6⃣9⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠سردار خیبر
🔸یه شب 🌙خواب بودم که تو خواب😴 دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم #شهیدهمت با یه موتور🏍تریل جلو در خونه🏡 وایساده و میگه #سوارشو بریم .
🔹ازش پرسیم کجا⁉️ گفت یه نفر به #کمک ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود🚳 طوری که بتونم آدرس #خیابون ها رو خوب ببینم👀.
🔸 وقتی رسیدیم از خواب پریدم🗯 .
از چند نفر پرسیدم که #تعبیر این خواب چیه⁉️ گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به #کمکت احتیاج داره .
🔹هر جوری بود خودمو به اون #آدرس رسوندم و در🚪 زدم . دررو که باز کردن دیدم یه #پسرجوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو😕 .
🔸گفت: بفرمایید چیکار دارید ؟
ازش پرسیم که با #شهیدهمت کاری داشته؟؟ یهو زد زیر گریه😭 . گفت چند وقته میخوام #خودکشی کنم .
🔹دیروز داشتم تو خیابون🏙 راه می رفتم و به این فکر💭 میکردم که چه جوری خودم رو #خلاص کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود #اتوبان_شهیدهمت .
🔸گفتم میگن شماها #زنده اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم❌ . الان شما اومدید اینجا و میگید که از #طرف شهید همت اومدید😭 ...
#شهید_حاج_ابراهیم_همت🌷
📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
0⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠حسرت آب
🌷همراه بچه های #گردان رزمی در کانال به دام افتادیم. دشمن با تیربار کانال را زیر آتش💥 گرفته بود. امکان حرکت نداشتیم. در انتظار #کمک نیروهای خودی، شب🌙 را تحمل کردیم. هوا که روشن شد، خودی ها ما را با دشمن اشتباه✘ گرفتند و آتش توپخانه را روی کانال ریختند.
🌷از دو طرف به سوی ما شلیک می شد. #تشنگی به شدت فشار می آورد. تا غروب طاقت آوردیم. پس از تاریک شدن هوا🌚، به آرامی از کانال خارج شدیم.
🌷کمی جلوتر به تعدادی از #شهدای خودی رسیدیم. بچه ها از فرط تشنگی به سمت #قمقمه ها رفتند. آب های💧 باقی مانده را خوردند و به من نرسید🙁.
🌷دوباره حرکت کردیم. آتش دشمن🔥 شروع شد. بالاخره نزدیک خط خودی رسیدیم. تعدادی بیست لیتری #آب آنجا بود. مجدداً بچه ها به سوی بیست لیتری ها رفتند و باز هم به من آب نرسید😞!
🌷کمی جلوتر به #نیروهای خودی رسیدیم. بچه ها به سوی #کلمن _های آب دویدند. من هم یک کلمن برداشتم. سنگین بود. با خوشحالی آن را به دهان بردم و شیر آب🚰 را باز کردم.
🌷 هر چه تکانش دادم. حتی یک قطره💧 آب هم بیرون نیامد. در کلمن را باز کردم. پر از یخ بود. تکه ای #یخ برداشتم و با عجله به دهان گذاشتم و جویدم. تا چند روز گلویم به شدت درد😣 می کرد!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
برگزاری #جشن_غدیر از زبان ائمه اطهار
🌺امام علی (ع) : #خرج_کردن یک درهم در این روز، پاداش 100هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی بیشتر دارد. (مصباح المتهجد، ج2، 757-758)
(یعنی روزهای عادی هر مقدار صدقه بدی یا به کسی #کمک کنی ، 10برابرش بهت برمیگرده ولی روز عید غدیر این ثواب 100 هزار برابر میشه یعنی هر چی خرج کنی، یک میلیون برابرش بهت برمیگرده😱)
🌺امام صادق (ع) :
«یکی از وظایف روز غدیر این است که مؤمن #تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.»
🌺امام صادق (ع) :
#غذا_دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین)و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.(بحار ج6 ص 303)
🌺امام صادق (ع) :
روز غدیر خم عید بزرگ خداست ، خدا پیامبرى مبعوث نکرده ، مگر اینکه این روز را عید گرفته و #عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است . ( وسائل الشیعه ، 5: 224، ح .1 )
🌺 امام علی (ع):
اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شبهایش را احیا بگیرد، به پای ثواب #روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمیرسد. (مصباح المتهجد، ج2، 757-758)
🌺امام صادق (ع):
عید غدیر روزی است که خداوند دو برابر تعداد #رهاشدگان از آتش جهنم در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب عید فطر، از آتش جهنم رها می کند و گناه 60 سال را می بخشد. (بحار ج 94 ص119)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه ❤️
میومد خونه، نمیذاشت کار کنم.
زهرا رو میذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون #غذا میداد.
میگفت: «شما از صبح تا حالا به
اندازه کافی #زحمت کشیدی»
#مهمون میومد،
پذیرایی با خودش بود.
دوستاش به شوخی میگفتند:
«مهندس که نباید تو خونه کار کنه!»
میگفت: من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم
مگه به حضرت زهرا (س) #کمک نمیکردند؟
#شهید_حسن_آقاسی_زاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
7⃣8⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰وحید یک #محقق بود. برای تمام صحبت هایش از #قرآن دلیل و شاهد می آورد و همه این مباحث را ♨️بدون اینکه کلاس رسمی یا دورهای شرکت کرده باشد، ⚠️صرفاً با مطالعات📚 خود مطرح می کرد و به #بحث می پرداخت.
🔰مسائل #عقیدتی را بدون مطالعه قبول نمی کرد❌! همیشه در حال تحقیق بود👌 و هر حرفی ، بخصوص مطالب عقیدتی را ، قبول نمی کرد🚫 مگر اینکه در مورد آن #پژوهش کند و به حقیقت ماجرا پی ببرد.
🔰 #وحید بسیار صادق و ساده بود✅. با آن سادگی دلش بود که می توانست با #خدا ارتباطی عمیق برقرار کند. وحید اخلاق خوب و چهره ی همیشه خندان😊 داشت. دست و دلباز و اهل #کمک به مردم بود.
🔰همیشه با حق بود، ولی هیچ وقت به کسی بی احترامی نمی کرد❌ حتی اگر #حقش ضایع می شد. احترام به بزرگتر را واجب می دانست👌.
راوی:همسر شهید
#شهید_وحید_نومی_گلزار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
در #کربلا همه چیز روی حساب است✔️
#آیه_الله_حائری:👇👇
#امام_حسین(ع)
در #شب_عاشورا یک جور سخن گفت
و در #روز_عاشورا یک جور دیگر.
شب عاشورا 🌙سخن از «نمیخواهم؛احتیاج ندارم؛ #بروید؛بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا☀️میگوید: «بیائید به من #کمک کنید؛ آیا یاور و مددکاری هست؟هَل مِن
ناصِرٍ یَنْصُرُني⁉️»
⭕️شب صحبت میکند تا مبادا #خبیثی در بین #پاکها باشد.
⭕️روز سخن میگوید تا مبادا #پاکی در بین #خبیثها مانده باشد.
#شب، غربال میکند تا فقط #صالحان بمانند
و #روز غربال میکند تا فقط #اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند!!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
9⃣0⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰( آبان۹۳) نزدیکای تولدش بود که بهم زنگ زد📞.گفت: مهرداد از دستت #کمکی بر میاد؟؟
گفتم: چی ؟؟
گفت:کمک مالی
گفتم:آخه به کی⁉️
گفت: تو دیگه کاریت نباشه
🔰گفتم حتما #نیاز_داره، یه مبلغی💰رو اومد و ازم گرفت. منم چون میدونستم که حتما واسه #کارخیر میخواد دیگه نپرسیدم.یه روز دیگه بازم بهم زنگ زد☎️مهرداد بازم داری #کمک کنی⁉️گفتم: باشه حتما
🔰وقتی اومد بهش گفتم #داداش من یه مقدار پول دارم💴 که مال چند نفره ولی چون هرکدوم یه شهری هستن #نمیتونم بهشون برسونم. چیکار کنم❓
گفت: الان حلش میکنم👌.
🔰زنگ زد📞 به دفتر یکی از #مراجع و ازشون پرسید که چیکار میتونیم با این پول بکنیم
اونا هم جواب داده بودن که میتونیم به #نیت اونا این پول رو احسان بدین.
اون پول رو هم دادم بهش به #نیت_اونا
بازم نپرسیدم🚫 چیکار میخواد بکنه.
🔰بعدها با اصرار ازش پرسیدم و فهمیدم 3 تا بچه #بی_سرپرست بودن که #حامد بهشون کمک میکرد. ولی نام و نشونی نداد ❌که کی هستن.
🔰حامد #عادتش بود...
همیشه دست بخیر بود👌 و به خیلی ها پنهونی کمک میکرد.یه فرشته در قالب #یک_مرد
روی این زمین خاکی
به نقل از رفیق صمیمی شهید
#شهید_حامد_جوانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
7⃣2⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نحوه ی شهادت امیر
🔰ساعت تقریبا، پنج ونیم یا شش #صبح بود که هوا روشن☀️ شده بود. یک کیلومتر، دو کیلومتر پیاده رفتیم🚶 تا رسیدیم به اونجایی که بچهها [درحال] #درگیری بودند، تپه تپه بود.
🔰یک تپه مثلا بالاش یک خونه🏡 بود،
و در کنار اون چندین #تپه دیگه وجود داشت
همین جوری این خونه رو بگیر پاکسازی کن، این یکی رو بگیر، اون یکی رو بگیر. رفتیم جلو و دونه دونه خونه هارو #پاکسازی کردیم✅
🔰حالا خواست #خدا بود، چی بود، با اون همه خستگی، با اون همه داستان. رفتیم هفت کیلومتر جلو.رسیدیم به شهر #خان_طومان
یکی از گروههای عراقی که #همرزم ما بودند، اونجا از صبح درگیر بودند😪.
🔰تعدادی برگشته بودند. یک تعداد درگیری هنوز تو #شهر سر و صدا میاومد. ما هم زدیم تو اون شهر. حدود سی، سی و پنج نفر👥👥 زدیم تو اون شهر؛شهر رو گرفتیم. رفتیم بالاتر.
🔰یک شهر کوچکتر از اون بود اون شهر رو هم گرفتیم. رسیدیم به صد متری هدف🎯یکدفعه یک بارون آتیشی💥 از #روبرومون شروع شد که ما حتی نفهمیدیم از کجا داریم میخوریم
از چپمون داریم میخوریم؛از راستمون داریم میخوریم.
🔰بالاخره هر کسی یکجا پناه گرفت
یک سریها، #امیر و دو سه نفر دیگر سمت چپشون دیوار بود سمت راستشون خونه🏚 ما هنوز #موقعیتمون را پیدا نکرده بودیم که از کجا داریم تیر میخوریم💥
🔰من که داشتم چپ و راست میدویدم. برگشتم یه ذره #عقبتر. تو دهنه یک مغازه ایستادم. امیر هم پشت یک ماشینی🚘بود. فکر کنم #پناه گرفته بود. دوید اومد پیش من 👥
تا اومد سمت من که گفت میلاد چی شده⁉️پاش تیر خورد😥
🔰امیر خورد زمین.گفتم چی شده؟ گفت: #تیر خوردم. شروع کرد لی لی کردن به سمت بچهها بیاد #کمک کنه. چون #تیر_بار هم دستش بود و آتیش سنگینی هم رو سر داعشی ها 👹داشت میریخت ، تک تیر اندازهای اونا #زدنش
تک تیر اندازها با #قناسه زدنش 😔
#امیر_همونجا_آسمانی_شد😭....
#شهید_امیر_سیاوشی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺
از اونجایی که #خدمت به پدر و مادر اهمیت بسیار بالایی براش داشت،
#مرخصی هاش رو به صورتی تنظیم میکرد که وقتِ #برداشتِ محصول(کشاورزی) باشه
و به قول معروف
یک تیر دو نشان بشه؛ هم #دیدار و هم #کمک.حال پدر و مادر باشه.
#شهید_حسن_عشوری🌷
#شهید_امنیت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
* #راهی_که_شهدا_رفتند *
🌷ما از لحاظ #مادی کم و کسری نداشتیم❌ نمی گویم درآمدش آنچنانی بود ⚡️اما همینی که #خدا روزی مان کرده بود بخشی را به موسسه #خیریه ای کمک می کرد بدون اینکه کسی بداند.
🌷بعد از #شهادتش تماس گرفتند📞 که فلانی هر ماه مبلغی #کمک می کرده اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم #شهیدشد.
به نقل از همسر #شهید_مهدی_قاضی_خانی
#سالروز_شهادت
پ ن: عکس شهید قاضی خانی با سه فرزندشان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
يک خانمي آمد و همينطور به #تصوير شهيد نگاه ميكرد و #اشك ميريخت. كسي هم او را نميشناخت.
بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم.
برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نميشناخت.
اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي #گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما
#کمک کرد.
براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه
اين خانواده را تحت #پوشش داشته!
حتي زماني كه هادي در عراق و شهر #نجف اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد.
در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم.
بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_سامرا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
7⃣9⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠دستگیری به سبک شهدا
🔸یه شب 🌙خواب بودم که تو خواب😴 دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم #شهیدهمت با یه موتور🏍تریل جلو در خونه🏡 وایساده و میگه #سوارشو بریم .
🔹ازش پرسیم کجا⁉️ گفت یه نفر به #کمک ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود🚳 طوری که بتونم آدرس #خیابون ها رو خوب ببینم👀.
🔸 وقتی رسیدیم از خواب پریدم🗯 .
از چند نفر پرسیدم که #تعبیر این خواب چیه⁉️ گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به #کمکت احتیاج داره .
🔹هر جوری بود خودمو به اون #آدرس رسوندم و در🚪 زدم . دررو که باز کردن دیدم یه #پسرجوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو😕 .
🔸گفت: بفرمایید چیکار دارید ؟
ازش پرسیم که با #شهیدهمت کاری داشته؟؟ یهو زد زیر گریه😭 . گفت چند وقته میخوام #خودکشی کنم .
🔹دیروز داشتم تو خیابون🏙 راه می رفتم و به این فکر💭 میکردم که چه جوری خودم رو #خلاص کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود #اتوبان_شهیدهمت .
🔸گفتم میگن شماها #زنده اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم❌ . الان شما اومدید اینجا و میگید که از #طرف شهید همت اومدید😭 ...
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ #خاطرات
در دوران #تحصیل برای #كمك به بابای پیر مدرسه كه كمر و پاهایش درد می كند
نیمه های شب #قبل از اذان صبح به مدرسه می رود...
و كلاس ها و حیاط را #تمیز می كند...
و به خانه برمی گردد.
مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش
در #تردید می مانند كه جن ها به كمك آنها می آیند...
و در نیمه شبی « عباس»
را می بینند كه #جارو در دست مشغول تمیز كردن حیاط است...
#شهید_عباس_بابایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
با ناله های کودک آلاچیق نشین😔
#بغض شرجی💔 آسمان شکُفت!
و #سیل تنها سر پناهش را هم بلعید.
آری
همدردی آسمان⛈
#بی_خانمانش کرد
باسلام🌼
درصورت تمایل برای #کمک به جبران خسارت سیل زدگان🌊 در #مناطق_شمالی کشور میتوانید از راه های زیر اقدام نمائید👇👇
---------------------------------
نقدی:
💳شماره حساب
3810361150262620
بنام #سپاه_امام_رضا(علیه السلام)
---------------------------------
💰غیرنقدی:
(اقلامی مانندخشکبار؛ پتو؛ کنسرو
آب معدنی و....)
🚪 #مکان_تحویل_اقلام:
مشهد؛ بلوار حجاب؛ حجاب7
حوزه مقاومت بسیج #یک_یاسر
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
با ناله های کودک آلاچیق نشین😔
#بغض شرجی💔 آسمان شکُفت!
و #سیل تنها سر پناهش را هم بلعید.
آری
همدردی آسمان⛈
#بی_خانمانش کرد
باسلام🌼
درصورت تمایل برای #کمک به جبران خسارت سیل زدگان🌊 در #مناطق_شمالی کشور میتوانید از راه های زیر اقدام نمائید👇👇
---------------------------------
نقدی:
💳شماره حساب
3810361150262620
بنام #سپاه_امام_رضا(علیه السلام)
---------------------------------
💰غیرنقدی:
(اقلامی مانندخشکبار؛ پتو؛ کنسرو
آب معدنی و....)
🚪 #مکان_تحویل_اقلام:
مشهد؛ بلوار حجاب؛ حجاب7
حوزه مقاومت بسیج #یک_یاسر
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
💢وقتی #شهید_مهدی_باکری
#شهردار_ارومیه بود، یک شب باران🌧 شدیدی بارید.
به طوری که #سیل جاری شد.
ایشان همان شب ترتیب اعزام گروههای امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد.
💢پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید، به کمک #مردم سیل زده شتافت.
در این بین #آقا_مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از #مردم #کمک میخواست...
💢تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود
#آقا_مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول #کمک به او شد.
کم کم کارها روبه راه شد.پیرزن به #مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: #خدا عوضت بده #مادر، خیر ببینی.
💢نمیدانم این #شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یک کم از #غیرت و #شرف شما یادبگیره.
#آقا_مهدی خنده ای کرد و گفت
راست میگی #مادر، کاش یاد میگرفت....
#شهید_مهدی_باکری 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
صدای #مشتاق دربی سیم📞 بلند شد
من #مشتاقم .... تیـ💥ــرخوردم ....
دارم حسینی می شوم😭
عبدالله، عبدالله، مشتاق
محمود، محمود، مشتاق
من بشدت مجروح💔 شدم، #کمک بفرستید. من دارم حسینی می شوم.
تانکها و نیروهای دشمن😈 خانه زرد رااشغال کرده اند وضعیت خونه زرد🏚 خیلی #خراب هست.
تمام تلاشها انجام گرفت تا #نیروهای کمکی بفرستیم. خونه زرد کاملا در #اشغال دشمن وتمامی راههای دسترسی به آن توسط دشمن مسدود🚫 شده بود.
درتمامی خطوط تماس📞 درگیری های سنگین وجود داشت. محور خانه زرد به تونل دوقلو🏘 یکی از #حساس ترین معابر وصولی بود که تمام تلاش دشمن برای رسیدن به #تونل_دوقلو بود.
مقاومت رزمندگان #گردان_عمار ورشادتهای شهیدان🌷 وجانبازان و.... مانع⭕️ از دستیابی سریع دشمن به اهدافش شده بود.
#حسین_مشتاق ، هم دراثر شدت مجروحیت درکنار یار و دوست باوفایش #سیدرضاطاهر به شهادت رسید😔
متاسفانه بدلیل شرایط سخت منطقه، پیکرهای شهیدان⚰ سیدرضا طاهر و حسین مشتاقی در #خانه_زرد، ماند.
شهید طاهر #دو_هفته بعد پیکرشون برگشت و شهید مشتاقی #40روز بعد شهادت🕊
روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
#شهید_سیدرضا_طاهر
#شهید_حسین_مشتاقی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰قصه پرچمهای #یازهرا (سلام الله علیها )و یا حسین (علیه السلام)
🔹در مدت زمانی که #محمدحسن (رسول) در منطقه عملیاتی به سر می برد، #دوچیز را همیشه در خودروی🚗 خود به همراه داشت. پرچمهای مشکی🏴 با نوشته های #یازهراسلام الله علیها و #یاحسین علیه السلام "و غذا !!
🔸علت به همراه داشتن این دو این بود که وی #همیشه بعد از آزادسازی مناطق✌️ از دست تکفیری ها، اقدام به برداشتن پرچمهای داعش👹 و ... می کرد. و جای آنها #پرچمهای یازهرا (س )و یاحسین (ع )نصب می کرد و این امر برایش خیلی مهم👌 بود .
🔹مساله دوم هم غذا و جیره غذایی بود که #همیشه به همراه داشت. #محمدحسن واقعا به فکر💬 مردم مستمند منطقه بود و سعی می کرد به نحوی به آنها #کمک کند .چندباری که با او همسفر👥 بودم شاهد این مساله بودم که یا وعده غذایی به آنها می داد یا از جیره غذایی #خود که از آنها استفاده نمی کرد🚫 و کنار می گذاشت به مستمندان می داد. بعضی وقتها که می خواست به #زنان مستمند غذا بدهد، به من می گفت: چون #متاهلی خودت زحمت آن را بکش و "حیا" می کرد خود اقدام کند.
به نقل از دوستان شهید
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
❣همیشه منتظر بود به خلق خدا #یاری دهد.هیچ کاری نزد او اینقدر ارزش نداشت و برایش وقت نمیذاشت!
❣همه ی کارها، رفتارها، حرف زدنها و حتی ورزش کردنش برای خدا بود...در همه چیز #خدا را میدید.
❣دست یاری تنها سمت خدا دراز میکرد. از رازها و دردهای دلش تنها خدا باخبر بود...چه حرفها که نداشت و چه غم ها که بر دلش تلنبار شده بود اما...فقط خدا از حال دل او آگاه بود...
❣تا او بود، همه چیز خوب بود...همه #راضی بودند،خوشحال و شکرگزار بودند...اصلا ابراهیم که بود انگار خدا در آن حوالی #قدم_میزد...
❣ابراهیم دست خدا بود، دستی که برای #کمک به مردم دراز شده بود و چه دلها که #شاد میکرد این دست خدا...
❣برای خدا کار کردن و شاد کردن دل بندگان خدا انقدرا هم سخت نیست، مثل ابراهیم باشیم😊❤
#مثل_ابراهیم_باشیم
#ادمین_نوشت ✍
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🕊🌹🕊🌹🕊
🔰از اونجایی که ارزش خیلی زیادی برای #کارش قائل بود و در منطقهی بلوچستان🗺 به دنبال گمشدهش (#شهادت) میگشت، #کمتر مرخصی میگرفت.
🔰یادم هست که این ایام دیگه دل تو دلش نبود💗 همهی #پیگیری ها و هماهنگی هارو انجام میداد برای شرکت در پیاده روی👣 #اربعین سالار شهیدان حضرت #اباعبدالله(ع)
🔰از اونجایی که خدمت به #پدرومادر اهمیــ💥ـت بسیار بالایی براش داشت، مرخصی هاش رو به صورتی تنظیم میکرد📆 که وقتِ برداشتِ #محصول (کشاورزی) باشه و به قول معروف یک تیر دو نشان بشه؛ هم دیدار و هم #کمک حال پدر و مادر باشه.
🔰این نحوهی تنظیم #مرخصی برای ایام اربعین حسینی طوری بود که، اولاً به دیدار خانواده اومده باشه👌 و #ثانیاً با دوستان هم محلهای به #کربلا مشرف بشن😍 که حق رفاقت👥 راهم ادا کرده باشه.
راوی: دوست شهید
#شهید_حسن_عشوری🌷
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🖋 #سیره_شهدا
🌷وقتی از کار برمی گشت، با وجود خستگی کار، درخونه یک ثانیه هم بیکار نمینشست.
برای راحتی من خیلی #زحمت میکشید واگر میدید ازانجام کاری خسته شدم انجام اون کار رو به عهده خودش میدونست...
🌷هیچوقت نمیذاشتن من از انجام کارهای خونه خسته بشم
می گفتم حسابی #کدآقایی هستی برای خودت...
🌷می گفت:
- حضرت محمد(ص) به حضرت علی(ع)فرموده:
مردى كه به زن خود در خانه #کمک كند، خدا ثواب یک سال عبادتی را که روزها روزه باشد و شبها به قیام و نماز ایستاده باشد به او میدهد
#شهید_محمدکاظم_توفیقی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔸هیچ کس از همرزمان نمی توانست بگوید که از علی #کمک و خیری به او نرسیده است❌ یکبار می خواستم خانه ای بخرم🏡وبرای همین نیازبه #مشورت دوستانم داشتم. گفتم: علی میایی بریم جلوی #مدرسه؟
🔹قبول کرد✅ و موقع آمدن با خودش یک میلیون تومان پول💰 هم آورده بود. خندیدم و گفتم: من نگفتم که کم و کسر دارم!! فقط می خوام #خونه بخرم و خواستم باهات مشورت کنم☺️ با همان لبخندهای همیشگی #خنده ای کرد و گفت: حالا بگیر لازمت میشه
🔸به یاد دارم یک #تکاوری 4 روز تاخیر داشت که شامل کسر حقوق💵 می شد. #علی شماره حسابش💳 را گرفته بود و بدون اینکه خودش متوجه شود، از حقوق خود کسری اش را به حساب او↷ واریز کرده بود. وقتی اون تکاور جریان را فهمید💬 و به من گفت، در گوشش گفتم که: این کار #کوچیک علی هستش.
#شهید_علی_آقایی
#مهندس_شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh