eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عاقبت ترک و از منظر دین (بخش سوم) 🔶عاقبت ترک و از منظر قرآن بدین شرح است: 💠عذاب فراگیر (۲) 🔷داستان - که در سوره اعراف به تفصیل به آن پرداخته شده است - نمونه روشنی از به شمار می رود. بر اساس این آیات، گروهی از بنی اسرائیل که در ساحل دریا زندگی می کردند و به ماهیگیری اشتغال داشتند، فرمان خداوند را مبنی بر حرمت کار در روز شنبه زیر پا گذاشتند؛ به این صورت که کانالی را در کنار دریا حفر می کردند تا ماهیان در روز شنبه وارد آن شوند و در پایان روز جلو کانال را می بستند و به این طریق در روز یکشنبه ماهیان فراوانی را که به این طریق در کانال به دام افتاده بودند صید می کردند. 🔷در مقابل این جمع، گروهی کرده و آنان را از نافرمانی خدا باز می داشتند، و دسته ای دیگر، در برابر نافرمانی آنان سکوت کرده و حتی به ناهیان از منکر اعتراض می کردند، که چرا تبهکاران را پند می دهید. در پایان این ماجرا قرآن تنها نجات کسانی را گزارش کرده است که نهی از منکر کردند: «فَلََمَّا نَسوا ماذُکِروا بِهِ اَنجَینَا الَّذینَ یَنهُونَ عَنِ السُّوءِ و أخَذنَا الَّذینَ ظَلَموا بِعَذابٍ یَئِسٍ بِما کانوا یَفسُقون؛ پس هنگامی را که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند از یاد بردند، کسانی را که از (کار) بد باز می داشتند، نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند به سزای آن که نافرمانی می کردند به عذابی شدید گرفتار کردیم». [اعراف، ۱۶۵] 🔷مفسران از این آیه استفاده کرده اند که خداوند دو گروه و را به عذابی سخت گرفتار کرد. [۱]‌ از آیه ۱۱۶ سوره هود نیز بر می آید، که تنها نهی کنندگان از فساد از عذاب نجات می یابند: «فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولو بَقِیَّةٍ یَنهُونَ عَنِ الفِسادِ فِی الأرضِ إلّا قَلیلاً مِمَّن أنجَینا مِنهُم واتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَموا ما اُترِفوا فِیهِ و کانوا مُجرِمین؛ پس چرا از نسل های پیشین از شما خردمندانی نبودند که (مردم را) از فساد در زمین باز دارند؟ جز اندکی از کسانی که از میان آنان نجاتشان دادیم و کسانی که ستم کردند به دنبال ناز و نعمتی که در آن بودند رفتند و آنان بزهکار بودند». 🔷بر پایه روایتی از امام باقر (ع) در ذیل آیات ۷۸ - ۷۹ سوره مائده، آنان که مورد لعن داوود بودند به میمون تبدیل شدند، و آنان که مورد لعن عیسی قرار گرفتند، خوک شدند. [۲] از پیغمبر اکرم (ص) در ذیل این آیه نقل شده است که و کنید، دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید، وگرنه خداوند دلهای شما را مانند یکدیگر و همه‌ی شما را می کند؛ همچنان که آنان را لعنت کرد. [۳] بر پایه نقل دیگری از امام صادق (ع)، کسانی که این آیات در نکوهش آنان نازل شده، با اینکه خود اهل معصیت نبوده، و در مجالس گناهکاران شرکت نمی کردند، لعنت شده اند و آنان این بود که به می زدند و با ایشان انس داشتند. [۴] ... پی نوشت ها [۱] تفسیر المیزان، ج ۸، ص ۳۱۰ [۲] مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۹ [۳] همان [۴] الصافی، ج ۲، ص ۷۵ نویسنده: فیروزجائی منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت به نقل از راه بهشت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عاقبت ترک و از منظر دین (بخش چهارم و پایانی) 🔶عاقبت ترک و از منظر قرآن بدین شرح است: 💠شریک شدن در گناه 🔷کسانی که در برابر انجام دادن ، هیچگونه واکنش و عکس العملی نشان ندهند، در گناه آنها شریک اند؛ از همین رو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند، با کافران همنشین نشوند، در غیر اینصورت در آنها خواهند بود: 🔷«و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِی الکِتابِ أن إذا سَمِعتُم آیاتِ اللهِ یُکفَرُ بِها وَ یُستَهزَءُ بِها تَقعُدوا مَعَهُم حَتّی یَخوضوا فی حَدیثٍ غَیرِهِ إنَّکُم إذًا مِثلُهُم؛ و البته (خدا) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه شنیدید آیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار می گیرد، با آنان منشینید، تا به سخنی غیر از آن درآیند؛ چرا که در این صورت شما هم خواهید بود». [نساء، ۱۴۰] 🔷مفسران از این آیه استفاده کرده اند که در برابر و و همنشینی با آنان، موجب شریک شدن در گناه آن هاست. [۱] همچنین در ذیل آیه ۶۳ سوره مائده گفته اند که ، مانند کسی است که منکر شود. [۲] پی نوشت ها: [۱] جامع البیان، ج ۵، ص ۴۴۳ [۲] تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۱۵۳ نویسنده: فیروزجائی منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت به نقل از راه بهشت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف امام حسین(ع) بود نه حکومت 🔶شیعه معتقد است هدف (ع) قیام و خروج بر و و شریعت اسلام بود، و این‌که به مردم بفهماند راه پیامبر اکرم (ص) از راه یزید، که خود را جانشین پیامبر می‌نامد جداست، و مسیری را برای آیندگان باز کند، که هرگاه نیاز به جان‌فشانی و خون داشت، باید باز با بذل جان و مال خود در راه دین، از دین محافظت کرد. 🔷با این دید در طول تاریخ، مردمی انقلابی بوده‌اند که هیچ‌گاه از بذل جان و مال خود در راه تحقق آرمان‌های خود و حفظ شریعت و مذهب دریغ نکرده‌اند. اما برای منحرف کردن این دیدگاه و از بین بردن این الگوی بسیار عالی برای بشریت، و انسان‌های آزاده، دست به هدف امام زده، و برخی را تشکیل حکومت، و برخی هدف امام را تنها فرار از بیعت معرفی می‌کنند، و به نحوی هدف حضرت را تحلیل می‌کنند که حضرت به هیچ وجه به دنبال جنگ و قیام نبوده است. برای تحلیل این مساله و فهمیدن هدف حضرت باید به سخنان خود امام رجوع کنیم: 1⃣حضرت به محض شنیدن خبر خلافت یزید (لعنه‌ الله‌ علیه) فرمودند: «وَ عَلَى الاِسْلَامِ السّلَامُ اِذْ قَدْ بَلِيَتِ الْاُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْل يَزِيد: آن‌گاه كه امت، گرفتار حاکمی چون گردد، بايد فاتحه اسلام را خواند». [۱] یعنی مشکل اصلی جامعه اسلامی است، مشکل بیعت کردن یا نکردن نیست، مشکل وجود شخصیتی مانند یزید است، لذا باید کرد و او را از اریکه قدرت به زیر آورد و را از شر او نجات داد. حضرت در همان شبی که سفر خود را آغاز و از مدینه به سمت مکه حرکت کرد، نامه‌ای برای برادر خود محمد حنفیه نوشت و در آن نامه، هدف از حرکت خود را توضیح داد و فرمود: 🔷«أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏» [۲] در این نامه حضرت از کلمه استفاده می‌کند، که به معنای است و در مورد کسی به کار می‌رفته که در مقابل کسی کرده است. سپس می‌فرماید «لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّی»  یعنی هدف من از این خروج پیامبر است، سپس می‌فرماید اراده و نیت من و است. این‌گونه سخنان تنها با و مبارزه علیه یزید سازگاری دارد؛ چرا که اگر هدف حضرت تنها بیعت نکردن یا تشکیل حکومت بود، از این الفاظ استفاده نمی‌کرد. 3⃣همچنین حضرت در یکی از نامه‌های خود به جمعی از بزرگان بصره می‌نویسد: «و أنا أدعوكم‏ إلى‏ كتاب‏ اللّه‏ و سنّة نبيّه‏ صلّى اللّه عليه [و آله‏] و سلّم فانّ السنّة قد اميتت، و انّ البدعة قد احييت، و إن تسمعوا قولي و تطيعوا أمري اهدكم سبيل الرشاد؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم؛ چرا که سنت پیامبر (ص) از بین رفته و (در دین) زنده شده است. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت کنم». [۳] اگر هدف قیام و مبارزه نیست، چرا حضرت این سخنان را می‌نویسد؟ چرا دیگران را می‌شوراند تا همراه او باشند؟ 👇👇👇
4⃣حضرت در جمع یاران خود و سپاه حر در صحرای کربلا خطبه خواند و فرمود: «أيها الناس؛ إنّ رسول اللّه قال: «مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرَمِ أو تارِكاً  لِعَهدِ اللَّهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، فَعَمِلَ في عِبادِ اللَّهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ‏  بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً  عَلى اللَّهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ» وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا  بالْفَي‏ء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ: 🔷اى مردم، رسول الله فرموده است: «هر كس ببيند خدا را حلال نموده، را شكسته و با سنت رسول الله مخالفت مى‌‏ورزد و در ميان بندگان خدا، به گناه و رفتار مى‏‌كند، ولى با كردار و گفتار خود بر عليه او قيام نكند، خدا حق دارد او را جايى ببرد كه آن سلطان ستمكار را مى‏‌برد.» آگاه باشيد كه اين‌ها به پيروى از شيطان تن داده‏‌ و اطاعت از خداى رحمان را رها كرده‏‌اند، آشكارا مى‏‌كنند، و به عمل نمى‏‌کنند، فى‏ء را به خود اختصاص داده و را حلال و را حرام كرده‏‌اند». [۴] 🔷در این خطبه که چند روزی قبل از جنگ ایراد شده، حضرت به صراحت سخن از علیه می‌زند، لذا بدون شک حرکت خود حضرت نیز مصداق این سخن پیامبر است و در مقابل حاکم ظالم قیام کرده است. 5⃣اگر هدف حضرت فرار بود، چرا کوفیان برای او نامه نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت کرده و با حضرت بیعت کردند و از ایشان خواستند تا قیام کند؟ حضرت می‌توانست در پاسخ نامه‌ها و بزرگان کوفه که بفرماید: من اهل قیام نیستم و سکوت اختیار کند. 6⃣حضرت برای اکثر بزرگان شیعه و اهل سنت نامه نوشت، و آن‌ها را به بیعت با خود و علیه دعوت کرد، و بسیاری از آنان به نامه حضرت پاسخ دادند. حال اگر هدف تنها عدم بیعت بود، معنا نداشت برای بزرگان اقوام مختلف نامه بنویسد و آن‌ها به قیام و بیعت با خود دعوت کند. پس حضرت هدفی جز قیام علیه یزید نداشت، حال اگر مردم حمایت می‌کردند که حکومت و خلافت را نیز سرنگون می‌کرد و اگر نه، خودش قیام کرده و سبب بیدار شدن مردم می‌شد. 🔷همچنین نمی‌توان گفت هدف حضرت تنها برای رسیدن به حکومت بود؛ زیرا در بین راه و قبل از رسیدن به سرزمین کربلا، خبر شهادت مسلم و پیمان‌شکنی کوفیان به حضرت رسید، حتی برخی گفته‌اند روز حرکت به سمت کوفه خبر شهادت مسلم آمد. [۵] با این حال اگر هدف حضرت تنها رسیدن به حکومت بود، به هیچ وجه عاقلانه نبود که به حرکت خود ادامه دهد، بهتر بود برگردد و تدبیر دیگری بیاندیشد، مثلا به ایران بیاید که بیشتر شیعیان در ایران سکونت داشتند. البته حکومت کردن جزء اهداف حضرت بود، یعنی اگر واقعا مردم از ایشان حمایت می‌کردند و می‌توانست را شکست دهد، حکومت را نیز در دست می‌گرفت، 🔷اما سخن این است که حکومت کردن نبود، بلکه هدف اصلی و بود، به نیت و جدا کردن خلافت از جانشینی پیامبر اکرم (ص)؛ حال اگر مردم حمایت هم می‌کردند، به حکومت نیز منجر می‌شد، و بهتر بود و اگر هم حمایت نکنند، بر جای خود باقی است؛ اما یقینا هدف اصلی صرف حکومت نبود، چرا که اصلا معقول نیست با حدود صد نفر به جنگ سی هزار نفر برویم و هدف ما شکست دادن آن‌ها باشد، پس اگر واقعا هدف نهایی حضرت به دست گرفتن حاکمیت بود، باید این‌جا بیعت می‌کرد و مثلا به ایران می‌آمد و سپاهی تدارک می‌دید مانند ابو مسلم خراسانی و سپس مجددا حرکت را آغاز کرده و به جنگ با یزیدیان می‌رفت. 🔴بنابراین بدون شک هدف اولیه و اصلی حرکت حضرت (ع)، علیه و ستمگری بود که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بود، و بیت‌المال را صرف عیش و نوش و خوشگذرانی خود می‌کرد، و البته اگر در این مسیر مردم هم حمایت کردند، حضرت حکومت هم تشکیل می‌دادند، اما اگر حمایت نکردند، ایشان حداقل به وظیفه خود عمل کرده و راه را برای آیندگان روشن کرده بودند. پی‌نوشت [۱] اللهوف على قتلى الطفوف، سید ابن طاووس، تحقیق: فهرى زنجانى، احمد، ص ۲۴ [۲] ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏۴، ص ۸۹ [۳] ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى، وقعة الطفّ، ص ۱۰۷ [۴] وقعه الطف، همان، ص ۱۷۲ [۵] لهوف، همان، ص ۶۰-۶۳ نویسنده: محمد فرضی پوریان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️ ☄ ⭕️علایم و نشانه‌های ظهور (عج) چیست؟ 🔷در آغاز، چند نکتۀ مقدماتی را تذکر داده و آن‌گاه به بررسی مشروح پاسخ می‌پردازیم: مسئلۀ قیام حضرت (عج) از مهم‌ترین حوادث جهان است، که عظمت آن موجب شده تا صاحب آن قیام، و جهانیان لقب گیرد. چون از اهم وقایع است، باید همراه علایم و نشانه‌هایی گردد که تا آن موقع منعقد نشده؛ هم‌چنان‌ که وقایع مهمی از قبیل ولادت پیامبر اکرم (ص) و اموری از این دست، توأم با نشانه‌هایی مخصوص بود. فواید و ثمرات وجود این علایم در چند نتیجه خلاصه می‌شود: 🔷برخی از آن علائم، چنان با عظمت‌اند که نوعی تجلیل و تعظیم قیام و قیام کننده (عج) محسوب می‌گردد. شماری از آن علائم، به منزلۀ تهدید و ایجاد رعب در دل و سازمان، دشمنان است. بعضی هم، نوعی مژده و بشارت برخی منتظران است. بسیار خوب است که از این علائم آگاه باشند تا دچار فریب نشده و هر حادثه‌ای را علامت ظهور ندانند که چه بسا امکان سوء استفادۀ یا سایر عوامل نیرنگ از این ناآگاهی وجود دارد. در عین حال، غرق شدن در بررسی این نشانه‌ها نیز نکوهیده است که توضیح بیشتر در طی پاسخ بیان می‌شود. 💠تفسیر علایم ظهور 🔷تقسیم بندی‌های گوناگونی پیرامون صورت گرفته، از جمله: علائم حتمی و غیر حتمی است. اشتباه اکثر مردم این‌جا است که می‌پندارند با حتمی شدن برخی علایم، باید موضوع را صد در صد وابسته به تحقق آن علایم دانست! واقعیت قضیه - طبق برخی روایات - گویای وابسته بودن امر ظهور به است. حال فرقی نمی‌کند که چه علایمی محقق شده یا نشده. با این حساب، مفهوم علائم حتمی آن است که برخی نشانه‌ها احتمال در پی داشتن ظهور را بیشتر به همراه دارند (فقط احتمال بیشتر است، نه وقوع صد در صد). حال روشن می‌شود که علائم غیر حتمی، صرفاً با احتمال وقوع کمتری نسبت به علائم حتمی و ظهور قرار دارند. 🔷با دقت در حدیث زیر، دلیل آن‌گونه معنا کردن علائم حتمی و غیر حتمی را می‌یابید: "داود بن ابی القاسم نقل می‌کند که در حضور امام جواد (ع) بودیم. سخن از و قیام و خروج شخصی به نام سفیانی به میان آمد و این‌که در برخی روایات گفته شده که این از علائم ظهور است، و حتماً واقع می‌شود. به امام(ع) عرض کردم: آیا خداوند در اصل وقوع یا ویژگی‌های امور حتمی نیز تغییر و دگرگونی (بداء) ایجاد می‌کند، چندان که یا اصلا محقق نمی‌شوند، یا آن‌چنان‌که آن وعده‌های حتمی با آن مشخصات منعقد نمی‌گردند؟ حضرت فرمودند: بله، امکان هرگونه تغییر و تصرف - حتی در امور حتمی - وجود دارد! گفتم: با این حساب می‌ترسیم که خداوند در و فرج قائم (عج) نیز ایجاد تغییر و انصراف (بداء) کند! حضرت پاسخ دادند: این چنین نیست؛ چون (عج) از میعاد و خداست. [۱] 👇👇👇
🔷برخی از محدثین در این باره نوشته‌اند: "...غیر از و خروج حضرت حجة بن الحسن المهدی (عج)، که حتماً محقق خواهد شد و هیچ‌گونه تبدیل و تخلفی نخواهد داشت، سایر آنچه از آیات و علامات پیش از ظهور و مقارن آن آمده، همه قابل تغییر و تبدیل و تقدیم (زودتر واقع شدن) و تأخیر (دیرتر رخ دادن) و... است. حتی آن علائمی که در شمار نشانه‌های محتوم ذکر شده! چه این‌که مراد از حتمی و محتوم - در آن اخبار - نه آن است که هیچ قابل تغییر نباشد و دقیقاً مثل و همان را که فرمودند به همان نحو بیاید و واقع شود، بلکه مراد آن است که مرتبه‌ای از تأکید در آن وجود دارد که منافاتی با تغییر در مرحله‌ای از آن ندارد. [۲] 🔷از این‌رو سزاوار است که همگی جهت هدف گرانقدر و برای تلاش کنند و به جای دلواپسی‌های افراطی - که سر از یأس به رحمت خدا و لطف امام عصر (عج) در می‌آورد - در صدد و متضرعانه و ایجاد ورزیدگی جسمی و روحی باشند، تا چشمۀ رحمت الهی به جوشش در آید و "فرشته در آید" و اینها در گرو معرفت اندوزی فزون‌تر به دین و انجام واجبات و ترک گناهان است. 💠انواع و تعداد علائم حتمی 🔷بر اساس برخی احادیث پنج علامت از علائم حتمی شمرده شده که اسامی هر یک بیان می‌شود. البته توضیح و چگونگی و چیستی این نشانه‌ها آن‌قدر گسترده است که نمی‌توان در این پاسخ نه چندان مفصل، بدان پرداخت. 🔷ابوحمزه ثمالی می‌گوید: "به امام جعفر صادق(ع) عرض کردم که پدرتان امام محمد باقر(ع) می‌فرمود: خروج شخصی به نام سفیانی از امور حتمی است و انعکاس ندایی‌ در آسمان نیز حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است و چند چیز دیگر هم نام بردند که آن‌را حتمی می‌دانستند. امام صادق (ع) نیز گفتار پدر بزرگوارشان را این‌گونه تکمیل فرمودند: و نیز اختلاف بنی فلان [شاید بنی امیه یا همان جبهۀ باطل است] از امور حتمی است؛ و کشته شدن حتمی است و خروج و قیام قائم (عج) هم حتمی، بلکه است. پرسیدم: دربارۀ علامت ندای آسمانی توضیح دهید!؟ پاسخ فرمودند: در آغاز روزی منادی با صدایی بلند - آن‌گونه که هر ملتی با زبان خودش آن‌را می‌فهمد - فریاد می‌زند: "الا إن الحق فی علی و شیعته؛ بدانید که با علی (ع) و شیعیان او است". و در آخر روز هم ابلیس ندا می‌دهد: "الا إن الحق فی سفیانی و شیعته؛ بدانید که حق با سفیانی و پیروان او است"؛ این موقع است که نااستواران در حق (اهل باطل) به شک می‌افتند". [۳] 🔷گفتنی است که منظور از ، انسان بسیاری بزرگواری است که از طرف امام زمان(عج) مأموریت برای تبلیغ دارد، اما در کعبه (مابین رکن و مقام) به شهادت می‌رسد. [۴] هم‌چنین ، شخصی از معاندین است که به قصد مقابله با حضرت بر می‌خیزد و در سرزمینی به نام (در یمن) - به امر خدا - با لشگریانش به زمین فرو خواهند رفت. [۵] پی‌نوشت‌ها [۱] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۰ - ۲۵۱ [۲] نجم الثاقب، ص ۸۳۲ [۳] کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۲، ص ۶۵۲ [۴] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱ [۵] رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی، ص ۵۲۴ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداحافظ ای جوانی زینب ... 🏴 با صدای کربلایی نریمان پناهی @TasnimNews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️چگونگی رفتار سپاه يزيد با اسرا از كربلا تا شام 🔷در منابع آمده است كه سپاه يزيد در رفتار خود با از هيچ آزاری به آنها خودداری نكرد. يكی از ستم‎های آنان در حق اين خاندان، برخورد خشونت‌آميز و دور از انسانيت آنان، در بردن اسرا به و بود. شايد علت آن رفتارشان اين بود كه ميخواستند از اين ماجرا در راستای هدف خود، كمال بهره را ببرند و به مخالفان حكومت بفهمانند، كه اگر آنها هم فكر قيام بر ضد حكومت را در سر بپرورانند، به همين سرنوشت دچار ميشوند؛ از اين‌رو در برخورد با اسرا، به هر رفتار خشنی دست زدند. 🔷 نيز كه در كوفه با خطبه‌های آتشين و دليرانه‌ی اهل بيت امام نزد ديگران رسوا شده، و از برخورد شجاعانه‌ی آنها در خشم بود، تصميم گرفت آنها را هرچه ‌سريع‌تر با وضعی اسف‌بار روانه‌ی شام كند. از اين‌رو (ع) و (ع) را تحت ‌نظر شمر بن‌ ذی ‎الجوشن و مُحَفِّزبن‌ ثَعْلَبه به شام فرستاد؛ در حاليكه بر گردن (ع) غُل‎ِ گران و زنجير نهاده، [۱] و دستان مباركش را به گردن بسته بودند. امام_سجاد (ع) در راه، به حمد و ثنای خدا و تلاوت قرآن و استغفار مشغول بود و با هيچ‎كس سخنی نگفت، [۲] مگر با خانواده امام حسين (ع). [۳] 🔷 (ع) درباره ی رفتار دشمنان با ايشان فرموده است: مرا بر شتری لاغر و عريان و لنگ سوار كردند [كه ناهموار راه می‎رفت]، در حالی كه سرِ حسين (ع) بر نيزه، [۴] و زنان خاندانمان پشت سر من، سوار بر شترانی لاغر و استخوانی می ‎آمدند، و بچه‎ های كوچك و بزرگ پشت سرمان، و نيزه ‎ها گرداگردمان بودند. اگر اشكی از چشم يكی از ما جاری ميشد، با نيزه به سرش می زدند، تا آنكه وارد شام شديم. [۵] 🔷گزارشهای فوق، بازتاب‌هايی از رفتار غير انسانی مأموران با ‏بيت (ع) است، كه منابع كهن آن را به ‌اختصار و اجمال گزارش كرده‌اند. به ‌يقين اگر سلطه‌ی حكومت بنی‎اميه در اواخر قرن نخست و اوايل قرن دوم هجری اجازه ميداد كه مورخان و مقتل‌ نويسان، را به‌طور كامل گزارش دهند، ابعاد بسياری از ستمگريهای آنان در اين ‌باره، همانند عرصه‎ های ديگر، نمايان می‎شد. به‌ هر روی تأمل در همين تعابير به‌ كار رفته در گزارش‎ها، عمق فاجعه و ستمگری مأموران يزيد در حق اهل‌بيت‌ (ع) را تا حدودی روشن ميكند. پی‌نوشت‌ها [۱] بَلاذُری، انساب الاشراف، ج ۳، ص ۴۱۶؛ طبری، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۶۰؛ شيخ مفيد، الإرشاد، ج ۲، ص ۱۱۹؛ طبرسی، اعلام الوَری بأعلام الهُدی، ص ۲۴۸؛ ابن‌عساكر، تاريخ دمشق الكبير، ج ۶۰، ص ۱۰۲؛ ابن‌نما، مُثير الاحزان، ص ۹۶؛ ابن‌كثير دمشقي، البداية و النهاية، ج ۸، ص ۲۱۱ [۲] تاريخ دمشق الكبير، ج ۶۰، ص ۱۰۲ [۳] عمادالدين طبری، كامل بهايی، ج ۲، ص ۲۹۱ [۴] بنابر گزارش بسياری از مورخان و مقتل‌ نويسان، پيش از اسرا، با سر امام حسين (ع) به شام برده شد. اما اين نكته را نيز يادآوری ميكنيم كه ، اسرا را به همراه مُحَفِّزبن‌ثَعْلبه و ‎الجوشن به شام فرستاد و آنان در راه به گروهی كه سرها را به شام مي‎بردند، رسيدند. [۵] الاقبال بالاعمال ‌الحسنة فی ما يعمل مرة فی السنة، ج ۳، ص ۸۹ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️ضرورت تربیت دینی (بخش دهم) 🔶یکی از بر والدین این است که آن‌ها را با خدا و اهل بیت علیهم السلام و و آشنا سازند. با فطرتی پاک متولد می‌شود و این پدر و مادر هستند که باید فطرت او را در مرحله‌ی عمل و رفتار نیز هدایت کنند و به فعلیت تبدیل نمایند. 💠آموزش تسبیح حضرت فاطمه (س) 🔷امام صادق (ع) به ابا هارون مکفوف فرمود: ‌ای ابا هارون! ما به فرزندان خود دستور می‌دهیم تا تسبیحات فاطمه زهرا (س) را بگویند؛ همان گونه که آنان را به نماز خواندن سفارش می‌کنیم، پس بر گفتن این تسبیح مداومت کن؛ زیرا، هرگز بنده‌ای که پیوسته این تسبیح را بگوید، گمراه و سیه رو نمی‌شود. [۱] این شیوه‌ی امام صادق (ع) نشان می‌دهد که باید کودکان را به تدریج با نیز آشنا کرد، تا از آثار و مادی و معنوی آن‌ها بهره مند شوند. 💠بیداری کودکان در شب‌های مهم 🔷زمینه سازی برای بیداری کودکان در برخی از شب‌های مهم، روشی است که در کانون توجه و توصیه اهل بیت علیهم‌ السلام قرار گرفته است؛ در احادیث آمده است، در شب‌های قدر، حضرت زهرا (س) نمی‌گذاشت، کسی از اهل خانه‌ی ایشان بخوابد و را از روز برای بیداری شب آماده می‌کرد؛ دستور می‌داد تا در روز استراحت کنند تا بتوانند شب را احیا بدارند و می‌فرمود: محروم کسی است که از خیر و برکت امشب محروم بماند و با دادن خوراکی در شب قدر، آنان را بیدار نگه می‌داشت. [۲] 🔷این رفتار حضرت فاطمه (س) نشان می‌دهد که بیدار ماندن در شب‌های قدر دارای آثار و برکاتی است که هر کسی را که احیا بدارد شامل می‌شود؛ از این رو، حتی اگر کودکان با سرگرمی در این شب‌ها بیدار باشند، برکات آن شب‌ها شامل آنان می‌شود و مقدّرات بهتر و زیباتری برای ایشان رقم خواهند خورد. ... [۱] امالی صدوق، ص ۵۱۸ [۲] دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۲۸۲ 📕دوران‌طلایی‌تربیت (محمدعلی‌قاسمی) منبع: وبسایت‌راسخون @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️«انزوا طلبی» چه آثار و پيامدهايی دارد؟ (بخش اول) 🔷انگيزه اصلى توجه انسان به مسائل اجتماعى و جامعه گرايى، از طبيعت انسان سرچشمه مى گيرد، و اين جمله كه «انسان مدنىّ بالطَّبع» است در ميان همه جامعه شناسان، يك جمله شناخته شده اى است. و انزوا روح انسان را به شدّت آزار مى دهد، و بر اساس مطالعات جامعه شناسان در مورد افراد تارك دنيا، و گوشه گيرى اثر بدى در آنها گذارده و در آنان افسردگى و يأس و توهّم و در غالب اوقات توليد اختلال روانى مى كند. [۱]  🔷و به همين دليل يكى از بدترين شكنجه ها براى انسان، زندان هاى انفرادى است، كه حتى در صورت ضرورت نیز نبايد ادامه يابد، زيرا به يقين موجب اختلال روانى مى شود، مگر در كسانى كه روح عرفانى فوق العاده قوى داشته باشند و با خدا انس بگيرند، و راز و نياز با او را جانشين همه چيز كنند. البته توجه انسان به زندگى اجتماعى و گروهى تنها از طبيعت و فطرت او سرچشمه نمى گيرد، بلكه منطق و عقل نيز، اين كار را به او توصيه مى كند، 🔷چرا كه بدون زندگى اجتماعى، هيچگونه رشد و ترقى نصيب انسان ها نمى شود، و اگر انسان ها از همديگر جدا زندگى مى كردند، امروز تقريباً شبیه انسان هاى نخستين بودند، زيرا با يك مطالعه ساده مى توان فهميد كه تمام علوم، دانش ها، معارف و صنايع، از ضميمه شدن افكار، انديشه ها و تجربيات به يكديگر به وجود آمده، و همين امر است كه قطار جامعه انسانى را به پيش رانده و از پيچ و خم ها عبور مى دهد، و به قلّه هاى ترقى و تكامل مى رساند. به طور كلى مى توان گفت كه تنهايى و عُزلت سرچشمه بسيارى از مفاسد، بدبختى ها و ناكامى ها است، از جمله: 1⃣بسيارى از و اعوجاج سليقه، كج انديشى و بدخُلقى، از و گوشه گيرى سرچشمه مى گيرد. به همين دليل غالباً افراد تندخو، سخت گير، لجوج، و خودبزرگ بين هستند (البته اين اصل مانند هر اصل ديگرى استثنائاتى دارد). 2⃣عجب و يكى ديگر از آثار گوشه گيرى و انزوا است. زيرا انسان بر اساس غريزه حبّ ذات، معمولاً به خود و آثارش سخت علاقه مند است، و هرگاه با ديگران معاشرت نداشته، و فضائل و كمالات آنها را نبيند و خويش را با آنها مقايسه نكند، سبب مى شود كه خود را برترين و بالاترين انسان ها تصوّر كند. از این رو، و فوق العاده، از حالت توهّم و خيال پرورى حكايت مى كند. اما هنگامى كه انسان با ديگران معاشرت كند، غالباً مى بيند كه افراد فاضل تر، عالم تر، پاك تر و با تقواتر از او نیز وجود دارد، يا لااقل افراد زيادى همانند او هستند. از همين رو از عالم خيال و وهم و پندار فاصله مى گيرند، و از ادعاى بيهوده پرهيز مى كند. ... پی‌نوشت [۱] جامعه شناسى، ساموئل كنيك، ترجمه: همدانى، مُشفق ، تهران، انتشارات اميركبير، ص ۴۲۸ منبع: وبسایت آیت الله مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا