eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
745 دنبال‌کننده
50 عکس
3 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 يك تا زمانیکه كه باتقواست و با اصول تقوا فكر می‏كند، عملى كه از او سر می‏زند نیز متناسب با اوست. حالا اين شخص باتقوا در يك شرايطى قرار میگيرد كه در او پيدا می‏شود، بعد برخلاف مقتضاى تقوايش، گناهى مرتكب می‏شود. 🔺اين ، او را به همان حالت اول باقى نمیگذارد و او ديگر آن آدمِ اول نيست، چون وقتى انسان عملى را مرتكب می‏شود، آن عمل در روحش پيدا میشود، تصور آن عمل و آن عمل براى او پيدا میشود، يعنى روحش با عمل، نوعى پيدا می‏كند. 🔺اين است كه بعد از آنكه عمل پايان يافت، اثرى از آن فعل، در روح انسان باقى می‏ماند. آقاى در درس اخلاق شان، یکی از مبناهایی که هميشه بر آن تكيه می‏كردند، همين مسأله اثر گذاشتن عمل روى روح انسان بود كه چگونه هر عملى يك صورت مشابه و متناسب با خودش بر روى روح انسان باقى می‏گذارد. 🔺حالا اگر همين عمل شود، درست مثل صورت ضعيفى كه از يك شى‏ء باقی می ماند، بار دوم اين اثر روى اثر اول مى ‏آيد و آن را میكند. اگر اين عمل بارها شود، كم ‏كم به گونه ‏اى میشود كه اثر اينها تدريجا غلبه میكند بر وضع سابق، 🔺يعنى تا يك مدتى در روح انسان، دو كيفيت متضاد هست و به قول امروزی ها، انسان داراى میشود: نيمى از وجودش است واقعاً، و نيمه ديگر از وجودش، است واقعاً، گاهى اين نيمه غلبه میكند و گاهى آن نيمه‏. 🔺اين «گاهى» از باب اين نيست كه يك نوع در كار هست، بلكه به حكم دو شخصيتى است كه نيمى اين‏جور حكم می‏كند و نيمى آن‏جور؛ به علت خاصى آن طرف غلبه پيدا میكند، به علت ديگرى آن‏ طرف. بعد كم كم به صورتى می‏شود كه آن نيمه غلبه پيدا می‏كند؛ يعنى تدريجا صورت روحش صورت اين و فاجرانه می‏شود. 🔺آن وقت است كه در نهايتِ سهولت، اين و فجور از او صادر می‏شود و ديگر وقتى میخواهد انجام دهد، برايش يك امر غير طبيعى است. از اين بهتر ديگر نمیشود تأثير عمل بر روح را بيان كرد، تأثير عمل در ساختن انسان و در چگونه ساختن انسان. 📚 مجموعه آثار استاد (نقدى بر ماركسيسم)، ج‏13، ص: 661-663. با کمی تلخیص 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 فرآیند انحطاط اهل حق این آیه شریفه و تفسیر شهید مطهری از آن، نکته دقیقی در چرایی و برخی بزرگان و اهل حق دارد، اینکه چگونه ، ، به مرور و تدریجا، مسیر یک انسان را در سراشیبی قرار میدهد این ویژگی انسان است که وقتی یک خطایی انجام میدهد، بعدا که حتی فهمید اشتباه کرده، به دنبال آن برنمی آید بلکه به دنبال آن میرود دقیقا از همین ویژگی استفاده کرده و انسان ها را به مسیر گمراهی سوق میدهد.
🔺الإمامُ الكاظمُ عليه السلام: «إنَّ المسيحَ عليه السلام قالَ للحَواريّينَ‌: إنّ صِغارَ الذُّنوبِ و مُحَقَّراتِها مِن مَكائدِ إبليسَ‌، يُحَقِّرُها لَكُم و يُصَغِّرُها في أعيُنِكُم فَتَجتَمِعُ و تَكثُرُ فَتُحِيطُ بِكُم» (تحف العقول، ص392) 🔺حضرت به حواريون‌ خود میفرمود: همانا اینکه و خُرد انگاشته بشود، از است. او گناهان را در نظر شما كوچك و خُرد جلوه مى‌دهد و در نتيجه، گناهان اندك اندك جمع و زياد مى‌شوند و شما را در ميان خود میکنند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی بکش امروز که جز تیغ تو فرمان ندهد ...
💠 زیارت با معرفت؛ در کلام آیت الله بهجت 🔺آن مرحوم در خواب موافقِ اعتبار،گفت: همه کارهای ما رد شد و مورد قبول درگاه حضرت حق قرار نگرفت و به ما گفتند: «در کارها نبودی، هم نمیکردی و در وقت نیز دقت کافی در استنباط نداشتی» 🔺حتی زیارت حضرت را با آن عظمت و گفتند: ➖«آن وقتی که از افراد عادی بودی زیارتت مثل دیگران و نظیر انعام و [حیوانات]بود ➖و آن زمان که معرفت به حق ما پیدا کردی، نبود و تنها برای حفظ عنوان و شخصیت خود زیارت میکردی» 🔺وی میگوید: به هر حال کاملا محکوم ملائکه شدیم، ولی مرواریدی به من دادند تا بفروشم.گفتم: این چیست؟گفتند: هنگام به سوی زیارت خسته شده بودی، با خود گفتی: آیا مثل منی باید پیاده برود؟! بعد از آن فکر کردی و گفتی: «» این گوهر، همان حمد میباشد 🔺خلاصه، انسان باید انواع و اقسام مختلف را استقصا کند و از هر راهی توانست خود را در آن ثبت نام کند، ولو به اندازه نخود باشد، که روزی به همان یک نخود محتاج می شویم. 📚رحمت واسعه،ص238 📌پ.ن: این عبارت ایشان درباره زیارت، عجیب تکان دهنده است، عجیب... چقدر حفظ در کارها سخت است، حتی برای امری مثل زیارت لذا به توصیه ایشان خوب است هر کار خیری که میبینیم، ولو کاری کوچک، حتی به اندازه یک نخود هم که شده خود را در آن کار خیر شریک کنیم، از کمک مالی کم گرفته تا برداشتن یک سنگ از وسط خیابان چراکه معمولا انسان در که اتفاقا کمتر کسی از آن مطلع میشود،نیتش خالصتر خواهد بود 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 سه هدف محوری ابلیس برای سقوط انسان 🔺در این روایت (ع) میفرمایند: ▫️ به لشکریانش میگوید: من اگر بتوانم در سه مورد بر انسان چیره شده و به هدف دست يابم، پس از آن دیگر هر عملى كه او انجام دهد، مرا نگران نخواهد کرد، چرا که مطمئن هستم که دیگر عملش پذیرفته نخواهد شد. 🔺 آن سه هدف عبارتند از: 1️⃣ اینکه انسان، عمل خود را بپندارد (اسْتَكْثَرَ عَمَلَه‏) 2️⃣ اینکه انسان، خود را فراموش كند (نَسِيَ ذَنْبَه‏) 3️⃣ اینکه انسان، دچار و خودپسندى بشود (دَخَلَهُ الْعُجْب‏) 🔺 در روایت دیگری امام باقر(ع)، از این سه مورد، به سه عامل کمرشکن(ثَلَاثٌ قَاصِمَاتُ الظَّهْر) تعبیر کرده اند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔸 هر کدام از این سه عامل، بسیار مهم و جای تامل و دقت دارد اما در ادامه به دلایلی، کمی پیرامون عامل سوم یعنی و خودپسندی تأمل و دقت خواهیم کرد.
💠 مقدمه: ماجرای عُجب یکی از خوارج 🔰 در روایتی در منابع اهل سنت از آمده: در زمانه پيامبر خدا مردى بود كه همراه پيامبر مى‌جنگيد و وقتی كه بر مى‌گشت و بار و وسائل خود را زمین مى‌گذاشت، به مسجد میرفت و در آن مشغول به و میشد 🔸و نماز خواندنش هم معمولا میشد. برخی از اصحاب پیامبر به خاطر همین مسئله، چنین فکر میکردند که خب این آدم حتما خیلی داره و از بقیه اصحاب بالاتر و است. 🔸یه روز، در حالى كه پيامبر ميان يارانش نشسته بود، همین مرد داشت عبور میکرد. برخى از ياران پيامبر به حضرت گفتند: اى پيامبر خدا! اين، همان مردی است که درباره اش قبلا صحبت کرده بودیم. 🔸پيامبر وقتی دید که او داره به جمعیت شان نزدیک میشود، فرمود: «سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، همانا ميان دو چشم وى، نشانه‌اى از است». 🔸وقتی که اون شخص به این جمع رسید، پيامبر خدا بهش فرمود: «آيا چون كنار اين مجلس ايستادى، در دل خويش نگفتى: در ميان اين افراد، كسى بهتر از من نيست‌؟!»(لَيسَ فِي القَومِ خَيرٌ مِنّي؟). اون شخص هم گفت: آرى، چنین فکر میکنم. 🔻جالبه که این شخص یکی از سران بود و بعدا هم در توسط حضرت کشته شد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 ریشه عُجب: خود را حق مطلق دانستن حالا این عجب چیست؟ چرا گفته میشود بیماری اخلاقی، همین است؟ به نظرم نکته مهم در عجب اینه که شخص، خودش رو میپندارد که نتیجه اش میشود اینکه: هم خودش را از دیگران بالاتر میداند و هم حرف ها و نظریاتش را از حرف ها و نظریات دیگران. لذا خروجی آن میشود، و تندروی در رفتار، عملکرد و نظریات. یک روایت عجیبی از اقا امام صادق نقل شده که دقت و تامل در اون خیلی کمک کننده است👇👇👇👇
💠 ریشه عُجب: خود را حق مطلق دانستن 🔸 حضرت در این روایت میفرمایند: هر كس به ، «خوشبين» شود، نابود مى‌گردد. هر كس به و خود «خوشبين» گردد، نابود مى‌شود. یعنی کسی که فقط خود و نظریات خودش رو قبول داره، قطعا خواهد شد. 🔸 فرمود: به مداواى بيماران پرداختم و به اذن خدا مداوايشان كردم و پيسى و جزام را به اذن خدا معالجه كردم، به مداواى مرده پرداختم و به اذن خدا زنده‌اش ساختم، به مداواى نيز دست زدم؛ ولى در اصلاح او گشتم. 🔹 گفته شد: اى روح خدا! كيست‌؟ فرمود: ▫️کسی که فقط و را قبول داشته و به آن خوشبين است. ▫️کسی که را براى خود مى‌بيند و را براى خود مى‌داند یعنی خود را میپندارد. ▫️و براى هيچ كس عليه خود حقّى را نمى‌پذيرد. اين همان است كه براى مداوايش راهى نيست. (المُعجَبُ بِرَأيِهِ و نَفسِهِ‌، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ‌، و يوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يوجِبُ عَلَيها حَقّا) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 اولین لازمه اجتماعی عُجب: استمرار جهالت و جهل مرکب 🔺به نظرم رو باید به عنوان یک بهش نگاه کرد، نه صرفا یک که معمولا همینجوری بهش نگاه میشه 🔺 از بیماری عجب، چیزی است که کمتر بهش توجه کردیم، چیزی است که کمتر به نتایج و ش پرداختیم و امروز لازم و ضروری است که بهش توجه کنیم. 🔺گفتیم کسی که گرفتار این بیماری شده، فکر میکنه خودش هست و بقیه اشتباه میکنن، احتمال نمیده خب ممکنه من اشتباه کنم و بقیه درست بگن 🔺لذا یکی از نتایج این نگاه اینه که این شخص عملا گرفتار میمونه. در واقع این شخص فکر میکنه میدونه اما در واقع دچار جهل شده و داره اشتباه میکنه 🔺وقتى كسى در عمل دچار شد و بدون سالم، از سر افراط تلاش میکنه و کارش رو میخواد پیش ببره و خودش رو يك سر و گردن از ديگران برتر مى‌بينه، 🔺این شخص هرگز به و كار خود نمى‌پردازد لذا در مى‌كوشه و بر آن پاى مى‌فشارد و همچنان در كمند آن بیماری خواهد ماند. 🔺به خاطر همین است که امام هادی(ع) میفرمایند: العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ‌، داعٍ إلَى التَّخَبُّطِ فِي الجَهلِ‌. یعنی کسی که دچار عجب و خوشبينی است، عملا خودش رو از طلب بازداشته و خودش رو و نادانی کرده. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠گرفتار در جهل مرکب، زیانکارترین مردم 🔺خداوند متعال در سوره کهف آیات 103و104 میفرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمٰالاً * اَلَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيٰاةِ الدُّنْيٰا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» بگو: آيا شما را از ، آگاه گردانيم‌؟ آنان كسانى‌اند كه تلاششان در دنيا به هدر رفته است درحالیکه خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‌دهند». 🔺جالب اینکه در تفسیرش ذیل این آیه شریفه به نقل (ع) روایتی آورده که حضرت درباره مصداق این آیه شریفه فرمود: «أهلُ الحَرُوراءِ مِنهُم.» یعنی حرورائيان و جریان جزو همین دسته افرادی هستند که اینچنین دچار شده اند. 🔺پس ، انسان را در جهل نگه مى‌دارد و چنین شخصی که گرفتار شده، هرگز خود را جاهل نمى‌داند و از اين حالت رها نخواهد شد چرا که خود و حرفش را «» میداند و لذا نیازی به و تامل در رفتار و کنش خود نمیبیند. 🔺اگر هم جایی دچار ای بشود که نکند مثلا خطا کرده باشم، چون خود را بهترین میداند، قطعا آن را به نحو احسن خواهد کرد و به هیچ وجه فکر نمیکند که شاید من هم دچار خطا شده باشم... 📌آیا ما گرفتار چنین رفتاری نشده ایم؟ نمیدانم شاید باید بیشتر در رفتارهای خود کنیم... 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
حالا این روایت رو از حضرت امیر ببینید و دقت کنید که نسبتش با بحث بالا چیست👇👇👇👇
💠 اوصاف جاهل از زبان امیرالمومنین(ع) 🔰 تحف العقول به نقل از حضرت میفرمایند: 🔺 و نادان، كسى است كه به خاطر ناآگاهى از دانش، خويش را مى‌داند و به خود، بسنده و اکتفا مى‌كند؛ 🔺از عالمان، دورى مى‌گزيند و از آنان مى‌كند؛ و هركس كه با وى مخالفت كند، او را مى‌داند و عالمی را كه به برخى امور آگاهی و شناخت دارد، مى‌شمارد، 🔺و هرگاه چيزهايى مطرح شود كه نمى‌داند، آن را مى‌شود و مى‌كند و به خاطر نادانى‌اش مى‌گويد: «اين را نمى‌شناسم» و «فكر نمى‌كنم كه چنين باشد» و «گمان نمى‌برم كه وجود داشته باشد» و «كجا چنين چيزى است‌؟». 🔺همه اينها به علّت و ناآگاهى از مقدار جهالتش است و به علّت مشتبه شدن كار، از آنچه معتقد است، جدا نمى‌شود و بهره نمى‌برد و حق را منكر مى‌گردد و در نادانى مى‌ماند و از دانشجويى سر بر مى‌تابد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 دومین لازمه اجتماعی عُجب: تکفیر و متهم ساختن دیگران 🔺یکی از مهمترین نتایج و بیماری ، با این تقریری که داشتیم، مسئله و دیگران به ، و... است. 🔺این دسته افراد چون خود و چگونگى رفتار خود را گرفته‌اند، سريع و بدون هيچ پايه و بنيادى درباره ديگران و مى‌كنند و چوب را بر سر هر کسی که مثل آنها نمى‌انديشد، فرود مى‌آورند. 🔺جریان ، گرفتار همین مسئله بودند. با اینکه خودشون را بر حضرت امير تحميل كرده بودند، اما بدون اینکه کمی در این مسئله دقت و کنند و فکر کنند که چرا چنین شد، چوب را بدست گرفته و حضرت را كه تبلور ايمان و تجسّم عينى بود را تكفير كردند، 🔺و عجیب اینکه به هر كه بر اين باور نبود، دادند و افرادی را به همین علت از دم تيغ گذراندند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 ماجرای تکفیر و قتل عبدالله بن خباب و زنش، فقط به جرم هم فکر نبودن 🔺 نقل میکنه: عده ای از در حال عبور بودند، به مردى برخوردند كه زنى را بر خرى سوار كرده، شتابان پيش مى‌بُرد. به كنارش رفتند و او را فرا خوانده و به ، هراسانش ساختند. 🔺به او گفتند: تو كيستى‌؟ گفت: من عبد اللّه هستم، فرزند خَبّاب، كه صحابى پيامبر خدا بود. سپس خَم شد تا جامه‌اش را كه هنگام هراساندن او از اندامش بر زمين افتاده بود، بردارد. 🔺به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم‌؟ گفت: آرى. به او گفتند: تو را بيمى نيست! پس حدیثی از پدرت كه وى از پيامبر شنيده باشد روایت کن؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد. 🔺گفت: پدرم از پيامبر خدا روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل ها مى‌ميرد، همانگونه كه بدنش مى‌ميرد. در آن ، آدمى شبانگاه است و صبحگاهان، ؛ و روز را به كفر آغاز مى‌كند و به ايمان پايان مى‌دهد. 🔺به آن مرد گفتند: حال بگو درباره و چه نگاهی دارى‌؟ او آن دو را به نيكى ستود. گفتند: درباره چه مى‌گويى؛ در آغاز خلافتش و در پايانش‌؟ گفت: او هم در آغاز و هم در پايان خلافتش، بر بود. 🔺گفتند: چه مى‌گويى درباره ، پيش و پس از داورى‌؟ گفت: همانا او از شما و در دينش و است. (إنَّهُ أعلَمُ بِاللّهِ مِنكُم، و أشَدُّ تَوَقِّيا عَلى دينِهِ‌، و أنفَذُ بَصيرَةً‌) 🔺وقتی این سخنان را از او شنیدند به او گفتند: همانا تو از پيروى مى‌كنى و افراد را به نامشان و نه به كارهایشان، دنبال میکنی. به خدا سوگند، تو را مى‌كشيم، به گونه‌اى كه هيچ كس را نكشته‌ايم. (إنَّكَ تَتَّبِعُ الهَوى، وتُوالِي الرِّجالَ عَلى أسمائِها لا عَلى أفعالِها، وَاللّه لَنَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلناها أحَدا) 🔺بعد آنها را گرفتند و زیر نخلی آوردند. خرمایی از درخت نخل افتاد و یکی از خوارج آن را خورد. دیگری به او گفت چرا بدون اجازه صاحبش و از راه غیر حلال خوردی؟ او هم آن دانه خرما را از دهانش به بیرون پرت کرد. 🔺بعد خوکی را در آنجا دیدند و یکی شان با شمشیر آن را کشت. یکی از خوارج به دوستش گفت: این کار تو، بود. آنگاه صاحب خوک آمد و بهای آن را به او پرداخت کردند. 🔺چون اين كار را از آنها ديد، گفت: اگر در آنچه از شما مى‌بينم، صادقيد، پس مرا از شما بيمى نيست. من و در اسلام، نياورده‌ام؛ و همانا مرا امان داديد و گفتيد كه بيمى بر من نيست. 🔺خوارج او را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند؛ و خونش در آب، روان گشت. سپس به سوى ابن خباب آمدند. او گفت: همانا من تنها يك زن هستم. آيا خداى را پروا نمى‌كنيد؟ پس شكمش را دريدند. غیر از او چند زن دیگر را هم کشتند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌پ.ن: بله، این جریان به امور ناچیزی مثل خوردن یک دانه خرما بدون رضایت مالکش، دارد، ▫️به پرداخت پول حیوانی که اشتباهی کشته، حساسیت ویژه دارد، ▫️اما به راحتی چند انسان را میریزد و هیچ حساسیتی ندارد، فقط به این بهانه که او ما نیست، ▫️تا آنجا که هم فکر آنها باشی به به و چه چه میکنند اما امان از آنجا که به بخورید، دمار از روزگار شما در می آورند. ▫️این گروه، در اين راه همینگونه پيش رفتند و را كردند و هر آن‌كه را مرتكب مى‌شد، مى‌دانستند. ▫️به همین جهت در يكى از جنگ‌ها وقتى از فرمانده خود كه «» نام داشت، پرسيدند كه جنگ خواهد كرد يا نه و او جواب منفى داد و بعد تصميم به جنگ گرفت، ▫️سپاهيان گفتند كه او گفته و شده است. نيز از آن روى كه سپاهش او را به طعنه، « (جنبنده خدا)» مى‌خواندند، حكم به آنان كرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 سومین لازمه اجتماعی عُجب: لجاجت و تعصب کورکورانه 🔺یکی دیگه از نتایج و بیماری ، مسئله و است. 🔺کسی که خود را میپندارد، فقط نظریات خود را صحیح میداند، احتمال خطا در خود نمیدهد، دیگران را تکفیر میکند، 🔺چنین شخصی، قطعا دچار که ریشه در تعصبات کورکورانه او دارد خواهد شد و حاضر نخواهد بود از حرف یا عمل خود کوتاه بیاید. این جریان، مسئله مهمی است که ریشه در عجب آنها دارد. 🔺 به نقل از حضرت امیر، این ویژگی را یکی از خصلت های میشمارد و خطاب به آنان فرمود: أيَّتُهَا العِصابَةُ الَّتي أخرَجَتها عَداوَةُ المِراءِ وَ اللَّجاجَةِ و صَدَّها عَنِ الحَقِّ الهَوى و طَمَحَ بِهَا النَّزَقُ و أصبَحَت فِي اللَّبسِ وَ الخَطبِ العَظيمِ‌. اى جماعتى كه دشمنىِ از روى ستيزه و ، شما را به شورش كشانده و از بازتان داشته و ، شما را به دنبال خود بُرده و در و كارى گِران افتاده‌ايد! 🔺این ویژگی باعث میشود، هیچگاه در باورهای خود دقت و تامل و نکنید، اینکه ممکن هم هست که من اشتباه کنم، هیچگاه! 🔺خوارج هم چون به هیچ وجه در خود نمیدادند، نیازی به بازنگری در نگاه خود نمیدیدند. 🔺لذا هرگز رهنمودهاى خيرخواهانه حضرت امیر را گوش ندادند و در برابر مباحثات مستدل و بيدارگر و ديگر فرستاده‌هاى حضرت به بازنگرى مواضع خود نپرداختند، 🔺و عجیب اینكه گاه از شنيدن سخن و استدلال ها نيز میکردند كه مبادا بشنوند و در آنها بگذارد! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 مثلا در میانه نبرد میگفت: ➕نيزه‌ها را به كار گيريد و شمشيرهايتان را از غلاف بیرون كشيد. من مى‌ترسم كه چون روز ، شما را از راه به در كرده و دهند. 🔺یا بعد از مناظره و گفتگوی حضرت با آنها، عده ای از آنها فرياد كشيدند كه: ➕«لا تُخاطِبوهُم، ولا تُكَلِّموهُم، وتَهَيَّؤوا لِلِقاءِ الرَّبِّ‌، الرَّواحَ الرَّواحَ إلَى الجَنَّة» با آنان نکنید و هم‌كلام نشويد و براى ديدار پروردگار، مهيّا گرديد؛ به سوى بهشت حركت كنيد؛ حركت كنيد! ▫️یعنی آنها، فرار از گفتگو بود، تا کلام امیر اثر نگذارد. 🔺چون استدلال استوار را شنيدند كه با تكيه بر قرآن، راه‌هاى را بر آنها بسته بود، فرياد زدند: ➕لا تَجعَلُوا احتِجاجَ قُرَيشٍ حُجَّةً عَلَيكُم؛ فَإِنَّ هذا مِنَ القَومِ الَّذينَ قالَ اللّهُ عز و جل فيهِم «بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ‌» دليل‌آورىِ قريش را، حجتى بر ضدّ خويش نسازيد! اين مرد از كسانى است كه خداى عزوجل درباره ايشان فرموده است: «بلكه آنان مردمى ستيزه جويند». 🔺و در گفتگويى ديگر چون پاسخ‌هاى محكم را شنيدند و از پاسخ وا ماندند، فرياد برآوردند كه: ➕أمسِك عَنّا غَربَ لِسانِكَ يَابنَ عَبّاسٍ‌! فَإِنَّهُ طَلِقٌ ذَلِقٌ غَوّاصٌ عَلى مَوضِعِ الحُجَّةِ‌. اى ابن عبّاس! خود را از ما وا گير، كه بسيار تيز است و به گاه استدلال، به نفوذ مى‌كند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 البته جهاد تبیین حضرت و یارانش بی تاثیر هم نبود بلکه در عین اینکه عده ای نمیخواستند گفتگوی آنها اثر بگذارد اما اثر ویژه گذاشت 🔺و از لشکریان 12 هزار نفره خوارج، 8 هزار نفر خود را کنار کشیدند و تنها 4 چهار نفر همچنان باقی ماندند و در با حضرت امیر به نبرد پرداختند. 🔺این یعنی یگانه حضرت برای تقابل با این جریان، چیزی نیست جز، . 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
این بحث منظورم بود👆👆👆👆👆
💠 تبری و بیزاری جستن از یکدیگر در جامعه اسلامی، شیوه خوارج! 🔺(ع) مى‌فرمايند: عدّه‌اى نزد پدرم (ع) آمدند. پدرم به آنها فرمود: 🔺شما را چه شده است كه از يكديگر، مى‌جوييد؟ شما با این روش، دارید راه و را پیاده میکنید. (مَا لَكُمْ وَ لِلْبَرَاءَةِ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ؟إِنَّمَا أَخَذْتُمْ أَخْذَ اَلْخَوَارِجِ) 🔺 هم اینگونه بودند که آنقدر دین و عرصه را بر خود سخت و تنگ گرفتند که به هر که میرسیدند از او میجستند و اساسا نمیتوانستند با یکدیگر بکنند. 🔺در ادامه حضرت میفرمایند: امر و كار ما خیلی گسترده است، از فاصلۀ ميان آسمان و زمين. 🔺و بدانيد كه هر گاه نسبت به دوست و مومن دیگر، و کنی، آنگاه این کار شما جُستن از او خواهد بود. (وَ إِذَا أَبْغَضْتَ اَلرَّجُلَ فَقَدْ بَرِئْتَ مِنْهُ) 📌پ.ن: ▪️امروز نیز و در بین جامعه ما در طیف های مختلف، کم نیست و باید بدانیم که این شیوه، راه به جایی نخواهد برد، همانگونه که با این شیوه راه به جایی نبردند. ▪️اتفاقا در روایت دیگری از داریم که در این شیوه اوج میگیرد و شیعیان همدیگر را و خواهند کرد و آب دهن به یکدیگر می اندازند یعنی به این سخن حضرت عمل نمی‌کنند. (لاَ يَكُونُ اَلْأَمْرُ اَلَّذِي تَنْتَظِرُونَه حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُم مِن بَعْضٍ و يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ و يَشْهَدَ بَعْضُكُم عَلَى بَعْضٍ بِالْكُفْر و يَلْعَن بَعْضُكُمْ بَعْضاً) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 چگونگی تعامل با فرد گنهکار و خطاکار در جامعه اسلامی 🔺 به نقل از (ع) در سفارش به میفرمایند: 🔺اى پسر جُندَب! دربارۀ كه در ميان مخاطبان شما هستند، جز به سخن نگوييد. (لا تَقُل فِي المُذنِبينَ مِن أهلِ دَعوَتِكُم إلاّ خَيرا) 🔺و از خدا براى آنان، تقاضاى كنيد و درخواست نماييد 🔺 چون هر كه به سوى ما بیاید و و ما را بپذيرد، و ولايت ما را نپذيرد و دوستدار دشمن ما نباشد 🔺و آنچه را که ، بگوید و آنچه را که نمیداند يا فهمیدنش برای او مشکل است و در آن اشكال و ابهامى دارد، درباره آن کند و چیزی درباره آن نگوید 🔺آنگاه چنین شخصی خواهد بود. 📌پ.ن: اگر بخواهیم رفتار گنهکاران و خطاکاران را کنیم، راهی جز برای رفع خطای آنها نداریم که حضرت موارد آن را میشمارند. دایره ای که حضرت برای این مسئله ترسیم میکنند، و ملاکش، است، اگر در دل او جا گرفته بود، حق نداریم او را از خود کنیم و نباید گناه و خطای او را به او تعمیم بدهیم. عمل خطای او را تذکر بدهیم اما شخصیتش را نکوبیم بلکه جز نیکی از او نگوییم. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
▪️ به بهانه رحلت پیامبر عظیم الشأن...👇👇👇