eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
269 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت مشکل گشا؛ امشب به مشکل خورده است😭 دفنِ زهرا شد برای حیدر کرار سخت... 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor 🏴
💐مژده خیر کثیر در پیام رهبری 🔹«تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه‌ برگشته، با روز شهادت صدیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطره‌ی آنان و مژده‌بخش خیر کثیری است که از ناحیه‌ی آنان برای کشور امام زمان روحی‌فداه فراهم خواهد آمد ان‌شاءالله.» ✍🏼 بخشی از پیام رهبر انقلاب به‌مناسبت تشییع در روز شهادت سلام الله علیها. ۱۴۰۰/۱۰/۱۵ 🏴 پ.ن : جانم به فدات آقاجانم که با این کلامت دلم چقدر آرام شد.❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️میرطاهر مظلومی، بازیگر سینما و تلویزیون: مکتب ، بتمن و تخیل نیست! ژنرالی که جهان درباره‌اش حرف میزند، در کشور تو است و این خیلی افتخار می‌خواهد.. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
. مولا حسین (ع) غریبِ آشنا هزار بار دیده‌ام غروب قتلگاه را هزار بار نوحه آفریدم و گریستم اگر چه می‌روم دلم پر از هوای کربلاست اگر از این دیار پا کشیدم و... گریستم ساجده جبارپور🖌 عکس از: مصطفی الجناحی📸 . . . @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
32.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل و آقای اصغر تلاش های حاج اصغر برای حفاظت از جان حاج قاسم... با دیدن این فیلم حداقل برای چند دقیقه روحتون پرواز میکنه...😉 🔖نشر مجدد به بهانه سالگرد شهادت شهدای مقاومت و @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 | از روزی که برای پیدا کردن پدر به رفته و محمد جواب سلامش را هم نداده بود، دلش گرفته و هم نمی توانست با رویی خوش پاسخش را بدهد که محمد دستش را گرفت و زیر زمزمه زد: «آقا مجید! !» و به قدری عذرخواهی کرد که مجید هم برادرانه دستش را و با گفتن «دشمنت !» محمد را میان دستانش گرفت و پیشانی اش را بوسید تا کمتر بکشد. نمیدانم چقدر مقابل در خانه معطل شدیم تا بلاخره غليان مان فروکش کرد و تعارف کردیم تا میهمانان وارد خانه شوند. آسید احمد و خانواده اش در خانه نبودند که یکسر به خودمان رفتیم و من مشغول پذیرایی از میهمانان عزیزم شدم. از سرگذشت دردناک و مجید در این چند ماه داشت و نمی دانست با چه زبانی از این همه بی وفایی اش کند که عطيه با گفتن یک جمله کار شوهرش را راحت کرد: «الهه جون! من نمیدونم چقدر دلت از دست ما ، فقط میدونم ما چوب کاری رو که با کردیم، خوردیم!» نمی دانستم چه بلایی به سرشان آمده که می کنند آتش آه من دامان زندگی شان را ، ولی می دانستم هرگز لب به برادرم باز نکرده ام که شهادت دادم: «قربونت بشم عطيه! به خدا من هیچ وقت بد شما رو نخواستم! لال شم اگه بخوام زندگی داداش وزن داداشم، شه! من فقط دلم براتون تنگ شده بود!» عبدالله در سکوتی سرش را انداخته و کلامی حرف نمی زد که مجید به تسلای دل ، پاسخ داد: «محمد جان! چرا انقدر ناراحتی؟ بلاخره شما تویه بودید که نمی تونستید حرفی بزنید. من همون موقع هم شما رو درک میکردم. به جون الهه که از همه دنیا برام عزیزتره، هیچ وقت از تو و هیچ توقعی نداشتم!» ولی محمد میدانست با ما چه کرده که در پاسخ نجیبانه ، آهی کشید و گفت: «بلاخره منم یه بودم، انقدر چشمم به دست بابا بود که نمیکردم چه داره سر خواهر پا به ماهم میاد...» و شاید دلش بیش از همه برای شدن می سوخت که نگاهم کرد و با صدایی غرق بغض، عذر تقصیر خواست: «الهه! به خدا ! وقتی خبر آورد این بلا سربچه ات اومده، جیگرم برات گرفت! ولی از ترس بابا نمیکردم حتی اسمت رو بیارم! همون شب مامان رو دیدم! خیلی از دستم ناراحت بود! فقط بهم میگفت: "بی غیرت! چرا به داد نمی رسی؟ ولی من بازم سر غیرت نیومدم!» ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 | از اینکه روح مهربانم برای تنهایی من به تب و تاب افتاده بود، در چشمانم جمع شده و نمی خواستم محمد و را بیش از این ناراحت کنم که با لبخندی خواهرانه می کردم تا قدری قرار بگیرد که نمی گرفت و همچنان از بی وفایی خودش می کرد: «می ترسیدم! آخه خونه رو به اسم زده بود و همش تهدید می کرد که اگه بفهمه با تو داریم، همه نخلستون ها رو هم به نام نوریه میکنه و از کار هم میشیم!» عطیه همچنان بی صدا میکرد و از شدت ناراحتی، دستانش می لرزید که مجید با لحنی عطوفت پاسخ شرمندگی اش را داد: «حالا که همه چی تموم شده! ما هم که الان جامون راحته! چرا انقدر خودت رو اذیت میکنی محمد؟» ولی من احساس میکردم تمام اندوه و عطیه برای من نیست که خود عطيه اعتراف کرده بود کارشان را خورده و حالا با همه تهدیدهای پدر به سراغ من آمده بودند که با دلواپسی پرسیدم: ! چیزی شده؟» عبدالله آه بلندی کشید و محمد با پوزخند تلخی جواب داد: «چی می خواستی بشه؟ این همه خفت و رو تحمل کردیم، به خاطرش پشت رو خالی کردیم، آخرش خوب گذاشت تو !» من و مجید با نگاهی چشم به دهان محمد دوخته بودیم و چه میگوید که عبدالله با لحنی گرفته توضیح داد: «بابا از دو ماه پیش که با نوریه رفتن قطر، برنگشته. این چند وقت هم مسئولیت و انبار با و محمد بود. تا همین چند روز پیش که یه آقایی با یه سند میاد و همه رو از نخلستون بیرون میکنه!» نفسم بند آمد و سرم منگ شد که محمد دنبالش را گرفت: «من و ابراهیم داشتیم میشدیم! سند رو نگاه کردیم، دیدیم سند همه و خونه اس که از خریده! یعنی بابا بیخبر از ما نخلستونها رو هم به اسم زده بود، اونم همه رو بود به این یارو!» مجید فقط به محمد نگاه میکرد و من میکردم دیگر نمیفهمم محمد چه میگوید و همچنان با حالتی تعریف میکرد: «ابراهیم چوب برداشته بود میخواست طرف رو بزنه! ولی گناهی نکرده بود، پول داده بود و همه رو از خریده بود!» ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | لا نَعلمُ مِنها اِلّا خَیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا (س) 🔹 گزیده‌ای از مداحی حاج مهدی رسولی در آخرین شب از مراسم عزاداری ۱۴۴۳ در حسینیه امام خمینی (ره) @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
التماس دعا 🌹🌱 شبتون زهرایے ☕️🍪
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
. آه می ترسـ😥ـم نبینم کربلا را جان دهم کربلایـ❤️ـی کن مرا و بعد جانـ🥀ـم را بگیر عکس از: مصطفی الجنابی📸 . . . @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی حادثه تلخی بود... ولی همونایی که در روزهای اول عین خیالشون نبود یهو بعد از اینکه فهمیدن میتونن ازش سوء استفاده کنن به میدان اومدن و هنوز بعد از گذشت دو سال ماهی خودشونو از این آب گل آلود میگیرن! همونایی که خون ۲۰۰ هزار جوان ایرانی که در دفاع از اسلام و کشور ریخته شد رو ندیده میگیرن ولی اینجا مدافع خون این عزیزان شدن!! 💔 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
خنده هاشان خاڪی بــود... گریه هاشان آسمـــانے... بےریا و خاڪے ڪہ باشـی آسمـانےها خـاطرخواهت مےشونـد... 💝 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌤🍃 صبح است و باز دلم میلِ زیارت دارد... ارباب خوبم سلام... السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت ُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
: امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا؛ ملت ما، سربلند و آبرومند است.. . . . @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
📸 ادای احترام به خانواده باعث هجوم زامبی‌های بی‌وطن به این هنرمند شده! اما حقیقتا بین مردم عزیزتر شدی آقای افتخاری! ✍️"محمد اکبرزاده" پ.ن : الان تروریست های آمریکا ایشونم میفرستند لیست تحریم🙃 میگی نه نگاه کن😁 دو روز دیگه توی اینستا میزنی افتخاری، پیام هشدار میاد برات. یا پست میزنی از ایشون کلیپ گل من چندین منشین غمگین؛ یهویی می بینی پستت پاک شد. چرا؟ چون آقای افتخاری ارادت داره به حاج قاسم❤️😘 خلاصه منتظر باشید. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌸🍃 من کزین فاصله غارت شده چشم تو ام چون به دیدار تو افتد سرو کارم؛ چه کنم؟ 🖌 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت ُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🔴هشدار شهید کاظمی در رابطه با جنگ‌های بعدی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی سخنرانی‌ای در جمع نیرو‌های لشکر ۸ نجف اشرف که در پادگان انبیا شوشتر حضور داشتند انجام داده، او در این صحبت‌ها به مبارزه و جهاد اشاره کرده و در رابطه با جنگ‌های بعدی هشدار می‌‎دهد. 📝 بخشی از صحبت‌های شهید معزز احمد کاظمی : «امروز جنگ ما با صدام است، فردا معلوم نیست چه توطئه دیگری در میان باشد.‌ ای برادران عزیز، مؤمن، مسلمان، خداپرست و زیر پرچم ولایت، ما باید همیشه آماده مبارزه باشیم، اگر مبارزه از وجود ما گرفته بشود، ما می‌میریم، اگر مبارزه در چارچوبه ما نباشد ما دیگر نمی‌توانیم به خودمان بگوییم که جوان‌های این مملکت هستیم، در واقع جسمی بی‌روح می‌شویم، یک چیزی که فقط حرکت می‌کند. مبارزه جزو کار‌های ماست، حالا هر روز به یک گونه‌ای! یک روز باید آرپی‌جی زد، یک روز باید جای پرتاب آرپی‌جی را ساخت، یک روز باید با روشی دیگر، در جای دیگر مبارزه کرد. باید همیشه این در ذهن ما باشد، ما در چارچوب انقلاب اسلامی قرار گرفته‌ایم، ما فریاد کشیده و گفته‌ایم که ما خدا را می‌خواهیم، ما با ضد خدا سازش نداریم و دست از این شعار و این عقیده، که اساس حرکت ما بوده، نمی‌توانیم برداریم، ما باید همیشه برای مبارزه آماده باشیم و هیچ‌گاه نباید ناامید بشویم که دیگر مبارزه‌ای در کار نیست. مبارزه همیشه هست، ما نباید از مبارزه دور شویم، چون ما خیلی دشمن داریم. شما فقط این موج رادیو را تاب بدهید! ببینید چه‌قدر دشمن در گوشه و کنار دنیا برای مبارزه با ما خوابیده است! مگر این‌ها می‌توانند دست از کفر و عنادشان بردارند؟! مگر این‌ها می‌توانند یک روز به ما بگویند که آسوده باشید؟!» دفاع پرس📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊