eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
972 دنبال‌کننده
127 عکس
28 ویدیو
6 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
هم از تو، هم از زائرانت می‌هراسند از عکس و، از نام و نشانت می‌هراسند صدها ستاره در سپاهت می‌درخشد خورشیدی و از کهکشانت می‌هراسند در سایه‌ی دستان تو، ما قد کشیدیم از دست‌های پر توانت می‌هراسند هرچند پشت ابری، اما شب‌پرستان از نور خورشید نهانت می‌هراسند اینجا مزارت نیست، باغی از بهشت است از آن بهشت جاودانت می‌هراسند ◾◾◾ تو زنده‌ای در خاطرات روشن شهر ای خاک من! از قهرمانت می‌هراسند
با عشق تو برسر مزار آمده بود او با پدرش سر قرار آمده بود غلتید به خون و لاله‌ی پر پر شد از کودکی‌اش شهید بار آمده بود
هدایت شده از شعر انقلاب
شوق وصال از خانۀ عاشقان خبر آوردند با شوق وصال چشم تر آوردند در راه مزار حاج قاسم بودند ناگاه سر از بهشت در آوردند ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
با معجزه‌ای به درد، پایان بدهیم مردانه به کار عشق، سامان بدهیم پروانه‌شدن مسیر  آسانی نیست باید که به رسم عاشقان، جان بدهیم
هدایت شده از شعر انقلاب
شهید آوردند آیینه و قرآن مجید آوردند آغشته به خونِ رو سفید آوردند هر بار به گلزار سپردند شهید این‌بار ز گلزار شهید آوردند ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
با اذن حماسه، داغ‌ها سنگین است با شور و شکوه عشق، غم، شیرین است دیدید چگونه خون به دل شد کرمان هر لحظه‌ی غزّه، ای جماعت این است @zahra_sepahkar
هدایت شده از شعر انقلاب
یک جمعۀ نزدیک... ماییم و شکوهِ نصر ان‌شاء‌الله قدس است و شکستِ حصر ان‌شاء‌الله یک جمعۀ نزدیک، نُصَلّی فِی القدس همراه امام عصر ان‌شاء‌الله ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
در مرام عاشقان، زندگی، فرصت دفاع از حق است، و بظاهر غوغای مبارزه، (هدم دشمن و کشته‌شدن). رقابت بر سر عبودیت است و زیر شمشیر غمش رقص‌کنان رفتن؛ از معشوق دم زدن و به او پیوستن. مهم این است کجای این مبارزه‌ای؟ حماسه را می‌شناسی یا نه؟ شروع حماسه، شناخت طاغوت است؛ اوج مبارزه، هدف گرفتن دشمن و پایانش پیروزی است. چه شهادت باشد، چه نباشد! آری، در مرام عاشقان، میدان رزم، عرصه مرگ نیست‌؛ فرصت دفاع از حق است. مهم این است که در کهکشان «حیات طیبه» سیر کنی.... شهادت یکی از هنرهای مردان خداست و عاشقان، گاه در جنگ رویاروی شهید می‌شوند و گاه در تب «یالیتنا معکم» به «فوزا عظیما» می‌رسند... چه بیچاره‌اند، آنان که در لابلای پیله تردید زیستند و از پروانگی جا ماندند. کل ارض کربلا... کرمان این روزها کربلاست و ما برای چندمین بار دیدیم و باور نکردیم، همه‌جا قرارگاه شهادت و میقات وصال است؛ مهم این است، مسیر کربلایی شدن را یافته باشیم و خود را به کربلا برسانیم دریغا که بجای عبور از خیابان‌های منتهی به گلزار شهدا، در مه‌آلود جاده‌ها و تونل‌های تاریک، سردرگم ماندیم و نپرسیدیم: راه بهشت از کدام سوست؟ جنگ حق و باطل است و باطل با علم‌های خوش‌نقش یهود و کافر و منافق به میدان آمده است. شباهت منافق با مؤمن تو را گمراه نکند! کربلا و کربلاها سرزمین خاطره‌اند و کرمان، امروز کربلاست و سرزمینی شده است پر از خاطرات کربلایی‌شدن‌ها. کربلا، مقصد عاشقان است و باید همه سوی دیار عاشقان به کربلا برویم. اما کدام کربلا موعد شهادت ماست؟ مسیر کربلایی‌شدن را گم نکنیم.
نقدتخصصی‌شعر‌ولایی ٢٣٢ باحضور زمان: دوشنبه هجدهم دی‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰ مکان: تهران خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسينيه سادات
🥀 مردن چه معنی می‌دهد؟ ما زنده یادیم در مرگ‌باد دشمنان، ما زنده‌بادیم خورشید و ترس از ابرهای تیره؟ هیهات! در ظلمت شب آیه‌های بامدادیم در مرگ ما شور و نشور زندگانی‌است بر روی خاک مرده، نقشی از معادیم با شاخه‌های سبز فروردین شکفتیم هرگز به هرزاندوه برگی دل ندادیم مثل نسیمی دور مشتاقان بگردیم در معرض خار و خسک‌ها گردبادیم در مکتب «کم من فئه» خیر کثیریم چون غزه بسیاریم و در کرمان زیادیم بستیم مثل لاله سربند شهادت مثل شقایق‌های عاشق، داغ‌زادیم راز شهادت را همه فهمیده‌ایم و ما فاطمه‌زهرای سلطانی‌نژادیم | | تقدیم به شهیده و همه شهدای حادثه کرمان ↪️ @elahesoltani 🖤
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹باقر العلوم🔹 آن مقتدا که هستی دارد قوام از او خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او آن پنجمين امام که معصوم هفتم است دارد حريم کعبۀ دين احترام از او دريا شکافِ علم و يقين «باقرالعلوم» ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست آن گلشنی که يافته فيض مدام از او گل‌های باغ معرفت و بوستان علم دارند رنگ و جلوه‌گری هر کدام از او روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او بطحا شده‌ست باغ بهشت از ولادتش يثرب شده‌ست روضۀ دارالسلام از او در گردش مدار، فروغ اميد را منظومه‌های عشق گرفتند وام از او تا رهنمای خلق شود در ره نجات اول گرفته بود خدا التزام از او قولش هماره قول رسول کريم بود شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت گفتی گرفت روشنی روز، شام از او بزم هشام بود به شام و گمان نبود دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او هرچند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست تا حکم انصراف بگيرد امام از او اما هشام بر سخن خود فشرد پای تير و کمان گرفت امام همام از او تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت راضی نشد که خصم شود تلخ‌کام از او تير نخست چون به هدف کارگر فتاد پروانه يافتند يکايک سهام از او می‌دوخت تير را به دل تير در هدف بود از خدای نصرت و سعی تمام از او آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان تجليل بی‌مبالغۀ خاص و عام از او اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان در عرش می‌برند به تقديس نام از او همراه اوست عطر شهيدان کربلا خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او «جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند با گوش جان شنيد جواب سلام از او از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا بر جای مانده حرمت بيت‌الحرام از او از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است خال سياه کعبه و يک استلام از او اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند باشد که بشنوند حديث و پيام از او گوهرفشان به خدمت او طبع «حِميَری» است شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او در ساحل غدير ولايت نشسته‌اند آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او 📝 🌐 shereheyat.ir/node/186@ShereHeyat
به نام خدا یادداشتی دربارهٔ قصیدهٔ «آفتاب عشق» در وصف امام محمد‌بن‌علی‌الباقر (علیه‌‌السلام) اثر استاد محمد جواد غفورزاده (شفق) اشاره این قصیده را اول‌بار، اوایل دهه ۸۰ در کتاب «صدسال شعر خراسان» (به سعی علی اکبر گلشن آزادی و احمد کمالپور) زیارت کردم (ص۶٣٩-۶۴٠). در همان نگاه اول موضوع شعر، قالب و زبان محکم، همچنین فرم و ساختار موسیقایی، بویژه ردیف قافیه آن، در چشم من بسیار جلوه کرد‌‌‌ و به‌شکرانه، در چند نوبت این قصیده را در جلسات نقد بازخوانی نمودم‌؛ تا شاید بتوانم الگویی برای نسل جوان ارائه کنم. نشر این شعر در کانال شعر هیئت، خاطرات آن روزها را در ذهن من زنده کرد و تصمیمم بر این شد که در کنار بیان خاطرات شفاهی، نکاتی را نیز درباره ظرایف ادبی و ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و معنوی این قصیده بنگارم. نکته یکم قالب شعر، قصیده است و بهتر بگوییم «قصیده‌واره» یا «قصیدهٔ نو» که فرم روایت، زبان، نحوه بیان و تعداد ابیات، مطابق ذوق و نیاز مخاطب تعدیل شده است. نکته دوم تاریخ سرایش شعر، دوم دی‌ماه ۱۳۷۱ است، یعنی ۳۱ سال قبل؛ با این وجود، هنوز زبان شعر، بوی کهنگی نگرفته است و مخاطب در خوانش آن، احساس ملالت نمی‌کند. نکته سوم توجه و دقت شاعر در فاصله گرفتن از تکلف ادبی و نیز رعایت قوانین زبان عامیانه، با هدف دخیل‌دانستن مخاطب در لذت شعری، ستودنی است. حاصل این رفتار هنرمندانه، آشتی مخاطب با شعر است. شاهد این ادعا، سادگی زبان و شیوه بیان شعر، و تناسب آن با فهم عام در کنار وسواس هنری و رعایت اصل «شعریت» است. دانش به «حسن مطلع» او گفت آفرین! بینش رسیده است به «حسن ختام» از او... حاصل این دیدگاه هنری و فرهنگی، رسیدن به زبان و شیوه بیان «سهل ممتنع» در این شعر است‌؛ به همین جهت، اشعاری از این دست را می‌توان الگوی شاعران اهل هیئت معرفی کرد. امید است تا با بهره‌گیری از الگوهای زبانی و بیانی آن، به مراتبی عالی در شعر دست یابند که در کنار سادگی و عام فهمی، اصل رعایت بیان شاعرانه (یا حداقل، بیان کنایی) در آن مشهود باشد و خواص، برای آن ارزش هنری قائل شوند. نکته چهارم این شعر، آمیزه‌ای از چند اصل مهم شعر ولایی است: الف) مدح و ستایش امام (علیه‌السّلام) با محوریت معرفی شخصیت ملکوتی و ناسوتی ایشان. آن پنجمین امام که معصوم هفتم است مهری که شرمگین شده بدر تمام از او و: تا رهنمای خلق شود در ره نجات بالله گرفته بود خدا التزام از او ب) ارائه گزارش تاریخی ج) استفاده از عنصر «روایت» و «وصف» (جزئی‌گری و جزئی‌نگاری) د) موضع‌گیری عاطفی شاعر ه) تحلیل و قضاوت. تیر و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواری آن مظهرِ گذشت راضی نشد که خصم شود تلخ‌کام از او... مرور تاریخ زندگانی اهل بیت (علیهم‌السّلام) و رفتار دشمنان با ایشان در شعر، برکات زیادی برای شاعران به همراه دارد؛ از جمله: *بازسازی تاریخ در قالب شعر *تحلیل و موضع‌گیری با هدف ارتقای سطح معرفت عام، که از نکات مهم و از رسالت‌های غیرقابل اغماض شاعران شیعی است. امید است، شاعران اهل بیت با الگوگیری از اشعاری چون این شعر پرمضمون و محتوا، با پرهیز از استحسان‌های ذوقی و تصورات تاریخی غیر قابل دفاع، نیز ارائه زبان حال‌های موهن، سعی در بازسازی تاریخ اهل بیت (علیهم‌السلام) و تحلیل آن بر اساس روایات مأثوره داشته باشند. مسلّمأ به این شیوه است که می‌توانند بر غنای فنی و محتوایی شعرشان بیفزایند.
🔴دومین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی ششمین جشنواره بین‌المللی شعر اشراق با موضوع «ظرفیت‌ها و ظرافت‌های نوحه و سرود در آثار شاعران حوزوی» 🔸با حضور: سید مهدی حسینی حجت الاسلام جواد محمدزمانی حجت الاسلام سید سلمان علوی 📆زمان: یک‌شنبه ۲۴دی‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ 🔰مکان:قم، خیابان صفاییه، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن نمایش. 🔻پخش زنده از طریق: aparat.com/Eshragh_Tv/live این خبر را در سامانه اینترنتی ششمین جشنواره شعر اشراق بخوانید... @shear_eshragh
یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست این دانش بی‌حد مگر از سوی خدا نیست در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف جز آیه‌ی《سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا...》نیست از لطف احادیث و تفاسیر بلندت در دین خدا تا به ابد شبهه روا نیست تا اینکه سلامی برساند به تو از عشق جابر همه‌ی عمر، دلش در نگرانی‌ست یک عمر گذشته‌ست ولی خاطر پاکت یک لحظه جدا از سفر کرب‌وبلا نیست هنگام اذان است و چه رؤیای قشنگی در صحن تو این‌قدر شلوغ است که جا نیست... eitaa.com/alisalimian_poem
آیین پایانی کنگره شعر حماسه غزه مظلوم با شعر خوانی و معرفی شاعران برگزیده با حضور پنج شنبه ۲۸ دی ماه۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۳۰ تهران خیابان سمیه ، حوزه هنری ، تماشاخانه مهر 🔸حلقه‌شعر‌ولایی‌فرات @foratpoem
آتشی فواره شد یک دشت را در بر گرفت سرفه کردند ابرها، باران خاکستر گرفت آسمان پشت سر گل‌های عاشق ابر ریخت کاروان رفت و زمین را بغض، سرتاسر گرفت مرگ جا ماند از قطار پرشتاب زندگی زندگی رفت و جهانی تازه را از سر گرفت کینه‌های انتحاری در حریم پاک شهر خنده را ناگاه از دشتی گل پر پر گرفت چفیه ای خون سرفه کرد افتاد، از دوش نسیم گیسوان شهر را طوفان ویرانگر گرفت یک شبستان لاله هنگام دعا پر پر شدند آسمان شهر را عطر خوش عنبر گرفت سر به زانوی شهادت لاله‌ای خندید و گفت زندگی را می‌شود از شیعه‌ی حیدر گرفت؟ زندگی را باید از جام شهادت باز هم جرعه جرعه از نگاه ساقی کوثر گرفت
❌ انتقاد مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به هیأت ها و محتوای نوحه ها/ هنوز به قالبی در زمینه نوحه سرایی نرسیده ایم ▫️گزارشی از دومین نشست تخصصی ششمین جشنواره شعر اشراق 🔸 حجت الاسلام شاعر حوزوی: مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهایشان با شاعران آیینی فرمودند که امروز وضعیت هیأت ها وضعیت مطلوبی نیست و به محتوای نوحه های سال های اخیر انتقاد داشتند. ایشان بحث نوحه را بحث جدی می دانند و ایده آل مد نظر خود را همان نوحه های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی عنوان می کنند. 🔹 شاعر آیینی: متأسفانه هنوز به قالبی در زمینه نوحه سرایی نرسیده ایم که مباحث معرفتی و نتایج مطالعات دینی در آن قالب گنجانده شود تا بتواند به نشر معارف اسلامی کمک کند. البته در برخی از آثار شاهد نشر معارف اسلامی هستیم، اما چنین آثاری هنوز کم هستند. زیرا نوحه فقط مرثیه و جهت گریستن نیست و نباید از سایر جنبه ها و رسالت های آن غافل شد. 🔸حجت الاسلام شاعر حوزوی: می طلبد کارهای پژوهشی عمیق و تدوین دانشنامه در زمینه شعر و ادبیات دینی از سوی حوزه های علمیه انجام گیرد تا شعر و نوحه در میان جامعه طلاب و روحانیون به سطح معرفتی بالاتری از آنچه هست، برسد. 🔹 دومین نشست از سلسله نشست های تخصصی ششمین جشنواره بین المللی شعر اشراق با موضوع «ظرفیتها و ظرافتهای نوحه و سرود در آثار شاعران حوزوی» به همت معاونت فضای مجازی هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد. جهت مطالعه متن کامل نشست، اینجا کلیک کنید. 💡 برای اطلاع از رویدادهای هنری رسانه‌ای، پایگاه خبری اشراق را دنبال کنید: 🆔 @eshragh_news
هدایت شده از الهه سلطانی
تقدیم به قامت برافراشته‌ و دل صبور غـ. ـزه: ای که رویای رهایی در دلت بیدار بود چشم‌هایت آسمان بود از قفس بیزار بود تا که ها کردی غبار از سینه‌ی آیینه ریخت قبل از این تصویر تو در قاب دنیا تار بود در گلو بغض و حکایت‌ها درون سینه‌ات در سکوت این کویرستان تب نیزار بود ای گذشته از حصار آهنین ترس خود واقعاً دیوارهای روبرو دیوار بود؟ غیرت هفتاد ساله! زجر سنگینی‌است این سایه‌ی بیگانگان بر دوش تو آوار بود روزگاری روی خاکت ای بهشت اولیاء رد پای گرگ و رقص پوزه‌ی کفتار بود بر سر بیهودگی‌ها چنگ می‌یازد یهود سد راه او همیشه عنکبوت و تار بود گرچه آفت زد به باغ تو شبیخون‌ها ولی دشت در دشت از شکفتن سهم تو گلزار بود سایه‌ی مرحب اگرچه بوده سنگین بر سرت غزه در غزه هزاران حیدر کرار بود حکم موسی را بخوان، از نیل وحشت‌کن عبور غرق گشتن نقش در آیینه‌ی کفار بود در خیال کرکس اوج آسمان سهمش، ولی پرچم شومش نه بالا، بر فراز دار بود دشت خاکستر دوباره باغ زیتون می‌شود روزگاری چادر این سرزمین گلدار بود روی شرم واژه‌هایت آه رنگینی بپاش کاش وجدان تو ای شاعر کمی بیدار بود | | ↪️ @ElaheSoltani 🖤🌿
نقدتخصصی‌شعر‌ولایی ٢٣٣ باحضور زمان: دوشنبه دوم بهمن‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰ مکان: تهران خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسينيه سادات
(٢٢) ابیاتی در وصف کعبه و مولا علی (علیه السّلام) ... گرد فانوس تو گشتن کار هر پروانه نیست نقش دیوار است اینجا شهپر روح‌الامین هر گنهکاری که زد بر دامن پاک تو دست گرد عصیان پاک کردی از رخش با آستین ساغر لبریز رحمت را تو زمزم کرده‌ای چون به رحمت ننگری در سینه‌های آتشین؟ هیچ تعریفی تو را زین به نمی‌دانم که شد در تو پیدا گوهر پاک امیرالمؤمنین... تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود ذوالفقار او نمی برید اگر ناف زمین تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین
دُرج ولایت؛ احادیث منظوم علوی.pdf
761.6K
«درج ولایت» (چهل رباعی برگرفته از احادیث امیر بیان، حضرت مولا امیرالمومنین صلوات‌الله علیه) این اثر، با همدلی و همکاری اساتید ارجمند آقایان: دکتر محسن تیموری و استاد عینی‌پور به زبان فارسی و انگلیسی ترجمه شده است. این اثر، به میمنت زادروز مولود کعبه به شما علوی‌مرامان تقدیم می‌شود. امید است، در معرفی و دفاع از مکتب علوی بیش از همیشه، سهیم باشید. @smahdihoseinir
(٢٣) علیه‌السّلام دهان کعبه را با نقره پر کردند، می‌دانند که از اسرار صاحبخانه و مهمان، خبر دارد من از جهل عرب حیران، که شق‌الکعبه را دیده و از پیغمبر خود خواهش شق‌القمر دارد! علی را این و آن «نون لنا» خواندند و فهمیدم چرا عمری‌است مولا با خودش تیغ دو سر دارد... محمدحسین ملکیان
(٢۴) علیه‌السلام ابیاتی درخشان از یک قصیده‌واره 🔶 در هر یک از ابیات منتخب زیر، به یکی از صفات الهی مولا امیرالمؤمنین (علیه الصلاة و السّلام) اشاره شده است. اشعاری چون این قصیده‌واره، در حکم حجتی مؤکد و غیرقابل انکار است، برای همهٔ ما ذاکران و شاعران اهل بیت، که باور کنیم، برای مدح مولا امیرالمؤمنین و دیگر حضرات معصومین (علیهم السّلام) نیازی به: ارائهٔ مضمون‌های غیرمعمول، شبهه‌برانگیز، حاوی استحسان و برداشت‌های ذوقی و سطحی، یا عبارات غلوآمیز، یا اشارات عامیانه، یا فانتزی نیست؛ و مع‌الاسف، این شیوه‌ها در روزگار ما مرسوم شده است... ابیاتی چند از این قصیده‌واره را با هم مرور می‌کنیم، که هر بیت آن، الگویی از مدح واقعی ( روشنگرانه و نشاط‌انگیز) را ارائه می‌کند. 🔶 این شعر، با استفاده از شیوه «اقتباس» (تضمین و درج) آیات نورانی قرآن، پیوند «قرآن صامت» و «قرآن ناطق» را به تصویر می‌کشد: آیت‌الکرسی به اسم اعظمش مستمسِک است ای مسلمانان به‌قرآن «عُروةُ‌الوُثقی» علی‌ست... 🔶 در کنار طرح مضمون: «نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت»، باید همواره در نظر داشت که والاترین مقام مولا علی (علیه السّلام) «عبودیت» او در برابر خالق است: از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنی آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست. 🔶 همه بر این باوریم که: «فقط حیدر امیرالمؤمنین است» آری، مولا علی (علیه السّلام) طبق روایات، از وجوه مختلف بر مؤمنان «امیر» است. مولا رزق دنیوی، معنوی و بویژه علمی مؤمنانش را تکفّل کرده است؛ یعنی عنایت مولا (طبق فرمایش حضرت امام موسی بن جعفر علیه السّلام) علاوه بر جنبه معاش مردم، از نظر غذاى روحى و زندگى علمى و معنوى افراد مورد توجه است و اختصاص به مؤمنین هم دارد؛ زیرا تنها ایشانند که از علوم آن حضرت استفاده مى‏‌کنند: آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست 🔶 علی (علیه السّلام) اول «مجاهد فی سبیل الله» است و فدایی پیامبر و پیشگام در مسیر صراط المستقیم: در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست. 🔶 دستی که موی پریشان یتیمان را نوازش می‌کرد و دل‌هایشان را سامان می‌بخشید، تیغی دو دم نیز در دست داشت‌ برای هلاک مشرکان و منافقان... یک زبان زندگی، یک زبان مرگ، ذوالفقاری سخن‌گوی در مشت: تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست. 🔶 معرفی دشمنان و حاسدان علی (علیه السّلام) و برائت پنهان از دشمنان مولا، از ضروریات شعر ولایی است. بیت پایانی این شعر، اشارتی پنهان به غصب یکی از القاب مولا دارد: ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... شاعر: سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل متن کامل این شعر را می‌توانید طبق لینک ارائه شده مطالعه کنید: 🌐 shereheyat.ir/node/3923@ShereHeyat
ما کشته عهد وفاقیم زنده به این رسم و سیاقیم دلخوش به طعن دوستانیم از این جهت یک اتفاقیم هی طعن‌ها را بوسه دیدیم استاد سبک انطباقیم دلواپس اندوه یاران با زخم ایشان هم‌اتاقیم از نان وهم و شهرت و شعر شکر خدا بی ارتزاقیم حیران این بازی تلخیم دلواپس این جفت و تاقیم ما نردبان اوج‌ ایشان... در ذهن‌شان شاید چلاقیم! سوسو زدند این اختران و عمری است ماه در محاقیم خوانندمان استاد شعر و مشغول نقد این نفاقیم یاد پدر هرگز نکردند این‌روزها مضمون عاقیم آنان کباب شعر خوردند در کام‌شان طعم سماقیم هان! شاعران انقلابی ما شاعر عصر چماقیم؟ دلگرم دیروز حضوریم خاکستر سرد اجاقیم بر عزت ما نرخ مگذار ما شاعر زخم و فراقیم... در کانال قاف متن کامل شعر را بخوانید https://eitaa.com/gardoune