eitaa logo
ققنوس
1.4هزار دنبال‌کننده
262 عکس
98 ویدیو
4 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
به جرم «مداح‌اهل‌بیت‌بودن» چندخطی برای حاج سعید... نه امروز که ورق‌های تاریخ، آذر۸۴ را نشان‌مان می‌دهند، برای روزهای حضور و فعالیت در دانشگاه تهران... نشریه دانشجویی آن روزها برای خودش اعتباری داشت بین دانشجویان: «منظره فضای سبز ضلع شمالی مسجد دانشگاه تهران به‌قدری زيباست كه در تمام فصل‌ها به‌ويژه بهار سعی می‌كنم حتماً تنگ غروب دقايقی رو محوش باشم. وقتی يک‌ساعت مونده به غروب آفتاب تمام اين محوطه تبديل به يک پرنده‌زار می‌شه، دلم گُر می‌گيره برای پرواز. اون‌وقت گاهی با نگاه به كتيبه‌های حاشيه بيرونی مسجد مخصوصاً وقتی به «ما خلقت هذا باطلا» می‌رسم توحيد دلم گل می‌كنه.» این‌ها بخشی از یادداشت آن روزهای حاج سعید حدادیان است در نشریه دانشجویی «خط»، درست هیجده‌سال پیش! سال‌هاست که ، به حضور در عرفه و اعتکافش می‌بالد... از همان سال‌های حضور حاج‌آقای در دانشگاه... و البته این انس حضور، به مسجد دانشگاه ختم نمی‌شود: «يه چرخی دور حوض زدم و روی نيمكت مقابل حوض نشستم. قامت سترگ دانشكده فنی از بالای درختا سردرآورده بود و تكنولوژی رو به رخ طبيعت می‌كشيد. اگرچه من هم دوست‌دار دانشكده فنی و درسای اين تيپی‌ام ولی از دست اين ساختمون كلافه‌ام، چون زودتر از همه خورشيد رو از پرنده‌های غروب من می‌گيره!» یادش بخیر روزگار وبلاگ و کلوپ، اولین فردرسانه‌ها در دوران وبِ‌تو! پا به عرصه وجود گذاشتند... و چه خوب که آرشیو صفحات برخی از آن‌ها تا امروز باقی مانده و می‌شود رفت مثلاً سراغ «قاصدک‌های سوخته» (سروده‌ها و یادداشت‌های سعید حدادیان) در آن‌روزها... و این نوشته‌ها را مرور کرد... از سال ۷۹ تا همین سال گذشته، یکی از همایش‌های ادبی که قریب به بیست دوره مداومت و استمرار داشته، همایش «سوختگان وصل» بوده که نام سعید حدادیان بر تارک آن به‌عنوان بانی و دبیر در این سال‌ها نشسته است: «حالا به این مستطیل بزرگی می‌رسم که مقابلم قرار داره. درست همون‌جایی که سال ۷۹ با بروبچه‌ها دور هم می‌نشستیم و شعر می‌خوندیم. همون‌جایی که اولین جلسه‌های انجمن شعر رو برگزار کردیم... از همین سنگ‌نوشته بزرگی که مقابلم قرار گرفته می‌فهمم که خدا برای شب تولدم سنگ تموم گذاشته... این‌جا همون‌جایی که جمع می‌شدیم و شعر می‌خوندیم این‌جا همون‌جایی که تصمیم گرفتیم اولین برنامه «سوختگان وصل» رو برگزار کنیم. حالا این‌جا یه یادبود برای شهداء گذاشتن، روی این سنگ نوشته‌ای زیباست که به من داره مژده شهادت می‌ده: «و من المؤمنین رجال صدقوا...!»» نوزده دوره دبیر همایشی تخصصی در حوزه شعر و ادبیات پایداری و مسؤول دفتر ادبیات و هنر نهاد رهبری در دانشگاه تهران باشی و بیش از ۲۲جلد کتاب را به سرانجام برسانی... بعد برای تدریس «تحلیل متون نظم پایداری» در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، مورد شماتت قرار بگیری! شاعر باشی، نغمه‌سرای باشی، سال‌ها حلقه شعر برپا کرده باشی، بیست‌سال همایش تخصصی ادبی را برپا و دبیری کرده باشی، خودت در میدان جنگ شاهد و دارای تجربه‌زیسته اختصاصی باشی، سال‌ها مشغول تحصیل و پژوهش باشی، مدرک دکترا هم داشته باشی و این‌گونه مورد هجمه قرار بگیری، به جرم «مداح اهل‌بیت بودن»، چیزی جز خباثت و دیکتاتوری رسانه‌ای نیست... ✍️ ▫️@qoqnoos2
هدایت شده از دل‌گویه
به‌نام‌او «تمدن پلاستیکی» بچه‌ که بودیم با همه بچه‌های فامیل، اسم‌فامیل بازی می‌کردیم. وقتی در دایره واژگان دوران کودکی‌مان اشیاء را پیدا نمی‌کردیم یک «پلاستیکی» آخر هرچیزی می‌گذاشتیم و جای خالی را پر می‌کردیم، درخت پلاستیکی، شیر پلاستیکی، مرغ پلاستیکی و...، اگر هم کسی اعتراض می‌کرد می‌گفتیم: تو ندیدی، هست، بابام برام خریده. یکی از این اشیاء که خیلی بحث‌برانگیز شد، «مرده پلاستیکی» بود که سرش آن‌قدر دعوا شد که کل بازی به‌هم خورد. دیشب از فراق دوری کربلا، داخل نقشه داشتم مشایه را می‌دیدم و نادانسته از حجم تمدن نهفته در کشور عراق، حیرت‌زده بودم و «یافتم یافتم...» سر می‌دادم. یافتن ایران فرهنگی، آن‌سوی مرزهای تحمیلی، برایم شگفت‌انگیز بود. مدائنی که تنها افتاده بود و تمام آثار باقی‌مانده از دوران ساسانی که هیچ اتفاقی برایش انجام نشده‌بود. بغداد باستانی با تمام هویت ایرانی. اما بیشتر از هرکدام، «هترا» مرا به فکر فرو برد و در حیرت این همه عظمت ماندم. هترا شهر باستانی اشکانیان، همان تکّه دورافتاده از ایران کنونی و جاخوش‌کرده در گوشه‌ای از ایران فرهنگی. همان شهر پر از داستان‌های اساطیری که هویت معماری ایرانی را به رخ می‌کشید و سرفراز مانده بود، حتی از هجوم شاپور اول ساسانی، اما زور داعش بیش‌تر بود... داعشی‌ها به مدد ابزار جدید، الهه شهر را سر بریدند و امان از بمب‌هایی که به جان این تکّه از وطن افتاده بود... کی؟ ۱۳۹۳ هجری خورشیدی، همان‌وقت که من یادم نیست همان‌وقت که نمی‌دانم مسئولین هم یادشان هست یا نه؟ هترا به طول اشکانیان تا سال ۹۳ را تاب آورده بود، ولی داعش را نه، داعش دست‌ساخته آمریکا و اروپا، همان‌هایی که مدعی تمدن جهانی هستند، همان‌هایی که گرگِ هار داعش را به سرزمین‌های اسلامی فرستادند. یاد بازی بچگی‌ام افتادم و تلخندی زدم و گفتم مدعیان «تمدن پلاستیکی» دارند هویت بسیاری از سرزمین‌ها را به نابودی می‌کشانند. «تمدن پلاستیکی» واقعاً برازنده آنان است، وقتی که برای به‌ذلت‌درآوردن مردمان بااصالت در سرزمین‌های اسلامی آنان‌ را تحت سخت‌ترین تهاجمات سیاسی و فرهنگی قرار می‌دهند تا شاید کم بیاورند و پا پس بکشند تا شاید پلاستیکی‌بودن هويت‌شان در این هیاهوها گم شود. اما امام حسین(ع) برای‌مان پدری می‌کند و ما را از درون‌مان بیرون می‌کشد و هويت و ارزشمندی‌مان را به عالم نشان می‌دهد. امام حسین(ع) قدرت بی‌انتهای تمدن اسلامی را نشان‌مان می‌دهد. امام هنوز هم «هل من مبارز» می‌طلبد برای مبارزه دائمی و خستگی‌ناپذیر جنود تمدن اسلامی در مقابل تمدن پلاستیکی. 🖊 فاطمه میری‌طایفه‌فرد -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
«باز هم حسین(ع) فرزند آدم، نفر اول این انتخابات بود...» قسمت اول (۱ از ۳) امسال در شرایطی اربعین را پشت سر گذاشتیم که نسبت به سال‌های گذشته، اتفاقات بسیار مبارکی را تجربه کردیم... اربعینی که باشکوه‌تر از تمام سال‌های قبل رقم خورد... بالای بیست‌میلیون زائر خودش را به حائر حسینی رساند که حدود یک‌پنجم این جمعیت را مردمان سرزمین فارس تشکیل می‌دادند... بیش از چهارمیلیون نفر... ✳️✳️✳️ اربعین مردم این سرزمین، در و دنیای غرب است، باز هم چه بخواهند، چه نخواهند، مردم به حق و نیکی، به معنویت و اخلاق، آری گفتند و باز هم حسین(ع) فرزند آدم، نفر اول این انتخابات بود، باز هم در رفراندومی دیگر، آزادگان جهان پای مظلومان عالم ایستادند و بر سر ظالمان فریاد برآوردند... اربعین نمودی از اسلام ناب و غرب، و ، و ، نماد نبرد و ، امتداد هماوردگاه تاریخی تقابل و است... نه تنها جلوه‌گاه وحدت شیعیان جهان و نه حتی ملت‌های مسلمان و امت واحده اسلامی، بلکه نقطه کانونی اجتماع ، و است... ✳️✳️✳️ اربعین تجلی‌گاه و الگویی برای است که استمرار و امتداد آن در زمان و مکان می‌تواند بهره‌های فراوانی برای هر جامعه‌ای داشته باشد... امتداد این روح ایثار و فداکاری، استمرار این و تقدم دیگران بر خود و در طول سال، در همه زمان‌ها و مکان‌ها... امری است که برای هر جامعه‌ای نوید روزهای بهتر را می‌دهد... بسط و که یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های زیست‌جهان اربعین است، از سرزمین نی‌نوا به تمام گوشه و کنار جهانِ مسخ‌شده در چنگال شیطان، شکست حصر اهریمن است به دست فرزندان انسان... ✳️✳️✳️ اربعین مردم است، آوردگاهی عظیم که لانظیر له...، اگر داری بیاور! و چه شیرین است این عظمت حضور مردم حول کعبه شیدایی، حسین علیه‌السلام... چه فرصت بی‌نظیری برای به میدان افاده آمدن مردم، چه فرصت عظیمی برای قدردانستن این میدان‌داری مردم. عرصه اربعین، آزمونی است برای دولت‌مردان برای برداشتن گام‌های اساسی در مسیر حکم‌رانی مردمی و البته اربعین گام اول این مسیر است، گامی که اگر به درستی برداشته نشود، باقی گام‌ها هم ممکن نخواهد بود... یعنی اگر نتوان اربعین را که ذاتاً از مبدأ تا منتهی بر حرکت عمومی مردم بنا شده، با الگوی حکم‌رانی مردمی اداره کرد، قطعاً ادعای مردمی‌سازی در سایر مسایل و موضوعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و‌ فرهنگی مسموع نخواهد بود. اما توفیقاتی که امسال در راستای مردمی‌سازی اربعین صورت گرفت، بی‌نظیر بود و جای حمد الهی و قدردانی از همه دل‌سوزان و دغدغه‌مندانی دارد که در این مسیر قدمی برداشتند... از همان طلیعه کار و برگزاری باشکوه «همایش فعالان مردمی اربعین» در جوار حرم حضرت روح‌الله، با بیش‌ترین جمعیت نسبت به تمام سال‌های قبل، به‌ویژه حضور شهید گمنامی از سربازان حضرت روح‌الله، بعد از سال‌ها و طواف حرم معشوق...، می‌شد احساس کرد خبرهای خوبی در راه است... در همان لحظات برگزاری همایش، دیدار جمعی از اربعینی‌ها به نیابت و نمایندگی از تمام فعالان مردمی اربعین با شخص رییس‌جمهور و بیان صریح و بی‌پرده مطالبات موکب‌داران، کاروان‌بران و همه فعالان اربعینی...، - به‌ویژه حریت و صداقت برادر عزیزم آقا در آن جلسه، که این روزها هم داغدار زائر اربعین، مادر عزیزش است- و با فاصله کوتاهی، صدور نامه و احکام سیزده‌گانه رییس‌جمهور و ابلاغ دستوراتی که برخی از آن‌ها می‌توانست دست‌مایه حجم بالایی از تبلیغ و هیاهو برای هر دولت دیگری باشد... از اتفاقات شیرینی بود که با پذیرش به‌عنوان نماینده فعالان مردمی اربعین و حضور ایشان و حاج در ستاد اربعین، شیرین‌تر شد. حضور حاج حسین در وسط میدان و بالتبع به‌میدان‌آوردن جمع بسیاری از ژنرال‌ها و فرماندهان جبهه فرهنگی درکنارهم، اتفاقی بود که شاید با محوریت کم‌ترکسی ممکن بود رخ دهد... حضوری که یادآور خاطرات شیرین سال‌های و روزهای اول شکل‌گیری جریان بود... چیزی شبیه خاطرات روزهای اول خرمشهر بعد از آزادسازی... ادامه دارد... ✍ ▫️@qoqnoos2
«باز هم حسین(ع) فرزند آدم، نفر اول این انتخابات بود...» قسمت دوم (۲ از ۳) آن‌چه در این میانه باید همه فعالان اربعین، از مسؤولان دولتی تا بزرگ‌ترین موکب‌دار و کوچک‌ترین خادم مورد توجه قرار دهند، در این جغرافیای تاریخی است، همه بدانند و باور داشته باشند که درست در نشسته‌اند و چشم امید به آن‌ها دوخته شده است... و بدانند اگر متفطِّن به این موقعیت خود باشند، سرنوشت تاریخ به دست آنان است که رقم خواهد خورد و اگرنه، باز هم بداء حاصل خواهد شد و باز هم قصه انتظار به درازا خواهد کشید... اگر این‌گونه نگاه کردیم، وضعیت زائران مظلوم نگران‌مان خواهد کرد و شرایط زائران نگران‌ترمان... از این منظر است که شرایط پذیرایی از زائران سیدالشهداء(ع) را متناسب با ام‌القرایی این سرزمین نمی‌دانیم... این‌جاست که حرص می‌خوریم و‌ جوش می‌زنیم که اگر وضع این باشد، باز هم «آقا» نخواهد آمد! شاید یکی از مهم‌ترین نقاطی که باید برای سال‌های پیش‌رو مورد توجه قرار بگیرد و برای اصلاح آن تلاش کنیم، همین وضعیت مهمانان عزیز پاکستانی و افغانستانی باشد، مهمانانی که از شرقی‌ترین نقطه، مسیر پرپیچ‌وخمی را برای زیارت دلدار طی می‌کنند... ✳️✳️✳️ نقطه تمرکز دیگر مرزهای و‌ است و بازه زمانی استراتژیک ده‌ساله، این ده‌سال پیش‌رو که اربعین و تابستان هم‌آغوش گشته‌اند، چه فرصت‌هایی را خلق کرده است، اگر گرمای تابستان برای هرکجای مسیر اربعین، موجب صعوبت و تعب است، برای دو گذرگاه راهبردی تمرچین و باشماق، فرصتی استثنایی است، فرصتی که بیش از ده‌سال هم دوام نخواهد داشت و بعد به یک محاق سی‌ساله سرد خواهد رفت، گردنه‌های برف‌گیر و جاده‌های پرپیچ‌وخم و مرزهایی که دیگر به زائران توصیه نخواهند شد! موکب‌داران و خادمان اربعین جوان امروز اگر نجنبند، با فرض این‌که امروز بیست‌ساله باشند، بعد از گذشت این دوره، اگر تا آن روز آقا نیامده باشد و زنده باشند، باید در شصت‌سالگی عصازنان کنار درب موکب بنشینند و از خاطرات امروز برای موکب‌داران جوان آن روزها بگویند. فرصتی طلایی که با اندکی آینده‌گری، هر سیاست‌گذار کیِّسی را وادار می‌کند با یک بسته جامع سیاستی نهایت استفاده را از آن ببرد؛ امید که چنین شود. ✳️✳️✳️ این فرصت ویژه ده‌سالهٔ تلاقی تابستان و اربعین، نقطه تمرکز دیگری را هم به ما نشان می‌دهد و آن هم جمعیت مهم و دوره تعطیلات تابستانی است که امکان عزیمت حداکثری آنان را به اربعین فراهم می‌آورد... بچه‌های دهه‌هشتادی و دهه‌نودی که امید فردای این سرزمین هستند، جمعی که به‌واسطه فطرت پاک و صفای نوجوانی، آمادگی بیش‌تری برای بهره‌گیری از این سفر و سفره آسمانی را دارند... طبیعتاً تمامی فعالان حوزه تربیت، از نهاد آموزش و پرورش گرفته تا معلمان و‌ مربیان و مبلغان و همه فعالان مردمی این حوزه باید توجه ویژه به این فرصت بی‌نظیر داشته باشند، شاید تقدیر در این باشد که آثار و تبعات تعلیق دوساله نظام رسمی آموزش و پرورش به بهانه ، این‌جا و به برکت اکسیر محبت سیدالشهداء(ع) جبران گردد... خدا را چه دیدی؟! ادامه دارد... ✍️ ▫️@qoqnoos2
«باز هم حسین(ع) فرزند آدم، نفر اول این انتخابات بود...» قسمت سوم و پایانی (۳ از ۳) اربعین امسال فتوحات بسیاری داشت، از آن‌چه در کلان بیان شد تا اتفاقات ریزودرشت دیگر... شاید اربعین امسال تمام سال‌ها بود، آری! عدو شود سبب خیر.... در هر کجای مسیر پی‌رنگ قرآن را در موکب‌ها و برنامه‌ها می‌دیدی و پیش از این، چه زمانی و به چه نحوی می‌توانستی این‌گونه هم‌تایی قرآن و اهل‌بیت(ع) را به رخ بکشی و بهانه از خناسان بگیری؟ حضور فعالانه مجاهدان عرصه علم و فناوری در اربعین امسال از روزها قبل اربعین با مشارکت شرکت‌های دانش‌بنیان، اتفاق مبارک دیگری بود که امیدواریم در سال‌های آینده گسترش بیش‌تری یابد و‌ شاهد حضور در مسیر این رویداد عظیم باشیم... اگرچه در کنار همه این فتوحات، گاه مسائلی هم بود که باید مورد توجه و دقت بیش‌تر قرار می‌گرفت، از جمله ورود نامأنوس جماعت حجاب‌استایل و حجاب‌بلاگرها و... به ساحت اربعین و سوءاستفاده منفعت‌جویانه و گاه ضداربعینی از اربعین... بدحجابی نه سوغات خوبی از مهد فرهنگ و اصالت برای دیار عراق است و نه مقتضای ادب در محضر امام و نه متناسب اقتضائات و آداب این میهمانی... بماند که در این تبادلات فرهنگی، زیرک آن قومی است که بداند چه داده و‌ چه گرفته است... ✳️✳️✳️ بخواهیم یا نخواهیم، بخواهند یا نخواهند، اربعین یکی از معجزات عصر جدید است، نشانه‌ای برای خروج از حیرت، نشانه‌ای برای فطرت‌هایی که هنوز غبار غفلت آن‌ها را نپوشانده... بزرگ‌ترین رزمایش برای زمینه‌سازی تمدن نوین اسلامی، تمدن مهدوی... پاکوبیدن سپاه اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداء(ع) است در طلیعه تلألو آخرین خورشید زمین... و در آخر: «راه اراده است؛ باید با اراده حرکت کرد، باید با تصمیم حرکت کرد. جاذبه‌ها برای زاویه‌ایجادکردن از این صراط مستقیم کم نیست. همیشه این زاویه‌ها بوده، و امروز بیش‌تر از همیشه است. لازم است تا در مقابل این جاذبه‌های شیطانی بتوانید مقاومت کنید. اگر مقاومت کردید، آن وقت را فتح خواهید کرد؛ و به _حاکمیّت_دین_خدا، ، ، به قلّه رسیدن به مقصود و غرض از خلقت انسانی که عبارت از تکامل انسان و کمال بشری باشد خواهید رسید؛ کاری که از بعد از زمان رسول خدا تا امروز انجام نگرفته. این کار، کار شما است. شما جوان‌های امروز می‌توانید مایه امید باشید، و مایه امیدید. بحثِ «می‌توانید» نیست؛ . امروز هر کدام از شما می‌توانید یک مشعل نورانی باشید بر سر راه پیرامون خودتان و محیط پیرامونی خودتان. سعی کنید این را نگه دارید؛ تلاش کنید در این راه استقامت بورزید: فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛ استقامت مهم است، ایستادگی مهم است و این کار را شما می‌توانید بکنید و ان‌شاءاللّه به برکت توجّه و توسّل به حسین‌بن‌علی(ع) خواهید کرد.» ✍️ ▫️@qoqnoos2
هدایت شده از عابدین کاظمی نیا
▪️در تعظیم خدمات ارزنده جریان وسیع هیات مذهبی بسم الله و بالله و فی سبیل الله صلی الله علی الباکین علی الحسین ▫️با پایان ماه صفر یکی از حساس ترین و موثر ترین ایام سال که یک ششم کل سال را شامل میشود به پایان می رسد و پرونده «عزاداری» در محرم و صفر تا سال آینده بسته می شود. برای شیعیان و ما ایرانی ها این اتفاق مبارک و بسیار مهم از آنجایی که در «دسترس» بوده و «همیشگی» است عادی می نماید در حالی که این دو ماه پر است از «گفتنی ها و نا گفتنی ها». یکی از مهمترین کنش های این دو ماه که «برپایی برنامه های مختلف عزاداری» است توسط جریانی مومن و موثر به نام به وقوع می پیوندد که متاسفانه کمتر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. به عنوان نمونه چند نکته در «اهمیت» و «عبرت های» این اتفاق را یاد آوری میکنم: 🔻یکم. در بین همه «مناسک شیعی»، عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام بخاطر «تلاقی عناصر مهم تاثیر» یعنی و و و ، اثر بخش ترین اتفاق در «توسعه رفتار های ایمانی» ، «دین داری»، «یقظه» و «بازگشت به وادی بندگی» خداست. محرم و صفر به مثابه «آبی طهور»، به «تطهیر فردی و اجتماعی» جامعه پرداخته و روح و جسم اهالی کشتی نجات را جلا می دهد. برای فهم اهمیت این اتفاق، فقط به این نکته توجه کنیم که اگر محرم و صفر به احتمال قوی بسیاری از افراد موفق به حضور در مجالس و گریه نمی شدند و آلودگی ها و نا پاکی ها می ماند و اساسا تصور این دنیا بود. پس جریان هیات های مذهبی را می توان از و متمرکز بر مهمترین دانست که به انجام مهمترین ممکن اشتغال دارند و صد البته این مهم منحصر به محرم و صفر نیست اما اوج آن در این دو ماه است. 🔻دوم. در زمانی که «سنگین ترین جنگ روانی تاریخ» در حال جریان است و راه مقابله با آن «جهاد تبیین» است، کانون این جهاد است. به این بیان «هیأت مذهبی» بخش مهمی از «بار نرم افزاری انقلاب اسلامی» را به دوش کشیده و به عنوان «میدان عمل واقعی» برای روشنگری و امید آفرینی در جامعه عمل کرده اند. از این رو توجه بیش از پیش به این «ایده منحصر بفرد جهان تشیع» در و «اهداف انقلاب اسلامی» تاثیر بسزایی خواهد داشت. 🔻سوم. وقتی به تصریح رهبر فرزانه انقلاب، از طرفی تمرکز در ایجاد و توسعه جریان های را ابزار موثر در ایجاد جامعه دانسته و از طرف دیگر «شکل گیری حرکت عمومی» را تنها در عملی کردن گام دوم انقلاب فرض کنیم، میشود با بررسی مدل های «سازماندهی» و «اقدام و عمل» هیات مذهبی، نوعی از کارآ ترین حلقه های میانی را معرفی و کرد. مدلی که می توان از آن به نوع حلقه های میانی موجود یاد کرده و شاخص های چون تمرکز، پیگیری لحظه به لحظه، داشتن خروجی موثر، قدرت به میدان آوردن مردم، توانمندی در بسط اندیشه دینی، تربیت عنصر فرهنگی اندیشه ورز و میدان دیده و ... را به وضوح در آن یافت. با عنایت به آنچه گذشت بر خود فرض می دانم از همت و تلاش، جسارت و شجاعت، بصیرت و فطانت و در یک کلمه همه اجزای تشکیل دهنده هیات مذهبی خصوصا مدیران، کادر، خطباء، شعراء، ستایشگران، هنرمندان و سایر عناصر شکل دهنده این و تشکر کنم و در یک جمله بگویم کار شما، تلاش شما، همت شما، هدف و افق پیش روی شما از آنچه تا کنون بدان پرداخته شده است لایق است. اعتقاد حقیر آن است که مُعْظمی از کم کاری ها و کوتاهی های بخش های مختلف فرهنگی و اجتماعی بدست توانای دوستان بی توقع و پر اثر هیات مذهبی جبران می شود و این سزاوار بیش از پیش به این مجموعه و جریان انقلابی است. @a_kazemineya
ققنوس
▪️در تعظیم خدمات ارزنده جریان وسیع هیات مذهبی بسم الله و بالله و فی سبیل الله صلی الله علی الباکین
یادداشت برادر عزیزم جناب حجت‌الاسلام خادم جبهه فرهنگی مردمی استان چهارمحال‌وبختیاری
هدایت شده از دل‌گویه
هدایت شده از دل‌گویه
چالش مادر «ایکیو سان» و نسل نو دانش‌آموزی بچه که بودم، چقدر برای مادر «ایکیو سان» غصه می‌خوردم، مادری که تنها یک پسر داشت و آن را هم نمی‌دانم چی شده بود که به مدرسه شبانه‌روزی فرستاده بود. در مدرسه‌ای که نمی‌توانست و یا نمی‌خواست پسرش را ببیند، زیرا این نگرانی را داشت که عزم جزم پسر را با مادرانگی‌هایش، سست کند! پس تنها به گوشه‌ای می‌رفت و خودش با درد تنهایی کنار می‌آمد، ولی در مقابل چشمان پسرش، چون کوه استوار بود. بعدها که بزرگ‌تر شدم، فهمیدم این داستان یک راهب بودایی‌ بوده‌ است و در واقع این کارتون، نمایش تلاش و سختی‌هایی که او و مادرش برای دین‌شان و اعتقادشان بوده است. «ایکیو سان» و چالش آن برای کودکان ما پسر باهوشی که در شهر و دیار خود زبانزد بود و این هوش را برای آیین بودا به خدمت می‌گرفت. جادوی رسانه یعنی اینکه از پس سالیان طولانی باز هم یک کارتون می‌تواند کشش و جذبه داشته باشد و درون مایه و محتوای خود را با پوششی زیبا در کام مخاطب بریزد. حال چه این «بن مایه» حق باشد یا ناحق. به تعبیری دیگر، حق و باطل همان است که آن‌ها نشان می‌دهند. ▫️چقدر دنیای مادرانه مقتدر و پویا را نشان دادیم؟ در آستانه سال تحصیلی جدید، چه مادرهایی بار و بنه فرزندشان را بستند و با تمام تعلق و دل‌دادگی مادرانه، فرزند را راهی حوزه‌های علمیه کردند، فرزندانی به ظاهر کوچک، اما در درون کوهی از عزم و اراده و توانمندی برای درس آموزی پای مکتب امام صادق (ع). مادرانی که دلشان برای حضور فیزیکی فرزند لک می‌زند، اما نگاهشان به آینده روشن تمدن اسلامی است. چقدر کودکانمان را مطابق با فرهنگ و فقه شیعی تربیت کرده‌ایم مادرانی واقعی، بسیار واقعی‌تر از مادر ایکیو سان. مادرانی خود ساخته از نیش و کنایه اطرافیان و صبور از راه طولانی که قرار است همراه فرزند طی کنند. چقدر از مادرانگی‌ها گفتیم و از آنانی که درون خانه‌ها کار خدایی می‌کنند؟ چقدر دنیای مادرانه مقتدر و پویا را نشان دادیم؟ چقدر برای مادران آینده الگوسازی کردیم؟  چند بار این داستان را برای دخترانمان بخوانیم  در عصر تمدن و تفکر، چقدر کلام و سخن و ایجاب و انگیزه لازم است که جبهه حق و باطل را شناساند؟ اصلاً چقدر خودمان به لزوم این آگاهی‌بخشی معتقدیم؟ شیخ مفید که به زبان دشمنش مفید نام گرفت، قطعاً دست‌پرورده مادری غیور و صبور بوده‌ است. مادر «سیدرضی» و «سیدمرتضی» چه کار کرده که فرزندانی این چنین تربیت کرده است؟ ▫️چند بار داستان این مادر را برای دخترانمان خواندیم؟ «حوزه علمیه» بستری برای رشد فرهنگ اسلامی در جامعه چرا زمان دور برویم مادران شهدا چه شیری به کام فرزندشان ریختند که تا این حد مقام آدمیت را بالا بردند؟ طالبان علوم دینی، در دامن مادرانی هستند که عشق و ولایت پذیری را هم‌زمان به کودکشان مشق کرده‌اند و از سهم مادری خود گذشتند تا اسلام فرزندانی از جنس اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا داشته باشد. برای یک حقیقت زنده و پویا به نام فقه شیعی و جعفری. طول تاریخ مادرانی بودند که از پشت پرده کار خدایی کردند. بدون شک برای داشتن آینده روشن و پیشران و مقتدر، نیازمند پرورش مادرانی خود ساخته و پرورش یافته در دامان اهل‌ بیت (ع) هستیم. مادرانی که نه مثل مادر خیالی ایکیو سان، بلکه هزار مقابل واقعی، هدفمند، پویا و امیدوار تا فرزندانی مفید، پرورش دهند. مفید در هر زمینه‌ای که حکومت الهی و اسلامی را به قلل عزت و آبرو برساند. ▫️یادداشت از: «فاطمه میری‌طایفه‌فرد»؛ پژوهشگر تاریخ متن در خبرگزاری فارس 👇 http://fna.ir/3f9t05 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
جلسه دفاع پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد رشته مدیریت‌راهبردی‌فرهنگ بردار فاضلم حجت‌الاسلام
📢 جلسه دفاع پایان نامه ارشد با موضوع: الزامات راهبردی نقش آفرین جلسات خانگی دینی در جبهه فرهنگ انقلاب اسلامی (مورد مطالعه: جامعه فرهنگی قرآنی عصر) 🔹زمان: یکشنبه 16 مهر، ساعت 7 🔹مکان: طبقه منفی 1، سالن جلسات دفاع @BouNews
پایان‌نامه برادر عزیزم حجت‌الاسلام با کسب رتبه عالی دفاع شد . با موضوعی که بکر بود و مثل این موضوعات، جای کار بسیار دارد... . کاش پایان‌نامه‌ها و رساله‌های همه اهل علم، از دانش‌جویان و طلاب، برود به سمت حل مسائل عینی کشور، نه برای جاخوش‌کردن درکنج کتاب‌خانه دانشگاه یا اتاق استاد... . دکتر در جلسه می‌گفتند امروز من جمع هستند و هر گوشه جلسه به نحوی حاصل عمر علمی من هستند، از دکتر تا جناب شغلی تا بنده‌ حقیر... . دکتر از اساتید فاضل، صادق، صاف، سالم و دوست‌داشتنی (ع) بودند (و البته هستند)... کثرالله‌امثالهم... @qoqnoos2
هدایت شده از هیات شهدای گمنام
🔰 شبی با شهیدان ۳۹ | القدس لنا 🇵🇸 در رثای شهدای مقاومت فلسطین 🎙با سخنرانی: سردار حاج سعید قاسمی و حجت الاسلام براتی (نائب رئیس جمعیت جهانی حمایت از مقاومت) 📆 جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ 🕰 ساعت ۱۹ 🔸قزوین، خیابان امام خمینی(ره) 🕌 مسجدالنبی(ص) ▫️شبستان امیرالمومنین(ع) 🚩 @Heyat1342
لبیک‌یاامام سومین‌همایش فعالان‌عرصه‌هیأت استان‌خوزستان جمعه|۱۲آبان|۸صبح|اهواز|دانشگاه‌شهیدچمران| 🏴اجتماع هیأتهای مذهبی استان خوزستان @mashar_khz https://eitaa.com/mashar_khz 📲 ارتباط با خادمان @H_asakereh
🔰 اندیش‌گردون جهادی حرف با همکاری مرکز گفتمان‌سازی قرارگاه خاتم‌الاوصیاء(ع) برگزار می‌کند: 🎙سلسله‌نشست‌های گفتِ‌مان با موضوع فناوری‌ گفتمان‌سازی 🔸🔹ارائه ششم: فناوری‌های گفتمان‌سازی (تجربه جامعه ایمانی مشعر) ❇️ ارائه رحیم آبفروش 🏢 مکان: چهارراه ولیعصر(عج)، خانه اندیشه‌ورزان جوان، کارگاه جنوبی ⏰ زمان: ۴شنبه، ۲۴ آبان‌ماه، ساعت ۱۶ تا اذان مغرب در پایان، امکان پرسش و پاسخ فراهم است. برای شرکت در برنامه به شماره‌ زیر در پیام‌رسان بله پیام دهید: ۰۹۱۹۷۲۲۵۱۲۸ همراه با پخش زنده: https://www.aparat.com/goftvaman/live 🆔 https://ble.ir/ajharf
هدایت شده از کال گراف
دلنوشته ای در پاسداشت گروه قلم برای اساتید و دوستان هنرمندم که ناملایت‌ها خاطرشان را آزرده
هدایت شده از کال گراف
هدایت شده از کال گراف
هدایت شده از کال گراف
هدایت شده از کال گراف
هدایت شده از کال گراف
ققنوس
بازنشر نوشته برادر هنرمند هیأتی
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بستر اصلی تربیت میدانی، هیأت است 🎙 برادر 🔹 اگر می‌خواهیم تربیت فراگیر شود و جامعه تربیت شود، نزدیک‌ترین بستر به تحقق چنین هدفی است. 🔹 ما اگر از ظرفیت‌های تربیتی هیأت غفلت بکنیم، صحنه را باختیم. ❇️ هجدهمین همایش مدیران هیأت‌های محوری‌و‌برگزیده کشور 🗓|آبان‌ماه۱۴۰۲| 📌|تهران|مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب‌اسلامی(سرچشمه)| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
هدایت شده از هیات شهدای گمنام
🔰 قرار هفتگی هیات شهدای گمنام یادبود مرحوم استاد محسن حسین‌آبفروش 🔹جلسه قرآن: برادر اصغری‌ها 🔹 به بیان برادر رحیم آبفروش 🔹مناجات‌خوانی کربلایی علیرضا شالی ▫️پنجشنبه، ۲ آذرماه ۱۴۰۲ ▫️مسجدالنبی(ص)، از ساعت ۲۰ 🌹ثواب این برنامه هدیه می‌شود به شهید سعيد سامانلو 🚩 @Heyat1342
«بیا یک فنجان بزن! شاید آرام شدی...» (۱ از ۲) کار که شروع شد، قاعدتاً ابتدا باید می‌رفتیم سراغ و بعد هم و بعد هم احتمالاً و به همین ترتیب... و احتمالاً خیلی زود متهم می‌شدیم به موازی‌کاری و بعد هم نفس‌مان به تنگی می‌افتاد و همان روزها باید زمین‌گیر می‌شدیم... اما این اتفاق نیفتاد، نه این‌که نشستیم و مطالعه کردیم و راهبرد نوشتیم و آگاهانه تصمیم دیگری گرفتیم... نه! اما ناخواسته به سوی دیگری روان شدیم که اتفاقاً خلاف‌ فضای حاکم بود... این روزها که مرور می‌کنم، دست هدایت تحمیلی الهی! را بیش‌تر حس می‌کنم... ماجرا با هیأت آغاز شد و پیش رفت... قصه‌ای که باید در جای خودش روایت گردد و‌ کامل شود... 💠💠💠 چندسالی گذشت و فرازوفرودهایی طی شد تا به صرافت افتادیم در حوزه هم ورودی کنیم... هرچند از ابتدا برای این رکن هیأت، محتواهای ویژه‌ای را تدارک دیده بودیم و بسته‌ها و بسترهایی را فراهم کرده بودیم، اما ورود عملیاتی و مستقیم نکرده‌بودیم، اِبا داشتیم کار موازی صورت بگیرد، مبادا وضعیت موجود را از این‌که هست آشفته‌تر کنیم... ساحت متولی و مدعی زیاد دارد، از ها و و... تا و و و کلبه و هتل و...، اما هنوز هم این طفل یتیم، شب‌ها بی‌سرپناه در گوشه‌ای از خیابان به خواب می‌رود و‌ گاه گرفتار اراذل و اوباش می‌شود... خیلی تلاش کردیم جای خودمان را پیدا کنیم، ببینیم کدام گوشه کار بر زمین مانده، کدام مخاطب مغفول واقع شده و... از یک‌سو بزرگ‌ترهای این عرصه تا حدی جای خود را پیدا کرده بودند، شناخته شده بودند، ارتباطاتی اجتماعی و فرهنگی‌شان شکل گرفته بود، منشأ اثر بودند و... همایش‌ها و نشست‌های مختلفی برای‌شان تدبیر شده بود و... اما نسل بعد و مداحان جوانی که می‌آمدند تا آماده میدان‌داری آینده هیأت باشند، جای درخوری در این برنامه‌ها نداشتند... از سوی دیگر عمده نگاه‌ها، پایتخت‌زده بود و بسیاری از استعدادهای در شهرستان‌ها از تیررس این نگاه به دور بودند... 💠💠💠 شکل گرفت... نشست‌های صمیمانه‌ای برای هم‌دلی و هم‌راهی جوان آستان اهل‌بیت(ع)... جمع زبده و گزیده‌ای از سراسرکشور که فصل‌به‌فصل کنار هم جمع شدند... متخلق و مؤدب به ادب اسلامی، دارای اندیشه و نظام فکری، صاحب تحلیل در مسائل روز، اهل فضل و سواد و‌ مطالعه، تعداد قابل توجهی مشغول تحصیلات عالی دانشگاهی بودند و یا فارغ‌التحصیل شده بودند... جمعی از نخبگان جوان عرصه ستایش‌گری که روزبه‌روز بیش‌تر مورد توجه جامعه هیأتی قرار می‌گرفتند... اهل معنویت و بصیرت، اهل جهاد و مأنوس با شهداء، جماعتی که علاوه بر ستایش‌گری در حوزه‌های دیگر هیأت هم مشغول و صاحب‌نظر بودند، خودشان هیأت‌دار بودند و گرم‌وسردچشیده هیأت... هرکدام منشأ اثر و دارای نفوذ اجتماعی و گاه با هزاران‌هزار مخاطب... و البته این هسته، زمینه‌ای بود برای پیوستن جمع گسترده‌تری که این حلقه چهل‌پنجاه‌نفره را تا چهارصدپانصدنفر افزایش دهد... حلقه اول گام به گام تا ایستگاه دوازدهم رفته و حلقه دوم هم تا سومین همایش... امروز که در پایان یک روز سخت، در برگشت از تهران، این کلمات را پشت هم قطار می‌کنم، چندماهی هست که بچه‌ها شبانه‌روز، در تدارک نشست سیزدهم هستند... ادامه دارد... ✍ @qoqnoos2