eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ از نظر امام رضا عليه السلام (بخش اول) 🔶 (ع) می‌فرمایند: « حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که باشد، خصلتى از پیامبر اسلام (ص) که باشد، خصلتى از ولىّ خدا که و شکیبائى در مقابل شدائد و سختیها باشد». حضرت، سه ویژگی را برای برمیشمرند که هر یک از ویژگیها را منوط به فردی میکنند: سنت اول از خداوند، که انسان مانند خداوند ستار و پوشاننده اسرار دیگران باشد؛ سنت دوم از پیامبر اکرم (ص) که مدارا کردن با مردم است و سنت سوم که باید از امامش یاد بگیرد، صبر و استقامت در مشکلات است. 💠اولین ویژگی: کتمان اسرار افراد 🔷 باید مانند خداوند متعال و کتمان کننده باشد. یکی از اوست؛ معنای ستار بودن خدا، آنست که اعمال انسانها را از دیگر انسانها میپوشاند تا آنان حفظ گردد. دو جنبه تکوینی و تشریعی دارد؛ با توجه به جنبه تکوینی برخی از صفات و آفات درونی انسان، بر دیگران پوشیده میماند و کسی از آن خبر ندارد؛ اما از لحاظ جنبه تشریعی، نباید از سوءاستفاده کرده و آنرا افشا نماید، و در روایات نیز از این افشاء راز یا عیب دیگران نهی شده است. (ص) در وصیتش به ابوذر میفرماید: «مجالس، امانت، و افشا سرّ برادرت شمرده میشود». 🔷در حدیث بالا حضرت به صراحت به افشا سر برادر ایمانی را خیانت شمرده است، و ناگفته پیداست که کسی که خیانت کند، هرگز مومن نخواهد بود. چون به برادرش خیانت نمیکند؛ علت آنست که امام علی (ع) میفرمایند: « با برادر مومنش فریبکاری نمیکند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمیزند». پس یکی از خصلت های مومن برادران مومن است. ... منبع: راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه آیات و روایات درباره «ثروت» 🔸در این مطلب به بررسی کسب و از نظر و می پردازیم. 🔹در به دو گونه از یاد شده، در برخی از آیات قرآن از مال و  به گونه های مختلف ستایش شده همچون: ؛ [روم، ۲۸؛ بقره، ۲۵۴؛ نساء، ۳۹] ؛ [توبه، ۵۹؛ بقره، ۱۹۸؛ نساء، ۷۳؛ توبه، ۷۵] و برپایی جامعه؛ [نساء، ۵] و ؛ [قصص، ۷۷] [بقره، ۱۸۰؛ بقره، ۲۱۵؛ بقره، ۲۷۳]؛ و آسایش؛ [سبا، ۳۷]. 🔹در دیدگاهی دیگر نسبت به و دارایی نکوهش بسیاری شده است. در این عرصه متفاوت یا متضاد می یابیم: وسیله هنگام ؛ [مومنون، ۱۰۰] بی توجهی به و به حقوق دیگران؛ [فجر، ۱۶ و ۱۷] و  و به ثروت؛ [کهف، ۳۴] حقوق مردم. [نساء، ۲۹] 🔹جمع بین این دو دسته از آیات، این است که با چه و شرایطی، شخص به دنبال جمع آوری و برود، و داشتن مال و کسب ثروت با انگیزه کسب و به مردم و تحصیل نه تنها مذموم نیست، که نیز هست. 🔹 (علیه السلام) می فرماید: «مَن طَلَب الدنیا استعفافا عَنِ الناس و سَعیا عَلی اهله و تَعَطُّفاً علی جارِه لَقی الله یوم القیامة و وَجهُهُ مِثل القمر فی لیلة البدر»؛ [۱] (هرکس را طلب کند به قصد این که خود را از مردم حفظ کند، و رفاه را تأمین نماید و به اش کمک کند وقتی خدا را ملاقات کند چهره اش همانند ماه شب چهارده می‌درخشد). 🔹شخصی به (علیه السلام) عرض کرد: «والله انّا لَنَطلُبُ الدُّنیا و نُحِبُّ ان نُوءتاها فَقالَ تُحِبُّ ان تَصنَعَ بِها ماذا؟ قالَ: اعُوذُ بِها عَلی نَفسی وَ عَیالی وَ اصِلُ بها و احُجُّ و أَعتَمِرُ فَقالَ ابوعبدِالله: لیس هذا طَلَبُ الدنیا هذا طلب الآخِرَة»؛ [۲] (به خدا قسم ما طلب می‌کنیم را و دوست داریم آن را بدست آوریم، حضرت فرمود: دوست داری با آن چه کنی؟ عرض کرد: می‌گیرم بر و  ام و می‌بخشم از آن، و و عمره انجام می‌دهم؛ حضرت فرمود: این طلب است). 🔹و اگر با انگیزه های همچون تکاثر و و فریب دیگران باشد، طبیعی است که سرانجام خوبی ندارد، و مورد قرآن قرار گرفته است. پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۱ [۲] همان، ج ۱۲، ص ۹ منبع: راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تفکر» قبل از سخن گفتن، چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔸یکی از داروهایی که برای تجویز شده آن است كه قبل از سخن گفتن ابتدا كند تا مصداق اين كلام شود: «كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ». در روايات اهل بيت (عليهم السلام) دو تعبير ديده مى شود: 1⃣«لِسَانُ المُؤمِنِ وَرَاءُ قَلبِهِ وَ قَلبُ المُنَافِقِ وَرَاءُ لِسَانِهِ»؛ [۱] ( پشت قلب او و پشت زبان او است)؛ يعنى حرف خود را از فيلتر و دستگاه تصفيه قلب مى گذراند و بعد به روى زبان منتقل مى كند؛ ولى برعكس است، اول حرفى را مى زند و سپس [درباره آن] مى انديشد و لذا در بسيارى از موارد سخنانش موجب پشيمانى او می شود. بايد شعار «اول انديشه بعد گفتار» را نصب العين خود قرار دهيم؛ البته گاهى هم انديشه بدون گفتار است و آن در جايى است كه انديشه هيچ تصديقى و تأييدى براى سخن گفتن ندارد، بلكه انسان را از بازگو كردنِ حرف منع مى كند. 🔹بعضى ها واقعاً چه جرأتى دارند كه كسى را كه در هفتاد سال كسب كرده با اى يا از بين مى برند، ولى بايد گفت به ظاهر شايد چنين باشد، ولى در واقع ثواب خود را از بین برده و بر ثواب متهم افزوده است. اين بيچاره نمى داند كه ممكن است براى اين تمام ثواب هاى او محو شود. اگر گفته شود اين معقول نيست كه با يك شايعه يا تهمت هاى هفتاد ساله اين شخص مثلاً از بين برود، زيرا با اين زحمت اين همه عبادت كرده تا توانسته است اين همه ثواب و اجر كسب كند! 🔹در جواب مى گویيم آن شخص هم هفتاد سال براى كسب زحمت كشيده و شما آن را با شايعه اى از بين بردى، تعجب ندارد كه با شايعه اى هم ثواب هاى هفتاد ساله شما از دست برود، مواظب باشيد زود خود را از دست ندهيد يا اين كه زود فرد ديگرى را قبول نكنيد. اگر در نامه اعمالت داشته باشى، با زدن به شخصى به نامه اعمال او مى رود و اگر حسنه اى نداشته باشى بايد سيئات او را قبول كنى. 2⃣تعبير دومى كه در روايات ديده مى شود اين است: «لِسَانُ العَاقِلِ وَرَاءُ قَلبِهِ وَ قَلبُ الاَحمَقِ وَرَاءُ لِسَانِهِ» [۲] ( پشت قلب او و پشت زبان او است). بازگشت هر دو تعبير به يك مطلب است؛ زيرا در واقع در تعبير اول، و هم همان است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۶۸، ص۲۹۲، باب۷۸ [۲] وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱، ج۱۵، ص۲۸۱، باب۳۳ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج ۱، ص ۱۰۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ایمان داشتن به «عواقب گناه» چه نقشی در درمان بیماری زبانِ آلوده به گناه دارد؟ 🔹ایمان داشتن به نقش مهمی در درمان دارد. مثلاً شرابخوار اگر بداند اين ماده سست كننده اى كه مى نوشد از فرق سر تا ناخن پا در او و حتى در نسل هاى بعدى او اثر سوء دارد، يا يك فرد معتاد اگر دقيق به عاقبت اعتياد به مواد مخدر بنگرد و به آن ايمان داشته باشد كه چه زندگى نكتب بار و فلاكت بارى در انتظار او است، فقر، بيمارى، متلاشى شدن زندگى، محروميت و غيره، همين موجب وى از اين راه كثيف و ظلمانى خواهد شد. 🔹اگر گفته شود آنها اين مسئله را مى دانند، هم شرابخوار مضرات شراب را مى داند و هم معتاد خسارت هاى ناشى از اعتياد را، مى گوئيم آنها علم دارند ولى باور يعنى به اين مسئله ندارند. علم به مضرات غير از باور كردن آن است. شما مى دانيد و علم داريد كه مرده ذره اى تحرّك از خود ندارد و حتى اگر موقع زنده بودن از قدرت او مى ترسيديد، مى دانيد الان ديگر قدرت ندارد، ولى چرا يك شب نمى توانيد تا به صبح در كنار او در اتاقى بياراميد؟ زيرا هنوز باور نكرده ايد. 🔹اگر آن معتاد به مشروب و مواد مخدّر همچنان كه باور دارد كه تكه اى ذغال برافروخته قدرت سوزندگى دارد و لذا آن را در دهانش نمی گذارد، اگر باور كند اين مشروب و مواد مخدّر هم آتشى است كه خود به جان خود مى زند، هرگز نزديك دهانش نمى برد و اگر باور داشت كبريتى كه به مواد مخدر يا سيگار مى زند، در واقع به حيات خود مى زند و پس از چندى خاكسترى هم از او به جا نمى ماند، هرگز چنين نمى كرد و اگر باور داشت كه كبريت را زير پول اين مواد بزند، بهتر است تا زير خود مواد، هرگز دست به چنين عمل كثيفى نمى زد، زيرا در صورت اول فقط پول را از دست مى داد و در صورت دوم هم پول و هم زندگى و عمر كه سرمايه اصلى او است. 🔹بايدمثل اولياء‌ خدا و (عليهم السلام) بود كه اين باور را داشتند كه (چيزهايى كه مورد نهى الهى است) همچون است؛ مثلاً براى آنها تصرّف به ناحق در مال يتيمان و خوردن آن همچون آتشى مى ماند كه انسان به درون شكم خود داخل كند. قرآن مى فرمايد: «اِنَّ الَّذِينَ يَأكُلُونَ اَمْوَالَ اليَتَامَى ظُلْماً اِنَّمَا يَأكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً»؛ [۱] (كسانى كه را به ظلم مى خورند در واقع در شكم هاى خود آتش فرو مى برند و به زودى در فروزان دوزخ قرار خواهند گرفت). 🔹در بحث ما هم كسى كه سركشى مى كند و رام نمى شود، بايد به و سرانجام رام نكردن زبانش بنگرد و متوجه و آن باشد و باور كند كه به اين مضرات و عقاب ها منتهى مى شود؛ اگر چنين شد محال است را كه همچون اسب وحشى و چموشى است در ميان انسان هاى آبرومند جامعه بدون لجام رها كند، تا عِرض و آبروى افراد را زير سُمّ هایش پايمال كند، همچنان كه محال است آتشى را بر زبان گذارد. پی نوشت؛ [۱] سوره نساء، آیه ۱۰ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۰۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره فواید «سکوت» چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ تَلَافِيكَ [۱] مَا فَرَطَ [۲] مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ» (جبران آنچه بر اثر خود از دست داده اى، آسان تر از جبران آن است كه بر اثر از دست رفته باشد). اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف نظر كند و بعد بفهمد اين اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارك كند، در حالى كه اگر بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده و يا گفتنى نبوده است، آن امكان پذير نيست؛ همانند آبى است كه به روى زمين ريخته مى شود و جمع كردن آن عادتا غير ممكن است. 🔹در ادامه اين سخن، راه صحيح را براى رسيدن به اين مقصود با ذكر مثالى نشان مى دهد و مى فرمايد: «وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ» (نگهدارى آنچه در ظرف است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است). «وِعاء» (ظرف) همان و است و «وكاء» (ريسمانى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند) اشاره به و انسان كه اگر انسان آن را در اختيار خود بگيرد يا كلماتى كه موجب است از او صادر نمى شود. حضرت در بخش دیگری از این نامه به مضرات پر حرفی اشاره کرده، می فرماید: «مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ» [۳] (كسى كه مى كند و بى معنا فراوان مى گويد). 🔹آرى يكى از فوايد ، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده كه پرت و پلا زياد مى گويند؛ زيرا و حساب شده، فكر و مى خواهد؛ در حالى كه افراد پر حرف مجالى براى فكر ندارند. (عليه السلام) در «کتاب غرر الحكم و درر الکلم» عواقب سوء زيادى براى بيان فرموده از جمله اينكه «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ» [۴] (كسى كه بسيار گويد فراوان خواهد داشت) و همين امر او را مى برد و سبب خوارى و مى گردد به عكس كسانى كه كم و سخن مى گويند، سبب خود مى شوند؛ و به گفته شاعر: كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ - تا ز اندك تو جهان شود پر. پی نوشت‌ها [۱] «تلافى» از ريشه «لفى» بر وزن «نفى» به معناى جبران كردن است و «الفاء» به معناى يافتن. [۲] «فرط» از ريشه «فرط» بر وزن «شرط» به معناى كوتاهى كردن و «افراط» زياده روى كردن است. [۳] «اهجر» از ريشه «هجر» بر وزن «فجر» در اصل به معناى دورى و جدايى است. سپس به معناى هذيان گفتن مريض هم آمده؛ زيرا سخنانش در آن حالت ناخوشايند و دور كننده است. [۴] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، چاپ: دوم‏، ص ۵۸۱ (حکمت ۱۸۰) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel