بیروت، ایستاده در غبار - ۵.mp3
16.79M
📌 #لبنان
🎧 #آوای_راوینا
🎵 بیروت، ایستاده در غبار - ۵
با صدای: علی فتحعلیخانی
محسن حسنزاده | راوی اعزامی راوینا
@targap
یکشنبه | ۱۵ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 فهرست پادکستها
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
📌 #لبنان
اینجا بوی بقیع میدهد
شبها چراغ خاموش میرویم روضهالحورا؛ مزار شهدای حزب.
همه هستند: فواد شکر، نبیل يحيى، سمير توفیق، کرکی و...
فرماندهان ردیف کنار هم. چه شکوهی، باید احترام نظامی گذاشت.
فرمانده کرکی، همان که در جنگ ۳۳ روزه خواب حضرتزهرا دیده بود: «شب جمعه بود. دیدم حضرتزهرا و سیدهزینب با من در یک اتاق هستند. نمیدانم خواب بودم یا بیدار. به خانم گفتم ما خیلی در بد وضعیتی هستیم. بحران خیلی
سخته. خانم گفت «من همیشه برای شما دعا میکنم و هیچ وقت شما را ترک
نکردم.»
گفتم این فرمایش شما برای همه مسلمانان و شیعیان عمومیت داره. مستقیما برای ما یک کاری کنید. اما باز خانم با کلمات قشنگی همان دعاهای عمومی را داشتند و تاکید کردند من برای همه دعا میکنم برای شما هم دعا میکنم. رو کردم به سیدهزینب. گفتم شما برای ما کاری کنید. ایشان اشاره کردند که از مادرم بخواهید. دوباره به خانم گفتم شما از سلاله نور هستید. مردم خسته شدند. حد بضاعت ما یک کاری کنید علیه نیروی هوایی ارتش اسراییل. خانم فرموند «به مجاهدین بگویید که من حتما برایشان یک کاری میکنم.» بعد دستمالی از داخل عبایشان درآوردند و در هوا چرخاندند و یک بسمالله گفتند و دوباره برگردانند داخل عبایشان. اشکبار از خواب پریدم یک ساعت بعد خبر آمد یک بالگرد سیکورسکی صهیونیستها منهدم شده.»
در
ظلمات صدای قرآن میآید.
یکنفر هر شب میآید اینجا
تلاوت میکند.
نشستیم کنارش.
گلزارهای اینجا همیشه معطر، تمیز و پر است از دستههای گل. حتى الان وسط
جنگ.
شبیه بهشت است در رویاها.
سید امیرحسینی (مداح)، عرب خالقی (مداح) و بیآزار روحانی هم رسیدند.
روضهخوانی به پا شد.
چندتن از گشتیهای حزب هم میرسند، مسلحاند.
فارسی نفهمیده اشک میریزند!
یاد اربعین افتادم کنار پاکستانیها.
اردو نفهمیده اشک میریختند ایرانیها!
اعجاز روضه است دیگر.
یک قبر تازه کنده شده. شهیدی در راه است.
اینجا شبانه دفن میکنند شهدا را،
از بیم شلیک پهپادها.
چه مظلومیتی،
در کوچه پس کوچههای خانه خودت
شبانه دفنت کنند.
غریبانه،
نه تشییعی،
نه مراسمی،
در تاریکی شب.
قبر سید حسن اما معلوم نیست هنوز.
چقدر اینجا بوی بقیع میدهد.
سیدامیر روضه حضرتزهرا میخواند.
گوشه گلزار مزار یک ایرانی است:
شهید سیدرضا زنجانی،
تاریخ شهادت: ۱۳۹۸-سوریه.
یاد تهران افتادم،
بهشت زهرا
قطعه ۲۶
جواد موگویی
t.me/javadmogoei
جمعه | ۲۰ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
موبایل نُنُر.mp3
9.39M
📌 #لبنان
🎧 #آوای_راوینا
🎵 موبایل نُنُر
با صدای: یونس مودب
محمدحسین عظیمی | راوی اعزامی راوینا
@ravayat_nameh
شنبه | ۱۴ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 فهرست پادکستها
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | شنوتو
یحیی سنوار.mp3
19.39M
📌 #یحیی_سنوار
🎧 #آوای_راوینا
🎵 یحیی سِنوار، مرد غافلگیریها
نگاهی به زندگی یحیی سِنوار
متن: محسن فائضی
خوانش: میثم ملکیپور
تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی
محسن فائضی
حسینیه هنر شیراز
@hafezeh_shz
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی| شنوتو | اینستا
📌 #شهید_نیلفروشان
تمام حق در مقابل تمام ظلم
بخش اول
همه راهی حرماند. گروه گروه. بعضی تصاویر شهید نیلفروشان را در دست دارند و برخی دیگر پرچم زرد رنگ لبنان را. هر چه جلوتر میروم جمعیت متراکمتر میشود تا جاییکه دیگر نمیشود حرکت کرد.
همه ایستادهاند. منتظِر. ایستادهاند تا معنای واقعی انتظار را معنی کنند. جمعیت بیحرکت است اما جوش و خروش چشمها و فریادهای انزجار از سگ هار صهیونیست از هر حرکتی پر معناتر است. پیرمرد کنار دستم میگوید: شهید را همین جا میآورند؟ به علامت تایید سرم را تکان میدهم. صورتش را بعد از گرفتن جواب برمیگرداند و همراه جمعیت مشغول شعار دادن میشود. اما من چشم از او برنمیدارم. دستان چروکش را بالا میآورد و بعد از صدای واحدی که شعار را میگوید با تمام وجود فریاد میزند: مرگ بر اسرائیل. در چشمانش اشک جاریست. بعد از تمام شدن چند باره شعارها دوباره به طرف من برمیگردد. ایندفعه متوجه عکسی که با دست چپ روی سینه اش گرفته است میشوم. عکس سید حسن نصرالله است. با چشمانی نافذ. گویی که سید دارد آینده را نگاه میکند. پیروزی را، همان وعده الهی را، قطعا سننتصر را. پیرمرد میگوید: کاش میتوانستم بروم لبنان. کاش میتوانستم به میدان نبرد بروم.
لبخند میزنم. یک مرد میانسال که کودکش را سر شانه گرفته و آنطرف پیرمرد ایستاده میگوید: الان هم میان میدانیم. اینجا هم میدان نبرد است.
صدای واحدی که شعار میدهد دوباره بلند میشود و جمعیت یکصدا میشوند: مرگ بر صهیونیست.
در میان جمعیت چشمم به یک جانباز میافتد. روی تخت دراز کشیده اما با این حال به میزبانی همرزمش آمده. گویی روی تخت هم دارد میجنگد. انگار دارد میگوید: مبارزه تمامی ندارد. در هر شرایطی. در هر حالی.
ادامه دارد...
نوید سرادار
چهارشنبه | ۲۵ مهر ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
📌 #شهید_نیلفروشان
تمام حق در مقابل تمام ظلم
بخش دوم
در میان جمعیت پرچم بزرگ فلسطین برافراشته است. در کنار پرچم ایران و پرچمهای پر تعداد و زرد رنگ حزبالله. صفآرایی است. یک صفآرایی به تمام معنا. تمام حق در مقابل تمام ظلم. باد کمی، پرچم ایران را میرقصاند. انگار پرچم هم دارد افتخار میکند. به غیرتی که همیشه داشته و امروز نمود دارد. به قدرتی که امروز بلای جان ظالمان است. افتخار میکند به نقطهای که در آن ایستاده.
انتظار به سر میرسد. ماشینی که حامل پیکر شهید نیلفروشان است از دور دیده میشود. جمعیت موج برمیدارد. چشمها دوباره تَر است. کمی جابجا میشوم. صدای مداحی میآید. بعضی مداحیها فقط شور ندارند. پر از حرفاند. مداح از عباسابنعلی(ع) میخواند. از علمدار دشت کربلا. از آنکه تا آخرین نفس امامش را تنها نگذاشت. ماشین جلوتر میآید. پرچم روی تابوت دیده میشود. پرچم ایران است. پرچم آزادگی. پرچم دفاع از مظلوم. مردم به سمت ماشین میروند و چفیه یا پارچهای را به قصد تبرک به افراد روی ماشین میدهند. جمعیت فشار میآورد. پایم روی پای بغل دستیام قفل میشود. چند ثانیه. برمیگردم تا عذرخواهی کنم. انگار اصلا متوجه نشده. طلبه است. عبای مشکی دارد و ریشی کم پشت. چشمانش خیس است و خیره به ماشین شهید. نمیدانم با خودش حرف میزند یا با من، ولی صدایش آرام است: شهید نیلفروشان تنها نمیآید. با جمعی از شهداست. با همرزمانش. شهدا دسته جمعی به زیارت میروند. مثل دوران جبهه. مثل روزهای قبل از عملیات.
ماشین آرام از میان جمعیت میگذرد و به سمت حرم میرود. با فاصله گرفتن ماشین تراکم جمعیت کمتر میشود اما هنوز هم سخت میشود حرکت کرد. از فاصله نهچندان دور دستهایی که مرتب به آسمان میروند را میبینم. نیمقدم نیمقدم به سمتشان میروم. چند جوان مشکیپوش حلقه زده و دم گرفتهاند: شهیدان زندهاند؛ الله اکبر. جمعیت اطراف حلقه هم بر سینه میزنند. انگار روز عاشوراست. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. کمی میمانم و دوباره به سمت حرم قدم برمیدارم.
حالا بهتر میتوان حرکت کرد. نگاهم به گنبد امام رضاست که پسر بچهای لیوانی آب تعارف میکند: عمو آب!
خانمی ظرف مَشک مانندی در دست دارد و پشت سرش ایستاده. لیوان را میگیرم و یک نفس میخورم: ممنون. پسر بچه لیوان را میگیرد و رو به زن میگوید: مامان یک لیوان دیگه. مَشک خم میشود در لیوان بعدی. چند قدمی دور میشوم اما نگاهم هنوز در چشمان پسربچه است. به هر نفر که آب میدهد چشمانش برق میزند. سقایی، مَشرب آزادگان است. به سمت ماشین برمیگردم. از جایی که ایستادهام فاصله گرفته و حالا نزدیکیهای حرم است. جمعیت در حال حرکت شعار میدهد. دستها بالا میروند. گره شده. این هیاهو هیچ قرابتی با مرگ ندارد. از بلندگوهای اطراف خیابان صدایی بلند میشود:
و حالا دشمن است و صبح کابوسی که میگفتیم
و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گلها را به فروردین روییدن!
که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود.
نوید سرادار
چهارشنبه | ۲۵ مهر ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
شرمندگی.mp3
13.18M
📌 #لبنان
🎧 #آوای_راوینا
🎵 شرمندگی
با صدای: یونس مودب
محمدحسین عظیمی | راوی اعزامی راوینا
@ravayat_nameh
پنجشنبه | ۱۲ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 فهرست پادکستها
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
📌 #لبنان
چطور حزبالله در مدت کمی آوارگان را سامان داد؟!
روزهای اولی که وارد بیروت شدم، آوارگان را در خیلی جاها میدیدم. کنار خیابان، نزدیک ساحل و در حیاط مساجد؛ روی یکلا پتو و بدون سرپناه.
بعد از مصاحبه با زن سنگاپوریالاصل ساکن ضاحیه که، در میدان الثوره (انقلاب) همراه با دوستش روی پتویی چرکمرده قهوهای نشسته بود، یکی از اعضای حزبالله را دیدم که در حال گپوگفت با تعدادی از اعضای یک خانواده شیعه ساکن میدان بود. مردی جاافتاده با ریش آنکادر که موبایل در دست در حال ثبت اطلاعات آن خانواده بود و وقتی فهمید ایرانی هستیم توضیح داد کارش چیست و چهطور آوارهها را در مناطق مختلف جا میدهد.
دو سه روز بعد دوباره در حال متر کردن خیابانهای بیروت و در محله فتحالله دیدمش. گفت آوارگان را سازماندهی کرده و آدرس مدرسه کویتیها را داد و پیشنهاد کرد بهشان سر بزنم و وضعیتشان را ببینم. باورم نمیشد که در مدت کمی سر و سامان پیدا کرده باشند. بالاخره یک عضو حزبالله هم میتواند مثل بعضی از مسئولین خودمان، گزارش غیرواقعی و برای بیلانکاری بدهد. همانروز سراغ میدان الثوره و سواحل اطراف رفتم و در کمال تعجب دیدم که از جمعیت قبلی آوارهها تعداد بسیار کمی باقی مانده و چهره شهر تغییر کرده است.
حزبالله در روزهایی که فرماندهان نظامیاش یک به یک شهید میشدند و رهبر و جانشین رهبرش یکباره از دایره مدیریت خارج میشوند، توانست علاوهبر سازماندهی مجدد خود در میدان نبرد، تشکیلات اجتماعی و سیاست داخلی خود را سرپا نگه دارد. حزب در مقابل حوادثی اینچنین سهمگین و آواره شدن یک میلیون نفر، نهتنها خودش را نباخت که سریعا با تقسیم مناطق و مشخص هریک از اعضاء برای رسیدگی به آن منطقه، توانست اسکان آوارهها را به سرانجام برساند.
برای اینکه بزرگی تعداد این افراد برایتان مشخص شود باید بدانید جمعیت کل لبنانیها از شمال تا جنوب، از مرز سوریه تا خط مقدم مبارزه با رژیم، کمتر از ۶میلیون نفر است.
حزبالله با پای کار آوردن تمام ظرفیتهای خود یعنی مُجَمَعها، مدارس و حتی استفاده از ظرفیت مجموعههای دیگری که با آنها اختلاف فکری دارد (مانند علویها و مدارس علامه فضلالله و...) توانست مدیریت قوی اجرایی خودش را به رخ بقیه گروههای لبنانی بکشاند.
حزب حتی به اسکان هم محدود نشده و بارها شاهد بودم که اعضای کشافالمهدی (بخش خیریه و امور اجتماعی حزبالله) روزانه به کودکان حاضر در اردوگاه آوارگان سر میزنند، با آنها بازی میکنند و با هدایای کوچکی مثل کیک یا شکلات باعث خوشحالیشان میشوند.
"منابع این کمکها کجاست؟!" این سوالی است که از حاج ابوفاضل شومان پرسیدم:
- کشورهای عربی، شیعیان ساکن کشورهای حاشیه خلیج فارس و کمکهای ایرانیها.
پیش خودم حساب و کتاب میکنم: "کمک کشورهای عربی بهخاطر ارزش بالای پول ملیشان احتمالا باید بیشتر از کمکهای ما باشد" ولی جوان حزبالله و مسئول یکی از مناطق تحت پوشش نظر دیگری دارد: "کمکهای ایرانیها ما را زنده میکند و به کار ما برکت میدهد. آنچه شیعیان لبنان را امیدوار میکند، کمک شما ایرانیهاست."
محمدحسین عظیمی | راوی اعزامی راوینا
@ravayat_nameh
سهشنبه | ۲۴ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش برخی انسانها
روایت سید حامد ترابی | شیراز
📌 #یحیی_سنوار
ارزش برخی انسانها
معلم ادبیات خوش ذوقی داشتیم که الان حتی اسماش هم یادم نیست.
اما یادم هست در مورد آیات قرآن در باب خلقت انسان ماجرایی را تعریف میکرد که نمیدانم چقدر پای آن ماجرا در متون دینی بود، اما میدانم که از حقیقتی پردهبرداری میکرد.
او میگفت: «وقتی فرشتگان به خدا گفتند چرا میخواهی کسی (انسان) را خلق کنی که در زمین فساد کند؟ خدا به آنها سیدالشهدا و اصحابش در روز عاشورا را در حالی که راضی بودند را نشان داد و گفت من چیزی میدانم که شما نمیدانید...»
گویی که ارزش و مقام آن لحظه انسان به کل آفرینش میارزد، گویی حسین همه خواست خدا از خلقت بشر بوده است که بودنش میارزد به اینکه دنیا و آدمهاش با آن همه نافرمانی باشند تا در مقابلاش ارزش حسین (ع) پدیدار شود..
معلم ادبیات ما که امروز اسماش را یادم نیست چیزی در دل من کاشت که هنوز یادم هست. اینکه ارزش برخی انسانها از ارزش همه آفرینش بالاتر هست...
این روزها که خبر شهادت اسطورههایی چون سیدحسن و یحیی سنوار را که از جنس همان انسانها هستند میشونم دائما به خودم و صحبتهای معلم ادبیات زمان دبیرستانم فکر میکنم...
غصهام از رفتن چنین انسانهایی که به اندازه بشریت ارزش دارند چند برابر میشود، اما با خودم میگویم آنها از سپاه حسین(ع) هستند، که آنطور شهید شد...
آری به قول یحییِ عزیز مقاومت بگذار کربلای دیگری رخ دهد...
سید حامد ترابی
ble.ir/khack
جمعه | ۲۷ مهر ۱۴۰۳ | ساعت ۰۳:۰۴ | #فارس #شیراز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا