eitaa logo
روزنه
6.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
246 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 1از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 استاد شهید ، شاگرد برجسته آیات بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی است. عقبه مطالعات حوزوی او به اندازه ای هست که هیچ کس را یارای آن نباشد که او را از سرآمدان علمای معاصر حوزه قم نشناسد. مطهری یک حقیقت است؛ حقیقتی انکارناشدنی و البته همچنان ناشناخته. شهید مطهری هنوز و همچنان مسئله جامعه ایرانی است؛ شناخت سلوک سیاسی و مشرب علمی او، همچنان گره گشاست و تکثیر و تکرار مطهری، همچنان خلأ راهبردی حوزه علمیه در عصر استقرار است. مطهری گرچه به فلسفه دانی و فقاهت و قلم و خطابه و روزآمدی و انقلابی گری و نوگرایی مشهور است اما هنوز ابعاد ناشناخته ای از زندگانی او وجود دارد که استفاده کامل از برکت وجودی وی در گرو دستیابی بدان است. شهید مطهری در نیمه دوم دهه 30 و در دوران زعامت آیت الله بروجردی، همپای برخی استادانش و همراه با بعضی هم طرازانش، بر طرح متمرکز بود. طرحی که بعد از مدت ها هم اندیشی نخبگان و بزرگان حوزه قم، به نتیجه رسید و تنها یک قدم مانده به اجرا، در اتفاقی تلخ و باورناپذیر، تأییدیه اولیه زعیم قم را از دست داد و ناگزیر همه رشته ها به چشم برهم زدنی پنبه شد و به تاریخ پیوست! شکست طرح تحول حوزه در دهه 30 ریشه در دو عامل اصلی داشت؛ 1- کهنه اندیش و ایستایی که هر تغییری را دشمن دیانت و روحانیت تلقی می کردند و این طرح را عامل برهم خوردن روزگار عافیت می پنداشتند. همینان مهم ترین جریان مخالف در مقابل بعض اصلاحات حوزوی آقای بروجردی در قم و نجف بودند. 2- معدود اطرافیان و بعض اعضای بیت آیت الله بروجردی که مع الاسف علاوه بر کج اندیشی، آلوده به هم بودند! همین جماعت ایضا زمینه تحریک و سرکوب فدائیان و فاصله گرفتن برخی فضلای وقت از بیت آقای بروجردی(خاصه امثال امام خمینی و مطهری و بهجت و...) را فراهم کردند. شکست اصلاحات حوزه علاوه بر آنکه زمینه روزآمدی و تحول ساختاری نهاد روحانیت را از بین برد، کناره گیری امام از بیت آقای بروجردی، قهر آقا مرتضای حائری از قم و کوچ مرتضی مطهری به تهران را در پی داشت! در واقع با این اتفاق تلخ، سه نسل مؤثر از حوزویان از نقش آفرینی جدی در تحولات حوزه، برکنار ماندند. زندگانی مرحوم مطهری در بدو ورود به تهران، با تلخی های فراوانی همراه بود؛ شاید مرور آن مقطع، تسکینی باشد برای طلاب مجاهدی که این روزها با سختی معیشتی به مجاهده علمی مشغولند. مطهری اما آبدیده بود، صبر کرد، تلاش کرد و دوام آورد. او در مدتی نه چندان طولانی با محیط جدید خود را وفق داد بدون آنکه رنگ محیط به خود بگیرد. دوران تأثیرگذاری مجتهد اراده مند قم در تهران آغاز شد؛ او در دانشگاه تدریس داشت اما برخلاف برخی علمای تهران، به درس و بحث بسنده نکرد و این بود که به مرور از محافل مذهبی مانند گرفته تا مجامع روشنفکری مانند انجمن های اسلامی معلمان و مهندسان و حسینیه ارشاد، رد پایش پیدا شد. روح حقیقت طلب مطهری موجب شد پرسش های تازه را به معارف دین عرضه کند و با استنطاق از منابع دینی، پاسخ های عمیق، اجتهادی و روزآمد را به مخاطب ارائه دهد و همین روند بود که بر محبوبیت و تأثیرگذاری جدی او در پایتخت افزود. در کنار برداشت های اجتهادی و تعامل گسترده با طیف های مختلف فکری، شاخصه مهم مطهری اما، فاصله گذاری عقیدتی و فکری او با پیروان مکاتب انحرافی و نحله های التاقاطی بود. مطهری گرچه به اقتضای تکلیف با همگان نشست و برخاست داشت (که البته ممکن است در تحلیل های پسینی نقدهایی نیز بدان وارد باشد)، اما هم مطهری و هم همنشینان او خوب می دانستند که نمی توان در او طمع کرد. این است که مطهری گرچه از تاسیس متاع تا تشکیل حسینیه ارشاد، با امثال بازرگان و سحابی و دیگران همنشین بود اما هرگز هضم نشد و هیچ کس نتوانست او را مصادره کند. او خودش بود! چنانکه همنشینی با امثال هم نتوانست طهارت سیاسی او را به ننگ و عار درباری بودن بیالاید. ادامه یادداشت در: https://eitaa.com/rozaneebefarda/8188 @rozaneebefarda ادامه👇
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
متن کامل اعلامیه مشترک شهید مطهری و بازرگان در نقد افکار شریعتی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم نظر به این‌که مسائل مربوط به مرحوم دکتر علی شریعتی، مدتی است موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آن‌ها از مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهره‌برداری افراد و دستگاه‌های مغرض گردیده است، این‌جانبان تبادل نظر در این مسائل را ضروری دانستیم و در یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدیم که تا حدود زیادی وحدت نظر داریم و با توجه به این‌که بیشترین افراد که دچار این سردرگمی و بیهوده کاری هستند، از قشر حقیقت‌طلب‌اند، وظیفه شرعی دانستیم، عقاید و نظریات مشترک خود را در این زمینه نخست به طور اجمال و سپس به طور تفضیل به اطلاع عموم و به ویژه این قشر برسانیم. باشد که وسیله خیری برای رهایی از این سردرگمی و بازگشت به وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود. آن‌چه درباره آن مرحوم شایع است یا مربوط است به جنبه گرایش‌هایش و یا استنباط‌ها و اظهار‌نظر‌هایش در مسائل اسلامی که در آثار و نوشته‌های او منعکس است. این‌جانبان که علاوه بر آشنایی به آثار و نوشته‌های مشارالیه، با شخص او فی‌الجمله معاشرت داشتیم، معتقدیم نسبت‌هایی از قبیل سنی‌گری و وهابی‌گری به او بی‌اساس است و او در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام، از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت، گرایش غیراسلامی نداشته است. ولی نظر به این‌که تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربی بود و هنوز فرصت و مجال کافی نیافته بود در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد، تا آن‌جا که گاهی از مسلمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامی بی‌خبر می‌ماند، هر چند با کوشش زیاد به تدریج بر اطلاعات خود در این زمینه می‌افزود، در مسائل اسلامی (حتی در مسائل اصولی) دچار اشتباهات فراوان گردیده است که سکوت در برابر آن‌ها ناروا و نوعی کتمان حقیقت و مشمول سخن خداست که : ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم للاعنون. از این‌رو، با توجه به اقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و این‌که خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالی افراد بی‌غرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجه اشتباهات خود شد و به یکی از نزدیکانش وکالت تام برای اصلاح آن‌ها داد، این‌جانبان بر آن شدیم به حول و قوه الهی ضمن احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام بدون مجامله و پرده‌پوشی و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمن مغرض، طی نشریاتی نظریات خود را درباره مطالب و مندرجات کتاب‌های ایشان بالصراحه اعلام داریم. از خداوند متعال مدد می‌طلبیم و از همه افرادی که بی‌غرضانه نظریات مستدل خود را در اختیار ما قرار ‌دهند و ما را در این راه یاری نمایند متشکر خواهیم شد. والسلام علی من اتبع الهدی. مهدی بازرگان، مرتضی مطهری 🔶حاشیه روزنه این اعلامیه در آن زمان با مشت آهنین مریدان غالی آقای شریعتی مواجه شد و نهایتا فشارهای سیاسی موجب شد بازرگان تلویحا از موضع قبلی اش عقب نشینی کند اما در بیانیه دومش بار دیگر بر ضرورت نقد آثار شریعتی تاکید کرد و آنرا ضروری دانست. @rozaneebefarda
روایت از شاخصه های عالم دینی در نگاه آیت الله العظمی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹داستانى را من خيلى سابق از يكى از علماى قم شنيدم. در ميان علما و گذشته در اين صد سال اخير، مرحوم ميرزاى شيرازى (ميرزاى بزرگ، مرحوم حاج ميرزا محمدحسن، همانكه را تحريم كرد) از كسانى است كه در علم و در عقل و در تقوا تقريباً در طراز اول است، و مخصوصاً در صفا و معنويت شايد در طبقه مراجع كسى به حد او نرسيده يا كمتر رسيده است، و ظاهرش هم هيچ نشان نمى داد، خيلى مرد عجيبى بوده است. 🔸در يكى از شهرستانها يك ملايى بوده است، بعضى از دوستان ميرزا گفته بودند ما نامهاى خدمت ايشان نوشتيم و از ايشان تأييد خواستيم كه اين آقا در اين شهرستان هست؛ مرتب نامه به ايشان نوشتيم كه فلان شخص در اين شهر مردى است خيلى عالم، در اين حد عالم است، است و خيلى هم باتقوا، شما ايشان را تأييد كنيد، مثلًا اجازه به ايشان بدهيد. مى گويد: ما نامه نوشتيم، ميرزا جواب نداد. بار ديگر نامه مىنويسد، باز تعريف مىكند كه اين مردى است بسيار عالم و باتقوا، هم علمش را تأييد مى كند و هم تقوايش را. باز ميرزا جواب نداد. تا بالاخره آن كسى كه اينهمه او را تأييد مى كرده بلند مى شود مى رود سامره كه چرا ميرزا جواب نداد، آيا به حرف ما اعتماد نكرد؟ رفت و گفت: آقا! چرا ما هر چه براى اين آقا تأييد خواستيم شما تأييد نكرديد، چرا نامه هاى ما را جواب نداديد، آيا حرف ما را قبول نداريد كه او مرد عالم و باتقوايى است؟ [میرزای شیرازی] فرمود: چرا، همه حرفهاى شما را قبول كردم. پس چرا شما تأييد نكرديد؟ فرمود: تو همواره در نامه هايت نوشتى كه اين چقدر عالم است و چقدر باتقواست، در يك نامه ات ننوشتى كه در چه حدى است؟ براى ملّا٬ علم و تقوا كافى نيست، عقل و فكر و دورانديشى و هوشيارى و ادراك شرايط زمانِ خودش و شناختن مردم، اينها خودش ركن اساسى است. خيلى هم عالم و باتقوا باشد اما يك آدم ، نتيجه چيست؟ مىشود، يعنى ابزارى از اسلام در دست ضداسلام ها، ابزارى از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فايدهاش چيست؟ تو هيچ اسمى از آن مسأله عمده نبرده بودى. من نمى توانم كسى را فقط به دليل علم و تقوا تأييد كنم درصورتىكه براى من محرز نيست كه از نظر عقل و تدبير و هوشيارى و درك شرايط زمان و درك و شناخت مردم در چه حدى است. بسيار خوب، آدم عالم و باتقوا براى خودش آدم خوبى است، اما من نمى توانم مقدّرات اسلامى مردم را در دست كسى بدهم كه عقلش براى من محرز نيست. (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج27، ص 498) 🔶حاشیه در عصر حاضر با پدیده مواجهیم که تمرکز خود را بر قرار داده اند و سوگمندانه٬ مهم ترین شاخصه مورد تاکیدشان٬ تسلط به اصطلاحات علمی است و کمتر به توانمندی و صلاحیت افراد در اداره مقدرات اسلام و لوازم آن توجه دارند. آنان با سلب مسؤولیت سیاسی/اجتماعی از خود٬ مرجعیت شیعه را از یک نهاد مقتدر و کارآمد به خرده جریانی کم اثر که صرفا جایگاه دانشی دارد٬ تقلیل داده اند. آنگونه که خواندید٬ سلف صالح ما٬ همواره در صلاحیت سنجی مجتهدان٬ به عقل و تدبیر و صلاحیت های مدیریتی فراتر از علم و تقوا٬ تاکید داشته اند. مساله ای که اگر اکنون مورد توجه قرار می گرفت٬ در پرهیز آنان از ریاست دینیه و عدم دعوت به خود و گریز از فعال کردن گسل های اختلاف و انشقاق٬ کفایت می نمود. @rozaneebefarda
بازنشر به مناسبت شهادت آیت‌الله مطهری پاسخ به شبهه تاریخی آقای پیرامون جمع آوری جزوه در زمان امام خمینی 👇 صفحه ۱ https://eitaa.com/rozaneebefarda/12685 صفحه ۲ https://eitaa.com/rozaneebefarda/12686 صفحه ۳ https://eitaa.com/rozaneebefarda/12687 صفحه ۴ https://eitaa.com/rozaneebefarda/12688 صفحه ۵ https://eitaa.com/rozaneebefarda/12689 @rozaneebefarda
واکنش حوزویان به سخنان آقای /20 🔸 مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! میثم عبداللهی تاریخ پژوه انقلاب اسلامی/ دانش آموخته سطوح عالیه حوزه قم 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [ص 1 از 5] مقدمه 🔹جنای آقای علوی در مصاحبه اخیر خود، را نسبت به و مطرح کرده که با حقیقت منطبق نیست و از این جهت، واقعا تاسف بار است. این مصاحبه پر از شبهات و اشکالات تاریخی است و بخشهای مختلف آن به صورت مجزا نیاز پاسخ گویی علمی دارد. طبعا در این یادداشت برای پاسخگویی به همه آن ایرادات قطعی مجالی نیست و فعلا تنها به بخش کوچکی از آن ادعاها پرداخته میشود. او بزرگان انقلاب اسلامی را در مباحث اقتصادی متهم به سوسیال مسلکی کرده است! ◾آقای علوی، اندیشه های اقتصادی شهید آیت الله مطهری را متاثر از سوسیالیسم دانسته و در تایید این ادعا، در بخشی از این مصاحبه، درباره ، چنین میگوید: 🔻«... خود ایشان یک کتابی نوشته بودند اقتصادی، چاپ نشد، و نشده هنوز! یک وقتی [روزنامه] اطلاعات شروع کرد تکه هایی را چاپ کردن. زمان امام بود، که امام مطلع شد، جلویش را گرفت و اطلاعات توقیف شد، چند روز. ... میخواستند امام نفهمد، آن روزنامه ای که برای امام می فرستادند، آن صفحه اش را در آورده بودند. این را من قصه اش را از احمد آقای خمینی شنیدم. ... مرحوم آقای مطهری هم این جور بود.» ⚫در اینجا این روایت آقای علوی مورد نقد قرار می گیرد تا میزان آگاهی او نسبت به تاریخ تحولات معاصر و تاریخ جمهوری اسلامی روشن شود. وقتی عیار سخنان مصاحبه شونده محترم در همین موضوع خاص و یک بخش از مصاحبه مورد و قرار گرفت و میزان مطابقت آن با واقع مشخص شد، باقی ادعاهای این فرد هم از همین قبیل خواهد بود و میزان اعتنایی که به ادعاهای او خواهد شد، در همین حد و اندازه خواهد بود. ▫با مرور سخنان آقای علوی در مورد مباحث اقتصادی شهید مطهری، آشکار می شود که جناب ایشان، یادداشتهای اقتصادی شهید مطهری را مطالعه نکرده و نه از ابعاد ماجرا مطلع هست! و تنها منبعی که بیان میکند، یک خاطره به نقل از مرحوم حاج سید احمد آقای خمینی است که تمام مدعیاتش درباره انحراف در آرای اقتصادی شهید مطهری را از همین یک خاطره استنبط کرده است! 🔹درباره آرای اقتصادی شهید مطهری، در خوشبینانه ترین حالت باید گفت که ایشان مطلع نیست، اگرچه برخی ممکن است با نگاه سختگیرانه، احتمالات دیگری را العیاذبالله در ذهن آورند. جناب علوی چند مطلب مجزا و واقعه تاریخی را با هم کرده که شبیه همان ماجرای «خسن و خسین دختران معاویه ...» است. با این مقدمه اجمالا نکاتی را با تکیه بر شواهد تاریخی، در نقد ایشان عرض میکنم. اشکالات ⚪اولین اشکال اینکه شهید مطهری کتابی درباره اندیشه اقتصادی اسلام ننوشته بود، بلکه چند سخنرانی پراکنده داشت که درباره موضوعات اقتصادی بود و هیچ وقت ایشان آنها را کتاب نکرد بلکه چند سال بعد از شهادت ایشان، آن سخنرانیها گرداوری و تدوین و کتاب شد. 🔹اشکال بعدی مربوط به این ادعاست که: «یک کتابی نوشته بودند اقتصادی، چاپ نشد، و نشده هنوز.» این ادعا است و کتاب حاوی نظرات شهید مطهری به طور علنی منتشر شده و بارها تجدید چاپ شده است و الان هم در بازار موجود است و به زودی معرفی خواهیم کرد. پس اینکه شهید مطهری کتاب غیر قابل چاپ، در زمینه اقتصادی داشته، یک ادعای نادرستی است و تمام محتویات اقتصادی شهید مطهری منتشر شده است. @rozaneebefarda
🔸 مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 2از 5] ⭕️اشکال دیگر آنکه وی، شهید بزرگوار آیت‌الله مطهری را نیز آلوده و التقاطی و متأثر از اقتصاد چپ، معرفی می‌کند. این از عجایب روزگار ماست؛ شهید مطهری در حالی متهم به چپگرایی شده که در صراط مستقیم اسلام بود و تمام عمرش را وقف مبارزه با اندیشه های انحرافی و التقاطی کرده بود و آثار متعددی در نقد مارکسیسم و سوسیالیسم دارد، و در نهایت جانش را بر سر همین راه مبارزه با التقاط گذاشت و توسط گروهی منحرف به شهادت رسید و از این رو او به حق، قهرمان مبارزه با التقاط بود. 🔻مقام معظم رهبری درباره شهید مطهری، در روز 6 اردیبهشت 1383، چنین می فرمایند: 🔹«ایشان[شهید مطهری] با قوت فكری و اندیشه صائب خود در دهه‌های ۱۳۴۰-۵۰ وارد میدان‌هایی شد كه تا آن زمان هیچ كس در زمینه مسائل اسلامی وارد آن نشده بود و با تفكرات وارداتی غربی و شرقی به چالش علمی عمیق، وسیع و تمام نشدنی پرداخت و در جبهه مقابله با ماركسیسم و تفكرات غربی و لیبرالیسم دست به یك جهاد هوشمندانه زد و با توان علمی و ایمان راسخ و اعتماد به نفس، موفقیت‌های بزرگی به دست آورد و با قدرت اجتهاد و انصاف و ادب علمی، روشی متقن و بدور از تحجر و التقاط برای معرفی اسلام و مقابله با كج‌اندیشی و انحراف ایجاد كرد و پایه‌های افكار مورد نیاز جامعه اسلامی و انقلابی را تأسیس نمود و نقش مؤثری بر جریان فكری اسلامی و شكل‌گیری نظام اسلامی بر جای گذاشت و بصورت سنگری امن برای جوانان طالب و علاقمند فكر اسلامی در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها درآمد.» (سایت دفتر حفظ و نشر آثار رهبری) 🔻مدعی، ادعاهای مخدوش خود را مطرح می‌کند اما بر اهل تحقیق روشن است که این شهید، منتقد جدی اقتصاد مارکسیستی و سوسیالیستی بوده اند. در واقع آتهام التقاط و چپگرایی به شهید مطهری، در بین محققین منصف، محلی از اعراب ندارد! کتاب اقتصادی منسوب به شهید مطهری‌ ◼ در موضوع آثار اقتصادی شهید مطهری، مسئله دیگری وجود دارد که در مصاحبه آقای علوی، با چند موضوع دیگر خلط شده و موجب خطای تاریخی شده است. 🔻 یک شخصی در سال 1361، در تهران کتابی با عنوان «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» در ۴۱۶ص توسط نشر حکمت منتشر کرد و بود که است. نویسنده ی کتاب، نام خودش را درج نکرده بود و صرفا نام شهید مطهری را به عنوان «نویسنده» نوشته بود. این کتاب اشکالات متعددی داشت و نشر آن، بازتاب های بدی در کشور داشت. 🔹در این کتاب، از برخی سخنرانیها و یادداشتهای پراکنده و فیش های شهید مطهری در زمینه مسائل اقتصادی استفاده کرده بود. اشکالات این کتاب آن بود: 1. نویسنده، باید نام خودش را درج میکرد تا مسئولیت این فاجعه را خودش به عهده بگیرد و پاسخگو باشد، نه اینکه زرنگی کند و آن را به نام شهید مطهری منتشر سازد، که در قید حیات نبود تا از خودش دفاع کند. 2. وقتی نویسنده از برخی فیشهای منتشر نشده و غیرنهایی اقتصادی شهید مطهری در این کتاب استفاده کرد، باید گوشزد میکرد اینها نظرات تحقیقی و نهایی شهید مطهری نیست. ولی این کار را نکرد بلکه به عکس عمل کرد و اینها را به عنوان نظرات قطعی و نهایی شهید مطهری مطرح نمود. 3. انتساب برخی از مطالب به شهید مطهری، زیر سوال بود. 4. تحقیقات و حواشی ای که گرداورنده حول این کتاب صورت گرفت به جای اینکه روشن کننده موضوع باشد و ابهامات را رفع کند، بیشتر انحرافی بود و به اشکالات و ابهامات بسیاری به کتاب افزود. 5. در این کتاب اشکالات و انحرافاتی وجود داشت که تا آن زمان چنین مواردی در آثار آن متفکر بزرگ، سابقه نداشت. @rozaneebefarda
🔸 مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 3 از 5] 🔹 البته مهمترین اشکال به این کتاب، آن بود که طبق روال، انتشار کتابهای شهید مطهری باید توسط انتشارات صدرا صورت میگرفت یا حداقل شورای علمی آن مرکز، باید این کتاب را تایید میکرد، در حالی که ناشر آن، یک ناشر شخصی و خصوصی به نام «نشر حکمت» بود. نشر صدرا حاضر به تایید این کتاب نشده بود. این نکات بیان کننده این مسئله است که انتساب این کتاب به شهید مطهری مورد مورد قبول مجامع علمی و حوزوی و دانشگاهی قرار نگرفت و آن را ساخته و پرداخته مولفش می دانستند. علما و بزرگان حوزه و از جمله در مقابل این کتاب جعلی موضع گرفتند و حواشی بسیاری حول این کتاب ایجاد شد و همگی به اتفاق اعلام کردند که این کتاب ربطی به شهید ندارد و ساخته دست همان شخص است! امام هم فرمودند که با توجه به اینکه این اثر با این همه انحراف، به شهید مطهری منتسب شده، چاپ جدید این کتاب تا اطلاع ثانوی ممنوع باشد و محتوای آن، باید مورد بازبینی جدی قرار گیرد. 🔻البته خلاف چیزی که مشهور است، نسخه های این کتاب جمع نشد و خمیر نشد، بلکه به حاشیه رفت و نسخه های آن در کتابخانه ها موجود است. ماهیت این کتاب، روشن شده بود، دیگر کسی به آن نمی پراخت. این کتاب بعد از 29 سال از چاپ آن، یک بار دیگر، در سال 1390 توسط همان ناشر به همان شکل و با همان اشکالات، برای دومین بار چاپ شد و دیگر چاپ نشده است. (بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، نشر حکمت، اول، 1361، تمامی صفحات.) 🔹عجیب آنکه در دهه شصت، علی رغم نهی امام، گاهی برخی روزنامه های کج فکر وقت، همچون روزنامه ، هفته نامه کیهان هوایی و ...، بخشهایی از این کتاب انحرافی را به نام نظرات اقتصادی شهید مطهری منتشر می کردند که هر بار بازتابهای بدی در جامعه داشت. 🔻به عنوان نمونه روزنامه اطلاعات بر خلاف دستور امام، در سال 1362، بخشهایی از این کتاب انحرافی را تحت عنوان نظرات اقتصادی شهید مطهری در صفحه اقتصادیِ روزنامه اطلاعات، منتشر کرد که باعث توقیف روزنامه اطلاعات به دستور امام خمینی گردید. سیدمحمود ، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، در کتاب خاطراتش گفته: «‏‏تصادفا همان روز در قسمت لایی روزنامه، مطلبی از کتاب نقل شده بود و امام قبلا دستور داده بودند که در ‏‎ ‎‏این کتاب تجدید نظر شود. چون گفته شده بود که همه مطالبش از خود ‏‎ ‎‏استاد نیست.‏ این مطلب، توسط همکاران روزنامه در سرویس اقتصادی به مناسبت ‎‏سالگرد شهادت مرحوم مطهری چاپ شده بود. تلقی امام این بود که ما‏‎ ‎‏کتابی را که به منظور بررسی تا اطلاع ثانوی ممنوع شده و نمی‏‏ ‏‏بایست ‎‏چاپ شود چاپ کرده‏‏ ‏‏ایم و تازه برای این که امام خمینی از این امر مطلع ‏‎ ‎‏نشود لایی روزنامه را هم به دست ایشان نرسانده‏‏ ‏‏ایم...»(خاطرات دعایی، ص202) جالب آنکه گرچه دعایی به اصل ماجرا اعتراف کرده و ماجرای توقیف روزنامه اطلاعات را بیان کرده، ولی سعی کرده دلیل آن را به مسائل دیگری، غیر از نشر همین مباحث اقتصادی تحریف شده، مربوط کند و اقدام ناپسند تیم اطلاعات را توجیه و تطهیر کند.(ر.ک. خاطرات دعایی، صص201-206.) ⭕️ با توضیحات این بخش، روشن شد که کتاب انحرافی «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی»، چه کتابی است و ماجرای توقیف روزنامه اطلاعات به خاطر انتشار بخشهایی از این کتاب و منتسب کردن آن به آیت الله شهید مطهری بود که علی رغم نهی امام، صورت گرفته بود. دانستیم که این کتاب ارتباطی با شهید مطهری ندارد و حاصل کار یک نفر دیگری است که نام مولف را حذف کرده و نام شهید مطهری را فقط درج کرده است. 🔹آقای علوی وقتی میخواهد شهید مطهری را از حیث اندیشه اقتصادی نقد کند، مهمترین دلیلش اشاره به همین کتاب انحرافی «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» است! آیا نباید یک بار این کتاب را خوانده باشد تا بداند که این کتاب متعلق به این شهید نیست؟ آیا نباید مقاله روزنامه اطلاعات که منجر به توقیف آن گردید را خوانده باشد تا بتواند با استناد به آن، اندیشه شهید مطهری را انحرافی بخواند؟! به صرف نقل یک خاطره از مرحوم سید احمدآقا، که با به مدعیات نادرستی که آقای علوی تا کنون کرده، اصل آن با اشکال جدی مواجه است، چگونه میتوان چنین نتایجی گرفت؟ @rozaneebefarda
🔸 مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 4 از 5] کتاب م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک 🔹کتاب «م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک‌ ب‍ه‌ ض‍م‍ی‍م‍ه‌ م‍س‍ئ‍ل‍ه بی‍مه»، نخستین کتاب انتشارات صدرا بود که نظرات اقتصادی شهید مطهری در آن درج شده بود. این کتاب که حاوی بخشهای مهمی از اندیشه اقصادی شهید مطهری بود، در زمان حیات امام خمینی، در آبان 1364، در 345 صفحه، منتشر گردید. تعداد صفحات و محتوای این کتاب در چاپ یازدهم در خرداد 1380، تغییراتی کرد و از آن به بعد در 189 صفحه منتشر گردید. این کتاب تا سال 1393 به چاپ بیست و سوم رسید و هنوز هم در بازار موجود است و از کتابهای پرمخاطب آن شهید بزرگوار است. نشر این کتاب هیچ حاشیه ای نداشت بلکه مورد استقبال مجامع علمی و حوزوی قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد. (م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک‌ ب‍ه‌ ض‍م‍ی‍م‍ه‌ م‍س‍ئ‍ل‍ه بی‍مه، مرتضی مطهری، نشر صدرا، تهران، اول، آبان 1364، تمامی صفحات) 🔹این کتاب بر منبای خط اصیل اسلامی نگارش یافته و در زمان حیات امام منشتر شد ولی نه به دستور امام خمینی توقیف شد و حاشیه ای حول آن ایجاد نگردید. 🔹آیا آقای علوی، برای نقد اندیشه اقتصادی شهید مطهری، و بستن نسبتهای سخیفی که شایسته خودش است، به آن شهیدی که امروز در قید حیات نیست تا از خودش دفاع کند، نیاز ندارد که این کتاب را بشناسد و آن را خوانده باشد؟ چرا آقای علوی از این کتاب که حاوی اندیشه اقتصادی اوست، هیچ نامی نمی برد؟ این کتاب هم حاوی مبانی فکری اقتصادی شهید مطهری است، چرا هیچ کسی به این کتاب ایراد نگرفت؟ ⭕️کتاب نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام 🔹کتاب «نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام» در ۲۴۶صدر، در اردیبهشت 1368، توسط انتشارات صدرا منتشر شد و بعد از آن، تا سال 1385 به چاپ سیزدهم رسید و تا سال 1392 به چاپ بیستم رسید. این کتاب ارزشمند، حاوی نظرات اقتصادی شهید مطهری است و در زمان حیات امام خمینی منتشر شد. نه هرگز توقیف شد، نه حرف و حدیثی درباره این کتاب بیرون آمد و اگر توقیف شده بود، به چاپ دوم نمیرسید ولی الان از چاپ بیستم گذشته است و هر کسی به راحتی می تواند آن را تهیه کند. کتابی حاوی با نگاهی نو و عمیق به اندیشه های اقتصادی اسلام و نقد جدی اقتصاد در اندیشه مارکسیسم است. بخش زیادی از کتاب، تقریبا یک سوم از آن، به نقد اقتصاد در اندیشه مارکسیسم پرداخته است. (نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، مرتضی مطهری، نشر صدرا، تهران، اول، اردیبهشت 1368، تمامی صفحات) 🔹اگر ایشان متاثر از اقتصاد سوسیالیستی بود، چگونه اقتصاد سوسیالیستی را در این کتاب به طور تفصیلی نقد کرده است؟ آیا ادعای چپ گرایی به چنین شخصیتی، شرم آور نیست؟! آقای علوی اگر یک سر به کتابفروشی صدرا در خیابان ارم بزند، می تواند این کتاب را تهیه کند و بعدا متوجه ادعاهای نادرست خود نسبت آن شهید بزرگوار، خواهد شد. این کتاب هم حاوی تئوریهای اقتصادی شهید مطهری است، چرا هیچ کسی به این کتاب ایراد نگرفت؟ چرا نقدهای شهید به اقتصاد سوسیالیستی در این کتاب، مورد دقت و توجه آقای علوی قرار نگرفته؟ @rozaneebefarda
🔸مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 5 از 5] 🔹 جمع بندی 🔹جهت مزید اطلاع جناب علوی باید گفت دو کتاب اقتصادی توسط انتشارت صدرا، «م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک‌» و «نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام»، حاوی اندیشه اقتصادی شهید مطهری، هر دو در دهه شصت و در دوران حیات امام خمینی منتشر گردید. به این دو کتاب، کسی ایرادی نگرفت و هیچ اشکال و ابهامی یجاد نکرد. این دو کتاب، حاوی نگاهی عمیق به اندیشه های اقتصادی اسلام و نقد جدی اقتصاد در اندیشه مارکسیسم و سوسیالیسم و اقتصاد در اندیشه لیبرال دموکراسی است. اگر طبق ادعای آقای علوی، اندیشه اقتصادی شهید مطهری، دچار انحرافات سوسیالیستی بود، چرا امام خمینی و سایر بزرگان و شخصیتهای انقلاب، به این دو کتاب اعتراضی نکردند؟ اینکه آقای مدعی، از این دو کتاب، هیچ نامی نبرده و به محتوای اینها هیچ اشاره ای نکرده، از دو حالت خارج نیست: 1. یا این دو کتاب که حاوی اندیشه اقتصادی شهید مطهری بوده را ندیده و از انتشار آنها و محتوای آنها اطلاعی ندارد؛ که در این صورت وای بر چنین شخصی که مدعی علم و دانش است و رساله عملیه هم منتشر کرده، ولی سخن بدون علم و از روی جهل میگوید و به شهید بزرگوار، آیت الله مطهری، و سایر علمای مبارز، ادعاهای نادرستی نسبت میدهد. 2. یا این دو کتاب را دیده و از انتشار آنها خبر دارد؛ که در این صورت باید بگوییم که به خاطر اغراض پست سیاسی، حاضر شده که چنین بی انصافی کند و علی رغم اطلاع داشتن نسبت به نظرات اقتصادی شهید مطهری، چنین ادعاهای زشتی را به آن شهید بزرگوار نسبت داده است. 🔻با مباحث پیشین روشن می شود که میزان آگاهی آقای علوی نسبت به آرای اقتصادی شهید مطهری، تا حدی است که از دو کتاب اقتصادی شهید هیچ کدام را ندیده و نخوانده و حتی نام آنها را هم نبرده ولی با این حال درباره نظرات اقتصادی شهید مطهری، از منظر یک کارشناس اهل اطلاع سخن میگوید و نظرات اقتصادی ایشان را دارای گرایشات سوسیالیستی دانسته است! کسی که از روند تولید و نشر آثار اقتصادی شهید مطلع نیست و احیانا یک خط از اندیشه اقتصادی شهید مطهری مطالعه نکرده، چطور به خودش جسارت میدهد تا چنین نسبتهای ناروایی را در مورد آن عالم روشنگر بر زبان جاری کند؟ آقای محترم، آیا برای اثبات ادعای تان، نباید دلیل بیاورید؟ آیا تمسک به یک ، در اتهام زنی به استاد شهید، کفایت می کند؟ 🔹سطح آگاهی و کیفیت استدلالهای آقای علوی در این ماجرا روشن گردید و این حجم از خلط و خطا در یک موضوع خاص، نشانگر آن است که سایر ادعاهای وی نیز به شدت مورد تردید و احتمالا از همین قبیل است لذا جا دارد محققان ارجمند و خاصه حوزویان فرهیخته و حق طلب، تمام ادعاهای وی را با همین سبک مورد سنجش قرار دهند تا صحت و سقم ادعاهای وی مشخص گردد. @rozaneebefarda
متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی [صفحه ۱ از ۴] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم السلام على مولينا اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغرّالمحجّلين و السلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. استاد و مقتداى بزرگوارم، حوادث ناگوار پى‏درپى براى اسلام از يك طرف و روشن‏بينى‏ها و اقدامات مثبت و منفى به موقع و صحيح آن استاد بزرگوار از طرف ديگر، موجب شده كه روز به روز جدى‏تر و با خلوص و صميميت بيشتر آرزو كنم و از خداوند متعال مسألت نمايم كه وجود مبارك آن رهبر عظيم‏الشأن را براى همه مسلمانان مستدام بدارد. اللهم آمين. خدا را گواه مى‏گيرم كه كمتر اتفاق مى‏افتد كه در حال يا مقام و موقف دعايى اين وظيفه را فراموش كنم و اميدوارم كه مشمول دعوات خيريه شما بوده باشم. در حدود دو ماه پيش از اروپا عريضه‏اى تقديم داشتم و مايلم بدانم رسيده يا خير. در اينجا جريان‏هاى پيچيده و گمراه كننده‏اى وجود دارد كه توجه و آگاهى حضرتعالى ضرورت دارد. اول اينكه شايد به قدر كافى مستحضر باشيد كه نفوذ افكار ماركسيستى تا برخى محافل مذهبى و در ميان بعضى از دوستانى كه انتظار نمى‏رفت، پيشروى كرده، لااقل در حدى كه با هرگونه موضع‏گيرى ولو موضع‏گيرى فكرى در برابر آنها به استناد اينكه فعلاً صلاح نيست مبارزه مى‏شود و حتماً به هر وسيله هست بايد نظر حضرتعالى وسيله بيت محترم به افرادى كه واقعاً از اين جهت در اشتباهند ابلاغ شود. جريان دوم، جريان به اصطلاح گروه مسمّا به مجاهدين است. اينها در ابتدا يك گروه سياسى بودند ولى تدريجاً به صورت يك انشعاب مذهبى دارند درمى‏آيند، درست مانند خوارج كه در ابتدا حركتشان يك حركت سياسى بود بعد به صورت يك مذهب با يك سلسله اصول و فروع درآمدند. كوچكترين بدعت اينها اين است كه به قول خودشان به «خودكفايى» رسيده‏اند و هر مقام روحانى و مرجع دينى را نفى مى‏كنند، از همين جا مى‏توان تا آخر خواند، ديگر اينكه در عين اظهار وفادارى به اسلام، كارل ماركس لااقل در حد امام جعفر صادق ـ‏عليه‏السلام‏ نزد اينها مقدس و محترم است، البته اينها آنهايى هستند كه بر مسلك سابق خود باقى هستند، آنها كه اعلام تغيير موضع كردند تكليفشان روشن است. بنده هم اطلاعاتم دربارۀ آنها مع‏الواسطه است، ولى افراد متدين و فهيمى كه سال‏ها با آنها هم‏زندان بوده‏اند، هستند و من معتقدم حضرتعالى از آنها ـ نه فقط از يك نفر آنها ـ جدا جدا بخواهيد نظريات خود و مشهودات خود را بنويسند و خدمتتان ارسال دارند؛ و عجب اين است كه هنوز هستند برخى از دوستان ما و ارادتمندان شما كه كارهاى اينها را توجيه و تأويل مى‏كنند. مسأله سوم، مسأله است. من خود از منتقدين روحانيت بوده و هستم اما با اعتراف به مزايايش و با اعتقاد به لزوم حفظ و نگهدارى‏اش و در همان حال اصلاحش، ولى جريان غيرقابل انكار اين است كه تنها موضوعى كه گروه‏هاى مختلف از مقامات دولتى گرفته تا كمونيست‏ها و منافقين خلق و برخى جمعيت‏هاى به ظاهر مذهبى مثل شريعتى‏ها در آن وحدت نظر دارند، كوبيدن روحانيت از اساس و برداشتن اين سد از ميان است؛ البته هر دسته‏اى به منظورى، يكى به منظور ايجاد يك روحانيت فرمايشى به شكل اهل تسنن كه مطيع دولت‏ها باشد و ديگرى به منظور از ميان برداشتن دين و سوم و چهارم به منظور تصاحب يك قدرت مردمى كه دين است و آن را بر وفق مراد تفسير كردن. در اين مقام نيز بايد اظهار تأسف كنم كه برخى دوستان ما طلاب جوان و جوانان دانش‏آموز و دانشجو را بر بغض و كينه روحانيين به استثناى شخص حضرتعالى پرورش مى‏دهند و اين براى اسلام و روحانيت عاقبت بسيار وخيمى دارد. خوب است حضرتعالى به بيت محترم دستور فرماييد از اين جهت دربارۀ دوستان و ارادتمندان تحقيق كامل بفرمايند و به كسانى كه چنين روشى دارند تذكراتى داده شود. @rozaneebefarda
متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی [صفحه ۲ از ۴] چهارم مسألۀ شريعتى‏هاست. در نامه قبل معروض شد كه پس از مذاكره با بعضى دوستان مشترك قرار بر اين شد كه بنده ديگر درباره مسائلى كه به شخص او مربوط مى‏شد از قبيل صداقت داشتن و صداقت نداشتن و از قبيل التزامات عملى سخنى نگويم ولى انحرافاتى كه در نوشته‏هاى او هست به صورت خيرخواهانه و نه خصمانه تذكر دهم؛ ولى اخيراً مى‏بينم گروهى كه عقيده و علاقه درستى به اسلام ندارند و گرايش‏هاى انحرافى دارند با دسته‏بندى‏هاى وسيعى درصدد اين هستند كه از او بتى بسازند كه هيچ مقام روحانى جرأت اظهارنظر در گفته‏هاى او را نداشته باشند. اين برنامه در مراسم چهلم او در مشهد ـ‏متأسفانه با حضور بعضى از دوستان خوب ما ـ و بيشتر در ماه مبارك رمضان در مسجد قبا اجرا شد، تحت عنوان اينكه بعد از سيد جمال و اقبال و بيش از آنها، اين شخص رنسانس اسلامى به‏وجود آورده و اسلام را نو كرده و خرافات را دور ريخته و همه بايد به افكار او بچسبيم ولى خوشبختانه با عكس‏العمل شديد گروهى ديگر مواجه شد و به علاوه هوشيارى و حسن نيت امام مسجد كه متوجه شد توطئه‏اى عليه روحانيت بوده، در شب‏هاى آخر فى‏الجمله اصلاح شد. عجبا مى‏خواهند با انديشه‏هايى كه چكيده افكار ماسينيون مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال افريقا و سرپرست روحى مبلغان مسيحى در مصر و افكار گورويچ يهودى ماترياليست و انديشه‏هاى ژان پل سارتر اگزيستانسياليست ضد خدا و عقايد دوركهايم جامعه‏شناس ضد مذهب است، اسلام نوين بسازند پس و على‏الاسلام السلام. به خدا قسم اگر روزى مصلحت اقتضا كند كه انديشه‏هاى اين شخص حلاجى شود و ريشه‏هايش به دست آيد و با انديشه‏هاى اصيل اسلامى مقايسه شود صدها مطلب به‏دست مى‏آيد كه بر ضد اصول اسلام است و به علاوه بى‏پايگى آنها روشن مى‏شود. من هنوز نمى‏دانم فعلاً چنين وظيفه‏اى دارم يا ندارم ولى با اينكه مى‏بينم چنين بت‏سازى مى‏شود فكر مى‏كنم كه تعهدى كه دربارۀ اين شخص دارم ديگر ملغاست در عين حال منتظر اجازه و دستور آن حضرت مى‏باشم. كوچكترين گناه اين مرد بدنام كردن روحانيت است، او همكارى روحانيت با دستگاه‏هاى ظلم و زور عليه توده مردم را به صورت يك اصل كلى اجتماعى درآورد، مدعى شد كه مَلِك و مالك و ملا و به تعبير ديگر تيغ و طلا و تسبيح هميشه در كنار هم بوده و يك مقصد داشته‏اند. اين اصل معروف ماركس و به عبارت بهتر مثلث معروف ماركس را كه دين و دولت و سرمايه سه عامل همكار بر ضد خلقند و سه عامل از خودبيگانگى بشرند به صد زبان پياده كرد، منتها به جاى دين، روحانيت را گذاشت، نتيجه‏اش اين شده كه جوان امروز به اهل علم به چشم بدترى از افسران امنيتى نگاه مى‏كند و خدا مى‏داند كه اگر خداوند از باب و يمكرون و يمكراللّه‏ و اللّه‏ خيرالماكرين در كمين او نبود او در مأموريت خارجش چه بر سر روحانيت و اسلام مى‏آورد. تبليغاتى در اروپا و امريكا‏له او از زهد و ورع و پارسايى تا خدمت به خلق و فداكارى و جهاد در راه خدا و پاكباختگى در راه حق شده است و بسيار روشن است كه دست‏هاى مرموزى در كار بوده و دوستان خوب شما در اروپا و امريكا اغفال شده‏اند. من لازم مى‏دانم كه حضرتعالى گاهى برخى افراد بصير را ولو به طور خفا به اروپا و امريكا بفرستيد، جريان‏ها را از نزديك ببينند و گزارش دهند كه به عقيده بعضى از دوستانتان در آنجا، پاره‏اى از حقايق از حضرتعالى كتمان مى‏شود. @rozaneebefarda
متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی [صفحه ۳ از ۴] گروه‏هاى چهارگانه فوق، با من به حساب اينكه تا اندازه‏اى اهل فكر و نظر و بيان و قلم هستم بشدت مبارزه مى‏كنند، شايعه برايم مى‏سازند، جعل و افترا مى‏بندند به طورى كه خود را مصداق آن شعر فارسى مى‏بينم كه محقق اعظم، خواجه نصيرالدين طوسى در آخر شرح اشارات به عنوان زبان حال خود آورده است: به گرداگرد خود چندان كه بينم بلا انگشترى و من نگينم ولى به لطف و عنايت پروردگار و توجهات اولياى دين هراسى به خود راه نخواهم داد. اين مقدار بث شكوى را جز به مثل حضرتعالى كه استاد عاليقدرم و به جاى پدرم هستيد نمى‏كنم. من الآن مركز ثقل حملات اين گروه‏ها هستم، اگر بفرماييد ايستادگى كن ايستادگى مى‏كنم، اگر بفرماييد مصلحت نيست خود را كنار مى‏كشم. بار ديگر تكرار مى‏كنم: من جداً از خداوند متعال طول عمر براى شما مى‏خواهم و فوق‏العاده نگرانم كه اگر خداى ناخواسته پاى حضرتعالى كه تنها شخصيتى هستيد كه همه اين گروه‏ها از او حساب مى‏برند از ميان برود، اوضاع فوق‏العاده ناراحت‏كننده خواهد بود، اى بسا كه گروه‏هاى منحرف و منتحل مقاصد شوم خود را با نام حضرتعالى تعقيب كنند، اين است كه لازم مى‏دانم به هر شكل و صورت هست، به وسايل مختلف حضرتعالى نظرتان را درباره راه‏ها و روش‏ها و مسلك‏هاى مختلف روشن و روشن‏تر بفرماييد و حتى لازم است به بعضى دوستان به طور خصوصى تذكراتى بدهيد. شنيدم به يكى از دوستان مشهد كه اخيراً به نجف مشرف شده بوده است تذكرات مفيدى داده‏ايد و دورادور اطلاع دارم كه مؤثر بوده و در روش ايشان كه اخيراً خيلى خطرناك شده بود مؤثر واقع شده والحمدللّه‏. خوب است اطلاع داشته باشيد كه در ماه‏هاى آخر عمر شريعتى بنده مكرر وسيله اشخاص مختلف به او پيغام دادم كه در نوشته‏هاى تو مطالبى هست بر ضد اسلام و لازم است اصلاح شود. من حاضرم در حضور جمعى صاحب‏نظر، يا تنها، هر طور خودت مايل باشى به تو ثابت كنم. اگر ثابت شد خودت آنها را ولو به نام خودت، نه به نام من آنها را اصلاح كن و شأن تو بالا هم خواهد رفت و الا مجبورم از تو صريحاً و مستدل انتقاد كنم و برايت گران تمام خواهد شد. آخرين شخصى كه از طرف او نزد من آمد، اظهار داشت كه او حاضر است اختيار بدهد به آقاى محمدتقى جعفرى و آقاى محمدرضا حكيمى كه از آثارش انتقاد كنند و در نهايت امر، تو صحه بگذارى. من گفتم بسيار خوب ولى به شرط اينكه كتباً بنويسد. مقارن با حركتش به خارج اطلاع پيدا كردم كه تنها به آقاى حكيمى نوشته كه شما مجازى نوشته‏هاى مرا نقد كنى. در اروپا خبر موثق اين بود كه گفته بود تا يك سال كارى نخواهم كرد، جز اصلاح نوشته‏هاى خودم و يكى از دوستان نزديك حضرتعالى نقل كرد كه به او گفته بود منتظرم فلانى به اروپا بيايد راجع به اصلاح كتاب‏هايم با او مشورت كنم. و البته من اين جهت را تحسين كردم و دليل حسن نيت او و سوء نيت اطرافيانش در ايران گرفتم. روى اين حساب مى‏بايست از نشر آثارش قبل از اصلاح و تجديد نظر لااقل وسيله آقاى حكيمى كه كتباً به او اجازه داده است جلوگيرى شود، ولى افرادى كه اخيراً تصميم گرفته‏اند او را مظهر رنسانس اسلامى قرار دهند و راه را براى اظهار نظرهاى خود در اصول و فروع اسلام باز كنند، در شعاع وسيعى به نشر و تكثير همه آثار او پرداخته‏اند. @rozaneebefarda
متن کامل نامه به امام پیرامون دکتر [صفحه ۴ از ۴] بنده فكر مى‏كنم اگر صلاح مى‏دانيد به برخى از ارادتمندان خودتان در اروپا و امريكا كه ضمناً ناشر آثار و افكار او هستند يادآورى فرماييد كه قبل از انجام اصلاحات وسيله آقاى حكيمى يا گروهى كه خودتان تعيين مى‏فرماييد از نشر آثارش جلوگيرى شود و اگر هم صلاح نمى‏دانيد كه در كار او مستقيماً دخالتى فرماييد راه ديگرى بايد انديشيد. بسيار خوب است و براى شناختن ماهيت اين شخص لازم است كه حضرتعالى مجموعه مقالات او را در كيهان كه يك سال و نيم پيش چاپ شد شخصاً مطالعه فرماييد. اين مقالات دو قسمت است: يك قسمت بر ضد ماركسيسم است كه مقالات خوبى بود و ايرادهاى كمى از نظر معارف اسلامى داشت، ولى قسمت دوم مقالاتى بود درباره مليت ايرانى (ومستقلاً ماشين شده) و در حقيقت فلسفه‏اى بود براى مليت ايرانى و قطعاً تاكنون احدى از مليت ايرانى به اين خوبى و مستند به يك فلسفه امروزپسند دفاع نكرده است. شايسته است نام آن‏را فلسفه رستاخيز بگذاريم. خلاصه اين مقالات كه يك كتاب مى‏شود اين بود كه ملاك مليت خون و نژاد كه امروز محكوم است نيست. ملاك مليت، فرهنگ است و فرهنگ به حكم اينكه زاده تاريخ است نه چيز ديگر، در ملت‏هاى مختلف، مختلف است، فرهنگ هر قوم، روح آن قوم و شخصيت اجتماعى آنها را مى‏سازد، خود و «من» واقعى هر قوم، فرهنگ آن قوم است، هر قوم كه فرهنگ مستمر نداشته، نابود شده است. ما ايرانيان فرهنگ 2500 ساله داريم كه ملاك شخصيت وجودى ما و من واقعى ما و خويشتن اصلى ماست. در طول تاريخ حوادثى پيش‏آمد كه خواست ما را از خود واقعى ما بيگانه كند ولى ما هر نوبت، به خود آمديم و به خود واقعى خود باز گشتيم. آن سه جريان عبارت بود از حمله اسكندر، حمله عرب، حمله مغول. در اين ميان بيش از همه درباره حمله عرب بحث كرده و نهضت شعوبى‏گرى را تقديس كرده است. آنگاه گفته: اسلام براى ما ايدئولوژى است نه فرهنگ، و اسلام نيامده كه فرهنگ ما را عوض كند و فرهنگ واحدى به وجود آورد، بلكه تعدد فرهنگ‏ها را به رسميت مى‏شناسد همان‏طور كه تعدد نژادى را يك واقعيت مى‏داند. آيه كريمه إنا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوباً و قبائل ناظر به اين است كه اختلافات نژادى و اختلافات فرهنگى كه اولى ساخته طبيعت است و دومى ساخته تاريخ بايد به جاى خود محفوظ باشد. ادعا كرده كه ايدئولوژى ما روى فرهنگ ما اثر گذاشته و فرهنگ ما روى ايدئولوژى ما، لهذا ايرانيت ما ايرانيت اسلامى شده است و اسلام ما اسلام ايرانى شده است. با اين بيان عملاً و ضمناً نه صريحاً فرهنگى واحد به نام فرهنگ اسلامى را انكار كرده است. و صريحاً شخصيت‏هايى نظير بوعلى و ابوريحان و خواجه نصيرالدين و ملاصدرا را وابسته به فرهنگ ايرانى دانسته است، يعنى فرهنگ اينها ادامه فرهنگ ايرانى است. اين مقالات بسيار خواندنى است. در انتساب آنها به او شكى نيست. به بعضى‏ها مثل آقاى خامنه‏اى و آقاى بهشتى گفته مال من است، ولى مدعى شده كه من اينها را چندين سال پيش نوشته‏ام و اينها آنها را پيدا كرده و چاپ كرده‏اند. در صورتى كه دلايل به قدر كافى هست كه مقالات جديد است. به هر حال مطالعه حضرتعالى بسيار مفيد است. اين روزها سؤال و جوابى از حضرتعالى مورخ شعبان 97 منتشر شد كه اثر بسيار مطلوبى از نظر انحرافات منتحلين داشت و عجب اين است كه شايع كرده‏اند اين سؤال و جواب وسيله فلانى تهيه شده است. به آنها گفتم شما با اين اتهام به آقا اهانت مى‏كنيد، گويى ايشان از خود رأى ندارند (وتابع رأى مثل منى هستند). خبر عجيب ديگر اين است كه اخيراً آزادى غير مترقبى به دستجات مختلف مخصوصاً دستجات سياسى داده شده است، البته نسبت به روحانيين به مقياس بسيار كمترى داده شده، ممنوعيت‏هاى آنها غالباً به حال خود باقى است، اين تبعيض نيز سؤال‏انگيز است. خدمت آقازادگان عظام ـ‏دامت بركاتهم‏ عرض سلام اين بنده را ابلاغ فرماييد. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و نلتمس منكم الدعاء @rozaneebefarda
تصویر نامه تاریخی به امام در نقد آثار دکتر شریعتی ▫️متن نامه را در روزنه بخوانید👇 @rozaneebefarda
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
پیام امام خمینی به مناسبت شهادت استاد مطهری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم‌ انا للَّه و انا إلیه راجعون‌ این جانب به اسلام و اولیای عظیم الشان آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعه اسف‌انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری- قدس سره- را تسلیت و تبریک عرض می‌کنم. تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب می‌شد. در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان ثُلمه‌ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و می‌کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می‌بخشند و به ظلمتها نور می‌افشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می‌گویم. من گرچه فرزند عزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. مطهری که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملا اعلی‌ پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی‌اش نمی‌رود. تروریستها نمی‌توانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می‌شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه‌های گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی‌نشیند. اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحی تا کنون بر شهادت توام با شهامت بوده. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در راس برنامه‌های اسلام است. مَا لَکُم لا تُقاتِلونَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرّجالِ وَ النّساءِ وَ الولدانِ. «۱» اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می‌خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در اسلام را بترسانند، بد گمان کرده‌اند. از هر موی شهیدی از ما و از هر قطره خونی که به زمین می‌ریزد، انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می‌آید. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید و الّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد، برای اعاده چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام بپاخاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی‌کند. ما برای فداکاری حاضر و برای شهادت در راه خدا مهیا هستیم. این جانب روز پنجشنبه سیزده اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای عمومی اعلام می‌کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می‌نشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسالت می‌نمایم. سلام بر شهدای راه حق و آزادی. روح الله الموسوی الخمینی‌ (صحیفه امام خمینی، ج7، ص178) @rozaneebefarda
توصیه امام به جوانان پیرامون استفاده از آثار استاد شهید مطهری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم‌ گرچه انقلاب اسلامی ایران- به رغم بدخواهان و ماجراجویان- به خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزی رسید و نهادهای اسلامی- انقلابی یکی پس از دیگری در ظرف تقریباً یک سال با آرامش و موفقیت انجام گرفت، لکن بر ملت ما و به حوزه‌های اسلامی و علمی خسارتهای جبران ناپذیر نیز به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد؛ همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام‌شناس عظیم الشان حجت الاسلام آقای حاج شیخ مرتضی شهید مطهری- رحمه الله علیه. این جانب نمی‌توانم در این حال احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم. آنچه باید عرض کنم درباره او آن است که او خدمتهای ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار، این درخت ثمربخش را از حوزه‌های علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن، محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه‌ای محکم برای حوزه‌های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید. اکنون شنیده می‌شود که مخالفین اسلام و گروههای ضد انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می‌کنم که کتابهای این استاد عزیز[شهید مطهری] را نگذارند با دسیسه‌های غیر اسلامی فراموش شود. از خداوند متعال توفیق همگان را خواهانم. و السلام علی عباد الله الصالحین. 27 اسفند ماه 58 29 ربیع الثانی 1400 روح الله الموسوی الخمینی‌ @rozaneebefarda
پرونده ویژه کانال نخبگانی به مناسبت شهادت استاد شهید مرتضی مطهری 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 زندگی بر دهانه آتشفشان ؛ در ستایش معلم شهید انقلاب اسلامی آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه حوزه انقلابی روایت آیت الله شهید مطهری از شاخصه های عالم دینی در نگاه آیت الله العظمی میرزای شیرازی متن کامل اعلامیه مشترک شهید مطهری و بازرگان در نقد افکار شریعتی مباحث اقتصادی شهید مطهری و بررسی خلط و خطاهای تاریخی در مصاحبه جناب سیدمحمدجواد علوی! تصویر نامه تاریخی شهید مطهری به امام در نقد آثار دکتر شریعتی متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی ماهیت مخوف برخی اعضای بیت منتظری از زبان مقام معظم رهبری ؛ از فحاشی به مطهری و بهشتی تا نقشه نابودی جامعه مدرسین قم پیام امام خمینی به مناسبت شهادت استاد مطهری توصیه امام خمینی به جوانان و روشنفکران متعهد جهت استفاده از آثار شهید مطهری توصیه امام به جوانان پیرامون استفاده از آثار استاد شهید مطهری ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
قهرمان مبارزه با تحریف پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به‌مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله مطهری جریان‌شناسی تحریفات قوم یهود از نگاه شهید مطهری اسناد اختصاصی فصلنامه تخصصی پانزده خرداد از شهید مطهری تحلیل شهید مطهری از دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی رویش انقلاب اسلامی در بستر فرهنگ اسلامی در اندیشه علامه مطهری نسبت «عمار» و «مالک» ؛ «مطهری‌ها»، «مصباح‌ها» و «سلیمانی‌ها» در عصر انقلاب اسلامی نقد تشکیلاتی حوزویان به شریعتی با راهنمایی شهید مطهری سند: اطلاعیه مشترک شهید آیت‌الله مرتضی مطهری و مهدی بازرگان در مورد آثار دکتر علی شریعتی اطلاعیه مشترک شهید آیت‌الله مرتضی مطهری و مهدی بازرگان در مورد آثار دکتر علی شریعتی پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت‌الله مطهری قطعه شعری که شهید مطهری در وصف امام خمینی سرود شهید مطهری از تقابل با انحراف، تا مصادره از سوی منحرفین بررسی تفاوت اندیشه‌های شهید مطهری و مهندس بازرگان تحریف؛ بزرگ‌ترین ضربه بر پیکره اسلام مصاحبه کمتر دیده شده مقام معظم رهبری در مورد شخصیت شناسی شهید مطهری/بخش اول بخش دوم بخش سوم مطهری پیش قراول مبارزه با تفکر مادی و التقاط/بخش اول بخش دوم شهید مطهری؛ مبارزه با خط التقاط و نفوذ روش مبارزه شهید مطهری با التقاط وقتی شهید مطهری از کتابی به ظاهر اسلامی 300 غلط کشف می‌کند! خاطره شهید مفتح از دغدغه کم‌نظیر شهید مطهری نسبت به آثار التقاطی مخالفان مطهری، از مادیون تا ملی‌گراها 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✨ دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی معمولا دولت ها به گفتمان‌شان شناخته می‌شوند. اما رواج عبارت «دولت سیزدهم» در ارجاعات به دولت در رسانه‌ها، نشان می‌دهد آقای رئیسی نتوانسته خود را پرچم‌دار یک گفتمان به جامعه معرفی کند. یکی از دلایل اینکه این دولت از همان آغاز کار زیر ضرب رفت، همین خلا گفتمانی است. گفتمان، قدرت نرم ایجاد می‌کند. دولت فاقد گفتمان، از قدرت نرم محروم است و لذا در عرصه جنگ نرم، اولا توان حمله ندارد، ثانیا در برابر حملات نرم بی سلاح و سپر است. گفتمان است که در قول و فعل کارگزاران، در رویکرد و عملکرد آنان، انسجام ایجاد می‌کند. گفتمان، عینک آسیب‌شناسانه‌ای است که دولت به چشم می‌زند، مشکلات را از زاویه این گفتمان می‌بیند و از همین زاویه راهکارش را ارائه می‌دهد و اجرا می‌کند. دولت فاقد گفتمان به شهرداری تقلیل پیدا می‌کند و این، یکی از جدی‌ترین خطراتی است که دولت سیزدهم را تهدید می‌کند. دولتی که ناکارآمدی گفتمانش عیان شود، گرفتار رکود می شود، اما دولت فاقد گفتمان، گرفتار روزمرگی می‌شود و خسارت این روزمرگی از رکود بیشتر است؛ چه، رکود با یک موفقیت گفتمانی -ولو کوچک- یا ناکامی گفتمان رقیب، شکسته می‌شود، اما بدون گفتمان از روزمرگی نمی‌توان خلاص شد. گفتمان یک شاخص برای انتخاب و ارزیابی مدیران نیز هست. در خلاء گفتمان، تیم دولت با بازیکنان قرضی از تیم‌های دیگر شکل می‌گیرد و روشن نیست این تیم، به کدام اصول باید متعهد باشد و بر اساس کدام معیارها ارزیابی می‌شود. در خلاء گفتمان، خطای قابل اغماض مدیریتی ممکن است گناه نبخشودنی تلقی شده و منجر به برکناری مدیر شود، اما انحراف رویکردی اساسا به چشم نیاید. دولت حتی وقتی پیامی به کشور خارجی می‌دهید باید محور آن، گفتمان‌ش باشد. باید این خلا گفتمانی برطرف شود. اگر تلقی این است که «مردمی بودن» گفتمان دولت است، این سوال مطرح است که آیا اساسا مردمی بودن می‌تواند گفتمان باشد؟ گفتمان، یک دال مرکزی دارد که در حوزه ها و عرصه های مختلف تجلی و امتداد پیدا می کند. بر مبنای گفتمان می شود یک کلان پروژه تعریف کرد و پیش برد و پیشرفتش را سنجید. بر مبنای این کلان پروژه است که در سطوح میانی، پروژه‌های خردتر تعریف می‌شود. آیا «مردمی بودن» این ظرفیت را دارد که برای مثال در حوزه مالیات، در سیاست خارجی، در آموزش و پرورش، در بهداشت و درمان، در کشاورزی و... تجلی و امتداد پیدا کند؟ آیا می‌توان مسائل این حوزه‌ها را از زاویه «مردمی نبودن» آسیب‌شناسی کرد و از زاویه «مردمی شدن» برایشان راهکار ارائه داد؟ پاسخ بلاتردید خیر است، چون این مفهوم اساسا چنان عمقی ندارد؛ هرچند می‌تواند یکی از اجزاء و امتدادهای یک گفتمان باشد. اما راهکار، تمرکز و تکیه بر روی عدالت به عنوان گفتمان دولت سیزدهم است که هم واجد مشخصات فوق است و هم با شخصیت آقای رئیسی تناسب و همخوانی دارد. گفتمان عدالت نباید به لفظ عدالت محدود شده و تقلیل یابد. با صرف تکرار کلمه عدالت، گفتمان ایجاد نمی شود. مراکز فکری و دانشگاهی کشور و مشخصا مراکز فکری در دولت باید بسیج شوند و درباره عدالت ادبیات تولید کنند. رئیس جمهور درباره هر موضوعی و در هر زمان و مکانی صحبت و سخنرانی دارد، باید بتواند اولا بی‌عدالتی‌های منجر به وضع موجود را بیان کند، ثانیا وضع مطلوب را از منظر عدالت توصیف کند، ثالثا اقدامات عادلانه‌ای که دولت می‌خواهد برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب انجام دهد را شرح دهد. این اقدامات، همان پروژه‌های خُرد هستند که ذیل کلان پروژه عدالت، تعریف می‌شوند و باید نظام رصد و پایش و ارزیابی و گزارش‌دهی برایشان ایجاد شود. هرچقدر ادبیات رئیس جمهور در این سه مرحله، اختصاصی و بدیع و دارای کلیدواژه‌های منحصر بفرد باشد، موفق‌تر خواهد بود؛ و البته بزرگترین تهدید برای گفتمان، این است که به ادبیات‌های وام گرفته شده از منابع دیگر، یا به اقدامات معمول و رایج، بخواهیم رنگ گفتمان خودمان را بزنیم. دولت زمانی توانسته پرچم گفتمان عدالت را بلند کند که مخالفان اقدامات دولت را بتوان مخالفان عدالت توصیف کرد. باید در پایان چهار سال اول دولت، کتاب عدالت آقای رئیسی برگرفته از مجموعه سخنرانی‌های این چهار سال منتشر شود. همچنین دولت در پایان چهار سال باید بتواند گزارش دهد که چگونه با برقراری عدالت مشکلات را برطرف کرده است. آیا با نظر به کارنامه دوساله، چنین چشم‌اندازی می‌توان متصور شد؟ @syjebraily
🔴روحانیت و افول جایگاه مردمی! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از روحانیان دغدغه‌مند نسبت به جایگاه روحانیت! با اشاره به حادثه‌ای که اخیراً‌ در قم برای طلبه‌ای مظلوم رخ داده بود، گفته‌اند: «این فاصله‌ای که بین روحانیت و مردم افتاده، باید ترمیم شود. راه اشتباه بوده. ... ما چنین روزگاری نداشتیم که در قم، مرکز حوزۀ علمیه، در خیابانی که تمام دفاتر مراجع و بزرگان در آنجاست، طلبه را با ماشین زیر بگیرند.» اولاً، هر چند حادثه‌ای دقیقاً با این مختصات و در چنان خیابانی و به چنان شکلی بی‌سابقه بوده است، اما شبیه به آن و بلکه بدتر از آن فراوان سابقه داشته است؛ حتی در زمان مرجعیت آیت‌الله بروجردی رضوان الله علیه؛ ثانیاً، گویا فراموش کرده‌اید که در دوران غربت روحانیت، نیروهای ساواک در نوروز سال ۱۳۴۲ چگونه به فیضیه مرکز اصلی روحانیت شیعه، حمله کردند و چه جسارت‌ها و اهانت‌ها که به روحانیت نکردند و چه خون‌های پاکی را که مظلومانه نریختند. (البته گویا از نظر اینان روحانیت در آن روزگار و روزگار رضاخان پهلوی از جایگاه و عزت اجتماعی برخوردار بوده‌اند! اما پس از انقلاب جایگاه خودشان را از دست داده‌اند!) ثالثاً، چرا همیشه توقع دارید مردم به دست‌بوسی شما بیایند و به شما احترام بگذارند؟! توصیه می‌کنم یک بار هم پیامبرگونه عمل کنید و شما بر دستان مردم بوسه بزنید. یا دست‌کم طرح و برنامه‌ای مدون و عالمانه برای حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مردم ارائه دهید؛ نشستن و دل‌نگران جایگاه و حرمت روحانیت بودن «راه حل» نیست. دوران جهاد علمی و عملی است؛ انقلاب جهانی خمینی و خامنه‌ای، جهادگران واقعی میدان عمل را می‌خواهد. شما هم گوشه‌ای را بگیرید و به سهم خود باری را بردارید. رابعاً، انصاف دهید آیا در طول تاریخ، سراغ دارید که همچون امروز، «قدرت فرهنگی» و «منطق علمی» و «حکمرانی عملی» روحانیت در مواجهه با همه قدرت‌های شیطانی به میدان آمده باشد و این چنین درخشیده باشد؟ آیا غیر از قدرت و اقتدار می‌توانست ایران را در میان این همه گرگ‌های چنگ و دندان تیز کرده محافظت کند؟ اگر نگاهی صادقانه و منصفانه به وضعیت «کشورهای بی‌ولایت» اطراف خود بیاندازید، آنگاه گمان می‌کنم در بذل جان خود و اطرافیانتان برای دفاع از ولایت فقیه دریغ نخواهید کرد. مدیریت ولایت فقیه نه تنها توانسته‌ است همه تهدیدهای متنوع و پرشمار و بی‌سابقه علیه ملت را خنثی کند؛ که ایران اسلامی را در حوزه‌های مختلف علمی و بهداشتی و رفاهی و خدماتی و نظامی به یک ابرقدرت جهانی تبدیل کرده است و انقلاب اسلامی را به عنوان مبدأی برای گرایش جهانیان به معنویت و ارزش‌های الهی تبدیل کند. چرا اینها را نمی‌بینید؟ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
ترور محصول مشترک و ! شکست اصلاحات پیشنهادی شهید مطهری و برخی فضلای بصیر و روشن‌ضمیر، با شهید مطهری در قم و در چشم آیت‌الله العظمی بروجردی شروع شد که بانی اصلی آن حلقه‌ای مرموز از عناصر مرتجع و سکولار حوزوی بود که منجر به کوچ شهید از قم شد. زمینه‌های ترور فیزیکی شهید اما در تهران و توسط چپ زده ایجاد شد و بعد از فرایند فرقه‌سازی التقاطی، توسط برخی از عناصر اردوگاه التقاط و تحجر، به وقوع پیوست. حالا سمپات‌های حوزوی همان کسانی که روزگاری بانی ترور شخصیتی شهید مطهری در قم بودند، با فریبکاری و تزویر در قامت ، از یک سو به مصادره و جهت‌دهی به آرمان‌ها و سیره آن شهید اقدام کرده‌اند. از دیگر سو پشت شخصیت موجه شهید مطهری سنگر گرفته و با کوبیدن فرقه انحرافی فرقان، تلاش دارند مخالفان خود را در امتداد فرقان معرفی کنند! سکولارهای حوزوی واقعا عناصر ماهری هستند! آنان در نعل وارونه زدن و آدرس غلط دادن مهارت دارند اما مخاطبان هوشمند و حکیم، به خوبی مسائل را تحلیل می‌کنند. شهید مطهری نماد و اسوه و الگوی است که همزمان در چند جبهه مجاهدت کرد و جان عزیزش را در راه این فدا نمود؛ او از یک سو با التقاط درگیر بود که نمود بارز آن جریان بود و نتیجه افکارش به انجامید. از دیگر سو با می‌جنگید که و ، شاخصه بارزشان بود. امروز هم حوزه انقلابی در چند جبهه می‌جنگد؛ از یک سو با سوپر التقاطی های درگیر است و از دیگر سو با مبارزه می‌کند. شهید مطهری به حوزه انقلابی آموخت که راه جهاد تبیین از مسیر و و می‌گذرد. @rozaneebefarda