پرستی ساکت ننشستی بت‌های زمانه را شکستی جان جهان و جنانی، اسوه امام زمانی رهبر مکتب تبیین، تویی به تمام مبانی ای اوج شکوه زن، در ساحت زندگی، آیینه ذکر یا لطیفی معنای رهاشدن، آزادی و بندگی، محبوبه هر دل عفیفی در اوج تعالی، تو منزل آخر کمالی هم ام‌ابیها، هم نور دل علی و آلی چشمه آب بقایی، مجاهد راه خدایی الگوی اهل بصیرت، طریقت اهل ولایی ای غایت در سنگر اعتقاد، پیغمبر باور و امیدی ای مادر لاله‌ها در معرکه جهاد، تو مادر و عشق هر شهیدی ام‌النجبائی، تضمین اجابت دعایی سرچشمه نور پیغام قیام کربلایی جان ابالحسنینی، بانی قیام حسینی رهروِراه‌توبودن، هدف قیام خمینی پایان سرود را هم به زمزمه‌ای پیوند می‌زند و حال جمعیت را منقلب می‌کند: گر نگاهی به ما کند زهرا دردها را دوا کند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاک را کیمیا کند زهرا گر نگاهی به ما کند زهرا دردها را دوا کند زهرا مهر از نور او وضو دارد ماه از مهرش آبرو دارد به همه هستی حسین سوگند هرچه دارد حسین از او دارد گر نگاهی به ما کند زهرا دردها را دوا کند زهرا تو چه جانی و برتر از جانی تو خود حسن و عشق و ایمانی مدح و وصف تو می‌کنم امروز هدیه بر قاسم سلیمانی گر نگاهی به ما کند زهرا دردها را دوا کند زهرا این‌جا را حاج_محمود با بغض و اشک می‌خواند: روز محشر که از شفاعت خویش حشر دیگر به پا کند زهرا هم‌چو مرغی که دانه برچیند با این مصرع صدای گریه جمعیت بلند می‌شود... دوستان را سوا کند زهرا برای بار آخر جمعیت زمزمه می‌کند: گر نگاهی به ما کند زهرا دردها را دوا کند زهرا و جایگاه را ترک می‌کند... آقا هم بدرقه‌اش می‌کند: طیب‌الله انفاسکم، احسنت، زنده باشید... ادامه دارد... @qoqnoos2
«سلامٌ علی قلب زینب‌الصبور» در جوار حرم عقلیه بنی‌هاشم(س) نایب‌الزیاره همه دوستان و عزیزان، اقوام و اصدقاء، ارحام و احباب بودم، همه بزرگوارانی که «التماس‌دعا» فرموده بودند، شخصی یا در گروه‌های مختلف، آنانی که می‌شناختم‌شان و آنانی که نمی‌شناختم... ان‌شاءالله به‌زودی نصیب همه محبان اهل‌بیت(ع) شود... به یاد همه شهدای مدافع حریم اهل‌بیت(ع)، به‌ویژه شهید ... @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت یازدهم) «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند...» بعد از اجرا آمد و وسط جمعیت نشست، در همین حین از وسط جمعیت برخاست و کار خودش را کرد! همان کاری را که برای اجرا در بیت آماده کرده بود، از وسط جمعیت خواند... به آقای گفتم پرونده خودش را برای اجرا در بیت بست! هم اشاره کرد که دیر خبردار شده که قرار نیست امسال بخواند و احتمالاً از این جهت ناراحت شده باشد... شروع می‌کند...، برگه‌های سرود را که در اول جلسه بین جمعیت پخش می‌کردند، عده بیش‌تر جمعیت در دست دارند و عده‌ای هم نه...  برگه‌ها در قطع آ.شش، اما خیلی ساده و شاید بتوان گفت کم‌سلیقه تهیه و توزیع شده...، این برگه تنها چیز فیزیکی است که شاید بتوان به یادگار از این جلسه همراه برد، به نظرم ارزش داشت که با طراحی و کیفیت بهتری تهیه می‌شد، این‌ها که جای خود، غلط املایی در متن را دیگر نمی‌شود به هیچ طریقی توجیه نمود! از بچه‌های پابه‌کاری است که آینده روشنی در ناصیه‌اش دارد، دو باری که برای جلسه انتخاب آمد، آن‌قدر برای جلسات هیأت‌ها و مساجد و یادواره شهداء، راهی شهرها و روستاهای بزرگ و کوچک شده بود که صدایش به شدت خسته و گرفته بود؛ بعد از انتخاب برای اجرای سرود خواهش کرده بودم که حداقل این ده روز قبل از دیدار را به حنجره‌ات استراحت بده... شروع می‌کند... سرودی نسبتاً طولانی در پنج بند، از حاج‌آقای بر نغمه‌ای از نشسته است: زمان ز لحظه‌ها ترانه دارد زمین شکوه بی‌‌کرانه دارد دل از توحید ناب آکنده است خدا مهمان قلب بنده است جهان تحت‌الکسا پاینده است پی تسبیح تو جهان پرنفحه شد کتاب وصف گل هزاران صفحه شد تبسم کن، تبسم‌های تو جان‌پرور است که نامت روح و ریحان دل پیغمبر است یامولاتی یا زهرا(س) سلام صفای اشهد اذان‌ها سلام دعای اهل آسمان‌ها بهاری در چمن دامن‌کشان امید از چشمه جانت روان تویی بال دعا تا آسمان به باغ نافله گل باور شکفت که چشمت تا سحر به شوق حق نخفت دعا کردی برای ما چه از این بهتر است که حقا هر چه داریم از دعای مادر است یا مولاتی یا زهرا(س) قسم به قلب ازصفاپر تو قسم به وصله‌های چادر تو که چادر افتخار هر زن است نشانی از وقار هر زن است نماد اقتدار هر زن است اگر برپا کنند منافق صدمصاف نمیرد این حجاب نمیرد این عفاف زن و مرد مسلمان عاشق این کشور است پی راه شهیدان و مطیع رهبر است یا مولاتی یا زهرا(س) صفا به چلچراغ ندبه تو وفا به کوچه‌باغ خطبه تو تلاطم در نهاد کوثر است خروش تو حماسه‌پرور است که زینب دختر این مادر است جهان با شور تو حسینی می‌شود همیشه پیرو خمینی می‌شود چرا دل‌ها نباشد محو و مست مهدی‌ات که این پرچم رسد آخر به دست مهدی‌ات یا مولاتی یا زهرا(س) شرف از اوج ما چکامه دارد هلا! مقاومت ادامه دارد رسیده مرگ اسرائیلِ شر افول آمریکا شد جلوه‌گر شده آل‌سعود آواره‌تر همه از برکت شهیدان تو بود به روح قاسم سلیمانی درود پی ایجاد ایران قوی دارم شتاب تن و جانم فدای رهبر و این انقلاب یا مولاتی یا زهرا(س) هم در پایان یک رباعی را بدون هماهنگی قبلی تقدیم می‌کند و خطاب به آقا می‌خواند: امروز به غیر دل، در این صحرا نیست دل ریخته آن‌قَدَر که جای پا نیست گویید به عمروعاصیان، حیله بس است آیید و ببینید، علی تنها نیست! ✳️✳️✳️ جمعیت یک‌صدا فریاد می‌زنند: ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند... کمی که جمعیت آرام می‌شود، پسربچه‌ای بلند می‌شود و از آقا تقاضای انگشتر می‌کند، فرد دیگری از میانه جمعیت شروع می‌کند با اعتمادبه‌نفس و صدای بلند ابتدا شعری را خطاب به آقا می‌خواند: دسته‌گلی از سلام آورده‌ام... و بی‌توجه به تذکرات خادمان جلسه و سایر حاضران، درباره کتابی که چاپ کرده توضیح می‌دهد و از آقا می‌خواهد که برای کتاب جدیدش عنوانی انتخاب کنند! نفر بعدی که بلند می‌شود است که دیگر جمعیت تحمل نمی‌کند و در همان ابتدای کلام خاموش می‌شود، اما ناگهان از کنار ستون سمت راست آقا، حاج بلند می‌شود، از روی برگه‌ای که در دست دارد شروع می‌کند و متنی را خطاب آقا می‌خواند... ظاهراً زور جمعیت دیگر به او نمی‌رسد! به قولش عمل می‌کند، پیش از دیدار پیغام فرستاده بود که برای جلسه حرف‌هایی دارم، یا فرصت می‌دهید که رسمی بیان کنم یا خودم بلند می‌شوم... که دومی محقق شد... چهارپنج‌دقیقه‌ای طول کشید، بعد از نفر بعدی بلند شد که در جا نشاندندش، بعدی هم خواست صلواتی بگیرد که با آغاز کلام آقا خاموش شد! رسماً بیش از زمانِ دوسه‌اجرا، با این حواشی از دست رفت، یا بهتر بگویم از فرصت فرمایشات آقا کم شد! ادامه دارد... @qoqnoos2
هوالله قال الإمام‌الهادی(ع): «اِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ يَكادُ اَنْ يُعْفی عَلی ظُلْمِهِ بِحِلْمِهِ وَ إنَّ الْمُحِقَّ السَّفيهَ يَكادُ اَنْ يُطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفَهِهِ.» و قالَ علیه‌السلام: «الشاكِرُ أسعَدُ بالشُّكرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ التي أوجَبَتِ الشُّكرَ ؛ لأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ ، و الشُّكرَ نِعَمٌ و عُقبىٰ.» تحف العقول خوشنویسی: خط نسخ استاد حجت‌الاسلام @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت دوازدهم) «مادح خورشید، مداح خود است...» بالاخره بعد از یازده قسمت به متن صحبت‌های جلسه می‌رسیم، خودم برای بازخوانی این صحبت‌ها لحظه‌شماری می‌کردم! مردی با بیش‌از هشتادوسه‌سال سن، نزدیک دو ساعت است به‌سان کوهی از نور نشسته‌ است و گوش می‌کند! آقا حدود ساعت ۹:۲۵ وارد حسینیه شده بودند و الآن ساعت ۱۱:۲۰ دقیقه است که بعد از بسم‌الله و خطبه‌ای کوتاه، شروع به صحبت می‌کنند، مثل همیشه ساده و باصلابت، مهربان و مقتدر: «خیلی خوش اومدید! این‌جور جلسات شروع با خودمونه، ختمش با خداست!» صدای خنده جمعیت بالا می‌رود... آقا توجهی به صحبت‌های غیررسمی و خارج از برنامه مطرح‌شده قبل از صحبت‌های‌شان نمی‌کنند، اگر همین عبارت اول را کنایه به این عزیزان تلقی نکنیم... از جلسه ابراز رضایت می‌کنند (البته بعدتر هم خبر رضایت و‌ تأیید کلی ایشان از جلسه و اجراها به گوش می‌رسد): «امروز خیلی جلسه خوبی بود؛ جدّاً، حقّاً، بهره‌مند شدیم. انوار و فیوضاتِ وجودِ مبارکِ فاطمه زهراء، سیّدةالنساء، صدّیقه کبریٰ(س)، فضا را انباشته؛ خدا را شکر! محبّت و ارادت و شوق دل‌های پاک شما به اُمّ‌الائمّةالنّجباء قطعاً تأثیرات بنیانی خواهد داشت در همه اموری که در پیش داریم در زندگی‌مان؛ در امور شخصی، در امور عمومی، در آینده این کشور.» و باز هم جامعه مداحان را مورد تفقد قرار می‌دهند: «من در جمع شما مدّاحان اهل‌بیت(ع) که حقیقتاً مفتخرید به اینکه مدّاح این بزرگواران هستید ــ که «مادحِ خورشید مدّاحِ خود است» ــ مایلم اوّلاً یادآوری کنم افتخار بزرگ شما را؛ افتخار کنید به این خصوصیّت و سعی کنید همه شما شرایط مدّاحی این انوار مقدّسه را هرچه بیش‌تر تأمین کنید، هم در خودتان، هم در مستمعین‌تان.» ✳️✳️✳️ نمی‌دانم به‌خاطر همین تنگی وقت بود یا امر دیگری، اما امسال عمده تمرکز بیانات صرفاً روی مسأله مداحی بود، هم‌چنان که در ابتدای کلام خودشان هم تصریح کردند: «امروز، من فقط چند جمله در مورد مسأله مدّاحی می‌خواهم عرض بکنم» بعد هم در تبیین جایگاه مداحی عبارتی طلایی را به کار بردند: «مدّاحی میراث ما است، میراث شیعه است.» در ادامه اشاره‌ای به تاریخ تطور مداحی داشتند و در آخرین مرحله این سیر تحول، از مداحی امروز به‌عنوان یک هنر ترکیبی یاد کردند: «معلوم نیست که کُمیت و دعبل و سیّد حمیری مثلاً با آهنگ می‌خواندند، امّا شعر می‌گفتند، شعر می‌خواندند، معارف اهل‌بیت را منتشر می‌کردند. شما آمده‌اید این را تبدیل کرده‌اید به یک هنر مرکّب. مدّاحی، امروز، یک هنر ترکیبی است. «هنر است» یعنی زیبایی است؛ هنر، زیبایی است دیگر؛ هم زیبایی است، هم زیباسازی است. شما چند هنر را با هم جمع کرده‌اید که مجموع این‌ها می‌شود مدّاحی.» و بعد چند قِسم از این هنرها را برشمردند: ۱. صدای خوش ۲. شعر خوب ۳. آهنگ خوب ۴. مضمون و محتوای خوب و این تذکر را هم دادند که «هر کدام از این‌ها یک خصوصیّاتی، شرایطی و حدودی دارد.» ✳️✳️✳️ نکته بسیار ظریفی که در قامت یک کارشناس و استاد ادبیات مطرح کردند، تفاوت شعر خوب و مضمون و محتوای خوب بود و علت این‌که چرا این دو مؤلفه را مستقل بیان کردند: «چون شعر خوب یک مسأله است، محتوای خوب یک مسأله‌ دیگر است. ممکن است یک شعری خیلی خوب باشد، امّا محتوای آن‌چنان برجسته‌ای نداشته باشد یا محتوای درستی نداشته باشد؛ یعنی در محتوا اشکال باشد. ما در شعرهای بسیار خوب‌مان از این‌جور شعرها داریم که شعر خوب است، امّا محتوا بی‌اشکال نیست.» بعد هم برای جاانداختن مطلب معلم‌وار حسینیه را تبدیل به کلاس درس می‌کنند و مثالی از صائب می‌زنند: «نسازد لن‌ترانی چون کلیم از طور مأیوسم نمک‌پرورده عشقم زبانِ ناز می‌دانم» اکثر جمعیت تشویق می‌کنند و صدای به‌به و احسنت بالا می‌رود، بعد از آن‌که جمعیت حسابی ابراز عواطف کرد، با رندی خاصی سؤال می‌کنند: «قشنگ بود؟» جمعیت یک‌پارچه تأیید می‌کنند، آقا هم بلافاصله می‌گویند: «ولی غلط بود!» این بار صدای خنده جمعیت است که بالا می‌رود! به نظرم اگر نگویم جذاب‌ترین، یکی از جذاب‌ترین تصاویر دیدار امسال همین‌جا شکل گرفت! آقا ادامه می‌دهند: «یعنی خدای متعال، ذات اقدس الهی(جلّ‌جلاله)، ناز کرده گفته «لَن تَرانی»! نه، «لَن تَرانی»، «لَن تَرانی» است دیگر؛ در کلام خدا مبالغه وجود ندارد. خب شعر به این قشنگی است، امّا مضمون، مضمون نادرست. پس ما این‌جا دو چیز داریم: یک شعر خوب، یک مضمون خوب و محتوای خوب که همه این‌ها را شما باید در نظر بگیرید.» ادامه دارد... @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت سیزدهم) «ای لشکر صاحب‌زمان آماده باش، آماده باش» آقا قدمت این جلسه را یادآور می‌شوند که از دوران ریاست جمهوری ایشان آغاز گشته است: «به نظرم الان چهل سال است که این جلسه تشکیل می‌شود» و در یک نگاه کلان این مسیر طولانی را موفق ارزیابی می‌کنند: «امروز که من نگاه می‌کنم، نسبت به سال‌های قبل، از لحاظ نوع مدّاحی و شعری که خوانده می‌شود، کاری که انجام می‌گیرد خیلی پیشرفته‌تر و بهتر است؛ در این شکّی نیست.» ✳️✳️✳️ در ادامه ریشه هنر مداحی را در گنجینه متون دینی می‌بینند: «کار شما یک هنر مرکّب است، هنر هم که زیبایی است. این را ما از متون دینی‌مان داریم؛ متون دینی ما یعنی ، ، و بسیاری از درباره قرآن به روایتی اشاره کردند: «فرمود «ظاهِرُهُ اَنیق»؛ «اَنیق» به معنای زیبا نیست، به معنای زیبای شگفت‌آور است، ...از لحاظ زیبایی و هنر نظیر ندارد...» و‌ را در نهایتِ فخامت و استحکام و زیبایی توصیف کردند، از دعاها هم به دعای ، دعای روز امام حسین اشاره کردند و آن‌ها را در نهایتِ زیبایی برشمردند. و متذکر شدند که هنر مداحی دنباله آن هنری است که در این متون دینی تجلی یافته... ✳️✳️✳️ و بعد تأکید می‌کنند بر جامعیت هنر مداحی: « این هنر به این است که بخش‌هایش زیبا باشد؛ فقط زیبایی ظاهری کافی نیست، محتوا هم بایستی زیبا باشد» و روایتی که قبل‌تر گفته بودند را کامل کردند: «ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق» و نکته مهم میزان و خط‌کشی بود که در این زمینه ارائه دادند: «این شیوه کار است؛ یعنی ظاهر، زیبا و باطن، پُرمحتوا و محکم.» در ادامه بحث بسیار مهم و پرمغزی را درباره نغمه و آهنگ مداحی بیان کردند و تأکید داشتند که این مطلب را مخصوصاً در یاد نگه داشته بودند که به مداحان بگویند: «آهنگ مفهوم دارد، معنا منتقل می‌کند؛ یعنی شما اگر چنان‌چه یک آهنگی را اجرا کنید که لفظ هم نداشته باشد... زبان ندارد، امّا معنا دارد، معنایی را منتقل می‌کند...» بعد هم چند دسته از انواع تأثیرات آهنگ‌ها را برشمردند: - آهنگ‌هایی شجاعت را القا می‌کنند برای این دسته از آهنگ‌ها، به حاج اشاره کردند و فرمودند: «این آهنگی که ایشان می‌خواند «ای لشکر صاحب‌زمان آماده باش، آماده باش»، اگر این کلمه را هم نخوانند، این لحن، لحن آماده‌سازی است.» - آهنگ‌هایی افسردگی می‌آورند، انسان را مأیوس می‌کنند - آهنگ‌هایی انسان را به گناه می‌کشانند بعد هم بسیاری از آهنگ‌های معروف گذشته را از همین قسم اخیر دانستند که انسان را به گناه می‌کشاند و ادامه دادند: «این دستگاه‌های موسیقیِ معروف، هر کدام یک ترانه‌ای قبلش دارد که این آهنگ، ترانه‌ را القا می‌کند به آن خواننده؛ این ترانه‌ها اغلب، ترانه‌های نامناسب است.» و هشدار دادند: «مواظب باشیم شعری که می‌خوانیم، آهنگی که می‌خوانیم،‌ مدّاحی‌ای که می‌کنیم ــ چه آن‌جایی که مصیبت می‌خوانیم، چه آن‌جایی که سینه می‌زنیم، چه آن‌جایی که مدح می‌خوانیم ــ با این‌ها مخلوط نشود؛ این نکته مهمّی است؛ من اصرار دارم به این توجّه کنید.» این بخش را این‌گونه جمع‌بندی کردند: «پس بنابراین، باید خوب باشد، هم باید خوب باشد. ، ، باید خوب باشد؛ این، سطح فکر مخاطب را بالا می‌برد. اگر بهترین مضامین را شما در یک شعرِ سست بریزید و ارائه کنید، تأثیرش خیلی کاهش پیدا می‌کند. ذهن مخاطب را عادت بدهید به اینکه با ادبیّات فاخر اُنس پیدا کند؛ این به رشد فکری جامعه کمک می‌کند. من چند سال قبل از این، در همین جلسه اشاره کردم به بعضی از غزل‌های که غزل‌های عشقی نیست، غزل‌های حکمتی است، پُر از حکمت است، شعر هم در نهایت استحکام و زیبایی است؛ این‌ها را آدم پیدا کند بخواند...» ادامه دارد... @qoqnoos2
هدایت شده از شعر هیأت
میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد اگرچه «جسم» هم آتش بگیرد، «جان» نمی‌سوزد به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک نمی‌دانند «فجر» و «طارق» و «فرقان» نمی‌سوزد نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که «حمد» آتش نمی‌گیرد که «الرحمان» نمی‌سوزد خدای قصۀ قرآنیِ «عاد» و «ثمود»! آخر چرا این شهرها در آتشِ کفران نمی‌سوزد؟ مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان دل مردم برای این همه ایمان نمی‌سوزد؟ به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو قرآن نمی‌سوزد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5873@ShereHeyat