eitaa logo
قران پویان
443 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
683 ویدیو
612 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 171 تا 178 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
4_5938244478056797285.mp3
3.53M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️اعتراف بنی نوع بشر به خدای سبحان در عالم ناشی از فقر ذاتی انسان به خدا است‌ 💠وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ 🌱زمانی (را یاد کن) که پروردگارت، نسل فرزندان آدم را از پشتشان برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت: «آیا من مالک و صاحب‌اختیار شما نیستم؟» (همگی) عرض کردند: «چرا؛ گواهی می‌دهیم.» (چنین کرد؛) تا مبادا روز قیامت بگویید: «ما از این، بی‌خبر بودیم.»؛ أعراف - ۱۷۲ 🔷✨جمله‌" وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" از يك فعل ديگر خداوند بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر می‌دهد، و آن فعل خدا اين است كه هر فردی را گواه خودش گرفت، و اشهاد بر هر چيز حاضر كردن گواه است در نزد آن و نشان دادن حقيقت آن است تا گواه، حقيقت آن چيز را از نزديك و به حس خود درك نموده و در موقع به شهادت به آنچه كه ديده شهادت دهد، و اشهاد كسی بر خود آن كس نشان دادن حقيقت او است به خود او تا پس از درك حقيقت خود و تحمل آن در موقعی كه از او سؤال می‌شود شهادت دهد. 🔷✨‏و از آنجايی كه نفس هر صاحب نفسی از جهاتی بغير خود ارتباط و تعلق دارد، و ممكن است انسان نسبت به پاره‌ای از آنها استشهاد شود، و نسبت به پاره‌ای ديگر نشود، از اين رو اضافه كرد:" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" تا بدين وسيله مورد استشهاد را معلوم كرده باشد، و بفهماند آن امری كه برای آن، ذريه بشر را استشهاد كرده‌ايم ربوبيت پروردگار ايشان است تا در موقع پرستش به ربوبيت خدای سبحان شهادت دهند. 👈‏پس انسان هر قدر هم دچار كبر و غرور باشد و هر چند رو به راه بودن وضع زندگيش مغرورش كرده باشد نمی‌تواند اين معنا را حاشا كند كه مالك وجود خود نبوده، و در تدبير امور خود مستقل و بی‌نياز نيست، چون اگر مالك وجود خود بود خويشتن را از مرگ و ساير آلام و مصائب زندگی نگه می‌داشت، و اگر در تدبير امور خود مستقل بود، هرگز ناچار نمی‌شد كه در برابر اسباب طبيعی و وسائلی كه او به خيال خود مدبر آنها و حاكم در آنها است خضوع كند، آنهم اسباب و وسائلی كه خود آنها نيز مانند انسان بغير خود محتاجند، و در برابر حكم حاكمی غيبی هر چند عليه‌شان باشد مطيع و منقادند، و حوائجشان بدست انسان برآورده نمی‌شود و انسان حاكم و مدبر آنها نيست. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️آنكه از جدا شود، طعمه‌ی می‌گردد 💠‏وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ (۱۷۵/اعراف) 🌱‏و بر آنان، داستانِ آن كس (بَلعَم باعورا) را بخوان كه آيات خود (از علم به معارف و اجابت دعا و صدور برخی كرامات) را به او داده بوديم، پس او (ناسپاسانه) خود را از آن آيات جدا ساخت، پس شيطان او را در پی‌خويش كشيد تا از گمراهان شد. 🔷✨‏جمله‌ی‌ «فَأَتْبَعَهُ»، بيانگر آن است كه آن شخص در مسير حقّ به چنان مقامی رسيده بود كه شيطان از او قطع اميد كرده بود، امّا با بروز نشانه‌های انحراف، شيطان به سرعت او را تعقيب كرد و سرانجام در صف گمراهان و شقاوت‌مندان قرار گرفت. 🔹رهبر بايد مردم را نسبت به خطرهای قابل پيش‌بينی، آگاه كند و به آنان هشدار دهد. وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ‌ ... 🔹گاهی طاغوت‌ها، علما را هم فريب می‌دهند. سرنوشت دانشمندی همچون بلعم‌باعورا بايد برای تاريخ درس عبرت باشد. وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ... زيرا داستانی مهم و مفيد است. ( «نَبَأَ» به خبر مهم و مفيد می‌گويند) 🔹انسان آزاد است و می‌تواند تغيير جهت دهد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ» 🔹انسان هر چه بالا رود، نبايد مغرور شود، چون احتمال سقوط وجود دارد و عاقبتِ كار مهم است. جايگاه هركس بالاتر باشد، احتمال خطر بيشتری وجود دارد. «فَانْسَلَخَ مِنْها» 🔹آنكه از خدا جدا شود، طعمه‌ی شيطان می‌گردد. «فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ» ‏🔹شيطان وسوسه می‌كند و در كمين است كه هر گاه در كسی زمينه‌ای ببيند، او را دنبال كند. «فَانْسَلَخَ‌ فَأَتْبَعَهُ» (كلمه‌ی‌ «فَأَتْبَعَهُ» در كنار كلمه‌ی‌ «فَانْسَلَخَ»، نشان می‌دهد كه شيطان در كمين است و به محض انسلاخ، انسان را دنبال می‌كند.) ‏🔹شيطان، حريف عالم ربّانی نمی‌شود. (تا بلعم از آيات دست نكشيده بود، شيطان بر او تسلّط نداشت) «فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ» ‏🔹علم، به تنهايی نجات‌بخش نيست، زيرا دانشمند دنياپرست، اسير شيطان می‌شود. «فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ» 🔹بايد به بد فرجامی انديشيد و از سوء عاقبت ترس داشت، تا نعمت، تبديل به‌ نقمت نشود. آتَيْناهُ آياتِنا ... فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ‌ ‏🔹رها كردن راه خدا، دور از عقل و خرد است. «فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ» ‏🔹سقوط انسان در چند مرحله واقع می‌شود: جداشدن از آيات الهی، پيروی از شيطان وپيوستن به جمع گمراهان. «فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ» 📚‏تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 0⃣6⃣ تدبر در سوره ❓در آیه ۸۷ سوره حجر، منظور از چیست؟ آیا سوره است؟ 🔶وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾ قمشه‌ای: (ای محمد) همانا هفت آیت با ثنا (و دعا که قسمت بین خدا و عبد شده و در هر نماز دو بار خوانده می‌شود، یعنی سوره حمد) و این قرآن با عظمت را بر تو فرستادیم. 🔸● معناى ((مثانى )) و اشاره به معناهائى كه ديگران براى آن گفته اند قسمت اول : 🔸و ظاهرا ((مثانى )) جمع ((مثنيه )) - به فتح ميم - يعنى اسم مفعول از ماده ((ثنى )) باشد كه به معناى عطف و برگرداندن باشد، همچنان كه در جاى ديگر قرآن آمده : ((يثنون صدورهم )) و 🔶 آيات قرآنى را از اين رو مثانى ناميده كه بعضى مفسر بعضى ديگر است و وضع آن ديگرى را روشن مى كند، و هر يك به بقيه نظر و انعطاف دارد، همچنان كه جمله ((كتابا متشابها مثانى )) اشاره به اين معنا دارد براى اينكه هم آن را متشابه خوانده كه معنايش شباهت بعضى آيات آن با بعضى ديگر است ، و هم مثانى ناميده . و در كلام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز آمده كه در صفت قرآن فرموده : ((بعضى از آن بعضى ديگر را تصديق مى كند)). 🔸ممكن هم است كلمه مذكور را جمع ((مثنى )) به معنى مكرر بگيريم ، كه باز كنايه از اين مى شود كه بعضى از آياتش بعضى ديگر را بيان مى كند. بعضى گفته اند: از ((تثنيه )) و يا از ((ثنى )) گرفته شده ، كه به معناى تكرار و اعاده است ، و از اين رو آيات قرآنى مثانى ناميده مى شود كه مطالب در آن تكرار شده است . 👈علل احتمالی نامیدن به 🔹بعضى ديگر گفته اند: اگر ، ناميده شده بدين جهت است كه در هر نماز دو بار بايد خوانده شود، و يا براى اين است كه در هر ركعتى با خواندن سوره اى ديگر دو تا مى شود، و يا بدين جهت است كه بيشتر كلماتش ‍ مانند ((رحمان )) و ((رحيم )) و ((اياك )) و ((صراط)) در آن تكرار شده است ، 👈و يا براى اين است كه دو نوبت نازل شده يكبار در مكه ، بار ديگر در مدينه ، 🔹 و يا بدين جهت است كه خداى تعالى در آن ثنا شده است ، و يا به اين خاطر است كه خدا آنرا استثناء كرده ، يعنى همانطور كه در روايت هم آمده آنرا ذخيره نموده است براى اين امت ، و بر امتهاى ديگر نازل ننموده و همچنين وجوه ديگرى كه در تفاسير ذكر شده است . 🔸و در اينكه فرمود: ((سبعا من المثانى و القرآن العظيم )) تعظيمى از سوره و همه قرآن كرده كه بر كسى مخفى نيست ، اما تعظيم قرآن است ، براى اينكه از ناحيه ساحت عظمت و كبرياى خداى عز و جل به وصف عظيم توصيف شده ، و اما تعظيم فاتحه است براى اينكه نكره آوردن كلمه ((سبع )) و بدون وصف آوردن آن خود دليل عظمت قدر و جلالت شان است ، و اين معنا بر اهل ادب پوشيده نيست ، علاوه بر اين ، يك سوره در قبال قرآن قرار گرفته و حال آنكه خودش سوره اى از قرآن است . 🔸👌آيه مورد بحث همانطور كه روشن گرديد در مقام منت نهادن است ، و در عين حال از آنجائى كه در سياق دعوت به صفح و اعراض قرار گرفته اين معنا را هم مى رساند كه موهبت عظماى قرآن كه متضمن معارف الهى است و به اذن خدا به سوى هر كمال و سعادتى هدايت مى كند كافى است كه تو را (اى رسول خدا) بر صفح جميل و اشتغال به ياد پروردگارت و سرگرمى به اطاعت او وادار سازد 💫ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۸۳ http://quranpuyan.com/yaf_postst5158_dr-yh-87-swrh-Hjr-mnZwr-z-sb-mn-lmthny-chyst--y-swrh-Hmd-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
برداشت ما از کریم نباید با مغایر باشد ↩️ اگر روابط بین انسانها، رابطه بین شهروند و حکومت و روابط با دیگر جوامع بر مبنای و باشد، بسیاری از مشکلات موجود حل خواهد شد ↩️ نماد معلمی، شهید مطهری است که را در سلسله علل احکام می داند؛ ↩️ برداشت ما از کریم نباید با عدالت مغایر باشد ↩️ من به بحث آقای مطهری این را اضافه می‌کنم که ا در سلسه علل احکام است و شما نمی‌توانید احکام غیراخلاقی داشته باشید ↩️ اخلاق و عدالت امری انسانی است و بعثت پیامبران برای ایجاد و تکمیل است؛ آیا دینی که هدفش برپایی عدالت و اخلاق است، می‌تواند احکام غیرعادلانه و غیراخلاقی داشته باشد؟ اگر داشت اشکال در نحوه برداشت هاست. ↩️ آیا رسالت حکومت، فقط اجرای احکام است و آیا همه اسلام این است؟ اخلاق، عدالت، روشن‌بینی، فتوت، گذشت و توحید کجاست؟ ↩️ این طور تلقی شده که مبنایی‌ترین امر در حکومت اسلامی است و باید فقیهان در راس باشند و فقه در جامعه اجرا شود اما این فقه تا چه حد مهم است و آیا اگر دیدمان را نسبت به آن عوض کنیم، بسیاری از مشکلات امروزمان حل نخواهد شد؟ ↩️ با این شیوه حکمرانی، هم ، هم مردم و هم زیان می کنند و لطمه های غیر قابل جبران می بینند. ↩️ اگر آن روز که شد می‌گفتیم اسلامی که کنار این جمهوری می‌نشانیم، رای مردم و مردم و توسعه را قبول ندارد و برای هیچ اصالتی قایل نیست و ... ؛ آیا مردم به این رأی می دادند؟ ↩️ برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمی‌شود دست و پای کسی را ببندید و بگوئید شنا کن! ↩️ اگر بگویید هر کس با روال و روش و رویکرد موجود است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل است ↩️ سنت پرستان ظاهرگرا ممکن است بگویند از کجا آمده است؟ می‌گوییم از همانجا که و جمهوریت آمده است. ↩️ ایران یکپارچه و متحد و ملت بیدار و منسجم در پناه اسلام پیشرو و در عین حال مقاوم در برابر دشمنان دین و وطن، سرمایه تاریخی همه ماست. سوم خرداد و وجوه اشتراک فراوان دارند و از جمله تأکید بر این که: ”هم و هم ، آری- یا اسلام یا ایران، نه“ ↩️ اقتدارگرایان و تبارگرایانِ دیگرستیز کارشان به نازیسم و فاشیسم می‌رسد و نفی‌کنندگان و ملت به نام اسلام (در عرصه حیات اجتماعی) سر از و طالبانی گری در می آورند. گزیده هایی از سخنرانیهای حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🤲سُبْحانَ الدَّائِمِ غَيْرِ الْغافِلِ، سُبْحانَ الْعالِمِ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ، سُبْحانَ خالِقِ مَا يُرىٰ وَمَا لَايُرىٰ، سُبْحانَ الَّذِى يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَلَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ، وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ 🌸منزّه است آن پاینده‌ی بی‌غفلت، منزّه است آن دانای ناآموخته، منزّه است آن آفریننده دیدنی‌ها و نادیدنی‌ها، منزّه است آن‌که دیده‌ها را دریابد و دیده‌ها او را درنیابند و اوست دقیق‌نگرِ آگاه 💫دعای عشرات. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 179 تا 187 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
4_5940312010888581460.mp3
2.92M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ را با بخوانیم . 🔶وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «180»اعراف 🔹و نيكوترين نام‌ها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در اسم‌هاى خدا به كژى و مجادله ميل دارند خدا را به چيزى كه لايق او نيست توصيف مى‌كنند (و به جنگ و ستيزه مى‌پردازند و صفات خدا را بر غير او مى‌نهند) رهاكنيد. آنان به زودى به كيفر آنچه مى‌كردند، خواهند رسيد. 🍃- كلمه‌ى «اللّه»، محور همه‌ى اسماى الهى است. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» (كلمه‌ى «اللَّهِ»، دربردارنده‌ى تمام صفات الهى است) 🌼 تمام خصال نيكو، براى خداست، ديگران براى رسيدن به «حُسنى» بايد سراغ او بروند. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 🌸 دعوت و دعا بايد به زيبايى‌ها و خوبى‌ها باشد. «الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 🍃اسماى الهى نشانه‌هاى اوست، مى‌توان از نشانه به او رسيد. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 🌼 ايمان به اين‌كه خداوند تمام كمالات را دارد و از همه‌ى عيب‌ها دور است، انسان را به دعا و ستايش وامى‌دارد. «فَادْعُوهُ بِها» 🌸داروى غفلت، ياد خداست. در آيه‌ى قبل خوانديم: «هُمُ الْغافِلُونَ» در اين آيه مى‌خوانيم: «فَادْعُوهُ بِها» 🍃در برابر به ملحدان و منحرفان، عكس العمل نشان دهيم. «ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️کی برپا می شود؟ 💠يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّـهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ 🌱از تو درباره‌ی قیامت می‌پرسند که چه زمانی بر پا می‌شود؟ بگو: آگاهی از آن صرفاً نزد پروردگارم است. فقط خودش زمان آن را آشکار می‌کند. (آن حادثه) در آسمان‌ها و زمین (بر ساکنان آن‌ها بسی) سنگین است. جز ناگهانی سراغتان نمی‌آید. (چنان) از تو می‌پرسند که گویی از آن به‌خوبی مطلع هستی! بگو: آگاهی از (زمان) آن صرفاً نزد خداست؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند. أعراف - ۱۸۷ 🔷✨دو نشانه سربسته برای آن بيان می‌كند، نخست می‌گويد:" قيام ساعت در آسمانها و زمين، مساله سنگينی است" (ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌) چه حادثه‌ای ممكن است از اين سنگينتر بوده باشد، در حالی كه در آستانه قيامت، همه كرات آسمانی به هم می‌ريزند، آفتاب خاموش، ماه تاريك، ستارگان بی فروغ و اتمها متلاشی می‌گردند، و از بقايای آنها جهانی نو با طرحی تازه ريخته می‌شود. 🔷✨‏ديگر اينكه قيام ساعت، ناگهانی است، و بدون مقدمات تدريجی، و به شكل انقلابی، تحقق می‌يابد. ‏بار ديگر می‌گويد:" چنان از تو سؤال می‌كنند كه گويی تو از زمان وقوع قيامت با خبری"! (يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها). 👈‏بعد اضافه می‌كند كه در جواب آنها بگو:" اين علم تنها نزد خدا است ولی بيشتر مردم از اين حقيقت آگاهی ندارند" كه چنين علمی مخصوص ذات پاك او است، لذا پی در پی از آن می‌پرسند. (قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّـهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‌). 👌‏ممكن است بعضی از خود سؤال كنند چرا اين علم مخصوص ذات خدا است و هيچكس حتی پيامبران را از آن آگاه نمی‌سازد؟ پاسخ اين سؤال اين است كه: عدم آگاهی از وقوع رستاخيز به ضميمه ناگهانی بودن و با توجه به عظمت ابعاد آن سبب می‌شود كه هيچگاه مردم قيامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به اين ترتيب خود را برای نجات در آن آماده سازند، و اين عدم آگاهی اثر مثبت و روشنی در تربيت نفوس و توجه آنها به مسئوليتها و پرهيز از گناه خواهد داشت. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 1⃣6⃣ تدبر در سوره ❓در آیه ۸۷ سوره حجر،منظور از چیست؟ آیا سوره است؟ قسمت دوم 🔶در تفسير طبري نزديك به ۸۳ روايت در تفسير اين آيه نقل شده است. طبري روايات «سبعا من المثاني» را چند دسته مي‏كند : 1⃣ رواياتي كه مي‏گويند مراد از سبعا من المثاني طولاني‏ترين هفت سوره قرآن است. 2⃣ رواياتي كه سبعا من المثاني را هفت آيه سوره فاتحه مي‏دانند. 3⃣ رواياتي (در واقع، تنها يك روايت) داير بر اين كه مراد از سبعا من المثاني هفت بخش قرآن است. 4⃣ رواياتي كه مي‏گويند كلّ قرآن مثاني است. 🔸طبري سپس نظر خود را چنين بيان مي‏كند كه دسته دوم (روايات سوره فاتحه) موثَّق‏ترين و معتمَدترين رواياتند، زيرا برخي از اين روايات اِسنادِ متصل به پيامبر دارند. 👈وي در بيان رأي خود درباره اين آيه، تفسيري ارائه مي‏كند كه در واقع معجوني از چند روايت اساسا متفاوت است. در نظر او، اصطلاح براي مجموع قرآن به كار رفته است. مفردِ آن، مثناة است و قرآن كريم را به دليل تواليِ آيات يا تكرار مضامينش مثاني خوانده ‏اند. وي چنين مي‏انديشد كه سبعا من المثاني به معناي هفت آيه از مثاني ــ يعني هفت آيه از كل قرآن ــ است. در آخر، طبري روايات ديگري را ذكر مي‏كند مبني بر اين كه عبارتِ «والقرآن العظيم» به بقيه قرآن اشاره دارد كه (علاوه بر فاتحه) به پيامبر اعطا شده است. 🔸عبارت سبعا من المثاني والقرآن العظيم از نظر نحوي متمم يا مفعول دومِ فعلِ آتيناك است. مشكل اصلي در تفسير آيه اين است كه اين مفعول دوم داراي دو جزء است: 👈۱- سبعا من المثاني، 👈۲- القرآن العظيم. اساس بحث تفسيري در اين آيه چگونگي ارتباط اين دو جزء است. روايات مورد نقل طبري كلاً بر دو دسته ‏اند: الف ـ رواياتي كه اين دو جزء را اسامي دو اَمر اعطا شده به پيامبر مي‏دانند؛ ب ـ رواياتي كه اين هر دو جزء را اسامي مختلفِ يك چيز مي‏دانند. دسته الف بيانگر «رهيافت دو مفعول»اند و دسته ب «رهيافت يك مفعول» را نشان مي‏دهند. 🔶تمامي تفاسيري كه اصطلاح را نامي براي _هفت_سوره يا مي‏دانند، بر اين ديدگاه مبتني هستند كه «مِنْ» در «سَبْعا مِنَ الْمَثَانِي» من بياني است؛ يعني مثاني معادل و بياني از سبعا است. اين بدان معناست كه سبعا من المثاني معادل با السبع المثاني است. 🔹با نگاهي به قديم‏ترين روايات مربوط به تفسير ، مي‏توان در قدم اول برخي را بدون درنگ كنار گذاشت، مانند: تفسيرِ مثاني به هفت سوره بلند قرآن و يا تفسير آن به سوَر حواميم. چنين تفاسيري از مثاني كه مثاني هفتگانه را هفت سوره خاص از قرآن مي‏شمارند، مبتني بر وجود ترتيب ثابتي از تمام سوره‏هاي قرآنند؛ حال آن كه صورت و پيدايش كامل اين امر تنها پس از جمع و تدوين تمام آيات قرآنيِ نازل شده ممكن است. 👈 تفسير مثاني به آيات را نيز مي‏توان بي‏ هيچ مشكلي كنار گذاشت، چرا كه تقسيم سوره به هفت آيه، بيشتر مصنوعي (تصنعي) است ؛ بگذريم از اين كه عموما شماره گذاري دقيق آيات قرآني نسبت به خود متن قرآن تبعي و ثانوي است. 🔸حال بايد پرسيد كه عدد [سبعا] چيست؟ آيا منظور، هفت موضوع دائما مكرَّر در قرآن است يا مضامين مكرَّر در صحف هفتگانه پيامبران پيشين؟ ظاهرا عدد هفت در اصل هيچ گونه ارزش عددي نداشته، بلكه بيشتر نُماد كثرت و فراواني بوده است. 🔺 چنانچه عدد هفت را در اين آيه (حجر، ۸۷) نُماد كثرت و فراواني بدانيم، ارتباط سياقي بسيار خوبي با آيه بعد (حجر، ۸۸) پيدا مي‏كند. در واقع از پيامبر مي‏خواهند كه بدانچه به او داده شده است راضي و خشنود باشد. [معناي آيات چنين مي‏شود:] ما به تو مثاني فراوان و قرآن عظيم عطا كرديم؛ پس به آنچه گروه‏هايي از ايشان را بدان بهره ‏مند ساخته ‏ايم چشم مدوز. و قرآن دو نام‏ اند براي آيات وحياني مكرّري كه حضرت محمد(ص) مي‏بايد بدانها خشنود باشد. 🖌برگرفته از مقاله تعامل تفسیر وحدیث در تعیین نویسنده: ربین، اری ترجمه: کریمی نیا، مرتضی 💫ادامه موضوع و سایر نظرات را می توانید در لینک زیر مطالعه بفرمائید http://zaya.io/dxdmh کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛