eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️اسلام یک مکتب انسانی است 🔹«اسلام» یک مکتب انسانی است، یعنی بر اساس مقیاس های انسانی است، بدین معنی که در آن چیزهایی که مبنی بر تبعیض های غلط بین انسان ها است وجود ندارد؛ یعنی در اقلیم وجود ندارد، نژاد وجود ندارد، خون وجود ندارد، منطقه وجود ندارد، زبان وجود ندارد. اینها ابداً در اسلام ملاک امتیاز انسانها نیست. 🔹در آنچه که ملاک امتیاز انسانهاست، همان است. «اسلام» که‌یک است و برای انسانیت احترام قائل است، از آن جهت برای ارزش های انسانی اصالت قائل است که برای خود اصالت قائل است، و از آن جهت برای خود انسان اصالت قائل است که برای جهان اصالت قائل است، 🔹یعنی به خدای قادر متعالی قائل و معترف است‏ «هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ». [۱] و از این جهت است که تنها مکتب انسانیتی که می‌تواند بر اساس یک منطق صحیح وجود داشته باشد، است و دیگر مکتب انسانیتی در جهان وجود ندارد. پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره حشر، از آیه ۲۳ 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۵۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️کسانی که از پیامبر اکرم حمایت کردند 🔹وقتی ظهور کرد چه کسانی از او حمایت کردند؟ متنفّذین و پولدارها و رباخوارها؟ آنها همان‌ها هستند که پیغمبر اکرم علیه آنها قیام کرد. این ها را با کلمه «ملأ» تعبیر می‌کند؛ یعنی . 🔹اینها همه مخالف بوده‌اند. اینهایی که این طبقه را تشکیل می‌دادند همان رهبران مخالفین آن حضرت بودند از قبیل ، ، . اینها همه از گردن کلفتان درجه اول عربستان بوده‌اند. 🔹اما آنهایی که به عنوان یاران و گروندگان پیغمبر اکرم اسم‌شان را در تاریخ می‌بینیم از قبیل عمّار ، غفاری، پارسی، و نظایر آنها جزو طبقات زیر دست و محکوم و مظلوم اجتماع بوده‌اند. 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۳۰ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️اهمیت حس درد اجتماع 🔹 انسانی بود فقط در فکر خودش و برای خودش، و انسان های دیگر را برای اشباع جاه‌طلبی‏های خود به زور استثمار کرده بود. پس او یک موجود خودخواه، خودپسند و خودپرست بود. ولی برعکس، با اینکه همه امکانات برایش فراهم بود و همین حاضر بود بهترین شرایط زندگی را برای او فراهم کند، به خاطر اینکه معاویه «حقوق مردم» را پایمال کرده بود، 🔹و برای اینکه به سرنوشت دیگران می‌اندیشید، با همین مبارزه کرد تا آنجا که جانش را بر سر این کار گذاشت و در تبعیدگاه رَبَذه در غربت جان داد. پس اینکه ما را «انسان» می‌دانیم و را انسان نمی‌دانیم، بلکه یک حیوان می‌دانیم، به خاطر این است که معاویه فقط در فکر «آخور خودش» بود و ابوذر در فکر «انسان های دیگر». 🔹ما چرا علیه السلام را یک «انسان کامل» می‌دانیم؟ برای اینکه «درد اجتماع» را حس می‌کرده، برای اینکه «من» او تبدیل به «ما» شده بود، برای اینکه «خود» او خودی بود که همه انسان ها را جذب می‌کرد. 🔹او به صورت یک فرد مجزّا از انسان های دیگر نبود، بلکه واقعاً خودش را به منزله یک عنصر، یک انگشت، یک عصب در یک بدن احساس می‌کرد، که وقتی ناراحتی‏‌ای در یک جای بدن پیدا می‌شود، این عضو ناآرام و بی‏‌قرار می‌گردد؛ و اصلًا این تعبیرات مال خود اوست؛ قبل از اینکه در قرن بیستم فلسفه‌های اومانیستی این حرفها را بیاورند علیه السلام اینها را گفته است. 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۳۴ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️«پیامبر اسلام» 🔹راستی آیا عجیب نیست مردی امّی و درس‏ نخوانده و در سرزمین امّیت، برای اوّلین بار که مبعوث می‌شود و انقلاب روحی و معنوی پیدا می‌کند، انقلابی که اتّصال به غیب و ملکوت جهان دارد؛ با این جمله‌ها با بشریت مواجه می‌شود: 🔹«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ». (بخوان به نام پروردگارت که [همه آفریده ها را] آفریده). «خَلَقَ الانْسانَ مِنْ عَلَقٍ». (همان کس که انسان را از خون بسته‌ای خلق کرد!). «اقْرَأْ وَ رَبُّک الاکرَمُ». (بخوان که پروردگار تو از همه کریم‏تر است). «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ‏». [۱] (همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود). 🔹نویسنده کتاب محمّد (صلی الله علیه و آله) پیغمبری که از نو باید شناخت [۲] در کتاب خود می‌گوید: من واقعاً به همه مسلمانان جهان تبریک می‌گویم که آنها با اینکه در سرزمین امّیت مبعوث شد سخن خود را با علم و سواد و معلومات و دفتر و کتاب و قلم شروع کرد. پی نوشت‌ها: [۱] قرآن کریم، سوره علق، آیات ۱ تا ۴ [۲] کنستانتین ویرژیل گئورگیو، نویسنده رومانیایی 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۱۸ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» خود را چگونه معرفی می‌کند؟ 🔹در تحلیل محتوای بهتر است کار را از اینجا شروع کنیم که ببینیم «قرآن» خودش درباره خودش چه نظری دارد و خود را چگونه معرفی می‌کند؟ اولین نکته‌ای که درباره خود می‌گوید این است که این کلمات و عبارات، . «قرآن» تصریح می‌کند که پیامبر انشاءکننده قرآن نیست، بلکه آنچه را که توسط روح‏‌القدس یا جبرئیل به اذن خدا بر او القاء شده است بیان می‌کند. 🔹توضیح دیگری که درباره خود می‌دهد، معرفی رسالتش است، که عبارت از و راهنمایی آنها برای خروج از تاریکی‌ها به سوی نور است: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [۱] (این کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از به سوی بیرون بری). 🔹بدون شک یکی از مصادیق این ظلمات، جهالت‌ها و نادانی‌هاست و بشر را از این ظلمات به روشنایی علم می‌برد. اما اگر ظلمت‌ها تنها در نادانی‌ها خلاصه می‌شد، فلاسفه هم می‌توانستند این مهم را به انجام برسانند، لکن ظلمت‌ های دیگر وجود دارد به مراتب خطرناک‌تر از ظلمت نادانی، که مبارزه با آن از عهده علم خارج است. از جمله این ظلمت‌ها ‏پرستی و و است که ظلمت‌ هایی فردی و اخلاقی به حساب می‌آید و نیز ظلمت‌ های اجتماعی نظیر و . 🔹در عربی واژه «ظلم» که معادل فارسی آن همان ستم است، از ماده ظلمت اخذ شده که نشان‌‏ دهنده نوعی تاریکی اجتماعی و معنوی است. مبارزه با این ظلمت‌ها بر عهده قرآن و سایر کتاب‌های آسمانی است. خطاب به موسی بن عمران می‌گوید: «...اَنْ اَخْرِجْ قَوْمَک مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [۲] (...قومت را از این فضای تاریکی بیرون بکش و به عالم نور برسان). 🔹این تاریکی همان تاریکی ستم فرعون و فرعونیان است و نور، نور آزادی و عدالت. نکته‌ای که اهل تفسیر به آن توجه کرده‌اند این است که همواره ظلمات را جمع می‌آورد و همراه با «الف» و «لام» که افاده استغراق می‌کند و شامل همه تاریکی‌ها می‌شود؛ حال آنکه نور را مفرد ذکر می‌کند و معنای آن این است که یکی بیشتر نیست، حال آنکه مسیر انحراف و گمراهی متعدد است. 🔹مثلًا در آیةالکرسی می‌خوانیم: «اللهُ وَلِی الَّذینَ آمَنوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ وَ الَّذینَ کفَروا اوْلِیاؤُهُمُ‏ الطّاغوتُ یخْرِجونَهُمْ مِنَ النّورِ الَی الظُّلُماتِ‏...». به این ترتیب هدف خود را مشخص می‌کند: پاره کردن زنجیرهای جهل و گمراهی و ستم و تباهی اخلاقی و اجتماعی، و در یک کلمه نابودکردن ظلمتها و هدایت به سمت عدالت و خیر و روشنایی و نور. پی نوشت‌ها: [۱] سوره ابراهیم، آیه ۱ [۲] همان، آیه ۵ 📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۳۳ الی ۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
تبیین
⭕️«غیب» چیست؟ 💠آیت الله شهید مطهری (ره): 🔹 عبارت است از اینکه انسان اقرار و اعتراف داشته باشد که در و هست که من با پوستهِ بدن خودم یعنی با حواس خودم نمی‌توانم آنها را کنم، ولو اینکه اینجا حضور داشته باشند؛ چشم من، گوش من، ذائقه من، لامسه و شامه من قادر به نیستند. یعنی من درباره خودم این‏طور قضاوت کنم که این حواسی که من دارم، وسایل بسیار بسیار محدودی است که برای تماس پیدا کردن من با دنیای خارج به من داده شده است. 🔹اصلًا چشم را برای چه به من داده‌اند؟ برای اینکه وقتی می‌خواهم با این دنیا از راه رنگ‌ها و شکل‌ها ارتباط پیدا کنم، بتوانم و راه خودم را به دست آورم، همین. گوش را برای چه به من داده‌اند؟ برای اینکه امواج دیگری است به نام اصوات که به وسیله گوش ادراک می‌شوند. لذا وقتی می‌خواهم در این دنیا کارهای زندگی‌ام را انجام دهم، باید گوش داشته باشم. همچنین سایر حواس. اما آیا این که من دارم ابزاری است برای من که هرچه را در است با آنها درک کنم، به طوری که اگر چیزی را با حواس خودم درک نکنم، قبول نداشته باشم؟ 🔹نه، این اشتباه است. بلکه بزرگترین اشتباهی که بشر در زندگی خودش مرتکب می‌شود، و شکل علمی هم به آن می‌دهد، همین است که خیال کند حواسی که به او در دنیا و در این طبیعت داده‏ شده است برای این است که هرچه را در این دنیا هست با همین حواس کشف کند، به طوری که اگر چیزی را با حواس خودش درک نکرد، آن را نفی کند و بگوید وجود ندارد، چرا که اگر می‏‌بود من با دست خودم آن را لمس می‌کردم، با چشم خودم آن را می‌دیدم یا با گوش خودم آن را می‏‌شنیدم یا با ذائقه خودم آن را می‏‌چشیدم. 🔹تمام چیزهایی را که باید به آنها داشته باشد، با کلمه بیان کرده است؛ ایمان به اینکه و هست که از حدود من بیرون است. پس با چه چیزی من وجود آنها را قبول کنم؟ راه دیگری به انسان نشان داده شده است؛ دلایلی به انسان داده شده که از راه آنها می‌تواند را قبول کند. البته این هم معلوم است که معنای اینکه می‌گوید « کسانی هستند که ایمان به می‌آورند» این نیست که هر چیزی را که به شکل امر نهانی به ما گفتند، بگوییم ما مؤمنیم پس آن را قبول داریم. 🔹مثلًا فلان جن‌گیر می‌آید و می‌گوید من لشکری از جن دارم که چنین و چنان می‌کند، بگوییم: الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ‏، به ما گفته شده است که به غیب ایمان داشته باشید، پس ما باید به ادعای این جن‌گیر هم ایمان داشته باشیم! اینکه آن چیست، در جاهای دیگر و در غیر قرآن توضیح داده شده است. نگفتم به هر ادعایی که به صورت باشد باید ایمان آورد، بلکه نباید منکر غیب بود. منکر نباید بود. 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۱۶ و ۲۱۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️آزادی حیوانی و آزادی انسانی‏ 🔹اساسا چیست و چه حقی است برای بشر؟ (به تعبیر کسانی که آن را از مقوله حق می‌دانند). را از هر مقوله‌‏ای بدانیم یک واقعیت مقدس است. «آزادی حیوانی» داریم و «آزادی انسانی». 🔹آزادی حیوانی یعنی آزادی شهوات، آزادی هوا و هوس‏‌ها، آزادی تمایل به جنایت‌ها، و اگر به زبان قدما بخواهیم بحث کنیم باید بگوییم آزادی قوه غضبیه و آزادی قوه شهویه. 🔹معلوم است، آن واقعیتی که مقدس است آزادی حیوانی نیست، است. استعدادهایی دارد برتر و بالاتر از استعدادهای حیوانی. این استعدادها یا از مقوله عواطف و گرایش‌ها و تمایلات عالی انسانی است و یا از مقوله ادراک‌ها و دریافت‌ها و اندیشه‌هاست. 📕آینده انقلاب اسلامی ایران (نسخه سایت)، ص ۳۸ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
تبیین
⭕️فرق آزادی عقیده و آزادی تفکر 🔹فرق است میان «آزادی عقیده» و «آزادی تفکر». یعنی همان استعداد انسانی بشر که می‌تواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما . می‌دانیم هر عقیده‌ای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادت‌ها، تقلیدها و تعصب‌هاست، نه این که چون فکر کرده این عقیده را گرفته است، بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. 🔹این عقیده نوعی است، یعنی فکر و اندیشه‏‌اش به جای این که باز باشد بسته و منعقد شده و بر عکس، آن قوه مقدس به دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. آن آدمی که یک سنگ یا چوب و ساخته دست خودش را می‌پرستد، آیا نشسته علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او وی را رسانده به این که این بت را بپرستد؟ تفکر آزاد است، حالا که تفکر آزاد است پس این آقای بت‌‏پرست باید آزاد باشد برای این که بت را بپرستد؟ یا نه. 🔹 و این شخص اسیر است؛ باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم، کاری را بکنیم که ابراهیم خلیل الله و بت‏‌شکن کرد. مردمی طبق عادت بت‌‏پرست بودند. در یک روز عید که همه مردم از شهر خارج می‌شدند او از شهر خارج نشد، بت‌خانه هم خالی بود. تبر را برداشت و رفت تمام این بت‌ها را خرد کرد، الّا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت، تا اگر کسی به آنجا برود با خودش فکر کند که این خداها با یکدیگر جنگیده‌‏اند و این بت بزرگ چون از همه نیرومندتر بوده باقی دیگر را خرد و خمیر کرده و تنها خودش مانده است. 🔹این فکر برای مردم پیدا شود، بعد طبعا به حکم فطرت می‌گویند اینها که نمی‌توانند از جایشان بجنبند. همین [امر] فکر اینها را عوض می‌کند. این کار را کرد. وقتی که مردم برگشتند و وضع را آنچنان دیدند داد و فریاد کردند که چه کسی این کار را کرده است؟ یادشان افتاد که جوانی در این شهر است که مخالف با این کارهاست، نکند کار او باشد؟ رفتند سراغ ابراهیم (عليه السلام). ابراهیم نبی (علیه السلام) در پاسخ به آنها گفت چرا شما به من می‌گویید؟ مجرم آن کسی است که زنده مانده و تبر به گردن اوست (بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ‏. سوره انبیاء، آیه ۶۳). 🔹اینها گفتند از او که این کار ساخته نیست. گفت چطور کار زد و خورد از او ساخته نیست، ولی [فکر می‌کنید روا کردنِ] حاجت هایی که انسان‌ها در آن حاجت‌ها درمانده‌‏اند [از او] ساخته است، که مثلا زنی نازاست او را زاینده کند؟ می‌فرماید: فَرَجَعوا الی‏ انْفُسِهِمْ‏...؛ پس آنان [با تفکر و تأمل] به خود آمدند... (سوره انبیاء، آیه ۶۴) این سبب شد که به خود باز گردند. 📕آینده انقلاب اسلامی ایران، مطهری، مرتضی، ص ۳۸ و ۳۹ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️تدبر و اندیشه در «قرآن» 🔹 نه تنها مؤمنین که حتی مخالفین را به و اندیشه درباره آیات خود فرا می‌خواند و گوشزد می‌کند که به جای جبهه‌گیری در برابر آن، به تأمل درباره آیاتش بپردازند. درباره مخالفین قرآن می‌گوید چرا به در قرآن نمی‌‏پردازند، این دلها چگونه دل‌هایی است که گویی بر آنها مهر زده شده است‏. 🔹در آیه دیگری می‌فرماید: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک مُبارَک» کتابی است پرثمر و پر برکت که ما به سوی تو فرود آوردیم، چرا؟  «لِیدَّبَّروا ایاتِهِ‏» برای این فرود نیاوردیم که ببوسند و بالای طاقچه بگذارند، بلکه برای اینکه در آیاتش بیندیشند و کنند، «وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» و آنان که دارای فکر و خرد هستند آگاهی یابند. 📕آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۲۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
تبیین
⭕️«قرآن» قسط و عدالت را برای کل جامعه انسانی می‌خواهد 🔹 «قسط» و «عدالت» را برای کل جامعه انسانی می‌خواهد، نه فقط برای این طبقه یا آن قوم و قبیله. برای جلب انسان‌ها به سمت خود، بر خلاف بعضی مکتب‌ها مثل نازیسم، بر روی تعصبات آنها انگشت نمی‌گذارد. همچنین برخلاف برخی دیگر از مکتب‌ها مثل مارکسیسم، بر روی منفعت‏‌طلبی و نفع‏‌پرستی انسانها تکیه نمی‌کند و آنها را از راه منافعشان به حرکت در نمی‌آورد. [۱] 🔹 همانطور که برای وجدان عقلی انسان اصالت قائل است، برای او یک اصالت وجدانی و فطری نیز قائل است، و بر اساس همان فطرت حق‏‌جویی و عدالت‏‌طلبی است که انسان‌ها را به سیر و حرکت وا می‌‏دارد و از این رو پیامش منحصر به طبقه کارگر یا کشاورز یا محروم و مستضعف نمی‌شود. به ظالم و مظلوم، هر دو خطاب می‌کند که به راه حق بیایند. 🔹موسی (علیه السلام) هم به بنی‏‌اسرائیل و هم به فرعون پیام خدا را ابلاغ می‌کند و از آنها می‌خواهد که به پروردگار ایمان بیاورند و در راه او حرکت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسالت و دعوت خود را، هم به سران قریش و هم به ابوذر و عمار عرضه می‌کند. 🔹 نمونه‌های متعددی از برانگیختن فرد علیه خودش و بازگشت از مسیر گمراهی و تباهی (توبه) ذکر می‌کند. البته خود به این نکته توجه دارد که‏ بازگشت آنها که در رفاه و تنعم بسر می‌برند به مراتب دشوارتر از بازگشت محرومان و ستمدیدگان است. پی نوشت؛ [۱] زیرا در این صورت دیگر عدالت و حق برای گروندگان هدف نخواهد بود، بلکه رسیدن به منافع وارضای خواسته‌ها هدف قرار می‌گیرد 📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۴۷ و ۴۸ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
⭕️درک معانی «قرآن» 🔹گروهی می‏‌پندارند منظور از تلاوت ، تنها خواندن قرآن به قصد ثواب بردن است، بدون آنکه چیزی از معانی آن درک گردد. اینها دائماً را دوره می‌کنند، اما اگر یکبار از ایشان سؤال شود که آیا معنی آنچه را می‌خوانید می‌دانید، از پاسخگویی عاجز می‏‌مانند. 🔹خواندن از این جهت که مقدمه‌ای است برای «درک معانی قرآن»، لازم و خوب است و نه صرفاً به قصد کسب ثواب. «درک معانی قرآن» نیز ویژگی هایی دارد که باید به آن توجه داشت. 🔹در یادگیری بسیاری از کتاب‌ها آنچه که برای خواننده حاصل می‌شود یک سلسله اندیشه‌ های تازه است که قبلًا در ذهن او وجود نداشت. در اینجا تنها عقل و قوه تفکر خواننده است که به فعالیت مشغول می‌شود. در مورد بدون شک باید آن را به قصد آموختن و تعلیم یافتن مورد مطالعه قرار داد. 🔹«قرآن» خود در این زمینه تصریح می‌کند: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک مُبارَک لِیدَّبَّروا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکرَ اولُوالْالْبابِ‏»‌. [۱] (کتابی مبارک و عظیم‏الشأن بر تو نازل کردیم تا مردم در آیاتش کنند و خردمندان شوند). پی نوشت؛ [۱] سوره ص، آیه ۲۹ 📕آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج ۱ ص ۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
تبیین
⭕️ملامت وجدان‏ 🔹 گناه مرتکب می‌شود، بعد خودش را «ملامت» می‌کند. این یعنی چه؟ این عذاب وجدان که همه شنیده‌اید یعنی چه؟ دولت های استعماری افرادی را طوری تربیت می‌کنند که در اینها بمیرد. در عین حال موقعش که می‌شود، وجدانی که خیال می‌کنند مرده است، باز یک چراغ کوچکی در آن روشن و زنده است. 🔹خلبان هیروشیما را اصلًا برای یک چنان جنایتی تربیت کرده بودند، ولی وقتی که رفت بمب خودش را انداخت و بعد هم نگاه کرد به شهری که در آتش می‏‌سوخت و دید مردم بی‏‌گناه، پیرمرد، پیرزن، بچه کوچک، افرادی که اساساً در میدان جنگ وارد نشده‌اند دارند چه جور در میان آتش دست و پا می‏‌زنند، از همان ساعت حالش بهم خورد. بعد در آمریکا آمدند از او استقبال و تجلیل و او را تشویق کردند، اما جلوی او را نتوانستند بگیرند. کم کم همان آدم به خاطر عذاب وجدان دیوانه شد، بردندش دارالمجانین. 🔹قرآن هم می‌گوید: «لا اقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَة» [۱]. خدا در انسان آفریده؛ خودش واعظ خودش می‌شود. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ واعِظاً مِنْ نَفْسِهِ لَمْ ینْفَعْهُ مَوْعِظَةُ غَیرِهِ‏» هر کسی که خداوند در درونش برای او از خودش برای خودش قرار ندهد، موعظه دیگران در او اثر نمی‌کند. یعنی شما اگر خیال می‌کنی که پای موعظه دیگران بنشینی و بهره ببری، اشتباه می‌کنی. اول باید در درون خودت واعظی ایجاد کنی، خودت را زنده کنی، آن وقت از موعظه واعظ بیرونی هم استفاده می‌کنی. 🔹انسان خودش، خودش را می‌کند، خودش، خودش را می‌کند، خودش علیه خودش حکم صادر می‌کند و قضاوت می‌کند. انسان خودش را می‌کند. جزء دستورهای عجیب مسلّم دینی ما است، می‌گوید از خودتان حساب بکشید: «حاسِبوا انْفُسَکمْ قَبْلَ انْ تُحاسَبوا» (متأسفانه این حرف‌ها فراموش شده) از خودتان حساب بکشید، و انسان می‌تواند از خودش حساب بکشد و باید از خودش حساب بکشد. وَ زِنوا انْفُسَکمْ قَبْلَ انْ توزَنوا [۲] خودتان را وزن کنید، بسنجید قبل از آنکه شما و اعمال شما را در قیامت بسنجند، وزن کنند. 🔹انسان، خودش خودش را وزن می‌کند، می‌‏سنجد، خودش از خودش حساب می‌کشد. انسان خودش را مجازات می‌کند. همه اینها دلیل بر این است که «شخصیت مرکبی» دارد. این شخصیت مرکب، قسمت عالی دارد که قسمت انسانی اوست و قسمت دانی دارد که قسمت حیوانی اوست. یعنی قسمت عالی و انسانی انسان از قسمت حیوانی و شهوانی او آزاد باشد پی نوشت: [۱] سوره قیامة، آیه ۲ [۲] وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۸، حدیث ۹. 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۳۵ و ۳۶ منبع: سایت بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مطهری @tabyinchannel