eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استراتژی و هژمونی حاکمان عباسی (بخش اول) 🔶با اندکی بررسی و پژوهش حول تاریخ و سرگذشت و مقتدر شیعه، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه، برای دستیابی به اهداف و آرمان های وحیانی و آسمانی خود، با چه مخاطرات و سختی های طاقت فرسایی مواجه بودند. 🔷هر چند که دستگاه جور و طاغوت همواره تلاش داشت علیهم السلام را در اوج مظلومیت محصور نماید؛ ولی با این وجود، این اولیای الهی با تدابیر هوشمندانه و مدیریت راهبردی خود، توانستند خیل مشتاقان و ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را با برنامه های انسان ساز خود هدایت کرده، زمینه جهانی شدن فرهنگ و اندیشه علیهم السلام  را فراهم نمایند. (ع) از جمله امامان شیعی است که برای اجرایی کردن برنامه های جامع هدایت و انسان سازی در جامعه با مشکلات و مخاطرات فراوانی مواجه بود. شخصیتی آسمانی و عرشی‌ که در سال ۱۲۸ قمری، متولد شد. 🔷ولادت سراسر نور حضرت، با فروپاشی امویان و به قدرت رسیدن مصادف شده بود. (ع) در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدر بزرگوارشان، امام صادق (ع)، به امامت رسیدند. به اذعان تاریخ پژوهان مدت ۳۵ ساله امامت و رهبری ایشان با سیطره و هژمونی سیاسی همچون: ، ، و همزمان بود. [۱] در عظمت وجودی این خورشید هدایت از امام صادق (ع) این چنین نقل شده است: «او برترین فرزندان و بازماندگان من است، و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار می‌گیرد و پس از من، بر همه مخلوقات است.» [۲] نوعاً حکومت های طاغوتی برای تثبیت و محکم کردن پایه های قدرت خود، از هیچ ظلم و ستمی دریغ نمی ورزند؛ 🔷در میان نیز این اصل ظالمانه به روشنی مشاهده می شود؛ بطوری که منصور دوانیقی، هادی و هارون و حتی مهدی عباسی، که اوایل با چهره ای مقبول در میان مردم جا باز کرده بود، این حربه شیطانی را در پیش گرفتند، بطوری که ایشان نه فقط بسیاری از شیعیان را به قتل رساندند، بلکه فقها و شخصیت های بزرگ اهل تسنن را که با آنها مخالفت می کردند را نیز  مورد آزار و اذیت قرار می دادند. [۳] در این میان (ع) برای دستیابی به اهداف انسان ساز و هدایت بخش خود، از استراتژی و تاکتیک های هوشمندانه ای بهره می جست، تا اینکه جامعه اسلامی از انوار قدسی این امام همام بهره مند شوند و نظام شیعه از هم گسسته نشود. ... پی‌نوشت‌ها [۱] جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵ [۲] مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۰ [۳] ر.ک: عبدالرحمن السیوطی، تاریخ الخلفا، ص۲۵۹؛ و: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️گذری‌ کوتاه بر ویژگیهای‌ظاهری‌ و باطنی (ع) 🔷 (ع)، امام‌ هفتم ما شیعیان،‌ که پس از شهادت پدرشان امام‌ جعفر صادق (ع) به رسیدند، و از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳، یعنی به مدت ۳۵ سال رهبری شیعیان را بر عهده داشتند. ایشان با چهار تن از یعنی ، ، و بودند که همگی در ضدیت با شیعه قرار گرفته، اختناق و فشار بسیاری را متوجه (ع) و اصحابشان نموده بودند. نام امام، و لقب آن حضرت، (ع) کنیه آن امام و ابوابراهیم است. شیعیان و دوستداران لقب  به آن حضرت داده‌اند. ولادت (ع) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در ابوأ اتفاق افتاد. دوران‌ (ع) مقارن بود با سال‌های آخر خلافت منصور عباسی، و در دوره خلافت هادی و ۱۳ سال از دوران خلافت هارون که سخت‌ترین دوران عمر آن حضرت به شمار آمده است. 🔷 (ع) از حدود ۲۱ سالگی براساس وصیت پدر بزرگوارشان و به امر خداوند متعال به رسیدند، و زمان امامت آن حضرت ۳۵ سال و اندکی بود که مدت امامت حضرت، از همه ائمه بیشتر بوده است، البته غیر از حضرت ولی عصر (عج). (ع) دارای قامتی معتدل بودند. صورتشان نورانی و گندمگون و رنگ مویشان سیاه و انبوه بود. بدن شریفشان از زیادی عبادت ضعیف شده بود، ولی همچنان روحی قوی و قلبی تابناک داشتند. (ع) به تصدیق همه مورخان، به و عبادت بسیار معروف بوده اند. حضرتشان از عبادت و سخت‌کوشی، به معروف، و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بودند. (ع) کیسه‌های ۳۰۰ دیناری و ۴۰۰ دیناری و ۲۰۰۰ دیناری بین ناتوانان و نیازمندان تقسیم می‌کردند. از (ع) روایت شده است که فرمودند: «پدرم پیوسته مرا به  داشتن و کَرَم کردن سفارش می‌کرد». 🔷 (ع) با آن کَرَم و بزرگواری و بخشندگی خود، بر تن می‌کردند. چنانکه نقل کرده‌اند: لباس خشن‌ می‌پوشیدند و همینطور بودند، و این خود نشان دیگری است، از بلندی روح و صفای باطن و بی‌اعتنایی آن امام به زرق و برق‌های گول زننده دنیا. (ع) نسبت به همسر و فرزندان و زیردستان بسیار و بودند. همیشه در اندیشه و بیچارگان بودند، و پنهان و آشکار به آنها کمک می‌کردند. برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند، اما بعضی - پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد - به کرم و بزرگواریش پی بردند و آن وجود عزیز را شناختند. (ع) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشتند. قرآن را با صدایی حزین و خوش تلاوت می‌کردند، آنچنان که مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد می‌آمدند و از روی شوق و رقت گریه می‌کردند. 🔷بدخواهانی بودند که آن حضرت و اجداد گرامیش را - روی در روی - بد می‌گفتند و سخنانی دور از ادب به زبان می‌راندند، ولی آن حضرت با و شکیبایی با آنها روبرو می‌شدند، و حتی گاهی با احسان آنها را به صلاح می‌آوردن و متنبه می‌ساختند. تاریخ، برخی از این صحنه‌ها را در خود نگهداشته است. لقب‌ از همینجا پیدا شد. یعنی نگهدارنده و . این رفتار در برابر کسی یا کسانی بوده که از راه جهالت و نادانی یا به تحریک دشمنان به این کارهای زشت و دور از ادب دست می‌زدند. و آن حضرت کم کم، بر آنان و اهل بیت علیهم‌ السلام را روشن می‌ساخت، اما آنجا که پای گفتن کلمه حق - در برابر سلطان و خلیفه ستمگری - پیش می‌آمد، (ع) می‌فرمودند: «قُلِ الحَقَّ و ان کان فیه هُلاکُک، فَانَّ فیهِ نَجاتُک؛ را بگو، اگر چه هلاک تو در آن باشد، زیرا تو در همان است». ارزش‌ والای‌ به اندازه‌ای است که باید افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند. در - مانند صفات شایسته دیگر خود - نمونه بودند. 🔷با می‌نشستند و از بینوایان دلجویی می‌کردند. بنده را با آزاد مساوی می‌دانستند و می‌فرمودند: «همه، فرزندان آدم و آفریده‌های خدائیم». از ابوحنیفه نقل شده است که گفت: (ع) را در کودکی دیدم و از او پرسش‌هایی کردم، چنان پاسخ داد که گویی از سرچشمه ولایت سیراب شده است. به راستی ایشان و و و زبردست بود. محمد بن‌ نعمان نیز می‌گوید: (ع) را دیدم که می‌جوشید و می‌خروشید و بذرهای دانش به هر سو می‌پراکند. منبع: راسخون به‌نقل‌ از سایت‌ عصر شیعه @tabyinchannel
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت دوم) 🔸هدايت معنوى امام در تمامى حالات 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در ذيل آيۀ «وَ إِذِ اِبْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً» بحثى دارد تحت اين عنوان كه ابراهيم (ع) بعد از نبوت و رسالت (كه شأن آن هدايت ظاهرى مردم است تا انسان‌ها را ارائه طريق بنمايد) به ، منصوب مى‌گردد كه شأن امامت چيزى است ما فوق ارائۀ طريق و هدايت ظاهرى. و سپس اضافه مى‌كند كه در قرآن هر جا متعرض معنى و حقيت شده آن را به‌عنوان و هدايت‌گر تفسير نموده مانند آيۀ: «وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ يَعْقُوبَ نٰافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِينَ - وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» [انبياء، ۷۲ و قسمتی از ٧٣]. و نيز آيۀ: «وَ جَعَلْنٰا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا لَمّٰا صَبَرُوا وَ كٰانُوا بِآيٰاتِنٰا يُوقِنُونَ» [الم سجده، ٢۴]. و در اين آيات هدايت را مقيّد نموده به «أمر» و أمر الهى در آيۀ: «إِنَّمٰا أَمْرُهُ إِذٰا أَرٰادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» [يس، ٨٣]. و نيز آيۀ: «وَ مٰا أَمْرُنٰا إِلاّٰ وٰاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» [قمر، ۵٠]. بيان شده كه عالم امر عالم تجرّد است و وقايع و حوادث در آن عالم دفعى است و تدريج و تدرّج كه از لوازم عالم خلق است در آنجا نيست. با اين مقدمات معلوم مى‌گردد كه گذشته از ارشاد و هدايت ظاهرى، يك نوع هدايت و است كه با و بصيرتى كه خداوند متعال به او عطا نموده در و شايسته، تأثير و تصرّف مى‌نمايد و اين صاحبدلان را به‌سوى كمال، و اصل مى‌نمايد و به اصطلاح، آنها را هدايت به‌معناى ايصال الى المطلوب مى‌كند. 🔹علامۀ طباطبائى قدس سره در كتاب شيعه در اسلام خود ص ١۵٢ در رابطه فوايد وجود امام در حال غيبت مى‌فرمايد: كسانى‌كه اعتراض مى‌كنند كه شيعه وجود امام را براى بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمائى مردم لازم مى‌دانند و غيبت امام ناقض اين غرض است زيرا امامى كه به‌واسطۀ غيبتش مردم هيچگونه دسترسى به وى ندارند فايده‌اى بر وجودش مترتّب نيست..... به پى‌ نبرده‌اند، زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفۀ امام تنها بيان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نيست و امام چنانكه وظيفۀ راهنمائى صورى مردم را به عهده دارد، همچنان ولايت و را به عهده دارد و اوست كه را تنظيم مى‌كند و حقايق اعمال را به‌سوى خدا سوق مى‌دهد، بديهى است كه غيبت و حضور جسمانى امام در اين باب تاثيرى ندارد و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگر چه از چشم جسمانى ايشان مستور است و وجودش پيوسته لازم است اگر چه موقع حضور و اصلاح جهانيش تا كنون نرسيده است. 🔹توضيح كلام علامۀ طباطبائى در نفوذ معنوى امام عليه السلام: مى‌دانيم خورشيد يك سلسله اشعۀ مرئى دارد كه از تركيب آن‌ها با هم هفت رنگ معروف پيدا مى‌شود و يك سلسله اشعۀ نامرئى كه به‌نام اشعۀ فوق بنفش و اشعۀ مادون قرمز ناميده مى‌شود. همچنين خواه پيامبر باشد يا امام، علاوه بر تربيت تشريعى كه از طريق گفتار و رفتار تعليم و تربيت عادى صورت مى‌گيرد، يك نوع و از در دل‌ها و فكرها دارد كه مى‌توان آن را نام گذارد. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار نقشى ندارد، بلكه تنها جاذبه و كشش درونى كار مى‌كند. در حالات بسيارى از پيشوايان بزرگ الهى مى‌خوانيم كه گاهى بعضى افراد منحرف و گناهكار با برخورد و ارتباطى اندك با آن ذوات مقدسه، به‌كلّى تغيير مسير مى‌دادند و از گمراهى و ضلالت به سوى نور و صراط مستقيم هدايت مى‌شدند. اين دگرگونى‌هاى تند و سريع و همه جانبه، اين انقلاب‌هاى جهش آسا و فراگير آن‌هم با يك نگاه يا ارتباطى اندك (البته براى آنها كه در عين آلودگى، يك نوع آمادگى نيز دارند) نتيجۀ جذبۀ ناخود آگاه است كه گاهى از آن به نفوذ شخصيّت تعبير مى‌شود. اشخاصى با يك برخورد و ملاقات با افرادى كه داراى روح بزرگ و عالى بودند، چنان بى‌اختيار و ناخود آگاه تحت تأثير آن قرار مى‌گيرند كه كاملاً متحول مى‌شوند. اين تأثير گذارى قابل توجيه نيست، مگر اينكه بپذيريم كه اين تأثيرگذارى نتيجۀ شعاع اسرار آميزى است كه از درون ذات انسان‌هاى بزرگ برمى‌خيزد. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آشنایی با خصوصیات و فضایل امام هادی علیه السلام 🔸 علیه ‏السلام سحرگاه روز پانزدهم ذیحجه قدم به عرصه گیتی نهادند، تا وجود تابناکشان روشنایی بخش تاریکی‏های جهل و بی‏ایمانی شود. نوزادی که در آینده ‏ای نه چندان دور مایه سربلندی و افتخار اسلام شد. امام هادی (ع) ادامه دهنده رسالت خطیر امامان ماقبل خویش بودند. 💠سیمای امام هادی علیه السلام 🔹 (ع) قامتی متوسط و چهره‌ ای گندمگون داشتند. معروف است که هر آدم غمناک که بر سیمای ایشان می نگریست، اندوهش از بین می رفت و دلشاد و خرم می گشت. حضرت محبوب القلوب و صاحب هیبت بودند، اگر دشمن در راه به ایشان می رسید، بی اختیار فروتن می گشت. هنگام راه رفتن گام‌ها را کوچک بر می داشتند، و خوش چهره و خوش بوی بودند.   💠نام و القاب امام هادی علیه السلام 🔹نام امام دهم شیعیان، علی و کنیه شان ابوالحسن می باشد، مشهورترین القاب حضرت و است. گاهی ایشان را نجیب و مرتضی، عالم، ناصح، متقی، امین، طبیب، متوکل می گفتند. مورخان نوشته اند که (ع) لقب متوکل را داشتند، ولی چون این لقب، نام خلیفه عباسی شد، نمی خواستند هم‌نام خلیفه جنایتکار شوند؛ لذا به یارانشان سفارش نمودند که ایشان را بدان لقب یاد نکنند، تا مبادا عباسیان گمان بدی درباره او کنند. مشهورترین لقبهای وی بود که به معنی پاک است.   💠فضایل و ویژگیهای اخلاقی امام هادی علیه السلام 🔹ایشان و مفاخر معنوی را یکجا در وجود داشتند. روابط اخلاقی (ع) با سایرین گوارا و بسی شیرین جلوه می نمود. روش حضرت منصفانه و منطبق با اصول عدالت بود. کارهایشان شایسته تمجید و تحسین‌انگیز بود، زیرا به همراه فضیلت و شرافت بود. ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می کند که او نیک‌سرشت‌ ترین و پاکترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب می شد، شخصیتی بود گشاده روی و کامل‌ترین‌ انسانهای‌ جامعه از نظر اخلاقی به شمار می رفت. به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره حضرت را در بر می گرفت و چون لب به سخن می گشودند، گزیده و نغز می‌فرمودند، به طوری که شعاع کلامشان روح آدمیان را سحر می کرد و درخشش کلامشان نورافشانی می نمود. ایشان از دودمان رسالت و امامت و جایگاه استقرار وصایت و خلافت اسلامی به شمار می رود، حضرتش شاخه ای از درخت پاک نبوت و میوه درخت رسالت محمدی است.   💠کار و تلاش امام در جهت خدمت به جامعه 🔹در کتاب من لا یحضره الفقیه این روایت نقل شده، که روزی ابوالحسن (ع) را مشاهده کردم که در زمین خود با بیلچه مشغول تلاش و کوششند؛ حضرت تلاشگر و کوشا، دو پایشان در عرق نشسته بود و قصدشان آن بود تا با عرق جبین، قرص نان جوینی را به کف آرند. راوی خبر گوید: پیش رفتم عرضه داشتم فدایت گردم، مردان کارورز و کارگر کجایند که شما به زحمت افتاده اید؟ حضرت فرمودند: آیا در کار کردن، کسی از من و پدرم بهتر وجود دارد؟ عرض کردم: چه کسی از شما والاتر و بهتر است؟ امام فرمود: رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع) و تمام آباء و اجدادم کار می کردند و با دسترنج خود زندگی می کردند.   💠از کلام گوهربار امام هادی علیه السلام 🔹برخی از فرمایشات بسیار ارزشمند (ع) را در ادامه می‌ خوانیم: ۱) حسد، نیکی ها و حسنات را بر باد داده و نابود می کند و تظاهر و خودستایی موجب خشم و کینه می شود. ۲) نافرمانی از پدر و مادر بدنبال خود کمبود و نارسایی دارد و بلاخره منتهی به ذلت و بدبختی خواهد شد. ۳) بیداری، خواب را لذت بخش تر می کند و گرسنگی، گوارایی و خوشمزگی غذا را می افزاید. ۴) ریشخند و مسخرگی شیوه اراذل و اوباش و جاهلان است. ۵) کسی که به عقده خودپسندی گرفتار شود، به یقین آمار عیب‌‌جویان او فراوان شود. ۶) از  حسادت دوری کن، زیرا حسادت آنچه در وجود تو است آشکار می کند و هیچگونه تاثیری در دشمن تو نخواهد داشت. منبع: راسخون به نقل از سایت دلدادگان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره مقام امام هادى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات ایشان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ؛ او بعد از ستایش از ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم»؛ [۱] (هر یک از آنان، ، ، ، ، ، و اند... این سلسله جلیل القدر براى هیچ خانه اى از خانواده هاى عرب و نه از خانواده هاى عجم اتفاق نیفتاده است). 2⃣شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموى: او هنگام یادآورى از شهر عسکر در سامرا مى گوید: «و هذا العسکر منسوب إلى المعتصم، و قد نسب إلیه قوم من اجلاّء، منهم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ ...»؛ [۲] (این عسکر منسوب به معتصم است. به این شهر قومى از بزرگان نسبت داده شده اند که از آن جمله بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ است...). 3⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى: «و فیها توفّى ابوالحسن على بن الجواد... و کان فقیهاً اماماً متعبداً»؛ [۳] (در سال ۲۵۴ ه.ق ابوالحسن ... وفات یافت... او شخصى ، و متعبّد بود). او در جایى دیگر از حضرت به شخص و تعبیر کرده است. [۴] 4⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «توفى العسکرى ابوالحسن الهادى... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً»؛ [۵] (در سال ۲۵۴ ه.ق ... وفات یافت. او که ، و بود، چهل سال زندگى نمود). 5⃣ابن کثیر دمشقى: «و امّا ابوالحسن على الهادى... و قد کان عابداً زاهداً...»؛ [۶] (و امّا ...، او مردى و ... بود). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «... و لا تذکر کریمة الاّ و له فضیلتها و لا تورد محمدة الاّ و له تفضّلها و جملتها...»؛ [۷] (... هیچ ذکر نمى شود، جز آن که آن براى او است، و هیچ وارد نمى گردد جز آن که و و آن براى او است...). 7⃣ابن حجر هیتمى: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء»؛ [۸] (... او وارث علم و سخاوت پدرش بود). 8⃣احمد بن یوسف قرمانى: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة»؛ [۹] (و امّا او نفیس و او شریف است). 9⃣ابن عماد حنبلى: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...»؛ [۱۰] (... او شخصى ، و ... بود). 🔟عبدالله شبراوى: «العاشر من الأئمة علىّ الهادى. ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة»؛ [۱۱] ( از ، على است. او در مدینه، در ماه رجب، سال ۲۱۴ ه.ق متولد شد. و بسیار است). 1⃣1⃣محمّد امین سویدى بغدادى: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادى... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۲] (او در مدینه متولد شد، و کنیه اش است، و لقبش ، و است). 2⃣1⃣شیخ مؤمن شبلنجى: «... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۳] ( ... او بسیار است). 3⃣1⃣شریف على فکرى حسینى قاهرى: «کان ابوالحسن العسکرى وارث ابیه علماً و منحاً، و کان فقیهاً فصیحاً جمیلا مهیباً. و کان اطیب الناس بهجة واصدقهم لهجة»؛ [۱۴] ( وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او و و با بود. و او مردم از حیث بهجت و آنان از جهت لهجه بود). 4⃣1⃣خیرالدین زرکلى: «... وأحد الأتقیاء الصلحاء...»؛ [۱۵] (... او یکى از افراد و بود...). 5⃣1⃣سید محمّد عبدالغفار هاشمى حنفى: «هنگامى که آن حضرت براى همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت و و که (علیه السلام) داشت، بر پادشاهى و زوال دولتش مى ترسید...». [۱۶] 6⃣1⃣شیخانى: « صاحب و و و و و بود. او داراى نفسى پاک و همّتى عالى و طریقى زیبا و مورد رضایت بود...». [۱۷] 7⃣1⃣عبدالسلام ترمانینى: « ... کان على جانب عظیم من التقوى والصلاح»؛ [۱۸] (...او در و جایگاه بلندى داشت). 8⃣1⃣عارف احمد عبدالغنى: « ... کان فی غایة الفضل ونهایة النبل...»؛ [۱۹] (...او در غایت فضل و نهایت فضیلت بود...). ● مآخذ در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش،ص۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«الحمد الله رب العالمين» بر کدام قسم از توحيد دلالت دارد؟ 🔹در كه هر صبح و شام در نمازها تكرار مى كنيم؛ چنين آمده: «الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» ( مخصوص است كه جهانيان است). عين اين جمله در سوره هاى متعدّدى از از سوى بندگان و از سوى خداوند با همين تعبير تكرار شده؛ كه گاه مربوط به و گاه مربوط به است. [۱] در حقيقت اين آيه استدلال لطيفى را در بر گرفته؛ و آن اين كه شايسته هرگونه و ستايش است؛ چرا كه همه او است. 🔹هم است و هم ، هم است و هم ، هم و هم ، و هم و و . قابل توجّه اين كه «الحمد» چون به صورت جنس به كار رفته همه را شامل مى شود؛ و «اَلْعالَمينَ» نيز چون به صورت جمع با الف و لام است، جهان را اعم از عاقل و غير عاقل، مادّى و مجرد، همه را در بر مى گيرد. (و اين كه به صورت صيغه جمع عاقل آمده است به اصطلاح از باب تغليب است). [۲] 🔹بنابراين اگر ديگران نيز در گوشه اى از اين جهان اقدام به تعليم و تربيت و پرورش و انعام مى نمايند، همه از او است؛ و اگر كسى مالكيّتى دارد شعاعى از او مى باشد. بنابراين قبل از اين كه از بندگان او تشكر و سپاسگزارى كنيم يا حمد و ستايش آنها نماييم، بايد را بستائيم، و در برابر ذات مقدّس او شكرگزارى كنيم. فخر رازى در اينجا با توجّه به اين كه و سپاس در برابر است، به شرح اجمالى پرداخته و گفته است: 🔹تنها دقّت درباره ، نشان مى دهد كه به گفته دانشمندان علم تشريح نزديك به پنج هزار نوع اعضاى مختلف يا مواهب گوناگون از مواهب الهى در خلقت بدن به كار رفته است. تازه آنچه در اين زمينه معلوم شده، در مقابل آنچه هنوز كشف نشده همچون قطره در برابر اقيانوس است. سپس به ذكر آثار ربوبيّت و تدبير خداوند در بقيّه جهان هستى پرداخته؛ مى گويد: «از بررسى اينها چنين به دست مى آيد كه هزار هزار (يك ميليون) مسأله قابل توجّه يا بيشتر و كمتر در اين زمينه وجود دارد؛ و با توجّه به اين كه خداوند همه چيز را مسخّر انسان قرار داده؛ روشن مى شود كه جمله «الحمدلله» تمام اين مسائل را در بر مى گيرد». [۳] 🔹البتّه مفسّر مذكور (فخر رازى) با توجّه به علوم عصر خود چنين سخنى گفته، ولى با توجّه به كه در عصر ما در زمينه هاى مختلف علمى حاصل شده روشن مى شود كه اين اعداد و ارقام تا چه اندازه كوچك و بى مقدار است. تنها در ده ميليون ميليارد! سلّول وجود دارد كه هر كدام يكى از خدمتگزاران او و مشمول ربوبيّت پروردگارند؛ و بر آن و و سپاسى لازم است. اگر انسان بخواهد شبانه روز فقط اين تعداد سلّول را شماره كند ـ تا چه رسد به حمد و ستايش ـ سيصد هزار سال وقت لازم دارد! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آيه ۱؛ سوره يونس، آيه ۱۰؛ سوره صافات، آيه ۱۸۲؛ سوره زمر، آيه ۷۵؛ سوره غافر، آيه ۶۵ [۲] به همين دليل هنگامى كه موسى (عليه السلام) در برابر فرعون خدا را به عنوان «رب العالمين» توصيف مى كند؛ او مى پرسد «رب العالمين» چيست؟ موسى (عليه السلام) مى فرمايد: «رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا»؛ (اوست پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد). [۳] تفسير فخررازى، ج ۱، ص ۶ 📕پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، ج ۳، ص ۳۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel