#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_چهل_و_ششم
💚ديدگاهش دنيوي نبود❤️
🍃 #آخرین_حضور✨
✔️راوی:خانواده شهید
🌟خواهرش مي گفت: گاهي از☀️#نجف زنگ می زد مي گفت به چيزي نياز پيدا کرده، ما سريعاً برايش تهيه مي کردم و مي فرستاديم.#ماه_رمضان که آمده بود آلوچه و چيزهاي ترش خريده بودم! رفت آنها را آورد سر سفره تا با آنها#افطار کند!
🌷@shahidabad313
🍭مي گفت: آنقدر در☀️#نجف چيزهاي شيرين خورده ام كه الآن دوست دارم چيزهاي ترش بخورم. به خاطر همين خوردني هاي ترش برايش به☀️#نجف مي فرستادم.
⚘@pmsh313
⚡آخرين باري که به#تهران آمد،#ايام_عرفه و تقريباً آبان ماه سال 1393 بود. رفتار و اخلاق🌷#هادي خيلي تغيير كرده بود. احساس مي كرديم خيلي بزرگتر شده.
🌷@shahidabad313
⚡آن دفعه با مقدار زيادي#پول نقد آمده بود! هر روز#صبح از#خانه بيرون مي رفت و شبها بر مي گشت.بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي#عراق بود. طراحي#پرچم، تهيه ي#چفيه و#سربند و ... از كارهاي او بود.
⚘@pmsh313
⚡مقدار زيادي پارچه ي زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کرديم و آنها را بريديم.پارچه ِ ها باريك باريك شد.🌷#هادي اسامي☀️#حضرت_زهرا(علیها السلام) را رويشان چاپ کرد و از آن ها سربندهاي قشنگي درآورد. همه ي آن سربندها را با خودش به☀️#نجف برد.
🌷@shahidabad313
⚡در آخرين حضورش در#تهران، حدود هشتاد نفر از بچه هاي کانون🕌#مسجد به#مشهد رفتند.در آن سفر🌷#هادي هم حضور داشت، زحمات زيادي کشيد. او يکي از بهترين نيروهاي اجرايي بود. اين#مشهد آخرين خاطره ي رفقاي مسجدي با🌷#هادي رقم زده شد.🌷#هادي وقتي در☀️#نجف مشغول#درس و#کار بود، مانند ديگر#جوانان اين توانايي را در خودش ديد که تشکيل#خانواده دهد و مسئوليت خانواده ي جديدي را به دوش بگيرد.
⚘@pmsh313
⭐به اطرافيان گفته بود اگر مورد خوبي سراغ دارند به او معرفي کنند.🌷#هادي هم مثل همه ملاک هايي براي#انتخاب_همسر در ذهنش داشت.ملاک هاي او بر خلاف برخي#جوانان_نسل_جديد، ملاک هاي خاص و خدايي بود. ديدگاهش دنيوي نبود. او به فراتر از اين چيزها مي انديشيد.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي دلش مي خواست همسرش#حجاب_کامل داشته باشد. مي گفت دوست ندارم همسرم به شبکه هاي اجتماعي و تلويزيون و...#وابستگي_غلط داشته باشد.🌷#هادي اخبار را پيگيري مي كرد، اما به راديو و تلويزيون#وابستگي و#علاقه نداشت.وقتش را پاي سريال ها و فيلم ها#تلف نمي كرد. مي گفت خيلي از اين برنامه ها وقت#انسان را#هدر مي دهد.
⚘@pmsh313
💢از نظر او#زندگي بدون اين ها زيباتر بود. چند جايي هم در☀️#نجف براي#خواستگاري رفته بود اما...بار آخر با پدرش#صحبت كرد و گفت: بايد#عيد_نوروز با من به☀️#نجف بياييد. من رفته ام#خواستگاري و از من خواسته اند با خانواده ات به#خواستگاري بيا.
🌷@shahidabad313
📌روزهاي آخر كارهاي خودش را هماهنگ كرد. حدود هزاران #چفيه براي#حشد_الشعبي خريد. چندين هزار#پرچم و#پيشاني_بند هم طراحي و چاپ کرد و با خودش برد.خواهرش مي گفت: آخرين بار وقتي🌷#هادي به☀️#نجف رفت، يک#وصيتنامه با دست خط کاملاً معمولي که پاک نويس هم نشده بود داخل#كمد پيدا كرديم.
⭐در آنجا نوشته بود: حجاب هاي امروزي بوي☀️#حضرت_زهرا (علیها السلام) نمي دهد حجابتان را زهرايي کنيد.پيرو خط#ولايت_فقيه باشيد. اگر دنبال اين#مسير باشيد، به آن چيزي که مي خواهيد مي رسيد همان طور که من رسيدم. راهپيمايي نُه دي يادتان نرود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_چهل_و_هفتم
💚سعادت با کتاب#معراج_السعاده❤️
✔️راوی: خواهر شهید
👈سال هاي آخر☀️#ماه_رمضان را به#ايران مي آمد.هميشه با ورود به#ايران ابتدا به☀️#مشهد مي رفت و موقع بازگشت به☀️#نجف هم به☀️#مشهد مي رفت.
🌷@shahidabad313
💢در شب هاي☀️#ماه_رمضان با هم به🕌#مسجد_الشهدا و#مجلس دعاي#حاج_مهدي_سماواتي مي رفتيم.برخي شبها نيز با هم به🕌#مسجد_ارك و#مجلس دعاي#حاج_منصور مي رفتيم. چه شبها و روزهايي بود. ديگر تكرار نمي شود.
⚘@pmsh313
🌷#هادي در كنار كارهاي#حوزه و#تحصيل به كارهاي هنري هم مشغول شده بود.يادم هست كه در رايانه ي شخصي او تصاوير بسيار زيبايي ديدم كه توسط خود🌷#هادي كار شده بود؛ تصاوير🌷#شهدا كه توسط فتوشاپ آماده شده بود.
🌷@shahidabad313
💢بودن در آن روزها كنار🌷#هادي براي ما دنيايي از#معرفت بود.در اين آخرين#سفر#رفتار و#اخلاق او خيلي تغيير كرده بود؛ معنوي تر شده بود.يك شب از برادرم سؤال كردم چطور اين قدر#تغيير كردي؟
⚘@pmsh313
🌟گفت: كتابي هست به نام#معراج_السعاده واقعاً اگر كسي مي خواهد به#معراج يا به_سعادت برسد، بايد هر#شب يك#صفحه از اين#كتاب را بخواند.بعد #كتاب خودش را آورد و از روي#كتاب براي ما مي خواند و مي گفت به اين توصيه ها#عمل كنيد تا به#سعادت برسيد.
🌷@shahidabad313
📌مثلاً، يك#شب مي گفت: سعي كنيد#سكوت شما بيشتر از حرف زدن باشد.هر حرفي مي خواهيد بزنيد#فكر كنيد كه آيا#ضرورت دارد يا نه؟! بي دليل#حرف نزنيد كه خيلي از صحبت هاي ما به#گناه و#دروغ و ...#ختم مي شود.
⚘@pmsh313
🍁شب بعد درباره ي#شوخي و#خنده_زياد#حرف زد.اينكه در شوخي ها كسي را#مسخره نكنيم. افراد را به خاطر#لهجه و ... مورد#تمسخر قرار ندهيم.البته خودش هم قبل از همه اين موارد را#رعايت مي كرد.
🌷@shahidabad313
🍁شب ديگر درباره ي اين#صحبت كرد كه در#كوچه و#خيابان سرتان را بالا نگيريد. با صداي بلند در جلوي#نامحرم#حرف نزنيد.سعي كنيد سر به زير باشيد. اگر با#نامحرم زياد و بي دليل#صحبت كند،#حيا و#عفت او از دست مي رود.#گوهر يك#زن در#حيا و#عفت اوست.
⚘@pmsh313
🍀روز بعد به#ميدان_انقلاب و#پاساژ_مهستان رفت تا مقداري وسايل لازم براي#عراق را تهيه كند.آن#شب وقتي به#خانه آمد يك#هديه براي ما آورده بود.#كتاب_معراج_السعاده را به ما#هديه داد.
هنوز اين#كتاب را داريم و به توصيه ي🌷#هادي آن را مي خوانيم و سعي در#عمل كردن آن داريم.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی ص۱۱۱
#قسمت_چهل_و_نهم
💚مرد میدان نبرد❤️
✔️راوی:یکی از دوستان عراقی شهید
👈اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک#خودرو به سمت☀️#نجف برمي گشتيم.موقع☀️#اذان_صبح بود که به ورودي☀️#نجف و کنار☀️#وادي_السلام رسيديم.🌷#هادي به راننده گفت: نگه دار.تعجب کرديم.
🌷@shahidabad313
🔮گفتم:🌷#شيخ_هادي اينجا چه کار داري؟گفت: مي خواهم بروم☀️#وادي_السلام.گفتم: نمي ترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي#قبرستان.
⚘@pmsh313
🌷#هادي برگشت و گفت:#مرد_ميدان_نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت.بعدها فهميدم که مدت ها در☀️#ساعات_سحر به☀️#وادي_السلام مي رفته و بر سر مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول#عبادت مي شده.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي#مرد_مبارزه بود. او در#ميدان_رزم و در#مقابل_دشمن هم دست از اعتقاداتش بر نمي داشت.هميشه#تصوير#مقام_عظماي_ولايت را بر روي سينه داشت. براي#رزمندگان_عراقي#صحبت مي کرد و آنها را از لحاظ#اعتقادي آماده مي کرد.
⚘@pmsh313
🔮يادم هست خيلي با#اعتقاد به جمعي از#رزمندگان_عراقي مي گفت: لحظه ي🌷#شهادت نام مقدس☀️#يا_حسين(علیه السلام) را به زبان داشته باشيد تا خود آقا بالاي سرتان بيايد.کل وسايل همراه🌷#هادي، در همه ي مدت حضور در ميادين#نبرد، فقط يک#ساک_دستي کوچک بود.
🌷@shahidabad313
🔮تعلقات او از همه ي دنياي#مادي بريده شده بود.
در دوران#نبرد خيلي کم غذا مي خورد، مي گفت: شايد بقيه ي#رزمندگان همين را هم نداشته باشند. کم مي خوابيد و به واقع خودش را براي#وصال آماده کرده بود.
⚘@pmsh313
🌷#هادي در#خط_نبرد هم وظيفه ي#روحاني بودن و#مبلّغ بودن خود را رها نمي کرد.در آنجا هم، وظيفه ي هر کس را به آنها#متذکر مي شد.زماني هم كه#احتياج بود در كار#تداركات و رساندن#آب و#آذوقه كمك مي كرد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_دوم
💚ابراهیم تهرانی❤️
✔️راوی: حاج باقر شیرازی
👈چند روزي بود كه🌷#هادي را نمي ديدم. خبري از او نداشتم. نمي دانستم براي جنگ با⚡#داعش رفته.در🕌#مسجد هندي همه از او تعريف مي كردند؛ از#اخلاق_خوب،#لب_خندان و مهم تر اينكه با#لوله_كشي آب، در#منزل بيشتر مردم، يك#يادگار از خودش گذاشته بود.
🌷@shahidabad313
💢يكي دو بار هم به او زنگ زدم. اما برنداشت. توي گوشي نام او را به عنوان «🌷#ابراهيم_تهراني» ثبت كرده بودم.خودش روز اول گفته بود من را🌷#ابراهيم صدا كنيد. بچه ي#تهران هم بود.براي همين شد#ابراهيم_تهراني.
⚘@pmsh313
💢تا اينكه يك روز به🕌#مسجد آمد. خوشحال شدم و سلام عليك كرديم. گفتم:🌷#ابراهيم_تهروني كجايي نيستي؟ مي دانستم در حوزه ي علميه هم او را اذيت كرده اند. او با#دوچرخه به#حوزه و براي كلاس مي رفت، اما برخي افراد با اين كار مخالفت مي كردند.با اينكه#درس و#بحث او#خوب بود و حسابي مشغول#مطالعه بود، اما چون در كنار#درس مشغول#لوله_كشي بود، بعضي ها مي گفتند يك#طلبه نبايد اين كارها را انجام دهد!
🌷@shahidabad313
💢خلاصه آن روز كمي#صحبت كرديم.من فهميدم كه براي#جهاد به نيروهاي#حشد_الشعبي ملحق شده.آن روز در خلال صحبت ها احساس كردم در حال#وصيت_كردن است. نام دو#سيد_روحاني را برد و گفت: من به دلايلي به اين دو نفر كم محلي كردم. از طرف من از اين دو نفر#حلاليت بطلب.بعد يكي از اساتيد خودش را نام برد و گفت: اگر من برنگشتم، حتماً از فلاني#حلاليت بطلب. نمي خواهم كينه اي از كسي داشته باشم و نمي خواهم كسي از من#ناراحت باشد.
⚘@pmsh313
💢مي دانستم آن#شيخ يك بار به#مقام_معظم_رهبري#توهين كرده بود و...او همين طور#وصيت كرد و بعد هم رفت.يك#پيرمرد_نابينا در محل داشتيم كه🌷#هادي با او#رفيق بود. او را تر و خشك مي كرد. حمام مي برد و...هميشه هم او را با خودش به🕌#مسجد مي آورد.🌷#هادي سراغ او رفت و با هم به🕌#مسجد آمدند.
🌷@shahidabad313
💢بعد از#نماز بود كه ديگر🌷#هادي را نديدم. تا اينكه هفته ي بعد يكي از دوستان به🕌#مسجد آمد و خبر🌷#شهادت او را اعلام كرد.من به اعلاميه ي او#نگاه كردم. تصوير خودش بود اما نوشته بود:🌷#شيخ_هادي_ذوالفقاري. اما من او را به نا🌷#ابراهيم_تهراني مي شناختم.بعدها شنيدم كه يكي از دوستان🌷#شهيد او «🌷#ابراهيم_هادي» نام داشت و🌷#هادي به او بسيار علاقه مند بود.
⚘@pmsh313
💢خبر را در🕌#مسجد اعلام كرديم. همه ناراحت شدند. پيكر🌷#هادي چند روز بعد به🌟#نجف آمد. همه براي#تشييع او جمع شدند.وقتي من در#خانه گفتم كه🌷#هادي🌷#شهيد شده، همه ي خانواده ي ما#ناراحت شدند. همسرم گفت: مي خواهم به جاي مادرش كه در اينجا نيست در#تشييع اين#جوان شركت كنم.
🌷@shahidabad313
💢بسيار#مراسم_تشييع با شكوهي برگزار شد. من چنين#تشييع با شكوهي را كمتر ديده ام.پيكر او در همه ي🌟#حرمين#طواف داده شد و اين گونه با شكوه در ابتداي☀️#وادي_السلام به#خاك سپرده شد.از آن روز تا حالا هيچ روزي نيست كه در#منزل ما براي🌷#شيخ_هادي⭐#فاتحه خوانده نشود،هميشه به ياد او هستيم.#لوله_كشي آب#منزل ما#يادگار اوست.
⚘@pmsh313
📌يادم نمي رود. يك هفته بعد از🌷#شهادت خوابش را ديدم.در#خواب نمي دانستم🌷#هادي🌷#شهيد شده. گفتم: شما كجايي، چي شد، نيستي؟
لبخندي زد و گفت:☀️#الحمد_لله به آرزوم رسيدم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
💚حلالیت طلبی❤️
🍃 #آخرین_شب✨
👈بارها از دوستان🌷#شهدا شنيده بوديم كه قبل از آخرين#سفر#رفتار و#كردار آن ها#تغيير مي كرد.شايد براي خود من باور كردني نبود! با خودم مي گفتم: شايد#فكر و#خيال بوده، شايد مي خواهند از🌷#شهدا موجودات ماورائي در#ذهن ما ايجاد كنند.اما خود من با همين چشمانم ديدم كه روز آخري كه🌷#هادي در🌟#نجف بود چه اتفاقاتي افتاد!
🌷@shahidabad313
💢بار آخري كه مي خواست براي#مبارزه با⚡#داعش#اعزام شود همه چيز عوض شد! او#وصيت نامه اش را#تكميل كرد. به سراغ#وسايل شخصي خودش رفته بود و هر آنچه را كه#دوست داشت به ديگران بخشيد!چند تا#چفيه ي#زيبا ودور دوخته داشت كه به طلبه ها بخشيد. از همه ي كساني كه با آنها رفت و آمد داشت#حلاليت طلبيد.
⚘@pmsh313
💢دوستي داشت كه در كنار🕌#مسجد_هندي#مغازه داشت.🌷#هادي به سراغ او رفت و گفت: اگر بر نگشتم، از فلاني و فلاني براي من#حلاليت بگير!حتي گفت: برو و از آن#روحاني كه با او به خاطر⚡#اهانت به☀️#رهبر_انقلاب درگير شده بودم#حلاليت بطلب، نمي خواهم كسي از دست من#ناراحت باشد.
🌷@shahidabad313
🌟#شب_آخر به سراغ#پيرمرد نابينايي رفت كه مدت ها با او#دوست بود.#پيرمرد را با خودش به🕌#مسجد آورد. با اين#پيرمرد هم#خداحافظي كرد و#حلاليت طلبيد.
⚘@pmsh313
💢براي#قبر هم كه قبلا با يك#شيخ_نجف#صحبت كرده بود و يك#قبر در ابتداي🌟#وادي_السلام از او گرفته بود.برخي دوستان🌷#هادي را بارها در كنار#مزار خودش ديده بودند كه مشغول#عبادت و#دعا بود!!
🌷@shahidabad313
🌷#هادي#تكليف همه ي امور دنيايي خودش را مشخص كرد و آماده ي#سفر شد.معمولاً وقتي به جاي مهمي مي رفت، بهترين لباس هايش را مي پوشيد. براي#سفر_آخر هم بهترين لباس ها را پوشيد و حركت كرد...
⚘@pmsh313
💢برادر#حمزه_عسگري از دوستان🌷#هادي و از#طلاب_ايراني🌟#نجف مي گفت: صورت🌷#هادي خيلي جوش مي زد. از#دوران_جواني دنبال#دوا#درمان بود.پيش يكي دو تا#دكتر در#ايران رفته بود و#دارو استفاده كرد، اما تغييري در جوش هاي صورتش ايجاد نشد.
🌷@shahidabad313
💥#شب_آخر ديدم كه با آن#پيرمرد_نابينا خداحافظي مي كرد.#پيرمرد با صفايي كه هر#شب منتظر بود تا🌷#هادي به دنبال او بيايد و به🕌#مسجد بروند.🌒#آخر_شب بود كه با هم#صحبت كرديم.
⚘@pmsh313
🌷#هادي حرف از رفتن و🌷#شهادت زد. بعد گفتم: راستي ديگه براي جوش هاي صورتت كاري نكردي🌷#هادي#لبخند تلخي زد و گفت: يه#انفجار احتياجه كه اين جوش هاي صورت ما رو#نابود كنه! دوباره حرف از🌷#شهادت را ادامه داد.
🌷@shahidabad313
💢من هم به#شوخي گفتم:🌷#هادي تو🌷#شهيد شو، ما برات يه#مراسم سنگين برگزار مي كنيم. بعد ادامه دادم: يه#شعر_زيبا هست كه مداح ها مي خونن، مي خوام توي#تشييع_جنازه تو اين#شعر رو بخونم.
⚘@pmsh313
🌷#هادي منتظر#شعر بود كه گفتم: جنازه ام رو بيارين، بگيد فقط به زير لب🌷#حسين (علیه السلام)...🌷#هادي خيلي خوشش آمد.#عجيب بود كه چند روز بعد درست در زمان#تشييع، به ياد اين مطلب افتادم. يكباره#مداح#مراسم#تشييع شروع به خواندن اين#شعر_زيبا كرد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
💚توفیق شهادت❤️
✔️راوی:محمدرضا ناجی
👈قرار بود براي تصويربرداري به🌷#هادي و دوستان ملحق شويم. روز يکشنبه نتوانستم به#سامرا بروم. هر چقدر هم با🌷#هادي تماس گرفتم تماس برقرار نمي شد.تا اينکه فردا يکي از دوستان از#سامرا برگشت.سلام کردم و گفتم: چه خبر از بچه ها؟
🌷@shahidabad313
💢گفت: براي🌷#شيخ_هادي دعا کن.ترسيدم و گفتم: چرا؟ مگه زخمي شده؟ دوست من بدون مکث گفت: نه🌷#شهيد شده.همانجا شوکه شدم و نشستم. خيلي حال و روز من به هم ريخت. نمي دانستم چه بگويم.آن قدر حالم خراب شد که حتي نتوانستم بپرسم چطور🌷#شهيد شده.
⚘@pmsh313
💢براي ساعاتي فقط فکر🌷#هادي بودم. ياد صحبت هاي آخرش. من شک نداشتم🌷#هادي از🌷#شهادت خودش خبر داشت.به دوستم گفتم:🌷#شيخ_هادي به عشقش رسيد.او🌷#عاشق_شهادت بود. بعد حرف از نحوه ي🌷#شهادت شد.
🌷@shahidabad313
💢او گفت که در جريان يک⚡#انفجار_انتحاري در شمال#سامرا،پيکر🌷#هادي از بين رفته و ظاهراً چيزي از او نمانده! روز بعد#دوربين🌷#هادي را آوردند. همين که#دوربين را ديديم همه#شوکه شديم!لنز#دوربين پر از آب شده و خود دوربين هم کاملاً منهدم شده بود. با ديدن اين صحنه حتي کساني که🌷#هادي را نمي شناختند، فهميدند که چه#انفجار مهيبي رخ داده.
⚘@pmsh313
💢از طرفي همه ي دوستان ما به دنبال پيکر🌷#شيخ_هادي بودند. از هر کسي که در آن محور بود و سؤال مي کرديم، نمي دانست و مي گفت: تا آخرين لحظه که به ياد ما مي آيد،🌷#هادي مشغول تهيه ي#عکس و#فيلم بود. حتي از لودر#انتحاري که به سمت روستا آمد عکس گرفت.
🌷@shahidabad313
💢من خيلي ناراحت بودم. ياد آخرين شبي افتادم که با🌷#هادي بودم.🌷#هادي به خودش اشاره کرد و به من گفت: برادرت در يک#انفجار تکه تکه ميشه! اگر چيزي پيدا کرديد، در نزديک ترين نقطه به☀️#حرم_امام _علي (علیه السلام) دفنش کنيد. نمي دانستم براي🌷#هادي چه بايد کرد. شنيدم که خانواده ي او هم از#ايران راهي شده اند تا براي مراسم او به🌟#نجف بيايند.
⚘@pmsh313
💢سه روز از🌷#شهادت_هادي گذشته بود. من يقين داشتم حتي شده قسمتي از پيکر🌷#هادي پيدا مي شود؛ چون او براي خودش#قبر آماده کرده بود.همان روز يکي از دوستان#خبر داد در#فرودگاه نظامي شهر#المثني، يک کاميون يخچال دار مخصوص حمل پيکر🌷#شهدا قرار دارد. پيکر بيشتر اين🌷#شهدا از#سامرا آمده.
🌷@shahidabad313
💢در ميان آنها يک#جنازه وجود دارد که سالم است اما#گمنام! او هيچ مشخصه اي ندارد، فقط در دست راست او دو💥#انگشتر_عقيق است.تا اين را گفت يک باره به ياد🌷#هادي افتادم. با#سيد و ديگر فرماندهان#صحبت کردم. همان روز رفتم و کاميون پيکر🌷#شهدا را ديدم.خودش بود.
⚘@pmsh313
💎اولين🌷#شهيد_شيخ_هادي بود که#آرام خوابيده بود. صورتش کمي#سوخته بود اما کاملاً واضح بود که🌷#هادي است؛#دوست_صميمي_من.
بالاي سر🌷#هادي نشستم و زارزار#گريه کردم. ياد روزي افتادم که با هم از#سامرا به#بغداد بر مي گشتيم.🌷#هادي مي گفت براي🌷#شهادت بايد از خيلي چيزها گذشت. از برخي#گناهان فاصله گرفت و...
🌷@shahidabad313
🌟بعد به من گفت: وضعيت#حجاب در#بغداد چطوره؟ گفتم: خوب نيست، مثل#تهران.گفت: بايد#چشم را از#نامحرم حفظ کرد تا🌷#توفيق_شهادت را از دست ندهيم. بعد چفيه اش را انداخت روي سر و صورتش.در کل مدتي که در#بغداد بوديم همين طور بود. تا اينکه از#شهر خارج شديم و راهي☀️#نجف شديم.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
💚خبر شهادت❤️
🦋راوی:مادر و برادر شهید
👈سه شنبه بود.من به جلسه ي☀️#قرآن رفته بودم. در جلسه ي🌟#قرآن بودم که به من#زنگ زدند. پرسيدند خانه اي؟ گفتم: نه.بعد گفتند: برويد#خانه کارتان داريم.فهميدم از دوستان🌷#هادي هستند و صحبتشان درباره ي🌷#هادي است، اما نگفتند چه کاري دارند.
🌷@shahidabad313
💢من سريع برگشتم. چند نفر از بچه هاي🕌#مسجد آمدند و گفتند🌷#هادي مجروح شده.من اول حرفشان را#باور کردم.گفتم:🌟#حضرت_ابوالفضل(علیه السلام) و☀️#امام_حسين(علیه السلام) کمک مي کنند، عيبي ندارد. اما رفته رفته#حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت همسايه ها آمدند و#مادر دو تن از شهداي محل مرا در#آغوش گرفتند وگفتند:🌷#هادي به🌷#شهادت رسيده.
⚘@pmsh313
💢در محل کار معمولاً🍁موبايل را استفاده نمي کنم. اين را بيشتر#فاميل و دوستانم مي دانند.آن روز چند ساعتي توي#محوطه بودم.#عصر وقتي برگشتم به دفتر،#گوشي خودم را از توي کمد برداشتم. با تعجب ديدم که هفده تا#تماس بي پاسخ داشتم! تماس ها از سوي يکي دو تا از بچه هاي🕌#مسجد و دوست🌷#هادي بود. سريع#زنگ زدم و گفتم:#سلام،چي شده؟
🌷@shahidabad313
🌱گفت: هيچي،🌷#هادي مجروح شده، اگه مي توني سريع بيا ميدان🌷#آيت_الله_سعيدي باهات کار داريم.#گوشي قطع شد.سريع با#موتور حرکت کردم. توي راه کمي#فکر کردم.#شک نداشتم که🌷#هادي🌷#شهيد شده؛ چون به خاطر مجروحيت هفده بار#زنگ نمي زدند؟ در ثاني کار عجله اي فقط براي🌷#شهادت مي تواند باشد و...
⚘@pmsh313
💢به محض اينکه به ميدان🌷#آيت_الله_سعيدي رسيدم، آقا صادق و چند نفر از بچه هاي🕌#مسجد را ديدم.#موتور را#پارک کردم و رفتم به سمت آن ها.بعد از#سلام و احوال پرسي، خيلي بي مقدمه گفتند: مي خواستيم بگيم🌷#هادي🌷#شهيد شده و...
🌷@shahidabad313
🍁ديگه چيزي از حرف هاي آن ها يادم نيست! انگار همه ي#دنيا روي سرم من خراب شد.با اينکه اين سال ها زياد او را نمي ديدم اما تازه داشتم#طعم_برادر بودن را#حس مي کردم.يک دفعه از آن ها جدا شدم و آرام آرام دور#ميدان قدم زدم. مي خواستم به حال عادي برگردم.
⚘@pmsh313
⬅️نيم ساعت بعد دوباره با دوستان#صحبت کرديم و به مادرم#خبر داديم. روز بعد هم مقدمات#سفر فراهم شد و راهي🌟#نجف شديم.🌷#هادي در#سفر آخري که داشت،خيلي تلاش کرد تا مادرمان را به☀️#نجف ببرد، رفت از پدرمان#رضايت_نامه گرفت و#گذرنامه را تهيه کرد، اما#سفر به🌟#نجف فراهم نشد. حالا قسمت اينطور بود که🌷#شهادت🌷#هادي ما را به ☀️#نجف برساند.
🌷@shahidabad313
💥ما در#مراسم_تشييع و#تدفين🌷#هادي#حضور داشتيم. همه مي گفتند که اين🌷#شهيد همه چيزش#خاص است. از🌷#شهادت تا#تشييع و#تدفين و...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_نهم
💚شهید استثنائی❤️
🥀 #مراسم_تشییع_و_تدفین🏴
👈خبر پيدا شدن پيكر🌷#هادي درست زماني پخش شد كه قرار بود☀️#شب_جمعه،يعني شب اول🌷#ايام_فاطميه در🕌#مسجد_موسي_ابن_جعفر(علیه اسلام)#تهران براي او مراسم برگزار شود.همزمان با#مراسم اعلام شد كه امروز پنجشنبه، براي🌷#شهيد_هادي_ذوالفقاري چهار#مراسم_تشييع برگزار شده!
🌷@shahidabad313
🌷#هادي#وصيت کرده بود پيکرش را در⬅️#سامرا،⬅️#کاظمين،⬅️#کربلا و⬅️#نجف،🔃#طواف دهند. اين#وصيت بعيد بود اجرا شود؛ زيرا عراقي ها شهداي خود را فقط به يکي از حرمين مي برند و بعد#دفن مي كنند.اما درباره ي🌷#هادي باز هم شرايط تغيير کرد، ابتدا پيكر او را به🌟#سامرا و بعد به🌟#کاظمين بردند. سپس در🌷#کربلا و💥#بين_الحرمين پيکر او#تشييع شد. بعد هم به☀️#نجف بردند و#مراسم اصلي برگزار شد.
⚘@pmsh313
🍁در همه ي حرم ها نيز برايش#نماز خواندند!#پرچم زيباي#ايران نيز بر روي پيكر اين🌷#شهيد، حرف هاي زيادي با خود داشت. اينكه مردم ما، برادران#شيعه خود را رها نمي كنند.#تشييع🌷#هادي در☀️#نجف بسيار با شكوه بود. چنين جمعيتي حتي در#تشييع#علما و#فرماندهان ديده نشده بود.
🌷@shahidabad313
💢#مرحوم_آيت_الله_آصفي(نماينده ي#مقام_معظم_رهبري) هم در🌟#نجف بر پيکر🌷#هادي#نماز خواند. در آخر هم همه ي جمعيتي که براي#تشييع پيکر🌷#هادي آمده بودند براي#تدفين به سمت#وادي_السلام رفتند.
⚘@pmsh313
💎مي گويند عراقي ها در☀️#نجف براي شهداي خودشان#تشييع خوبي در حرم ها راه مي اندازند، ولي بعد از آنکه مي خواهند🌷#شهيد را#دفن کنند، همه مي روند و فقط چند نفر مي مانندولي در#تشييع پيکر🌷#هادي همه چيز فرق کرد. صدها نفر وارد#وادي_السلام شدند. خود عراقي ها هم از شرکت چنين جمعيتي در#مراسم#تدفين🌷#شهيد تعجب کرده بودند و مي گفتند اين#شهيد#استثنايي است.
🌷@shahidabad313
💢اما نكته ي ديگر اينكه قطعه ي شهداي#عراق در☀️#نجف از#حرم حضرت#امير_المومنین علی(علیه اسلام) فاصله ي بسياري دارد اما🌷#مزار_هادي به#حرم🌟#حضرت_علي(علیه اسلام) بسيار نزديک است.اين#قبر متعلق به يکي از دوستان🌷#هادي بود كه او هم#قبر را براي مادرش در نظر داشت، اما🌷#هادي قبل از#اعزام با او#صحبت كرد. او هم مادرش را#راضي نمود تا#مزار را براي🌷#هادي قرار دهد.
⚘@pmsh313
💢يكي از دوستانش مي گفت:🌷#هادي در اين روزهاي آخر، بيشتر شب ها و سحرها بر سر مزاري که براي خودش در نظر گرفته بود حاضر مي شد و#دعا و#نماز مي خواند.دست آخر درست در☀️#شب_جمعه و🌷#شب_اول_فاطميه در همان#مزار (كمي جلوتر از قبر عالم#سيد_علي_قاضي ره) به#خاک سپرده شد.
🌷@shahidabad313
🌷#شهيد_ذوالفقاري وصيت هاي عجيبي براي#تدفين داشت که عمل کردنش#مشکل بود، اما به خواست#خدا همه اش تحقق يافت.او#وصيت کرده بود#قبر مرا سياهي بزنيد و بعد مرا در آن#دفن کنيد! اما امکانش نبود، قبرهاي☀️#نجف به شکلي است که ماسه هاي سستي دارد. ممکن است خيلي#ساده فرو بريزد.
⚘@pmsh313
🌷#هادي در#معرکه🌷#شهيد شد و#غسل نداشت. خودش قبلاً#پرچم سياهي تهيه کرده بود که خيلي ناگهاني پيکرش را در ميان آن#پرچم پيچيدند و در#قبر قرار دادند! ناخواسته کل قبرش#سياه و#وصيت🌷#شهيد عملي شد.
🌷@shahidabad313
🍀به گفته ي دوستانش يک#شال «🌟#يا_فاطمـه_الزهرا(علیها السلام)» هم بود که آن را روي صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالاي#سنگ_لحد🌷#شهيد نوشتند:☀️#يا_زهرا(علیها السلام)
⚘@pmsh313
💎اما همه ي دوستان و آشنايان بر اين باورند که شايد علت اين#مفقوديت ارادت ويژه ي🌷#شهيد به☀️#حضرت_زهرا (علیها السلام) بوده. چون وقتي#پيکر او با اين تأخير چند روزه پيدا شد، آغاز🌷#ايام_فاطميه بود. شبي که او به#خاک سپرده شد🌷#شب_اول_فاطميه بود.
🌷@shahidabad313
💥دوستانش مي گويند بعد از🌷#شهادت_هادي وقتي به خانه اش رفتيم ديديم حتي سجاده اش پهن بوده است.انگار که او بعد از#نماز براي رفتن و جنگيدن به قدر#سجاده جمع کردني هم#درنگ نکرده است.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📗بریده ای از کتاب «بچههای#حاج_قاسم» نوشته افسر فاضلی شهربابکی
💎روایتی مستند از زندگی#سردار_حسین_معروفی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است.
♦️قسمت دوم
#حاجی دوست داشتنی
#صحبت کلیدی و عاشقانه حاجی
#سعادت دنیا و آخرت
#رزمنده خوب،مبلغ خوب
⬅️در صفحه ۹۸ این کتاب می خوانیم...
🔵یک شب حاج قاسم آمد و بین نماز مغرب و عشاء با بچه ها صحبت کرد. بچه ها حاجی را خیلی دوست داشتند. همه دورش حلقه زده بودند و او را می بوسیدند. حاجی هم آن ها را مورد تفقّد قرار می داد.بچه ها سراپا گوش بودند که ببینند فرمانده ی عزیزشان چه می گوید تا به آن عمل کنند.
🔺️صحبت کلیدی و عاشقانه ی حاجی در مورد دین بود؛برادران! ما امروز علاوه بر این که باید رزمنده ی خوبی باشیم سزاوارست که مبلغ خوبی نیز برای اسلام و قرآن و اهل بیت و امام باشیم.
🔻این جمله هنوز از حافظه ی من پاک نشده و آن را سرلوحه ی کارهایم قرار داده ام،چون این کلام را کلام الهی مایه سعادت دنیا و آخرت می دانم.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_دوم
💧شهیدی که🌷#حاج_قاسم بدون او به☀️#بهشت نمیرفت! ۳۸ سال با هم بودند
👇
⬅از خلقیات#بابا بگویید و اینکه ایشان چه سبکی در#زندگی برای#تربیت فرزندانش در پیش گرفته بود؟
⭕هیچ#پست و مقامی پدرم را#مغرور نکرد. #تواضعی مثالزدنی داشت. علاقهای به پست و مقامهای دنیایی نداشت. هر از گاهی که به#بابا گلایه میکردیم و میگفتیم چرا اینقدر کم به خانه میآیید؟ پاسخ میداد: «به خاطر راحتی شما.» هرموقع#بابا برای☀️#نماز_صبح میایستاد بدون اینکه به ما بچهها بگوید ما بچهها از کوچک تا بزرگ با شنیدن صدای نمازش از#خواب بلند میشدیم و پشت سر ایشان میایستادیم و🍀#نماز میخواندیم. درخصوص #حجابِ من و خواهرم از همان کوچکی به ما #تأکید داشت ولی هیچوقت این حرف را #مستقیم به ما نمیگفتند و #مستقیم از ما نمیخواستند که باید حجابتان #چادر باشد. ولی به صورت غیرمستقیم با حرفزدنشان و انجام کارهایشان ما متوجه شدیم که باید💥#پوشش_چادر داشته باشیم. همچنین ایشان نوههایش را خیلی 💥#دوست داشت. وقتی که#بابا از بیرون به خانه میآمد، بچهها برای#بوسیدن ایشان از همدیگر#سبقت میگرفتند.
⬅ #بابا چند سال با🌷#حاج_قاسم همراه بود؟
⭕شهیدی که🌷#حاج_قاسم بدون او به☀️#بهشت نمیرفت!پدرم ۳۸ سال با🌷#حاج_قاسم، چه در زمان #جنگ_هشت_ساله #دفاع_مقدس و چه در جنگهای نامنظم #عراق و #سوریه، #رفاقت داشت. همیشه🌷#حاج_قاسم، بابا را با نام کوچک «🌷#حسین» صدا میزد.🌷#حاج_قاسم میگفت: «اگر دو نفر در این#دنیا من را#حلال کنند من میتوانم 🌷#شهید شوم و وارد ☀️#بهشت شوم. یکی خانمم و دیگری🌷#حسین است.» با آنکه پدرم این همه سال با🌷#حاج_قاسم بود، ولی هروقت تلفنی با حاجی #صحبت میکرد، یک #شرم خاصی روی صورت#بابا نمایان میشد. انگار در #صحبت خود با یکدیگر #خجالت میکشیدند. خیلی وقتها #بابا به خاطر مشغله کاریاش #صبح زود قبل از #اذان_صبح دم در خانه🌷#حاج_قاسم منتظر میایستاد. حتی یک کارتن در #ماشین داشت که☀️#نماز صبحش را روی آن میخواند و #منتظر حاجی میماند. با تردد پدرم تمام همسایهها هنگام رفتن به سر کار «پورجعفری» را میشناختند. حتی موقع برگشت هم وقتی پدرم مطمئن میشد🌷#حاج_قاسم داخل خانه شده است به #منزل خودمان برمیگشت. تا موقعی که چیدمان کار برنامهها، جلسه، هماهنگیها و مأموریتها را انجام نمیداد #بابا خیالش راحت نمیشد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_پنجم
💧در#اخرین_تماس#بابا انگار اخرین سفارشها بود
👇
⬅وقتی خبر🌷#شهادت_حاج_قاسم را از رسانهها شنیدید، متوجه🌷#شهادت#بابا هم شدید؟
⭕بله؛ شب🌷#شهادت#بابا با خواهرم#خانه_پدری مادرم بودیم. بچههای هر دوی ما خیلی بیتابی میکردند و نمیخوابیدند. تا دیروقت#بیدار بودیم.
🌿یک ساعت قبل از آن اتفاق،#بابا با ما تماس گرفت و حال تکتک ما را پرسید و به ما گفت: «ما جای اولیه هستیم. میخواهیم جابهجا شویم و جای دیگر برویم. مواظب خودتان باشید.» طوری#صحبت میکرد که انگار دارد#آخرین سفارشها را میکند.
🌿صبح بعد از☀️#اذان_صبح تلفن خانه زنگ خورد. تعجب کردم. گفتم شاید خود#بابا باشد. با امید صدای#بابا گوشی را برداشتم که دیدم یکی از فامیلها گفت: «بابات کجاست؟ زیرنویس تلویزیون را دیدید؟ نوشته است:🌷#حاج_قاسم را🌷#شهید کردهاند.» تا این حرف را شنیدم گفتم: «حتماً#بابا هم🌷#شهید شده است.»
🌿فامیلمان گفت: «نه؛ اسم کس دیگری به جز🌷#حاج_قاسم در زیرنویس نبود.» گفتم: «امکان ندارد. بابای من همیشه با🌷#حاج_قاسم بود. مطمئنم🌷#شهید شده است.» بعد هرچه با محل کار پدرم تماس گرفتم، کسی به من جواب نداد و میگفتند هنوز مشخص نیست ولی وقتی که گفتند🌷#حاج_قاسم🌷#شهید شده ما همگی فهمیدیم که #بابا هم🌷#شهید شده است. تا اینکه بعداً به ما#خبر_موثق دادند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💠#تلنــگر 🍃🌹
👌استادمونمیگفتـــــ. . .
گاهے یڪ #پیام به نامحرم، یڪ #صحبتـــــ با نامحرم بسیاری از لطفـــــ ها را از انسان مے گیرد...❌
لطفـــــ رسیدن به #مراتبـــــ الهی!
لطفـــــ رسیدن به #شهدا!
لطفـــــ رسیدن به #مقامِ_سربازےِ #امام_زمان‹عج›
✅فقط این را بدانیم #شهدا هرگز اهلِ رابطه
با #نامحرم نبودند... 📛
#حواسمونهستـــــ
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊