eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکته های تفسیری آیه6و7سوره طارق ✅ خُلِقَ‌ مِنْ‌ مَاءٍ دَافِقٍ‌ ▫ «مَآءٍ»: آب. نکره آمدن آن دلیل بر ناچیزی و حقارت است ▫ «دَافِقٍ»: جهنده. توصیف نطفه است که در آب منی شناور است و به هنگام بیرون آمدن، جهش و پرش دارد . ✅ ۱ - منى (نطفه مرد)، عنصر اصلى در آفرینش جسم انسان (خلق من ماء دافق) 🔹 «دَفَقَ الماء»; یعنى، آب به شدّت ریخت; این فعل به صورت لازم و متعدى استعمال مى شود; برخى تنها متعدى بودن آن را پذیرفته و «دافق» را به معناى «مدفوق» یا «ذى دفق» معنا کرده اند(مصباح). آب جهنده گرچه مى تواند بر منى مرد و تخمک زن تطبیق کند; زیرا هر دو از کیسه منى در مرد و تخمدان در زن بیرون مى جهند; ولى انصراف عرفى آن به نطفه مرد است. ✅ ۲ - جسم انسان، از آبى آفریده شده است که از مرد و زن یکباره تخلیه شده و از ظرف خود بیرون مى جهد. (ماء دافق) 🔹 این احتمال وجود دارد که مراد از «ماء دافق»، نطفه مرد و تخمک زن - هر دو - باشد. ✅ ۳ - آفرینش انسان از آب، شگفت انگیز و نشانه قدرت خداوند بر معاد است. (علیها حافظ ... خلق من ماء دافق) برداشت یاد شده، با توجه به ارتباط این آیه با جمله «إنّه على رجعه لقادر» در آیات بعد است. 🔅🔅🔅 ✅ يَخْرُجُ‌ مِنْ‌ بَيْنِ‌ الصُّلْبِ‌ وَ التَّرَائِبِ‌ ▫ «الصُّلْبِ»: استخوان پشت. ستون فقرات. ▫ «التَّرَآئِبِ»: جمع تَریبَة، استخوانهای سینه. فاعل فعل «یَخْرُجُ» ضمیر مستتر (هو) است که به (انسان) در آیه همین سوره برمی‌گردد. دو قطب جنین رشد یافته انسان در هفته‌های آخر جنینی مابین جناغ و دنده‌های تحتانی سینه مادر و ستون فقرات پشت مادر قرار داشته و از آنجا حرکت در مسیر کانال زایمانی را در موعد مقرر آغاز می‌کند. ▫ ضمیر (ه) در «رجعه» نیز به انسان برمی‌گردد ... این آیات مسیر زندگی انسان را از بدو انعقاد نطفه تا رستاخیز مرور می‌کنند. ✅ ۱ - محل پیدایش نطفه مرد (منى)، بین تیره پشت و استخوان هاى قفسه سینه قرار دارد. (یخرج من بین الصلب و الترائب) 🔹 «صلب»; استخوانى است که از قسمت بالاى پشت، نزدیک گردن شروع شده و تا دنبالچه (که جاى آن در انسان در جایگاه دم در حیوانات است) ادامه یافته است(قاموس). 🔹 «تریبة» (مفرد «ترائب»); یعنى، بالاترین استخوان قفسه سینه که زیر چانه قرار گرفته است (نهایه ابن اثیر). تمام اهل لغت آن را جاى گردن بند از قفسه سینه مى دانند (لسان العرب). برخى آن را به تمام استخوان هاى قفسه سینه و گروهى به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق مى کنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممکن است به اعتبار تغذیه کیسه منى از آن جا باشد. ✅ ۲ - بین استخوان هاى قفسه سینه و تیره پشت مردان و زنان، جایگاه خروج عنصر تشکیل دهنده جسم انسان است.* (یخرج من بین الصلب و الترائب) 🔹 چنانچه مراد از «ماء دافق» در آیه قبل، نطفه مرد و تخمک زن باشد، مفاد این آیه نیز مشترک خواهد بود. ✅ ۳ - شناخت مراحل تکوین و مسیر نزول نطفه مراحل تکامل آن تا آفرینش کامل انسان، توصیه خداوند به همه انسان ها است. (فلینظر ... یخرج من بین الصلب و الترائب) ✅ ۴ - خروج نطفه از فاصله بین ستون فقرات و قفسه سینه، امرى شگفت آور و مایه رفع استبعاد از «معاد» است. (یخرج من بین الصلب و الترائب) ارتباط این آیه با آیه بعد، گویاى برداشت یاد شده است. ✅ ۵ - خروج جنین از رحم، امرى شگفت و نشانه امکان معاد است. * (یخرج من بین الصلب و الترائب) 🔹 ضمیر فاعلى «یخرج»، ممکن است به «الانسان» در دو آیه قبل برگردد، در این احتمال مراد از «ماء دافق» نطفه مرد و مراد از جمله «یخرج...»، تولّد نوزاد خواهد بود و «من بین الصلب و الترائب»، اشاره به جایگاه رحم است که بین قسمت هاى جلو و پشت مادر مى باشد. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکته های تفسیری آیه 8و9و10سوره طارق ✅ إِنَّهُ‌ عَلَى‌ رَجْعِهِ‌ لَقَادِرٌ ▫ «رَجْع»: بازگرداندن مراد زنده گرداندن در آخرت است. ✅ ۱ - خداوند، بر اعاده مجدد انسان پس از مرگ او، توانمند است. (إنّه على رجعه لقادر) ✅ ۲ - آفرینش انسان از منى، برهان قدرت خداوند بر معاد و تجدید حیات انسان است. (خلق من ماء ... یخرج ... إنّه على رجعه لقادر) ✅ ۳ - تمام انسان ها پس از مرگ، دوباره زنده خواهند شد. (إنّه على رجعه لقادر) آیه شریفه صرفاً در مقام بیان توانمندى خداوند نیست; بلکه در صدد دفع پندار منکران معاد نیز مى باشد. 🔅🔅🔅 ✅ يَوْمَ‌ تُبْلَى‌ السَّرَائِرُ ▫ «تُبْلی»: مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد. نمایان و هویدا می‌شود. از آنجا که به هنگام آزمایش، حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار می‌شود، این ماده در اینجا به معنی ظهور و بروز آمده است ▫ . «السَّرَآئِرُ»: جمع سَرِیرَة، نهانیها و پنهانیها. اسرار و رازها. نیّات و عقائد و هرچیزی که نهفته و پوشیده باشد. ✅ ۱ - تمام اسرار و اعمال کتمان شده، در قیامت ارزیابى گشته، و مورد سنجش و شناسایى قرار خواهد گرفت. (یوم تبلى السرائر) 🔹 «سرائر» جمع «سریرة» (آنچه کتمان شود) است (قاموس) و چون با حرف «ال» همراه است، بر عموم دلالت دارد. 🔹 «ابلاء» (مصدر «تبلى») به معناى امتحان کردن است (مصباح). مراد از آزمودن سرائر، سنجش و محاسبه آنها است. ✅ ۲ - تأثیر نیت ها و حالات درونى انسان، بر سرنوشت او در قیامت (یوم تبلى السرائر) 🔹 اختبار و آزمودن سریره ها، دلالت بر تأثیر نیک و بد آنها در کیفر و پاداش اعمال دارد. ✅ ۳ - انسان در قیامت، بر باورها و ملکات نفسانى خویش، مؤاخذه خواهد شد. (یوم تبلى السرائر) 🔹 مراد از آزمودن سریره ها، حسابرسى و سنجش میزان کیفر آنها است. ✅ ۴ - حقایق کتمان شده، در قیامت آشکار خواهد شد و مخفى نگه داشتن آن امکان پذیر نیست. (یوم تبلى السرائر) 🔹 گرچه «ابلاء» به معناى آشکار ساختن نیست; ولى لازمه اختبار و آزمایش سریره ها، بر ملا شدن ویژگى هاى آن است. ✅ ۵ - حسابرسى نهان کارى هاى انسان و چشیدن کیفر آن، از اهداف معاد است. (إنّه على رجعه لقادر . یوم تبلى السرائر) 🔹 «یوم» ظرف براى «رجعه» و بیانگر آن است که ارجاع دوباره انسان، روزى به وقوع خواهد پیوست که از مشخصات آن، محاسبه اعمال پنهانى و نیت هاى انسان براى تشخیص میزان کیفر او است. 🔅🔅🔅 ✅ فَمَا لَهُ‌ مِنْ‌ قُوَّةٍ وَ لاَ نَاصِرٍ ▫ «فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ ...»: برابر بسیاری از آیات قرآن، در آخرت تنها وسیله نجات انسان، ایمان و عمل صالح است و بس ✅ ۱ - در قیامت، انسان هیچ قدرتى در برابر خواست خداوند و کیفرهاى او ندارد. (فما له من قوّة) ✅ ۲ - قیامت، روز محرومیت انسان از هرگونه یار و یاور در برابر کیفرهاى الهى است. (فما له من ... و لا ناصر) ✅ ۳ - قیامت روز بى ثمر ماندن نیروهاى درونى و بیرونى انسان، در برابر حسابرسى کارهاى پنهانى او است. (فما له من قوّة و لا ناصر) ✅ ۴ - حسابرسى و سنجش نهان کارى ها و نیت هاى انسان، مایه ناتوانى او از هرگونه دفاع و محرومیت او از کمترین یار و یاور در قیامت (یوم تبلى السرائر . فما له من قوّة و لا ناصر) 🔹 حرف «فاء» در «فما له من...»، نبود قوت و ناصر را بر «تبلى السرائر» تفریع کرده و آن را نتیجه حسابرسى قرار داده است; یعنى، روز قیامت با متمایز شدن سریره هاى نیک و بد، راهى جز پذیرفتن جزاى آن براى انسان باقى نمى ماند; زیرا نه او را یاراى انکار است و نه کسى به حمایت از او برخواهد خاست. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (164) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 7- زمينه همراهى در آخرت در آيات آغازين سوره مباركه حمد سخن از تحميد و خضوع در پيشگاه خداى سبحان است و در آيات پايانى آن درخواست همراهى با همسفرانى الهى، مانند پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان. بنابراين، خضوع و عرض ادب پيشين زمينه اى براى طلب بعدى است، نه خضوعى بى طلب و عرض ادبى بى طمع. ▫ اكنون بايد شرط همراهى با آنان را بيان كنيم و خود را نيز بيازماييم كه آيا دعاى مكرر و هميشگى ما در سوره حمد به اجابت رسيده، هم سفر آنان هستيم يا از همراهى با آنان محروميم ؟ ▫ قرآن كريم مؤ منان را به همراهى با نيكان و اهل صدق فرا مى خواند: (كونوا مع الصادقين ) (سوره توبه، آيه 119 ) و درخواست همراهى با ابرار در مرگ را تعليم مى دهد: (توقنا مع الاءبرار) (سوره آل عمران، آيه 193). شرط همراهى با ابرار در مرگ، همراهى با آنان در دنياست و گرنه آنان كه در دنيا پيوندى با صالحان و ابرار ندارند، در مرگ و برزخ و قيامت نيز با آنان نيستند: و يوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلاَ يا ويلتى ليتنى لم اءتخذ فلانا خليلا (سوره فرقان، آيات 27 28). ▫ سبيل رسول خدا كه ستمكاران در حسرت پيمودنش هر دو دست خود را به دندان مى گزند، ( بر خلاف دنيا كه انسان پشيمان تنها سرانگشت خود را مى گزد)، در دو جاى قرآن كريم بيان شده است: ⏪ الف: در سوره مباركه نور: انما المؤ منون الذين امنوا بالله و رسوله و اذا كانوا معه على اءمر جامع لم يذهبوا حتى يستاءذنوه ان الذين يستاءذنونك اءولئك الذين يؤ منون بالله و رسوله فاذا استاءذنوك لبعض شاءنهم فاءذن لمن شئت منهم و استغفر لهم ان الله غفور رحيم (سوره نور، آيه 62)؛ مؤ منان به خدا و رسول، در مسايل اجتماعى همانند جنگ و دفاع در برابر تهاجم دشمن، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را تنها نمى گذارند و بى اجازه او صحنه را ترك نمى كنند و اين، گونه اى از همراهى با رسول خدا و پيمودن راه اوست. كسى كه در صحنه هاى اجتماعى ولى خود را تنها نگذارد، مى تواند توفيق مرگ با ابرار را از خداى سبحان مسئلت كند. ⏪ ب: در سوره مباركه فتح نحوه ديگرى از همراهى با رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بيان شده است: محمد رسول الله و الذين معه اءشداء على الكفار رحماء بينهم تريهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اءثر السجود ذلك مثلهم فى التورة و مثلهم فى الانجيل كزرع اءخرج شطئه فارزه فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار وعد الله الذين امنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اءجرا عظيما (سوره فتح، آيه 29 سيما به معناى علامت و نشانه است، نه صورت و از ريشه وسم به معناى علامت است. كلمه موسوم نيز كه از وسم مشتق است به معناى نشان دار است و چون علامت، اغلب در چهره قرار دارد، سيما به معناى صورت و چهره به كار مى رود.) ▫ بخش اول اين آيه كريمه، همراهى عبادى و همگامى سياسى و نظامى ياران و همراهان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را بيان كرده، مى فرمايد: همراهان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم افزون بر عبادت (ركوع، سجود، شب زنده دارى ) نسبت به يكديگر رحيم و مهربان و در برابر بيگانگان شديد و با صلابتند. ذيل آيه نيز هماهنگى و همراهى اقتصادى آنان را بيان كرده، آنان را به زرعى تشبيه مى كند كه جوانه، ريشه، ساقه، شاخه و محصولش را خود برآورده، در همه شئون خودكفاست. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۱۱۲ بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ آرى، هر كس كه از روى رو به خدا كند و نيكوكار بود، پاداشش را از پروردگارش خواهد گرفت و دستخوش بيم و نمى‌شود. 📌 یقظه و الی اللّه باید برای رو به کند، از خواب غفلت برخیزد، صفات رذیله و شیطانی خود را از بین ببرد و باشد، خدای تعالی او را از اولیاء خود قرارش می‏ دهد و مزد او این است که از غیر را از او برمی‏ دارد و آنها هیچ گاه محزون نمی ‏شوند آن چنان که اولیاء این‏گونه ‏اند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۱۱۴ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ. 📌سدّ راه یکی از چیزهایی که ممکن است را در جهنّم ماندگار کند دشمنی با تعالی است و یکی از فروع دشمنی با حضرت حقّ جلّ و علا مانع شدن از عبادت در و اقامه و آن را در اختیار دیگران قرار دادن است (چنانکه در استامبول در ایاصوفی خواندن ممنوع است و تنها توریستهای غیر می‏ توانند از آن دیدن کنند.و یا کسانی که با ایجاد شبهه عملا مانع حضور در این پایگاه الهی می شوند.) امید است اسلامیّت ما، ما را مانع از این‏ گونه ‏ های ناخودآگاه کند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 213 🔅🔅🔅 📈 پيام به همايش روز پزشك ⏪ 1. هرگونه كار فرهنگي يا درماني نسبت به موجود معيني، مرهون هويّت شناسي آن است؛ اگر موجودي فقط در قلمرو طبيعي به سر مي برد، مبادي پرورش و بهداشت او را نهاد طبيعت تأمين مي نمايد؛ چه اينكه اگر موجودي فقط در اقليم فراطبيعي به سر مي برد، مباني كمال و تماميّت وي را نهاد ما بعد از طبيعت به عهده دارد، ولي اگر موجودي جامع هر دو بخش طبيعي و فراطبيعي بود، براي رفع نيازهاي مادي و مجرد او عناصر طبيعت و اركان مابعد از طبيعت سهم تعيين كننده دارند. ⏪ 2. بهره وري از هر چيزي مسبوق به شناخت آن چيز است؛ وقتي مي توان از عناصر طبيعي بهره مند شد كه از راه حسّ و تجربه به آثار و خواص آن پي برد، و نيز هنگامي مي توان از اركان فراطبيعي استفاده كرد كه از راه عقل و تجريد مفاهيم به مآثر و لوازم آن رسيد، و براي آموختن يا انگيختن موجود مركب از طبيعت و مابعد از طبيعت، لازم است عناصر تجربي و اركان تجريدي كاملاً ملحوظ شوند. ⏪ 3. انسان كه محور اصلي بهداشت و درمان است، و طبيباني چون ابن سينا به تأمين نيازهاي طبي آن مبادرت كردند و مفاخر بزرگ جامعه شرق و غرب براي كشف علل بيماري و عوامل علاج از بذل نفس و نفيس دريغ ننمودند، هويّتي دارد كه از طبيعت و مابعدازطبيعت تلفيق شده است؛ اگر معلم اخلاق براي پرورش روح فراطبيعي او ويژگي بدن را لحاظ نكند، در تربيت وي موفق نمي شود، همچنين اگر طبيب تن براي سلامت بدن طبيعي او خصوصيت روح مجرد را در نظر نگيرد، در تأمين بهداشت وي كامياب نخواهد بود. ⏪ 4. براي تكامل فن شريف پزشكي و تكميل مشاهدات تجربي درباره جانورهاي آزمايشگاه، بايد از معارف تجريدي كه محصول افكار حكيمان الهي، فقيهان متدرب، مفسران متألّه كه همگي شاگرد صاحبان سلطان علوم و زمامداران ملكه معارف، يعني انبيا و اوليا و اهل بيت عصمت و طهارت)عليهم السلام(اند، استفاده شود تا شفاف كردن تن با تيرگي جان همراه نگردد و درمان بدن با بيماري روح قرين نشود. ▫ حكيم سترگ ابوعلي حسين بن سينا(قدس‌سرّه) از نوادر دهر بود كه ضمن جمع سالم بين طب و اخلاق، معارف تجربي را با براهين تجريدي در خدمت قرآن و عترت(عليهم‌السلام) هماهنگ مي كرد و در پرتو آن به جامعه بشري خدمت صادق ارائه مي نمود. 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
📌 ضرورت تدبر از دیدگاه عترت(ع) ▪ یکی از چیزهائی که در خصوص روایات مربوط به قرآن ممکن است به ذهن خطور کند این است که چرا در خصوص قرائت قرآن کریم سفارش­های زیادی شده است، اما در خصوص تدبر در قرآن، روایات انگشت ­شمار است؟ ⏪ روایت نخست: قال أمیر المؤمنین(ع): ألا لا خیر فی قراءه لیس فیها تدبر[اصول کافی، ج۱، ص۳۶٫ ترجمه: امیر مومنان (علیه السلام) فرمود: آگاه باشید، فایده‌ای در قرائت بدون تدبر نیست.] ▪ حدیث پاسخ پرسش مطرح شده در بالا است و همه روایات و احادیث قرائت قرآن را به تدبر مقید می­کند. بنابراین تدبر وصف لازم قرائت ثمربخش قرآن کریم است و قرائت سودمند بدون تدبر محقق نمی­شود. ⏪ روایت دوم: عن أَبی عبد اللَّه(ع) أَنه کان من دعائه إذا أخذ مصحف القرآن و الجامع قبل أن یقرأ القرآن و قبل أن ینشره یقول حین یأخذه بیمینه بسم الله … اللهم … لا تجعل قرائتی قراءه ‌لا تدبر فیها بل اجعلنی أتدبر آیاته و أحکامه آخذا بشرائع دینک … .[مستدرک‏الوسائل، ج۴ ، ص۳۷۲٫ ترجمه: از امام صادق۷ نقل شده است، هنگامی که قرآن را به دست می‌گرفتند، پیش از خواندن و باز کردن آن در حالی که قرآن را در دست راست می‌گرفتند، چنین دعا می‌کردند: به نام خدا … خدایا… قرائت مرا قرائتی که تدبر در آن نیست قرار مده، بلکه مرا آن‌گونه قرار بده که در آیات و احکام آن تدبر کنم، در حالی که قوانین دین تو را اخذ می‌کنم.] ▪ این روایت نشان می­دهد که تدبر، سیره عملی معصومان: بوده و همواره پیش از قرائت قرآن از خدای متعالی می­خواسته­اند که مبادا قرآن را بدون تدبر قرائت کنند. 👈ادامه دارد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 4 ✅ 5. عبرت از گذشتگان: ▫️ (ثمّ دمّرنا الاخرين و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين و بالليل أفلا تعقلون)[ سوره صافات، آيات 136 ـ 138.]؛ سپس ديگران را هلاك كرديم و شما بامدادان بر ويرانه‌هاي آنان عبور مي‌كنيد و شامگاهان نيز [عبور مي‌كنيد] (يعني مَعْبَر و ممرّ شبانه‌روزي شماست و كنايه از دوام و استمرار آن است) پس چرا انديشه نمي‌كنيد؟ ▫️ «من عقل اعتبر بأمسه»[ شرح غررالحكم، ج5، ص359.]؛ كسي كه عاقل باشد، از روز گذشته خود (گذشته تاريخ) پند مي‌گيرد. ▫️ «في تصاريف القضاء عبرة لاُولي الألباب و النّهي»[ همان، ج4، ص398.]؛ در تغييرات روزگار، عبرتي براي صاحبان عقل و خرد است. ▫️ «ضروب الأمثال تضرب لاُولي النّهي و الألباب»[ همان، ص229.]؛ انواع مثل‌ها (در قرآن و ساير كتاب‌هاي آسماني و امثال آن) براي صاحبان عقل و خرد زده مي‌شود. ▫️ «العاقل من اتّعظ بغيره»[ همان، ج1، ص339.]؛ عاقل، كسي است كه از حال ديگران پند گيرد. ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
استاد 📋 علامت های ◼️ايمان را با علامت ‏هايش مى ‏توان شناخت.مؤمن به امْن مى‏ رسد، پس نه خوفى از آينده دارد و نه حزنى برگذشته و نه حيرتى در حال. و با همين امْن به تسلّط مى‏ رسد. او ذليل نخواهد شد.حتى ذليل قدرت و توانايى خود، كه او به عزت رسيده و بر قدرتش مسلط شده ‏است. ▪️ ذلت در او راهى ندارد.و اين تسلط او را به شهادت مى‏ رساند، كه تمامى حادثه‏ ها در وجود او پيش بينى شده ‏اند و با اين شهادت به انتظار مى ‏رسد و آماده مى ‏گردد. ◼️ اين امْن و تسلط و شهادت و انتظار، علامت ‏هاى اين وجود راه رفته و اين مؤمن خود يافته است. و همان‏طور كه گذشت، در وسعت امن، خوف، حزن، حيرت، ذلت، راه ندارد. ◼️ مؤمن را با اين علامت‏ها بشناس نه با عمل ‏ها و اين علامت ‏ها در حالت ‏هاى او هستند، نه در اعمال او. همان‏طور كه بارها به اين نكته اشاره شده، آدم نه با حرف و نه با عمل، كه با علامت‏ ها شناسايى مى‏شود. ▪ آدم ‏هايى را مى ‏بينى كه كوچك‏ ترين حادثه او را در هم مى‏ پيچيد و زمين مى‏زند. اين وجود راه نيفتاده و خود را نيافته است و گرنه كوچكترها، او را زير و رو نمى‏ كردند. 📝 استاد 📚 کتاب صراط، صفحه ۹۴ ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 قرآن و روزگار ما 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
♨ مهمترین عذاب الهی ⏪ فرمود ما گاهی عذاب را از بالا نازل می‌کنیم، گاهی عذاب را در خود اینها [نازل می‌کنیم]: ﴿أَنْ یبْعَثَ عَلَیكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یلْبِسَكُمْ شِیعاً وَ یذیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾؛[1] فرمود ما سه نحوه عذاب داریم، البته اینها به نحو «مانعة الخلو» است که جمع را شاید. این سومی از آنها مهم ‌تر است ﴿عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ﴾ حالا این صاعقه است، شهاب ‌سنگ است و مانند آن ﴿أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ﴾ زلزله است و مانند آن یا زلزله و شهاب‌سنگ نیست، بلکه اختلاف داخلی است که ﴿كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾[2] این از هر زلزله ‌ای بدتر است! این از هر صاعقه ‌ای بدتر است! این از هر شهاب‌ سنگی بدتر است! فرمود ما شما را به جان هم می ‌اندازیم. ⏪ اگر نظم طبیعی اقتضا می ‌کند که از ضعیف به قوی ثمّ به اقوی برسیم این آیه آن خطر را به ما آگاهی می ‌دهد که ﴿وَ یذیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾؛ یعنی به جان هم افتادند، این جنگ جهانی اوّل چیست؟ جنگ جهانی دوم چیست؟ این جریان مشروطه چیست؟ این اختلاف اگر عذاب الهی باشد این از هر صاعقه ‌ای بدتر است، به دست خود آدم است. اگر آن صاعقه بیاید به هر حال انسان به خدا متوسل می ‌شود، اما وقتی با دست خودش گرفتار عذاب شده است این از هر زلزله ‌ای بدتر است. ⏪ در همان سوره مبارکه «مائده» که گذشت فرمود ما این دو گروه را همیشه به دو عذاب گرفتار می ‌کنیم! درباره مسیحی‌ها قدری نرم ‌تر فرمود، فرمود: ﴿فَأَغْرَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ یوْمِ الْقِیامَة﴾[3] درباره یهودی‌ ها غلیظ ‌تر فرمود، فرمود: ﴿وَ أَلْقَینا﴾ که قوی ‌تر از ﴿فَأَغْرَینا﴾ است، ﴿أَلْقَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاء﴾[4] اگر کسی تفکر مسیحی داشته باشد، تفکر اسرائیلی داشته باشد، همین طور است. ⏪ یک بیان نورانی مرحوم صدوق (رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید از وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) نقل می‌کند، در آن گفتگو و مناظره حضرت فرمود: «أَحْسَبُكَ ضَاهَیتَ الْیهُودَ»؛[5] مگر تفکر یهودی داری؟ در خراسان که با حضرت بحث می ‌کرد، فرمود این تفکر تفویضی یا تفکر نفی بدائی یا تفکر جبری یا تفکرات دیگر، این همان تفکرات یهودیت است که دامنگیر شما شد «أَحْسَبُكَ ضَاهَیتَ الْیهُودَ»، فرمود اسلامی حرف می‌ زنی ولی یهودی فکر می ‌کنی! مثل خود قرآن ﴿یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً﴾[6] حدیث مهجور است، علم مهجور است، عقل مهجور است! کلام مهجور است، تفسیر مهجور است! فرمود تو اسلامی حرف می ‌زنی، یهودی فکر می ‌کنی. خیلی‌ ها هم هستند اسلامی حرف می‌ زدند، کانْتی فکر می ‌کنند، دکارتی فکر می ‌کنند. فرمود شما دلتان می ‌خواهد همیشه زلزله بیاید، همیشه صاعقه بیاید، همیشه شهاب‌سنگ بیاید؟! همین که به جان هم افتادید هر کدام از شما دارید دیگری را لعن می‌ کنید، ما شما را به جان هم انداختیم ﴿یلْبِسَكُمْ شِیعاً وَ یذیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾ که این سومین عذاب فرمود از آن صاعقه بدتر است، از آن زلزله بدتر است، ما حالا توقع داشته باشیم شهاب ‌سنگ بیاید، این چیست؟ این کشوری که همه چیز دارد، حجّت خدا بر ما بعد از اهل بیت این شهدا هستند. ⏪ من یک وقت رفتم کنار قبر بعضی از این شهدا حالا یا گمنام یا غیر گمنام، شعری که برای فؤاد کرمانی است دیدم بالای قبر او با یک تعبیر دیگری نوشته شده است آن شاعر گفته بود: گر بشکافند هنوز قبر شهیدان عشق ٭٭٭ آید از آن رفتگان زمزمه دوست دوست من دیدم بالای قبر این شهید حالا یا گمنام یا خوشنام نوشته است: گر بشکافند هنوز قبر شهیدان عشق ٭٭٭ آید از آن کشتگان زمزمه یا حسین ⏪ ما اینها را داریم، چند هزار از اینها را داریم! آنها که رفتند با زمزمه یا حسین رفتند، اینها با این زمزمه رفتند؛ اما مع ذلک به جان هم می‎افتیم! توقع نداشته باشید که همه جا سیل بیاید زلزله بیاید، فرمود من سه نحوه عذاب دارم که خدای سبحان به برکت قرآن و عترت این نظام و مردم این نظام و همه ما را از عذاب‌ های الهی حفظ بکند! [1]. سوره انعام، آیه65. [2]. سوره اعراف، آیه38. [3]. سوره مائده، آیه14. [4]. سوره مائده، آیه64. [5]. التوحید (للصدوق)، ص444. [6]. سوره فرقان، آیه30. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه ذاریات ـ جلسه 13 تاریخ: 1395/10/27 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa 🔅🔅🔅🔅 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت از آیه ۱۲۴ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ. 📌استاد لازم است یکی از آرزوهای اولیاء این است که بتوانند دیگران را کنند و استاد نفس آنها باشند که عبادالرحمن می‏گویند: ما را برای اهل رهبر قرار بده این آرزو وقتی تحقق پیدا می‏ کند که آنها به خود و به دیگران نکرده باشند و از محسوب نشوند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
📎آیا خواندن از روی ترجمه قرآن مفید است؟ ☑️از نظر فقهی ترجمه قرآن در حکم خود قرآن نیست به همین علت مراجع عظام تقلید گفته اند: ✔️ " مسّ نمودن خطّ قرآن، یعنى رساندن جایى از بدن به خطّ قرآن براى کسى که وضو ندارد، حرام است. ولى اگر قرآن را به زبان فارسى یا به زبان دیگر ترجمه کنند مسّ آن اشکال ندارد." توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‌۱، ص ۱۸۶. ✔️ از طرف دیگر گفته اند: " انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند."توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‌1، ص 550 بنابراین خواندن ترجمه قرآن به جای حمد و سوره جایز نیست. 📄از نظر محتوا و مفهوم نیز ترجمه های قرآن هر چه به معنا و مفهوم قرآن نزدیک باشد، باز هم به طور کامل نمی تواند معنای قرآن را به مخاطب القا کند. ✔️ پس در درجه اول یاد گیری زبان عربی برای درک بهتر معانی قرآن امر پسندیده ای است اما این مطلب بدان معنا نیست که استفاده از ترجمه های معتبر قرآن فایده ای نداشته باشد بلکه استفاده از این ترجمه ها برای کسانی که زبان عربی نمی دانند مفید است. پی نوشت: منبع:islamquest.net 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (165) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 8- فراتر از همراهى ▫ همراهى سالكان صراط مستقيم با نعمت يافتگان (پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان ) نه تنها مخصوص بهشت نيست و پيمودن راه را نيز در بر مى گيرد، بلكه سالك صراط مى تواند از همراهى فراتر رفته، به مقام صدق، شهادت و صلاح بار يافته، در سلك آنان در آيد و پس از همراهى با آنان: مع الذين اءنعم الله عليهم (1223)، از آنان شود. ▫ البته راه وصول به مقام منيع رسالت براى ابد بر چهره سالكان بسته است و طمع ورزان وصول بدان پايگاه، براى هميشه ناكامند، ولى راه صدق ، شهود و صلاح همواره براى پويندگان صراط مستقيم گشوده است. ▫ راهيان صراط نه تنها مى توانند در تداوم سلوك خود به جرگه صديقان، شاهدان و صالحان در آيند، بلكه با استمداد از رهنمود قرآنى سرعت و سبقت مى توانند از پيشگامان اين فضايل و ارزشها شوند. ▫ توضيح اين كه، قرآن كريم در آغاز به سالكان صراط مستقيم دستور سرعت (سرعت امرى مطلوب و وصف حركت است، و عجله امرى نامطلوب و صفت متحرك است.) مى دهد: و سارعوا الى مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الاءرض (سوره آل عمران، آيه 33 ) و در پى آن فرمان سبقت ؛ كه دستور اول درباره خود سالك است و دستور دوم در مورد رابطه سالك با ديگران: (فاسبقوا الخيرات ) (سوره مائده، آيه 48). سالكى كه راه را با سرعت پيمود، مى تواند بر ديگران پيشى بگيرد و سبقت او مزاحم مصادم سلوك ديگران نيست ؛ زيرا صراط مستقيم راه بى تزاحم است. پس اگر ديگران عالم، عادل و شجاعند او مى تواند اعلم، اعدل و اشجح باشد. ▫ آن كس كه از ديگران سبقت گرفت شايسته امامت و رهبرى ديگران است. از اين رو دعاى سابقين، به تعليم قرآن اين است: ( و اجعلنا للمتقين اماما) (سوره فرقان، آيه 74) و محصول اين امامت، دستگيرى از ديگر رهپويان صراط مستقيم است تا آنان نيز ابتدا اهل سرعت و سپس اهل سبقت شوند و سرانجام به امامت و پيشوايى پرهيزكاران ديگر برسند. ▫ بنابراين، سالكان صراط مستقيم مى توانند پس از اين كه با صديقان، شهيدان و صالحان بودند، از آنان شوند. در اين ميان تنها راه رسالت و نبوت همواره بر روى ديگران بسته است ؛ زيرا آن، منصبى است الهى كه با جعل خداى سبحان نصيب شايستگان آن مى شود: الله اءعلم حيث يجعل رسالته (سوره انعام، آيه 124) اما راه ولايت، امامت متقين، ايمان و عمل صالح همواره بر چهره سالكان صالح گشوده است. از اين رو كسانى مانند سلمان فارسى از مرحله معيت گذشته به مقام رفيع منا اءهل البيت (بحار، ج 22، ص 374) رسيده اند و مانند فضه خادمه در فضيلت نزول سوره هل اءتى كه براى اهل بيت (عليهم السلام ) است با آنان شريك مى شود. (مجمع البيان، ج 9 10، ص 611) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (166) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 8- فراتر از همراهى ▫ حاصل اين كه، انسان با معرفت و عمل و پيمودن مراحل سرعت، سبقت و امامت مى تواند از (مع الذين اءنعم الله عليهم ) به من الذين... برسد. ▫ مهمترين عامل در صعود راهيان صراط مستقيم از معيت و همراهى به از آنها شدن علم و عمل است و در اين راه هيچ يك از اين دو به تنهايى كافى نيست ؛ اما اين كه كدام عامل از اهميت بيشترى برخوردار است ؟ بايد گفت: همه انسانها در پيكره و بدنه كار يكسانند، چه اولياى الهى و چه انسانهاى متوسط، اما آنچه به عمل اولياى الهى بها مى دهد، معرفت و محبت است. چنانكه در عبادت نيز پيكره عمل و بدنه كار همه عابدان يكسان است و تفاوت درجات عبادت، به معرفت و نيت است ؛ زيرا گروهى از سر خوف عذاب خدا را عبادت مى كنند و عبادتشان بردگانه است و برخى از شوق بهشت و عبادت اينان تاجرانه است و عده اى از سر محبت الهى و نه از خوف دوزخ يا شوق بهشت و عبادت اينان عاشقانه و محبانه است. ▫ آنان كه خدا را در حد عالى شناختند و محبت خدا بر دلهاشان حكمفرما شد عبادتشان از خوف دوزخ و يا شوق بهشت نيست و چون به كرم خدا عارف شدند مى دانند كه او دوستانش را عذاب نمى كند، بلكه به آنان نعمت عطا مى كند. اما آنان كه اين معرفت نصيبشان نشد و تنها از قهر خدا و يا بخشش او با خبرند از ترس آتش و يا به طمع وصال بهشت عبادت مى كنند. ▫ پس راه گذر از مرحله مع الذين اءنعم الله عليهم به مرتبه من الذين...، تحصيل معرفت و علم كامل درباره خداى سبحان و اسماى حسناى او و عمل صالح بر اساس آن معرفت است. البته بين معرفت و عمل، پيوند متقابلى است ؛ زيرا معرفت دستمايه عبادت خالص است و عبادت خالص مايه شكوفايى معرفت. هر درجه اى از علم مرتبه اى از عبادت را در پى دارد و هر عبادتى باعث شكوفايى مرتبه اى از مراتب معرفت است. ▫ پس روح و حيات عمل به معرفت است و بر همين اساس ‍ ترفيع درجه مؤ من در گرو معرفت اوست. مؤ من داراى درجه و مؤ من عالم داراى درجات است: يرفع الله الذين امنوا منكم و الذين اءوتوا العلم درجات (سوره مجادله، آيه 11 در بخش اول اين آيه كه سخن از مؤ من است، كلمه درجة كه مفعول و يا تميز است حذف شده، ولى در بخش دوم كه از مؤ من عالم ياد مى شود ذكر شده است و تقدير آيه چنين است: (يرفع الله الذين امنوا منكم [ درجة ] و الذين اءوتوا العلم درجات ) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت13:نکته های تفسیری آیه 11 سوره طارق ✅ وَ السَّمَاءِ ذَاتِ‌ الرَّجْعِ‌ ▫ «ذَاتِ الرَّجْعِ»: برگرداننده. دارای باران. تمام تفسیرهائی را که در دسترس بود بررسی کردم. در میان وجوه مختلف، تنها دو معنی برای «رجع» مقبول به نظر رسید: باران، و برگرداندن بخار آب. به گمان اینجانب معنی (رَجْع) برگرداندن است، اعم از برگرداندن بخارهای متصاعد اقیانوسها و دریاها به صورت برف و باران، و یا برگرداندن امواج رادیوئی به هنگام برخورد با آتمسفر زمین، و برگرداندن اشعّه‌های کیهانی مگر به اندازه نیاز موجودات کره زمین. البتّه در تفسیر کبیر چنین جمله‌ای به چشم می‌خورد: کَأَنَّهُ مِنْ تَرْجیعِ الصَّوْتِ وَ هُوَ إِعادَتُهُ. ✅ ۱ - آسمان، داراى باران هاى پیاپى و فائده هاى مداوم و جایگاه ظهور مکرر ستارگان (و السماء ذات الرجع) 🔹«رَجْع» به معناى بازگرداندن و «رجوع» به معناى بازگشتن است (مفردات راغب). «ذات الرجع» وصفى است که بر ثبوت و تداوم دلالت دارد و مراد از آن مى تواند بازگشت دادن بخارهاى متصاعد به صورت باران باشد. گفته «مقاییس اللغة» - که «رَجْع» را به معناى «باران» دانسته است - این احتمال را تأیید مى کند. برخى از مفسران، آن را بر تمام فایده هاى آسمانى، ظهور مکرر ستارگان در شب ها، تأثیر حوادث آسمانى در پیدایش مکرر فصول سال، تطبیق داده اند. ✅ ۲ - توجّه به تأثیر آسمان در تداوم بازگشت بعضى از پدیده ها، زمینه ساز باور به معاد (و السماء ذات الرجع) 🔹 ارتباط این سوگند با قبل و بعد آن - به ویژه آیه «إنّه على رجعه لقادر» که کلمه «رجع» در آن نیز آمده است - بیانگر برداشت یاد شده است. ✅ ۳ - سوگند خداوند به آسمان و به ارجاع هاى مکررى که پدید مى آورد. (و السماء ذات الرجع) 🔹 سوگند به چیزى که داراى وصف خاصى است، در حقیقت سوگند به وصف نیز مى باشد. ✅ ۴ - آسمان، آفریده اى شگفت است و تجدید حوادث آن بر شگفتى اش افزوده است. (و السماء ذات الرجع) 🔹 سوگند خداوند به هر چیز، حاکى از عظمت آن است. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت14:نکته های تفسیری آیه 12 سوره طارق ✅ وَ الْأَرْضِ‌ ذَاتِ‌ الصَّدْعِ‌ ▫ «ذَاتِ الصَّدْعِ»: شکاف بردار. «الصَّدْع»: شکاف برداشتن و ازهم جدا شدن. اشاره به قابل نفوذ بودن زمین برای رشد گیاهان و درختان است. یعنی خاک زمین سفت و سخت نبوده و بلکه نرم است و به آب و به مویرگها و ریشه‌های روئیدنیها اجازه می‌دهد به داخل زمین نفوذ کنند و فرو روند، و جوانه‌های رُستنیها از داخل آن سر برآورند. صَدْع، به خود گیاه هم گفته شده است. ✅۱ - زمین، پدیده اى رخنه پذیر، قابل شیار خوردن و در حال شکافته شدن (و الأرض ذات الصدع) 🔹 «صدع»; یعنى، ایجاد شکاف در چیز مقاوم و سخت (قاموس)، وصف «ذات الصدع» وصف ثابتى است که دلالت دارد، زمین به طور مداوم در حال شکافته شدن است. ✅۲ - آمادگى زمین، براى رویش گیاهان و پیدایش چشمه ساران (و الأرض ذات الصدع) 🔹 چنانچه «ذات الرجع» در آیه قبل به باران نظر داشته باشد; «ذات الصدع» در این آیه به نتایج باران در زمین اشاره خواهد داشت. ✅ ۳ - سوگند خداوند به زمین و شکاف پذیر بودن آن (و الأرض ذات الصدع) سوگند به موصوف، سوگند به وصف آن نیز مى باشد. ✅ ۴ - زمین آفریده اى شگفت است و پیدایش شیار و رخنه در آن، بر شگفتى اش افزوده است. (و الأرض ذات الصدع) ✅ ۵ - بازگشت هاى مکرر نزولات آسمانى و رویش گیاهان از دل زمین، از نشانه هاى امکان معاد است. (ذات الرجع ... ذات الصدع) توصیف آسمان و زمین به اوصاف یاد شده - در سیاق آیات معاد - به همسانى آن اوصاف، با اعاده انسان در آخرت اشاره دارد. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت 15:تفسیر صوتی سوره طارق 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه دوم ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام علی بن موسی الرضا و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهما 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
تفسير سوره طارق جلسه 2.docx
45.7K
🔅🔅🔅 📌نگاشت 16 :تفسیر متنی سوره طارق 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه دوم ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام علی بن موسی الرضا و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهما 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🌴🌴🌴 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 📝ثواب انتشار و استفاده این فایل را تقدیم می کنیم به پیشگاه حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📐📐 مبانی اخلاق 🗓 اخلاق یك امر مشترك جهانی است؛ یعنی هر انسانی اگر بخواهد سعادتمند باشد و هر جامعه ای اگر بخواهد متمدّن باشد باید اخلاق الهی را فراهم بكند، چاره جز این نیست و انسان ها چون با هم زندگی می‌كنند یك اخلاق مشتركی باید داشته باشند، عقاید مشترك، اوصاف مشترك، تعهّدات مشترك؛ زیرا ممكن نیست انسان زندگی مشترك داشته باشد ولی اخلاق او مشترك نباشد، آنچه تعهّدات را عملی می ‌كند مسئله اخلاق است، آنچه حقوق یكدیگر را ادا می ‌كند همان ضمانت اخلاقی است.چون جوامع بشری اشتراك فراوانی دارند و بدون اخلاق زندگی میسّر نیست و اخلاق مشترك بین همه است، این اخلاق كه مشترك است باید یك مبانی مشترك داشته باشد؛ زیرا مواد اخلاقی را از مبانی اخلاقی استنباط می ‌كنند. 🗓 مبانی اخلاقی مسئله استقلال است، آزادی است، عدالت است، وفای به عهد است، رعایت امانت است، اینها مبانی اخلاقی است كه به استناد این مبانی آن فروعات و مواد اخلاقی استنباط می ‌شود، این هم مورد قبول است؛ از این به بعد محلّ اختلاف است و آن این است که ما این مبانی را از كجا بگیریم؟ در اینكه عدالت، استقلال، آزادی، امنیت، وفای به عهد، رعایت امانت، اینها مبانی اخلاقی است در آن حرفی نیست، همه انسان ها، الآن هفت میلیارد بشر كه روی زمین زندگی می ‌‌كنند این مبانی را می‌ پذیرند كه عدالت چیز خوبی است، امنیت چیز خوبی است، استقلال و آزادی چیز خوبی ‌اند، وفای به عهد چیز خوبی است، ادای امانت چیز خوبی است و باید هم باشد؛ امّا از آن به بعد محلّ اختلاف است كه عدالت یعنی چه؟ مفهوم عدالت روشن است؛ عدالت یعنی «وُضِعَ كُلُّ شَیءٍ فِی مَوْضِعِهِ»،[1] امّا حقیقت عدالت چیست از این به بعد محلّ اختلاف است. 🗓 متدینان و متشرّعان عالم كه پیرو انبیا هستند می‌ گویند عدل عبارت از «وُضِعَ كُلُّ شَیءٍ فِی مَوْضِعِهِ»، امّا جای اشیا را چه كسی باید معین كند؟ جای اشخاص را چه كسی باید معین كند؟ جای اموال را چه كسی باید مشخّص كند؟ جای قراردادها و حقوق را چه كسی باید مشخّص كند؟ از این به بعد اختلاف است. ما می ‌گوییم منابع ما قرآن و عترت است. آن كه جهان را آفرید، یك؛ انسان را آفرید، دو؛ پیوند انسان و جهان را تنظیم كرد، سه؛ آن كه اضلاع این مثلّث به دست او است، او باید بگوید عدل چیست «وُضِعَ كُلُّ شَیءٍ فِی مَوْضِعِهِ»، زن جایش اینجاست، مرد جایش اینجاست، جوان جایش اینجاست، پیر جایش آنجاست، مال جایش آنجاست، وفای به عهد جایش آنجاست، و مانند آن. ما می ‌گوییم این را باید از قرآن و عترت گرفت كه از وحی الهی است. امّا آنها می ‌گویند نه! از فرهنگ مردم، از عادات و آداب مردم باید گرفت، اختلاف اساسی از آنجا شروع می‌ شود. آنها خیال می ‌كنند زن و مرد در همه امور یكسان هستند، ما می ‌گوییم عدل لازم است نه مساوات! عدل لازم است نه مواسات! مساوات چیزی است و عدل غیر از این دو است. تمام اختلاف بین متدینین عالم و غیر متدین آن است كه مواد اخلاقی را از مبانی می‌ گیرند، مبانی را از منابع می ‌گیرند، منابع ما مشخّص است؛ ما می‌ گوییم آن كه انسان را آفرید، جهان را آفرید، پیوند انسان و جهان را آفرید، او باید بگوید كه عدل چیست. [1]. ر.ک: نهج البلاغه، حکمت437؛ «الْعَدْلُ یضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/08/13 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۱۲۹ ـ ۱۲۸ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 📌تسلیم و توبه و استاد یکی از خواسته‏ های الی این است که خودشان و فرزندانشان در مقابل اوامر الهی باشند، تعالی آنها را به حقایق راهنمایی کند، آنها را قبول فرماید و برای آنها استادی بفرستد که کلمات الهی را برای آنها کند و خواندن و نوشتن و و معارف حقّه را به آنها دهد و آنها را از صفات رذیله کند. زیرا خدای تعالی به الی اللّه خاصّی دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom