.
تا ابد دور سرت ارض و سما میگردد
هر کجا حرف تو شد کرببلا میگردد
به خـدا بـیـمۀ از هر چه بـلا میگردد
آه، بـا یـاد شـمـا ذکـر خــدا مـیگـردد
محمدحسین رحیمیان🖌
عکس از: قاسم العمیدی📸
.
.
.
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃از بعضی ها فقط یک دانه در دنیا وجود دارد.
🍃دیگر هرگز مثلشان پیدا نمیشود...
🍃دیگر هرگز جای خالی شان "پر" نمیشود...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 #امام_علی(ع)🌸🍃
💢 کار خارقالعاده امیرالمومنین علیه السلام در دوران حکومتش چه بود؟
برای مایی که از تاریخ آنچنان نمیدانیم، حکومت حضرت را نهایتا در سه جنگ داخلی خلاصه میکنیم اما آنچه پیش از حکومت علی علیه السلام رخ داد این بود که منطق به تو چه (امر به معروف و نهی از منکر یا عدالتخواهی) وجه شرعی پیدا کرده و کسی حق انتقاد از حاکمان را نداشت؛ علی علیه السلام این منطق را شکست تا مردمان بتوانند بدون لکنت حق خود را از صاحبان قدرت بستانند تا جاییکه معاویه بعدها گفت علی شما{مردم} را پررو کرد که میآیید و انتقاد میکنید.
🎞ویدئو بازنشر سخنانی از #استاد_حامد_کاشانی است.
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🌷
متاسفانه هستند هنوز کسانی که فکر می کنند چون مالک جایی هستند و اموالی دارند؛ به کمتر برخوردارها می تونند زور بگن و لقب پررو بودن رو روشون می ذارند.
مثلا از حقوق به حقش دفاع می کنه، یک دفعه می بینه طرف مقابل چه جلوی رو چه پشتش میگه این رو فلانی روداده. بعد 1400 سال هنوز انسان هایی هستند که اگر در مقابلشون از حقت دفاع کنی روت خیلی زیاده به تعبیرشون و از سمتشون اذیت میشی...
کاش خدا ظالم جماعت رو هدایت کنه، اگر هم قابل هدایت نیستن ریشه اش رو بزنه.
واقعا فیلم جالبی بعد یه اتفاقی که برای عزیزی افتاد به دستم رسید و این بهم القا شد که اگر دل عزیزی از رفتار زننده ی کسی شکسته، علی(ع) از اون سمت داره میگه این قصه سر دراز داره و زمان من علی هم اینا بوده! کاش معاویه نباشیم.
به قول شهید مطهری یزید زمان امام حسین(ع) مرد؛ یزید زمانه ات را بشناس.
خدا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه.
معلوم بود موقع رفتن زِ چشمهاش
در سینه رازهای عجیبی نهفته داشت
این روضه های عام که مردُم شنیده اند
صدها نمونه سخت ترش را نگفته داشت...
#وفات_حضرت_زینب(س)🏴
#وفات_شهادت_گونه🏴
💔🖤تسلیت خدمت #امام_زمان(عج) و دوستداران حضرت زینب(س)
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
حرمت عرش معلاى خدا نیست که هست
بحث تو از همه افلاک جدا نیست که هست
بیجهت نیست که او خـونِ خداوند شده
نـام او ذکـر جـلالـهَ ست و سـوگـنـد شده
آرمان صائمی🖌
عکس از: خضیر فضاله📸
.
.
.
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🏴🍃
یک روز صبح که برای نماز صبح بیدار شدم، بعد از نماز خواندن، بدون آنکه همسر عزیزم بفهمد، به بی غیرتی خویش گریه کردم. چرا که داعش کثیف و حرامزاده به حرم دختر علی(ع) حمله کرده بود و من بی غیرت به راحتی خوابیده بودم و خیلی از امیرالمومنین خجالت کشیدم و از ایشان خواستم که مرا به سوریه ببرد تا من فدای دختر عزیز ایشان شوم که الحمدلله این امر برای من محیا شد و من به سوریه رسیدم. بعد که به زیارت ایشان مشرف شدم، حال عجیبی داشتم. فهمیدم که عنایت خاص به من شده است و خواستم که من و تمام اعضای خانواده ام فدای ایشان شویم که اِن شاءالله این اتفاق خواهد افتاد. در حرم حضرت رقیه(س) احساس خاصی داشتم، ناخودآگاه یاد حضرت زهرا(س) افتادم...
📝دست نوشته روحانی شهید، مدافع حرم #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
✍نشر مجدد به مناسبت سالروز #وفات_حضرت_زینب (س)/ #حضرت_زینب(س)
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
رفیق شفیق حاج محمد و حاج اصغر، #شهید_علی_امرایی
شهیدی که به جای #حاج_قاسم عزیز ترور شد و حاج قاسم از این بابت بسیار گریه کرده بود...
🍃🖤روح شهدای گلگون کفن مدافع حرم بالاخص سیدالشهدا مقاومت، شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس شاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره بغل كردم این پیرهنو
دارم خاطراتت رو بو می كنم...
مهدی رسولی🎤
#وفات_حضرت_زینب(س)🏴
طاقت داری گوش کن...💔
روضه بی بی زینب تقدیم به شهدای مدافع حرم▪️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: ما دیر یا زود به انرژی صلحآمیز هستهای نیاز مبرم خواهیم داشت و اگر امروز اقدام نکنیم ۲۰ سال دیگر دیر خواهد بود.
دشمن روی مسئله صلحآمیز هستهای ما تکیه ظالمانه میکند. ما دنبال سلاح هستهای نیستیم، دنبال بهرهمندی صلحآمیز از انرژی هستهای هستیم.
#ایران_قوی
#انرژی_هسته_ای
بیانات رهبر معظم انقلاب در سالروز #وفات_حضرت_زینب(س) و سالگرد قیام مردم تبریز
۱۴۰۰.۱۱.۲۸
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_پنجم
چیزی به اذان #ظهر نمانده و مشغول تهیه #نهار بودم که موبایل مجید به #صدا در آمد. از پاسخ #سلام و احوالپرسی اش فهمیدم #عبدالله است و همچنان که #پیاز را در روغن تفت می دادم، گوش میکشیدم تا ببینم با مجید چه کاری دارد، ولی صدای #مجید هر لحظه آهسته تر می شد و دیگر نمی فهمیدم چه می گوید که با دلواپسی غذا را رها کرده و از #آشپزخانه بیرون آمدم.
#مجید کلافه دور اتاق می چرخید و با کلماتی کوتاه، #پاسخ صحبت های طولانی عبدالله را می داد که بلاخره #خداحافظی کرد و من بلافاصله پرسیدم: «چی شده؟» به سمتم که چرخید، رنگ از #صورتش پریده بود و لبهایش #جرأت تکان خوردن نداشت. قلبم سخت به تپش افتاد و با صدایی بلند، اوج #اضطرابم را نشانش دادم: «چی شده مجید؟ چرا حرف نمی زنی؟»
موبایلش را روی #مبل انداخت و می خواست خونسردی اش را حفظ کند که با لحنی گرفته #تکرار کرد: «چیزی نشده...» در برابر نگاه وحشتزده ام روی #مبل نشست و با صدایی که از شدت ناراحتی #خش افتاده بود، آغاز کرد: «عبدالله
بود، گفت یکی از بچه های نیرو انتظامی که از زمان #سربازی باهاش رفیق بوده، په خبری از ابراهیم بهش داده ...»
و تا نام #ابراهیم را شنیدم، بند دلم پاره شد و پیش از آنکه #چیزی بپرسم، خودش خبر داد : «ابراهیم رو موقع ورود به #ایران تو مرز ترکیه گرفتن، مثل این که می خواسته #قاچاقی وارد کشور بشه، الانم بازداشته. #عبدالله زنگ زده بود که #خبر بده داره میره اونجا، ببینه چه شده.»
دیگر نتوانستم #سرپا بایستم که روی مبل نشستم و با صدایی که از #ترس به لکنت افتاده بود، پرسیدم: «ابراهیم که رفته بود #قطر، ترکیه چی کار می کرده؟»
و مجید هم از چیزی خبر نداشت که نفس #بلندی کشید و پاسخ داد: «نمیدونم. عبدالله هم #گیج بود، تازه برای امشب #بلیط گرفته بود که بره اونجا ببینه چه خبره ...»
و هنوز #حرفش به آخر نرسیده، با دستپاچگی #سوال کردم: «حالا چی میشه؟ زندانی اش میکنن؟» از روی تأسف #سری تکان داد و گفت: «نمیدونم الهه جان! بلاخره می خواسته غیرقانونی وارد کشور بشه.»
و می دید رنگ از #صورتم پریده و دستانم #آشکارا می لرزد که مستقیم نگاهم کرد و با حالتی مردانه نهیب زد: «آروم باش الهه! چرا انقدر #هول کردی؟ چیزی نشده! خدا رو شکر که بلاخره به خبری #ازش شد. حداقل الان میدونیم زنده اس و تو کشور #خودمونه!»
زبانم #بند آمده و نمی توانستم چیزی بگویم که از آنچه می ترسیدم به #سر برادرم آمد؛ به طمع پول و به فریب پدر راهی #قطر شد و زندگی اش را چه ساده تباه کرد و باز دل #نگران لعیا و برادرزاده عزيزم بودم که با پریشانی پرسیدم: «لعیا هم خبر داره؟» و مجید با ناراحتی پاسخ داد: «نه! عبدالله هم خیلی تأکید کرد که #لعیا چیزی نفهمه تا تکلیف ابراهیم مشخص شه.»
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
باز
آینه و آب و سینیِ چای و نبات
باز پنج شنبه
و یاد شهدا با صلوات
🌷مزار مطهر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور و #شهید_حاج_محمد_پورهنگ در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
و سُبِىَ أَهْلُکَ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ.
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، در صحراها و بیابانها کشیده می شدند، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، درمیان بازارها گردانده می شدند.
📚فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
.
.
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
عشق است چنین لالۀ پرپر دادن
در راهِ شما، علیِ اکبر دادن
آقا! سر و دل فداییِ زینب تان
دلداده شدن خوش است با سَر دادن...
#شهید_بی_سر
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💬سردار سید محمد صالحی:
واژههای گذشت و فداکاری به معنای واقعی کلمه را باید در نهاد مقدس شهیدان جان برکف جستجو کرد، چرا که این افلاکیان خاکی با دل بریدن از همه لذتهای دنیا پا در راه و هدفی مقدس نهاده و پرچم اسلام را همواره در جهان برافراشته نگاه داشتند. شهادت نقطه اوج دفاع از ارزشهای دینی و آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی و دیدار با خانواده معظم شهداء اقدامی ارزشی و توفیق الهی است.
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
لا عِشق اِلّا حُسَین...
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
خواب دیدم خواب کربلا را حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند:
تو هم مال این دنیا نیستی خودت را صاف کن، اعمالت را صاف کن بیا پیش ما...
پ.ن : کاش...😞
#شهید_علی_امرایی
#رویای_صادقه_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🔴 پیش از اینکه قسمت بعدی مجموعه #جان_شیعه_اهل_سنت رو تقدیمتون کنم، بابت اتفاقات تلخ و منفور یاد شده در این قسمت عذرخواهی میکنم.
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_ششم
گوشه اتاق روی #زمین چمباته زده و سرم را به #دیوار گذاشته بودم که دیگر کاری جز این از #دستم بر نمی آمد. نه میتوانستم #عزاداری کنم که داشتن چنین پدری مایه #شرمم بود، نه میتوانستم روی #غلیان غمم سرپوش بگذارم که به هر حال #پدرم را از دست داده و حالا حقیقتاً #یتیم شده بودم.
مات و #مبهوت اخبار هولناکی که از میان دو لب خشک و #سفید عبدالله شنیده بودم، از #صبح لب به چیزی نزده و حتی #قطره اشکی هم نریخته و #تنها به نقطه ای نامعلوم خیره شده بودم.
در روزگاری که مردم #عراق و سوریه برای دفاع از کشورشان در برابر خون آشامهای #تکفیری قیام کرده و حتی مسلمانانی از #ایران و #لبنان و افغانستان به حمایت از مقدسات اسلامی رهسپار مناطق #جنگ با داعش و دیگر گروههای تروریستی شده بودند، پدر من به هوای #هوس عشقی شیطانی و برادرم به طمع روزی صد دلار، عازم سوریه شده و به بهانه #مزدوری برای این حیوانات #درنده، دنیا و آخرت خودشان را تباه کرده بودند.
هر چند نه ابراهیم به #دستمزد آدمکشی اش رسیده و نه پدر بهره ای از این عشوه گریهای #نوریه بُرده بود؛ #ابراهیم اعتراف کرده بود که نوریه سر به فرمان کثیف جهاد #نکاح سپرده و همچنانکه در عقد پدر بوده، خودش را در اختیار دیگر #تروریستها قرار میداده و وقتی پدر پیرم از این همه تن فروشی اش به ستوه آمده و #اعتراض میکند، به جرم مخالفت با فتوای #مفتیهای تکفیری، کشته شده و اگر غلط نکنم یکسر به #جهنم رفته است.
ابراهیم هم که با چشم خودش شاهد این همه #جنایات وحشتناک بوده، از اردوگاه #تکفیریها میگریزد و شاید خدا به #لعیا و دختر خردسالش رحم کرده بوده که #جانش را نگرفته بودند که خودش اعتراف کرده هرکس قصد خروج از #گروه را میکرده، اعدام میشده و معجزه ای میشود که #برادر من خودش را به #ترکیه رسانده و از آنجا قصد بازگشت به وطن را داشته که در مرز #بازداشت میشود. لعیا هم به گمانم دیگر تمایلی به ادامه زندگی با ابراهیم نداشت که وقتی فهمید #شوهرش چه کرده، دیگر حرفی نزد و لابد رفت تا تقاضای طلاقش را بدهد.
بیچاره #عبدالله به چه #حالی از این خونه بیرون رفت که حتی توان #دلداری دادن به من هم برایش نمانده بود و رفت تا شاید در #خلوتی مردانه، این همه درد و مصیبت را فریاد بزند. حالا من مانده بودم و جان #پدرم که چه ساده از دستش رفت و زندگی #برادرم که چه راحت #فنا شد و اینها همه غیر از سرمایه زندگی و یک عمر #قناعت ورزیهای #مادرم بود که به چنگ #برادران نوریه به #تاراج رفت؛ ابراهیم خبر داده بود #نوریه تمام پول حاصل از فروش نخلستانها و خانه قدیمیمان را برای قتل #عام مسلمانان بیگناه #سوریه، در جیب تروریستها #ریخته و خرج #ریختن خون مشتی #زن و بچه بی دفاع کرده است.
دلم #میسوخت که پدرم با همه #کج خلقیها و #خودسریهایش، یک مسلمان #مقید بود و با همسری با زنی #شیطان صفت، نه فقط #سرمایه سالها زحمت که به همه داشته هایش چوب #حراج زد و با ننگ مسلمان #کُشی از این دنیا رفت!
جگرم آتش میگرفت که #ابراهیم با همه نیش و کنایه های زبان #تلخ و دل پُر حرص و #طمعش، مرد زندگی بود و در هم کاسه شدن با مزدوران #دشمنان اسلام، زندگی و همسر و دخترش را از دست داد و هنوز هم نمیدانستم چه سرنوشتی #انتظارش را میکشد که تازه باید #مکافات جنایتهایش را پس میداد.
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
سلام بر کربلا، ذکرِ لب هر دلِ بیتاب
تا که رسیدند کربلا حضرت فرمود:
اینجا همان جاییست کز من سَر بیفتد
اینجا همان جاییست که فرمود حیدر:
روی زمین هـفتاد و دو سـرور بیفـتد...
وحید محمدی🖌
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 خاطره «فرمانده به تمام معنا» از مدافع حرم #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
اصغر واقعا یک رزمنده مجاهد و یک عارف به تمام معنا بود. اخلاص توی کلام، رفتار و عملش حس میشد. هر وقت جلسه داشتیم، بعد از اتمام جلسه که از هم جدا میشدیم گاهی برای کاری تماس میگرفتم. میگفتم: «کجایی؟» میگفت: «دمشقم.» ساعت دوی شب! هاجوواج میماندم که این ساعت دمشق چه میکند. یا میپرسیدم: «کجایی؟» میگفت: «حماة.» میرفت سراغ کارش و مدام در چرخش و رفتوآمد بود. اصلا در یک چارچوب خاص نمیگنجید. فرماندهی که جسور، موفق و بابرنامه بود...
اکبرِ #حاج_قاسم❣
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊