eitaa logo
طرز طنز
67 دنبال‌کننده
111 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
📝قهرمان افسانه‌ای طنز اسلامی✍ ایوان سِپ Ivan (Sep)، نویسنده و منتقد هنری یوگسلاوی رساله‌ی دکترایش را درباره‌ی ملانصرالدین نوشته است. مجلهٔ پیام یونسکو(اردیبهشت ۱۳۵۵) ویژه‌نامه‌ای درباره‌ی طنز منتشر کرد. در این ویژه‌نامه مقاله‌ای از «ایوان سپ» چاپ شده است. به بخش‌هایی از آن ناخنک می‌زنیم. نام مترجم ذکر نشده است. 🔹فقط ذکر نام ملانصرالدین کافی است تا معنای داستان‌های خنده‌آور، آغشته به ساده‌لوحی، خوشگذرانی و درعین‌حال حکمت عامیانه‌ی عمیقی را برساند. این داستان‌ها در ضمن داستان مبارزه با خشونت و اختناق است؛ مبارزه‌ای که خنده و تمسخر را به عنوان سلاح به کار می‌گیرد. 🔸در یکی از شهرهای ترکیه - آق شهر - هر از چندگاه جشنواره‌ای به نام او [ملانصرالدین] ترتیب می‌یابد، زیرا ظاهراً در این شهر او بدرود حیات گفته است و نوشته‌ای روی دیوار مسجد این گمان را پیش می‌آورد که او در سال ۱۳۹۲ میلادی درگذشته است. اما هیچ مدرکی در تأیید این ادعا وجود ندارد. 🔹شخصیت ملانصرالدین که معجونی شگفت‌انگیز از فرزانگی و رندی است، مدت‌ها از مرزهای ادبیات عامیانه‌ی ترکی فراتر رفته است. 🔸نرمی و مهربانی یعنی مشخصات طنز عامیانه که به‌وسیله‌ی ادبیات شفاهی منتقل می‌شوند، در او جمع است. 🔹او را به انواع گوناگون می‌نامند: ملانصرالدین (نزد ایرانیان)، جوحه یا جحه (نزد عرب‌ها)، سید جحا یا فقط «جُحا» (بربرها)، جهان (مردم مالت)، جيوفا (مردم سیسیل)، جیوحا یا جووانی (مردم کالابری) و غیره. 🔸در ضمن نصرالدین بیشتر یک ضدقهرمان است، یعنی عکس یک قهرمان حماسی؛ چرا که فقیر است و کثیف و ژنده‌پوش و بددهن. هر وقت دستش برسد از دزدی هم ابایی ندارد. 🔹فولکلور همیشه منبع گران‌بهایی برای ادبیات است. بدین سبب داستان‌های خواجه الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان روسی، اوکراینی، رومانیایی، آلمانی، صرب و ترک بوده‌اند. گاه روایتی بر روایات دیگر اثر گذاشته است. 🔸طنز مُلّا فقط شوخی اجتماعی نیست، بلکه درعین‌حال درکی است از زندگی، که البته همیشه با ایدئولوژی رایج و قدرتمندان دوران تطابق ندارد. 🔹شخصیت نصرالدین، اثر آفرینشگران گمنام، صنعتگران، دهقانان، دکان‌داران، چارپاداران، باربران، گدایان، افراد زرنگ شهر و ده، افراد خیالاتی و تمام کسانی است که بی‌عدالتی اجتماعی را تحمل می‌کنند، بی‌آنکه علتش را بفهمند. آنان با نقل داستان‌های خنده‌آور خود را تسکین می‌دادند. قدرت نصرالدین همان خنده است و داستان‌هایش بیانگر ارزش‌های عام، به سبک آثار ادبیات جهان. 🖇🖇🖇 منبع: (طنز و شوخ‌طبعی ملانصرالدین. عمران صلاحی. صفحات۵۵-۵۶) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖بخش‌هایی از مقاله‌ی پژوهشی «بررسی مضامین طنز در خاطره‌نوشته‌های دفاع مقدس»✍ بخش اول✏️ 🔸در میان خاطرات متعددی که از رزمندگان و حاضران در دفاع مقدس بــه چاپ رسیده، با آثار گوناگونی از نظر کیفیت انتقال مطالب، مواجه هستیم و ایــن البته دلایل مختلفی دارد که مهم‌ترین آن‌ها تفاوت در نوع نگاه نویسندگان و همچنین توان آنان در بازسازی و نوشتن این خاطرات است. به‌کارگیری بیان متناسب ادبی، باعث تأثیرگذاری عمیق‌تــر بعضی از خاطرات مکتوب جنــگ تحمیلی شده است. 🔹یکی از این بیان‌های مؤثر بیان طنزآمیز و استفاده از ظرفیت‌های شوخ‌طبعی است. «شناخت اصطلاحات و شوخ‌طبعی رزمندگان، کوتاه‌ترین راه برای شناخت فرهنگ جبهه و جنگ می‌باشد.»(شعبانپور، ۱۳۸۳، ۳۵۹) 🔸شاید در نگاه اول، جمع بین جنگ و طنز و شوخ‌طبعی، قدری نامتجانس و غریب به نظر آید اما وقتی بپذیریم فرهنگ خاصی در زندگی حاضران در جنگ در طول هشت سال به وجود آمده و شکل گرفته است، نمونه‌های جالبی از جلوه‌ی این فرهنگ را نیز شاهد خواهیم بود. 🔹در کتاب طنز(۵) آمده است: «وقتی می‌گوییم ادبیات جنگ، تصویری از یک ادبیات قلدر و بزن‌بهادر در نظرمان مجسم می‌شود. می‌خواهیم بگوییم ایــن ادبیات، با وجود اسم نکره‌اش، اصلاً ادبیات عبوسی نیست. جبهه‌های جنگ ما، جبهه‌ی جوانی بود. از شوخ طبعی این جوانان، آثار درخوری منتشر شده است که می‌توانید برای دریافت و تحقیقی بیشتر به آن آثار رجوع کنید.» (سـرهنگی، ۷۳:۱۳۸۵) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖بخش‌هایی از مقاله‌ی پژوهشی «بررسی مضامین طنز در خاطره‌نوشته‌های دفاع مقدس»✍ بخش دوم✏️✏️ 🔸از آنجا که طنز دفاع مقدس برآمده از شرایط خاص حاکم بر جبهه‌ها بوده است، از تازگی و بکری خاصی بهره دارد. در مقدمه‌ی کتاب «پاتـــک تدارکاتی» کــه مجموعه‌ای از خاطرات طنزآمیز دفاع مقدس را در خود جای داده است، می‌خوانیم: «تمام آنچه از جنگ گفته‌ایم، ترسیم صحنه‌هـایی بــوده اســت کـه نشان از تلاش‌های طاقت‌فرسا، بی‌خوابی، شکنجه‌های اسرا، رزم‌های شبانه، دعا، مناجات، نماز شب، میدان مین، ترکش، موج انفجار و ... دارد. گویی بچه‌های جنگ، مشتی آدم‌های آهنـی بـوده‌انـد کـه از احساس، محبت و لطافت خالی بوده‌اند و یا انسان‌هایی محدود به وظایف تعریف شده‌ی عبادی که از دایره‌ی مستحبات و ترک مکروهات، فراتر نرفته‌اند. این نوع نگاه، مردان جنگ را چنان آسمانی و دور از دسترس می‌کنـد کـه نوجوانان امروز، رسیدن به آن را ناممکن می‌دانند و ترجیح می‌دهند الگوهای خود را از میان شخصیت‌های دست‌یافتنی اطراف خود انتخاب نمایند ... گذری بر لحظات شیرین جبهه، حتی در سخت‌ترین شرایط و زیر باران گلوله‌های دشمن، می‌تواند فاصله‌ی میان نسل امروز و نسل جنگ را در رسیدن به مفاهیمی مشترک، کوتاه و کوتاه‌تر سازد.» (سلطانی، ۱۳۸۴: ۱) 🔹به هر تقدیر، رویکرد به نقل و چاپ خاطرات طنزآمیز دفاع‌مقدس، با گذشت زمان بیشتر شده و مجموعه خاطرات خواندنی و نسبتاً خوبی با این موضوع چاپ و منتشر شده‌اند. از جمله آثار شاخص و قابل اعتنا، کتــاب‌هـایی هستند مثـل «جنگ دوست داشتنی» و «چشم‌های خردلی» که طنز را، هم در ماوقع و هم در قلم نویسندگان آن‌ها می‌توان جستجو کرد. همچنین از مجموعه خاطرات طنز‌آمیز خواندنی نیز «فرهنگ جبهه» (شوخ‌طبعی‌ها) و «پاتک تدارکاتی» جالب توجه هستند. 🔸در عرصه‌ی داستان دفاع مقدس نیز نویسندگانی با توانمندی طنز‌نویسی بـه مرور شناخته و پرورده شده‌اند که موجد آثار جالبی نیز بوده‌اند. در این میان، می‌توان به «داوود امیریان» با آثاری همچون «رفاقت به سبک تانک»، «ایرج خسته است» و «فرزندان ایرانیم» و همچنین «اکبر صحرایی» با آثاری همچون «آنــا هنوز می‌خـندد»، «خمپاره خواب‌آلود» و «آمبولانس شتری» اشاره کرد. نکته قابل توجـه، ایـن اســت که این داستان‌ها، مستقیم یا غیرمستقیم برگرفته از خاطرات مکتوب طنزآمیز دفاع مقدس هستند. 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚بررسی و تحلیل انواع آیرونی در مثنوی (منتشر شده در دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی. سال ۲۵. شماره۸۳) بخش اول✏️ ✍ آیرونی ساختاری مولانا در داستان «آن پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب»، با بهره‌گیری از آیرونی ساختاری به داستان ویژگی خاصی می‌بخشد. او که در این حکایت تعصب مذهبی را سبب احولی (دوبینی) و نزاع و دشمنی میان پیروان ادیان الهی می‌داند، معتقد است که آنچه روح واحد همۀ ادیان را در چشم پیروانشان متکثر و متفاوت نشان می‌دهد، تعصب است؛ تعصبی که باعث می‌شود شاه جهودان موسی(ع) و عیسی(ع) و مذهب آنها را دوگانه نشان دهد: بود شاهی در جهودان ظلم ساز دشمن عیسی و نصرانی گداز عهد عیسی بود و نوبت آن او جان موسی او و موسی جان او شاه احول کرد در راه خدا آن دو دم ساز خدایی را جدا (مولانا، ۱/۱۳۸۳: ب ۶-۳۲۴) ✍ همان‌طور که ملاحظه می‌شود، این نوع از آیرونی در ساختار روایت نهفته است. باوجود آگاهی کامل خواننده از منظور واقعی نویسنده و وضعیت حاکم بر داستان، شخصیت داستان، یعنی مرد احول، نادانسته و به اقتضای دوبین بودن خود آلت اجرای منظور راوی و انتقال پیام استعاری -که همانا هستی‌سوز و خانه‌برانداز بودن عصبیت جاهلانه و تعصب است- به مخاطب می‌شود. 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚بررسی و تحلیل انواع آیرونی در مثنوی (منتشر شده در دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی. سال ۲۵. شماره۸۳) بخش دوم✏️✏️ ✍ در داستان «موذن ناخوش آواز» نیز به گونه‌ای دیگر آیرونی ساختاری بازتاب پیدا می‌کند. مؤذنی بدصدا و بد آوا که کافران را به اسلام می‌خواند: یک مؤذن داشت بس آواز بد در میان کافرستان بانگ زد چند گفتندش مگو بانگ نماز که شود جنگ و عداوت‌ها دراز او ستیزه کرد و پس بی‌احتراز گفت در کافرستان بانگ نماز (مولانا، ۵/۱۳۸۳: ب ۹-۳۳۶۷) مولانا ادامه می‌دهد که هنگامی که این مؤذن زشت‌آواز به نصیحت دوستان گوش نکرد و کار خویش به پیش برد، کافری، پرسان پرسان، با حلوا و هدیه سراغ او آمد: شمع و حلوا با چنان جامه‌یْ لطیف هدیه آورد و بیامد چون الیف پرس پرسان کین مؤذن کو؟ کجاست؟ که صلا و بانگ او راحت‌فزاست (همان ب ۲-۳۳۷۱) و هنگامی که از او می‌پرسند که کجای آواز این مؤذن بد آوا راحت‌فزاست، چنین پاسخ می‌دهد که: دختری دارم لطیف و بس سنی آرزو می‌بود او را مؤمنی هیچ این سودا نمی‌رفت از سرش پندها می‌داد چندین کافرش در دل او مهر ایمان رسته بود همچو مجمر بود این غم من چو عود هیچ چاره می‌ندانستم در آن تا فروخواند این مؤذن آن اذان گفت دختر چیست این مکروه بانگ؟ که به گوشم آمد این دو چاردانگ؟ من همه عمر این‌چنین آواز زشت هیچ نشنیدم درین دیر و کنشت خواهرش گفتش که این بانگ اذان هست اعلام و شعار مؤمنان! (همان،ب۸۰-۳۳۷۴) دختر باور نمی‌کند و از دیگران پرس‌وجو می‌کند که این آواز زشت چیست، و چنین می‌شنود که این آواز مسلمانی است: چون یقین گشتش رخ او زرد شد از مسلمانی دل او سرد شد (همان، ب۳۳۸۳) مرد کافر، شادی‌کنان می‌گوید که با این اذانی که تو دادی من از این پس با خیال راحت خواهم خفت. کافر به او هدایایی می‌دهد و می‌گوید به خاطر این خدمتت تا ابد عبد تو هستم و اگر ثروتی داشتم دهانت را پر از زر می‌کردم. ✍ شاعر در این داستان، با بهره‌گیری از آیرونی ساختاری، نقض غرض را به خوبی و با تمثیلی ماندگار و عمیق به تصویر می‌کشد و تناقض نیت و نتیجه را که مترتب بر رفتار ناآگاهانه است، به زیبایی نمایان می‌سازد. (نیز ر.ک: قصه‌های «کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب» همان، ۲ ب (۱۲۱۵ - ۱۱۹۲)، «آن زن که طفل او بر سر ناودان خزید» همان، ۴ ب (۷۵-۲۶۵۷) و «حمله بردن سگ بر کور گدا» همان، ۲ ب (۸۶-۲۳۵۴) و ..... 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔗🔗🔗 منبع: (چنته درویش.محمدعلی مجاهدی.صفحه۲۷) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚برای فلسطین🇵🇸 ✍ترسوها😩 از کوه‌هایمان می‌ترسند می‌دانند آبستن هزار انتفاضه است از خانه‌هایمان می‌ترسند می‌دانند هر تکه‌اش سرباز انتفاضه است از قلب‌هایمان می‌ترسند می‌دانند می‌تپد در سینه‌ی این شعرها که انتفاضه را تکثیر می‌کند... [آبان۸۳] 🔸🔸🔸 ✍پوزخند😊 سنگی فرستاد گلوله‌ای پس گرفت زخمی بر سینه‌اش به عدالت جهان پوزخند زد... [آبان۸۳] 📎📎📎 منبع: (چراغانی بی‌دلیل. حمیدرضا شکارسری. صفحات ۶۲و۶۳) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan