eitaa logo
ققنوس
1.2هزار دنبال‌کننده
168 عکس
56 ویدیو
4 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
از و تا صنایع و از تا شیران و نبرد با از تا و در پوشش دفاع از محیط‌زیست... خلاصه‌ای فشرده از تمام آن‌چه می‌تواند مسأله نوجوان امروز ایران اسلامی باشد، همه و همه با ترکیبی هم‌گن و هم‌گون کنار هم نشسته‌اند، بی‌آن‌که توی ذوق بزنند و حاصل این هم‌نشینی هنرمندانه، شده‌است . منطقه پرواز ممنوع، بیانیه آرمان‌خواهانه نسل فردای ایران جوان است، مانیفست نوجوانانه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است بر روی پرده . گام بلند بچه‌های در آغاز انقلاب اسلامی محکم و باشکوه برداشته‌شده‌است. . در شرایطی که نازپروردگان سینمای ایران، از سر وادادگی یا دل‌دادگی در حال پس‌انداختن توله‌های همایونی در آن‌سوی مرزهای ایران هستند و برخی دیگر هم اگرچه دست‌مزدهای نجومی دارند، اما دغدغه‌شان معافیت مالیاتی است برای چَرای به‌تر و جفتک‌زدن چابک‌تر و زدن آروغ‌های روشن‌فکری و درکردن بیانیه‌های ریزودرشت...، جماعتی از تبار پابرهنگان دل‌داده با دست‌های خالی ولی انگیزه‌های عالی، سوار اسب چموش سینما شده‌اند و بدون آن‌که اصالت‌های خود را فراموش کنند، سرزمین‌های جدید و مرزهای نوینی را تجربه می‌کنند. . اگر می‌خواهید صفا و پاکی دوران نوجوانی خود را مرور کنید و دقایقی از تمام سنگینی‌های انباشته در طول این سالیانی که به مرگ نزدیک‌تر شده‌اید، سبک‌بار شوید، یا حتی اگر دوران نوجوانی خوش و خرمی نداشته‌اید و خواستید یک زیست‌تجربه پاک و مصفا را مرور کنید، قطعاً یکی از به‌ترین پیشنهادها است. @qoqnoos2
روایت انسان انقلاب اسلامی (اشتراک حس خوب جلسه با یک آدم‌حسابی!) دیدم که می‌شناسمش... اگرچه نادیده! مدت‌ها بود سبزپوش دوست‌داشتنی از نزدیک ندیده بودم نه این‌که نبوده‌باشد، بخت یارم نبود... دیرهنگام خبر داده بودیم و زودهنگام اجابت کرده بود، شاید دوساعتی بیش از قرار هم جلسه طول کشید، با انرژی و روی گشاده جلسه را ادامه داد، خلاف بروکراسی اداری معمول... هم‌سن‌وسال بودیم تقریباً، هر دو ورودی ۷۸، او امام صادق و من شهید بهشتی... برای یک لحظه، شاید اولین‌بار بود احساس کردم می‌توانم دوست داشته باشم من هم باشم! ✳️✳️✳️ اهل دزفول بود و تو بی‌آن‌که قصه را ناسیونالیستی کنی، در ذهنت مرور می‌کردی هرچه دزفولی می‌شناسی، همین‌طور خون‌گرم و دل‌نشین‌اند... از حاج نازنینِ بی‌بدیل و دکتر متینِ باوقار تا و و برداران و شیخ و بسیاری دیگر از دوستان و یارانِ جان... ✳️✳️✳️ اما این دزفولی، بود، شدید! آن‌گونه که باید یک چنین باشد... از نابغه معماری، دکتر گفت، نویسنده کتاب ، از طراحان پل بعثت، از رئیس بیمارستان نیکان تهران گفت، از مجاهدت‌های رئیس وقت بهشت زهراء در ایام کرونا، ، از دانشمند شهید یک‌درصدی، ... یک‌درصدی یعنی جزء یک‌درصد برترین دانشمندان رشته ایمونولوژی(ایمنی‌شناسی) جهان بر اساس گزارش ESI (پایگاه طلایه‌داران علم)! شهید مدافع سلامت... از گفت و سوژه کتاب ... چه‌قدر خوب بود که محصور در قفس تنگ جناح‌های سیاسی نبود... چه‌قدر خوب بود که بی‌تکلف از انسانیت انسان‌ها حرف می‌زد... ✳️✳️✳️ آه که لذت بردم، چقدر اهل کتاب بود! از کتاب گفت، از ، از ، از ها و... از ، از دکتر که وزین است و آرام، از نویسندگان کتاب ، دکتر ، نویسنده و دکتر که برای دهه‌هشتادی‌ها جذاب سخن می‌گوید، از و دکتر و... اتاقش پر بود از کتاب‌های خوب! نه مانند کتاب‌خانه‌های نمایشی و فرمایشی اغلب مدیران سرشلوغ جمهوری مظلوم اسلامی، کتاب‌هایی که گاه آن‌قدر تورق شده بودند، ورم کرده بودند! تقریباً کتابی نبود، مگر آن‌که لابه‌لای صفحاتش، یادداشتی، تکمله‌ای، نکته‌ای، چیزی... نوشته بود... انگار دغدغه‌ای جز یافتن و افکندن بذر امید و دمیدن روح غیرت و روایت پیشرفت ایران اسلامی نداشت... و چه‌قدر این خرده‌روایت‌ها لذت‌بخش بود... ✳️✳️✳️ معتقد بود حرکت انقلاب اسلامی، آن و تمام اجزاء تمدنی آن، متعلق به فرهنگی‌ها است و تنها راه غلبه کامل بر دشمن تحقق کامل این امر است... همه چیز برای است... را سازمانی می‌دانست و قائل بود نمی‌تواند شأن دیگری داشته باشد... و البته رسیدن به این نقطه را نیازمند هم‌افزایی و هم‌فکری... سپاه را در مواضعی بچه‌ها می‌دانست و اعتقاد داشت بلوغ این سازمان و حفظ سپاه‌بودنش به است... اگر بداریِ مردم را نکند، سپاه نیست...؛ سپاه، است...، با صدای رسا می‌گفت همه جمهوری اسلامی است، هرمی نیست، فِلَت است، تختِ‌تخت... در این بین تأکید داشت که تنها هیأت است که است و هیأت را نمو اجتماعی دین‌داری در جمهوری اسلامی می‌دانست... و شبکه هیأت‌ها را نماد جمهوری اسلامی و نمود جمهوری اسلامی، طلیعه رسیدن به و شکوفایی نهاد متناسب با انقلاب اسلامی... ✳️✳️✳️ از درازنای تاریخ گفت و ضرورت ، تاریخ تحولات شیعه، تاریخ تحولات ایران، از بروز و ظهور تاریخی‌نگری در ، از اتکای راویان دفاع مقدس به سنت هزاروچندصدساله هیأت... از ... و در این میانه انقلاب اسلامی را بیش از آن‌که در پیشرفت دانش و فناوری بداند، در و شاید بیش‌تر و پیش‌تر می‌دید... این روایت زبان خاص خودش را لازم دارد، این زبان باید از کام خودش بیرون بیاید... و آن هیأت است، ! ، می‌خواهد... هیأت محل رشد و تربیت انسان انقلاب اسلامی است، شهداء از بطن هیأت‌ها بیرون آمده‌اند، هیأت‌ها صاحب هستند، شهیدداده‌اند... ها، ها از دل هیأت‌ها بیرون آمده‌اند... ادامه دارد...
هدایت شده از عابدین کاظمی نیا
▪️در تعظیم خدمات ارزنده جریان وسیع هیات مذهبی بسم الله و بالله و فی سبیل الله صلی الله علی الباکین علی الحسین ▫️با پایان ماه صفر یکی از حساس ترین و موثر ترین ایام سال که یک ششم کل سال را شامل میشود به پایان می رسد و پرونده «عزاداری» در محرم و صفر تا سال آینده بسته می شود. برای شیعیان و ما ایرانی ها این اتفاق مبارک و بسیار مهم از آنجایی که در «دسترس» بوده و «همیشگی» است عادی می نماید در حالی که این دو ماه پر است از «گفتنی ها و نا گفتنی ها». یکی از مهمترین کنش های این دو ماه که «برپایی برنامه های مختلف عزاداری» است توسط جریانی مومن و موثر به نام به وقوع می پیوندد که متاسفانه کمتر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. به عنوان نمونه چند نکته در «اهمیت» و «عبرت های» این اتفاق را یاد آوری میکنم: 🔻یکم. در بین همه «مناسک شیعی»، عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام بخاطر «تلاقی عناصر مهم تاثیر» یعنی و و و ، اثر بخش ترین اتفاق در «توسعه رفتار های ایمانی» ، «دین داری»، «یقظه» و «بازگشت به وادی بندگی» خداست. محرم و صفر به مثابه «آبی طهور»، به «تطهیر فردی و اجتماعی» جامعه پرداخته و روح و جسم اهالی کشتی نجات را جلا می دهد. برای فهم اهمیت این اتفاق، فقط به این نکته توجه کنیم که اگر محرم و صفر به احتمال قوی بسیاری از افراد موفق به حضور در مجالس و گریه نمی شدند و آلودگی ها و نا پاکی ها می ماند و اساسا تصور این دنیا بود. پس جریان هیات های مذهبی را می توان از و متمرکز بر مهمترین دانست که به انجام مهمترین ممکن اشتغال دارند و صد البته این مهم منحصر به محرم و صفر نیست اما اوج آن در این دو ماه است. 🔻دوم. در زمانی که «سنگین ترین جنگ روانی تاریخ» در حال جریان است و راه مقابله با آن «جهاد تبیین» است، کانون این جهاد است. به این بیان «هیأت مذهبی» بخش مهمی از «بار نرم افزاری انقلاب اسلامی» را به دوش کشیده و به عنوان «میدان عمل واقعی» برای روشنگری و امید آفرینی در جامعه عمل کرده اند. از این رو توجه بیش از پیش به این «ایده منحصر بفرد جهان تشیع» در و «اهداف انقلاب اسلامی» تاثیر بسزایی خواهد داشت. 🔻سوم. وقتی به تصریح رهبر فرزانه انقلاب، از طرفی تمرکز در ایجاد و توسعه جریان های را ابزار موثر در ایجاد جامعه دانسته و از طرف دیگر «شکل گیری حرکت عمومی» را تنها در عملی کردن گام دوم انقلاب فرض کنیم، میشود با بررسی مدل های «سازماندهی» و «اقدام و عمل» هیات مذهبی، نوعی از کارآ ترین حلقه های میانی را معرفی و کرد. مدلی که می توان از آن به نوع حلقه های میانی موجود یاد کرده و شاخص های چون تمرکز، پیگیری لحظه به لحظه، داشتن خروجی موثر، قدرت به میدان آوردن مردم، توانمندی در بسط اندیشه دینی، تربیت عنصر فرهنگی اندیشه ورز و میدان دیده و ... را به وضوح در آن یافت. با عنایت به آنچه گذشت بر خود فرض می دانم از همت و تلاش، جسارت و شجاعت، بصیرت و فطانت و در یک کلمه همه اجزای تشکیل دهنده هیات مذهبی خصوصا مدیران، کادر، خطباء، شعراء، ستایشگران، هنرمندان و سایر عناصر شکل دهنده این و تشکر کنم و در یک جمله بگویم کار شما، تلاش شما، همت شما، هدف و افق پیش روی شما از آنچه تا کنون بدان پرداخته شده است لایق است. اعتقاد حقیر آن است که مُعْظمی از کم کاری ها و کوتاهی های بخش های مختلف فرهنگی و اجتماعی بدست توانای دوستان بی توقع و پر اثر هیات مذهبی جبران می شود و این سزاوار بیش از پیش به این مجموعه و جریان انقلابی است. @a_kazemineya
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بستر اصلی تربیت میدانی، هیأت است 🎙 برادر 🔹 اگر می‌خواهیم تربیت فراگیر شود و جامعه تربیت شود، نزدیک‌ترین بستر به تحقق چنین هدفی است. 🔹 ما اگر از ظرفیت‌های تربیتی هیأت غفلت بکنیم، صحنه را باختیم. ❇️ هجدهمین همایش مدیران هیأت‌های محوری‌و‌برگزیده کشور 🗓|آبان‌ماه۱۴۰۲| 📌|تهران|مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب‌اسلامی(سرچشمه)| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت سوم) «رویای شیرین بی‌تعبیر!» امسال گفته شد کارت‌های ویژه را سازمان، همان صبح دیدار، متمرکز مقابل گیت (درگاه حفاظت) توزیع می‌کند تا مشکلات سال گذشته پیش نیاید! برای توزیع چیزی حدود سیصد کارت برای مخاطبی خاص که هر کدام تشریفات و روحیات و خلقیات خاص خود را دارند، از پیرغلامان و پیش‌کسوتان تا چهره‌های جوان‌تری که برخی رنگ و بوی سلبریتی‌ها را هم گرفته‌اند... گمانم این بود که احتمالاً تدبیر ویژه‌ای اندیشیده شده و مقابل درب یا شاید داخل محوطه یا... اقلاً ده میز مرتب با افراد توجیه و کاربلد با سیستم و امکانات نشسته‌اند، احتمالاً همین‌جا هم یک پذیرایی مختصری تدارک دیده شده... یک گروه پشتیبانی هم آماده است که اگر برای هر فردی مشکلی پیش آمد و اگر موردی خارج از پیش‌بینی رخ داد، سریعاً مشکل را بررسی و رفع نماید... یک نفر هم فقط کارش تحویل‌گرفتن و احترام‌کردن است... تشریفاتی منظم، حرفه‌ای و کاردان، همان‌طور که باید باشد، در تراز ، در شأن ، در سطح ... با دیدن قُلی و جُلی، ناگاه از این رویای شیرین پرت شدم بیرون، ابرهای خیال بالای سرم را پراکنده کردم و به خودم آمدم! رویای شیرین کوتاهی بود... دو نفر کارت‌آویز نسبتاً بزرگی را بر گردن انداخته بودند که خیلی‌درشت رویش نوشته بود: «عوامل اجرایی» و یک دسته قطور کارت در دست‌شان بود... 💠💠💠 سراغ حاج‌آقا را می‌گیرم، رفته داخل برای حل مشکلی که برای چندنفر پیش آمده، می‌توانم تصور کنم چه فشاری را دارد تحمل می‌کند... همین هم هست، بعد از دیدار که دیدمش احساس کردم به قدر محسوسی موهای سپید سرورویش بیش‌تر شده! نگران خانواده هستم، آخرین‌بار که تماس گرفته بودم، هنوز معطل بود و فردی که خانم گنجی معرفی کرده بود، نتوانسته بود کاری کند... برای چندمین‌بار تماس می‌گیرم و این‌بار دیگر گوشی پاسخ نمی‌دهد، احتمال زیاد می‌دهم که موفق شده برود داخل... این‌سو هم جمعیت در حال کم‌وزیادشدن هستند...، عده‌ای می‌روند داخل و عده دیگری بر جمع اضافه می‌شوند... همراه و یکی‌دونفر دیگر از راه می‌رسند... جلسه اخیر ستوده در کنار سروصداها و حرف‌وحدیث‌های زیادی را در فضای مجازی داشته... و البته حضور خاصش در همین دیدار هم تحلیل‌ها و قضاوت‌ها را ادامه داد... آن‌طرف‌تر هم و همراه همیشگی‌اش آمده‌اند و عده‌ای دورش را گرفته‌اند و حال‌واحوال می‌کنند... الحمدلله حال آقانریمان خیلی بهتر است و مایه خوشحالی... آرام و بی‌سروصدا می‌آید و بدون توقف، از کناره درب به سرعت وارد می‌شود و می‌رود داخل...   را می‌بینم که همراه و چندنفر دیگر از بچه‌های کرج از راه می‌رسند... با چندنفر خوش‌وبشی می‌کنند، می‌روم سمت و در آغوشم می‌کشمش... مدتی بود ندیده بودمش، با مزاح و گلایه توأمان می‌گویم: «اخوی! عِقابِ بدونِ تفهیمِ اتهام، قبیحه! حداقل بگو چه کار کرده‌ایم که مستحق عذابیم...» او هم تواضع و محبت را به هم می‌آمیزد و جوابی می‌دهد... این‌طرف تا خانه خدا از شاکی است و در چند ثانیه، سینه‌ای از گلایه را سبک می‌کند، با بالاترین چگالی ممکن! 💠💠💠 در گوشه‌ای با مهمانان احتمالاً و گرم گرفته است و حسابی مشغول است، به هرحال او حکم میزبان را دارد در این‌جا... حاج هم می‌رسد، کمی دورتر از درب ورودی، توقف می‌کند و منتظر کسی یا کسانی است..، خودم را به او می‌رسانم، مثل همیشه شیک و مرتب! لب به گلایه باز می‌کنم و از آشفتگی اوضاع می‌گویم... می‌بینم تعدادی کارت هم دست است که باید به دوستان مشهدی برساند... می‌آیند و با گرم حال‌واحوال می‌کنند و کارت‌شان را می‌گیرند و می‌روند... باید اجرا کند و احساس می‌کنم زمان زیادی نیست، حاجی را راهی داخل می‌کنم و برمی‌گردم... دو نفر مشهدی کت‌وشلوارپوشیده و اتوکشیده هم از مدتی قبل معطل‌اند و دنبال دعوت‌کننده‌شان می‌گردند! می‌گویند از آستان قدس آمده‌اند و نشان آستان روی سینه‌شان حرف‌شان را تأیید می‌کند... پروازشان تأخیر داشته و حالا دست‌رسی به کسی ندارند... سراغ آقای و را می‌گیرند که تلفن‌شان پاسخ‌گو نیست... ابتدا فکرمی‌کنم با کار دارند که از توصیفات‌شان متوجه می‌شوم عزیز دیگری است... اسم‌شان را می‌پرسم و دنبال راه‌حل هستم... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت هجدهم) «با این چشم به مدّاحی نگاه کنید...» حضرت آقا بعد از جریان‌شناسی تاریخی و امتداد آن تا دوران معاصر و بررسی حرکت حضرت امام(ره)، خطاب‌شان را مستقیم، به مداحان می‌کنند و آن‌ها را وارثان این طریق می‌دانند: «امروز بارِ «» بر روی دوش شما است؛ امروز شما هستید که این رشته آغازشده به وسیله زهرای اطهر را دارید ادامه می‌دهید.» آقا ماهیت مداحی را از این منظر بازتعریف می‌کنند: « به معنای ادامه‌دادن کار آن کسانی است که در طول تاریخ، چه در زمان اهل‌بیت توانستند مذهب را نگه دارند، تشیّع را و جریان شیعه را حفظ کنند، چه در زمان ما که توانستند دنیا را عوض کنند، نظام کشور را از «طاغوتی» به «اسلامی» تبدیل کنند؛ این رشته دنباله همان رشته منوّری است که آن‌ها شروع کردند؛ با این چشم به مدّاحی نگاه کنید.» آقا و را «جزو مهم‌ترین بخش‌های قدرت نرم جامعه اسلامی» برمی‌شمارند و «محورِ هیأت» را و معرفی می‌کنند و بین این دو استرس کلام را بر مداح می‌برند و را در کنار آن. 💠💠💠 از این‌جا به بعد، بحث نسبتاً مبسوطی را در شرح با این عبارت آغاز می‌کنند: « از نافذتر و مؤثّرتر است.» برای توجه بیش‌تر مخاطبان، سؤالی را می‌پرسند: «علّت چیست که قدرتمندان عالم مثل آمریکا، بمب اتم دارند،‌ انواع و اقسام سلاح‌های پیشرفته را دارند، درعین‌حال مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها را برای هنر و سینما و هالیوود و تبلیغات و امثال این‌ها می‌کنند؟» و پاسخ می‌دهند: «چون سینما است، قصّه‌نویسی و فیلم است؛ این است که اثر می‌گذارد؛ اثرِ آنی دارد، بعد، از بین می‌رود.» 💠💠💠 را با کنایه به آمریکا، در دو مثال افغانستان و عراق توضیح می‌دهند: «افغانستان» « یعنی این‌که آمریکا می‌آید بیست‌سال در افغانستان می‌ماند، میلیاردها خرج می‌کند، آخرش هم با نفرت مردم مجبور به فرار از افغانستان می‌شود؛ این است.» «عراق» « یعنی آمریکا با تجهیزات کامل می‌آید همه عراق را تصرّف می‌کند، حکومت عراق را ساقط می‌کند، خودش آن‌جا به جای حکومت می‌نشیند و بعد از حدود بیست‌سال، امروز منفورترین دولت در عراق عبارت است از دولت آمریکا» 💠💠💠 در مقابل قدرت نرم را با مثال به فلسطین تبیین می‌کنند: « یعنی یک گروهِ به‌ظاهر در اقلّیّت امّا دارای نفوذ معنوی، می‌توانند دنیا را به خودشان متوجّه کنند. امروز شما ببینید فلسطینی‌های مظلومی که سلاح دفاع از خودشان را ندارند، توانسته‌اند با مظلومیّت خودشان، با صبر خودشان، با ایستادگی خودشان، دنیا را متوجّه به خودشان کنند.» بعد از بررسی این مثال‌ها، فاصله و تفاوت در تأثیر را بین و به رخ می‌کشند... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت نوزدهم) «توقع این است...» حضرت آقا بعد از تبیین اهمیت قدرت نرم و مقایسه با قدرت سخت، برمی‌گردند به ابتدای این بحث که و را جزو مهم‌ترین بخش‌های جامعه اسلامی برمی‌شمردند: «مجموعه مباشر و متصدّی مدح و مرثیه، یعنی همین که یک مجموعه‌ای و یک بخشی از جامعه اسلامی است، بایستی بداند که چه‌کاره است و چه‌کار می‌خواهد بکند و او چیست.» 💠💠💠 در ادامه بسته محتوایی ستایش‌گران را فهرست می‌کنند: ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. 💠💠💠 بعد هم تصریح می‌کنند «توقّع این است» که این مجموعه محتوایی بایستی با « و ، با همان خصوصیّاتی که شما در تاریخ «» در گذشته شیعه ملاحظه می‌کنید، امروز ارائه بشود» 💠💠💠 بعد هم نامعادله بزرگ و عجیبی را ترسیم می‌کنند: «اگر - تلاوت زیبایی از قرآن باشد، - شعر زیبایی با صدای خوش و با آهنگ خوشی خوانده بشود، - محتوای صحیح و متعالی به وسیله این صدای خوش و آهنگ خوش منتشر بشود، این از بسیاری از قدرت‌های سخت دنیا بیش‌تر است، بیش‌تر است.» این‌که رهبر یک جامعه، اهمیت صدا و آهنگ خوش را از بسیاری از قدرت‌های سخت دنیا بالاتر بداند، چه افتخار بزرگی است برای جامعه فرهیخته و‌ هنرمندان آن جامعه... در ادامه هم به صراحت حرکت جمهوری اسلامی را بر همین مسلک تبیین می‌کنند: «جمهوری اسلامی در این چهل‌وچند سال این‌جوری حرکت کرده؛ جمهوری اسلامی بیش از آن‌چه به متّکی باشد، به متّکی بوده.» 💠💠💠 بعد هم برای این‌که برای کسی خطای شناختی ایجاد نشود و این نکته مورد سوءاستفاده خناسان قرار نگیرد، توضیح می‌دهند که: «...من به تسلیحات پیشرفته و منطبق با نیاز و مطابق با توانایی‌های دشمنان اعتقاد دارم و دنبال می‌کنم» 💠💠💠 و باز هم صراحتاً می‌گویند: «این توقّع ما است»: «عقیده‌ام این است که در کنار آن و قدرت تسلیحاتی، ، و بایستی در بین ما گسترده بشود» و باز هم بر این به تفکیک مخاطب تأکید می‌کنند: «ما از توقّع داریم، از توقّع داریم، از و توقّع داریم.» آقا حجت را به چندین بیان و عبارت، از چند جهت، بر جامعه ستایش‌گران تمام می‌کنند... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
«یاٰ مُلَقِّنْ» (روایت برادر عزیزم آقا هادی سعیدی‌فرد از شب نوزدهم رمضان) قسمت ۲از۲ نوبت بود... خیرش در هم به ما رسیده، چند سالی است که مفاتیح زیر بغل نمی‌زنم و دست به دامان نرم‌افزار مفاتیح گوشی‌های اندرویدی می‌شوم... تا مفاتیح را باز کردم، چشمم به پنجره «آخرین مشاهده من» که در صفحه اصلی نرم‌افزار بود، افتاد: «آخرین مشاهده من: زیارت امام حسین(ع) در ۱۵شعبان»! همین نیم‌نگاه کافی بود که در کسری از ثانیه فاصله ۷۴۹کیلومتری تا را طی کنم و تمام خاطرات سفرِ یادگاریِ یک‌ماه قبل من به همراه جمعی از رفقای به کربلا در نیمه شعبان را مرور کنم... شاید خیلی ها هم مثل من فقط سالی سه‌بار و آن هم در این سه‌شبِ قدر مزاحم جوشن کبیر می‌شوند، اما گمان می‌کنم برای اهل معنا همین سه‌بار هم جوشنی کبیر برای‌شان بسازد که جان‌شان را در جنگ با شیطان و از گزند گناه در امان نگاه دارد... هر بار که می خوانم، یک اسم از اسامی رب‌العالمین بیش‌تر از بقیه به چشمم می‌آید و توجهم را جلب می‌کند... شب نوزدهم امسال، آن اسمی که دلم را به سوی خودش بیش‌تر جذب کرد، «یاٰ مُلَقِّنْ» بود، ترجمه‌اش می‌شد: «ای دلبر»! آن‌قدر ذوق‌زده شده بودم که مثل بچه‌ها را که کنارم نشسته بود، با «وصفِ عیش» خودم در لذت‌بردن از «ای دلبرِ» جوشن، به یک «نصف عیش» در بین قرائت دعا مهمان کردم. ▫️▫️▫️ از ایرادات استفاده از نرم‌افزارهای مفاتیح این است که شما باید، هم تمرکز کنید روی متنِ دعا و هم چشم بپوشانید از پیام‌هایی که در حین قرائت دعا به سمت گوشی روانه می‌شوند...، اما در بین پیام‌هایی که هرچند دقیقه یک‌بار ظاهر می‌شدند، چشمم به پیامی از افتاد. با خودم گفتم احتمالاً جدید خودش را فرستاده، پیام را باز کردم، شعرِ بود، گوشه‌ای از دلم را در کوچه‌های ، در گذاشتم و یا شعر تا و رفتم، چرخی زدم و روضه مصور دیدم و برگشتم به مسجدِ خودمان: «...کوفه لبریز از مصیبت بود  باد در کوچه نوحه‌خوان شده بود شور افتاد در دل زینب پی بابا دلش روان شده بود در و دیوار التماسش کرد در و دیوار مهربان شده بود...» ▫️▫️▫️ دعا که تمام شد،نوبتِ با نان سنگک، شده بود... همان قوت غالب شب‌های قدرِ مسجد ما، البته فُرجه‌ای هم بود برای نماز شب احیاء و تازه‌کردنِ گلو و صله رحم بچه‌های و تبریک عید و... ▫️▫️▫️ قطعاً مابقی شب نوزدهم ۱۴۰۳ برایم لذت‌بخش است ولی هر چه می‌کنم ظاهراً رشته افکارم در همان قسمت گره خورده است، ترجیح می‌دهم کمی بیش‌تر انسانیت بخوانم و اعلامیه فوت و پخش کنم و خاک بیش‌تری روی تابوت بریزم... ✍🏻 با اندکی ویرایش و تغییر @hadisaeedifardd @qoqnoos2