🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸یکبار در حال عبور از بزرگراه🛣 #شهیدهمت برای رفتن به محل کارمان بودیم که خودرویی🚙 را دیدیم که با یک
متولدین پسر سال ۶۸ که #روحالله نام گرفتند بیشتر از سالهای دیگر بود...
برای مردِ بزرگی چون #امام نام فرزند که هیچ، جان میدادیم برایش...
غم فقدانش را فقط با یک چیز تبدیل به #صبر کردیم، آن هم دلبستن به فرزند و جانشین او یعنی #سید_علی_حسینی_خامنهای بود...
به معجزه انقلاب، همان روحالله های سال ۶۸ شدند سربازان سید علی...
به یاد امام و شهدا بخوانیم: #فاتحه و #صلوات
سالروز رحلت امام خمینی(ره) تسلیت باد.🏴
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#متولد_خرداد_۶۸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 برشی از #دلتنگ_نباش 🌷فکر مهران خیلی مشغول بود. نمیدانست کدام راه را انتخاب کند. میخواست با #روح_ا
🔸روحالله تو مرام و معرفت یک بود👌جوری خودش رو برای #دیگران خرج میکرد که انگار خودی وجود ندارد❌ و #تمام_خودش برای دیگران است!
🔹چنین آدمی میتواند شیرینترین و #باارزشترین سرمایهاش که جـ❣ـانش است، برای نجات انسانها فدا کند. یک بار سر موضوعی با #برادرم حرف میزدیم. به او گفتم:
🔸من میدونم همه اطرافیانم👤 اگر منافعشون تهدید بشه، #من رو کنار میزارن و حاضر نیستند🚫 به خاطر من خودشون رو هزینه کنند. به جز دو نفر👥 که واقعا با مرام هستند: «مادرم» و #روحالله
به نقل از: یکی از رفقای شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باز هم خاطره ای بخوانید از #رفاقت دو شهید مدافع حرم؛ رفاقتی که ختم به #شهادت شد.😍 👌شهدا با معرفتن ه
💠 روایت یک خواب
📌ارسالی از مخاطبین
🌷در خواب دیدم، مزار شهید روحالله نور سبزی روشن است. فضای نورانی و آرامش بخشی داشت. یک #قرآن زیبا هم روی مزارش بود.
🌷گاهی نگاه میکردم به قرآن زیبا و گاه به عکس شهید روی مزار.
سر که چرخاندم دیدم شهید #رسول(شهید خلیلی) و #روحالله(شهید قربانی) و #نوید(شهید صفری) کنار هم ایستادند. با خودم گفتم چه جالب این شهدا با هم هستند.
🌷قرآن را برداشتم. باز که کردم. سفید رنگ و واضح نوشته شده بود:
#تقوا #تقوا #تقوا
صفحه بعد هم همین بود.
صفحه قبل را ورق زدم دیدم باز هم نوشته تقوا...
با خودم گفتم این کدوم سوره است که انقدر تقوا داره که از خواب بیدار شدم...
🔻کلام شهید روحالله قربانی:
شهادت خوب است ولی تقوا بهتر، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز کند.
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣5⃣1⃣ به یاد #شهید_روح_الله_طالبی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣8⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰روحالله #تكتيرانداز بود و دوستش علي فرماندهاش. گويا در حلب درگيري💥 شديد ميشود و قرار بود برگردند. به روحالله گفته بود برگرد من هستم. اما روحالله قبول نكرده❌ و گفته بود شما #فرماندهاي و بزرگتر من ميمانم.
🔰وقتي برگشتند انفجاري💥 رخ ميدهد و #علي ديگر روحالله را نميبيند. بعد از عقبنشيني آن منطقه دست داعش👹 ميافتد. تمام بيمارستانهاي #سوريه را گشتند اما روحالله را پيدا نكردند😔
🔰بعد از دوماه📆 كه منطقه را پس گرفتند #داعشيها خبر داده بودند دو نفر👥 را دفن كرديم. علي ميدانست #روحالله كجاست. آن ساختمان را پيدا كرده بود و قبر را ديده بود. قسمتي از بدن دفن شده⚰ روحالله را پيدا كرد.
🔰 #سرش را در جاي ديگري دفن كرده بودند😭 و #دستهايش جاي ديگري. ذكر «يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِكْشِفْ لى كَرْبى بِحَقِ اَخْيكَ الْحُسَيْنِ» را تا لحظه شهادت🕊 زمزمه ميكرد تا اينكه به #آرزويش رسيد. آرزويش اين بود كه مثل #حضرتابوالفضل(ع) شهيد شود. مثل او كه نميشود، خدا قبول كند.
🔰در اولين اعزام🚌 و پنج روز بعد از رسيدن به سوريه روز #تاسوعا 1/8/94 به شهادت🌷 رسيد اما پيكرش دوماه بعد در 5 ديماه94 تشييع و در #كشسراي به خاك سپرده شد.
#شهید_روح_الله_طالبی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸 #مداح بود. تمام روضهها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش میآمد. مخصوصا روضه #علی_اکبر(ع)🖤
🔹ماشین که منفجر💥 شد، همه مات و مبهوت مانده بودند. همین دو دقیقهی قبل #روحالله به رویشان لبخند زده و گفته بود: «اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر #شهادت رو روزیم میکنه»
حالا چطور میتوانستند باور کنند😢 ماشینی که جلوی چشمانشان میسوزد، #قتلگاه رفقایشان است؟!
🔸صدایش که از شدت #بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد:
«خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما #عاشق_شهادتیم...» رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد! پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش🥀 را جمع کند.
🔹خب! فرمانده بود. #غیرتش اجازه نمیداد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند. گلهایش🌷 را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را #بویید و بوسید. زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید😭
🔸اما، امان از آن لحظهای که میخواست برخیزد! باز هم #روضه:
« الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکسـ⚡️ـت» کمرش خم شده بود. دیگر نمیتوانست راست بایستد🚫 ۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.پر کشید سوی #شهیدان ،سوی #سالار_شهیدان🕊
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹یکبار با #آقاروحالله حرف می زدیم. میون حرف هامون گفتم: من که میدونم #جهنمی هستم ،ما که جامون آخر
🌱🥀🌱🥀🌱🥀
🔅محسن در #سوریه با شهید روحالله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند. وقتی روحالله قربانی شهید🌷 شد، محسن خیلی ناراحت شد😔 مدام عکسش رو نگاه میکرد و میگفت: این آقا #روحالله خیلی بچه ی خوبی بود. خوش به حالش که شهید شد🕊
🔅همانطور که به عکسش خیره شده بود گفت: نگاه کن، #عرب نبودا اما نمیدونم چجوری انقدر ماهرانه #چفیه رو دور سرش میپیچید. بعد هم عکس شهید را به طرف من گرفت و نشانم داد.
🔅داشت در مورد #همین_عکس معروف آقا روحالله صحبت میکرد. همان عکسی📸 که چفیه ی کرم رنگش را دور سرش پیچیده بود.
به نقل از: همسر شهید محسن حججی
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آقازاده بود پسرِ #سردار_داود_قربانی ✨نه جایی میگفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش میخواست که بر
🔸روحالله خیلی #دل_رحم بود. کوچک ترین ظلمی به کسی نمیکرد حتی به حیوانات☝️
🔹جزیره #فارور که میرفتیم برای ورزش و آموزش، آهو🦌 زیاد داشت که معمولا وقتی ما را میدیدند زود #فرار میکردند.
🔸یکبار با #روحالله یک آهوی زیبا دیدیم که در مسیر راه ما ایستاده بود😍 هرچی نزدیکش میشدیم، فرار نمیکرد. تعجب کردیم😧 چند قدمی مانده بود که بهش برسیم، روحالله گفت:
🔹صبر کن، یه #ترسی تو چشماش هست. کمی فکرد و گفت: شاید #بچهاش این اطرافه که فرار نمیکنه.
با نگاه مون👀 اطراف رو گشتیم، درست میگفت، میان بوتهها یک بچه #آهوی کوچک و زیبا بود.
🔸روحالله دست من را کشید و گفت:
بیا از یه مسیر دیگه بریم، بیچاره خیلی #ترسیده. مسیرمان را کج کردیم تا آهوی مادر خیالش راحت بشود💗
✍ به نقل از: دوست شهید
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باز هم خاطره ای بخوانید از #رفاقت دو شهید مدافع حرم؛ رفاقتی که ختم به #شهادت شد😍 #شهدا_بامعرفتن هوا
9⃣7⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰خاطره مشترک از دو شهید
📚قسمتی از کتاب #دلتنگ_نباش
⚜بیستوهفتم آبانماه #روحالله مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد✅ و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری🍲 رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که #عکسی روی دیوار🌠 نظر روحالله را به خود جلب کرد.
⚜وسط حرفش پرید و گفت: « #مهران یه لحظه صبر کن!»چی شده⁉️روحالله بهسمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره میکرد، خندید😄 و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده #شهید_محمدحسن_خلیلی . اینکه محمدحسن نیست، این #رسوله، دوستمه💞، میشناسمش!»
⚜مهران با تعجب به او نگاه میکرد😳. هنوز حرفی نزده بود که #روحالله گفت: «خب حالا چرا زده #شهید🤔 نکنه واقعاً شهید شده⁉️ این رسوله نه محمدحسن؛ ⚡️اما عکس #خودشه.»
⚜بعد با ترسی که از #چشمانش میبارید، به مهران خیره شد.نکنه واقعاً #رسول شهید شده😢 بیچاره میشم.مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمیگفت. نمیدانست باید چه #عکسالعملی نشان بدهد.
⚜روحالله #غذایش را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد❌. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی میکرد🍝.
مهران چند بار #صدایش کرد.
- کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمیخوری⁉️
⚜روحالله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً #اشتهام کور شد، میرم یه #پرسوجو کنم ببینم خبر صحت داره یا نه⭕️.»این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه بعد مهران رفت سراغش👥، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روحالله #اشکهایش را پاک میکند😭.
⚜از حالوروزش پیدا بود که خیلی #ناراحت است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی❓»روحالله سرش را بهنشانۀ #تأیید تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چهکار کنم😭؟»
⚜میدونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که #شهید_شده و نمُرده.
روحالله که سعی میکرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده🌷، خوش به حالش.
⚜اما #رسول خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. میخواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم🛠 . کلی #سؤال_داشتم ازش. قرار بود چیزهایی رو که از #محرم_ترک یاد گرفته بود، بهم یاد بده😞. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمیکردم 🗯اینجوری بشه.»
⚜مهران بازهم سعی کرد که #دلداریاش بدهد، اما خودش هم میدانست خیلی فایدهای ندارد🚫. روحالله خیلی ناراحت بود😔.نمی دونست خودش هم روزی میشه شهید مدافع حرم و دست خیلیا رو میگیره...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰دنیا سرایی است، که نابودی برایش مقدر گشته و کوچ کردن مردمش👥 از آن، حتمی است. دنیا در دیدهی #خردمند
🍃به نام او که #تو را برگزید.
روز زمینی شدنت، قلبِ زمین میتپید و مثل فردایی آسمان برای به آغوش کشیدنت نبض میزند.
🍃حتی تصورش هم زیباست.در آسمان، #سید_ابراهیم با آن قدّ رشیدش لامپهای رنگی را چک میکند که همگی روشن باشند و نورانی برای ورودت ،چند هفته ای هست که مهمان آسمان شده است🕊
🍃آنطرف تر ،#روحالله نظاره گرِ ظرفهای شیرینی است و #قدیر زغال هارا باد میزند مبادا خاک شوند!!
میخواهد به محض ورودت اسپند روی آتش بریزد🙂
🍃چند روزی میشود که #قدیر و #روحالله هم مهمانِ سفره آسمانیان هستند😍
🍃وارد میشوی،قدم بر طاق آسمان میگذاری و دود اسپند همه جارا پر میکند. همه به استقبالت میآیند.یک به یک در آغوششان فرو میروی .رفیقشان آمده؛ فرمانده شجاع تیپ سیدالشهدا علیهالسلام
🍃تو به آسمان رسیده ای.به آغوش رفقا و مهیای دیدارِ #یار میشوی
#شهیدمحمدعبدی را به آغوش میکشی و خوشحالیِ وصال در چشمانت میدرخشد🤩
.
🍃این پایین اما حالِ کسی خوب نیست!
تو #عاقبت_بخیر شدی اما جایِ خالیات دلهارا سوزانده، یک #خواهر ، یک #مادر، یک #همسر اشک چشمشان روان است
#امیر_حسین برای آخرین بار آغوشت را لمس میکند😞
🍃امروز ،پنجمین سالگردِ پرواز توست و اولین سالِ حضورِ حاج قاسم کنار همتش؛سلاممان را برسان و بگوکه داغش هرگز سرد نمیشود💔
🍃برای شناساندن تو به ما، مردی از تبار واژه ها قلم را بر تن کاغذ فشرد و تورا در پسِ جمله ها ترسیم کرد،دسترنجش شد #قصه_دلبری و #عمار_حلب و این اواخر #جاده_یوتیوب ...هرکدام به شکلی تورا بر صفحه کاغذنقش زده اند🍀
🍃سهم ما از تو؛ همین چند خط هاییاست که به دستمان رسیده و قلب را بیتابَت میکند.تو اما بر فراز آسمان که نشسته ای نگاهمان کن.دعا کن برای حالِ زارمان...حال ما خوب نیست
تا از دست نرفته ایم به دادمان برس🙏
🍃دارد دل ما از تو تمنای نگاهی...محروم مگردان دلِ مارا که روا نیست🙏
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🕊به مناسبت شهادت #شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
[ #حکایت ]
چندشبپیش😊
یهچییهجاخوندم ...
هنوزمپریشونم😰
نوشتهبود✍
#رفیقِشهیدروحاللهقربانی !
یهشبخواب#شهید رومیبینھ
بهشمیگه:
+#روحالله ازاونورچهخبر !؟🙋♂
شهیدمیگھ
_خبرایخوب...
تاسال۱۴۰۰ظھورانقدرنزدیکمیشهکھ
دیگهنمیگینآقاکدوم#جمعه میاد ؟!
میگینآقاچندساعتدیگهمیاد ☺️
#نسلِمانسل#ِظهور است !
خلاصهکھ
اگهمجازینمیذاره#خودسازی کنی😔
یهمدتنباشاصلا ...👌
هرچیزیکهتوروازمولاتدورمیکنه،
بریزدور ؛ واݪسلام ↻
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#فرازے_از_وصیت_نامہ
●« بدانید که نه تنها من بلکه تمام #شهدا از کسانی که به هر نحوی و در هر لباسی با این#انقلاب و امام مخالفت کنند و یا بی تفاوت باشند و امام#امت را در این گرفتاری ها و مشکلات تنها بگذارند😔 نخواهیم گذشت
●عزیزان و عاشقان #روحاللّه
امام و جمهوری اسلامی امانتی است❤️ در دست ما
قدر این تحفه#الهی را بدانید تا به عذاب الهی دچار نشویم👌
●این انقلاب و این#پیروزی ها با حرف بدست نیامده
برای لحظه لحظه آن#جوانان غیورمان#خون داده اند و جان داده اند تا به اینجا رسیده ایم
پا روی این خون ها نگذارید
●اُمت حزب اللّه
دلخوش باشید که این دلقک هایی🤡 که در گوشه و کنار مملکت دست به خرابی ها می زنند😡
نمی توانند این خون ها را پایمال کنند و نمی توانند مقابل چرخ #عظیم انقلاب بایستند.زیرا که این مملکت به فرموده امام:
#مملکت امام زمان {عج} است😍
و هر صاحبخانه ای، خود از خانه اش #محافظت می کند
و ان شاءاللّه به زودی همگی آنها از بین خواهند رفت. از کرم مولا
●در خط#رهبر قدم بردارید و به پدر و مادرتان احترام فراوانی قائل شوید☺️
●با کسانی که در خط رهبر قدم بر نمی دارند و ولایت فقیه را قبول ندارند، قطع رابطه کنید❌
●اگر می خواهید که راه ما را ادامه دهید
#درس هایتان را بخوانید که مملکت اسلامی شدیداً احتیاج به افراد👨🎓👩🎓با #سواد دارد👌
●از همگی شما#حلالیت می طلبم و عاجزانه تقاضای حلالیت می کنم
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
#شهید_داوود_عابدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#راوی_همسرشهید:
#روحالله برای من هدیہ امام رضا بود .😍
همسری ڪه امام#هشتم بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین (ع) او را بگیرد وصف نشدنی است . من عروس🧖♀چنین#مردی بودم .
با بچہ های#دانشگاه👩🎓رفتہ بودیم #مشهد😍 ،
اونجا برای نخستین بار برای #ازدواجم دعا ڪردم گفتم : یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل#تقوا بہ خواستگاری ام بیاد قبول می ڪنم .❤️
یڪ ماه بعد از اینڪه از مشهد برگشتم روح الله اومد#خواستگاری ام ...
و شدم عروس امام رضا (ع) 😍
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh