eitaa logo
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
4.1هزار دنبال‌کننده
391 عکس
86 ویدیو
1 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قم را اینجا بخوانید. . 🔗در تلگرام: t.me/tarikhqom1 . 📩 ارتباط با مدیر کانال: @adminn1402
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 ادب معمار مسجد قم 🔹️وقتی کار به مرحله ساخت مسجد اعظم قم رسید، استاد برخلاف انتظار، آن را ساختند. به‌اصطلاح رایج در معماری، از ایجاد "" که گنبد روی آن سوار شود، آگاهانه خودداری کردند و به‌این‌ترتیب، ارتفاع گنبد کمتر از حد شد. 🔸️وقتی آیت‌الله برای بازدید از روند ساخت گنبد رفتند و با این مسئله مواجه شدند، علت را پرسیدند. استاد در جواب گفتند: "می‌توانستم ارتفاع گنبد را بیشتر در نظر بگیرم و آن را بالاتر ببرم اما با خودم گفتم گنبد حرم حضرت (س) باید تشخص و جلوه بیشتری داشته‌باشد. به همین دلیل، گنبد مسجد را کمتر گرفتم." 🔹️آیت‌الله بروجردی بعد از شنیدن استدلال استاد لبخندی زدند و گفتند: "کاش این که شما نسبت به حضرت(س) دارید را همه ما داشته باشند." 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📜 خاطرات از قم 🔹️... شهر را از حال بیست سال قبل که دیده بودم دیدم. قم شهر است هوایش در تابستان بد و آبش و اطرافش کم و محصولات دهاتش خوب نیست. بعضی میوه‌جات خصوصاً و انار و انجیر فراوان و خوب دارد. 🔸️به حمامی که نزديك منزل ما بود رفته بسیار دیدم. عبدالواسع جعبه هلوها را باز کرده نگاه کرد بی‌عیب و سالم بود. این را از کرامات غلامرضا می‌شمرد. برای آذوقه راه چای و نان و پنیر و خربزه خریده دو ساعت پیش از غروب آفتاب حرکت کردیم. 🔹️راه اصلا است تا سه ساعت از شب رفته وارد پل دلاك شدیم. چاپارخانه نداشت و کاروانسرای بسیار کثیفی داشت که قابل نبود توقف نکرده، گذشتیم. 🔸️مترددین در راه بسیار بودند. دو فرسنگ راه رفته به رسیدیم، آبی خورده باز اقامت نکردیم و شوره زاریکه سه مسافت دارد طی کرده نیم ساعت از آفتاب گذشته وارد کاروانسرای شدیم، کاروانسرا خوب بود، امتیازی از جاهای دیگر داشت، قهوه خانه و بقالی در دالان کاروانسرا و و خبازی در بیرون دارد. 🔹️سبب امتیاز آن را پرسیدم. گفتند: چون ملك آقا محمدحسن پسر مرحوم حاجی علی است مواظبت در آبادی دارد، حوضی که در زمان ساخته شده هنوز آباد است مردم حیوانات را از آن می‌کنند. کاروانسرا آب انبار هم دارد و آب جاری هم از راه دوری آورده اند هم در آنجا بناشده لکن چون کاروانسرا خوب است کسی در چاپارخانه منزل نمی‌کند... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 محدوده قم در دهه بیست ✏️سیدحسن فاطمی‌موحد 🔸️مرحوم حاج محمد ، از سالمندان قمی و خوش حافظه بود. سال ۱۳۸۴ از ایشان خواستم قم در سال ۱۳۲۰ را به من نشان دهد. او را سوار موتور سیکلت کرده به محله‌های قم بردم و محدودۀ شهر را این‌گونه نشانم داد: 🔹️قم از طرف ، به محله‌هاى باغ پنبه و آلوچو منتهی می‌شد. و بيمارستان كامكار و شهربانى واقع در خيابان باجك و اطراف آنها باغ و زمين زراعى بود. از طرف ، چهارراه شهدا و مدرسۀ حجتيّه زمين بود. كوچه‌هاى پشت كتابخانۀ آيت‌اللّه نجفى و منزل امام خمينى هم باغ بود. 🔸️ از طرف ، به بيمارستان نكويى نمى‌رسيد و در زمین اين بيمارستان زراعت می‌کردند و خيابان چهارمردان تا محلۀ سجاديه می‌رسید. خيابان‌هاى آذر و چهارمردان وجود نداشتند و هنوز ادامۀ كوچه‌ها پيچ در پيچ در يك طرف خيابان، در طرف ديگر معلوم است. محلۀ چهارمردان قديمى‌تر از آذر است. 🔹️قم از طرف به رودخانۀ بزرگ منتهی می‌شد و این رودخانه تقريبا يك سوم مسجد اعظم و همۀ خيابان بهار را در بر می‌گرفت. خيابان‌هاى اراك و خاكفرج جاده‌اى با عرض تقريبا چهار متر بود و بقيۀ آن جزو رودخانه بود. 🔸️در گذشته ديوار نداشت تا اين‌كه آمد و برخى خانه‌ها را خراب كرد. پس از آن، در دو طرف رودخانه ديوار كشيدند. طرف غرب رودخانه، بيابان و زمين زراعى و باغ قرار داشت و اوايل كوچه‌هاى حاج زينل و را تازه ساخته بودند و از آن‌جا تا رودخانه را زراعت مى‌كردند. در خيابان امام كاملا خارج قم قرار داشت. قم‌پژوهی 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
44.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 خاطرات مالکِ شرکت از دوران کودکی‌اش در 🔹️من در قلعه قم به دنیا آمدم. این قلعه را حاج شیخ‌عبدالکریم برای فقرا ساخته بود. 🔸️ من زیر خط زندگی کردم. فقر یک سطح بالاتر از زندگی من بود. 🔹️وقتی به دنیا آمدم سر دعوا شد و پدرم زن و بچه را کرد و رفت. 🔸️شب‌های جمعه در قبرستان قم قبر می‌شستم و پول می‌گرفتم. 🔹️الان ده هزار و سیصد همکار (حقوق‌بگیر) دارم. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔺️حمایت مالی یک مرجع از مجله‌ی اهل 🎙آیت‌الله واعظ‌ زاده خراسانی: 🔹️رفیق ما آقای می‌گفت یک روز صبح در بازار به نماینده آقای برخورد کردم و گفتم: حاجی در مصر توسط چند آخوند منتشر می‌شود اما اینها پول ندارند. تو بده ما بفرستیم برایشان. اصلاً دارالتقریب پول می‌خواهد؛ چون دولتی نبود، عنایت داشتند که از هیچ کمکی نگیرند. 🔸️ چند روز بعد او را در بازار دیدم. داشت از دور می‌خندید. گفتم: حاجی چه کار کردی؟ گفت رفتم به آقای گفتم. ایشان گفت: هم خودت پول بده و هم از بده. 🔹️بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، رسالة‌الاسلام که در مصر چاپ می‌شد شد. یعنی با پول او منتشر می‌شد. ما فهمیدیم که حتی آیت‌الله بروجردی پول رسالة‌الاسلام را می‌دهد که در چاپ شود. اینقدر همه‌اش هم که بحث شیعه نبود؛ بحث وحدت بود؛ افکار اهل تسنن مطرح بود، تعریف بود همه چیز بود، درباره شیعه هم بود... . 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 آرزوهای ، رزمنده بانمکِ قمی، از نحوه‌ی شهادتش 🔹️حرفی نداشتم توو تشییع جنازه‌م ده پونزده نفر بشن. اونا که میخوان از دنیا برن با سَکته و ، توو تشییع جنازه من از بین برن... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🗞 خبر مراسم نصب جدید حرم حضرت معصومه (س) 🗓 سال ۱۳۲۸ شمسی 🔸️با حضور آیت‌الله‌العظمی 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 سنگ قبر قاجار؛ پسر عباس میرزا و حاکم آذربایجان 🔸️این سنگ قبر از خانوادگی آن خاندان در قم جدا و سپس به منتقل شده است. 🔹️قهرمان‌میرزا پسر عباس ميرزاى نايب السلطنه (برادر تنى قاجار) كه در كنار پدربزرگش در حرم حضرت معصومه به خاك سپرده شد. 🔸️نوادگان‌شان نام خانوادگى "" و "" را اختيار كردند. 📍محل دقیق قبر فتحعلیشاه قاجار 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 نمایی از پل از زاویه حرم حضرت معصومه 🗓دهه سی شمسی 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 راهنمای شهر قم 🗓سال ۱۳۴۸ شمسی 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🎙 لحظه‌های آخر؛ حجت‌الاسلام اقبالیان 🔹️در یکی از روزهای تیرماه سال ۱۳۹۶ در خانه نشسته بودم. ناگهان حس کردم از زمین جدا می‏شوم. هرلحظه منتظر بودم تا از زمین خاکی شوم. پسرم آن روز مهمان ما بود. وقتی دید حالم دارد خراب می‏شود، از گوشی موبایلم شمارۀ کاظم و رضا ، از رفقای دوران جنگ را پیدا کرد و با آن‏ها تماس گرفت. 🔸️حالم آرام ‏آرام داشت خراب‏تر می‏شد. کاظم فوراً خبر کرده بود تا مرا به تهران ببرند. من که از همان دقایق اول از هوش رفته بودم و چیزی به خاطر نداشتم، نزدیک امام(ره) حس کردم روبروی گنبد سیدالشهدا(ع) هستم و دستی از دل حرم به سمتم دراز شد. 🔹️آن دست چیزی مثل خاک را در کف دستم گذاشت و صدایی آمد: «این هم !» ناگهان، از پشت سر آمبولانس صداهایی به گوشم ‏می‏رسید. در همان حالت بی‏هوشی بلند شدم تا ببینم صدای کیست؛ همه آن‏هایی که در سال‏های زندگی به آن‏ها کرده بودم پشت سر ماشین می‏دویدند. 🔸️آن دختر ذهنی که هر کاری از دستم برمی‏آمد برایش انجام می‏دادم گریه می‏کرد و می‏گفت: «بابای من رو می‏برید؟» آن جانبازی که چندین سال پیش سیلی محکمی به گوشم زده بود، آن که گه‏گاه برایش پول و غذا می‏بردم، دخترهایی که برایشان از این و آن پول جهیزیه فراهم کرده بودم، همه دنبال آمبولانس می‏دویدند. 🔹️بعد از چندلحظه دوباره از هوش رفتم و دیگر چیزی درخاطرم نماند. تا اینکه پس از یک هفته که گفته بودند به احتمال ۹۹درصد از اتاق عمل زنده بیرون نمی‏‌آیم، به هوش آمدم. 📚 کتاب حجره شماره دو- به قلم رضایزدانی 🔗کانال : @tarikhqom
📜 دفتر سازمان مجاهدین خلق در قم کجا بود؟ 🔸️دفتر این سازمان در بوستان کنونی واقع بود که در ۱۳ تیرماه ۱۳۵۸ به دلیل اعضای این سازمان به مرکز پاسداران قم، توسط مردم تخلیه شد. 🗞خبر روزنامه درخصوص این واقعه: 🔹️برای سومین بار در این هفته، حمله‌ای به مرکز آموزش پاسداران انقلاب صورت گرفت و منجر به عده‌ای از پاسداران شد. 🔸️به دنبال این حمله، شب‌هنگام قم در مقابل دفتر جنبش ملی مجاهدین () این شهر اجتماع کرده و خواستار انحلال این دفتر شدند. 🔹️مردم با وجود ممانعت پاسداران، وارد این دفتر شدند و ضمن بیرون‌کردن افراد حاضر در ساختمان، مقادیر زیادی از آن محل به دست آوردند. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀توصیف شیخ محمدحسین از قبرستان قم 🗓دوران قاجار 🔸️رغبتی که افراد به مجاورت با آن خوبان پاک و با آن بزرگان داشته‌اند، شمار قبرهایش [قبرستان شیخان] را فزونی بخشیده و از بزرگترین ایران کرده است حکومت ایران دستور داده بود آن قبور را بزدایند. 🔹️آن زمین بزرگ اکنون یکی از بوستانهای و گردشگاه عمومی شده است. وقتی از آنجا می‌گذشتم چند عمله دیدم که اموات را درآورده و با خاکها می‌بردند تا بیرون از شهر بریزند. 🔸️در آن گورستان جز مقابر بعضی مشاهیر مثل پدر شیخ و امثال وی قبری باقی نمانده است. اینها نیز در جای پرتی از گورستان قرار دارند. 📚منبع: کتاب "بند بند سرگذشتم" خاطرات محمدحسین کاشف‌الغطا 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 وضعیت شهریه طلاب قم به روایت شیخ محمدحسین 🗓 دوره قاجار 🔸️بالای قبر عقيله‌الائمه، حضرت (س) گنبد طلای بلندی قرار دارد. زیر گنبد، روی قبر، نقره‌ای نصب شده، اما فضای حرم بسیار کوچک است. پیرامون حرم رواقهای پرشماری دیده می شود که در آنها بسیاری از سلاطین مدفونند. 🔹️یک صحن قدیمی متوسط و یک صحن جدید بزرگ دارد که مرحوم صدراعظم امین‌السلطان ساخته و قبر خودش نیز همان جاست. پول هنگفتی صرف ساختنش کرده است. 🔸️کنار صحن کهن یک قدیمی بزرگ پر از بود؛ یکی از درهایش به صحن کهن باز می‌شود. مقداری کتاب خطی با یک درس‌گاه دارد که جناب حجت حاج شیخ عبدالکریم ایده الله در آن درس می گوید. 🔹️ایشان برای تمام طلابی که در قم هستند و شمارشان به چندهزار نفر می‌رسد، مقرر کرده که حسب طبقاتشان از بیست و سی تومان تا پنجاه تومان در ماه می‌گیرند. 🔸️ایشان به دیگر اهل قم و حتى أكثر ائمه جماعات قم نیز شهریه می‌دهد. هیچ مبلغی از شرعیه را خودش دریافت نمی‌کند بلکه می گیرند و می‌دهند؛ خودشان هم بـیـن طـلاب بـه مقدار معینی تقسیم می‌کنند. طلاب نیز هر سال پیش هیئتی از امتحان می‌دهند. 📚منبع: کتاب "بند بند سرگذشتم؛ خاطرات محمدحسین کاشف‌الغطا 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 وصف محمدباقر متولی‌باشی از زبان شیخ محمدحسین 🔸️از افضل به قم و از رجال برجسته‌ی آن شهر، سید جلیل بزرگوار آقاسید محمدباقر (دام عزه) است که نه تنها در ایران بلکه در غیر ایران هم نظیر ندارد. 🔹️ و کرمش همچون ابر و اخلاقش کریمانه و نیکوست. با آن طبع لطیف و روح تواضع و متانت را نیز آمیخته و خوش خلقی و خوش ذاتی را به وقار آراسته است، ولی افسوس که ناخوش احوال گشته و به خاطر کلان بودن جسمش توان ندارد و همواره یک جا نشسته است. 🔸️پسر بزرگش [] نیز همین گونه بوده، اما پس از معالجات طولانی در بیمارستانهای و پولهای هنگفتی که خرج کرده‌اند، پسر اندکی بهبود یافته و توان حرکت و راه رفتن پیدا کرده است. 🔹️خــود متولی باشی نتوانست به دیدارم بیاید. پسرش را با جمعی از نزدیکانش فرستاد‌‌ و خواست. عذرش را پذیرفتم و گفتم که خودم به دیدارش خواهم رفت. ماشینش را دنبالم فرستاد. 🔸️بیرون قم در یکی از باغها و املاکش [باغ ] بود. رفتم و دیدمش. به در منزل درون شهرش نیز دعوتم کرد و میهمانی مجللی داد. 🔹️برجسته ترین علما، رؤسای و تجار آمده بودند. بهترین غذاها و نوشیدنی‌ها را با همه رقم میوه‌ی چهار فصل به میهمانان تقدیم کردند. اول زمستان بود اما قم بسیار معتدل و مانند پاییز دیگر جاهاست. 📚 منبع: کتاب "بند بند سرگذشتم"؛ خاطرات سیدمحمدحسین کاشف‌الغطا 📸 نفر سمت راست: آیت‌الله شیخ عبدالکریم یزدی نفر سمت چپ: میرزا محمد باقر (تولیت حرم) 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 حرم حضرت معصومه (س) 🗓 سال ۱۲۸۰ خورشیدی 📷عکاس : Antoine Sevruguin 📍محل نگهداری : آرشیو ملی هلند 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📸 واعظ بیت آیت‌الله گلپایگانی 🔸️از راست به چپ: مرحوم سیدمحمد از وعاظ قم، شادروان سیدعلی آل طه از دبیران دبیرستان حکیم نظامی (امام صادق کنونی) و زنده‌یاد استاد احمد اوحدی 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
📸 واعظ بیت آیت‌الله گلپایگانی 🔸️از راست به چپ: مرحوم سیدمحمد #آل_طه از وعاظ قم، شادروان سیدعلی آل ط
🌀شاهد یک تصادف 🔸وقتی زلزله اتفاق افتاد حاج آقا مهدی به من گفت می‌خواهم به کاخک بروم چون دارند بچه‌هایی را که پدر و مادرشان را از دست داده‌اند برای نگهداری می برند و آنها را بهائی میکنند. شب را منزل آیت‌الله در یزد ماندیم. صبح دو تا جیپ آهو متعلق به یکی از تجار به ما دادند. حاج آقا مهدی(گلپایگانی) صندلی جلوی ماشین نشسته بود. 🔹جاده ، جاده بدی بود و خاک نرمی داشت. حاج آقا مهدی برای آنکه عمامه‌اش خاکی نشود، آن را در گذاشته و داخل داشبورد قرار داده بود. ماشین جلویی حاج آقا مهدی و ماشین عقبی هم ما بودیم. 🔸️ما با فاصله حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ متر از هم در حرکت بودیم. کامیون باری که از طرف مقابل می‌آمد و راننده‌اش ۲۰ ساله ای بود می خواست سر پیچ از ماشین حاج آقا مهدی بگیرد که برخوردی رخ داد و حاج آقا مهدی در پی این تصادف شد. 🔹️من وقتی رسیدم دیدم سر ایشان برهنه است. عمامه‌اش را روی سرش گذاشتم و آن را با دست گرفتم تا بلکه سرش کمتر شود. اما خونریزی به حدی بود که از بین انگشتان من بیرون می زد.در بین راه متوجه شدم که خونریزی بند آمده است. همان جا فهمیدم که کار شده است. 🔹وقتی فهمید پیام داد که میفرستیم تا جنازه را به قم ببرد. آیت‌الله صدوقی گفتند من جنازه را جز به آمبولانس بیمارستان تحویل نمی دهم. هوا گرم بود. چندین قالب یخ آوردند. داخل آمبولانس چیدند و جنازه را به رساندند. 📍حاج آقا مهدی فرزند ارشد آیت‌الله گلپایگانی در بامداد ۳۱ شهریور ۱۳۵۷ بر اثر رحلت کرد. تشییع جنازه او در قم به ویژه به دلیل نزدیکی به حادثه هفده شهریور به تظاهرات علیه رژیم تبدیل شد. 📚منبع: خاطرات سید محمد آل طه، نشر عروج 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
✉️ نامه ، نخست‌وزیر دوران پهلوی، به آیت‌الله قمی 🗓 سال ۱۳۲۳ 🔹️در باب تعمیر بقاع مطهر به وزارت امور خارجه دستور داده شده که اقدامات قبلی خودشان را تعقیب و نتیجه بعدا به اطلاع خاطر خواهد رسید. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀توصیف قم از زبان خاورشناس 🗓دوران قاجار 🔹️مقبره فاطمه که ایرانیها می‌نامند در تمام مشرق احترامی بسزا دارد و مردم از اکتاف به زیارتش می‌آیند. این فاطمه نوه (ع) است... . این مقبره از مرمر، مثلا و موزائيك است تالاری وسیع دارد كه يك تكه می‌باشد. 🔸️در داخلش را که از قبیل سلاح، سنگهای قیمتی، لباس‌های گرانبها آورده‌اند، دیده می‌شود. گنبدش را هم از طلا زینت داده است.از پادشاهان ایران شاه عباس دوم، شاه و فتحعلیشاه در قم مدفونند. 🔹️فتحعلی‌شاه در اثر ارادتی که به فاطمه داشته برای مرقد خود مقبره یا كوچك را که به مقبره فاطمه متصل است انتخاب نموده. مقبره فتحعلیشاه از سنگهای ، طلا و آئینه تزئین شده بر روی قبرش صفحه‌ای سفید انداخته شده که تصاویر و نقوشی در آن حجّاری نموده اند. 🔸️ لنگ به قم چندان لطمه نرسانده و شاید از برکت فاطمه باشد. به راستی باید تیمور به شهر قم کاری نداشته و تنها دلبستگیش به و جواهراتی بود که توده مقدسین در مرقد فاطمه گرد ساخته بودند. 🔹️در قم چندان معطل نشده فردا عزیمت نمودیم. سخت شدت داشت. در مکانی ویران به نام لانگارو استراحت کردیم. این محل دارد که درختان انبوه و زیاد سرو و کاجهای چتری شکل آنرا احاطه نموده است. 📍اوژن خاورشناس فرانسوی در سفرنامه خود که در رابطه با ایران نوشته، شهر قم، آرامگاه حضرت را توصیف کرده است. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
✏️هاشمی رفسنجانی: امام زمان در خواب روح‌الله سه بار من را کرده بود! 🔹️عصر آقای روح‌الله رئیس انقلاب اسلامی آمد گفت در محافل چپی اعتقاد بر این است که دولت آقای برای انجام وعده هایش موفق نمی‌شود و لذا تصمیم گرفته اند شایع کنند که و مجمع تشخیص مصلحت کارشکنی کرده اند. 🔸️آقای محمد وزیر بازرگانی هم در جلسه جمعیت ارزش‌ها در قدرت توفیق دولت در حل مشکلات اقتصادی و بخصوص که اخیرا در اقتصاد کشور بوجود آمده اظهار تردید کرده است. 🔹️خودش هم نمونه هایی از رکود شدید بازار را ذکر کرد و اظهار عقیده نمود که آقای نمی تواند کار بکند و از حد شعار جلوتر نمی رود. گفتم حدود ۴۵ روز از عمر دولت جدید گذشته است. 🔸️در ضمن در آخر صحبتش گفت تا چند ماه قبل به من نظر منفی داشته ولی را در خواب دیده و به‌خاطر ابهاماتی که در مسائل انتخابات برایش پیش آمده بود از امام زمان خواهش میکند او را و روشن‌ کند امام می فرمایند به آقای هاشمی مراجعه کن! 🔹️تعجب می کند و با ناباوری باز درخواست راهنمایی می کند همان جواب را می شنود و دفعه هم همان سوال و جواب تکرار میشود‌ با دلهره بیدار می‌شود در حالیکه بشدت کرده بود و از آن به بعد تغییر عقیده می دهد. گفت قبلا را برای علی اخوی زاده نقل کرده است. 🔸️ و نیز از دفتر رهبری به دلیل فشار برای ترک مرکز اسناد انقلاب اسلامی از طریق وارد کردن تلفن گله داشت. 📚منبع: خاطرات روزانه آیت الله هاشمی؛ ششم مهر سال ۱۳۷۶ 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🎙 خاطره حاج قاسم سلیمانی از سوءقصد به جان سید حسن نصرالله 🏷بخش اول 🔸️در جنگ سی و سه روزه یک اتاق عملیات در قلب وجود داشت که عموماً پیوسته ساختمان‌هایی در مجاور آن مورد قرار می‌گرفتند و منهدم می‌شدند. یعنی در هر شبی، دو سه ساختمان بزرگ بلندمرتبه‌ی دوازده سیزده طبقه، کمتر یا بیشتر، نقش بر زمین می‌شدند و کاملاً با یکسان می‌شدند. 🔹️این اتاق، اتاق عملیات زیرزمینی نبود بلکه یک اتاق معمولی بود اما بعضی از تجهیزات، اتصالات و ارتباطات در آن پیش‌بینی شده بود. 🔸️یک شب که در این اتاق عملیات بودیم و تقریباً همه‌ی اداره‌ی جنگ در آن اتاق عملیات حضور داشتند، حدود ساعت یازده شب، بعد از اینکه ساختمان‌های اطرافمان را زدند و منهدم کردند، احساس کردم که یک خطر جدی نسبت به وجود دارد و تصمیم گرفتم سید را جابه‌جا بکنیم. 🔹️من و با هم مشورت کردیم، سید به‌سختی می‌پذیرفت که از اتاق عملیات خارج بشود. خارج شدن او هم این‌گونه نبود که از ضاحیه خارج بشود بلکه باید از یک ساختمانی که فکر می‌کردیم ممکن است به‌دلیل ترددی که در داخل آن وجود دارد به آن حساس شده باشد، به جای دیگری منتقل می‌شد... ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🎙خاطره حاج قاسم سلیمانی از سوءقصد به جان سیدحسن نصرالله 🏷 بخش دوم 🔹هواپیماهای یعنی هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز می‌کردند و بر همه‌ی رفت‌وآمدها کنترل داشتند؛ حتی از یک موتورسیکلتی که تردد می‌کرد نمی‌گذشتند. 🔸️ساعت دوازده شب، ضاحیه سوت‌وکور بود و اصلاً انگار در آنجا، در آن قلب که مرکز حزب‌الله بود هیچ‌کس زندگی نمی‌کرد. توافق کردیم از این نقطه به ساختمان دیگری منتقل بشویم و منتقل شدیم. زیادی هم بین آن ساختمان و ساختمان دیگر نبود. 🔹️وقتی منتقل شدیم به‌محض اینکه داخل آن ساختمان شدیم، دیگری صورت گرفت و کنار همان ساختمان را زدند.در همان ساختمان صبر کردیم، چون در آنجا خط امن داشتیم و نباید ارتباط و مخصوصاً ارتباط قطع می‌شد. بمباران دیگری صورت گرفت و یک پل را در کنار این ساختمان زدند. 🔸️احساس می‌شد که این دو بمباران، زدن هم دارد و ممکن است به این ساختمان برسد. در آن ساختمان فقط سه نفر بودند: من و سید و عماد. لذا تصمیم گرفتیم از این ساختمان هم بیرون برویم و به سمت ساختمان دیگری رفتیم. آمدیم بیرون، ما سه نفر، هیچ نداشتیم، ضاحیه تاریک تاریک و در سکوت کامل بود. فقط صدای هواپیماهای بالای سر ضاحیه می‌آمد. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🎙خاطره حاج قاسم سلیمانی از سوءقصد به جان سیدحسن نصرالله 🏷 بخش سوم 🔸️عماد به من و سید گفت «شما بنشینید زیر این ، از باب اینکه از دید محفوظ بشوید.» اگرچه نمی‌کرد چون دوربین هواپیمای اِم‌کا حرارت بدن انسان را از دیگر اشیاء تفکیک می‌کرد، لذا آن نقطه غیر قابل مخفی کردن بود. وقتی در آن نقطه نشستیم، من یاد قصه‌ی حضرت افتادم؛ نه برای خودم بلکه برای سید. چراکه سید صاحب اینجا بود. 🔹 رفت، یک ماشین پیدا کرد، چند دقیقه بیشتر طول نکشید که به‌سرعت برگشت. عماد بود؛ مخصوصاً در طراحی. تا قبل از اینکه ماشین به ما برسد، هواپیمای اِم‌کا روی ما متمرکز بود. ماشین که رسید به ما، اِم‌کا بر ماشین شد. 🔸️می‌دانید که اِم‌کا اطلاعات دوربینش را مستقیماً به منتقل می‌کرد و آن‌ها این صحنه را در اتاق عملیاتشان می‌دیدند. طول کشید تا ما توانستیم با رفتن به زیرزمین، به دیگری برویم و بعد، از این خودرو به چیز دیگری که الان قابل بیان نیست منتقل بشویم و بتوانیم دشمن را گول بزنیم. تقریباً ساعت دو نیمه‌شب مجدداً به اتاق عملیات . 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom