eitaa logo
شوق پرواز
2.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
132 ویدیو
61 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐💐💐💐 راهکاری که شهید نوید صفری به همسرشون جهت بهتر شدن زندگی و حل شدن مسائل و اختلافات خانوادگی دادند 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
💠محبت به خاطر خدا ●چند روز قبل اعزام آقانوید به سوریه بود که رفتیم قم زیارت. مادرشوهرم و خواهرآقانوید هم با ما همراه شدند که قبل رفتن، بیشتر کنار هم باشیم. شکرخدا سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت. در طول یک روز و نیم سفرمان مسئله ای ذهنم رو درگیر کرد و گفتم بهتره از آقانوید مشورت بگیرم و نظرش رو بدونم. 🔶 بهش گفتم من خیلی اوقات شنیدم که میگن مراقب باشید خیلی با خانواده همسر زیاد صمیمی نشید، عروس، مادرشوهر یا خواهرشوهر اینطورن، اونطورن و.. همین حرفهایی که خیلی هامون تو زندگی مشترک باهاش درگیر میشیم. 🔶گفتم آقانوید دوست دارم همیشه رابطه م با مامان جان و خواهرت مثل این سفرمون پر از محبت و مهربانی باشه. اما نمیدونم این مقدار محبت کردن و صمیمیت باید چقدر باشه تا مشکل ساز نشه یا به ناراحتی نرسه و یا توقعی برام ایجاد نکنه. 💫یه لبخند زد و گفت چقدر خوبه به این چیزا فکر میکنی و بعد از کمی فکر گفت: می دونی باید چکار کنی? 📌همیشه به اطرافیانت به اندازه ای محبت کن که میدونی اون محبتت به خاطر خداست. حالا میخواد خانواده خودت باشه یا خانواده من یا دوستان و آشنایان. 📌وقتی دیدی داری محبت میکنی که توقع جبران داشته باشی، محبت نکنی بهتره. 🌱اینکه چقدر این راهکارش به دلم نشست و به کارم اومده خدا میدونه. جزﺀ نکات و خاطره ثابتیه که هرجا برم از آقانوید میگم. 🍃چون میدونم خیلی هامون بخشی از ناراحتی های روزمره مون بخاطر همین مسیله است که بازخورد مورد انتظارمون رو از دیگران نمی گیریم. حالا اینکه صدرصد مشکلی پیش نیاد نه، اما مسلما اگر تمرین کنیم واقعااا فقط به خاطر خدا محبت کنیم. گذشت کنیم و کار کنیم، حجم ناراحتی ها کمتر میشه و آرامش مون بیشتر. ‌‌🟩 هرکسی باید با توجه به شرایط زندگی و روحیات و توان خودش، مصداق این راهکار رو تو زندگیش پیدا کنه و به کار بگیره. الحمدلله بلطف خدا، خانواده آقانوید از بزرگترین نعمات زندگی ام هستند. حضورشون باعث دلگرمی ام بوده و هست. ✍راوی: همسرشهید
ــــــــــ ـ عکس شُهدا رو زده بود به سقف اتاقش ، تا هر زمان کھ از خواب چشم باز می‌کنه اولین چیزی که ببینه عکس شُهدا باشه :) .🕊 شبتون_شهدای
💌 روایت خاطره ای از شهید نوید/ برگزاری روضه محــرم: خیلی دوست داشت روضه هفتگی تو خونه بگیریم. می گفت یه روضه خصوصی چند نفره هر هفته بگیریم و بعدشم گپ و گفتگو و چایی روضه... براش ساده برگزار کردن مهم بود و هر چند فرصتش نشد روضه بگیریم، اما سر مزارش مراسم عزاداری هست همون حس روضه های خونگی رو داره و مطمئنم حضور پربرکت خودش هم هست و به جمع باصفا نور میده... 🌹خاطرات_شهید ✍️به_روایت_همسر_شهید
جهت دسترسی راحت تر به مطالب کانال 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 https://eitaa.com/shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امروز به نیابت از شهید 🌹محمدصادق دارایی🌹
🌷شهید دهه هفتادی🌷 🌹محمدصادق دارایی از شهدای حادثه تروریستی اخیر حرم مطهر امام‌رضا (ع) متولد ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۶ بود. از همان طلبه‌هایی که دغدغه مردم را داشت؛ از اینرو لباس طلبگی به تن کرد و از همان روز‌های ابتدایی کمر همت برای خدمت به مردم بست. ♥️ ۱۹- ۱۸ سال داشت که با زهرا قاسمی ازدواج کرد. 🍀 خانواده مادری همسرش اهل تسنن بودند. همین امر او را نزد بستگان و فامیل آنقدر محبوب کرد که همه وابسته خلقیات و منش او شدند و حالا این روز‌ها خیلی سخت با شهادتش کنار می‌آیند.🥀
✍️همسر شهید روایت میکنند: 🌹پدر من شیعه و خواهر و برادر‌های من و خودم هم شیعه هستیم. 🍀 اما مادر و خانواده مادری اهل تسنن هستند. این مسائل در روستا و محل زندگی ما در تربت جام بسیار عادی است. اینجا همه با هم قوم و خویش هستند و این گونه وصلت‌ها و رابطه‌ها بسیار رایج است. 🌷 محمدصادق خیلی رابطه خوبی با مادرم و خانواده مادری‌ام داشت. عید نوروز من و محمد‌صادق به خانه همه دوستان و بستگان مادری میرفتیم . شهید اصلاً بین خانواده‌ها فرق نمی‌گذاشت. 💐آن‌ها هم خیلی علاقه زیادی به دامادشان داشتند. 🥀 با شنیدن خبر شهادت محمدصادق ابراز ناراحتی کرده و حال و احوال‌شان به هم ریخت. تاب شهادت محمدصادق برایشان سخت بود. در همه مراسم محمدصادق با دل و جان حضور پیدا کردند و میزبان مردم و مهمان شهید شدند. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌿خانواده من و خانواده محمدصادق با هم همسایه بودیم. 🍀از دوران کودکی هم محلی و همبازی هم بودیم و با همان شناختی که از یکدیگر پیدا کرده بودیم زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم. 💐 زمانی که محمدصادق به خواستگاری‌ام آمد ۱۷ سال داشتم و ایشان حدود ۱۸- ۱۹ سال داشت. 🌹 ایشان طلبه بود و منبع درآمدش هم همان حقوق حوزه بود. 💫 اگر چه شهریه طلبگی زیاد نبود، اما همان مقدار کم هم برکات زیادی در زندگی‌مان داشت که احساس کمبود نمی‌کردیم. ♥️ من و محمد‌صادق یک سال و چند ماه نامزد بودیم و نهایتاً در سال ۱۳۹۲ زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم. 🔶 از همان ابتدا که من با ایشان عقد کردم، متوجه شدم که دغدغه مردم محروم را دارند. از همان ابتدا در امور جهادی مشارکت داشتند. 🍃 اولین محل زندگی من و محمد‌صادق در صالح‌آباد یکی از شهر‌های تربت جام بود. 🍀 ایشان در حوزه آنجا درس می‌خواندند و زمانی که آنجا زندگی می‌کردیم، با همان سن کم کار‌های بزرگی انجام می‌دادند. 📌ایشان همراه با دوستان بزرگوار و اساتید‌شان به مسائل مالی و مشکلات مردم رسیدگی می‌کردند. 🔶 با خودم می‌گویم چطور با این سن وسال کمی که داشت سنگ صبور فامیل شده بود و پای حرف‌ها و درد و دل‌هایشان می‌نشست و مشکلات‌شان را بررسی و حل می‌کرد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀اولین فرزندم طا‌ها متولد ۱۱ مهرماه سال ۱۳۹۵ و دخترم حسنا متولد ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ است. 🌷من تا آنجا که می‌توانستم ایشان را همراهی می‌کردم. خاطره‌ای را برایتان از همان روز‌های ابتدایی زندگی و نبودن‌هایش روایت می‌کنم. 🍃معمولاً همسرم صبح می‌رفت و شب می‌آمد و من مسئولیت هر دو فرزند را برعهده داشتم. بچه‌ها هم اذیت‌های خودشان را داشتند. 🔶نبود‌ن‌های همسرم برایم سخت بود. یک‌بار پیش برادرم گله محمد‌صادق را کردم و گفتم ایشان دیر به منزل می‌آیند و... بعد برادرم به همسرم پیام داده بود که اگر می‌شود به خواهرم بیشتر توجه کنید. ✍️محمدصادق تنها یک جمله در جواب پیام برادرم برایشان ارسال کرد: خواهر شما یک جهادگر است. 📌برادرم که این را به من گفت حس عجیبی به من دست داد و همین جمله باعث شد که دیگر نبود‌ن‌هایش را نبینم و اگر سخت هم می‌گذرد، تحمل کنم و حرفی نزنم. 🍃 البته این را هم بگویم ایشان با اینکه به خاطر امور جهادی گاهی اوقات شب‌ها دیر به خانه می‌آمدند، اما همان زمانی هم که به خانه می‌رسید تا ساعت‌ها با بچه‌ها بازی می‌کرد. در امور خانه کمک حال من می‌شد و کم نمی‌گذاشت. نمی‌خواست بچه‌ها کمبودی داشته باشند و ♥️در مدت زندگی ۱۰ ساله‌ام با ایشان به من از گل نازک‌تر حرفی نزد.🌹 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
✍️امور جهادی شهید به روایت همسر: 🌿ایشان در مسجد دو طفلان مسلم (ع) مشغول به کار شد. 📌پیش نماز مسجد بود و مرکز نیکوکاری شهید جهاندیده را در یکی از اتاق‌های مسجد راه‌اندازی کرد و پرونده‌های محرومین و افراد نیازمند را که زیر نظرکمیته امداد بود، برعهده گرفت و به امور آن‌ها رسیدگی می‌کرد. 🌱 کمک‌های نقدی، بسته‌های معیشتی، سفر و اردو را برای خانواده‌ها هماهنگ می‌کرد. می‌رفت بررسی می‌کرد این بچه‌های نیازمند چه نیاز دارند؛ دوچرخه یا هر مورد دیگر. بعد یک خیر پیدا و آن را تهیه می‌کرد. 🌿 کمی بعد با یک طلبه دیگر مرکز نیکو‌کاری زیرنظر کمیته امداد راه‌اندازی کردند که صندوق‌های صدقات را تخلیه می‌کردند و به افراد نیازمند خدمات ارائه می‌دادند. 🌱 این اواخر هم در امور مساجد فعالیت داشتند. 😁 همیشه اقوام به خنده به همسرم می‌گفتندکار ثابت شما چیست؟ حاجی می‌خندید. بعد می‌گفتند شما مرد هزار چهره‌ای . خودمان هم نمی‌دانستیم کار اصلی‌اش چیست! 🔶شهید اهل مادیات و تجملات نبود. این موارد برایشان اصلاً اهمیت نداشت. تنها هدف ایشان خدمت‌رسانی به مردم و محرومین بود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷چند وقت پیش که برای دفاع از حرم و جنگ سوریه ثبت‌نام کرد با من حرف زد. می‌خواست من را راضی کند که مخالفت کردم وگفتم به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهم. 🌹 محمد‌صادق روبه من کرد و گفت ان‌شاءالله حضرت زینب (س) و حضرت زهرا (س) به خوابت بیایند و تو را راضی کنند. به شوخی گفتم من نمی‌خوابم که ایشان بیایند. همین طور بحث داشتیم و من راضی نمی‌شدم. خیلی هم ناراحت می‌شدم و از ایشان می‌خواستم که دیگر در این مورد صحبتی نکند و، چون می‌دانستند ناراحت می‌شوم، حرفی نمی‌زدند. 🔶به ایشان می‌گفتم همین کار‌های جهادی که انجام می‌دهید کفایت می‌کند. به شما اینجا نیاز دارند و کار‌های مهمی برای نیازمندان انجام می‌دهید! 🍃حالا که به شهادت محمدصادق فکر می‌کنم به این باور بیشتر نزدیک می‌شوم که او آنقدر برای خدا خالصانه کارکرد که شهادت به دنبالش آمد. آنقدر خوب بود که خدا اینگونه خریدش و شهادت به دست همان تکفیری قسمتش شد. 🥀حالا که خاطرات‌شان را در لپ‌تاپش می‌خوانم حال و هوای شهدایی‌اش را بیشتر حس می‌کنم و می‌فهمم 💐💐💐💐💐💐💐💐💐