#نکات امروز کلاس
1. نکره در سیاق نفی افاده عموم می کند
2. المضاف و المضاف الیه کالکلمة الواحدة
3. و نحو ((عندي درهم)) و ((لي وطر)) ملتزم فيه تقدّم الخبر
و مانند دو مثال ((عندی درهم)) (ظرف) و ((لی وطر)) (جار و مجرور) لازم است که خبر مقدم شود تا مسوغی باشد بر ابتدای به نکره؛ مثل آیه (لیس کمثله شیء)(11 شوری)
#تحقیق ها
1. تفاوت «مِثل و مَثل» در لغت؟ کاربردی در این آیات: آیه 27 روم، آیه مشکات، لیس کمثله شیء
2. در آیه 103 انعام، چرا خبیر، خبر دوم است و نعت نیست؟
#نکات امروز کلاس
1. زیر: کسره ؛ زِبَر:فتحه؛ پیش : ضمه
2. طلبگی از تجوید شروع میشه. انبوه خوانی برای دانشگاه بود. الان باید واو به واو جراحی متن کنید
3. دقیق شدن روی الفاظ که از تجوید شروع می شود بعداً ثمرات صرفی و نحوی هم دارد که خواهید دید.
4. سال سوم آزمون شفاهی جامع خواهید داشت. مشتمل بر تجوید عملی و نظری و دعاخوانی، 20 نمره مستقل داره. منطق، نحو، بلاغت هم جزو امتحان شفاهی هستند.
5. چرا به ضمه «پیش» می گفتند؟ باید به موزه قرآن مشهد مقدس، قرون گذشته. خط کوفی. نیمه دوم قرن 1 و به بعد حرکت گذاری بصورت َ ِ ُ در آمد. نقطه ها بعنوان حرکت با رنگ دیگری نوشته می شد. (قرمز) نقطه بالا َ ، جلوی حرف ُ ، زیر حرف ِ
6. ءاعجمی، سوره فصلت آیه 44 ، همزه دوم تسهیل میشه و نبر نداره
7.و َكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ ((قَائِلُونَ))، سوره اعراف ، آیه 4 ، ق ی ل است نه ق و ل
8. زیاده الحروف، تدل علی زیاده المعنی یا زیاده المبانی، تدل علی زیاده المعانی
#تحقیق ها
1. احتمالات پنجگانه در ریشه ((یتّکئون)) در قرآن را حل کنید(با مراجعه دقیق به المعجم الوسیط)
2. آیه 164 سوره بقره، روی عطف جمله ها کارکنید. چندین احتمال در عطف در این آیه شریفه هست
#نکات
1. قاعده #جوازی داریم که البالی بشود البال؛ سوره مبارکه قمر آیه 6: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍ نُكُر و سوره مبارکه ق آیه 41 وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَريب.
2. در 5 مورد، "اَن" وجوبا در تقدیر است. از جمله بعد از "لام" و "حتی" جارّه.
3. صرف صیغه های اسم مفعول، اگر از فعل لازم (14 صیغه، مثلا مذهوب به، بهما، بهم و ...) باشد ویا از فعل متعدی(6 صیغه) باشد، متفاوت است.
4. ویرایش قدم اول: تجوید، حفظ، توجه به مشکلات نگارشی
5. علم خداوند به چه معنا است؟
جواب: علم یعنی تعلق پیدا کردن دانش به چیزی. این امر در مورد خدا به معنای "بالفعل شدن" دانش خداوند است. زیرا پس از آن به "چیزی" تعلق پیدا می کند
#تحقیقات
1. بررسی نگارش "یدعوا" در قرآن کریم، سوره حج ص 333 آیه 12ام و "جاءو" در ابتدای سوره نور
2. مطالعه مقاله "مشکلات نگارشی قرآن کریم و تاثیر این مشکلات بر اعراب" از سایت طلبگی تا اجتهاد
http://tt-ej.ir/post/549
#نکات
1. آمدن ة مربوطه عوض از حذف حرف عله، غالبی است. در هنگام مضاف شدن غالبا ة می افتد. بعنوان مثال در اقام الصلاه (سوره نور37) افتاده است اما در اناره العقل ... (نامه 31 نهج البلاغه) نیافتاده است.
2. یک طلبه باید این شعار تحصیل حوزوی را نصب العین خود قرار دهد: الدرس حرف، و التکرار الف. درس یکبار تعلیم می شود اما تکرار (تمرین، مباحثه، مرور، تعلم) هزار بار، باید آنقدری که مرور کرد تا مباحث ملکه شوند.
3. به ة موجود در مصیبة، تای ناقله گفته می شود زیرا یک اسم مشتق را به اسم جامد تبدیل می کند در واقع گویی معنا را از معنای هیئت مشتق خارج کرده و به هیئت جامد منتقل کرده است. مانند: سیّارة، مصیبة، جریدة
4. واو عفو در عفا و اعفی:
الف) در عفا، الف منقلب از واو است فلذا با الف ممدود نوشته می شود.
ب) در اعفی، الف منقلب از ی است. زیرا واو حرف 4ام به بعد از و به ی قلب می شود. لذا الف را بر پایه ی می نویسیم.
ج) صرف صیغه های عفا مانند دعا-یدعو و صرف صیغه های اعفی مانند هدی-یهدی می باشد
#تحقیقات و پرسش
1. وضعیت "واو" و "یاء" را بعد از همزه بررسی کنید؟ در وزن "مفاعل" چه اتفاقی می افتد؟ به طور مثال: مصاوب(قیاسی)-مصائب(غیر قیاسی) منبع:معجم الوسیط
2. در آیه 77 سوره کهف، مرجع ضمیر "ه" در علیه را بررسی کنید.
تفسیر آموزشی و احادیث کافی- راسل
#نکات مطرح شده در جلسه امروز ۹۹/۲/۲
۱- حرف راء در کلمه "فِرقَهِِ" در آیه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه تفخیم می شود چرا که بعد از راء ساکن(با آنکه ما قبل مکسور است) حرف استعلاء آمده است.(حروف استعلاء عبارتند از: ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ)
۲- اگر بر "نون" و "میم" وقف کنیم، اظهار می شوند.
۳- اسم مبالغه معنای فاعلی می دهد همراه با زیادت و تکثیر. صفت مشبهه گاه معنای فاعل و گاه معنای مفعولی را با عنایت به معنای ثبوت می رساند.
۴- تاثیر قرائن متصله در فهم آیه:
در آیه ۴۲ سوره مبارکه انعام برای یافتن معنای کلمه های "البَاسَآءِ" و " الضَّرَّآءِ" باید از دو آیه ۴۳ و ۴۴ کمک گرفت تا به معنای صحیح برسیم.
۵-حرف "لام" در "لَقَد" و "لَئِن" همیشه لام مُوذنه(موطّئه) قسم است که به جای یک "و الله" آمده است.
این مطلب در #مغنی بحث #لام_مفرده آمده.
#نکات جلسه ۳ اردیبهشت ماه
۱. چرا دو لجّ با یک معنا ولی با دو مصدر در معجم الوسیط آمده است؟
پاسخ: لجّ در دوباب سَمِعَ و ضَرَبَ بکار رفته است، لذا الوسیط دو بار لجّ را بیان کرده است، یک بار درسمع و یک بار در ضرب
۲. بقِی و بقَی هر دو وجود دارند، اما در قران فقط یکی بکار رفته است. سعی کنیم روایات را قرآنی بخوانیم
۳. تنوین آخر مصادر در بیان معجم ها، به علت بیان جمله وار معجم ها است که در این صورت مصادر مفعول مطلق هستند ولی طلبه باید در ذکر «مصادر» آنها را بدون تنوین فتحه بیان کند.
۴. به نگارش قران، #رسم_المُصحَف گفته می شود. کتبی با نام #المصاحف ، نوشته شده اند که المصاحب #سجستانی از معروف ترین آن هاست، به بررسی نگارش قرآن و اختلافات گزارش شده می پردازند.
۵. معیار ما در تعیین و تشخیص باب ثلاثی مجرد فعل مضاعف فتحه است. اگر عین الفعل مضارع فتحه نبود، عین الفعل ماضی، فتحه است. اگر عین الفعل مضارع فتحه بود، ماضی کسره است. سه فعل مضاعف فرّ-یفِرّ و مدّ-یمُدّ و عضّ-یعَضّ را باید بسیار تکرار کرد تا در ذهن ثبت شود.
۶. تقدم لجّ در باب ضرب بر لجّ در باب سمع بعلت تقدم فتحه بر کسره است. انتخاب لجّ در باب سمع به علت کثرت استعمال آن در زبان عرب بوده است.
۷. فعل جمله حالیه باید مضارع باشد.
#تجوید
از امروز به بعد بگویید که فتحه این 8 حرف (ص ض ط ظ غ ق خ ر) مفخم است و الف این 9 حرف (ص ض ط ظ غ ق خ ر ل(در الله) وقتی قبلش زبَر باشد) مفخم است.
#نکات جلسه 22و23 یعنی 5 اردیبهشت 99:
1. تنها در آیات 245 سوره مبارکه بقره و 69 اعراف این دو جا سینِ کلمه «بسط» به جهت مجاورت با «طاء» جوازاً به «صاد» تبدیل شده. رک: علامتی که در قرآن عثمان طه روی این دو کلمه است.
2. هادی منقوص است ولی «مهدیّ» شبه صحیح مثل «دَلو، ظَبی، نبیّ، مدعُوّ» لذا در هر سه حالت اعرابی، اعرابش آشکار می شود.
3. استفاده از شعر شیخ بهایی برای یافتن کلمات بسیار کاربردی است. مثلا وقتی برای افعال اجوف واوی، "نوس" داریم و برای اجوف یای "سیض"، هنگامی که با فعل مضارع اجوفی در وزن یفعُل مواجه شدیم، حتما اجوف واوی است و دیگر احتمال یایی آن را در معجم جست و جو نمی کنیم. همینطور اگر مضارعش «یَفعِلُ» باشد حتماً اجوف یایی است. فقط اگر مضارعش «یفعَلُ» بود باید هر دو احتمال را بررسی کرد.
4. در لغت الوسیط، غیر از "اِلی" که حرف است، الی دیگری داریم یا نه؟ سپس آیه «الی ربّها ناظرة»(سوره قیامت) را بنگرید و سپس مجمع البیان را مشاهده کنید.
5. آیه 15 سوره حج، آیه 29 سوره بقره، معنای "سماء" را بیابید. در آنجا به معنای «آسمان» نمی تواند باشد.
6. قدیم لغت نامه خوانی می کردن و حدود 30 هزار لغت می خواندند که وقتی به روایات و قرآن رجوع می کنند معانی نامانوس را احتمال دهند. الان از این ناحیه در حوزات، ضعف جدی داریم.
تفسیر آموزشی و احادیث کافی- راسل
#نکات کلاس ۶ اردیبهشت ۹۹:
1. اضافه کردن بررسی مصادر قیاسی به مرحله ی دوم فهم ادبی(مثل "قتال") و نیز #صرف_عرضی افعال ثلاثی مجرد(مثل "تَکرَهوا")
2. در بیان صیغه امر افعال مضاعف (در صورت استعمال های مختلف) فکّ ادغام را مقدم کنید، سپس با فتحه و سپس کسره و سپس اگر ضمه داشت(دلیل این امر در کلاس بیان شد).
3. غالبا "محبّ-محبوب" استفاده می شود. یعنی اسم فاعل را از باب افعال و اسم مفعول را از ثلاثی مجرد می گیرند.
4. (مو) در الوسیط یعنی برای دوران فصاحت نیست و مولَّد است لذا با آن معنا نمی شود آیه و حدیث نبوی و علوی را فهم کرد.
۵. خوب و بد// خوب تر و بدتر// خوب ترین و بدترین
معانی خیر و شرّ هستند.
6. الوسیط #عسی را خوب مطرح نکرده. لذا باید کتابی مانند #مغنی را محکم خواند.
عسی: للترجی فی المحبوب و الاشفاق فی المکروه(مثل ۲۱۶ بقره که هر دو استعمالش آمده به همین ترتیب).
7. چه مناطی باعث مي شود 7 جمله از 14 نوع جمله در زبان عربي، محل اعرابي پيدا مي كنند؟
پاسخ: چون مي توان بجاي آن جملات، مفردي را قرار داد.
#تحقیقات
1. سوره مبارکه جّن ص573 قرآن آیه 16، موارد تاثیر تجوید در اعراب
2. حکمت 420 نهج البلاغه (صبحی صالح) با توجه به استعمال "قاتله الله ما افصحه" در الوسیط
چرا اصحاب حضرت از این جمله عصبانی شدند؟
#نکات جلسات ۷ اردیبهشت ۹۹
1. اعراب تقدیری فرعی: مررتُ بموسی، موسی غیرمنصرف است. لذا فتحه (اعراب فرعی) در تقدیر است. اما در مررت بقاضٍ، اعراب تقدیری اصلی است.
2. معنای "مَعاد" برای "ماوا" در آیه 197 آل عمران معنای قرآنی تری نسبت به "مَنزل" و "ملجا" دارد. آیات 48سوره توبه(جهنم لمحیطه بالکافرین) و ۱۰ نساء (یاکلون فی بطونهم نارا) را بنگرید.
3. اسم مکان و زمان ثلاثی مجرد بر وزن مَفعَل و مَفعِل است. اگر فعل بر وزن یَفعِل و صحیح اللام باشد مانند رجع و مثال واوی بر وزن یفعَل باشد مثل وضع، اسم مکان و زمان بر وزن مَفعِل است.
وگرنه بر وزن مَفعَل است.
#تحقیقات
1. به ریشه "ء ن ف" الوسیط مراجعه کنید. معنای "مُستانَفة" و "مستانِفة" را بررسی کنید.
2. با توجه به آیات 68 انعام، 140 نساء،
به دست آورید که خطابات قرآن به رسول خدا ص
در واقع خطاب به مومنان است
مگر دلیل خاص داشته باشیم.
#نکات درس امروز
1. هر کلمه ای که دلالت بر مکان یا زمان کند ظرف است. اما م.فیه باید متضمن معنای "فی" باشد.
2. آیات در آیه ۱۸۲ اعراف
به معنای نشانه است،
تخصیص نخورده است(لذا به معنای معجزه نیست).
فقط کذّبوا گفته شده است و کفروا بیان نشده است. ضمن این آیه حدیثی از امام صادق ع داریم که به فرد مومنی از ایشان راجع به استدراج پرسیده بود نفرمودند مختص کفار است، بلکه فرمودند آیا حمد خدا بجا می آوری؟
اگر بله، استدراج نیست.
۳. حیث گفته شده که ظرف مکان است اما قول صحیح این است که هم ظرف مکان و هم ظرف زمان است که قول مختار فراء و المیزان و تسنیم نیز همین است(رک: آیه ۵ توبه در المیزان و تسنیم و معانی القرآن).
۴. در ترجمه کلمات به فارسی باید دقت کرد تا خودمان شبهه ساز نشویم. از جمله اینکه کلمه "کید" برای خداوند نباید به "حیله" معنا شود که در فارسی بار معنایی منفی دارد بلکه باید به "تدبیر کردن" معنا کرد که معنای "احتال" در الوسیط است.
۵. در لغت نامه ها برای ذکر اسم مصدر پس از مصادر گفته شده "و الاسم منه ..." که از این طریق باید اسم مصدر را شناخت.
#تحقیقات
1. در باب کلمه #آیه رجوع به صرف ساده چاپ 95، صفحه 145.
#نکات درس امشب:
1. اَنّما ای که در آیه آمده است، باید جدا نوشته شود. زیرا "ما" زائده کافّه نیست. این "ما" مصدریه(موصول حرفی) یا موصوله است. ( #مشکل_نگارشی)
2. #مشارطه از این پس #اسم_مفعول افعال لازم را با حرف جر می آوریم. (با توجه به معنای مورد نظر آیه)
#نکات
3. قاعده خصوصی باب افتعال، در صورتی که فاءالفعل "ز" باشد، وجوبا "ت" باب به "د" تبدیل می شود. ص258 دانش صرف
4. مُهین، هان-یهون باب افعال است.
5. مَهین: ضعیف، پست و مُهین: خوارکننده و مَهین (فارسی): مانند ماه، ماه گونه
6. روی علائم وقف و ابتدای قرآن می توان بحث کرد، زیرا نتیجه عمل علمای وقف و ابتدا است.
7. "ما" در اَنّما؛ موصول اسمی است یا حرفی؟ اسمی: چیزی که، آن چیز چیست؟ زمان. لذا یک "فیه" در تقدیر است. (عائد)
حرفی/مصدریه: تأویل به مصدر می برد و نیاز به تقدیر ندارد لذا «اولویت» دارد.
8. اِنّما زیدٌ قائمٌ: زید فقط قائم است. "ما" زائده کافّه، هم تاکید را از اِنّ می گیرد و هم عمل را. حصر را در جزء موخر افاده می کند. اِنّما جاینشین "ما(نافیه)+ الّا" است.
#تحقیقات
"زدنی علماً"(114 طه) را ابتدا با کمک لغتنامه اعراب کنید. سپس به نحوه اعراب الجدول و اعراب درویش مراجعه کنید و ببینید مفعول به دانسته اند یا تمییز؟
#نکات #ترجمه_دقیق آیه 178 آل عمران:
✅ واو استیناف در صدر آیه ترجمه شد به: [گفتنی زیاد است اما فعلاً همین مقدار بگویم که] چراکه معتقدیم دو نوع جمله مستأنفه داریم: 1. آنکه بی واو است(که طبق قاعده است) 2. آنکه در صدر آن واو است که حقیقت آن این است که برساند که از بیان «جمله معطوف علیها» که در واقع آن جمله، مستأنفه بوده، صرفنظر کرده است. این مسأله را می توان از آیاتی نظیر 75 انعام فهمید که «واو» در غیر استیناف است ولی افاده مفهوم فوق را می کند(و کذلک نری ... و لیکونَ من الموقنین): أی «لاغراضٍ کثیرةٍ و لیکونَ ...». لذا در حقیقت چنین است که «واو استیناف» نداریم بلکه حقیقت آن «عطف بر جمله مستأنفه» است.
✅ دو تأکید موجود در «نون تأکید ثقیله» ترجمه شد به: مؤکدا و حتماً.
✅ الذین کفروا: در مقام «عهد» است نه «جنس» لذا شامل تمام کفار نیست بلکه مراد از آن همان کافران دو آیه قبل(الذین یسارعون فی الکفر) است.
✅ دو حرف مصدریه بر سر هم آمده اند: أنَّ ما نُملی. لذا هر دو آنها ترجمه شدند: که اینکه.
✅ جمله «إنّما نملی لهم لیزدادوا اثما» استنیاف بیانی است لذا در صدر آن آمد: [چراکه].
✅ نکته: حصر موجود در «اِنّما» بر سر جزء اخیر(لیزدادوا) ترجمه شد: فقط. ضمناً همین کلمه «فقط» بر سر «عذاب مهین» هم آمد چراکه «لهم عذاب مهین» عطف است بر «نملی لهم لیزدادوا» لذا «اِنّما» بر سر این جمله هم می آید و جزء اخیر(مبتدای مؤخر) را محصور می کند.
✅ اِثماً: ترجمه شد به: گناه و معصیتِ شایسته عقوبت؛ چراکه اسم مصدر است در همین معنایی که ذکر شد.
✅ لیزدادوا: به «زیادت» ترجمه نشد چراکه معنای «اعطاء» می دهد(الوسیط) درست مثل «زادَ» دو مفعولی(ربّ زدنی علما: پروردگارا به من علم عطا کن).
✅ کروشه نهایی در ترجمه این آیه برای تشریح «حصر اضافی» در جمله پایانی این آیه است یعنی بیان می کند که این حصر دقیقاً در مقابل چیست و چه چیز را از آنها نفی می کند: [به خلاف آنکه می پندارند که چون خدای متعال به ایشان مهلت داده، پس با ایشان رفیق است و قیامتشان هم آباد است].
#نکات درس امشب
1. به دو دلیل الوسیط مصدر قیاسی «مؤاخذة» را برای «یؤاخذ» نوشته است:
دلیل 1. باب مفاعله است و باب افعال نیست(آخذَ ایخاذاً نیست)
دلیل 2. اِخاذ به عنوان مصدر فرعی ندارد.
2. #نقد #الوسیط در واژه #ناس(نوس): گفته «بهترین مخلوقات گاهی ناس خواهنده می شوند» حال آنکه گاهی پست ترین انسان ها با ناس خوانده می شوند مثل آیه 173 آل عمران.
3. معنای اول اَخَّر لازم است. اساساً فعل لازم را با استعمال خودش می فهمیم نه با ترجمه اش(لذا «اغنا عنه» اگرچه به «کفاه» معنا شده باشد ولی «لازم» است).
4. برای یُؤخرهم، اگر میعاد در تقدیر بگیریم، یعنی بشود یوخر میعادَهم صحیح است. در تقدیر گرفتن مضاف شایع است. مانند آیه 22 فجر در بیان امام رضا علیه السلام: «و جاءَ ربُّک» أی: جاءَ امرُ ربِّکَ.
5. عمده افعال به معنای #فعلیت اند. اما گاهی منظور معنای اراده است. مانند: 6 مائده و 98 نحل
گاهی معنای شرف و قرب هم گاهی مقصود است. مانند: 39 زخرف و 61 نحل
و گاهی معانی دیگری که در بلاغت می خوانید.
#تحقیق
1. الناس را در آیه 173 سوره آل عمران بررسی کنید
#نکات درس امشب
1.در کلمه #یوم، الوسیط کم کاری کرده است و معنای مهمی را نیاورده است. یوم معنای وقت هم می دهد به معنای عام
مثلا در مفردات ص 894 داریم:
الْيَوْمُ ... و قد يعبّر به عن مدّة من الزمان أيّ مدّة كانت،
2.گاهی با تغییر فعل جر معنای فعل به ضد خود تبدیل می شود که این ها را افعال ضد می گفتند. مثل رغب فیه که یعنی میل کرد و رغب عنه یعنی معنای ضد میل کردن یعنی پشت کردن.
3.این کلمه تشخص محل ارتباط علم بلاغت با لغت است. زیرا در الوسیط گفته شخص فلانٌ بصرَه، بعد برای این مثال آورده که تشخص فیه الابصارُ. اینجا الوسیط چرا این را مثال آورده است؟ اینجا نکته بلاغی دارد که به جای گفتن یشخص فیه هولاء الضالمون الابصارَ، این طور گفته شده است که به الضالمون، «الابصار» گفته شده و می خواهد بگوید که از شدت ترس اینها سراپا چشم شدند و این از ترس اینهاست لذا گویا تمام وجودشان مثل چشم خیره شده می شود و تکان نمی خورد.
4. #قاعده: الجمل بعد النکرات صفات و بعد المعارف حال
5. برای ترجمه: قبل از جملاتی که وصف هستند بهتر است گفته شود که "این چنین صفت دارد"
6. در اعراب، هر کجا #مفعول بدون قید ذکر شود مراد #مفعول_مطلق است مگر با قرینه.
#نکات #ترجمه_دقیق
(به خیال نگارنده)
✅ [گفتنی زیاد است، این مقدار می گویم که:]
حقیقت واو استیناف عطف بر مقدر است.
✅ مؤکدا و حتماً:
ترجمه نون ثقیله(دو تأکید دارد).
✅ [و مراد آن است که مؤمنان مپندارند]
از رسول خدا ص به دور است که حتی چنین گمانی ببرد که خدای متعال -العیاذ بالله- غافل اند. لذا خطاب به مؤمنان است از باب «ایاکِ اَعنی و اسمَعی یا جارَة».
✅ حتی به سبب سهو:
در بحث از واژه «غفل» گذشت که اگر مفعول به خود را با واسطه «عن» بگیرد، به معنای «سهو» است ولی اگر مفعول به آن بی واسطه باشد مرتبه ای بالاتر است: اِهمال نه از سر نسیان.
✅ دور کننده باشد عقوبت را از:
تنها معنای «عَن» مجاوزه است و آن طور که «صبّان» به درستی معنای مجاوزه را گفته، مجاوزه عبارت است از اینکه: به سبب متعَلَّقِ «عن» یک چیزی از مدخول «عن» دور شود و این «چیز» می تواند مذکور یا محذوف باشد که در این آیه «محذوف» است(: عقوبت).
✅ کسانی که ستمگرند:
«ال» در «الظالمین» موصوله است لذا به «کسانی که» ترجمه شد.
✅ [چراکه]:
بیانگر این است که «انّما یؤخرهم ...» استیناف بیانی است.
✅ روزی(: زمانی)[: مراد قیامت است]:
مراد از «یوم» زمان است ولی از این حیث به قیامت «روز» گفته شده که در آن همه چیز «روشنِ روشن» است.
ضمناً مراد از این «یوم» همان قیامت است به قرینه آیه 97 انبیا که تعبیر مشابه این آیه را دارد: «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ ...».
✅ عموم انسان ها:
«عموم» ترجمه «ال» جنس در «الابصار» است.
✅ انسان ها سراپا چشمانی می شوند ...:
در بحث از لغت الوسیط گذشت که این آیه را مصداق معنای «تشخصُ فلانٌ بصرَه» می داند لذا تقدیر آیه چنین بوده: «یَشخَصُ الناسُ الابصارَ» ولی به جای «الناس» کلمه «الابصارُ» نشسته تا برساند که گویی انسان ها در آن روز «سراپا چشم» هستند، گویی فقط چشمانشان خیره و بهت زده و بی حرکت نیست بلکه همه وجودشان بی حرکت است.
و الله تعالی هو العالم بحقائق کلامه ...
#نکات درس امشب
1. جمع مکسر کافرة، کوافر می باشد. در آیه 9 ممتحنه آمده است.
جمع مکسر کافِر: کُفّار(آیات متعدد)، کَفَرَة(42 عبس)
2. انفس و نفوس هر دو جمع نفس است و تبعا واژه انفس جمع قله و نفوس جمع کثره است.
شعر الفیه:
اَفعِلَةٌ اَفعُلُ ثمَّ فِعلَة ثُمَّةَ اَفعال جموعُ قِلَّة
البته شرط جمع قله آن است که آن کلمه جمع کثرة هم داشته باشد وگرنه کلمه «ایّام» که تنها جمع مکسر «یوم» است نه قله است و نه کثرة.
3. اسم های غیر منصرف وقتی ال می گیرند منصرف میشوند. در نتیجه اعراب "الدنیا" در «فی الحیاة الدنیا» می شود تقدیری اصلی.
4. "ن" در کافرون، عوض تنوین می باشد.
شعر الفیه:
نوناً تَلِی الاعرابَ أو تَنویناً مِمّا تُضیفُ احذِف کَطورِ سینا
5. «لا» #نصیه:
#توضیح_مختصر
در علم اصول خواهید خواند که کلام در افاده معنای خود ممکن است #ظاهر یا #نص یا #مجمل باشد.
#نصّ: قطعی، 100درصد
#ظاهر: نزدیک قطع ولی احتمال خلاف هم دارد
(در عرف، قرآن کریم و روایات، ظهورات حجت هستند)
#مجمل: نامعلوم(پنجاه پنجاه)
وقتی گفته می شود:
ما جاء زیدٌ و عمرٌو: ظاهر است در اینکه هر دو نیامده اند ولی احتمال خلاف هم هست: «ما جاء زیدٌ و عمرٌو بل عمرٌو فقط»
ولی وقتی گفته می شود: «ما جاء زیدٌ و لا عمرٌو» نصّ است در اینکه هیچیک نیامده اند.
#نکات درس امشب
1. اسلوب بیان ویژگی های فعل
فعل، زمان، مجرد/مزید، صیغه، معلوم/مجهول، خصوصیات دیگر: مؤکد به نون ...
2. الگوریتم تشخیص غیرمنصرف"
1. یک سببی یا دو سببی(الف تأنیث/ منتهی الجموع)
2. علم است یا وصف؟ اگر هست با چه چیز جمع شده؟(علم+یکی از 6 چیز/ وصف+یکی از 3 چیز)
3. یکی از معانی "زوج" اختلاف افکنی است(مصدر ثلاثی مجرد)
در قرآن کریم، "زوجة" نداریم. تمام اشارات به زن و شوهر "زوج" است مثل آیه 1 نساء[و خلقَ منها زَوجَها].
4. لنفتنهم: معنای «رماه فی شدة لیختبره» در الوسیط انتخاب شد با آنکه سخن از «شدت» در آیه نیست بلکه سخن از «خوشی های دنیا» است لذا باید گفت که قید «شدّة» در این معنای الوسیط، قید غالبی است چراکه غالب آزمون ها در سختی ها رخ می دهد.
5. [مرتبط با نکته قبل]: علامه جوادی حفظه الله می فرماید: ما عادت کردیم بگوییم فلانی مبتلا به فقر است و هیچ گاه نمی گیم فلانی مبتلا به ثروت است در حالیکه بنابر آیه 15 و 16 سوره فجر باید این را هم گفت که فلانی مبتلا به غنا و سلامتی و استعداد و ... است.
6. حقیقت واو استیناف عطف بر مقدر است. وگرنه معنی ندارد که جمله ابتدائیه را با واو شروع کنیم. در حقیقت اینها عطف بر مقدر هستند. آیه 75 انعام برای فهم این می توان کمک گرفت که چرا ما حقیقت واو استیناف را عطف بر مقدر گرفته ایم.
7. جوامد در #تشبیه و #استعاره می توانند حال واقع شوند. این نکته را الجدول ذیل #زَهرَة در پاورقی گفته است و در الفیه ابن مالک هم خواهید خواند.
#تحقیقات:
1. معنای "عین" را بررسی کنید. صفحات 640 و 641 الوسیط
2. "ازواج" در الوسیط، 436 را نیز بررسی کنید
3. مراجعه به آیه 87 و 88 سوره حجر شود که به این آیه شریفه خیلی مرتبط است.
#نکات #ترجمه_دقیق
✅ [ای رسول ما صبر کن]:
واو در صدر این آیه «لا تمدَّن» را عطف کرده بر «اصبِر» در آیه قبل.
✅ محقّقاً بهره مند کرده ایم:
تأکید در «متَّعنا» از آنجا به دست آمد که در وسیط به «اَمتَعنا» معنا شده لذا همان معنای باب افعال را با مبالغه و تأکید می رساند به علت وجود «تشدید».
✅ گروه های معدودی:
معدود و بی مقدار بودن از دو جا کشف می شود: 1. «ازواج» جمع قلّه است به خلاف «زِوَجَة» که جمع کثرة برای «زوج» است. 2. تنوین «ازواج» در مقام تحقیر است.
✅ [در دلربایی و ناپایداری همانند]:
وجه تشبیه «ما متّعنا» به «زهرة» است. علت بیانش هم این است که روشن باشد که اگر «زهرة» به عنوان واژه جامد توانسته «حال» واقع شود به جهت این است که در مقام تشبیه است[بیت 4 الفیه در بحث حال مثال آورد به «کرَّ زیدٌ اسَداً» أی «کَاَسَدٍ»].
✅ همین زندگانی نزدیک تر [به آخرت]:
«همین» می رساند که «ال» در «الحیاة الدنیا» عهد حضوری است و «دنیا» مؤنث «ادنی» یعنی نزدیک تر، که در مقام مقایسه با آخرت است.
✅ [آری بهره مندشان کرده ایم]:
این جمله تکرار شد تا متعلَّقِ «لنفتِنَهم فیه» روشن باشد. اگر نمی آمد، به دلیل طول کلام، واضح نبود.
✅ [آری ای رسول ما! تو که دنیا در نظرت حقیر است و چشم نمی دوزی؛ لذا ای مؤمنان خطاب به شماست؛ پس چشم مدوزید؛ چراکه «دنیا» حقیقتاً حقیر است و همه بهره مندی هایش به هیچ نمی ارزد]:
رسول الله ص که به معراج می رفتند، دنیا در چشمشان هیچ ارزشی نداشت، لذا این فریفتگی ها برای او نیست بلکه برای مؤمنین است لذا خطاب آیه به مؤمنان است.
✅ [یعنی همان روزی آخرت]:
مراد از «رزق ربّک» همان روزی آخرت است به قرینه مقابله(که در مقابل «زهرة الحیاة الدنیا» است)(تفسیر المیزان).
و الله هو العالم بحقائق کلامه العظیم ...
#نکات درس امشب
1. در مصدر میمی تاکیدی وجود دارد که در مصدر اصلی نیست مثلاً «مُقَدَّم» همان معنای «تقدیم» را می دهد ولی با تأکید.
2. »یا» حرف نداست که قول مختار ما همان قول صمدیه این است که این برای نزدیک و دور و متوسط کاربرد دارد(حرف ندای مطلق) این حرف 361 بار در قرآن آمده و در قرآن کریم جز «یا» حرف ندای دیگری نیامده.
3. «یا» بر سر کلمه «ال» دار وارد نمی شود مگر بر الله که هم با خواندن همزه وصل هم بدان آن خوانده می شود.
4. ایُّ اسم است. 5 نوع «ایّ» داریم(موصوله، شرطیه، استفهامیه، ندائیه، کمالیه) در «یا ایها الذین» أیّ ندائیه(وُصلیّه) است.
5. «ها» در «ایّها/ایّتها» حرف #تنبیه است به معنای هان است که این معمولا در ترجمه منعکس نمی شود.
6. عرب ماده «قرب» را با «من» متعدی می کند. بر خلاف فارسی که با «به» متعدی می شود. قَرُبَ منه: به او نزدیک شد.
7. از عطف «رسوله» بر «الله» باید مانند المیزان به این قائل شد که مراد از «بین یدی» در این آیه، امری است مشترک میان خدا و رسول که همانا مقام حکم و ولایت الهی است(40 یوسف و 64 نساء).
8. بینَ یدیِ الله و رسوله در المیزان: بين يدي الشيء أمامه و هو استعمال شائع مجازي أو استعاري و إضافته إلى الله و رسوله معا لا إلى الرسول دليل على أنه أمر مشترك بينه تعالى و بين رسوله و هو مقام الحكم الذي يختص بالله سبحانه و برسوله بإذنه كما قال تعالى: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ»: يوسف: 40، و قال: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» النساء: 64.
9. حذف مفعول به "لاتقدموا" برای افاده عمومیت است. هیچ چیزی را، هیچ حرفی را، نه هیچ شخصی را، مقدم بر ید قدرت خدا و رسول نکنید.
10. "رُسُل" گاهی معنای مفرد و مونث دارد. دختر بچه ای که روسری سرش نمی کند. ولی در قرآن کریم همواره «جمع کثرة» برای «رَسول» آمده.
11. انواع منادی
1.مفرد که خود دو نوع است: 1.مفرد معرفه: یا علیُّ(مبنی بر ضم) 2. مفرد نکره که خود دو نوع است: 1. نکره مقصوده: یا رجلُ(مبنی بر ضمّ) 2. نکره غیر مقصوده: یا رجلاً(منصوب).
2. مضاف: یا عبدَ الله
3. شبه مضاف: یا طالعاً جبلاً
12. الف لام در الذین لازمه ی زائده است.
لازمه است چون همیشه هست
زائده است چون خود لذین معرفه موصولی است و یک اسم معرفه دوباره معرفه نمی شود(تحصیل حاصل محال است).
#نکات درس امشب:
1. المرء کلمه مهمی است که با «ال» به فتح و کسر و ضمّ میم خوانده شده است. وقتی بدون «ال» می آید با همزه وصل می آید «امرَء» که در این حال در قرآن کریم، همیشه حرکت راء با اعراب کلمه تبعیت کرده است.
اِمرَا(28 مریم) اِمرِئ(37 عبس) اِمرُؤ(آخر نساء)
الوسیط: لغت دیگری هم در عرب هست: همیشه به فتح و ضم راء.
2. هیچ گاه جمله جزای شرط بر ادات شرط مقدم نمی شود چون ادات شرط صدارت طلب هستند، و در این آیه هم استجیبوا جمله جزاء نیست و باید یک مقدّری گرفته شود که آن جمله جزاء باشد. یک دلیل لفظی هم در این آیه این است که چون جمله جزاء امر است باید فاء بر سر آن می آمد که نیامده است:ء اذا دعاکم فاستجیبوا.
3. اذا از ادات شرط نیست(: هنگامی که: و اللیلِ اذا یغشی) اما کثیرا متضمن معنای شرط است(: هرگاه، هر زمان).
4. اگر در این آیه اذا را شرطیه نگیریم معنا این می شود که: پاسخ دهید هنگامی که شما را دعوت کردند ولی ظاهر آن است که آیه می فرماید: «هر زمان، هرگاه» مثل تمام اوقات نماز، اول ماه رمضان، اول موسم حج و ... که همه اینها «دعوت» است.
5. در عطف اعلموا به استجیبوا اگر توانستید معنای خوبی را برای عطف درست کنید این را عاطفه بر «استجیبوا» بگیرید. اگر نشد اعلموا را عطف بر یا ایها الذین آمنو بگیرید. اگر بر این هم نشد باید بگیرید واو استینافیه.
ای بسا ظاهر آن است که «اعلموا» عطف بر «یا ایها ...» است که «انشاءِ ندا» است.